موسیقی مازندران

نگاهی به موسیقی کوهستان و دامنه ها (میانه)

موسیقی ای که از بخش میانه مازندران برخاسته دارای مختصات ساختاری و متناسب با خصائل و خلق و خوی انسانهای بومی این منطقه می باشد . وضعیت برخی از عناصر در موسیقی مازندران مثل ریتم ، نوع صدادهی ساز، کیفیت آوای انسان، چگونگی حرکت و فضای مورد تحرک ملودی و ایست های آن، تزیین و نوع تلفیق کلام با موسیقی دارای خصلت بومی هستند.این موسیقی از نظر ویژگی های ملودی (مایگی آن) بگونه ای است که می توان آن را با دستگاه شور ردیف موسیقی سنتی ایران مقایسه کرد. لـله وا که ساز بومی مازندران در ارتفاعات و دامنه های بخش مرکزی مازندران (میانه) می تپد. در این مناطق آواها و نغمه های کهن تر و بکرتر و موضوعات آواها و نواهایی که در این منطقه رایج می باشند از این قرارند :

قسمت اول آوازی : امیری، طالبا، کتولی با قسمتهای آن ، کیجاجان ها (ترانه ها) صنم یا حقانی، نجما و منظومه های داستانی دیگر نواجش (نوازش کودکان ، لالایی) سوت خوانی، نوروز خوانی.

قسمت دوم سازی (که در واقع با للـه وا نواخته می شوند) :

چپون حال، غریبه حال یا غریبی، مش حال، دنباله مش حال، تک سری، کمرسری، عباس خونی یا عباس خوانی، گله ربردن، شترحال، سما حال، پرجایی حال، خارک حال، بازی حال، چراغ حال، زاری حال.

قسمت سوم قطعات سازی (که مربوط به سرناست):

در اطراف ساری رایج می باشد. سرنوازی یا پیش نوازی یا پیش نمازی، کتولی، یک چوبه، ترکمونی، سه چوبه (معروف به دو چوبه هم هست) ریزواریز (گوارگه )، مشقی، دوچوبه (معروف به کابلی) ، جاوداری، روونی، شروشور .

البته ترتیب اجرای آنها در بعضی مواقع متفاوت است و جلوداری و روونی در دیگر مناطق مانند اطراف قائم شهر ، بابل و آمل نیز متداول می باشد. ناگفته نماند بعضی از این قطعات نام برده مثل سرنوازی، یک چوبه، ترکمونی ، سه چوبه ( معروف به دو چوبه )، ریزوواریز و شروشور مجموعه قطعاتی است بنام کابلی که از نظر ریتم با ویژگی های موسیقی مازندران همخوانی زیادی ندارند.

نگاهی به موسیقی شرق مازندران

وضعیت موسیقی این منطقه در شکل عام خودش همان موسیقی مرکزی (میانه) است اما در وضعیت خاص خود با موسیقی مرکزی مقداری تفاوت دارد ، این تفاوتها ازاین قرارند

1-  امیری یا تبری که در روستاهای لترگاز، باداب سر، هزارجریب بهشهر ودیگر مناطق آن خوانده می شود، بدین گونه است که تحرک ملودی از درجه سوم شاهد شروع و نهایتاً در 5/1 پایین تر از نت شاهد با تغییر تنال (لحن) فرود و خاتمه می یابد . در صورتی که تحرک ملودی در امیری بخش مرکزی مازندران یک اکتاو پایین تر از شاهد تحرک داشته و بدون تغییر تنال فرود و خاتمه می یابد. بنابراین تفاوت امیری شرقی و امیری میانه در چگونگی فرود و اختتام ملودی است که اولی با دو فضای تنال و دومی با یک فضای تنال صورت می پذیرد . ( رجوع شود به نوار شماره 6 روی الف و نوار شماره 2 روی الف)

2-  تفاوت موسیقی شرق مازندران با مرکز آن کیفیت صوتی خوانندگان ، نوع تحریر و تزئینات آوازی و سازی می باشد. بطور نمونه در موسیقی شرق تحریر و تزئین آواها بیشتر بصورت غلت (لغزش) و تکیه های منقطع معمول می باشد و از ناحیه میانی حنجره و چرخش دهان، حرکت و بهم خوردن دولب بر می خیزد، در صورتی که در موسیقی بخش مرکزی نوع تحریر و تزئین آواها به گونه ایست که ایجاد غلت و تحریر با تکیه متصل از حنجره بر می خیزد.

3-  تفاوت در عمل کرد سربند (منظور ابتدا یا قبل از شروع کلام است ، سرونگ : آغاز ونگ ( ونگ به معنای بانگ می باشد ) سرونگ یا سربانگ در موسیقی مرکزی و شرق مازندران. سربند یا در موسیقی بخش مرکزی و همچنین در شروع امیری ،قبل از کلام برای مشخص کردن فضای سوتی بصورت خیلی کوتاه (آی ، های و گته) و خلاصه کاربرد دارد و در قسمت شرق ضمن مشخص کردن موقعیت فضای صوتی هر آهنگ معمولاً در ابتدای بند و شروع هر قطعه و نیز در وصل قطعات مختلف که دارای مایگی مختلف هستند به شکل گذر به مایه های گوناگون به کار می رود و برای ایجاد تنوع و جلوگیری از یکنواختی یک آهنگ در لابلای تکرار ملودی استفاده می شود در تغییر ریتم هم نقش موثر دارد. سربند همچنین وضعیت ثابتی نداشته و در بعضی وقتها نیز حالتهای ملودی را به خود می گیرد و معمولاً در اوج هر قطعه قرار دارد .

آنچه که در مرکز رایج است. همچنین در شرق مازندران نیز کاربرد دارد، امیری، طالبا، صنم یا حقانی، نجما، کتولی، ترانه ها، و منظومه های داستانی می باشد .

