مصاحبه با استاد سید حسن اخلاقی

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم...

سید حسن اخلاقی (هنر دز)

پوپک: مصاحبه این بار هنردز، بی ربط بااین شب سنتی، زیبا وخاطره انگیزنیست. بله شب یلدا. شبی که همیشه برای ما همراه است با شادی ودور هم جمع شدنها ویک عالمه خاطره خوب وبه یاد ماندنی از، شب چله.طولانی ترین شب سال. به همین دلیل هنردز هم این فرصت را غنیمت شمرد و رفت سراغ یکی از اساتید وهنرمندای خودمون که همیشه در برنامه هاشون پرانرژی و شاد ،ایشون رو بارها وبارها دیده ایم وهمیشه شور ونشاط خاصی رابه مخاطبان خود شون منتقل می کنن.

البته این را هم بگیم از شروع به کار هنردز دوستهای زیادی در خواست این مصاحبه راداشتن. ماهم بهشون احترام می ذاریم واین مصاحبه زیبا را به یادگار این شب دل نشین وگرم در صفحه هنر دز تقدیم تمامی عزیزان خودمان می نماییم. به مخاطبان همیشگی هنـــــر دز.به این امیدکه همواره  لبتان خندان، دنیا به کامتان و همراه خانواده با سرافرازی وسعادت زندگی کنین.

با هم می ریم سراغ مصاحبه  استاد خوب وخوش صدایمان.مارو همراهی کنید... (لفظ استاد بنابه درخواست آقای اخلاقی از کنارنامشان حذف گردیده.)

*

*

*

*

دارکوب: سلام . لطفآ خودتات را برای دوستان هنردزمعرفی کنید .

سید حسن اخلاقی:  سید حسن اخلاقی هستم. متولد10/10/1344 - دزفول ( محله چولیان)، وقتی داشتم حلاوت کودکیم را به غرور جوانیم پیوند میزدم جنگ شروع شد .حول و حوش پانزده سالگی ام.و تموم احساس آن دوره از زندگیم با جنگ گره خورد ، دوران پر فراز و نشیبی بود که از ما بچه ها، مردانی ساخت با احساسی غریب ، ناموزون و ناآشنا به لطائف بچه های بعد از جنگ. خدا را شاکرم که نتیجه آن شد که دزفول شهر نمونه ایران شد. و برگی از تقویم کشور را به نام خود ثبت کرد. سال 1370 ازدواج کردم و حاصلش سید مهرشاد و سیده مهربان هستند. که عاشقانه در کنار هم زندگی می کنیم . همسرم خانم مهری کمیلیان از بازیگران و طراحان برنامه های خودم هستندکه همین ابتدای مصاحبه از این رفیق شفیق و با معرفتم تشکر می کنم.

 

دارکوب: چطور به تئاتر رو آردید . یعنی انگیزه ابتدایی شما به سمت تئاتر از کجا شروع شد ؟

سید حسن اخلاقی: ابتدا در شهرکی به نام "حمزه" که جنگ زده بودیم به تئاتر علاقه پیدا کردم .ضمن اینکه نه تئاتر دیده بودم و نه مربی تئاتر داشتم  و نه گروه تئاتر و ... . جالبه بدونین اولین کار هنری که انجام دادم نویسندگی تئاتر بود. نمایشنامه ای به اسم "اشک مظلوم" بود. که اون موقه نه جای اجرا بود و نه من بلد بودم . 

