نشريه بعدازحج


    حدیث آرزومندی 

لبيك اللهم لبيك

 
فَاِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاْذْكُروُاللهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ اَوْ اَشَدَّ ذِكْراَ (بقره 200)

هنگاميكه مناسك «حج» خود  را انجام داديد خدا را به ياد آوريد، همانگونه كه از پدرانتان يادآوري مي‌كنيد بلكه از آنهم بيشتر

همه ساله در موسم حج قافله‌هاي عشق و شعور از جاي جاي جهان رو بسوي مهبط وحي دارند و زائران با شور و شعف عازم بهشت صلابت و عفت و حيا و شرافت و آزادي و جهاد هستند ميروند تا در ميقات اهل دل، به ساحت مقدس الهي لبيك گويند و خلعت فاخر بندگي و آداب حضور در محضر خداوند عظيم را بر قامت خويش بپوشانند و از حج كه كانون معارف الهي و سرمايه حيات جاودانه است به افق اعلاي توحيد و تنزيه نزديك شوند عازمند تا سواد دل را با استلام حجرالاسود و با بهره‌گيري از رحمت و غفران الهي به بياض طهر و پاكي مبدل سازند و از مدار طواف بيت‌الله تا محور بيت‌المعمور و از آنجا تا كنگره عرش الهي عروج نمايند. ميروند تا در ملتزم، التزام به طاعت و بندگي خداوند و نفي شرك و سرسپردگي را تمرين نموده و حطام ناپايدار دنيا را در حطيم تضرع و خشوع كعبه رها نموده و در حلقه زلف كعبه دست اندازند و سرشك توبه و انابه از ديده جاري كنند و با سفينه النجاه توسل به ساحل امن توصل دست يابند و در مسعاي همت و غيرت دل را به صافي صفا مصفا ساخته و سينه را از مروّت و حميّت پر كنند. ميروند تا تجلي و تكرار همه صحنه‌هاي عشق آفرين زندگي يك انسان و يك جامعه متكامل را در دنيا تجربه كنند و در عرفات، توشه‌اي از عرفان و معرفت برداشته و سـار بر برُاق شعور و تقوا از مشعرالحرام بگذرند و در مني آرزوهاي حقاني را دريافته و محبوبترين چيز خود را در راه محبوب مطلق قرباني نمايند و در نهايت با سبكباري از افعال طبيعت و سالم از آرزوهاي مني و منيت با كوله‌باري از معرفت حق و عشق محبوب به اوطان خود باز گردند و براستي كه ايام حج فرصت مغتنمي است هم براي نزديك شدن و اتصال به صاحب‌خانه و هم براي نه گفتن به همة بتها و طاغوتها، هم براي تحول در دلها و پذيرفتن حق و اين جلوة حج ابراهيمي محمدي يادگار هميشه جاويد امام راحل خميني كبير(ره) است كه امروز به يُمن رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت‌ا... خامنه‌اي مايه عزت و سربلندي امت اسلام گرديده. آري حج لمعه‌اي از لمعات بهشتي است كه در آن وفود به سوي خانة خدا و وصول به آستان مقدس نبوي (ص) و حرم مظلوم بقيع نهفته است و حج ميعاد ديدار است و خنك آن حاجي كه توفيق يابد تا ديده به رخسار اميرالحاج اعظم حضرت بقيه‌ا... الاعظم ارواحنا فداه پر فروغ سازد.
حج ندائي است پيچيده در گوش زمان كه از حنجرة ابراهيم خليل برخاسته و بر گوش جان ميليونها موحد ابراهيمي نشسته است ندايي كه از گوشه گوشة جهان و از لحظه لحظه تاريخ مهمان مي‌طلبد. حج ضيافتي است با ميزباني خدا و سفره‌اي گشوده از رحمت و فضل و رضوان مغفرت او براي هميشه و براي همگان. حج ندايي است با آهنگ ملكوت و نغمة فرشتگان خلد برين و بهمين خاطر است هر آنكس كه حتي يكبار سالك اين وادي شد همواره در درون سوداي دوبارة آن را دارد چرا كه در حج به بلنداي معرفت و اوج شعور و سدرهًْ المنتهي بندگي مي‌توان رسيد و آنكس كه به اين رتبه دست يافت دانست‌كه:
 اوقات خوش آن بودكه با دوست بسر رفت
باقي همه بـي حـاصلي و بي ثمري بـود .
و حال با ياد و خاطرة حج گذشته و با حلاوت و شيريني مانده در ذهن و خيال وهمراه با خاطره‌هاي خوش آن ايام گرد آمده‌ايم تا سيري معنوي داشته باشيم به ديار سپيد جامگان از بند رهيده و شيدايان به وصال رسيده گرد‌ آمده‌ايم تا با ياد لحظات عرفاني عرفه و با خاطره خيمه‌هاي يكرنگي و همنوايي در مني، ياد آن لحظات را گرامي داشته و از خداوند بخواهيم تا بار ديگر مقدرمان فرمايد تا دوباره با قافلة‌ به دعا نشستگان حرم امن الهي همراه شويم . براستي ياد آن ايام خوش وصل هرگز از خاطرمان نخواهد رفت. و همواره از ذات اقدس‌اش آرزو مي‌كنيم كه دگرباره توفيق حج و عمره و زيارت پيامبر عظيم‌الشأن(ص) و ائمه بقيع عليهم‌السلام را نصيبمان فرمايد.                                   انشاءا...  



