ازدواج سنتی، ازدواج مدرن، ازدواج سنتی یا مدرن - آیا ازدواج سنتی بهتر هست یا دوست شدن

سنتی ازدواج کنیم یا مدرن؟

آشنایی در فضای مجازی، ثمره ای در ازدواج موفق ندارد. فضا، فضای شناخت واقعی نیست و افراد به صورت مبهم با همدیگر آشنا می شوند. حتی برخی که آن طرف آب ارتباط می گیرند و از این فضا استفاده می کنند و می آیند این طرف آب برای ازدواج ، پشیمان می شوند.

آیا ازدواج سنتی بهتر هست یا دوست شدن

آیا ازدواج سنتی بهتر هست یا دوست شدن

          از قدیم خانواده‌ها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر می‌گرفتند و هنوز هم مدنظر می‌گیرند. این مسائل، حاصل تجربه‌های خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژه‌ای دارد و تلاش می‌کند طبق این اصول اقدام کند.

فرایند سنتی ازدواج ، معمولا با خواستگاری رسمی و خانوادگی شروع می‌شود. خانواده‌ها همدیگر را می‌سنجند تا ببینند آیا مطابق با اصول و هنجارهای یکدیگر هستند یا نه. در صورتی که تطابق وجود داشت، از دختر و پسر هم نظرخواهی می‌کنند و اگر این دو به ازدواج رضایت دادند، بقیه مراحل اجرا می‌شود. حتی هنوز هم در برخی از ازدواج ‌های سنتی در همان شب خواستگاری مراسم عقدکنان انجام می‌شود ولی شکل امروزی‌تر آن، این است که خانواده‌ها به دختر و پسر فرصت می‌دهند تا همدیگر را بیشتر بشناسند و در طی چند جلسه گفت‌وگو تصمیم بگیرند.

ازدواج به شیوه‌هایی متفاوت
ازدواج های غیرسنتی اما ازدواج هایی متفاوت با رسوم و قرارداد‌های خانوادگی و فرهنگی هستند. مثلا دختر و پسری با همدیگر آشنا می‌شوند، قرار ازدواج می‌گذارند و مدتی را برای شناخت همدیگر صرف می‌کنند و بعد از اینکه تصمیم نهایی را برای ازدواج گرفتند، خانواده‌هایشان را در جریان قرار می‌دهند. یک شکل دیگر هم وجود دارد که دختر و پسری بدون هیچ قصدی برای ازدواج وارد رابطه عاطفی می‌شوند، به همدیگر علاقه‌مند و وابسته می‌شوند و بعد تصمیم به ازدواج می‌گیرند. در برخی موارد، این دو اصلا آماده ازدواج نیستند اما به دلیل وابستگی‌هایی که ایجاد می‌شود، ازدواج را اجتناب‌ناپذیر می‌بینند.


در شکل دیگر، دختر و پسری وارد رابطه عاطفی شده و بعد از مدتی به دلیل احساس تعهد و مسئولیتی که نسبت به طرف مقابل ایجاد می‌شود، تن به ازدواج می‌دهند بدون اینکه آماده ازدواج باشند یا واقعا یکدیگر را برای ازدواج انتخاب کرده باشند.
در ازدواج ‌هایی از این قبیل، تقریبا در بیشتر موارد زمانی که خانواده‌ها متوجه قصد ازدواج فرزندشان می‌شوند، به‌خصوص وقتی می‌بینند او از مدت‌ها قبل همسر خود را انتخاب کرده است، اصلا واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. وقتی هم که پافشاری فرزندشان را می‌بینند، این بحران شدید‌تر می‌شود اما در بیشتر موارد، این جوان عاشق و مصمم ظاهرا پیروز میدان است و خواسته‌اش را به کرسی می‌نشاند، بی‌آنکه بداند آیا تصمیم درستی گرفته است؟

