عبدا... ناصری : هاشمی پل ارتباط مطالبات مردم و حاکمیت بود


اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی ,

بی‌تردید نمی‌توان از کنار برخی دستاوردهای آیت‌ا...هاشمی به راحتی عبور کرد، از جمله تعاملات او با کشورهای دیگر به‌ویژه کشورهای عربی. این تعامل به حدی بود که تنها او توانست به باغ فدک هم پای بگذارد که حضور در آنجا برای سایرین با محدودیت‌هایی همراه است. آیت‌ا...‌هاشمی گره‌گشا بود و راهکار حل اختلافات را به‌خوبی می‌دانست چنانکه پس از رحلتش کشوری نمانده بود که این ضایعه را تسلیت بگوید و «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجه امارات در صفحه توئیتر خود ضمن ابراز تسلیت به مناسبت درگذشت آیت‌ا...هاشمی نوشت: «او یکی از صداهای واقعگرایی سیاسی و میانه روی در ایران بود» که این نوشته نشان از فهم جهان به تدبیر‌هاشمی داشت.

 

عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب در راستای عملکرد فرامرزی مرحوم آیت‌ا...هاشمی با «آرمان» به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

 

با رحلت آیت‌ا...هاشمی، شخصیتی از میان ما رفت که تنظیم‌کننده روابط جناح‌های سیاسی بود. در فقدان ایشان یا به عبارتی در دوره پسا‌هاشمی وضعیت طیف میانه‌رو چه خواهد شد؟

معتقدم با رحلت آیت‌ا...هاشمی، جامعه ایران وارد یک نقطه عطف شد. به رغم تمام هزینه‌هایی که در عرصه ملی و بین‌المللی پس از درگذشت بزرگانی که نقش بسزایی در پیروزی انقلاب داشتند، بر کشور وارد شد، اما اجازه داده نشد که خدشه‌ای به کشور وارد شود. بنابراین نباید ناامید بود، البته باید نکته‌ای را مد نظر داشت و آن هم اینکه هاشمی ویژگی‌هایی داشت که اگر شخص دیگری همفکر و هم اندیشه ایشان در عرصه مسئولیت‌های ایشان به‌ویژه در مجمع تشخیص مصلحت قراربگیرد، لااقل در کوتاه مدت و میان مدت نمی‌تواند جای او را پر کند.

 

بیشتر تمرکز من البته بر آیت‌ا...هاشمی بعد از ۸۸ است. اگرچه همه اصلاح‌طلبان، هواداران دولت و اعتدالگرایان و کسانی که گفتمان‌هاشمی را دنبال می‌کردند، تمایل دارند شخصی همفکر آیت‌ا...هاشمی جایگزین او شود، اما به دلیل اینکه ‌هاشمی جزو موسسان و بنیانگذاران انقلاب و از چند نفر نخست است که دوشادوش امام(ره)، انقلاب، جنگ و دهه اول انقلاب را مدیریت و تدبیر می‌کردند، حتی اگر کسانی به فکر و اندیشه او نزدیک باشند باز هم ما چنین مختصاتی را در جانشین آیت‌ا...هاشمی نمی‌بینیم.

 

با روی کار آمدن دولت گذشته از سال ۸۴ تا ۹۲ شرایطی به کشور تحمیل شد که علاوه بر وارد کردن صدماتی در عرصه اقتصادی، بین‌المللی و تخریبی که از لحاظ فرهنگی و اخلاقی با گفتمان مسلط آن دوران وارد شد، جامعه وارد یک دوپارگی شد. اگرچه بخواهیم مثل برخی مسئولان در گفتار این موضوع را منکر شویم اما واقعیت این است که بعد از ۸۴ جامعه دچار دو قطبی شد و این دوقطبی به بخش‌هایی از مسئولان هم سرایت کرد. طبیعتا اگرچه فراز و نشیب‌هایی داشت اما این روند ادامه پیدا کرده است. آیت‌ا...هاشمی می‌دانست گفتمان خطرناکی در جامعه شکل می‌گیرد و این جریانی که بعد از ۸۴ روی کارآمد و قدرت گرفت علاوه بر حوزه‌های اجرایی، در حوزه‌های دیگر نیز اثرگذار بود که مرحوم‌هاشمی بسیار تلاش کرد این شرایط جبران شود و آثار تخریبی این گفتمان از بین برود.

