آنجاکه زندگی هست، امید هم هست - روانشناسی امید به زندگی

آنجاکه زندگی هست، امید هم هست
 
● نحوه برخورد با رویاهایمان زندگیمان را می‌سازد
دنیس ویتلی یکی از مشاوران برجسته مدیریت و رهبری که شهرت جهانی دارد، می‌گوید: آنجا که زندگی هست، امید هم هست. آنجا که امید هست، تصور و خیال هم هست. آنجا که تصورات روشن تکرار شوند، هدف‌ها تشکیل می‌شوند.
هدف‌ها عبارتند از طرح‌های زندگی که افراد موفق، در آن‌ها تأمل کرده، جزئیات طرح را به هم پیوند می‌دهند و می‌دانند که اگر طرح، جزء تعهد باطنی آنان قرار گیرد موفقیت آن‌ها قطعی است ...

روانشناسی امید به زندگی

روانشناسی امید به زندگی

فرانکل با معرفتی که زائیده تجربیات دست اول او بود از اردوگاه مرگ بازگشت. به نظر او زندانبانان و مسوولان سفاک اردوگاه‌های کار اجباری در جریان رفتار وحشیانه و خشونت بار خود با زندانیان، این حقیقت را با بهای سنگین به ثبت رساندند که: انسان موجودی آزاد است که همیشه حق انتخاب دارد. انسان واکنش خود را در برابر رنج‌ها و سختی‌ها ناخواسته و پیش آمده و شرایط محیطی، خود انتخاب می‌کند و هیچکس را جز « خود » او یارای آن نیست که این حق را از او باز ستاند.
زندگی پر مشقت زندان، فرانکل را بر این باور داشت که: « آنچه انسان‌ها را از پا در می‌آورد، رنج‌ها و سرنوشت نامطلوب‌شان نیست بلکه بی‌معنا شدن زندگی است که مصیبت بار است و معنی تنها در لذت و شادمانی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می‌توان معنایی یافت.
او درباره اسرای هم بند خود در اردوگاه‌ها می‌نویسد: بیچاره آنکس که می‌پنداشت زندگی دیگر برایش معنایـی نـدارد، نـه هدفـی داشت و نه انگیزه و مقصودی، چیزی او را به زندگی گره نمی‌زد و چون به اینجا می‌رسید دیگر کارش ساخته بود.
آرزو داشتن با هدف داشتن تفاوت زیادی دارد. آرزو معمولا دور و دراز، مبهم و نامشخص و بی‌پایه و اساس است در حالی که هدف، قابل دسترس، واضح و روش و مبتنی بر ضوابط و اصول است. هر کس ممکن است آرزوها یا رویاهای طلایی در سر داشته باشد ولی فقط عده کمی‌ به آن دست می‌یابند.
اولین و مهمترین گام در جهت تحقق آرزوها این است که آن‌ها را به هدف تبدیل کنیم. وقتی آرزو به هدف تبدیل شود سرو سامان پیدا می‌کند و قوت می‌گیرد. هدف مبتنی بر یک سری واقعیات است، اگرچه ممکن است این واقعیات، دشوار یا ناشدنی به نظر آید. زمانی برای بشر گام نهادن بر روی کره ماه رویایی بیش نبود و به نظر ناممکن می‌رسید. هنگامی‌که این رویا به هدفی استوار و نیرومند تبدیل شد به تدریج اسباب و لوازم نیل به آن فراهم و سرانجام فتح شد.
هنری فورد آرزو داشت که وسیله‌ای بسازد که مردم عادی بتوانند با آن از جایی به جای دیگر نقل مکان کنند. قبل از تصمیم وی، وسیله‌ای برای رفت و آمد خواص و اشراف‌زادگان وجود داشت ولی آنقدر گران بود که برای افراد عادی امکان استفاده از آن نبود. فورد، آرزوی خود را به هدفی واضح و روشن تبدیل کرد و تمام تلاش و کوشش خود را به‌کار گرفت تا سرانجام اتومبیل مورد نظر خود را تولید و به راه انداخت. باید به این نکته اعتراف کرد که رویاها کم یا بیش در سر همه وجود دارد. مهم آن است که ما چه برخوردی با رویاهای خود می‌کنیم. نحوه این برخورد، سرنوشت ساز است.
رویا را می‌توان به یک عنصر قوی و نیروبخش تبدیل کرد و نیز می‌توان در آن غرق شد! و منتظر غریق نجات ماند! یکی از اندیشمندان این موضوع را به شکل زیبا و دلپذیری بیان کرده است: اگر شما در هوا کاخی درست کرده‌اید، لزومی ‌ندارد زحماتتان به هدر رفته باشد؛ به شرط آنکه در زیر این کاخ آسمان ی، شالوده‌ای هم برای آن بنا کنید!
اگر رویا به هدف تبدیل نشود، واهی و بی‌پایه و اساس می‌ماند و تکرار آن منجر به عادت می‌شود. بسیاری از افراد به رویا عادت می‌کنند و « رویایی » می‌شوند و دل به رویاهای واهی می‌سپارند و مدت‌ها در این حالت می‌مانند. اینگونه افراد از واقعیت فاصله می‌گیرند و به جای تلاش و جد و جهد، مدام در رویاهای خود غوطه می‌خورند. خطر بزرگی که آن‌ها را تهدید می‌کند از دست دادن زمان و نیروی فکر و اندیشه است. آن‌ها موقعی به خود می‌آیند که همه چیز خود را از دست داده‌اند و جبران آن برایشان بسیار مشکل است. نباید قربانی رویاها شد، بلکه باید رویاها را به خدمت گرفت و به هدف‌هایی عالی و مثبت تبدیل کرد. هدف‌هایی کاملا مشخص و سازنده که انسان را از وضع موجود به وضع مطلوب سوق دهد و در سیر دائمی ‌بهبود به حرکت درآورد. 
 
 
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها


,