دارکوب: استفادش نکردید؟ 

سید حسن اخلاقی:  نه الان که نگاش می کنم می بینم که چیزی نداره ! فقط حالت روایی داره ودر حد دو صفحه است. سال 64 که سربازی رفتم تو ی آموزشی اعلام کردن که هر کس کار هنری بلده اعلام کنه ومن رفتم .خیلی ساده گفتم که نمایشنامه ای نوشتم که اسمش اشک مظلومه. فرداش بهم گفتن که یه سروان تورو می خواد. رفتم .اول گفت که شنیدم نمایشنامه اشک یتیم داری؟ من سالهاست دنبال این نمایشنامه می گردم. گفتم اشک یتیم نیست و اشک مظلومه ؛خودم نوشتم.این نقطه شروع آشنایی من و ایشون بود . دوره آموزشی تموم شد و من به عنوان دژبان انتخاب شدم یه روز همون سروان منو دید گفت تا حالا تئاتر بازی کردی؟! گفتم نه؛ ولی دوست دارم بازی کنم. گفت فردا بیا سینما ازت تست بگیرم. فرداش رفتم و ازم تست گرفت و خوشبختانه قبول شدم . واولین متنی را که بعد از اشک مظلوم نوشتم به نام "زنده به گور" بود که چون هم نام کتاب صادق هدایت بود نگذاشتن که با این نام کار کنم و آن را با نام "فریادی در نور" به صحنه بردیم. این متن اولین کار اجرای تئاتر جدی ام بود که به روی صحنه رفت و استقبال بسیار زیادی از آن شد و تمام بلیطهای آن به فروش می رفت و شاهد این امر" آقای گلستان باغ "عضو کنونی شورای اسلامی شهر است و جالب اینجاست بدانید کاگردان نمایش ایشون بودن و شاهد دیگر" آقای ملهمی "که در آن نمایش نقش پدرم را داشت. این کار سال 1368 اجرا شد.

 

لک لک: اولین فعالیت شما در عرصه تئاتر چگونه بود ؟

سید حسن اخلاقی:  اولین نمایشی که کار کردم مال آقای "محسن مخملباف "بود به اسم" شیخ شهید" در خرم آباد(وقتی که سرباز بودم ) که دو نقش علاالدوله و محمد علی شاه  را داشتم. کارگردان این کار منوچهر غفوری بود.کار دومی که انجام دادم باز هم کاری بود به کارگردانی منوچهر غفوری به اسم "عروسی ".تقریبآ انتهای سال 65 ؛ برای اولین جشنواره نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نویسنده اش "اصغر قهار زاده "بود که اصفهانی بود .ودر اولین جشنواره تئاتر نیروی زمینی ارتش در سال 66 در تهران بازیگر دوم نقش مرد شدم . اونجاهم اصلاً باورم نمی شد بین این همه بزرگای تئاتر اون موقه که یکی شون هم آقای "کاملان" از کاگردانان موفق بودن من مقام بیارم! آخر  نه دوره آموزشی تاتر دیده بودم و سابقه هنری داشتم.

 خلاصه دیپلم افتخار و لوح زرین بهم دادن بعد از اینکه سربازیم تموم شد به دزفول آمدم و رفتم پیش آقای" طهماسبی" مسئول امور هنری اون موقه ارشاد اسلامی .سوابق هنری خودمو  به ایشون اعلام  و گفتم می خوام کار تئاتر انجام بدم . و به من گفتن بروید اگر کاری بود خبرتون می کنیم ولی متاسفانه این اتفاق هیچ وقت نیفتاد!! بعد رفتم امور تربیتی ، تئاتر دزفول اون موقع دو قسمت می شد ارشاد و امور تربیتی . آقایی بود به نام "حسن اطمینان زاده"و ایشون گفتن چون دانش آموز نیستید ما نمی تونیم از شما استفاده کنیم. خودم دست بکار شدم و گروه نمایش  سرور  را تشکیل دادم . با حضور : مجید کبیری ، فرید اخوان صباغ، سعید درگاهی ، و... بعدها با به عضویت گرفتن افراد جدیدتر مثل آقایان پیمان بنی نجار، کریم پاره چی ، همایون و محمدرضا استوان ، مرحوم حمید اقتداری ؛ عظیم ابولمشهدی و عظیم سبزقبا گروه نمایش تلاش را به مردم شهر معرفی کردیم که آن وقتها معروفیت خاصی داشت. البته قبل از تشکیل گروه تلاش مدت بسیار کوتاهی را با گروه اندیشه همکاری کردم که آقای سخاوت کارگردان آن گروه بودن. این رو هم بگم هیچ وقت دوره آموزش تئاتر ، گویندگی یا هر دوره آموزش هنری دیگه ندیده ام و هر چی دارم از مطالعه و تجارب شخصی است.

