من بی تقصیرم،مقصر تویی! - بی خوابم مقصر تویی

بی خوابم مقصر تویی

بی خوابم مقصر تویی

صلاح و اصلاح فرد و جامعه، در سایه «شناختن عیوب » و تلاش براى «زدودن عیوب » است. این شناخت، هم در خود ما و نسبت به اندیشه ها و عمل هاى خودمان است، هم نسبت به دیگران.

مساله تذکر و نقد و یادآورى، همچنین «پندپذیرى » و قبول نصیحت و موعظه و توجه به تذکرات دیگران از همین رهگذر، درمقوله مسایل معاشرتى و شیوه برخورد صحیح با دیگران قرار مى گیرد.به این خاطر، در این مقاله از ، به خصلت «نقدپذیرى » به عنوان یک روحیه بالا و رشد یابنده و خلق و خوى نیک مى پردازیم.

شیوه صحیح نقد

توجه به نکات و آداب پند و اندرز و تذکر، مهم وسرنوشت ساز است.

 آیا هر کس حق دارد تذکر دهد؟

 آیا همه نقدها سازنده و مثبت است؟

اگر کسى دیگران را پند دهد ، اما خودش اهل عمل به نصایح خویش نباشد، سخنش بى اثر است.

انبوهى از روایات، شاهد این مدعاست. اگر پنددهنده، خودش اهل عمل باشد ، تذکر او چراغى روشن و روشنگر در دل و جان دیگران مى شود و تا ژرفاى قلبشان نفوذ مى کند. به این سخن حضرت على(ع) دقت کنید :

«استصبحوا من شعلة واعظ متعظ و اقبلوا نصیحة ناصح متیقظ »; (1) . از فروغ واعظ و پنددهنده اى که خود، پندپذیر است، روشنایى برگیرید و نصیحت نصیحتگر بیدار را پذیرا باشید. در این سخن، هم به پندپذیرى اشاره دارد ، هم به شیوه مؤثر وعظ و نصیحت و تذکر.

,مهارتهای زندگی

 

نقد و تذکر، هر چه صمیمى تر، خودمانى تر، در خلوت و بدون آبروریزى و هتک حیثیت باشد، هم مؤثرتر است، هم از کینه توزى وکینه افروزى و لجاجت، دورتر است. گاهى نقادى آشکار و پند و تذکردر ملا عام، اثر منفى دارد و طرف را به عکس العمل وا مى دارد وشخصیت او را هم خورد مى کند.

 

 

 

حضرت امیر(ع) فرمود:

«نصحک بین الملا تقریع »; (2) .

نصیحت و پند دادن تو در میان مردم و حضور دیگران، کوبیدن وخورد کردن است.

نقد، نباید برخاسته از حسد و غرض ورزى و تسویه حساب باشد.تذکرهاى حسودانه و کینه توزانه، وضع را بدتر مى کند. اصلا مگر ازیک حسود، نصیحت و خیرخواهى و تذکر به قصد اصلاح برمى آید؟

نقدپذیرى

تکبر و خودخواهى، جلوه هاى گوناگون دارد. یکى هم غرور درمقابل «نقد» است. وقتى نقد، مایه کمال اندیشه و کار ماست، نقدپذیرى کمک به این کمال و رشد است.

«نقدناپذیرى »، نشانه نوعى غرور و تکبر و عامل در جا زدن در ورطه بدیها و کاستیهاست. گاهى ناب ترین موعظه ها و تذکرها هم، وقتى به دلهاى داراى کبر مى رسد، با«عدم پذیرش » مواجه مى گردد و انسان را محروم مى سازد.

 به تعبیرزیباى امیرالمؤمنین(ع):

«بینکم و بین الموعظة حجاب من الغرة »; (3) .

میان شما و پند، حجاب و پرده اى از غرور افکنده شده است. آیا شما مطمئن اید که همه اندیشه ها و افکارتان درست و بى اشکال است؟ آیا همه خصلتها و رفتارهاى فردى و اجتماعى خود را بى عیب مى دانید؟

آیا فکر نمى کنید در عملکردهاى مختلف شما، نقطه ضعفهایى هم ممکن است باشد که از چشم خودتان پنهان است ولى دیگرى متوجه مى شود؟

انسان گاهى به خاطر «حب نفس »، یا عیوب خود را نمى بیند و نمى فهمد، یا حاضر نیست خود را داراى عیب و نقص بداند ، از این رو ، نقد و تذکر دیگران را هم بر غرض ورزى و دشمنى حمل مى کند.

,مهارتهای زندگی

 

آینه چون عیب تو بنمود راست

خود شکن، آیینه شکستن خطاست.

در یک خانواده، ممکن است رفتار هر یک از زن و شوهر نسبت به هم، ایرادهایى داشته باشد، یا برخورد پدر و مادر با فرزند کوچک یاجوان شان، غلط باشد. اگر کسى متذکر شد ، باید مشفقانه بپذیرند و دراصلاح خویش بکوشند.

اگر هر یک تلاش کنند تا عیب و اشکال را متوجه طرف مقابل سازند و خود را بى گناه قلمداد کنند، نارسایی ها و عیوب و خطاها هرگزاصلاح نخواهد شد. انصاف در پذیرش خطا و عیب ، نشانه رشد عقلى است.

به فرموده حضرت امیر(ع):

«لیکن احب الناس الیک المشفق الناصح »; (4) .

محبوب ترین مردم در نظر تو، نصیحت کننده مشفق و خیرخواه باشد. گرچه ممکن است تذکر و انتقاد دیگرى، در ذائقه ما تلخ آید، ولى تلخى نقد و تذکر، به مراتب سودمندتر از شیرینى چاپلوسى و نیرنگ وفریب است.

از امام باقر(ع) روایت است:

«اتبع من یبکیک و هو لک ناصح و لا تتبع من یضحکک و هو لک غاش »; (5) . از کسى پیروى کن که از روى خیرخواهى و نصیحت، تو رامى گریاند، ولى پیرو کسى مباش که تو را مى خنداند، در حالى که نسبت به تو فریبکارى مى کند!

«نقدپذیرى »، در مسایل اخلاقى، فرهنگى، اجتماعى ومدیریتى، ضامن سلامت رابطه ها و رشد افکار و اعمال است.

پایان این بحث را حدیثى از امام سجاد(ع) قرار مى دهیم که درضمن بیان حقوق متقابلى که افراد در جامعه نسبت به هم دارند (دررسالة الحقوق) از جمله به «حق نصیحتگر» بر گردن «نصیحت شنو» ووظیفه ناصح و متنصح اشاره فرموده است:

«و حق الناصح ان تلین له جناحک و تصغى الیه بسمعک، فان اتى بالصواب حمدت الله عز و جل و ان لم یوافق، رجمته ...»; (6) .

حق نصیحت کننده (و ناقد و پند دهنده) آن است که نسبت به او نرمش و انعطاف نشان دهى و به سخنش گوش فرا دهى، اگر حرفش بجا و درست بود، خداى متعال را سپاس بگویى و اگر تذکرش موافق باحق نبود، نپذیرى.

پی نوشت ها :

1) میزان الحکمه، ج 10، ص 585.

2) همان، ص 580.

3) نهج البلاغه، صبحى صالح، حکمت 282.

4) غررالحکم.

5) محاسن برقى، ج 2، ص 440.

6) میزان الحکمه، ج 10، ص 57.

 

منبع : tebyan.net


,