مادر شوهر و عروس

عروس در نگاه مادر شوهر 

 

عروس  و مادر شوهر, مادر شوهر, اختلافات عروس و مادر شوهر

 

 

بسياري از اختلافات عروس مادرشوهري ريشه در رسوبات اشتباه ترين فکر هاي قديمي و سنتي دارد گاهي ديده مي شود مادري که داراي فرزند پسر است از همان کوچکي فرزندش پيش بيني مي کند که وقتي پسرش ازدواج کند مادرش را به همسرش خواهد فروخت.

 


 

بسياري از مادران ايراني علي رغم حس پسر دوستي که دارند، بر اين باورند که زحمت کشيدن براي پسرها کار بيهوده ايست چون به هر حال بعدا خيانت خواهند کرد و تمام عواطفشان را خرج همسرشان خواهند نمود. چنين مادراني آمادگي کافي دارند تا هر نوع رفتار عروسشان را به پسر دزدي و هر نوع رفتار پسرشان را به بي وفايي تعبير کنند. اينها وقتي هم که عروس مي گيرند، خودشان طوري رفتار مي کنند که عملا وفاداري و محبت کردن به ايشان سخت مي شود.

 

 

اين مادران علي رغم داعيه ي مهرباني زيادي که نسبت به پسران خود دارند ايشان را در شرايط واقعا دشواري قرار مي دهند که خيلي زود عصبي و کلافه خواهند شد.

 

 

عروسها هم بعضا از اين طرز فکرهاي قديمي و البته باطل بي بهره نيستند. بسياري از دختر خانم ها اصلا از قبل از ازدواج از خانواده ي همسر تصور منطقي و درستي ندارند و در همان فراز و فرودهاي ازدواج هم با ملاحظه ي هر نوع اختلاف سليقه اي ،فکر مي کنند بعد از ازدواج که به اصطلاح خرشان از پل گذشت ،روابط خود را با خانواده ي همسر قطع خواهند کرد .

 

 

اما اگر کمي منصف و مودب به ادب مسلماني باشيم به آساني و با اندکي صبر و خويشتنداري از اين سدهاي ارتباطي عبور خواهيم کرد و مادرشوهر را مثل مادرمان و عروس را مثل دخترمان خواهيم ديد.

 

 

مادر شوهر عزيز

 

 

يادتان باشد که شما هم وقتي ازدواج کرديد پسر مادر ديگري همسر شما شد و با عشق و عاطفه از شما حمايت کرد.

 

 

همچنين توجه داشته باشيد که عروستان رقيب شما نيست.مطمئن باشيد محبتهاي زوجيتي جاي محبت مادر فرزندي را نخواهد گرفت. همانطور که خودتان همسرتان را به نوعي و مادرتان را به نوعي ديگر دوست داشته و داريد پسر شما هم مي تواند محبتهاي مختلف و گوناگوني را با هم تجربه کند و غالب هر کدام را بشناسد مگر اينکه مهارتهاي ارتباطي را به او نياموخته باشيد و بسيار بي تجربه بار آمده باشد که در اين صورت مدتي طول مي کشد تا اين مهارتها را بياموزد. البته پسرها معمولا به سادگي و آساني دخترها نمي توانند محبت خودشان را به خانواده خود نشان دهند و به ظاهر، سرد و بي عاطفه جلوه مي کنند. اين رفتارها را نبايد به همسرانشان ربط داد.

 

 

همچنين توجه داشته باشيد که عروس شما جوان و بي تجربه است شايد داراي پيش داوريهايي باشد که او را نگران آينده ي روابطش با شما سازد. کافي است تا زمان جلب اعتماد لازم ،با صبر و احترام برخورد کنيد و بي جهت به خاطر مسائل بي ارزش دلخوري درست نکنيد.

