فاطمه، تو کی مردی؟
بهار ٩٤، تو کوچه یخ زدم...
صحنه تاریک است و نور کمسویی از انتها به چشم میخورد. پیرزنی با صورتی تیره آهنگی جنوبی را بلند میخواند. روبهرویش دختر جوانش نشسته است؛ دختری که با «یوما»، همان مادر جنوبیاش حالا در «شلتر» زندگی میکنند. شلتر یعنی پناهگاه. واژه آشنای همه کارتنخوابهای سطح شهر. آنها به گرمخانههای شهرداری شلتر میگویند؛ جایی که سقفی است برای آنکه شبها از بلوار وسط اتوبان همت، از کوچهپسکوچههای دروازهغار و عودلاجان و پارک حقانی و انبار گندم و لب خط و محله طیب و هزار جای دیگر، روی تختهای غمگینش بخزی و شب را روز کنی.
شلتر روایتگر داستان تلخ زنان رنجور خیابان است. آنهایی که از گرههای زندگیشان متفاوت است، بازیهای زندگی هم برایشان متفاوت رقم میخورد و البته واکنش آنها هم به اتفاقات زندگی عادی رقم نمیخورد. بسیاری از آنها هیچوقت زندگی عادی نداشتهاند تا بتوانند در شرایط غیرعادی تصمیم منطقی بگیرند. امین میری، کارگردانی که دغدغههای اجتماعی او همیشه پررنگ است و از عرصه تئاتر برای بیان دغدغهها و فریادهای اعتراضیاش استفاده میکند، اینبار پس از یک پژوهش و سلسله مصاحبه از زنانی که کارتنخوابی را تجربه کردهاند و در گرمخانهها هم روزگار گذراندهاند، تئاتر مستند شلتر را روی صحنه برده است. میری، ارتباطي مداوم با زنان محکوم به اعدام و کارتنخوابها دارد.
دغدغه او بهعنوان یک هنرمند اجتماعی، اینبار روی صحنه تئاتر، نمایشی تکاندهنده را رقم زده است؛ داستانی که برشهای زندگی زنان کارتنخواب را بهخوبی تصویر کند. داستان همه آنها شبیه هم است، سرنوشتشان هم شبیه هم و مرگشان هم تکراری رقم میخورد. آنها به این زندگی، ناخواسته عادت کردهاند، شیوه زندگی در خیابان، زنان را شکل دیگری میکند، احساسات آنها را تغییر میدهد و خواستههایشان را به ابتداییترین حقوق انسانیشان مثل داشتن شناسنامه تقلیل میدهد.
آنها در خیابان میخورند و میخوابند و زندگی میکنند و حتی عاشق میشوند، نطفه فرزندانشان در کوچهپسکوچههای شهر بسته میشود و سهمشان از کودکانشان تنها ٩ ماه بارداری است. آنها بهواسطه جبر نوع زندگیاي که بهناچار انتخاب کردهاند، کودکانشان را یا میفروشند یا تحویل بهزیستی میدهند. بعد از مدتی حتی احساساتشان نیز دگرگون میشود و تو در دوساعتی که پشت میز امین میری در نمایش شلتر نشسته بودی و با او پرونده زنان را ورق میزدی، همه این قصهها را از بر میشدی.
بازیهاي مستقل و درعینحال درهمتنیده آخرین اثر امین میری، در عین داشتن روایتی واحد و مستقل، تصویری واقعی و اندوهبار از زندگی زنان کارتنخواب را ارائه میکند. مخاطب این نمایش پابهپای شخصیتهای نمایش، تزلزل نشئتگرفته از اعتیاد را به چشم میبیند و این نشاندهنده فهم عمیق کارگردان از داستانی است که روایت میکند. شلتر پرداختی متفاوت از روایات شکلگرفته زنانی است که گاهی صدای مستندشان را در نمایش میشنویم؛ داستانی شوکآور به زندگی آنها که زنگ دردآورش همیشه یک شکل است.
انتخاب هوشمندانه نابازیگرانی که زندگی خود را روایت میکنند و از زنان کارتنخواب هستند، از هوشمندانهترین اتفاقات این نمایش است. بازیهای باورپذیر از زندگی زنانی که خودشان را روایت میکنند را روی صحنه نمایش شلتر دیدیم و در این روایت دردآور همراه گروه «احساس آبی» شدیم. شلتر یک برش از زندگی پر از حسرت زنانی است که با ترس از کنارشان رد میشویم، اما هیچوقت به ترسهایشان از زندگی حتی لحظهای هم فکر نکردیم.
اخبار فرهنگی - شرق/شهرزاد همتي