                                   و اكنون بعد از حج 


وظيفه حاجي بعد از حج نسبت به خود «وظيفة حاجي نسبت به خودش چيست؟». اين است كه متوجه باشيم وظيفة حاجي نسبت به خودش بسيار كار مشكلي است، چرا كه «حاجي به مكه رفته و ذلت خود را ديده و به عبوديت رسيده و حالا مظهر تذكر الهي شده و به مقام «عَبدُهُ» و «رَسولُهُ» رسيده است، خداوند حجاب بين خودش و حاجي را برداشته تا با خلوتها دائماً اين رابطه پايدار بماند. حال كه حاجي متوجه شد با سير «من الحق إلي الخلق» وظيفة پيامبري بر دوش دارد، بايد در حفظ اين رسالت بسيار كوشا باشد مثل خود پيامبر- كه البته حفظ اين ارتباط هم بسيار سخت است-». پيامبر(ص) بسيار در تلاش بودند تا اين ارتباط را به طور كامل حفظ كنند. گفت: «جگر از محنت قربم خون است» طرف فكر كرد اگر خون دل مي‌خورد كه به قرب الهي برسد، بعد كه رسيد، ديگر راحت است. آن عارف مي‌گويد: حالا كه به قرب رسيده‌ام، حفظ اين قرب، بسيار زحمت دارد. شيرين بودنش يك طرف، زحمت‌هايي كه براي حفظ كردنش دارد، جاي خود دارد. حالا شما به اين روايت دقت كنيد؛ امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «اگر كسي نبود كه به حج برود، بر امام واجب است تا كساني را اجير كند و به حج بفرستد تا حج تعطيل نشود». چرا؟! مگر چه مشكلي پيش مي‌آيد؟! باز يك روايت ديگري مي‌خوانم، اين روايت هم از امام صادق(ع) است؛ «لايزال الذين قائماً ما قامت الكعبه» يعني دين تا وقتي قائم است كه كعبه قائم است. در اين روايات حج و مسئوليت حجاج، در «برگشت از بيت‌الله به سوي مردم» روشن مي‌شود. يعني اگر كه كعبه تعطيل باشد، سنت پيامبراني كه بايد بروند و از كعبه نور بگيرند و در جامعه بپراكنند و سنت پيامبر(ص) را حفظ كنند. اين مي‌ميرد، و چون حجاج از سوي خدا به سوي مردم مي‌آيند تا فرهنگ توحيد را در جامعه نگه‌دارند، و به همين جهت هم حاجي نبايد كسي باشد كه بعد از برگشت خيلي گرفتار نان و آبش باشد. اين که مي‌گويد تو اگر به مكه مي‌روي و بعد كه برمي‌گردي خرج يكسال خود را نداري، بر تو واجب نيست به مكه بروي، يعني اگر حاجي برگردد و رسالتش را فراموش كند و گرفتار نان و آب بشود، چرا بايد به مكه برود؟! كسي بايد به مكه برود كه بعد از برگشت از حج دغدغة نان و آب، امكان احياي سنت حج را از او نگيرد. يعني مسئول است؛ بايد به جامعه برگردد و يك هويت توحيدي را به جامعه بدهد.