 

 

اگر با مادر شوهرتان مشکل داريد گاهي از دريچه ي نگاه او به خودتان بنگريد تا بتوانيد او را درک کنيد و راه چاره ي مناسبي پيدا کنيد . از مردمک چشم مادر شوهرتان نگاه کنيد تا عروسي را ببينيد که بعد از ده سال زندگي هنوز مثل يک مهمان غريبه کنار شوهرش مي نشيند و در گوش او زمزمه مي کند

 

 

عروس خانم

 

 

شايد شما هم صاحب فرزند پسر بشويد. وقتي پسرتان مرد مي شود علاقه ي شما به او بيش از هر زمان ديگري گل مي کند.نبايد مانع روابط همسرتان با مادرش بشويد و قطع رحم کنيد .قطع رحم از بزرگترين گناهاني است که بخشيده نخواهد شد. اصلا شما به داشتن روابطي خوب با کساني که همسرتان به آنها تعلق دارد، احتياج داريد. با گذشت زمان اين مطلب براي هر خانمي بهتر معلوم مي شود .مردي که از ريشه ي خود به آساني ببرد و اصالت خود را حفظ نکند چندان قابل اعتماد نيست .چنين مردهايي معمولا داراي بيماري رواني هستند. اگر بتوانيد با احترام و محبت روابط سالمي را با خانواده ي شوهرتان به دست اوريد آنها بهترين پشتيبانان شما در زندگي خواهند بود.

 

 

اگر از رفتاري رنجيده مي شويد که مدام هم تکرار مي شود،اولا از واسطه کردن همسرتان بپرهيزيد که شرايط سخت را بحراني مي کند و بد را بدتر مي نمايد اما آن مطلب را رو راست با مادر شوهرتان در ميان بگذاريد اگر چه مدت کوتاهي موجب دلخوري شود بهتر از اين است که از آنها فاصله بگيريد در حاليکه علت رويگرداني شما را نمي دانند و احيانا آن را به حساب تکبر مي گذارند.

 


 

اگر با مادر شوهرتان مشکل داريد گاهي از دريچه ي نگاه او به خودتان بنگريد تا بتوانيد او را درک کنيد و راه چاره ي مناسبي پيدا کنيد . از مردمک چشم مادر شوهرتان نگاه کنيد تا عروسي را ببينيد که بعد از ده سال زندگي هنوز مثل يک مهمان غريبه کنار شوهرش مي نشيند و در گوش او زمزمه مي کند. زمزمه هايي که بيشتر، غيبت خانواده ي همسر به نظر مي رسد.

 

 

آقاي عزيز

 

 

اگر کمي مهارتهاي کلامي و ارتباطي را بهتر بياموزيد مي توانيد تنها با حرف زدن مشکلات را حل کنيد. اگر همسرتان نسبت به رابطه ي شما با مادرتان حساسيت نشان مي دهد براي اين است که او را از محبت واقعي و عميق خودتان مطمئن نکرده ايد. او را مطمئن کنيد که هيچ چيزي بين شما فاصله نخواهد انداخت. نگوييد قبول دارم که آنها مقصرند اما تو هم بي تقصير نيستي. اصلا دنبال مقصر نباشيد و سعي نکنيد همسرتان را محکوم کنيد تا اين بحث و جدلها به زندگي شما هم کشيده شود بلکه بگوييد مهم اين است که من دوستت دارم و روي همين مسئله تکيه کنيد و سعي کنيد وارد جزئيات بحث نشويد.

 

 

ضمنا

 

 

هيچگاه تحت تاثير حرفهاي همسرتان ازمحبت کردن به مادرتان دريغ نکنيد  اما تحت تاثير حرفهاي مادرتان هم به همسرتان ستم نکنيد و همواره صبور و ساکت کار درست را انجام دهيد.