مواردی که اشاره گردید به معنای عام کلمه دارای ویژگی موسیقی مازندران هستند اما با تفاوتهای خاص منطقه ای. این تفاوتها ریشه در شرایط اقلیمی، چگونگی فعل و انفعالات اجتماعی و تأثیر پذیری از موسیقی مجاور دارد.

نگاهی کوتاه به موسیقی غرب مازندران

در امیری، طالبک و ولگه سری که در روستاهای نوکرس، الیت، دلیر و مرزن آباد از منطقه کلارستاق نوشهر رایج است وضعیتی وجود دارد که همچون لهجه اهالی این دیار حالتی میانه و بینابینی از مازندران و گیلان می باشد که وجه غالب آن مازندرانی است. امیری یا توری (تبری) که در این منطقه رایج است یک گوشواره یا یک دنباله نسبت به امیری بخش میانه اضافه دارد.

در واقع این گوشواره همان کتولی ضربی قسمت مرکزی است که بر امیری غرب به عنوان دنباله آن اضافه شده. آواهای رایج در این منطقه که ویژگی موسیقی مازندران را دارا می باشند عبارتند از: امیری، طالبک، نجما، ولگه سری، کیجاجانک و نوروزخوانی که ولگه سری در واقع ترکیب شد از امیری و کتولی و معنی لغوی آن «ولگ» به معنای برگ و سری که همان تعلق مکانی و در مجموع جایی است که جنگل به کوه ختم می شود .

موسیقی سرحدی

دیگر موسیقی رایج در مازندران آن دسته از موسیقی ای هستند که همراه با مهاجرت های قومی ، جمعیت و گروههای اجتماعی از دیگر نقاط ایران به ماازندران و در جلگه ها ، حاشیه ها و مناطق سرحدی آن اسکان یافتند ، بوجود آمدند . همچنین این دسته از موسیقی در اثر جابجایی جمعیت از مازندران به نواحی مجاور و همجواری با موسیقی دیگر مناطق غیر مازندرانی بوجود آمده و بر موسیقی مازندران اضافه شدند و تأثیر زیادی بر روی آن گذاشته و خود نیز متأثر گشته اند . اما بر خلاف نجما ، صنم ، و ... در موسیقی مازندران بطور کامل حل نشده بلکه با گذشت زمان با حفظ هویت خودشان همچنان مستقل در کنار موسیقی مازندران قرار گرفتند . این موسیقی در نام گذاری موسیقی مازندران در سرحد جنوب ، سرکبیری(سرکویری) هم نامیده می شود .

همچنین بخشی از قطعات و ترانه ها با ویژگی موسیقی مازندارنی چندان همخوانی ندارد که به آن کنار شهری هم می نامند. مانند : «باجی من غریبم» و «اینور لاله سوبی ، انور لمپاسوبی» و قسمت هایی که در ادامه هرایی اجرا می شود و ... موسیقی مربوط به سرحد شرق و غرب مازندران اگر به موسیقی سرحدی نامیده گردد زیادغیر معقول نیست. آواها و نواهای رایج مربوط به این بخش عبارتند از :( هرایی به روایتی از چهارده شاخه تشکیل و در سه سبک شبیه هم خوانده می شود.

 الف- هرایی که در علی آباد کتول رایج می باشد به عنوان موسیقی سرحدی مازندران تلقی می شود به دلیل اینکه موسیقی علی آباد کتول بطور مشخص تشکیل می شود از موسیقی ترکمن و خراسان و با ترکیب ضعیفی از مازندران.

ب- هرایی به شیوه نظام شکارچیان (درقصبه نوذرآباد نکا و در روستای چمازتپه).

ج- هرایی به شیوه محمد مهدی عباسی نوذری(نوذراباد زاغمرز))

 صنم جان هشت بندی ، یارخدیجه ، شترناز(علی آباد کتول) و رساقی ، ترکمونی (شرق مازندران) یارگله کانه ، سحرناز ، گل آقا ، کرچال و آواز های سرکویری (جنوب) یک چوبه ، دو چوبه ، سه چوبه ، ریز و واریز یا گوارگه ، شروشور (مربوط به موسیقی اطراف ساری) کشتی مقوم ، چوبی مقوم(در روستاهای غرب) و دهها قطعه دیگر . در جمع بندی کلی مایه شور بسنده نمی شود بلکه متعلقات آن مثل دشتی ،بیات افشاری و مایه های دیگر مثل نوا ،چهار گاه ،شوشتری و اصفهان نیز بر مایه موسیقی مازندران اضافه شده اند. در آخر موسیقی سر حدی را می توان پل ارتباطی موسیقی های مناطق ایران دانست.

موسیقی گوداری

گودارها اساساً قومی مهاجر بوده و بنابر شواهد تاریخی از زمانهای پس دور ، از هند برای خنیاگری و رامشگری به سرزمین ایران آورده شده اند . آیا این گودارها که در حال حاضر مجری بخشی از موسیقی مازندران هستند ، همان گوسان :((مری بویس درمقاله گوسان پارتی (برگردان بهزاد باشی) چنین می گوید ک بنابر شواهد موجود می توان گوسان را هم یک اسم عام تعبیر کرد و هم یک نام خاص پات کانف اولی را برگزیده است که بیگمان درست است ، توضیح می دهد که این واژه احتمالاً «نوازنده» معنی می دهد و در کلام کهن فارسی مهجور محسوب می شود سپس اچ.دبلیو.بیلی (h.w.baliy). مورد دیگری از این واژه را درباره زیر از مجمل التواریخ کشف کرد.