 حضور با تواضع محض

اين روايت خيلي براي بنده ارزش داشت كه مي‌گويد: «قبل از رسيدن به مسجدالحرام، حاجي بايد يكي از دو كفش خود را دست بگيرد و به سوي مسجدالحرام حركت كند. شما ببينيد؛ اگر آدم با هر دو كفش برود، شخصيتش حفظ شده است، اگر هم پابرهنه برود، باز تا حدي شخصيتش حفظ شده است، چون خيلي‌ها پا برهنه مي‌روند. اما اين كه يك كفشش را به دست بگيرد و يكي‌اش را بپوشد، يعني چه؟ يعني ديگر خيلي ذليل است. واين را شما بدانيد؛ تا آدم در مقابل خدا ذليل نشود، اصلاً نمي‌تواند چيزي بگيرد. اين ذلت را حتماً مي‌بينيد، اگر در آن محل آداب را رعايت كنيم، خيلي پيدايست؛ همه احساس ذلت كامل مي‌كنند و همه به سوي اين خانه كه محل غناي محض است مي‌دوند، به تعبير اميرالمؤمنين مثل كبوترها كه به لانه‌شان مي‌روند، همه به سوي بيت‌الله حركت مي‌كنند. از خودتان نمي‌پرسيد: «مگر چه به روز اين‌ها آمده است كه اينقدر در آن حالت احساس فقر و نياز مي‌كنند؟!»؟ منظور اين است كه مي‌خواهند حاجي با انجام اين دستورات ذلت خود را بچشد و روحش آماده شود براي سلطنت الهي. حرف من اينجاست: «حالا حاجي چقدر بايد خون دل بخورد تا اين ذلت در مقابل خدا را حفظ كند!» يعني وظيفة حاجي اينجا خيلي زياد است و اگر مردم دعا نكنند، فرهنگ عبوديت از زمين برچيده مي‌شود. و فرهنگ مكه و منا و عرفه را اين حاجي مي‌تواند در جامعه بپراكند».    

                                                                         برگرفته از سخنراني استاد طاهرزاده

 

  قال‌رسول‌الله‌(ص) :


 آيَهًُْ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ ماكانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقيماً مِنَ الْذُّنوبِ

 رسول خدا(ص) فرمود: نشانة قبولي حج آن است كه گناهي را كه قبلاً انجام مي‌داده ترك كند .


  

   رمز ماندگاري

اي زائر سربلند كوي محبوب؛ حال كه از اين سير و سلوك معنوي(حج) بازگشته‌اي بدان كه اين بازگشت نه يك پايان كه آغازي براي مرحله‌اي نو در زندگي و مسلمان زيستن و بنده بودن است.
حج يك «سرمشق» است.
و زندگي پس از حج، تكرار درسها و آموزه‌ها و تعميق آن باورها و بينش‌هاست تا «روح حج» در كالبد حيات مسلمين جاري شود و راه توحيدي ابراهيم خليل و صراط نوراني حضرت رسول(ص) همواره پيش‌پاي زائر باشد.
نورانيت فراهم آمده از حج وزيارت را در رواق جان خود، پاينده نگهدار، تا حج و عمره و مناسك اين ‌سفرعبادي و عبادت عرفاني سياسي «چراغ راه» باشد و نيروي حركت. هشدار، مبادا با داشتن سرمشق عبوديت و الگوي بندگي، بندة خوبي نباشيم. مبادا بجاي بندگي خدا بار ديگر بندگي غير او را پيشه كنيم. مبادا پيماني را كه با خدا بستيم به ورطة غفلت و نسيان بسپاريم.


   حاجي از مهماني خدا چه آوردي؟

در روايت است كه پيامبرخدا(ص) با دو حولة يماني محرم شدند و همان را كفن خود قرار دادند شايد اين عمل رسول خدا رمزي باشد از اينكه زائر خانة خدا بايد براي آخرت خود كاري كند و چيزي بياورد. البته نه فقط لباس آخرت و حولة يماني كه تهيه كردن آن سهل است بلكه لباس تقوا و عمل صالح كه ذخيرة حقيقي آخرت است. آري حج و عمره بازارند اما نه بازار دنيا، بلكه بازار آخرت و در اين بازار بايد انديشة سفر آخرت بود. بنابراين بايد براي خود چيزي ارزشمند و ماندگار بياورد و آن آمرزش گناه و تحصيل بهشت است و اينرا به ارزاني نمي‌دهند و براي هركس فراهم نمي‌شود باري حج نور است و اين نور را زائر بايد حفظ كند اما چگونه: امام صادق(ع) مي‌فرمايد:«حج گزار همواره نورانيت حج را با خود دارد مادامي كه مرتكب گناه نشود». پس زائر خانة خدا بايد قدر و منزلت خود را بداند و بشناسد و آن حالت معنوي را كه بدست آورده با گناه از دست ندهد و در بازگشت به وطن صورتي را كه بخانة كعبه تبرك شده و گرد منا و عرفات و بقيع و مدينه را با خود دارد و ديگران سبقت مي‌گيرند تا بدان تبرك جويند از سيماي خودخارج نسازد و چه اينكه ره آورد اين سفر همانا منور شدن به نور ايمان و اتصاف به سيرت صالحين است كه براي حج‌گزار مي‌ماند و در دنيا و قبر و برزخ و آخرت او را همراهي مي‌كند.