ازدواج خانوادگی
در ازدواج خانوادگی فرصت تعامل و شناخت کافی از طرفین به وجود نمی آید. شناخت از خانواده ها وجود دارد و طرفین در یک فضای از پیش آماده شده برای ازدواج قرار می گیرند. یعنی معمولا در این نوع ازدواج ، حق انتخاب را از جوانان سلب می کنیم. وقتی موارد جدی است، خانواده ها به صورت جبری می گویند ما با همدیگر هماهنگ هستیم و طبعا دو نفر دم بخت نیز باید این هماهنگی داشته باشد. بنابراین افراد در یک فضای "بله بگو" قرار می گیرند. یعنی چون خانواده ها همدیگر را می شناسند، شما هم باید بله را بگویی. یکسان بودن چارچوب‌های دو خانواده مانند سنن یا مذهبی بودن، باعث می شود طرفین در بحث روانشناسی و عاطفی در یک زندگی طولانی مدت، شناخت چندانی پیدا نکنند. همه ازدواج چارچوب‌های خانوادگی نیست. بخش مهمی از آن، مسایل روانشناسی و شناختی افراد است. ممکن است در دو سه جلسه آشنایی محدود، جوانان، ایده آل های خود را برای همسر آینده شان بیان کنند ولی معمولا این حرفها در حد گفتن باقی می ماند.
بهترین شکل انتخاب همسر در جامعه فعلی، آموزش دادن به جوانان از سنین سال های پایانی دبیرستان و ابتدای دانشگاه است و بعد از آن، باید در چارچوب عرف و شرع، خانواده ها اجازه دهند دختر و پسر مدتی با همدیگر مراوده داشته باشند و پس از آن هم مشاوره قبل، حین و بعد از ازدواج صورت گیرد.

آشنایی در فضای مجازی
آشنایی در فضای مجازی، ثمره ای در ازدواج موفق ندارد. فضا، فضای شناخت واقعی نیست و افراد به صورت مبهم با همدیگر آشنا می شوند. حتی برخی که آن طرف آب ارتباط می گیرند و از این فضا استفاده می کنند و می آیند این طرف آب برای ازدواج ، پشیمان می شوند. تجربه های کلینیکی هم نشان می دهد بالای 90 درصد این ازواجها با مشکلات زیادی مواجه می شوند و اصولا اینها ازدواج های طولانی مدت نخواهد بود.

کدام ازدواج موفق‌تر است؟
هنوز هم خیلی از کارشناسان بر این باورند که ازدواج سنتی در مقایسه با ازدواج ‌های امروزی‌، به لحاظ توجه به هنجارها و قوانین خانواده‌ها، ازدواج باثبات و امن‌تری محسوب می‌شود اما واقعیت این است که در اینگونه ازدواج ‌ها، به برخی از ویژگی‌های فردی دو طرف ازدواج مثلا به ابعاد عاطفی، جنسی ، ویژگی‌های شخصیتی و شیوه‌‌های رفتاری فرد توجه چندانی نمی‌شود. شاید به این دلیل که این ویژگی‌ها برعکس خصایص جسمانی، خانوادگی و سطح اجتماعی فرد مقابل، کمتر ملموس است.  در ازدواج ‌های خیلی سنتی، معمولا خانواده‌ها تمایلی به صبر کردن و وقت گذاشتن برای بررسی خصایص فردی طرف مقابل ندارند. معمولا خیلی عجله می‌کنند که کار را تمام کنند.


یک ضرورت قوی برای ازدواج کردن، نیاز به صمیمیت و رابطه پربار عاطفی با شریک زندگی است. پس صمیمیت و رابطه توأم با عشق و محبت چیزی نیست که به آسانی و به‌وفور قابل دسترسی باشد. به عبارت دیگر اگر در گذشته ازدواج ‌هایی بدون عشق، عاطفه و صمیمیت جنسی صورت می‌گرفت و ادامه می‌یافت، امروزه این ازدواج ‌ها قطعا دوامی نخواهند داشت چراکه برای جوانان امروز، دو پایه و ستون مهم ازدواج ، صمیمیت جنسی و عاطفی است که بدون آن هیچ ازدواج ی استوار نخواهد بود. خیلی از اینگونه ازدواج ‌ها، بیشتر به دلیل کشش‌های شدید عاطفی و جنسی صورت می‌گیرد و به دیگر شباهت‌ها (حتی شباهت در نیازهای عاطفی و جنسی ) کمتر توجه می‌شود. متاسفانه کم نیستند زوج‌هایی که با موانع دشوار اجتماعی و خانوادگی مبارزه و در نهایت، با اشتیاق فراوان ازدواج می‌کنند اما بعد از فروکش کردن اشتیاق شدیدشان، تازه متوجه می‌شوند که چقدر با هم متفاوتند!