او[بهرام گور] همواره از احوال جهان خبر داشت و کس را هیچ رنج و ستوه نیافت، جز آنکه مردمان ، بی رامشگر شراب خوردندی ، پس بفرمود تا به ملک هند نامه نوشتند و از وی «گوسان» خواستند و گوسان به زبان پهلوی خنیاگر بود . پس از هندوان دوازده هزار مطرب بیامدند زن و مرد و «لوریان» که هنوز بجایند از نژاد ایشان اند و ایشان را ساز و چارپا داد تا رایگان پیش اندک مردم رامشی کنند. نقل از صفحات 31 و 32 دوگفتار درباره خنیاگری و موسیقی در ایران «مری بویس-هنری جورج فارمر» ترجمه بهزاد باشی-انتشارات آگاه ، چاپ اول زمستان 1368.)) پارتی نیستند؟

شواهد تاریخی چنین امری را تأیید می کند . گودارها به دلیل عدم تعصب و نداشتن ارق خاص مازندرانی راحت تر جذب موسیقی مجاور بویژه ترکمن و خراسان شده و تحت تأثیر آن قرار گرفتند آنان برگرفته هایی از موسیقی مازندران در آمیختند ، حاصل این درآمیختگی و جابجایی منتج به بخشی از موسیقی ای گردید که تحت عنوان موسیقی گوداری معروف شد. از همین روست که دوتار نوازی و هرایی و کنار شهری در بین آنها بیشتر متداول بوده . البته درآمیختگی آوای هرایی که در اطراف نکا تاکردکوی رایج می باشد با موسیقی مازندران، بیشتر از هرایی رایج در منطقه علی آباد کتول است.

نام گذاری در موسیقی مازندران

چگونگی نام گذاری در موسیقی بخش مرکزی (میانه)

در این مناطق نام گذاری قطعات و نواهای چوپانی که بالله واناوخته می شود، برخاسته از متن شرایط زندگی کهن شبانی است.

مثل مش حال(mesveha:l) ، دنباله مش حال ،dənba:lə ) mesveha:l) کردحال ، (kərdəha:l) ، کمرسری ،(kamərsari)، که خود واژه ها به ساده ترین شکلی بیان کننده ی مفهوم خود می باشند .

نام گذاری در این مناطق ساده و روان بوده و در واقع تصویربرداری آن چیزی است که می بینند.

بعنوان نمونه (مش حال) یعنی حالت و راه و رفتار میش ، کرد حال یعنی حال و ادای چوپان یا کمرسری که تعلق مکان را بیان می کند. در واقع این نوع نام گذاری ، شبیه حروف تصویری و خط هیروگلیف است که مثلاً برای بیان واژه ی خانه یا پرنده شکل آنرا می کشیدند.

این گونه نام گذاری عوماً بردومبنا استوار می باشد:

الف- برداشت واقعی و تقلید از موجودات و پدیده های پیرامون،مانند (مش حال ،چرا حال [cvəra ha:l]،شتر حال [svətərha:l]کرد حال )در اینجا واژه حال [ha:l]مفاهیمی چون تقلید کردن وادا در آوردن ،شبیه سازی تجسم واقعیت و نشان دادن چگونگی موقعیت موضوع را در بر می گیرد .

 ب-منسوب کردن به جا و مکان ،که عموماًبا واژه سری [sari]صورت می پذیردمانند تریکه سری [tərikəsari]کمرسری که هر کدام موقعیت مکانی مورد نظررا نشان میدهد . باری نام گذاری بدین شیوه ،قدمت و بدویت این موسیقی را می نمایاند. البته عناوینی چون ،کتولی،[katu:li]و "امیری"[amiri]نیز که بایا نسبت به مکان یا شخص اتصال می یابند قدمت و کهنگی ویژهای دارند .

عناوین ترانه هم از شروع شعر فگوشواره یا ترجیع بندآن گرفته بند ان گرفته می شود،مانند(لیلا خانم [layla:xa:nəm]گلی جان خانم [gulijan]،طیبه جان ،بانو جان)که ازعناوین آنها معمولا به کلیت مضامین درونی شان می توان پی برد. شایان ذکر است که در این منطقه ترانه هایی که خطابشان به نام مشخصی از معشوق می باشد،(مانند گلی جان،طیبه جان و ...) کیجا جان نامیده می شود .

چگونگی نام گذاری در موسیقی شرق مازندران

جهت نام گذارشی در این مناطق معمولا از پسوندهایی چون حال و سری استفاده نمی شود.نام ترانه ها عموماًاز گوشواره اشعار ترانه مثل "لیلا خانم ویا ترجیح بند آن مانند چادر دار[cvadərda:r] گرفته    می شود.البته بعضی از مناطق شرق همانند روستای الوار [əlva:r]کرد کوی به ترانه رز مقوم [rezməqu:m]هم می گویند.

چگونگی نام گذاری در موسیقی غرب مازندران

در این مناطق برای نام گذاری قطعات به جای واژه «حال»از واژه «سری». همچنین به جای نام کیجا جان که در بخش مرکزی به ترانه گفته می شود در این منطقه کیجاجانک می گویند . در ضمن طالبای بخش مرکزی در این منطقه به طالبک تغییر می کند.

بررسی موضوعی در موسیقی مازندران

از آنجایی که هر نغمه و نوایی از نظر موضوعی جایگاه ویژه ای در موسیقی اقلیمی دارد، می توان سیمای دقیقتری از آن ارائه نمود. بدین ترتیب نظری اجمالی به موضوعات موسیقی مازندران خالی از فایده نخواهد بود.

موسیقی آوازی ، بخش لحن ها

1-نام :امیری

وجه تسمیه، امیری (توری [tavri] یا تبری [tabari])منسوب به امیرپازواری شاعر معروف محلی سرای مازندران است که گویا در زمان صفویه می زیسته و پس از امیر هر که به سبک و سیاق او شعر گفت به امیری شهرت یافته است.

