صداوسیما از انحصار درآمد
به گزارش شهروند، تلویزیون و مدیرانش در روزهای انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری شاهد از انحصار درآمدن صداوسیما بودند. آنها میپنداشتند تا ابد جایگاه این رسانه بهعنوان رسانه قدرقدرت ملی و به عبارت بهتر تنها رسانه مشروع و فراگیر درجغرافیای ایران خدشهناپذیر و همچنان مسلط باقی خواهد ماند.
با اینکه تأکید قانون اساسی و خلأ قوانین جایگزین در زمینه لزوم بهرهمندی ازتلویزیون خصوصی باعث شده تا صداوسیمای جمهوری اسلامی در این چهاردهه یکهتاز بیرقیب عرصه رسانه و خبر این مرزوبوم باشد، اما مقتضیات زمان بهعلاوه نوع رویکرد مدیران تلویزیون این تکدونده بیرقیب میدان را گام به گام بیشتر از آن اقتدار اولیه دور کرده و حتی این را درفراگیری و وسعت تأثیرگذاری این رسانه نیز میبینیم. در واقع هر ناظر منصفی با دیدن اوضاع و احوال اجتماعی ایران در روزهای منتهی به انتخابات میتوانست به این نتیجه برسد که دیرزمانی از آن روزها میگذرد که رسانه ملی درعرصه خبررسانی، خبرسازی و خبرآفرینی بیرقیب بود.
دراین روزها دیدیم که چگونه رسانههای کوچکتر شخصی درقالب شبکه مجازی و سایتها و کانالهای اینترنتی تلویزیون را از اریکه قدرقدرتی ساقط کردند؛ و توانستند در موازات تنها صدای غالب تمام تاریخ معاصر این سرزمین، زمین بازی را پر کنند از هزاران و دهها هزار رقیب ریز و درشت؛ که با اینکه رانت تلویزیون دربهرهگیری از کانالهای رسمی را نداشتند، اما به واسطه آزادی حاکم بر فعالیت رسانهای مبتنی بر خواست صاحب رسانه از قدرت تأثیرگذاری بینظیری بهرهمند شدند. تأثیر اینان را درماجرای بسیج هنرمندان برای حمایت از ریاستجمهوری حسن روحانی دیدیم؛ که چگونه تکسطرهای نوشتهشده در توییتر و اینستاگرام و... ناگهان دریایی شدند و موجشان چنان جامعه را درنوردید که به باور کسی نمیگنجید.تلویزیون درحال حاضر قریب به دودهه است که آن مشروعیت و مقبولیت اولیه خود را گام به گام دارد از دست میدهد. وقتی در اواخر دهه٧٠ رسانه ملی به جای همراهی با خواست مردم به همراهی با طیفی محدود روی آورد، ناخواسته نطفه حرکتی را پایه ریخت که درنهایت با زایش رسانههای موازی کوچک اما موثر به سامان رسیده است.
این البته تنها درمبحث انحصار اخبار و اطلاعات نبود؛ و رسانه ملی رقابت در زمینه سرگرمی و اوقات فراغت را نیز به رقبای دم به دم فزایندهاش باخت. این باخت یک زمانی به رقیبی چون ماهواره و کانالهای اغلب سطحی و بیکیفیت وطنی رشد کرده که در آنسوی آبها بود؛ یک زمانی به رقبایی چون فیلمها و سریالهای کرهای و هندی و ترکی و هالیوودی؛ و زمانی هم به رقبای ریشه گرفته ازفضای مجازی. میخ آخر اما درهمین چند وقت اخیر، درمیان منازعات انتخابات کوبیده شد؛ که تلویزیون ایران انحصار اخبار و اطلاعات را که زمانی توسط رقبای ماهوارهای به چالش کشیده شده بود، بهطور کامل به رسانههای کوچکی باخت که با هرمتر و معیاری با سازمان عریض و طویل صداوسیما قابل قیاس نیستند. این که چه میشود آن اعتماد اولیه در زمانی قریب به دودهه چنین با چالش مواجه میشود، اما، حکایتی است دیگر...
امین فرجپور