 

در ازدواج ‌هایی که در آن فقط به اصول و شرایط و هنجارهای خانوادگی و فرهنگی توجه می‌شود (آن‌طور که در ازدواج ‌های سنتی مدنظر است) و حتی زمانی که جذابیت جسمی هم مدنظر قرار می‌گیرد، ممکن است تصادفا شباهت شخصیتی، عاطفی، جنسی و رفتاری وجود داشته باشد و وجود نداشته باشد بنابراین با توجه به تغییر نگرش و انتظارهای زنان و مردان امروزی، احتمال اینکه چنین ازدواج ی با وجود چارچوب درستی که دارد، نتواند نیازهای عاطفی و جنسی زوج‌های امروزی را بر آورده کند، کم نیست. ازدواج ‌های صرفا سنتی که در آن شباهت، علاقه، جذابیت جنسی و رابطه عاطفی طرفین اهمیتی ندارد، امروزه کارایی لازم را نخواهد داشت. در نتیجه، با توجه به آنچه ذکر شد، به نظر می‌رسد در ازدواج ‌های امروزی ترکیبی از ازدواج سنتی با شیوه‌های نوین، نتیجه بهتری داشته باشد. یعنی ازدواج براساس یافته‌های نوین علمی که روی شباهت‌های زوج و ویژگی‌های مرتبط با رضایت زناشویی و در نتیجه، ازدواج موفق تاکید می‌کند و علاوه بر آن، توجه به اصول، هنجارها و معیارهای فردی، خانوادگی و فرهنگی دو طرف.

ازدواج سنتی بهتر است یا مدرن؟

لطفاً در حد امکان به طور جامع و دقیق، نظرتان را نسبت به دیدگاه من بیان کنید : « ازدواج های سنتی به این دلیل ناکارآمد و اشتباه است که دختر و پسر محبت چندانی نسبت به هم پیدا نمی‌کنند، در صورتی که یکی از عوامل مؤثر ازدواج موفق، عشق، صمیمیت و اظهار علاقه شدید دختر به پسر و پسر به دختر است اما در ازدواج ‌های سنتی مرسوم، پسر علی رغم اینکه دختر هم کفو خود را هنوز پیدا نکرده است، دست آخر به دلیل فشارهایی که از طرف اجتماع و محیط و حتی فشارهای روحی روانی به او وارد می‌شود، مجبور می‌شود با دختری ازدواج کند که هیچ علاقه اولیه‌ای به او ندارد، معلوم هم نیست در آینده چنین علاقه‌ای بین ‌شان ایجاد شود یا نه! که این یک ریسک بزرگ و خطری جدی برای ازدواج است. اما در ازدواج ‌های مدرن و امروزی، دختر و پسر در محیط های مختلف (به خصوص دانشگاه) با یکدیگر آشنا می‌شوند، دو را دور با یکدیگر ارتباط دارند، کمابیش رفتار یکدیگر را زیر نظر دارند و بالاخره در در مدتی که با هم در ارتباط هستند (البته با حدود مشخص) یک شناخت اولیه و اساسی از یکدیگر پیدا می‌کنند و بر اساس همین شناخت‌ها و روابط است که دو نفر ممکن است نسبت به هم علاقه‌مند ‌شوند، البته نه علاقه شدید و افراطی، علاقه‌ای که زمینه ای می‌شود برای تحقیق، بررسی، و شروع برای مقدمات خواستگاری و بررسی همه‌جانبه اخلاقیات دختر و هچنین خانواده او. پس از این که پسر به همراه خانواده به خواستگاری دختر می‌رود، تحقیقات گسترده زیر نظر خانواده ها ادامه پیدا می‌کند، در نهایت دو طرف به این نتیجه می رسند که انتخاب درستی کرده‌اند و یا نه و هم‌ کفو یکدیگر نیستند؛ در صورتی که هم کفو هم باشند، هر دو تصمیم به ازدواج می‌گیرند، و قطعاً چنین ازدواج ی که با علاقه شروع شده باشد استحکام بیشتری نسبت به ازدواج سنتی‌ای دارد که دو نفر بدون علاقه با یکدیگر ازدواج می‌کنند».