  عَنْ اَبي عَبْدِ الله(ع) قال:

اَلْحاجُّ لايَزالُ عَلَيْهِ نُورُ الْحَجِّ مالَمْ يُلِمَّ بِذَنْبٍ

امام صادق(ع) فرمود:

حج‌گزار تا زماني كه به گناه آلوده نشده نور حج را پيوسته همراه دارد.  


و اكنون بعد از حج 



وظيفه حاجي بعد از حج نسبت به مردم

حاجي بعد از حج دو تا وظيفه داشت؛ يك وظيفه نسبت به خودش و يك وظيفه هم نسبت به مردم، كه اصل حرف در اينجاست. حضرت اميرالمؤمنين(ع) در وصيتشان به امام حسن و امام حسين(ع) در نامة 47 مي‌فرمايند: «والله، الله في بَيْتِ رَبِّكُمْ» (اي پسرانم! اي انسانها! مواظب بيت پروردگارتان باشيد، «لا تُخَلّوُا ما بَقيتُم، فَإِنَّهُ إنْ تُرِكَ لَمْ تُناظَروُا» مواظب باشيد اين خانه از حج‌گزار خالي نشود، اگر خالي شد ديگر شما روي زمين نخواهيد بود،) فرصت روي زمين‌ ماندنتان از بين مي‌رود. چرا؟ براي اينكه مگر مقصد انسان عبوديت نيست؟! و مگر نفرمود: «ما خَلَقْتُ الجِنُ و الإنْس إلاّ لِيَعْبُدونْ» يعني خلق نكردم جن وانس را مگر براي بندگي. حالا اگر شما درختهاي باغتان ميوه نداد، مگر درختها را نمي‌بريد؟! چون اين باغ را ساختيد كه فقط ميوه بدهد. اگر مسير عبوديت انسان در زمين از بين برود، زمين از بين مي‌رود. چون انسان براي بندگي خلق شده و حج وسيله تحقق اين بندگي است، اگر حج محقق نشود، مسير بندگي از بين رفته و لذا ديگر ماندن انسان‌ها معني ندارد. امام مي‌فرمايد: «اگر حج متوقف بشود، ديگر بشر روي زمين نمي‌ماند.»، يعني چه؟ يعني حج، مقام عبوديت است. حالا ممكن است براي شما اين سؤال پيش بيايد: «مگر همه مكه مي‌روند؟». نه، لازم نيست هر سال همه مكه بروند؛ بايد حاجيان وظيفه‌شان را بشناسند و مردم هم تصورشان نسبت به حجاج درست شود، حجاج هم تصورشان نسبت به وظيفه‌اي كه به عهده دارند درست شود و مردم از حجاج بهره‌برداري كنند و بدانند چه كار بايد بكنند تا آرام‌آرام فرهنگ عبوديت سراسر جامعه را فراگيرد. قضيه‌ اين‌طوري است كه خداوند (آية 27 سوره حج) به حضرت ابراهيم(ع) مي‌فرمايد كه خانه را بساز، و بعد «أذِّنْ فِي الْنّاسِ بِالْحَجْ» به مردم حج را اعلام كن، «يَأْتوُكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلّّ فَجٍّ عَميقْ» مردم پياده و سواره از دورترين نقطه‌ها به سوي كعبه مي‌آيند. مگر اين‌طور نيست؟! از دورترين نقطه‌هاي دنيا مي‌آيند. اين يعني‌چه؟ يعني اين حج مثل شعاع نور است؛ مي‌آيند نور توحيد مي‌گيرند و مي‌روند و در بين مردم با اين نور توحيدي كه گرفته‌اند، پخش مي‌شوند تا نور توحيد و عبوديت حق را در جامعه انساني بگسترانند. « پس با بقاي كعبه، عبوديت مي‌ماند. و لذا اگر كعبه ترك شود، ديگر بشر فرصت ماندن در زمين نمي‌يابد». چون معني بودنش در اين تحقق حج است. خداوند به حاجي مي‌فهماند و به كرّات هم مي‌فهماند كه: امور