موضوع، مضامین اشعار آن فلسفی ، اخلاقی، اجتماعی، و گاهی عاشقانه بوده و در چارچوب موسیقی حکیمانه جای دارد.

کاربرد، در مجالس و محافل جدی و سنگین و در عروسی ها در قسمتی که آدمهای سالمند و جاافتاده تر نشسته اند، خوانده می شود.

مخاطبان «امیری» معمولاً کهنسالان و مخاطب کتولی و کیجا جان یا کیجاجانک هستند. این قضایا ریشه ای بسیار کهن دارد. اشاره ای به باب 36 (در آیین و رسم خنیاگری) از کتاب قابوسنامه تألیف عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر که در حدود 1000 سال پیش نگاشته شده است ، جالب توجه خواهد بود:

«چون به سراکاری شوی روی گرفته مباش» و (همه راه های گران مزن ونیز) همه راه ها (ی) سبک مزن که همه از یک نوع زدن شرط نبود که آدمی همه از یک طبع نباشد. همچنان که همه خلق مختلفند (خلق نیز مختلف است) و از این سبب استادان اهل ملاهی این صناعت را ترتیبی نهادند.

اول دستان خسروانی زنند و آن را بهر مجلس ملوک ساختند. بعد از آن طریق ها به وزن کم از آن بنهادند چنانکه بدو سرود توان گفت و آن را راه نام کردند و آن راهی بود که طبع پیران و خداوندان جد نزدیک بود. سپس این راه را گران از بهر این قوم ساختند . پس چون این قوم را دیدند که خلق همه پیرو اهل جد نباشند گفتند:از بهر پیران طریقی نهادیم از بهر جوانان نیز طریقی نهیم . پس بجستند شعرهایی که به وزن سبکتر بود بروی راه های سبک ساختند و خفیف نام کردند تا پس از این هر راهی گران از این خفیفی بزنند و بگویند تا در نوبتی مطربی هم پیران را و هم جوانان را نصیب بود. پس کودکان و زنان لطیف طبع ترباشند ، بی بهره ماندند تا آنگه که ترانه گفتند و پدیدار آمد آنکه این ترانه را نصیب این قوم کردند تا این قوم نیز راحت یابند از این لذت ، از آنچه اندر وزن ها هیچ وزنی لطیف تر از ترانه نیست. گزیده قابوسنامه، ص33-232

توضیحات دیگر، به هنگام اجرا، به جهت تنوع مضمون و تفاوت سیلاب کلمات، برای تلفیق درست شعر و موسیقی و دقت در بیان مفاهیم ، ملودی آن جابجا تغییراتی جزیی می یابد ، به نحوی که قانونمندی اصلی آن یعنی نقطه حرکت ، ایستگاهها و جایگاه فرود آن حفظ گردد.

یادآوری، منظور از موسیقی آوازی به آن بخش از موسیقی گفته می شود که دارای کلام بوده و توسط خواننده اجرا می گردد. آواز تبری یا توری قبل از امیر پازواری نیز وجود داشته است در این رابطه می توان با بررسی اشعار مکتوب مازندرانی از سده چهارم از اشعار مسته مرد تا دوران امیر پازواری به این نتیجه رسید.

2-نام- طالبا یا طالب طالبک [ta:ləbta:ləbak ]در منطقه غرب مازندران

وجه تسمیه، اشعار این منظومه بلند داستانی ، منسوب به "ستی النسا" خواهر شاعر نامدار سبک هندی " طالب آملی" است که گویا آن را در فراق برادر سروده است. طالب در قرن دهم و یازدهم می زیسته، به هند سفر می کند ، و ملک الشعرای دربار جهانگیر امپراطور هند می شود.

موضوع، مضمون اشعار آن درباره عشق طالب و زهره است که مسایلی دست به دست هم داده ، مانع رسیدن آنها به یکدیگر می شود.

کاربرد، معمولاً به دنبال امیری خوانده می شود ، اگرچه سرگذشت طالبا و امیر در باور مردم مازندران کاملاً مستقل از هم می باشد با این همه نظر موسیقیایی مکمل همدیگر هستند چرا که امیری دارای ریتم آزاد است و طالبا حالتی ریتمیک دارد.

توضیحات دیگر، فضای اشعار این منظومه در گذر زمان تغییراتی یافته و به تناسب اوضاع هر ناحیه شکل خاصی پیدا کرده است. ضمناً اشعار طالبا گنجینه فرهنگ و نحوه گذران زندگی دامداری و حشم داری گذشته مازندران می باشد.

3-نام حقانی یا صنم

وجه تسمیه، به دلیل درون مایه دینی که منظومه داستانی عاشقانه حیدربیک و صنم بر دارد بدین نام خوانده می شود.

موضوع، داستان حیدربیک و صنم بر که رو به فراموشی است و آنچه که بصورت جسته گریخته و به شکل افسانه وجود دارد از این قرار است ک حیدربیک و صنم بر در دوران کودکی در مدرسه (مکتب) با هم آشنا می شوند و بهم دل می بازند. صنم بر خواهر شاه بوده و از لحاظ کیش و آئین مسلمان نبود ،ولی حیدربیک مسلمان بود و نظر کرده.