از مکاتبه تان با این مرکز حق شناسی کرده و سپاسگزاریم؛ امیدواریم همراه و راهنمای خوبی برایتان باشیم.
پرسشگر گرامی؛ شما در دیدگاهی که بیان کردید گزاره هایی را مطرح کرده اید که برخی از آن ها اشتباه است. مثلاً گفتید «در ازدواج سنتی، پسر علی رغم اینکه دختر هم کفو خود را هنوز پیدا نکرده، به دلیل فشارهای مختلف با دختری ازدواج می کند که به او علاقه ندارد!». این جمله درست نیست، البته شاید فردی با کوته فکری و تصمیم اشتباه دچار این معضل بشود ولی افرادی که آگاهانه و با مشورت و تحقیق برای امر ازدواج خود پیش می روند دچار این موضوع نمی شوند به دلیل زیر :
- هیچ پسر و خانواده ای (که صاحب عقل و خرد باشند) چشم بسته به خواستگاری دختری نمی روند، و قبل از آن تحقیقات لازم را انجام می دهند و اطلاعات لازم را از ویژگی های آن دختر (ویژگیهای ظاهری و رفتاری) و خانواده اش کسب می کنند و بعد اقدام می کنند. سپس گفتگوهایی بین دختر و پسر صورت می گیرد (زیر نظر خانواده های طرفین)، در چند جلسه (باتوجه به میزانی که خود و خانواده هایشان تعیین می کنند) تا در مورد معیارها و اهدافشان در زندگی صحبت کنند. پس از این فرآیند و انجام تحقیقات تکمیلی و مشورت های لازم، اگر آن ها به توافق رسیدند، وارد دوره عقد ( نامزدی ) می شوند (جاری شدن صیغه عقد)؛ در این دوره هم باز فرصت برای شناخت بیشتر و کامل تر وجود دارد، مضاف بر اینکه در این دوران، علاقه هم میان آن ها تشدید می شود و آن ها را آماده ورود به زندگی مشترک می کند. حال در این دوران به هر دلیلی اگر یکی از طرفین به این نتیجه رسید، که این ازدواج برایش مناسب نیست و مشکل به وجود آمده هم به هیچ وجه قابل حل نمی باشد، می تواند آن را به هم بزند. پس وقتی دختری و پسری در جریان خواستگاری یا در دوران عقد متوجه شدند که به هم علاقه ای ندارند و نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند، از ازدواج با هم و ورود به زندگی مشترک صرفنظر می کنند.

*** اشکالی ندارد که فرد با رعایت مسائل شرعی، دختری را برای ازدواج مد نظر داشته باشد (در هر محیطی) و رفتارهای ظاهری اش را به طور نامحسوس پیگیری کند، و اگر او را مناسب دید، به خانواده خود اطلاع دهد و به طور رسمی به خواستگاری ش برود؛ اما اگر قرار باشد رابطه ای پنهانی بین دختر و پسر نامحرم صورت گیرد، به بهانه ازدواج و شناخت بیشتر و ایجاد علاقه، باید گفت که از لحاظ شرعی دارای اشکال است و باید از آن اجتناب کرد به دلایل زیر :
- یکی از مهمترین دلایلی که دین، انسان را از روابط بی چارچوب و خارج از شرع با جنس مخالف نهی می کند، این است که امکان آلو ده شدن به گناه در این روابط وجود دارد. به دلیل غریزه جنسی و کشش خدادادی که بین جنس زن و مرد وجود دارد (که برای شکل گیری ازدواج هم لازم است)، هیچ انسان سالم و عاقلی نمی تواند بگوید من در رابطه دوستانه و عاطفی با جنس مخالف (حتی به قصد شناخت و ازدواج ) به گناه آلو ده نمی شوم؛ این امکان گناه، بدون شک وجود دارد. بارها اتفاق افتاده که دختر و پسر (حتی به قصد ازدواج و شناخت بیشتر از هم) با هم رابطه پیدا کرده اند و به خود مطمئن بوده اند و می خواستند که شرعی هم عمل کنند ولی لغزیده اند و علاوه بر صدمات روحی حاصل از این رابطه ها، به وادی گناهان بزرگ نیز کشیده شده اند و حالا پشیمانند.
- علاوه بر اینکه احتمال آلو ده شدن و لغزش از طرف خود فرد وجود دارد، امکانی دیگر از طرف فرد مقابل هم هست. اگر طرف مقابل اقدام به کاری گناه آلو د کند، طرف دیگر نیز درگیر خواهد شد. حتی اگر کسی بگوید من مقابله می کنم و جلوگیری می کنم!؛ چون به هر حال اتفاق رخ داده و در ذهن فرد همیشه باقی می ماند و این اتفاق را هم خود فرد با اقدام به این نوع رابطه ایجاد کرده است. پس امکان آلو ده شدن به گناه در روابط دختر و پسر بسیار بالا و دو طرفه هم هست. انسان عاقل و دیندار وقتی با این امکان که فضای روح و فطرتش را آلو ده می کند، مواجه می شود، هیچ گاه به بهانه های مختلف، به سمت آن نمی رود.