تو را من به عهده مي‌گيرم تا تو در مسئوليت هدايت مردم و نجات مردم از آتش، نگران امور خود نباشي. به قول عزيزان« حج يعني اينكه خدا خودش را بارها به حاجي نشان مي‌دهد كه ببين؛ امور تو دست من است. هركس به حج برود، اگر بخواهد مي‌بيند كه اصلاً حج را مشكل كردند تا حاجي را در درياي مشكل بيندازند و بعد به او بفهمانند؛ ببين؛ تا به خودت هستي، هيچ مشكلي از تو حل نمي‌شود، تا به من آمدي همه مشكلاتت حل مي‌شود. در اين رابطه فقط يكي دو تا نمونه نداريم. به حجاج در مراسم حج بدون استثناء قلب رسول‌الله(ص) را نشان مي‌دهند. قلب رسول‌الله(ص) هم طبق آيات قرآن، غم مردم است. خود خدا در معرفي رسول‌الله(ص) مي‌فرمايد: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسوُلٌ مَنْ أَنْفُسَكُمْ» اي آدمها! يك پيامبري از جان خودتان به طرفتان آمده است، «عَزيزٌّ عَلَيهِ ما عَنِتُّمْ» خيلي برايش سخت است كه شما اذيت بشويد. حالا شما ببينيد، اگر قلبمان قلب غصه براي مردم بشود، ما به قلب پيامبر(ص) نزديك مي‌شويم، و قلب پيامبر(ص)هم محل قرآن است، و اين مسأله است كه خدايا! اين قلب پيامبر(ص) چه قلبي است؟! ما كه اصلاً طاقت فهمش را نداريم. قرآن مي‌گويد: براي پيامبر(ص) خيلي سخت است كه شما اذيت بشويد. «حريصّ عليكم»؛ خيلي دلش مي‌خواهد شما مؤمن بشويد، و به مؤمن شدن و نجات يافتن شما حريص است، «بِالْمُؤمِنينَ رَئوُفٌ رَحيمْ» و نسبت به مؤمنين هم يك محبت خاصي دارد. حالا جملة من اين است:«حاجي مأمور شده است كه غمِ مردم داشته باشد» غمِ مردم داشتن اين است كه غصه بخوريم كه چطوري اين مردم را نجات بدهيم؟ و اين، قسمت سير «إلي الخلق» حاجي است. يعني بايد مثل پيامبر(ص) غصة مردم را بخورد، كه البته اين مرحله بعد از سير «بالحق في الحق» عملي خواهد شد. اول حاجي بايد حق شناس باشد، يعني حق و حقيقت را بشناسد، اگر نه وقتي مي‌خواهد به مردم كمك كند ضرر مي‌زند. حتماً مي‌شناسيد افرادي كه مي‌خواهند به مردم كمك كنند، اما چون حق را نمي‌شناسند، هم خودشان را بدبخت كردند هم مردم را، بايدحاجي اول از حق برخوردار باشد تا بتواند به مردم كمك كند. در موسم حج با انجام مناسك حج محمدي(ص) به لطف الهي قلبي نصيب حاجي مي‌شود كه ديگر نمي‌تواند نسبت به سرنوشت انسان‌هاي منحرف بي‌تفاوت باشد و غصه‌ نخورد، و اين لطف، لطف خيلي بزرگ است، چون خدا حاجي را به قلب پيامبرش(ص) نزديك كرده است. پس حاجي بايد بداند وظيفه‌اش پس از برگشت از حج آن است كه غم مردم بخورد، و هرچه در اين حالت خود را بهتر حفظ كند، نور حج برايش مي‌ماند و رشد مي‌كند. از آن طرف هم كه وضع اقتصادي‌اش بد نيست؛ مسئوليت اموراتش را خدا به عهده گرفته است. چون پس از برگشت از حج، به قلب پيامبران نزديك شده. مولوي در اين رابطه دارد كه در دوران چوپاني حضرت موسي(ع)