دارکوب:  در مورد نحوه تشکیل گروه گلستان توضیح دهید. و افراد ابتدایی این گروه و افرادی که حالا در این گروه هستند.

 

سید حسن اخلاقی:در سال 1376 وقتی دوستانم در گروه تلاش از بودن من در کنارشون خسته شده بودن و می گفتند تاریخ مصرف اخلاقی به سر رسیده ، با نوشتن درددل نامه ای ، باهاشون خداحافظی کردم و تمام وسایل آرشیوی گروه را تحویلشون دادم ، بعد از گروه تلاش 48 ساعت نگذشت که گروه گلستان را تشکیل دادم  با حضور آقای علی صالحی، آقای محمدرضا محمدی، آقای عبدالرضا طاهر شاه آبادی، آقای عبداحسین صنیعی، آقای ضرغام زرین و سالها بعد محسن مستکین ، هادی و محسن ولی خلف هم آمدند . بعد اعلام کردم که هر کس کار فرهنگی هنری برای شهر دارد من تا جایی که از عهده ام بر می آید  او را یاری می کنم. کسانی را که همراهی کردم تا به عنوان کارگردان تئاتر ، اولین کار خود را به روی صحنه ببرند میتوانم به آقای ایمان غلامی با نمایش کودک که ویژه مدارس بود؛ و آقای صفا مهر  با نمایش " کلاغه به خونش .. "  اشاره کنم. در سالهای 77 و 78 با گروه گلستان دو اجرای طنز به نامهای " یک سبد گل شادی " و " گلستان خنده " به روی صحنه بردیم. و الان ... جز افراد خانواده خودم و نوازنده ام آقای شایان خدارحمی که جوان هنرمند و با ذوقی است کسی رسماً عضو گروه گلستان نیست ، برای اجراهای مناسبتی از دوستانی مثل امیر خردمند ، سیدمصطفی وسمه گر و ... کمک می گیرم.

لک لک: البته مدتی از گروه گلستان خبری نبود ! 

سید حسن اخلاقی:  به مدت 9 سال اجرای عمومی نداشتم ، فقط اجرای خصوصی انجام می دادم و به مجری گری در  رایو و تلویزیون  می پرداختم و به اجرای برنامه های مناسبتی برای ادارات و مدارس دزفول و استان بسنده میکردم.همان وقتها همسرم اولین گروه تئاتر خواهران را در دزفول بوجود آورد. که گروهی بسیار موفق بود و حتی اون وقتا هم روزنامه کیهان با ایشون مصاحبه ای داشتند. البته همون وقتا با کارگردانی آقای محمدرضا محمدی گروه گلستان دو نمایش جدی بنامهای "شبهای آوینیون" و "نمیخواهم خورده شوم" به روی صحنه برد.تا اینکه سال 87 مجموعه طنز" خنده خانه " را اجرا کردیم که آخرین همکاری آقای مستکین با گروه گلستان بود و از دیگر دوستانی که در این کار بنده را همراهی کردن آقای محمد زربخش به عنوان نوازنده و آقای سیدمصطفی وسمه گر، آقای هوشنگ بهرامی ، آقای حمید کوتیانی، آقای محمد معتمدی،آقای احسان قانعی، آقای مهدی عبدالشاه زاده، سرکار خانم زهرا مهرولی و فرزندم سید مهرشاد بودن. در مورد قسمت دوم سوالتون باید بگم : اجرای عمومی تئاتر یا مجموعه طنز نداشتم ولی سال پیش برنامه "مسابقه بی سابقه "را در محوطه مجتمع فرهنگی سینمایی اجرا کردم که با استقبالی زیادی روبرو شد .جا داره از زحمات بسیار خانمم ، بچه هام و آقای شایان خدارحمی و آقای میلاد پورمند هم صمیمانه تشکر کنم. 

