نقش و جایگاه آمایش مناطق مرزی در نظام برنامه ریزی (مطالعه موردی: مناطق مرزی ایران)

نقش و جایگاه آمایش مناطق مرزی در نظام برنامه ریزی (مطالعه موردی: مناطق مرزی ایران)

چکیده

 

آمایش مناطق مرزی در ایران، به دلیل وجود مرزهای طولانی و قرارگیری بیش از نیمی از استان های کشور در مرزهای بین المللی با کشورهای همجوار،از جایگاه ویژه ای در نظام برنامه ریزی کشور برخورداراست.بنابراین،هدف این مقاله،ضمن تبیین جایگاه آمایش مناطق مرزی در نظام برنامه ریزی کشور،شاخت عناصر و مولفه آن، چگونگی ارتباط این عناصر با دیگر عناصر نظام برنامه ریزی کور و شناخت اهمیت و ضرورت پرداختن به آمایش مناطق مرزی است.

نتيجه گيري مطالعات اين مقاله نشان ميدهد كه توسعه و امنيت در مناطق مرزي، لازم و ملزوم يكديگر است. همچنين، شدت عدم تعادل منطقه اي ميان مناطق مرزي و مناطق داخلي در ايران بر توسعه ملي تاثيرگذار است. به عبارت ديگر،اگر چه توسعه نيافتگي در مناطق مرزي كه منجر به ناامني ميشود،اثرات خود را بر توسعه نيافتگي و ناامني در كل كشور ميگذارد.اما موانع ذهني و عيني زيادي تاكنون باعث شده است اين گونه تاثيرات منفي ادامه داشته باشد.آمايش مناطق مرزي سعي دارداين موانع را برداردو باارايه يك نوع برنامه ريزي فضايي- راهبردي، توسعه يكپارچه و پايداري ملي را تحقق بخشد.

 

واژگان كليدي: آمايش، مناطق مرزي، نظام برنامه ريزي،تعادل منطقه اي، توسعه،امنيت.

 

مقدمه

نظام بين المللي در بررسي رفتار خارجي دولت هاي ملي، يك متغير مستقل است. كشورها بدون توجه به اوضاع بين المللي نمي تواند دست به اقداماتي بزنند كه مورد قبول جامعه جهاني نباشند يا منع شده باشد.

كشورها معمولاً به دلايل مختلفي با بعضي همسايگان خود دچار تضاد منافع مي باشند. اين تضادها معمولاً با تغييرات در حكومت ها حل و فصل نشده و منتظر ايجاد شرايط مناسب براي سربرآوردن مي مانند.معمولاً كشورهايي كه از تعداد بيشتري همسايه بهره مندهستند، مناقشات مرزي بيشتري نيزدارند. و در عوض كشورهايي كه محصور در

دريا هستند، يا تعداد همسايه محدودتري دارند، داراي تعداد معضلات كمتري دراينزمينه هستند. البته امروزه تضاد منافع كشورها محدود به مرزهاي فيزيكي آنها به كشورهاي منطقه نميشود و دلايل متفاوت ديگري نيز براي تخاصم چند كشور كه حتي مرز مشتركي با يكديگر ندارند، وجود دارد.

همچنين ارزش هاي بنيادين بعضي ملل ممكن است در تضاد مقطعي يا هميشگي با كشورهاي صاحب قدرت باشد. بطور مثال كشور جمهوري اسلامي ايران بنا به جميع دلايل فوق هم اينك داراي تهديد بالقوه بروز جنگ با دنياي غرب مخصوصاً آمريكا ميباشد. منافع غرب و آمريكا در حوزه خليج فارس براي تامين منابع اوليه خصوصاً نفت و گاز اين مستمسك را براي آن ها فراهم نموده است كه نسبت به رويدادهاي اين حوزه حساس باشند. همچنين ارزش هاي الهي و ديني جمهوري اسلامي ايران نيز از نظر غرب نگران كننده و در تضاد با تمدن اومانيسمي غرب تلقي ميگردد لذا اين خود نيز عامل مهمي براي ايجاد تنش يا زنده ماندن آتش زير خاكستر بين دو كشور مي باشد.

بدينسان كشورها ممكن است بطور دائم داراي زمينه هاي بروز تنش مابين خود و همسايگان و ساير كشورهاي غير همسايه باشند. لذا لازم است در ارائه طرح هاي آمايشي از منظر مسائل نظامي و امنيتي نيز مورد دقت نظر قرار گيرد. يعني در چيدمان آمايش سرزمين لازم است مخاطرات حاصل از دسيسه هاي دشمنان بالفعل و بالقوه به وضوح و روشني لحاظ شود.