ده فرمان براي بهبود رابطه عروس و مادر شوهر


زماني که ما ازدواج مي‌کنيم و وارد يک زندگي جديد مي‌شويم به گونه‌اي است که انگار دوباره متولد شده‌ايم. بسياري از شرايط تغيير مي‌کند از جمله اين شرايط نقش‌هاي ما در زندگي جديد است. به قولي (آن سبو بشکست و آن پيمانه ريخت). نقش زن و شوهري عروس دامادي مادرشوهر و مادرزني است مثلا در نقش زن و شوهري در ابتداي کار که دوران نامزدي محسوب مي‌شود به دليل اين که دوست داريم محبوب جلوه کنيم و گهگاهي هم به دليل خجالت شخصيت واقعي خود را آن طور که بايد و شايد به ديگران و به خصوص همسرمان خوب و واضح نشان نمي‌دهيم و به قولي اين محبوب جلوه دادن برايمان گران تمام مي‌شود. براي مثال اگر مردي عادت به بي نظمي داشته باشد در ابتدا براي خوب جلوه دادن و يا حتي به دليل شرم از همسر سعي مي‌کند که مرتب و منظم باشد ولي مدتي که مي‌گـــذرد همــان فرد بي ‌نظمي مي‌شود که از ابتدا بوده و اين جاست که مشکلات شروع مي‌شود مگر اين که در همان ابتدا تصميم به ترک عادت خود بکند که کار آساني نيست. صحبت در مورد نقش زن و شوهري را به زمان ديگري مي‌سپاريم و برمي‌گرديم به نقش عروس و مادر شوهر که از ابتداي خلقت اختلاف بين عروس و مادرشوهر تمامي نداشته و نسبت به بقيه نقش‌ها چالش بيشتري ايجاد مي‌کرده. البته محور صحبت روي آقا داماد است که بين دو عزيز قرار گرفته دامادي که براي عروس خانم شريک زندگي و براي مادر به نوعي تمام زندگيش است. بنابراين در زمينه اين روابط نيازمند بسياري از مهارت‌ها هستيم تا بتوانيم رابطه خود را هدايت کنيم:
1) زمينه محبت و دوستي را با رفتار و گفتار صبورانه و عاقلانه فراهم کنيم. در نتيجه، با محبتي که به عروس و يا مادرشوهرمان ابراز مي‌کنيم او را سرشار از آرامش مي‌کنيم و به او اين اطمينان خاطر را مي‌دهيم که او را به خاطر وجود دوست داشتني خودش دوست داريم و بس و از اين طريق مي‌توانيم آرامش را به پسر (اگر در نقش مادر شوهر هستيم) و به همسر هديه کنيم و موجبات شادي پسر يا همسرمان را فراهم کنيم زيرا نشاط او در گرو رابطه صميمي هر دو عزيزش است. (از محبت خارها گل مي‌شود وز محبت سرکه‌ها مل مي‌شود)
2) در زندگي زناشويي زمان‌هايي پيش مي‌آيد که مادرشوهر و عروس از يکديگر گله مند مي‌شوند. اما چگونه مي‌شود که گلايه‌ها را جوري عنوان کرد که طرف مقابل که آقاي داماد است دلگير نشود. بهترين راه استفاده از کلام محبت‌آميز به دور از کنايه و تحقير است و نتيجه آن اين است که عروس و مادرشوهر نسبت به هم بدبين نشده و چه بسا دلگرم‌تر هم مي‌شوند.