دارکوب: چرا یک اجرای عموم ندارید ؟ 

سید حسن اخلاقی: بذارید سئوالتون با یک مثال جواب بدم، برای بالا رفتن از کوه نیازی به ابزار و وسایل کوهنوردی است من الان اگه پا پیش نمی گذارم ترسم از نبود این ابزاره.در تعریف تئاتر میگن تئاتر عواملی داره بدون هر عاملی می شود کار کرد بجز یک عامل که آن بازیگر است، تئاتر رو بدون نور، کارگردان، گریم و ... می شود اجرا کرد ولی بدونه بازیگر نمی شود.  تئاتری هایی که برای تئاتر به تئاتر می روند و بازیگر و عوامل اجرایی که به نام تئاتر برای تئاتر و به خاطر تئاتر به این کار می پردازند ، خیلی کم شده اند ، نمی گویم نیست من نمی توانم پیدا کنم، اگه من ابزار (بازیگر) ببینم و به آنها مطمئن باشم لحظه ای درنگ نمی کنم . 

 

دارکوب: قبلآ در مدارس اجرا می کردید و بچه های زیادی از آن اجراها خاطرات شیرین دارند ولی الان چطور ؟ باز هم در مدارس اجرا می کنید؟

سید حسن اخلاقی: بله، آخرین اجرای گروه گلستان دو روز قبل از ماه محرم امسال در یک دبستان بود که با همراهی دخترم ، همسرم و امیر خردمند اجرا شد. اما آنچه که بیش از همه چیز این روزها منو مشغول کرده مجری گری در صحنه است.که به لطف مسئولین شهری در اکثر برنامه های و مراسم های اداری به عنوان مجری حضور پیدا می کنم.

لک لک: درست است. یکی از خصیصه های کار شما گویندگی است.یعنی گویندگی هم درهنر شما مثلاً برتئاترتان غالب تر است. لطف کنید هم درمورد این مطلب وهم گویندگی خودتان که چطور شد به این هنرروی آوردید توضیح دهید.

سید حسن اخلاقی: چون شاغل در شهرداری دزفول هستم از سال 1370 به عنوان گوینده پارک بعثت انتخاب شدم . ذوق گویندگی آنجا در من ریشه دواند  و باعث شد تا در سال 1374 از شورای اداری دزفول به عنوان گوینده و گزارشگر به مدیر وقت رادیو دزفول معرفی بشم که به حمد خدا این همکاری تا کنون ادامه داره . بعدها نمایش رادیویی نوشتم و دوستان زیادی را برای بازیگری در تئاتر رادیویی دعوت کردم.گزارش گرفتن و هم نفس شدن با مردم شهرم و برقراری ارتباطی صمیمانه با آنها از لذت بخش ترین لحظه های زندگی هنری من هست. همچنین در چند سریال تلویزیونی و برنامه های شبانه و مستند شبکه استانی به عنوان بازیگر و مجری حضور داشتم.

 

دارکوب: طبق آنچه اشاره فرمودید همسر شماهم تئاتر کار می کنند.خب بااین فضای کاملا هنری حتما رابطه خانواده شما با مقوله هنروتئاتر یک جو صمیمی ایجاد کرده؟

سید حسن اخلاقی: البته من و همسرم خانم مهری کمیلیان از همان ابتدای زندگی با تهیه تیزرهای تبلیغاتی و کار در صحنه به پروبال گرفتن هم کمک کردیم و شکر خدا همسرم از استعدادی ذاتی برای انجام کارهای هنری مثل گویندگی ، بازیگری ، طراحی صحنه و لباس برخوردار بوده و هست. به زعم اکثر بینندگان بازی همسرم ، او از بازی روان و پر انرزی برخوردار است. خوب اینهم شانس بلند من بود که بقول دزفولیها :خدا پرت کنه جفت کنه.