بعد از گذشت زمان ، جنگی بین آنها در می گیرد که حیدربیک در یک جبهه با نقاب ظاهر می شود و صنم بر در جبهه مخالف. در میدان نبرد حیدربیک از دست صنم بر زخمی شدید برمی دارد و نقاب از چهره اش کنار می رود و صنم بر متوجه حیدربیک می گردد. لذا مقداری از مروارید برای درمان در لباس او می گذارد. بعد از گذشت زمان ، خبر برگزاری مراسم عروسی صنم بر به گوش حیدربیک می رسد. حیدربیک به کشمیر می رسد و وارد منزل پیرزنی می گردد. از پیرزن می خواهد مقداری از مرواریدها را نزد عروس ببرد. پیرزن اینکار را می کند . وقتی عروس مرواریدها را می بیند با تعجب از پیرزن سراغ صاحب مرواریدها را می گیرد. پیرزن می گوید او در خانه من است . صنم بر از او می خواهد آن مرد را نزد او بیاورد. پیرزن حیدربیک را در حالیکه چادر بر سرش و نقاب برچهره می زند نزد عروس می برد. حیدربیک وقتی در کنار عروس قرار می گیرد، صنم بر او را می شناسد و به حیدربیک می گوید بیا با هم فرار کنیم و هر دو با هم فرار می کنند. (نقل به مفهوم از میرمحمد حسن طالبی)

کاربرد، در مجالس سنگین و شب نشینهای افراد جاافتاده و مسن خوانده می شد و در بعضی مناطق هنوز هم اجرا می شود.

توضیحات دیگر، حقانی یا صنم در در مناطق مختلف مازندران به اشکال متنوعی خوانده می شود که چارچوبهای آن کمابیش بهم نزدیک است. ضمناً گفتگویبین حیدربیک و صنم بر به نقل از مسیب یعقوبی بصورت شعرونظم بوده است.

4-نام- نجما و رعنا

وجه تسمیه، نام منظومه ی بلند عاشقانه و داستان آن دارای ماجراهای جذاب و خیال انگیز و پرفراز و نشیب می باشد. داستان نجما فارسی است و وقایع آن در شیراز و کرمان می گذرد. این داستان به صورت کتابی با عنوان «سرگذشت نجما ولد میر نجم الدین ساکن ولایت شیراز» چاپ و منتشر شده است که نه داستان پرکشش و جذاب دارد . این داستان در قالب نثر و نظم روایت شده است، با این همه روایت مازندرانی ان خیال انگیز است و رنگ و بوی کهن تری دارد .

موضوع، درباره عشق و فراق میان نجما و رعناست.

کاربرد، خواننده همراه با نقالی آنرا در جمع علاقه مندان می خواند و در هر جایی که مناسبت ایجاد کند مثل شب نشینی ف مجالس پیرمردها در عروسی ها ، خوانده می شود. البته در خلوت و تنهایی نیز با حذف نقالی اجرا می گردد.

توضیحات دیگر، این مجالس در شب نشینی های دراز پاییز و زمستان بوده و گاهی بیش از دو ساعت طول می کشید و شنوندگان را با شور وهیجان به دنبال خود می کشانیده است.

5-نام کتولی یا کتلی [katəli] یا لیلی جان [leylija:n] یا دشتی حال [dasvtiha:l]

وجه تسمیه، طبق فرهنگ معین ، نام گاو خانگی است. کوه نشینان مازندران به ساکنان دشت که کار دامداری را انجام نمی دهند کتول [katu:l] می نامند ( به روایت خلیل طهماسبی در سنگچال آمل و همت صیادی نژاد از مرزن آباد) به اشیایی که همچنین در وضعیت عرضی یا افقی قرار می گیرند اصطلاحاً کتلی [katəli] می گویند و کوه و کتل به لهجه مازندرانی می شود بندکتل [bandəkatəl]. کتول نام منطقه ای در شرق گرگان نیز می باشد.

موضوع، عاشقانه است و ویژه ی حال و هوای جوانان و با اشعار دو بیتی خوانده می شود و در عروسی همراه آن کله ونگ یا شواش (شادباش)سر می دهند.

کاربرد، در مجالس ، اول یک نفر حرفه ای (خشخوان) آنرا می خواند و بعد همگانی شده و به هم جواب می دهند (گلی به گلی) و معمولاً پس از آن ترانه ای آرام یا شاد مطابق حال و هوای مجلس می خوانند. (به روایت مری بویس «در برخی متون خطی مانوی پارتی یک حرف حاشیه ای «پ» به طور متناوب(یک در میان)در کنار ابیات نوشته شده است که آن را نماینده ی پرواز گرفته اند و نشان دهنده ی آنتی فون سرایی (سوال و جواب خوانی) است ، اما پرواز یک خوانی که از فنون خنیاگران است بیشتر نشان دهنده ی خواندن نوبتی به عنوان روایت و مسایقه است تا دوخوانی»0 (دوگفتار درباره ی خنیاگری و موسیقی در ایران)

توضیحات دیگر، کتولی هنگام کار دسته جمعی در مزارع و شالیزارهاهم خوانده می شود و اگر بصورت انفرادی باشد دنباله ای بنام کل حال یا په بند [peband] یا عاشق لیلی [qlayliכa:sv] دارد که گاهی حذف و به جای آن ترانه ای خوانده می شود . در عروسی ها هم بصورت مسابق از نظر تعداد "کتولی خوانی" رواج داشته است.

یادآوری می شود که کتولی را در غرب کجوری نیز می نامند.

6-نام- کیجاجان (ترانه)

وجه تسمیه، معمولاً نام ترجیع بند یا گوشواره یا اولین کلمه شعر را برخورد دارد.

موضوع، عاشقانه است . ویژه جوانان و معمولاً حالتی ریتمیک دارد.

کاربرد، در مجالس جشن و سرور و هنگام کاردسته جمعی در مزارع و شالیزارها خوانده می شد و می شود.

توضیحات دیگر، ترانه ها در قسمت شرق روستای الوارکردکوی "رزمقوم" در قسمت میانه "کیجاجان" و در غرب "کیجاجانک" می گویند و معمولاً خطابی بعنوان معشوقه است که نامش در پایان هر مصرع و بیت بعنوان معشوقه است که نامش در پایان هر مصرع و بیت بعنوان گوشواره یا ترجیع بند پس از هر مصرع یا بیت می آید.

