مسئولان یا شهامت نداشتند یا منافع‌شان اجازه پیگیری پرونده خون‌های آلوده رانداد/از وکلای فرانسوی هیچ ترسی ندارم


اخبار فرهنگی ,خبرهای  فرهنگی ,پشت دیوار سکوت

در نشست فیلم "پشت دیوار سکوت" مطرح شد؛

مسئولان یا شهامت نداشتند یا منافع‌شان اجازه پیگیری پرونده خون‌های آلوده رانداد/از وکلای فرانسوی هیچ ترسی ندارم 

نشست پرسش و پاسخ فیلم «پشت دیوار سکوت» با حضور عوامل فیلم در سالن سعدى برج میلاد برگزار شد.

 به گزارش ایلنا؛ نشست پرسش و پاسخ فیلم «پشت دیوار سکوت» با حضور مسعود جعفرى جوزانى، کارگردان و فیلمنامه‌نویس، فتح‌الله جعفرى جوزانى تهیه‌کننده و مجرى طرح، محمد خزاعى تهیه‌کننده، مجیدمیرفخرایی طراح صحنه و لباس، بهزاد عبدی آهنگساز و محمدرضا شریفى‌نیا، امین تارخ، سحر جعفرى جوزانى و حسین پاکدل بازیگران فیلم برگزار شد.

 

در ابتدای نشست؛ مسعود جعفرى جوزانى با بیان اینکه این قصه بر مبناى داستان واقعی افراد و کمی شکر خیال ساخته شده است، گفت: برای اینکه فیلم به مستند نزدیک نشود و فیلم تلخی نباشد کمی در واقعیت دخل و تصرف کردیم. سحر نگارش این فیلمنامه را آغاز کرد و من بازنویسی‌هایی را روی آن انجام دادم. به شدت تحت تاثیر موضوع قرار گرفتم و ساخت این فیلم را وظیفه خود دانستم.

 

کار گردان «پشت دیوار سکوت» به فیلم مستندی با عنوان "چند قطره خون" که در گذشته درباره ایدز ساخته شده بود اشاره کرد و افزود: نوید نامور با شهامت فیلم «چند قطره خون» را ساخت اما تهمت‌های زیادی را به او زدند و حتی با دستبند او را از دانشگاه بردند و من از او به خاطر این شهامت از او تشکر می‌کنم.

 

جعفرى جوزانى تصریح کرد: من بیش از ده بار ازسوى وکلای فرانسوی به شکایت تهدید شدم، اما پوست‌کلفت‌تَر از این هستم که با چنین تهدیدهایى جا بزنم. متاسفانه در دهه‌هاى گذشته، مسئولان ما یا شهامت برخورد با این مسئله را نداشتند یا منافع سیاسى‌شان اجازه پیگیری را به آن‌ها نمى‌داد.

 

او با اشاره به شرکتی که در فیلم نامش برده شده، است گفت: این شرکت تنها نامش را تغییر داده‌اند و امروز هم با برخی واردکننده‌های دارویی ما کار می‌کند.

 

جوزانی با بیان اینکه این فیلم را چکیده‌ای از وضعیت نامطلوب بیماری ایدز در جامعه می‌داند؛ ادامه داد: در کشور ما مسائل زیر فرش جارو می‌شوند و از آنها حرفی زده نمى‌شود، درحالیکه اگر موضوعی را نگوییم حل هم نمی‌شود.

 

کارگردان در چشم باد در پاسخ به این سئوال که آیا برای بیان برخی نکات در فیلم تحت فشار بودید؟، گفت: من هر آن چیزی را که می‌خواستم درباره این موضوع  بگویم در فیلم آورده‌ام و کسی جلوی من را نگرفته است. پای این فیلم ایستاده‌ام و به ساخت آن افتخار می‌کنم.

 

او با تاکید بر اینکه موضوعاتی که در جامعه وجود دارند باید صادقانه مطرح شوند، گفت: این مسایل باید گفته شود بدون اینکه منافع جناح خاصی را تأمین کند تا دیگر بچه‌ای که اچ ای وی دارد با امضای شش‌صد نفر از والدین از مدرسه اخراج نشود و کودکان ما او را با سنگ نزنند.

 

در ادامه محمد خزاعی درباره روند تولید فیلم بیان کرد: دغدغه اجتماعی و موضوعات مهم این فیلم که واردات خون‌های آلوده از فرانسه بود، برای من بود جذاب بود.

 

او بابیان اینکه متاسفانه هیچ برخوردی برای مقابله با واردات خون‌های آلوده ازسوی مسئولان صورت نگرفت، افزود: درباره این موضوع مهم سکوت شد و اکنون مسئولان در سمت‌های بهتر حضور دارند.

 

خزاعی گفت: کمتر کسی سراغ چنین موضوعی می‌رود، این فیلم از نظر موضوع، روایت و کارگردانی جزو کارهای خاص آقای جوزانی محسوب می‌شود.

 

سپس فتح‌الله جعفری  جوزانى گفت: ما در سال ٧٦ زمانی که آژانس دوستی را می‌ساختیم، به مسئله إیدز اشاره کرده بودیم که البته الان قابل پخش نیست از همین رو تصمیم گرفتیم که حرف آن روز را باید با روایتی نو بزنیم.

 

در ادامه امین تارخ با بیان این مطلب که در سینمای ما بیشتر هدف گیشه و سرگرمی است، اظهار کرد: پرداختن به چنین سوژه تلخی که طرحش از سویی خطرناک و پرریسک است و از سوی دیگر ممکن است در گیشه توفیقی نداشته باشد، قابل تقدیر است.

 

 سپس حسین پاکدل با بیان اینکه هنوز تحت تاثیر فیلم است، گفت: کافی است عادتمان دهند که زود عادت کنیم. ما امروز نفس به نفس تراژدی زندگی می‌کنیم و اگر روزی اتفاق تلخی نیفتد، تعجب می‌کنیم زیرا آن روز تراژدی بر ما واقع نشده است.

 

او خاطرنشان کرد: ما به دنیا آمده‌ایم که روزی تصادفی بمیریم و ما تصادفی زندگى می‌کنیم. موضوعی که در فیلم دیدیم در واقعیت جامعه است و سینما باید طبیب جامعه باشد. خوشحالم در کنار آقای جعفری جوزانی؛ این حکیم سینمای ایران در گوشه‌ای از این فیلم نقش داشتم و نسل‌های آینده به من انگ بی‌غیرتی نمی‌زنند.

 

سحر جعفری جوزانی نیز طی سخنانی کوتاه درباره شکل‎گیری روند ساخت این فیلم گفت: روزی با پدرم به «مرکز ملی پیشگیری از ایدز ایران» رفتیم و کسانی را آنجا دیدیم که بدون هیچ توقعی به این بیماران کمک می‌کردند و مانند شازده کوچولو که از سیاره‌ای به سیاره دیگر می‌رفت اینها نیز از خانه‌ای به خانه دیگر می‌رفتند. به نظر من کمک کردن و خوشحال کردن آدم‌ها بهترین کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم.