قصاص؛ فرجام مردی که دوستش را کشت و فرار کرد


مردی که متهم است یکی از همسایه‌هایش را به قتل رسانده است، پس از هشت سال فرار از دست قانون دستگیر و به قصاص محکوم شد. 

به گزارش شرق، بازداشت این مرد که مهران نام دارد، در ٢٩ اردیبهشت‌ماه سال ٨٧ در پی درگیری منجر به قتل در ورامین در دستور كار مأموران پلیس قرار گرفت اما پلیس موفق به بازداشت او نشد تا اینکه مهران پس از هشت سال به جرم حمل مواد مخدر در رباط‌کریم بازداشت شد.

 

او که خود را با نام دیگری به مأموران معرفی کرد، چندی طول نکشید که هویتش برای مأموران فاش شد و آنها متوجه شدند مهران همان متهم تحت تعقیبی است که به جرم قتل، نامش در فهرست متهمان تحت تعقیب قرار گرفته‌ بود. او در بازجویی‌ به مأموران گفت: با امیر کمی اختلاف داشتم، چند روز قبل از درگیرشدن با مهران چند نفر خانه ما را به رگبار بسته و فرار کرده بودند. نزدیک به ٦٠ پوکه فشنگ در اطراف خانه‌مان پیدا کردیم. نمی‌دانستم کار چه کسی است؛ برای همین دنبال افرادی بودم که دست به این کار زده‌اند. روز حادثه امیر را سر کوچه دیدم؛ با چند نفر از دوستانش ایستاده بود.

 

به او گفتم چند روز پیش عده‌ای خانه ما را به رگبار بسته‌اند؛ کار تو و دوستانت بود. امیر در جواب به من فحش داد و با یکدیگر درگیر شدیم. بعد از چند دقیقه دعوایمان شدت گرفت و امیر با چاقو به طرفم حمله کرد و چند ضربه به طرف من پرتاب کرد؛ من هم چاقو را از جیبم در آوردم و یک ضربه به او زدم. امیر نقش بر زمین شد. از محل حادثه فرار کردم و خودم را به یک درمانگاه رساندم تا زخم‌هایم را درمان کنم. فردای آن روز یکی از دوستانم به من خبر داد امیر جان خود را از دست داده‌ است.

 

با شنیدن این خبر خیلی ترسیدم؛ نمی‌دانستم باید چه کار کنم براي همین تصمیم گرفتم برای مدتی متواری شوم. به طرف لرستان رفتم بعد از آن هم به شهر‌های دیگر رفتم تا پلیس من را شناسایی نکند تا اینکه چندی‌پیش مأموران پلیس من را به جرم حمل مواد مخدر بازداشت کردند. برای اینکه شناسایی نشوم، خودم را با هویت جعلی به آنها معرفی کردم. مدت‌ها پیش هنگامی که از محل قتل فرار کردم، برای خودم یک شناسنامه جعلی خریداری کردم و بعد از آن با هویت جدید زندگی کردم اما طولی نکشید که هویت واقعی من برای پلیس فاش شد و آنها من را تحویل پلیس جنایی دادند.

 

به ‌این ‌ترتیب با توجه به شکایت اولیای دم و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواستی علیه مهران صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد؛ سپس مادر امیر در جایگاه قرار گرفت و گفت: از دادگاه تقاضای قصاص متهم را دارم. ٩ سال پیش پسرم را از دست دادم، چند سال پس از آن هم همسرم از غم پسرمان مرد. اگر مهران روز اول خودش را معرفی می‌کرد، شاید او را می‌بخشیدم اما او با این کار همسرم را نیز از من گرفت. او چند سال به دنبال قاتل پسرش شهر به شهر گشت تا اینکه درنهایت از غم این درد سکته کرد.  بعد از آن برادر مهران در جایگاه قرار گرفت و گفت: من نیز از دادگاه تقاضای قصاص مهران را دارم. پدرم قبل از مرگش از ما خواست قاتل برادرمان را پیدا و او را مجازات کنیم.

 

سپس مهران در مقابل قضات ایستاد و گفت: قصد کشتن امیر را نداشتم و نمی‌دانستم ممکن است جان خود را از دست دهد. از کاری که انجام داده‌ام پشیمانم و از خانواده مهران می‌خواهم من را ببخشند.

 

چند روز بعد از پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات نتیجه شور خود را به رأی درآوردند و متهم را به قصاص محکوم کردند. این رأی تا ٢٠ روز بعد از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی است.