بحران‌طلاق در اردوگاه اصولگرایان


اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی ,اصولگرایان

این روزها پدیده برائت و جدایی‌ سیاسی به معضلی در جبهه‌ اصولگرایان‌ تبدیل شده است. اگر به این طلاق‌ها توجه شود، توقعات بالا اصلی‌ترین دلایل این رفتارهاست. برخی پس از طلاق سیاسی به ارزیابی شرایط می‌پردازند و روانه جبهه دیگری می‌شوند، اما برخی که بر عقاید خود پا برجا هستند، ترجیح می‌دهند بر اعتقادات خود پافشاری کرده و ارتباط با دیگران را که در زمان قبل طلاق از سوی بدخواهانشان امری نامطلوب تلقی می‌شد، برقرار کنند.

 

بحران طلاق در اردوگاه اصولگرایی! 

اکنون پدیده طلاق در اردوگاه سیاسی اصولگرایان کم نیست و از وضعیت عادی خارج شده است، به نحوی که هر روز یک گروه از دیگری جدا می‌شود و جالب اینکه هر کدام سرنوشتی متفاوت با جداشدگان قبلی دارند. از جمله علل طلاق در اردوگاه اصولگرایان، علاوه بر مواردی که در سطور بالاتر ذکر شد، قدرت طلبی هم هست، یعنی برخی از آنها هدفی که برای خودشان تعیین کرده‌اند، رسیدن به کرسی قدرت با هر وسیله و روش است.

 

بنابراین در این مسیر با ارزیابی کلی از میزان شانس گروه‌ها به یکباره خود را شیفته آن گروه معرفی می‌کنند و جالب اینجاست که ظاهرا برایشان اهمیت ندارد که در خارج از اردوگاه درباره آنها چه قضاوتی صورت می‌گیرد. بحران طلاق در اردوگاه اصولگرایی چنان است که آنها رقیب اصلاح‌طلب خود را راحت‌تر از هم‌طیف اصولگرای خود می‌پذیرند. طلاق سیاسی میان آنها به این شکل حادث می‌شود که در ابتدا سعی می‌کنند با گفت‌وگو و تشکیل جبهه و ائتلاف به هدف خودشان برسند، اما پس از مدتی که متوجه می‌شوند مشتاقان حضور در این جبهه و ائتلاف زیاد است، بر طبل ناهماهنگی زده و خواستار جدایی می‌شوند تا شاید در جبهه و گروه دیگری برای آنها فرصتی باشد و راحت‌تر بتوانند به اهداف خودشان برسند.

 

طلاق‌های سیاسی مبارک! 

برخی اوقات البته این طلاق‌ها خیر است و از منافع ملی محسوب می‌شود، مانند بزرگانی که پس از ارزیابی راهکارهای بخشی از اصولگرایان حاضر به حضور در میان آنها نشدند یا سکوت اختیار کردند، مانند حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق نوری که سال‌هاست ترجیح می‌دهد در جلسات جامعه روحانیت‌مبارز حضور نداشته باشد و بیش از همه بر ارزش‌ها و اعتقاداتش تاکید کند که این تصمیم او به تاسی از رفتار آیت‌ا...‌هاشمی است؛ یعنی پذیرای سخنی نمی‌شود که بی‌عدالتی و لحاظ نکردن منافع ملی و عدم تقویت وحدت در آن مشهود است. این بخش از طلاق‌ها را مبارک می‌نامند که شرط بازگشت به آن اثبات رفتار سیاسی مطابق منش از گروه جدا شده است.

 

طلاق اجباری یا سه طلاقه‌ سیاسی! 

برخی طلاق‌ها هم ناخواسته و از روی اجبار است، یعنی اگر فرد مورد نظر هم تمایل به ادامه همکاری داشته باشد، طرف دیگر پذیرای او نیست و ترجیح می‌دهد نامی از او در شناسنامه و اذهان باقی نماند که نمونه آن محمود احمدی‌نژاد است. اکنون شخص یا گروه سیاسی اصولگرای شناخته شده‌ای حاضر به پذیرش او در جبهه خودنیست (البته او خود را درون این جبهه‌ها تعریف نمی‌کند)که دلیلش ضربه به اعتبار و جایگاه اردوگاه اصولگرایی است. علت این طلاق بر همگان واضح است. او پس از ورود به اردوگاه اصولگرایی حاضر به پذیرش قواعد و تصمیمات اصولگرایان نشد، بلکه تصور کرد عقدنامه او با جریان اصولگرا تاریخ انقضا ندارد و تا هر زمان که تمایل داشته باشد، می‌تواند با استفاده از نشان این جریان سیاسی به اهداف خود برسد، اما این‌چنین نبود و همین امر در نهایت منجر به صدور حکم و زدن مهر طلاق پای این ارتباط شد. به‌صورت واضح‌تر می‌توان اذعان داشت که این نوع طلاق به طلاق سه طلاقه معروف است که تصور بازگشت به آن گروه بی‌معناست.

 

انواع دیگر طلاق در اردوگاه اصولگرایی 

طلاق‌های سیاسی دیگری هم در اردوگاه اصولگرایی هست که معنی آن «جدایی» نیست، بلکه افراد حضور دارند اما به ایفای نقش نمی‌پردازند و تنها نظاره‌گر رفتارهای دیگران هستند. برای آنها هر آنچه اتفاق بیفتد، اهمیتی ندارد، چراکه آنها تنها به عنوان اصولگرایی نیاز دارند که در ادبیات عامیانه از آن به عنوان «چتری بالای سر» یاد می‌شود. این نوع رفتارها را شاید بتوان طلاق عاطفی نامید که افراد هیچ هدفی ندارند و صرفا در کنار هم روزگار می‌گذرانند.

 

هشدار نسبت به تداوم بحران 

در نهایت بحران طلاق در اردوگاه اصولگرایی نگران‌کننده است و باید بزرگان این جریان که خودشان از این وضعیت ناراضی هستند، فکری برای استحکام وضعیت اعضای اردوگاه داشته باشند، چرا که شاید ادامه این روند منجر به معضلات سیاسی برای آنها شود.

 

  اخبار سیاسی  -  آرمان