 

تمام تلاش او بعد از سال ۸۸ بر این مساله متمرکز بود. بعد از سال ۹۲ که با رد صلاحیت ایشان، دولت اقای روحانی سرکار آمد هم آیت‌ا...هاشمی کاملا در کنار اصلاح‌طلبان برای بازسازی کشور سعی و تلاش داشت. ایشان چون کاریزمای همعرضی با مسئولان عالی کشور داشت خیلی راحت‌تر می‌توانست برای حل مشکلات گفت‌وگو کند. قطعا کسانی که در ذهن ما برای جایگزینی مرحوم‌هاشمی هستند اگر چه همفکرآن مرحوم هستند و همان تفکر رادارند اما این کاریزما را برای هم گفت‌وگویی و هم سخنی با رئوس حاکمیت ندارند. این یک واقعیت است که بسیاری از روسای ۳ قوه که من مجمع تشخیص مصلحت نظام را قوه چهارم کشور می‌دانم برای آیت‌ا...هاشمی جایگاه ویژه‌ای قائل بودند.

 

او را به دیده رقیب نگاه نمی‌کردند و برایش احترام ویژه‌ای قائل بودند، بنابراین دوران پساهاشمی از جهت انتقال پیام جامعه به حاکمیت دوران سخت و پر فرازو نشیبی خواهد بود، اما با این حال اگر کسی که همفکر و هم اندیشه او باشد و در جایگاه و رکن سیاسی او یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام قراربگیرد، خواهد توانست تاحدودی نگرانی را در جامعه از بین ببرد و هم در کاهش دوقطبی شدن گام بردارد و جامعه را به سمت یک وحدت و انسجامی ببرد که نیاز به آن در این مقطع بیش از هر دوران دیگری احساس می‌شود. معتقدم باید این اتفاق بیفتد و مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان بازوی مقام معظم رهبری بتواند ترکیب و ریاستی داشته باشند که این دغدغه ملی را رفع کرده و گام‌های اساسی را برای آشتی ملی بردارد. اگر جامعه ایران این آشتی ملی را در خود نهادینه نکند و کماکان بخواهد بر آن دوقطبی پای بفشارد، با توجه به شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی معلوم نیست ایران چه آینده‌ای خواهد داشت.

 

رحلت آیت‌ا...هاشمی چه تاثیراتی را در داخل کشور بر جامعه نخبگان و توده مردم و در خارج بر فضای سیاسی جامعه جهانی می‌گذارد؟

باید کمی منتظر ماند. اگرچه تشییع پیکر آیت‌ا...هاشمی نشان داد جامعه‌ای که هوادار آیت‌ا...هاشمی و گفتمان اصلاح طلبی است کماکان زنده و پویاست. تحلیل من این است که آقای روحانی برای حضور در انتخابات راسخ‌تر و هم اینکه از انفعال مدیریتی خود خارج شد و علاوه بر این، جامعه مصمم‌تر شد به رغم گلایه‌هایی که در حوزه اقتصادی و معیشتی به دولت آقای روحانی وارد است در حمایت از وی به شکل مصمم‌تری در انتخابات سال ۹۶ شرکت کند. در عین حالی که درگذشت آقای‌هاشمی را ضایعه بزرگی می‌دانم اما معتقدم درگذشت او پیام اجتماعی و تاثیر سیاسی اجتماعی خود را در عرصه داخلی خواهد گذاشت و شاید بتوان اذعان داشت تاثیر مثبت درگذشت آیت‌ا...هاشمی در انتخابات سال ۹۶خواهد بود. به این علت که جامعه ایران چه جامعه نخبگان، جامعه مدنی، سنتی و علما و مراجع بیش از اینکه نگران فقدان آیت‌ا...هاشمی باشند نگران جامعه پس از آیت‌ا... هستند و این موضوع را در برخی مواضع و پیام‌های تسلیت می‌توان مشاهده کرد.