 

دارکوب: به عنوان یک پیشکسوت نمی خواهید برای پیشرفت فرهنگ تئاتر و تئاتر جدی کاری انجام دهید؟

سید حسن اخلاقی:  البته من پیشکسوت نیستم .شاگردی کوچک در کنار هنرمندانی بزرگ هستم. اما یک نکته را عرض کنم که هر جایی دیدید تئاتر دزفول اسمی گرفته و به اوج رفته پشت این موفقیت فقط اسم یک نفر بوده آقای مرتضی سخاوت. 

آقای سخاوت با متنهایی که نوشت وکارهای که خلق کرد دزفول را در جشنواره های استانی و کشوری مطرح کرد. هیچ کس دیگری را نداریم که باعث و بانی رونق تئاتر دزفول تا به این حد شده باشد. چرا بعدها بزرگوارانی همچون آقای سید عزیز آرین نژاد ، محمدرضا محمدی ، مولا یکتا مهر و دیگر عزیزان کارهایی پایه ای و در خور انجام دادند که متاسفانه دوام چندانی نیافت. ودر محفل های تئاتری استان و کشور کم کم نام دزفول کمرنگ شد. من هر وقت خواستم برای تئاتر و رونق آن قدمی بردارم متاسفانه ذوقم شکسته شد و چوب های گذاشته شده لای چرخم توان حرکت را از من گرفتند.

 

دارکوب: به نظر شما چرا گروه های تئاتری در دزفول فقط طنزاجرامی کنند؟

سید حسن اخلاقی: ببینید من از خارج از ایران خبر ندارم ولی درون ایران در تمام کشور این اتفاق افتاده است که تئاتر جدی طرفدارانش کمتر شده است بیشتر خانواده ها حتی به سینما نمی روند و پس از مدتی که از اکران فیلم گذشت سی دی آن را تهیه می کنند و در خانه می بینند به نظر من دلیل عمده اش این است،( کم شدن بینندگان تئاتر جدی) دلیل دیگر هم می تواند این باشد: منی که می خواهم تئاتر کار کنم همیشه به جشنواره فکر می کنم وقتی که می خواهی کار جشنواره ای بسازی با کار عامه پسند متفاوت است وقتی تماشاچی عامه می آید و کاری را که برای جشنواره ساخته شده ، می بیند هضم آن برایش سنگین است ،و از تئاتر زده می شود؛ عامل بعدی هم پول است چون نقشش در زندگی پررنگ شده ، بچه های تئاتر آموخته اند که اگر خواستند کار تئاتری انجام دهند اول ببینند مبلغ هزینه شده و حق الزحمه ای به آنها برمی گردد یا خیر... اینها دلیل به صحنه رفتن تئاتر طنز بیش از نمایش جدی در دزفول است.

ای کاش زمینه برای کار ، آن شکل باشه که عواملی که دست به کار هنری می زنند احتیاج مادی نداشته باشن و ای کاش آن مختصر هزینه ای که دارد یک کانون ویا انجمن یا هر ارگان دیگری تقبل کند، تا با خیال آسوده هر هنرمند به کارش بپردازد.

دارکوب: نام جوایز و مقام هایی را که کسب کرده اید برای ما بفرمایید ؟

سید حسن اخلاقی: در جشنواره هایی که حضور داشتم دست خالی برنگشتم ولی لذت بخش ترین جایزه ام حس صمیمانه و لطیفی است که بین من و مردمم بوجود آمده که برایم گران ترین دیپلم افتخار و لوح زرین است.

دارکوب: چند بازیگر مطرح شهرمان را لطفاً نام ببرید؟

سید حسن اخلاقی:  آقای علی سلطانی، آقای صانعیان،  آقای عظیم سبزقبا، آقای علی خاجونی و آقای سید عزیز آرین نژاد . 