گوسفندي از كليم‌الله گريخت
پاي موسي آبله شد، نعل ريخت
در پي او تا به شب در جستجو
و آن رمه غايب شده از چشم او

خلاصه گوسفند فرار كرد و حضرت موسي(ع) از سر صبح تا شب به دنبال او دويد و با هزار سختي و خستگي آن را گرفت.

گوسفند از خستگي شد سست و ماند
پس كليم‌الله گرد از وي نشاند 
كف همي ماليد بر پشت و سرش مي‌ نوازش كرد همچون مادرش
نيم ذره تيرگي و خشم، ني
غير مهر و رحم و آب چشم، ني
گفت گيرم بر منت رحمي نبود
طبع تو بر خود چرا استم نمود؟ 

تازه حالا كه آن را گرفته، گريه مي‌كند و غصه مي‌خورد كه چرا به خودت رحم نكردي و اين‌قدر خودت را خسته كردي؛ و دارد آن را نوازش مي‌كند. مولوي در ادامه مي‌گويد:

با ملائك گفت يزدان آن زمان
كه نبوت را همي زيبد فلان

يعني حضرت حق با ديدن اين همه دلسوزي كه موسي(ع) براي آن گوسفند نمود، فرمود: اين انسان شايستة پيامبري است. پس حاجي تماس گرفته به قلب پيامبر، تمام وجودش مي‌شود محبت به مردم، ديگر بيش از آنكه بر دزد و قاتل خشم كند، غصه مي‌خورد چه شد كه تو مجبور به دزدي شدي؟ و چرا كار به آن‌جا كشيد كه غضب بر تو چيره شد و مبادرت به قتل كردي؟ آري؛ بالاخره بايد براي دزد و قاتل حكم خدا را جاري كرد؛ ولي غصه او را خوردن لازمة قلبي است كه مي‌خواهد به قلب پيامبر(ص) نزديك شود. «پس حاجي بايد غم مردم بخورد اما محمدوار(ص) و در سير عبوديت مردم مثل پيامبر از هيچ آزاري نهراسد و ميدان را خالي نكند. بنابراين بايد از اين طريق به پيامبر خدا نزديك شد.» شما همين‌جا اولين مشكلتان شروع مي‌شود؛ كه چطوري از هيچ آزاري نهراسيم؟! جواب اين است كه به خود پيامبر(ص) نزديك شو، مسلّم قلب پيامبر(ص) قلب كعبه است. بحثش اينجا نيست، در جاي خودش ادله‌اي دارد. به خود پيامبر(ص) نزديك بشو، خودشان كمك مي‌كنند. تو كه عقلت نمي‌رسد، اما تو بخواه، ببين چه مسئوليت مشكلي را به عهده‌ات گذاشته‌اند. «بايد به پيامبر خدا(ص) نزديك شد و لذا از او مدد گرفت تا همچنان كه او اين مسئوليت را بتمامه به انجام رساند، مانيز در راه نمانيم.» زيارت رسول‌الله(ص) و ائمة بقيع(س) هم در اين راستا در تجهيز حاجي براي انوار حج و ابلاغ فرهنگ حج به جامعه كمك مي‌كند، كه فعلاً وارد اين قضيه هم نمي‌شويم. بنده هم مثل شما، زيارت حضرت رسول(ص) را در روزهاي شنبه بارها مي‌خواندم، در همان ابتدا مي‌خواني:
« قَدْ بَلَّغْتَ رسالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لاُمَّتِكْ ... وَ عَبَدْتَ‌الله مُخْلِصاً حَتّي اَتيكَ الْيَقين ...»
يعني؛ تو آنطور كه بايد، رسالتت را به مردم ابلاغ كردي و امت خود را نصيحت نمودي و با تمام خلوص خدا را عبادت كردي تا به يقين رسيدي. بله عموماً روزهاي شنبه اين زيارت را مي‌خوانديم و فكر مي‌كرديم مي‌فهميم، بعد در محضر حضرت در مدينه ديديم نه؛ اين سلام كه ائمه اطهار(س) به ما آموزش داده‌اند، خيلي حرف است، طوري كه اصلاً نمي‌توانم اين‌جا بگويم، چون بايد مقدماتي بچينيم، حداقلش اين است كه فهميديم خيلي زحمت دارد كه آدم تمام ابعاد اين دين را با تمام ظرايفش بدون حتي يك سهل‌انگاري، همه‌اش را به بشريت برساند. ما با اينكه مدتها اين زيارت را مي‌خوانديم، ولي بعد ديديم اين يك كار عادي نبوده است خيلي خون دل خورده است، و يك دلسوزي فوق‌العاده نسبت به مردم و يك عبوديت محض در كار بوده كه پيامبر(ص) را موفق به انجام اين مأموريت بزرگ كرد. شما ببينيد؛ يك كمي مي‌خواهي حرفي را بزني كه براي مخاطبت ضرر نداشته باشد، مي‌بيني؛ واي! چقدر مشكل است! بله كاري ندارد من وقت شما را بگيرم و خودخواهانه بروم بگويم من حرف خودم را زدم، ولي بدنم بايد بلرزد كه بدون ضرر به شما حقيقتي را خدمتتان عرضه كنم. بعد آدم حساب مي‌كند كه پيامبر(ص) چه كار كرده است؟!» يك لطف خوبي كه خدا در محضر حضرت رسول(ص) به ما كرد، اين بود كه چقدر پيامبر(ص) براي نجات انسان‌ها صدمه خورده و سختي كشيده است! «حَتّي أتاكَ الْيَقين»؛ يعني تا زنده بود از پاي ننشسته، تا روز آخر و ساعت آخر عمرش اين همه صدمه خورده است تا اين تحفة بزرگ الهي را درست به مردم برساند. حالا شما حساب كنيد؛ وظيفة حاجي چقدر سنگين است! ولي از چه طريقي مشكل حل مي‌شود؟ از طريق كمكي كه خود پيغمبر خدا(ص) مي‌كند.