7-نام- هرایی [həra:i:] یا [əra:i:]

وجه تسمیه، زیاد تند و از هرای یاران همی تازند پنداری سواران هرا آواز مهیب مانند آواز وحوش (ویس و رامین فخرالدین گرگانی به اهتمام محمد جعفر محجوب) هرای یا هرا. بانگ و افغان و فریاد. (فرهنگ گویش خراسان بزرگ ، امیر شالچی)

موضوع، عاشقانه

کاربرد، بیشتر در شرق استان خوانده می شود.

8-نام- ولگه سری

وجه تسمیه، جایی که جنگل به کوه می رسد.

موضوع، عاشقانه

کاربرد، در مجالس و محافل خوانده می شود.

توضیحات دیگر، ترکیبی از امیری و کتولی است و مخصوص کلارستاق (کوههای نوشهر) می باشد همچنین آوازی بنام فاطمه مقوم [fa:tməməqu:m] در آنجا وجود دارد که منسوب به شخصی به همین نام است که اکنون زنده است . وی ولگه سری را به شیوه خاصی گسترش داده و اجرا کرده است که در حال حاضر بنام خودش شهرت یافته است .

9-نام- گره سری

وجه تسمیه، گره یعنی گهواره و سر به معنای بالا و (ی) پسوند نسبت می باشد که در مجموع به معنای لالایی است.

موضوع، لالایی

کاربرد، لالایی

10-نواجش یا موری (مویه)

وجه تسمیه، همانگونه که از نامش پیداست هنگام از دست دادن عزیزی نواجش یا مویه می کنند.

موضوع، سوگواری . در مراسم عزاداری برای در گذشته به صورت بداهه خوانی چه در موسیقی و چه در شعر خوانده می شود و صفات و سجایای متوفی و گاه رنج ها و شرایط زندگی اش از زبان بستگان (معمولاً زن) بیان می گردد.

کاربرد، در مراسم عزا

11-نام- نوازش کودکان

وجه تسمیه، نوازش کودکان . جهت تحبیب و ناز و نوازش کردن به کودکان به کار می رود.

موضوع، مهرورزی به کودکان

کاربرد، در تشویق جست و خیز کودک می باشد. شعر موسیقی نوازش فی البداهه و وزن آن غیر ثابت است و هر کس بنا به تناسب حال و هوای خود می سراید و می خواند. تنها مسئله هم خوانی آهنگ با مضمون است که طبعاً در نوازش کودکان ریتمی شاد دارد و در سوگواری یا در لالایی آرام و نرم است.

12-نام- سوت یا سوت خوانی

وجه تسمیه، سرود

موضوع، در رثای شخصیتهای نامدار بومی است که کار نمایان و دلاوری و رشادتی کرده اند و در خاطره تاریخی مردمک جای گرفته و به فولکلور پیوسته اند. 

کاربرد، بیشتر در شب نشینی ها و محافل دوستانه ایجاد شور و حال خوانده می شود.

توضیحات دیگر، سوت از نظر معنا باید همان سرود باشد که مفهومی حماسی و ملی دارد. سوتهای مازندران اغلب مفاهیمی حماسی و مهیج دارند مثل سوت مشتی و هژبر. مری بویس در این باره می نویسد : گوش دادن به خنیاگری پهلوانی هم شادی آفرین بوده و هم الهام بخش . در روزگار اساطیری زال را می بینیم که به رستم می گوید او برای جنگیدن بس جوان است و باید اوقات خودش را فقط به برپایی بزم و گوش دادن به موسیقی قهرمانی بگذرند. و کمی بعد در شعر آنگاه که بهرام چوبینه در متزلزل است ، خنیاگری را فرا می خواند تا برای او از هفت خوان اسفندیار و دستاوردهای او در پای رویین دژ ، شعر قهرمانی بخواند. (دو گفتار درباره ی خنیاگری و موسیقی در ایران)

13-نام- نوروز خوانی

وجه تسمیه، در اواخر اسفندماه به خاطر نزدیکی عید نوروز و بشارت آمدن آن ، بدین نام خوانده می شود.

موضوع، توصیف بهاراست و شامل دو بخش که اشعار ان در بخش اول تقریباً ثابت و در بخش دوم فی البداهه می باشد

کاربرد، مژده دادن به مردم به خاطر نزدیکی فصل بهار و عید نوروز از طرف نوروز خان.

توضیحات دیگر، نوروز خوانی بسیار قدیمی بوده و ریشه ای باستانی دارد. موسیقی آن شامل دو بخش و ملودی و مایگی آن در مناطق مختلف با هم همسان نیستند. تنها در وزن است که در مناطق مختلف نسبت به هم نزدیکی بیشتری دارند.

14-تعزیه خوانی

وجه تسمیه، عزاداری و روضه خوانی

موضوع، بازتاب زندگی ائمه اطهار- از طریق شبیه خوانی نمایشی

کاربرد، در جمع علاقمندان و مناسبتهای سوگواری

توضیحات دیگر، ویژگیهایی که در موسیقی تعزیه خوانی و مرئیه خوانی وجود دارد با ویزگی های مسیقی مازندران همخوانی ندارد. بدین ترتیب موسیقی تعزیه نمی تواند بومی باشد اما مرثیه خوانی در بخش میانه مازندران با موسیقی مازندران نزدیکتر می باشد.

15-نام- چاووشی یا چاوشی

وجه تسمیه، چاووشی : کسیکه پیشاپیش قافله یا دسته ای از زوار حرکت می کند و آواز می خواند.

موضوع، زیارت رفتن زائر را به اهالی خبر دادن

کاربرد، پیش از سفر زائر مداحان حرفه ای در صحن ایوان و حیاط خانه می گردند و می خوانند. همچنین در هنگام رفتن ، او را مشایعت کرده و موقع بازگشت نیز به پیشوازش می روند. چاووشی در پیشاپیش مشابعت کنندگان و پیشواز روندگان خوانده می شود.

