خداحافظی

شاید نوشتن نامه خداحافظی سخت باشه، سخت تر اینکه بخوای از کسی خداحافظی کنی که یه روز تمام زندگیت بوده.همیشه از اینکه یه روز کسی به دوست داشتنمون پی ببره می ترسیدم، چون میدونستم حتما ما رو از هم جدا می کنند ولی حالا دیگه چیزی برای ترس ندارم چون هر کسی که باید می فهمید، فهمید.میدونی من ازتو هیچ شکایتی ندارم نه از تو، نه از روزگاری که برای ما اینطوری خواست من هیچ گله ای ندارم حتی از وعده ها و قول های بی عملت هم شکایتی ندارم.میدونم که بعد از رفتن من باز هم غرور من رو بهونه می کنی، می دونم که مثل همیشه یه طرفه قضاوت می کنی و حق رو به خودت میدی، می دونم که مثل همیشه با خودت فکر می کنی که هیچ وقت دوستت نداشتم وگرنه نمی رفتم.ولی من دیگه افسوس نمی خورم، اشک نمی ریزم، غصه نمی خورم چون تمام تلاشم را کردم.نمی خوام حالا که همه چیز تموم شده سعی کنم که ازتو متنفر باشم یا فقط از بدیهات بگم ،نه ، من ترا با همین دوست داشتنی که باقی مونده رها می کنم.هیچ کس نمی دونه که توی این چند سال به من چی گذشت، تو هم نمی دونی ولی از حالا به بعد می خوام فقط به فکر جبران باشم . جبران گذشته ای که حروم شد .خوشحالم از اینکه فقط بخاطر خودت دوستت داشتم، بخاطر عشقم منتظرت موندم، و به خاطر هر دومون ازتو جدا میشم.می دونی همیشه یه رازی توی قلبم بود که قول داده بودم اونو لحظه آخر عمرم بهت بگم، ولی الان که فکر می کنم می بینم حالا دیگه چیزی برای پنهان کردن ندارم، حالا که دیگه وحشت از دست دادن چیزی رو ندارم پس وقت وفای به عهد رسیده. من با اولین نگاه عاشق شدم، عشق سالهای جواني .... اونوقتا فکر می کردم عشق،مقدس ترین چیز دنیاست، فکر می کردم هر آدمی توی زندگیش فقط یه بار عاشق میشه،فکر می کردم تا دنیا دنیاست همینه و روزگار برای هیچ عاشقی جدایی نمی خواد.نمی دونم باید گناه ترا به گردن سرنوشت بندازم یا قسمت، ولی بالاخره دست تقدیر ما را از هم جدا کرد حتی بدون یه خداحافظی، بدون یه آرزوی خوب....بعد از سالها بی خبری یک روزصدای همون کسی توی گوشم پیچید که وقت رفتن حتی مرا لایق یه خداحافظی هم ندونست و حالا از من می خواست تا همه بی معرفتی ها و نامردی گذشتش رو فراموش کنم. من تمام گذشته رو فراموش کردم، چون اون از من خواست تا دوباره شروع کنیم، من برگشتم.اما انگار تو دنیای اون جواب خوبی، بدی بود.آخرین چیزی که از حرفات یادم مونده اینه،گفتی که از روی عقل تصمیم بگیرم نه از روی احساس.... حالا دیگه مطمئنم که از روی احساس تصمیم نگرفتم.می دونم که پیش خودت فکر می کنی که من دوباره بر می گردم، ولی کاش حرفم رو باورمیکردی. باور کن که دیگه مایی وجود نداره. همیشه فکر می کردم اگه یه روز بی تو باشم حتما روز مرگمه، اما صادقانه اعتراف میکنم که یادآوری سالهای با تو واقعا دردآور است، وقتی یاد کارهات میفتم به سادگی خودم پوزخند میزنم.

 

 


مطالب مشابه :


نامه خداحافظی گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز نویسنده 73 ساله و چهره تابناک ادبیات آمریکای لاتین و جهان،نامه خداحافظی




نامه خداحافظی من به تمام دوستدارانم-گارسیا مارکز

حکیمانه - نامه خداحافظی من به تمام دوستدارانم-گارسیا مارکز - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه




نامه خداحافظی چه گوارا به فیدل کاسترو

حکیمانه - نامه خداحافظی چه گوارا به فیدل کاسترو - ادبیات ایران و جهان - حکیمانه




خداحافظی

شاید نوشتن نامه خداحافظی سخت باشه، سخت تر اینکه بخوای از کسی خداحافظی کنی که یه روز تمام




نامه ی خداحافظی شیطان

بهشت و جهنم - نامه ی خداحافظی شیطان - از اینجا تا بهشت یک قدم است. قدم اول را که بگذارید روی




نامه ی خداحافظی

love - نامه ی خداحافظی - love این هم نامه ای در یک غروب بارانی جمعه چیزی شبیه غروب های دلگیر




نامه خداحافظی گابریل گارسیا

پرنده ی زندگی - نامه خداحافظی گابریل گارسیا - و چقــــــدر دیر می فهمیم زندگی همین روزهاییست




نامه خداحافظی چه گوارا به فیدل کاسترو

که در این نوشته، بخش هایی از نامه ی خداحافظی چه گوارا با فیدل را می‌خوانیم.




نامه خداحافظی مهذبی

بازنشستگان آئينه تمام نماي شاغلين است - نامه خداحافظی مهذبی - موضوعات مربوط به بازنشستگان




نامه خداحافظی علی کریمی از فوتبال

ورزش پاک - نامه خداحافظی علی کریمی از فوتبال - زمان و ساعت پخش زنده و مستقیم فوتبال ، والیبال




برچسب :