دوست دارم از امروزی ها هم بگم .کار هنری خانم طرفی را دوست دارم، به عقیده بنده از دیگر عزیزانی که تلاش زیادی در صحنه ی تئاتر انجام می دهن می توان به سرکار خانم محتشمی اشاره کنم، بازم دوست دارم از امروزی ها بگم... آقای ایزد ایروانی ، سروش مداح ، شهریار تدین نژاد .. خانم سوسن بشیرذرتی ، این عزیزان هنرمندان فعال و خستگی ناپذیری هستن... ولی غیر بازیگران تئاتر از آقای کریم ملکی و آقای حمید نورآبادی و آقای محمدعلی آبسالان یاد می کنم.

 

لک لک: آخرین نقطه ای که دوست دارید در تئاتر برسید کجاست؟

سید حسن اخلاقی: وقتی میگویید آخرین نقطه ، چون تئاتر همان زندگیست ، به آخرین نقطه در زندگی فکر میکنم ، دوست دارم آخرین نقطه ام در تئاتر ، مرگ در صحنه باشد ، از خیلی پیشتر گفته ام دوست دارم در صحنه تئاتر بمیرم و به دیدی دیگر ، در آن زنده شوم ... اوج تئاتر من مردن رو ی صحنه است.

دارکوب: شخصیت و گفته تاثیر گذار در زندگیتان را نام ببرید؟

سید حسن اخلاقی: من یه توضیح بدم به بچه می گیم پدرت را بیشتر دوست داری یا مادرت را، نمی تواند درست جواب بدهد چون دوست داشتن اونها از دو نوع است، به نظرم اینها از ساده ترین عشق ها هستند. تاثیر پذیری از دیگران هم می تونه دسته بندی بشه و واسه هر مقوله از زندگیمون از یک شخصیت تأثیر بگیریم اون فردی که از نظر اخلاقی و رفتاری بر روی من خیلی تاثیر داشته مرحوم پدرم بوده ، گفته های منصور حلاج در باب خداشناسی هم همیشه به ذهنم هست ، و بزرگترین شخصیتی که وجودش سراسر معرفت و انسانیت است برای من حضرت علی (ع) است . اگر زندگینامه شهدای جاویدمون رو هم بخونیم تاثیر زیادی خواهیم گرفت.

دارکوب: در مورد هر کلمه یک جمله و یا حرفی اگر دارید لطفآ بیان کنید. 

دزفـــول:  مشک سوراخ شده ی عباس.

رادیــــو دزفـــول: کوتاه ترین بلندای فرهنگ.

تئـاتــر دزفـــول: ایستگاه متروکه قطار.

جشنـــواره تئــاتــر: بذارید جمله ای از آقای سخاوت براتون بگم: جشنواره دروی آن چیزی است که کاشته ایم و از نظر خودم جایی برای تامل و تفکر و دیدن قد و قامت خود.

پـــول: محبوبترین چرک دست.

فرهنـــگ: بوم هزار رنگ آدمی.

فرزنـــــد: به گفته حضرت علی(ع) : بزرگترین سرمایه.

همشــهــــــری: دومین عضو خانواده ام.

آقای سخــــاوت: استاد ... 

آقای تـــــاج: مرد بزرگداشت ها...

آقای جوهـــــر: دونده بدون کفش.

سید حسن اخــــلاقی: پشت در مانده تئاتر.

هنـــــر دز: عالمانه، عاشقانه و دلسوزانه.

 

دارکـوب: نا گفته ها :

سید حسن اخلاقی: آرزو می کنم آنهایی که به صحنه می روند و تمام آنهایی که لباسی برای کار فرهنگی می پوشند همه اسلامی و انسانی کار کنند . صداقت پیشه کنیم ... برای هم اندازه شدن با دیگران ، بجای قطع کردن پای آنها ، قد خود را بالا بکشیم ... بدگویی و غیبت را اگر خوردن گوشت برادر مرده ی خود می دانیم ... لااقل کمتر بخوریم... و حرف آخر اینکه... همدیگر  را  دوست بداریم... طولی نخواهد کشید که کسانی با نوک انگشت چند ضربه بر خاک گورمان می کوبند و برای آمرزشمان بیصدا دعا می کنند...