*** شما می گویید «دختر و پسر با هم رابطه داشته باشند، با حدود مشخص! و علاقه شدید هم نسبت هم پیدا نکنند!» در این زمینه باید به دو نکته مهم اشاره کرد :
- اولاً علاقه پیدا کردن، امری غیر اختیاری و درونی است (البته فراهم کردن مقدمات و زمینه های ایجاد علاقه، می تواند اختیاری باشد) و شما نمی توانید در رابطه با جنس مخالف، تعیین کنید که این علاقه من شدید نشود!؛ به دلیل کشش طبیعی بین زن و مرد معمولاً در اینگونه روابط، علاقه ها، بدون شکل گیری شناخت واقعی، تشدید می گردد.
- ثانیاً حدود رابطه (آن هم رابطه ای عاطفی) را شما نمی توانید در اینگونه رابطه ها مشخص کنید؛ فراموش نکنید که در این نوع موقعیت های گناه آلو د، غریزه جنسی فعال می شود و هر آن ممکن است باعث ایجاد گناه گردد.

*** توجه به موارد زیر، نیز این موضوع را روشن می کند، که برای ازدواج نباید به رابطه های غیر شرعی ورود پیدا کرد، چرا که آسیب های فراوانی را برای طرفین (به خصوص دختر) دارد :
1. آیا فکر می کنید در این نوع رابطه ها شناخت صحیح و حقیقی صورت می گیرد؟ بهتر است بدانید شناختی که دختر و پسر هنگام خواستگاری رسمی و در دوران عقد و نامزدی از یکدیگر کسب می کنند بسیار دقیق تر، کامل تر و بهتر از این شناخت هایی است که در رابطه های پنهانی و غیر شرعی صورت می پذیرد. در رابطه های پنهانی و غیر شرعی هیچ گاه شناخت صحیح رخ نمی دهد و دختر و پسر مدام در اضطرابند (به دلیل مخالفت شرع و مقاومت عرف) و واقعیت های شخصیت خود را نمودار نمی کنند. همچنین علائق نیز مانع ایجاد شناخت صحیح در فرد می شود و او خیلی از حقایق را نمی تواند ببیند؛ حقایقی که بعد از شروع زندگی مشترک، نمود پیدا می کنند و خیلی اوقات باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می گردند. شما در این رابطه ها فقط ظاهر را می بینید و بر اساس آن قضاوت می کنید، و معمولاً هم چیزی جز خوبی نمی بینید! اما در دوران عقد، به خانه همدیگر می روید و خانواده های هم را می بینید، همراه یکدیگر در مهمانی ها شرکت می کنید، به مسافرت می روید و ... و با بسیاری از رفتارهای هم آشنا می شوید؛ خودتان بگویید این شناخت صحیح تر و بهتر است، یا شناختی که در رابطه های مخفیانه و پنهانی صورت می گیرد؟
2. فکر کنید شما پس از مدتی که به شناخت بیشتر رسیدید! متوجه شوید که طرف مقابل به درد شما نمی خورد (به هر دلیلی)، تکلیف چیست؟ صدمات روحی فرد مقابل را چه کسی پاسخگوست؟ آیا شما مدت زمانی دیگر با فرد دیگری می خواهید رابطه برقرار کنید تا به شناخت برسید و تازه شاید به درد هم بخورید، شاید هم نه! و این چرخه را همین طور ادامه دهید!. بله ما هم موافقیم که برای شکل گیری یک ازدواج موفق، دختر و پسر باید به هم علاقه داشته باشند و از هم شناخت کافی پیدا کنند و چشم بسته به زندگی مشترک ورود پیدا نکنند. مقداری از این شناخت و علاقه، هنگام تحقیق و صحبت های خواستگاری رخ می دهد و مقداری هم در دواران عقد. همانطور که گفتیم، اگر در دوران عقد، زوجین همدیگر را نپسندیدند (به دلیل اختلاف در مسائل اساسی زندگی و نه مسائل فرعی و جزیی)، به طور قانونی این رابطه شرعی را پایان می برند و به ازدواج ختم نمی کنند.
