فوبیا یا ترس غیر منطقی قسمت دوم - درمان فوبیای ایدز

 درمان فوبیای ایدز

درمان فوبیای ایدز

 

 در قسمت قبل گفته شد...

سایر انواع: در صورتى که هراس مورد نظر از چهار نوع گفته شده نباشد، مانند ترس از ماسک ها و عروس ک ها، صداى بلند، ترس از سقوط، میکروب، خفه شدن، شورش، شیطان، گمشده و نظایر اینها، هراس با این نوع ثبت مى شود.

هراس ها به طور کلى موجب محدودیت سبک زندگى و تداخل در تحصیل و شغل و حتى سلامت ى جسمى مى شوند. مثلاً هراس هاى مشخص از نوع تزریق - خون - آ سیب ممکن است اثرات زیانبارى بر روى سلامت دندان یا جسم فرد داشته باشد چرا که شخص ممکن است از خدمات و مراقبت هاى پزشکى لازم اجتناب ورزد یا در ترس از خفگى امکان دارد فرد غذاها ى خود را به موادى محدود کند که بلع آنها آسان باشد و در نتیجه دچار سوء تغذیه شود و یا حتى از خوردن دارو اجتناب کند. معمولاً در کودکان ِ مبتلا، اضطراب توأم با گریه، قشقرق به پا کردن ، سفت کردن اندام یا محکم چسبیدن ابراز مى شود. این کودکان اغلب نمى دانند که ترس هاى آنها افراطى و غیرعقلانى است و به ندرت از هراس خود اظهار ناراحتى مى کنند. توجه داشته باشید که ترس از حیوانات و سایر اشیاى موجود در محیط طبیعى شیوع خاصى داشته و معمولاً در کودکى حالتى گذرا دارند. به همین خاطر تشخیص هراس مشخص فقط زمانى مطرح مى شود که ترس ها به اختلال قابل ملاحظه بالینى منجر شوند مانند خوددارى از رفتن به مدرسه به خاطر ترس از رویارویى با یک سگ در خیابان و نظایر آنها.

این اختلال علاوه بر 5 نوع ترس هاى فرعى به دو نوع ترس هاى اجتماعى و خاص هم دسته بندى مى شود. در اختلال هراس اجتماعى، اجتناب آشکار و مستمر از موقعیت هاى اجتماعى یا عملکرد وجود دارد که ممکن است موجب شرمندگى شوند. در افراد مبتلا قرار گرفتن در معرض موقعیت هاى اجتماعى یا عملکردى، بلافاصله منجر به حمله وحشت زدگى وابسته به موقعیت یا با زمینه موقعیتى مى شود. اگرچه نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به این اختلال متوجه غیرمنطقى و مفرط بودن ترس خود هستند، ولى این مسئله در مورد کودکان الزامى نیست. تنها در صورتى این تشخیص مناسب خواهد بود که اجتناب، ترس یا اضطراب حاصل از رویارویى با موقعیت اجتماعى یا عملکردى به طور قابل ملاحظه اى با فعالیت هاى عادى کارکرد شغلى و زندگى اجتماعى تداخل کند، یا شخص پریشانى آشکاری در مورد ابتلا به هراس نمودار سازد.

افراد مبتلا در موقعیت هاى اجتماعى یا عملکردى ترس آور، نگران و آشفته اند و از احتمال تغییر واهمه دارند. به همین علت معمولاً از موقعیت هاى ترس آور اجتناب می نمایند و در این موقعیت ها اضطراب شدیدى را تجربه مى کنند، به انتقاد حساسند و ارزیابى منفى از خود، عزت نفس ضعیف، احساس حقارت و اشکال در ابراز خود دارند. اغلب در مدرسه تا محیط اجتماعى و شغلى احتمال شکست دارند.

همانطور که گفته شد در کودکان مبتلا به این اختلال، گریه کردن ، قشقرق، چسبیدن یا ماندن در کنار شخص آشنا، و محدود کردن روابط دیده مى شود. احتمال دارد کودکان خردسال در موقعیت هاى اجتماعى، کمرویى افراطى، کناره گیرى و عملکرد اجتنابى نشان دهند و به آشنایان بچسبند. برخلاف بزرگسالان، کودکان مبتلا به هراس اجتماعى، امکان اجتناب از همه موقعیت هاى ترس آور را ندارند و ممکن است قادر به شناسایى ماهیت اضطرابشان نباشند. براى مطرح کردن این تشخیص در کودکان باید شواهدى در مورد توانایى برقرارى روابط اجتماعى با افراد آشنا وجود داشته باشد و اضطراب اجتماعى باید در رابطه با همسالان روى دهد نه صرفاً در مقابل بزرگسالان. به دلیل شروع زودرس و مزمن این اختلال، آشفتگى در کودکان بیشتر به شکل ناتوانى در دستیابى به سطح کارکرد مورد انتظار نمودار مى شود تا افول سطح کارکرد بهینه؛ البته در دوره نوجوانى امکان دارد افت در عملکرد اجتماعى و تحصیلى پدیدار شود.