در سده هاي اخير كه مرزهاي كشورهاي حوزه خاورميانه توسط فعالان سياسي انگلستان رقم خورد، تقريباً هيچ كشوري در اين حوزه به دور و فارغ از منازعه مرزبندي نشده است. تمامي كشورهاي منطقه استخواني لاي زخم در روابط خود با همسايگان دارند و اين قطعاً همگام با سياست استعماگرانه غرب نسبت به ممالك شرق و مخصوصاً اسلامي بوده است. سياستي كه امكان صلح و ثبات دائمي را سلب نموده و كشورها را مساعد جنگ و انهدام زير بناهاي اقتصادي و منابع با ارزش انساني و فيزيكي نموده است.

در تصادم و برخورد كشور ايران و عراق براي مساله به ظاهر كوچكي همچون اروند رود، اولين نقاط آسيب پذير دو كشور حوزه هاي اقتصادي نفتخيز جنوب و تاسيسات زير بنايي پالايش هاي نفت و گاز كه دچار ضربه و انهدام مي گردند.

حضور و استقرار ناحيه كرد نشين ما بين كشور ايران، تركيه، عراق و سوريه( علي الخصوص ما بين 3 كشور اول) زمينه هاي ستيز قوميت ها با حكومت مركزي و واگرايي و عدم امكان سرمايه گذاري هاي مولد را فراهم نموده است.

از طرفي تجربه جنگ كشورمان با عراق به ما آموخت كه ناديده انگاشتن عوامل نظامي و امنيتي در آمايش سرزمين چه مقدار ضرر و زيان به اقتصاد كشور وارد نموده و عمده اين ضرر و زيان ها متوجه استان هاي مهم همجوار با مرز بوده است.

بديهي است در كشوري همچون جمهوري اسلامي ايران با مرزهاي بسيار طولاني و تنوع جغرافيا و تنوع كشورهاي همسايه كه اغلب آن ها دچار ضعف و بيثباتي اقتصادي و سياسي هستند و همچنين رويارويي نظام استكباري آمريكا با ايران لزوم توجه تنگاتنگ به مسئله آمايش سرزمين با مد نظر داشتن ابعاد نظامي امري بسيار اساسي است.

بر اساس ماده 1 مصوبه هيات وزيران در جلسه مورخ 6/8/83 به استناد اصل يكصد و سي و هشتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «ملاحظات امنيتي و دفاعي، وحدت و يكپارچگي سرزمين و تعادل منطقه اي» ،از مهمترين اصول مصوب آمايش سرزمين مي باشد.

متاسفانه عليرغم حساسيت و اهميت موضوع، در تاريخ برنامه ريزي آمايش سرزمين،ملاحظات محيطي و دفاعي در حاشيه قرار گرفته و مورد توجه جدي واقع نشده است. كه نتيجه مي تواند عواقب امنيتي واز هم پاشيدگي وحدت و يكپارچگي جغرافيايي و سرزميني در ابعاد مختلف بوده و قدرت و اقتدار ملي را شديد مورد تهديد قرار دهد.

دراين بين آمايش مناطق مرزي ازاهميت ويژهاي برخوردارند.از نظر ساختار فضايي، مناطق مرزي علاوه بر ويژگي دوري از مركز،داراي ويژگي هاي كالبدي خاص مناطق مرزي مي باشند كه در مجموع باعث تشديد گسستگي فضايي و در نتيجه توسعه نيافتگي آن ها مي شوند و در نتيجه هر گونه ساختار فضايي در سطوح و مقياس هاي مختلف بويژه درارتباط بين فضاهاي مرزي وديگر نواحي،مستلزم برخورداري از پديده اي بنام مركزيت است. بنابراين امروزه كشورهاي مختلف بنا به حساسيت و دغدغه هايي كه در زمينه بعد دفاعي و نظامي و امنيتي سرزمين خود دارند به بحث هاي آمايش مناطق مرزي توجه ويژه اي مي كنند.

آمايش سرزمين در ايران

فكرآمايش سرزمين در اواخر سال 1345 در موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران در گزارشي با عنوان مسئله افزايش جمعيت تهران و نكاتي پيرامون سياست عمراني كشور مطرح شد(توفيق، 1384 ،ص 2). بعد از انقلاب اسلامي نيز طرح پايه آمايش سرزمين اسلامي توسط دفتر برنامهريزي منطقه اي سازمان برنامه و بودجه در سال 1362 در 6جلد منتشر شدو خلاصه و جمع بندي مطالعات مرحله اول نيز در تابستان 1364 انتشار يافت.در جلد نخست اين مطالعات در مورد آمايش سرزمين اينگونه آمده است: «طرح پايه آمايش سرزمين طرحي است كه بر چارچوب هدف ها و سياست هاي كلي توسعه سازماندهي فضاي ملي را پايه گذاري مي كند» ( همان،ص 96 ).