3. چه تضمینی هست که پسر به دنبال سوء استفاه از دختر نباشد؟ به فرض به دنبال سوء استفاده هم نباشد، چه تضمینی هست پسر پس از مدتی که با دختری بود و شناخت لازم را کسب کرد، بگوید حالا به خواستگاری ت می آیم. اگر بگوید اخلاقت را نپسندیدم و ما به درد هم نمی خوریم، دختر چه احساسی پیدا می کند؟ اگر اینگونه شود، دختر چکار می تواند بکند؟ رابطه ای غیر شرعی که هیچ تعهدی طرفین به هم نداده اند و جایی هم ثبت نشده و دست دختر هم به هیچ جایی بند نیست. انسان اگر مدت زمانی حتی با پرنده ای هم نشین باشد، به او علاقه مند شده و به او عادت می کند و دل کندن از او برایش سخت می شود. در رابطه با ارتباط های انسانی (آن هم بین دو جنس مخالف) این عادت و دلبستگی بسیار شدیدتر می شود. این نوع رابطه ها به ایجاد دلبستگی می انجامد و با گسست آن صدمات روحی و عاطفی به سراغ فرد می آید.
4. برخی اوقات رفتارهای اشتباه ما، باعث نرسیدن به اهدافمان می شود. چندی پیش جوانی از من مشاوره می خواست و می گفت «عاشق دختری هستم و یکسال با او رابطه دارم، ولی او از من به تازگی متنفر شده است (به دلیل صحبت هایی که در این مدت بین شان رد و بدل شده بود و رفتارهایی که از او دیده بود) و اجازه خواستگاری را هم به هیچ وجه نمی دهد»؛ افسرده بود و بسیار ناراحت. خب این جوان اگر از همان ابتدا به طور رسمی و با خانواده اش به خواستگاری این دختر می رفت و به این گونه روابط آسیب زا ورود پیدا نمی کرد، به احتمال بسیار زیاد به خواسته اش می رسید، ولی او با رفتاری غیر شرعی، باعث شد که به دختر مورد علاقه اش نرسد.
5. بارها اتفاق افتاده که پسری به دختری قول ازدواج داده و گفته مدتی با هم باشیم تا شناخت بیشتری از اخلاق و رفتار هم کسب کنیم و پس از کسب شناخت و جور شدن شرایط به خواستگاری ت بیایم و با هم ازدواج کنیم؛ اما پس از مدتی، پسر به راحتی گفته من دیگر قصد ازدواج با تو را ندارم (به بهانه های مختلف : دیگر عاشقت نیستم و برایم جذاب نیستی، ما به هم نمی خوریم، سطح تحصیلات و فرهنگ خانواده ات پایین است، تو که الان با من رابطه برقرار کردی، از کجا معلوم که قبلاً با کس دیگری نبودی و چه تضمینی هست که بعد از ازدواج با دیگری رابطه برقرار نکنی و ...). اینها همه واقعی است و رخ داده. حتی برخی اوقات شرایط حادتری هم به وجود آمده است ( رابطه جنسی و ...) که آینده زندگی دختر را به تباهی کشانده است. وقتی دیگران این مسیر اشتباه را تجربه کرده و تلخی آن را گزارش کرده اند، آیا عاقلانه است که ما هم همان مسیر اشتباه را برویم؟!
6. خیلی اوقات هم دختر و پسر، این رابطه ها را می خواهند تبدیل به ازدواج کنند ولی خانواده ها (یکی یا هر دو) مخالفت می کنند و مانع شکل گیری ازدواج می شوند. اگر این اتفاق برای کسی بیفتد (والدین دختر یا پسر مخالفت کنند و اجازه ندهند)، چکار باید کرد؟ دلبستگی ایجاد شده ولی امکان وصال نیست و همین باعث آسیب های روحی و افسردگی در فرد می گردد؛ ولی اگر به این نوع رابطه ها ورود پیدا نکنیم و هر وقت تصمیم به ازدواج داشتیم، به طور رسمی خواستگاری کنیم، دلبستگی ایجاد نمی شود و اگر هم جواب منفی بشنویم زیاد ناراحت نمی شویم و به راحتی با آن کنار می آییم و به سراغ گزینه دیگری می رویم.

*** امیدواریم با مطالعه مطالب بالا، متوجه شده باشید، که معایب روابط پیش از ازدواج دختر و پسر بسیار بالا و بسیار آسیب زاست و مانع شکل گیری یک ازدواج موفق می شود و راه صحیح ازدواج ، همان مسیر خواستگاری رسمی پسر از دختر به همراه خانواده اش است، بدون ورود به این گونه روابط.

منبع: خبر نو


,