دارکوب: نظرتان در مورد هنر دز و پیشنهادی برای بهتر شدن آن ندارید؟

سید حسن اخلاقی: خیلی خوشحال شدم از دیدنتان، توی چهرتون یک صبوری توام با دانش نهفته است، یه تحمل و یک بردباری عالمانه ، وقتی با وبتون آشنا شدم ، دیدم کسی که از دیروز تئاتر دزفول خیلی اطلاع داره ولی از بازوان هنرمندان امروزی برخوردار است با گشودن این دفتر  کاری بزرگ انجام داده ، که اگر شما جزو اون جغد و کلاغ و پوپک هستید من آرزو می کنم روز به روز بر قامت رعنا و بلند شما اضافه بشه و امیدوارم کتابی که باز کردید گرچه مجازی است تاثیر خودش را بگذارد و من به خودم بیام و بفهمم که صحنه تئاتر منبر است و شاید بالاتر از منبر ، نمی دونم با چه واژگانی در مورد هنر دز صحبت بکنم ولی حرکتتون را حرکت مقدسی می دونم امیدوارم که هیچوقت خسته نشوید و یک ذره عقب نشینی ، حتی بستن پنجره ای از هنر دز به ذهنتون خطور نکنه، انتقادی هم که از هنر دز دارم : اگر در گزارش های انتقادی نامحسوس تر اسمهارا ببرید بهتر است .مورد دیگرهم اینکه بعضی از گزارش ها  یه مقدار به درازا می کشند.

لک لک: حرف پایانی تان واگر صحبتی برای جوان ها دارید بفرمایید.

سید حسن اخلاقی: بیا تا قدر یکدیگر بدانیم .... دلم برای صمیمت تنگ شده ... دلم برای دوستانی که بین ما نیستن تنگ شده ...دوستانی مثل : مسعود عطاران ... عصاره.... خسرو اورکی... فرشید قلمبر... و ....امیدوارم عزیزان جوانی که به صحنه پا میذارن با همت و پشتکارشون جای خالی خیلی ها رو پر کنن.  از ته دل دوستتون دارم .... ممنونم که منو تحمل کردید.

 

هنـــردز:استاد ارجمند امیدواریم شمارا همچنان باقلبی پراز شادی در حال شادکردن مردم باتنی سالم برای خانواده محترمتان وجامعه هنری شهرمان ببینیم.پایدار باشید.

 

 

 سید حسن اخلاقی (هنر دز)

سید حسن اخلاقی (هنر دز)

سید حسن اخلاقی (هنر دز)

سید حسن اخلاقی (هنر دز)


مطالب مشابه :


نتایج مرحله اول تست مجری گری و گزارشگری شبکه 3 سیما اعلام شد.

معرفی برنامه های صدا وسیما و آموزش فنون مجری گری و نتایج مرحله اول تست مجری گری و




راهكارهاي عملي براي توسعه مهدويت در مدارس

lمتن های مجری گری پردیس سخن . آزمون تست برگزاری مسابقه فراخوان مقاله پژوهشی مهدوی در بین




مصاحبه با استاد سید حسن اخلاقی

فرداش رفتم و ازم تست اما آنچه که بیش از همه چیز این روزها منو مشغول کرده مجری گری فراخوان.




پرسش وپاسخ/شرکت گاز شیراز

آن محل اجرا و تست خواهد خودم امتیاز مجری گری گرفته باشم فراخوان ها) مرجع




شما چه جور آدمی هستید؟

مجری گری گویندگی این تست یکی از آزمونهایی است که امروزه در بسیاری از - فراخوان همایش ملی




بازیگرانی که سر از دنیای سیاست درآورند + عکس

«ریگان» در سال 1937، برای ورود به هالیوود تست بازیگری داد و پس از پذیرفته شدن، با کمپانی




لطفا برای رهبری تکلیف تعیین نکنید‍! /دلسوزی صدای آمریکا و منافقین برای هنجارشکنان آب‌بازی

تلویزیونی با مجریگری مرتضی حیدری می‌کردند تست کردن فراخوان‌های فیس‌بوکی




برچسب :