 

جامعه ایران در تصمیم گیری خود در انتخابات سال۹۶ بیشتر از گذشته به سمت یک عقلانیت حرکت خواهد کرد. در بعد خارجی هم آیت‌ا...هاشمی از ابتدای انقلاب، شخصیت مورد توجهی در عرصه بین‌المللی بود. ایشان چه در دوران جنگ با فرماندهی جنگ و تدوین مسیر قطعنامه و پایان دادن به جنگ شخصیت ویژه‌ای در عرصه بین‌المللی پیدا کرد و چه در دوران ریاست جمهوری خود که توانست دوران انزوای ایران را در عصر جنگ تحمیلی پایان دهد و ایران را از آن انزوای بین‌المللی خارج کند. همین رخداد‌هاست که از‌هاشمی در افکار عمومی خارجی و مخصوصا شخصیت‌های جهانی یک عنصر بسیار بسیار تاثیرگذار و در ایران و مخصوصا بخش حاکمیتی شخصیت ویژه‌ای ساخت که ما این اثر را کاملا در رحلت ایشان ملاحظه کردیم.

 

به نظر می‌رسد در دورانی که حضور و تاثیرگذاری آیت‌ا...هاشمی در مسائل منطقه‌ای کمترشد، ایران با چالش‌هایی روبه‌رو شد. درست است؟

به هرصورت امروز ایران رابطه خوبی با برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ندارد اما واقعیت این بود که به هر صورت فوت آیت‌ا...هاشمی عواطف و احساسات مختلف را در این کشورها بر انگیخت و پیام تسلیتی که به ملت و حکومت ایران عرضه داشتند، بیانگر این جایگاه بود. جایگاه‌هاشمی از نظر نخبگان و سران کشورهای جهان، جایگاه ویژه‌ای است، البته این بدین معنا نیست که در دوران اصلاحات یا دولت تدبیر و امید نتوانسته باشیم خودمان را تقویت کنیم. ایران به عنوان ام‌القرای جهان تشیع در دوره آقای‌هاشمی پایه‌گذار تنظیم مناسبات و روابط بسیار قدرتمندی با عربستان بود و بنا به گزارشی که تحلیلگران وزارت خارجه ایران و عربستان اعلام کردند این روند در دوران رئیس دولت اصلاحات بسیار بیشتر تقویت شد و بالاترین سطح مناسبات را در این دوره داشتیم. به همین جهت این دو گفتمان به یکدیگر نزدیک بودند.

 

مخالفان دولت تدبیر و امید اذعان دارند ارتباطات در دولت آقای روحانی دچار چالش شد.

 

این‌طورنیست؛ روند دولت اصلاحات در عرصه بین‌المللی در دولت اقای روحانی ادامه داشت. آقای روحانی با امضای برجام و مدیریت برجام توانست نگاه جامعه جهانی را نسبت به ایران تغییر دهد و ایران را از یک انزوای شکل گرفته در ۸سال قبل از ۹۲ خارج کند. این نشان می‌دهد که طنین و بازتاب گفت‌وگوی آقای‌هاشمی در عرصه جهانی پابرجا و اثرگذار است.

 

با رحلت آیت‌ا...هاشمی دو دیدگاه پدیدار شد. دیدگاه اول چنین بود که دولت یازدهم بزرگ‌ترین حامی خود را از دست داده و آن طور که باید فعالیت نمی‌کند و برای حضور در انتخابات سال آینده با تشکیک مواجه است و مخالفان دولت ابتکار عمل را به دست خواهند گرفت، اما دیدگاه دوم معتقد است درگذشت مرحوم‌هاشمی تلنگری بود به مردمی که بنا به دلایل مختلف از حمایت از دولت دست کشیده بودند، اما بر خلاف نظر قبلی خود در انتخابات ۹۶ مصمم‌تر به میدان خواهند آمد تا سبد رای آقای روحانی افزایش پیدا کند.

 

آقای روحانی حتما در سال ۹۶ خواهد آمد و اگر چه زمزمه‌هایی مبنی بر دودل کردن وی از جهت مسائلی چون رد صلاحیت که به اعتقاد من، شوخی یا یک جنگ روانی سازمان یافته از سوی جریان مخالف است شنیده می‌شود، اما باورم این است که مقام معظم رهبری هم نگاه مثبتی به آمدن آقای روحانی برای ۴ساله دوم دارند، حتی اگر انتقاداتی به نحوه عملکرد وی داشته باشند.