توضیحات دیگر، چاووشی خوانی هنگام رفتن به زیارت عتبات عالیه و مزار ائمه اطهار در مازندران رواج دارد. چاووشی نیز از موسیقی بومی مازندران نبوده و اشعار آن فارسی است و نمونه ای از این مجموعه آمده است.

16-نام- موسیقی داستانی

وجه تسمیه، نام شخصیت اصلی داستان

موضوع، داستان و ماجراهای زندگی برخی اشخاص است با موضوعات عاشقانه یا اجتماعی

کاربرد، در جمع شب نشینی ها

17-نام- موسیقی درمان ، که با این نام وجود نداشته و این اصطلاح جهت معرفی موضوع آن انتخاب گردید.

وجه تسمیه،

موضوع، ایجاد تعادل روحی و آرامش بخشیدن به بیماران

کاربرد، برای کسیکه در بستر مرگ است تا عذاب کمتری بکشد و آسانتر جان دهد ؛ یا برای کسیکه دچار پلنگ گرفتگی می شود که موسیقی کمک می کند تا بیمار به خواب نرود و دچار کابوس نشود.

توضیحات دیگر، در حال حاضر قطعه خاصی برای موسیقی درمان وجود ندارد ، اما به گفته برخی بومیان (این سخن افراد قدیمی است و نیز نقل قول آقای خلیل طهماسبی نوازنده لله وا اهل سنگ چال آمل) منطقه در گذشته وجود داشته و معمولاً بالله وا اجرا می شده است.

18-نام- هواللا ( صدایی شبیه های و هوی) [hu:a:ləla:]

وجه تسمیه، خطاب به پرندگان

موضوع، نگهبانی کرم ابریشم به منظور مصون ماندن از حمله پرندگان

کاربرد، در کار پرورش کرم ابریشم

توضیحات دیگر، موسیقی مازندران ، همچون موسیقی مناطق دیگر همواره در خدمت کار و زندگی بوده است : اعم از کار چوپانی و چشم داری مثل گله بردن [rdanכgallərəb] مش حال ، دنباله مش حال و کار کشاورزی و قطعاتی دیگر. در این مورد گاهی ملودیهایی وجود داشته که خاص همان کار بوده مثل توتون جاری در قائمشهر و بهشهر یا ملودی مربوط به کرم ابریشم در مازندران کرم ابریشم را تا تبدیل شدن آن به پیله در انباری بنام "تلوار" [təlva:r] نگهداری می کردند. کسی در کنار آن می ایستاد و پرندگان (بخصوص کلاغها) را که برای خوردن کرم پیله هجوم می آورند با خواندن آواز فراری می داد و حتی از آنها می خواست ه به تلوار همسایه بروند.

1-نام- چپون حال یا کردحال

وجه تسمیه، لحن موسیقی چوپانی

موضوع، بازتاب زندگی چوپانی

کاربرد، همراه با کار چوپانی

2-نام- غریبه حال یا غریبی

وجه تسمیه، لحن غریبی

موضوع، بازگو کننده ی درد غربت

کاربرد، در موسیقی چوپانی و بعد از چپون حال می آید.

3-نام- مش حال

وجه تسمیه، حالات میش. معروف است که چوپانان این قطعه را هنگام پوشیده شدن زمین از برف می نوازند تا گوسفندان برف را کنار زده و به اصطلاح محلی را دست کند [dastkand] کرده ، چرا کنن. البته اکنون چوپانان آن را در تمام فصول می نوازند.

موضوع، کار چوپانی

4-نام- دنباله ی مش حال

وجه تسمیه، حالات میش

موضوع، کار چوپانی

کاربرد، برای هدایت گوسفندان به سمت آغل یا چفت. این قطعه بعد از مش حال نواخته می شود و گوسفندان یا شنیدن آن به طرف محل چفت (aftČ) می روند.

5-نام- تک سری taksary

وجه تسمیه، تک به معنی لب و سر به معنای رو به بالا و (ی) پسوند نسبت می باشد

موضوع، توصیف زندگی چوپانی

کاربرد، کار چوپانی

6-نام- کمرسری

وجه تسمیه، کمرسر نام محل یا مکان است و (ی) پسوند نسبت می باشد.

موضوع، توصیف زندگی چوپانی

کاربرد، کار چوپانی

یادآوری، قسمت اول کمرسری با تک سری یکی می باشد.

7-نام- کرچال

وجه تسمیه، از دو واژه کار و چال است که محل داربست ابزار سنتی بافندگی جاجیم و گلیم ( هنر دستی زنان) می باشد.

موضوع، عاشقانه و توام با کار

کاربرد، در هنگام کار جاجیم بافی

8-نام- عبای خونی یا عباس خوانی

وجه تسمیه، برگرفته از نام حضرت عباس (ع)

موضوع، یادآوری مسایل دینی

کاربرد، جزئی از مجموعه موسیقی ساری

9-نام- گله ر بردن

وجه تسمیه، ریشه در این افسانه دارد که باغبان یه گله حمله ور می شوند و یاری می طلبد. در این باره افسانه ای وجود دارد بدین مضمون که یاغیان به گله ای حمله می کنند. گله پراکنده می شود. آنها از چوپان می خواهند که گله را در یک جا جمع کند. انها از چوپان می خواهند که گله را در یک جا جمع کند. چوپان به همین بهانه بر بالای تخته سنگی می رود و خطاب به دختر عمویش می نوازد: دختر عموجان گله را بردن، همه را بردن ، دختر عمو با شنیدن پیام اهالی را خبر می کند. آنها به کمک چوپان می آیند و او را نجات می دهند.