                                                                  برگرفته از سخنرانی استاد طاهر زاده    


   حال چه بايد كرد؟


 وظايف حاجي در بازگشت

حاجي در سفر حج به پاره‌اي از اجرهاي معنوي نايل شده، بعد از برگشت نيز اين نور مدتي در او ادامه مي‌يابد. اما ممكن است اين كورة نيمه افروخته به عللي سرد يا خاموش شود. چرا كه حاجي آن‌گونه كه بايد در كورة معنوي پخته نشده، از اينرو براي اينكه نور حج هميشه از دلش ساطع باشد، بايد بعد از مراجعت چند امر را مراعات كند:
اول: مراقبت در برابر حملات شيطاني. چون در سفر مقدس حج افرادي از گناهان پاك مي‌شوند، لذا پس از برگشت بيشتر در معرض فريب شيطان قرار مي‌گيرند و نياز بيشتري به مراقبت از خويشتن دارند. نفس اماره و خواهشهاي شيطاني مي‌كوشند كه انسان را به زشتيها و پليديها، نفاقها و بي‌بند و باريها وادار سازند. آنان كه در اعماق زشتي قرار گرفته‌اند، شيطان را با ايشان كاري نيست، مقصود او حاصل شده، حملات او بيش از همه به كساني است كه قلباً پاك بوده و لوح وجودشان از لوث گناه محفوظ مانده است، لذا مي‌كوشد تا روزنه ايمان دلشان را مسدود سازد، ليكن او را ياراي مقابله با واصلين و مخلصين نيست.
دوم: بررسي پرونده اعمال گذشته.
سوم: تفكر در اعمال حج از لحاظ ظاهري و باطني، خصوصاً تفكر در اهميت اعمال تكراري و تفكر در وقوف سه روز در مني و تعمق در اعمال مني.
چهارم: توجه به لباس احرام معنوي. با در آوردن لباس احرام از تن، در معنا اعمال حج پايان نپذيرفته، بلكه حاجي واقعي بايد هميشه لباس احرام معنوي را بر تن داشته تا آخر عمر به اين لباس باطني ملبس باشد، زيرا مسؤوليت حاجي بعد از برگشت، ماوراء مسؤوليت ‌قبلي او درپيشگاه الهي است. حاجي واقعي را علايمي است كه دلالت بر قبولي حج او دارد، از جمله: ورعي كه وي را از معصيت برگرداند، حلمي كه او را از غضب باز دارد، خوشرفتاري كه با مصاحبانش داشته باشد. حاجي محرم علاوه بر تكاليف الهي نسبت به خود، وظايف اجتماعي مهمي نيز دارد كه اهم آنها ارشاد و مبارزه با فساد است. در تعاليم عاليه الهي امر است به سفر از خلق به حق، و سير و سلوك از حق به خلق. حضرات انبياء(ع) در عين حال كه از خلق به سوي عالم علوي سفر كرده و از تعاليم عالية الهي برخوردار شده‌اند، براي راهنمايي و ارشاد مردم نيز مأموريت داشته‌اند. اين سفر معنوي ظاهراً نصيب چند ميليون نفر مي‌شود، ولي حاجي واقعي كسي است كه در قلبش داراي چنان چراغ فروزان الهي شود كه خاموشي بدان راه نيابد. اميد است كه به خواست الهي شرايط مراجعت از حق به خلق، در حد اعلي در آنان متجلي گردد تا با كمال موفقيت به انجام وظايف بپردازند. خداوندا! عنايت فرما كه حجاج ما از حاجيان واقعي در دنيا و عقبي محسوب شوند. در اين سفر معنوي كمال توفيق را نصيبشان فرما تا علاوه بر خود، ديگران را هم از حقايق عاليه برخوردار نمايند، آنان را به تو مي‌سپاريم، آني توفيق خود را سلب مفرما.

                                                                  برگرفته از كتاب مصباح‌الطاهرين      


 به خداي حرم و كعبه كه خاك در او  
     
             قبله اهل يقين است خدا ميداند      
                            
                        نسل زهرا كه چراغ شب تار بشرند  
                                     
                                  مهرشان ماء معين است خدا
ميداند
   


                                           رجوع به وطن 
 

چون در وطن بازآمدي اي جان هشيار
پـيوسته نـقش ديـدة دل كـن رخ يـــار
عــهد خـدا را اي بـنـي‌آدم نــــگهــدار
مشـكن تو عـهددوست را ازامرشيطان
دايــم كنــيد اي غــافـلان ‌يــاد از قــيام
 وز گـيــــرو دار بـــرزخ و روزمـــلامــت
ريزيد بر خـط خطا اشك ندامـت‌شـوئيد
ز آب ديــدگـــــــان اورق عـــصـــــيـان