فوبیاى خاص: پیدایش فوبى خاص ممکن است از همراه شدن یک شىء یا موقعیت خاص با هیجانات ترس یا هراس ناشى شود. مکانیسم هاى مختلفى براى همراه شدن فرض شده است. به طور کلى میل غیراختصاصى به دستخوش ترس یا اضطراب شدن تشکیل دهنده زمینه است؛ وقتى یک رخداد خاص (مثلاً رانندگى) با یک تجربه هیجانى (مثلاً یک تصادف) همراه مى شود، شخص مستعد رابطه هیجانى دائم بین راندن اتومبیل و ترس یا اضطراب برقرار مى کند. خود تجربه هیجانى ممکن است پاسخى به یک رخداد برونى- به طورى که در تصادف اتومبیل مطرح است- یا یک رویداد درونى - بیش از همه ممکن است یک حمله هراس- باشد. هر چند ممکن است شخص هرگز دوباره حمله هراس پیدا نکند و واجد ملاک هاى اختلال هراس نباشد، چنین فردى ممکن است ترس مداوم از رانندگى پیدا کند، نه ابتلا به حمله هراس در ضمن رانندگى.

سپیده یوسفى

این اختلال علاوه بر 5 نوع ترس هاى فرعى به دو نوع ترس هاى اجتماعى و خاص هم دسته بندى مى شود. در اختلال هراس اجتماعى، اجتناب آشکار و مستمر از موقعیت هاى اجتماعى یا عملکرد وجود دارد که ممکن است موجب شرمندگى شوند. در افراد مبتلا قرار گرفتن در معرض موقعیت هاى اجتماعى یا عملکردى، بلافاصله منجر به حمله وحشت زدگى وابسته به موقعیت یا با زمینه موقعیتى مى شود. اگرچه نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به این اختلال متوجه غیرمنطقى و مفرط بودن ترس خود هستند، ولى این مسئله در مورد کودکان الزامى نیست. تنها در صورتى این تشخیص مناسب خواهد بود که اجتناب، ترس یا اضطراب حاصل از رویارویى با موقعیت اجتماعى یا عملکردى به طور قابل ملاحظه اى با فعالیت هاى عادى کارکرد شغلى و زندگى اجتماعى تداخل کند، یا شخص پریشانى آشکاری در مورد ابتلا به هراس نمودار سازد.

افراد مبتلا در موقعیت هاى اجتماعى یا عملکردى ترس آور، نگران و آشفته اند و از احتمال تغییر واهمه دارند. به همین علت معمولاً از موقعیت هاى ترس آور اجتناب می نمایند و در این موقعیت ها اضطراب شدیدى را تجربه مى کنند، به انتقاد حساسند و ارزیابى منفى از خود، عزت نفس ضعیف، احساس حقارت و اشکال در ابراز خود دارند. اغلب در مدرسه تا محیط اجتماعى و شغلى احتمال شکست دارند.

همانطور که گفته شد در کودکان مبتلا به این اختلال، گریه کردن ، قشقرق، چسبیدن یا ماندن در کنار شخص آشنا، و محدود کردن روابط دیده مى شود. احتمال دارد کودکان خردسال در موقعیت هاى اجتماعى، کمرویى افراطى، کناره گیرى و عملکرد اجتنابى نشان دهند و به آشنایان بچسبند. برخلاف بزرگسالان، کودکان مبتلا به هراس اجتماعى، امکان اجتناب از همه موقعیت هاى ترس آور را ندارند و ممکن است قادر به شناسایى ماهیت اضطرابشان نباشند. براى مطرح کردن این تشخیص در کودکان باید شواهدى در مورد توانایى برقرارى روابط اجتماعى با افراد آشنا وجود داشته باشد و اضطراب اجتماعى باید در رابطه با همسالان روى دهد نه صرفاً در مقابل بزرگسالان. به دلیل شروع زودرس و مزمن این اختلال، آشفتگى در کودکان بیشتر به شکل ناتوانى در دستیابى به سطح کارکرد مورد انتظار نمودار مى شود تا افول سطح کارکرد بهینه؛ البته در دوره نوجوانى امکان دارد افت در عملکرد اجتماعى و تحصیلى پدیدار شود.

فوبیاى خاص: پیدایش فوبى خاص ممکن است از همراه شدن یک شىء یا موقعیت خاص با هیجانات ترس یا هراس ناشى شود. مکانیسم هاى مختلفى براى همراه شدن فرض شده است. به طور کلى میل غیراختصاصى به دستخوش ترس یا اضطراب شدن تشکیل دهنده زمینه است؛ وقتى یک رخداد خاص (مثلاً رانندگى) با یک تجربه هیجانى (مثلاً یک تصادف) همراه مى شود، شخص مستعد رابطه هیجانى دائم بین راندن اتومبیل و ترس یا اضطراب برقرار مى کند. خود تجربه هیجانى ممکن است پاسخى به یک رخداد برونى- به طورى که در تصادف اتومبیل مطرح است- یا یک رویداد درونى - بیش از همه ممکن است یک حمله هراس- باشد. هر چند ممکن است شخص هرگز دوباره حمله هراس پیدا نکند و واجد ملاک هاى اختلال هراس نباشد، چنین فردى ممکن است ترس مداوم از رانندگى پیدا کند، نه ابتلا به حمله هراس در ضمن رانندگى.

سپیده یوسفى


,