موضوع، یاری طلبیدن چوپانان در مقابل حمله ی یاغیان به گله

کاربرد، موسیقی چوپانی

10-نام- شترحال

وجه تسمیه، حالات شتر

موضوع،-

کاربرد،-

11-نام- سماحال

وجه تسمیه، حالات رقص محلی معروف به سما

موضوع، سرور و شادی

کاربرد، در شب نشینی ها و مجالس جشن

12-نام- پرجایی حال

وجه تسمیه، رقص ویژه منطقه پربجای بند پی بابل

موضوع، سرور و شادی

کاربرد، مجالس عرزوسی

13-نام- خارک حال

وجه تسمیه، حالت هایزیبا

موضوع، سرور و شادی

کاربرد، محافل سرور

14-نام- بازی حال

وجه تسمیه، منسوب به بازی کشتی

موضوع، ورزش

کاربرد، در مراسم کشتی

یاآوری، به نظر می رسد «حال های» سماحال ، پرجایی حال ، خارک حال ، و بازی حال مربوط به سرنا باشد که به تقلید از آن با لله وا نواخته می شود.

15-نام- چراحال

وجه تسمیه، برگرفته از چریدن به معنای چراکردن

موضوع، تجسم حالت چریدن دام

کاربرد، در کار چوپانی

16-نام- زاری حال

وجه تسمیه، ناله و زاری و مویه

موضوع، غم دوری و فراق و دلتنگی ها

کاربرد، در مجموعه ی موسیقی چوپانی

موسیقی سازی (کمانچه)

1.آواز ، 2.بیات ، 3.سحرخوانی ، 4.دشتی

موسیقی سازی ویزه ی جشن ها (سرنا)

نام، مجموعه ای 5 ضربی است و چله (شاخه)های این مجموعه عبارت است از :

-  سرنمازی – کتولی – یک چوبه – ترکمونی یا رزی مالی

-  سه چوبه(معروف به دوچوبه)- ریز و واریز یا گوراگه – مشقی

- کاولی (کابلی) یادوچوبه – جلوداری – ورساقی – روونی

-  شرو شور

وجه تسمیه، چله هایی هستند پیوسته ، مخصوص رقص که ویژه لوطی ها (مطربان) است.

موضوع، سرور و شادی

کاربرد، در جشن ها

یادآوری، برمبنای تحقیقات انجام شده دلیل خاصی برای انتخاب نام 5 ضربی بیان نشده است.

موسیقی در ورزش ( کشتی مقوم [kəsvtiməqu:m] (سرنا)

وجه تسمیه، مربوط به کشتی محلی در غرب مازندران

موضوع، تهییج کشتی گیران

کاربرد، در مراسم کشتی گیران

توضیحات دیگر، ورزش نیز در مازندران سنت های کهنی دارد بخحصوص کشتی مقوم "لوچو" ( مراسم ورزشی سنتی است) [lu:cvu:] که راه و روشی خاص داشته ولی امروزه از رونق افتاده است. احتمالاً در گذشته قطعات بیشتری در موسیقی ورزش وجود داشته که اکنون ملودیهایی نظیر کشتی مقوم و چوبی مقوم، [cvu:biməqu:m] بازی حال [ba:ziha:l] از آنها باقی مانده است.

در موسیقی مازندران ، در امیری ، طالبا، کتولی ، کیجاجان ، هرایی و ... ملودی ثابت ولی اشعار متناسب با حال و هوای مجری و مجلس بر اساس چارچوب موضوعی خود ، انتخاب می گردد. اما در موسیقی داستانی ، اشعار تغییر نمی کند. ناگفته نماند که حالتهای موسیقی نیز به نوعی در بیان مضمون ، خود را با شعر هماهنگ می کند ، مثل امیری که تحرک ملودی آن متناسب با مضمون شعر، انجام می گیرد.

منبع :  www.mehrava.com


مطالب مشابه :


بی خبری مسئولان از حمله پلنگ به جوان گرگانی/ آخرین وضعیت مصدوم

گرگان نیوز : بیش از 20 روز از حادثه حمله پلنگ به جوان گرگانی می گذرد و تاکنون مسئولان استان




حمله پلنگ

حمله پلنگ اتفاقاتش به پایان رسید تصاویر جوان گرگانی که مورد حمله پلنگ قرار




یادداشت هفته: حمله پلنگ وحشی به جوان روستایی

آشنایی بیشتر وبلاگ نویسان گرگانی و همچنین وبلاگنویسان حمله پلنگ وحشی به جوان




کمک به جوان آسیب دیده از حمله پلنگ در گرگان

کمک به جوان آسیب دیده از حمله کمک به جوان آسیب دیده از حمله پلنگ تو گرگانی که در




روستازاده گرگانی در انتظار همیاری شما/ به‌ یاری اش بشتابیم

روستازاده گرگانی در انتظار همیاری شما/ به 90، مورد حمله پلنگ قرار گرفته و




بزرگان و مشاهير ايران

۩۞۩ افســـــــانه پلنـگ (گرگانی ) : سپس قصد حمله به بغداد را کرد و در صدد آمد که خليفه




شروع مراحل کبکی بازی92

دلیل اصلی اینهمه تلفات ما را همین پرندگان مهاجم و جوان نر پلنگ خال و حمله به




معرفی کامل شهر آمل

فخرالدین اسعد گرگانی نژادی منحصر به فرد نمود. پلنگ پیش از حمله مغول به این شهر




جزوه ی معنی و شرح درس های ادبیات فارسی سال اول

جنگ پيشين ناراحت بود دستش را دراز كرد و گردن و پهلوي سهراب كه چون پلنگ به آن حمله جوان




صدای پای آب، نثار شبهای خاموش مادرم

ریزش تاک جوان از دیوار. حمله باد به معراج حباب صابون. و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون.




برچسب :