                           عارف رباني الهي قمشه‌اي

  امام خميني(ره):

چه سعادتي داشتيد كه مشرف شديد به مكه معظمه،

مركز وحي و به مدينه منوره، مركز رسالت



  ميثاقي دوباره با رب البيت 


خداوندا شكر بيحد به درگاهت كه مرا توفيق عطا كردي تا در حج گذشته مهمان خوان كرم تو باشم و رخصتم دادي تا جامة فاخر بندگيت بپوشم و طائف خانة تو گردم و اذنم دادي تا در مواقف و مشاعر كريمه نجواي دلدادگي به ترا را زمزمه كنم و فرمانم دادي تا حلقوم شيطان نفس به تيغ همت و عبوديت ببرم و مهلتم دادي تا در سعي بين صفا و مروه صفاي طاعت ترا حس كنم و منزلتم دادي تا زائر حرم شريف پيامبرت رسول مكرم اسلام (ص) و ائمه بقيع(ع) باشم. 
  حال با ياد آن ايام خوش، دوباره با تو پيمان مي‌بندم كه: چشمي را كه به زيارت كعبه معظمه متبرك نمودم هرگز به حرام باز نكنم و دهاني را كه دعوت تو را لبيك گفتم هرگز به ناسزا وغيبت و تهمت و تملق نگشايم. دستي را كه در ملتزم و حطيم به دعا به درگاه تو برافراشتم هرگز به ناحق و براي ظلم و ستم استفاده نكنم. و گامي را كه توفيق طواف خانه ترا يافت هرگز به سوي گناه و معصيت برندارم.
ذهن و خاطري را كه با ياد تو و پيامبر بزرگوارت(ص) و ائمه طاهرين(ع) انس گرفته هرگز به خواطر و زخارف سخيف دنيا نيالايم سري را كه به عبوديت به ديوار خانة تو گذاشتم هرگز در مقابل غير تو فرود نياورم. خدايا با تو دوباره پيمان مي‌بندم كه: رداي فاخر بندگيت را به خرقه‌هاي پرزرق و برق و مكارانه بندگي غير تو بدل نكنم. و شعور و شعف عشق به ترا هرگز به دلبستگي غير تو نفروشم. و در يك جمله با تو پيمان مي‌بندم كه:
همواره آنرا بخواهم كه تو مي‌پسندي و آن را بپسندم كه تو ميخواهي

  مقام معظم رهبري :

   حج آموزندة نوع رفتاري است كه اين امت بزرگ

       براي تأمين سعادت خود بايد در پيش گيرد.      


مطالب مشابه :


لیست پرواز برگشت حجاج استانهای اصفهان،چهارمحال وبختیاری،کاشان ومرکزی

از سوی روابط عمومی مدیریت حج وزیارت استان اصفهان لیست تاریخ پرواز برگشت حجاج سال 91




تاریخ اولین پرواز برگشت حجاج

به گزارش حج نیوز از مکه مکرمه، تاریخ اولین پرواز برگشت حجاج هریک از استان های اصفهان. 92/07/28




برنامه پروازهای برگشت حجاج استان آذربایجانغربی

کاروان 13464 رهنما اصفهان. برگشت حجاج استان آذربایجانغربی اولین پرواز برگشت حجاج




تور دبي جزئیات پروازهای زائران حج تمتع

اولین پرواز برگشت حجاج در تاریخ ۲۸ زائران حج ۴ استان که در سال از فرودگاه اصفهان




10 آبان، آغاز بازگشت حجاج ایرانی

10 آبان، آغاز بازگشت حجاج برگشت نیز توسط ضیوف الرحمن اصفهان می باشد و




تاریخ پرواز کاروان

برگشت یک میلیون و تعرفه همراه اول براي‌ مكالمات حجاج مدیریت حج و زیارت استان اصفهان.




کمک 450 میلیون ریالی حجاج خوی وسلماس به مستمندان

خادمين حج وزیارت استان کمک 450 میلیون ریالی حجاج صدور روادید عربستان به حالت عادی برگشت.




نشريه بعدازحج

اصفهان . به سوي خانة خدا و وصول به آستان و مسئوليت حجاج، در «برگشت از بيت‌الله به




حج تمتع نمادي از رستاخيز قيامت دردنيا به شمارمي‌رود

مدیریت حج و زیارت استان اصفهان. حجاج بيت ‌الله نباشد كه بعد از برگشت از حج آن




برنامه‌ريزي چيني‌ها براي سوغاتي زائران ايراني

خادمين حج وزیارت استان اصفهان. فروش آغاز بازگشت حجاج به كشور و نزديك شدن به




برچسب :