ده فرمان براي بهبود رابطه عروس و مادر شوهر

3) انتظاراتي که از عروس يا مادرشوهرمان داريم براي يکديگر بازگو کنيم اما قبل از آن بهتر است که طرف مقابل مان را از زواياي مختلف بررسي کرده و بينديشيم که تا چه حد منطقي است سپس در مورد مشکل پيش آمده با يکديگر به گفت‌وگو بنشينيم حتي زمان‌هايي که از يکديگر گله مند هستيم مي‌توانيم بدون وجود داماد با لحني دوستانه و محبت‌آميز و با احترام حرف‌هايمان را با يکديگر بازگو کنيم. چرا که وقتي رو در رو با هم صحبت مي‌کنيم بسياري از توهمات و سوء تفاهم‌ها از بين مي‌رود و از همه بالاتر باعث غيبت و يا بالاتر از آن خداي ناکرده تهمت نمي‌شود. (خوش بود آيينه‌ها را گفتگو)
4) مثل گذشته که فرزندمان را به نوعي‌تر و خشک مي‌کرديم نباشيم و بعد از ازدواج بيش از اندازه حمايتش نکنيم مثلا انتظار نداشته باشيم که پسرمان وقتي از محل کار به خانه برمي گردد حتما به ما سري بزند و از غذايي که او دوست دارد به او بدهيم و يا عروس خانم‌ها توقع نداشته باشند که از راه رسيده نرسيده همسرشان دربست براي آنان باشد و با کوچک‌ترين عملکردي که نسبت به خانواده‌اش دارد از او دلگير شود.
5) دخالت‌هاي بي مورد نکنيم (قابل توجه خانواده داماد و بخصوص مادرشوهران گرامي) زماني که در مسايل زندگي پسرمان بي دليل دخالت مي‌کنيم و در زمان‌هاي مختلف او را احضار مي‌کنيم تا به قولي توصيه‌هاي لازم را به او بکنيم خواسته و يا ناخواسته ممکن است زمينه بدخلقي را در عروسمان ايجاد کنيم و او را نسبت به خود بدبين کنيم. هيچ پدر و مادري از بدبختي و يا احيانا اختلاف پسرش با عروسش لذت نمي‌برد ولي حواسمان باشد که با اين کارها يک دور معيوب را دائما تکرار مي‌کنيم. البته اين به اين معني نيست که در همه جا سکوت مطلق کنيم و يا اصلا حرف نزنيم بلکه بهتر است در جاي خود و در زماني که از ما خواسته مي‌شود به ديگران کمک کنيم و نظر خود را بدهيم. جوان‌ها گاهي هم نياز به تجربه کردن دارند به آن‌ها اجازه تجربه کردن بدهيم آن وقت خواهيد ديد که خودشان به موقع به سراغ شما خواهند آمد و از تجربيات شما بهره مند خواهند شد.
6) از کمک به پسر و عروسمان تا جايي که در توانمان است دريغ نکنيم چرا که آن‌ها در ابتداي راه هستند و ما آشنا به راه.
7) عروس خانم‌ها احترام به پدر و مادر همسر و کمک به آن‌ها را از اصول مهم زندگي شان بدانند و اطمينان خاطر داشته باشند که با اين کار در دل همسرشان جايگاهي ويژه خواهند داشت چرا که احترام به آن‌ها در واقع نوعي احترام به همسران است و از آن بالاتر رضايت خداوند است که همه اين‌ها را در بر مي‌گيرد.
8) به برادر و خواهر و خويشاوندان همسرمان احترام بگذاريم و با رفتاري معقول و سنجيده در برابرشان ظاهر شويم و آن‌ها را همانطور که هستند بپذيريم مگر آن که مطمئن شويم قابل تغيير هستند. البته بايد به اين نکته هم متذکر شوم که تغيير را از ديدگاه چه کسي بررسي مي‌کنيم. تغيير بايد در راستاي حدود الهي باشد و اگر غير از اين باشد بي‌راهه‌اي بيش نيست.
9) از برچسب زدن به همه انسان‌ها خودداري کنيم به خصوص در ارتباط با خانواده همسرمان و يا بالعکس با عروسمان و خانواده اش. چرا که برچسب زدن مخرب‌ترين عامل در روابط ماست و ناشي از ارزيابي‌هاي منفي و پيش داوري کورکورانه است. هم چنين اين امر باعث مي‌شود که ما با تصويري که پيشاپيش از طرف مقابل در ذهن خود ساخته‌ايم ارتباط برقرار کنيم نه خود واقعي او. براي مثال وقتي مادرشوهر عروس خود را به عنوان عروس مي‌بيند پيش خود فکر مي‌کند که او هيچ وقت برايش مثل يک دختر نيست و رفتارهاي خاص خود را دارد که مي‌خواهد از هر کار مادرشوهر ايراد بگيرد. بنابراين به هر رفتار او بار منفي مي‌دهد و از رفتارش ناراحت مي‌شود و تعبير مثبتي براي رفتارش انتخاب نمي‌کند.
10) او را همان طور که هست بپذيريم و دنيا را از دريچه چشم او ببينيم به عبارتي خود را جاي او بگذاريم وقتي خود را جاي ديگري مي‌گذاريم و بدون هيچ تعصبي به مسأله نگاه مي‌کنيم خيلي راحت‌تر مي‌توانيم با مشکلات کنار بياييم و در نتيجه در همه لحظات زندگي را براي خود و خانواده مان لذت‌بخش کنيم.