 

آقای روحانی حتما پذیرفته با توجه به اینکه بخش اعظمی از سرمایه خود را بر برجام قرارداده، باید با یک برنامه‌ریزی و تیم کارآمدتر نسبت به دولت اول در عرصه حضور داشته باشد و بخشی از آثار برجام را به مردم ارائه دهد و در سفره زندگی مردم بگذارد. بنابراین نیامدن آقای روحانی یک نوع انتحار سیاسی است و او هوشمند‌تر از این حرف‌هاست. درگذشت آیت‌ا...هاشمی یک تلنگر به آقای روحانی، تیم او و هوادارانش و مهم‌تر از آن جامعه مدنی ایرانی و بخشی از جریان اصولگرا بود که به مراتب بیش از آنچه در سال ۹۲ و ۹۴ در کنار اصلاح طلبان قرار گرفتند نسبت به آینده ایران حساس شوند.

 

معتقدم آقای روحانی با رحلت آیت‌ا...هاشمی مصمم‌تر خواهد آمد، واقعیت این است که آقای روحانی باید همین مقدار که از دولتش باقی مانده تصمیمات درستی بگیرد و در دولت دوم نیز به طریق اولی تیم کاملا منسجم و یکدستی را سرکار بیاورد که بتوانند کارایی بیشتری داشته باشند. این درست که با درگذشت آیت‌ا...هاشمی، آقای روحانی بیش از گذشته تنها شده، اما ایشان می‌داند اگر بخواهد اندیشه میانه روی و اعتدالی را ادامه دهد باید بدون توجه به از دست دادن این حامی وارد عرصه انتخابات شود.

 

درست است که آیت‌ا...هاشمی حضور جسمی ندارد اما عقاید و اندیشه‌های ایشان مخصوصا از سال ۸۸ به بعد هم در جامعه مدنی ایران و هم در جامعه سنتی ایران تاثیرگذاشته است. ما شاید به بعضی از مولفه‌هایی که پس از درگذشت مرحوم‌هاشمی شاهد بودیم خیلی توجه نکنیم. بسیاری از کسانی که در تریبون‌های خاص بعضا برخی مواضع آیت‌ا...هاشمی را نقد و تخریب می‌کردند، در تشییع پیکر مرحوم هاشمی گریه می‌کردند.

 

گریه آنها نه برای از دست دادن ایشان، بلکه برای نگرانی از جامعه ایران در دوران پساهاشمی بود. این دوره که بگذرد این افراد به عنوان افراد صاحب فکر و اندیشه و افراد مرتبط با عرصه‌های اجتماعی و مدنی و مرتبط با رسانه حتما به سمت همراهی بیشتر با تفکران و اندیشه‌های آیت‌ا...هاشمی خواهند رفت. من معتقدم رحلت آیت‌ا...هاشمی پیام خود را به جامعه داد. باید صبر کرد و دید که جایگزین مرحوم‌هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام چه کسی خواهد بود. شاید ما معتقد باشیم این قوه خیلی در بدنه حاکمیتی کشور تاثیر گذار نیست، اما به هرصورت نوع انتخاب می‌تواند پیام خاصی به جامعه داشته باشد.

 

جامعه ایران نیز در انتخابات مختلف نشان دادند که تصمیم را خود می‌گیرند و اگر چه شخصیت‌های کاریزماتیک تاثیر دارند، اما امروز شبکه‌های اجتماعی کارکردی دارد که بسیاری از چهره‌های قدرتمند در کانون سیاسی ایران هم شاید نتوانند در مقابل آن بیش از حد کاری از پیش ببرند. ضمن اینکه باید منتظر ماند و دید پیام جایگزین چه نوع پیامی است. معتقدم رحلت رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در عین ضایعه بودن یک انسجام را در درون هواداران اندیشه جبهه اصلاح طلبی و اعتدالیون شکل داد و آنها را مصمم‌تر از گذشته به تعیین سرنوشت خودشان مصمم کرد.

 

 

 اخبار سیاسی - آرمان