طرح مطالعات آمايش سرزمين بدليل مغايرت كلي با آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامي از جمله عدالت در توسعه مناطق به نوعي از سال 64 مسكوت باقي ماند. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مبتني بر عدالت اجتماعي است.اين تفكر ساماندهي فضا را بنحوي كاملا متفاوت از آنچه قبل از انقلاب بود مي طلبيد. اما تفكر غالب بر مطالعات طرح پايه آمايش سرزمين اسلامي ايران كه توسط وزارت برنامه و بوجه وقت(سازمان مديريت و برنامه ريزي فعلي) در سال1364 تدوين گرديد تفكر سرمايه داري و عملا در راستا و ادامه روند آمايش سرزمين با مخالفت مقامات سياسي كشور واقع شد و عملا طي حدود 18 سال به فراموشي سپرده شد.

ملاحظات امنيتي ايران پس از انقلاب اسلامي

به طور كلي با استقرار نظام جمهوري اسلامي،شاخصها و فاكتورهاي نويني در عرصه امنيت ملي مطرح شد كه هر چند اين شاخص ها در دوره هاي مختلف پس از انقلاب اسلامي متفاوت بوده اند،اما اين تفاوتها ذاتي و جوهري نبوده و بيشتر از نوع شكلي و نمادي است. از آنچه كه در عرصه تحولات پس از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است،

مي توان مباني امنيت ملي در نظام جديد را به دو بخش تقسيم نمود: بخشي كه به مفاهيمي چون اصل اسلام، موجوديت نظام، حاكميت و... برمي گردد و بخش ديگر كه به كارآمدي حكومت برمي گردد. بنابراين بايد كارآمدي حكومت را به عنوان يك اصل در امنيت ملي در اين دوره ها مورد توجه قرارداد.

اهداف امنيتي طرح آمايش سرزمين

الف- پاسداري از انقلاب اسلامي و تداوم آن و حفظ دستاورد هاي آن

ب- حفظ و دفاع از نظام جمهوري اسلامي ايران، استقلال، تماميت ارضي و حاكميت ملي و منافع كشور

ت- حفظ و تامين منافع ملي در خارج از مرزهاي كشور

ث- حفظ و استقرار نظم و امنيت عمومي و تامين آسايش عمومي و مرزي و حقوقي و قانوني مردم

سياست هاي امنيتي طرح آمايش سرزمين

1.  افزايش اقتدار دفاعي،انتظامي به منظور بازدارندگي و پاسخگويي موثر بر تهديدات و بهره گيري از فرصتها و تامين اهداف و منافع ملي

2.  بهبود و تكميل سازماني و توزيع جغرافيايي نيروهاي مسلح متناسب با اندازه و نوع تهديدات

3.  توجه ويژه به حضور و سهم نيروهاي مردمي در استقرار امنيت و دفاع از كشور

4.  بنا قرار دادن ملاحضات دفاعي-امنيتي در طرح آمايش سرزمين

شاخص هاي امنيتي متناسب با اصول آمايش سرزمين

تحولات جاري نظام بين الملل موجب طرح شاخص هاي نويني در عرصه مطالعات و مباحث امنيت گرديده است.از آن جمله به عقيده "رابرت ماندل" امروزه با چهار بعد عمده امنيتي مواجه هستيم.ابعاد نظامي،اقتصادي،منابع محيطي و ابعاد سياسي-فرهنگي،اين ابعاد چهارگانه شاهد بيشترين تغييرات، در اثر تحولات اخير در چارچوب امنيتي جهان بوده اند.هر بعد داراي سنتي و غير سنتي است و ابعاد مزبور از را ههاي گوناگوني چنان به يكديگر مربوط هستند كه از لحاظ مفهومي به سختي مي توان از هم جدا كرد (ماندل، 1994 ،ص 444 ).

بنابراين ميتوان موارد ذيل را به عنوان شاخص هاي امنيتي-دفاعي كه در مناطق دور دست و عقب مانده كاربرد داشته و بايد بدان ها توجه نمود، برشمرد:

1.  لزوم توجه به نقش امنيت مناطق دور دست و عقب مانده در امنيت ملي و كسب قدرت جهت مقابله و دفاع از مرزهاي ملي در برابر تهديدات خارجي و آسيب پذيري هاي داخلي

2.  لزوم برقراري تطابق و سازگاري ميان عوامل و عناصر گوناگون موثر و تاثير گذار بر امنيت مناطق دور دست با مقتضيات واقع بينانه زماني و مكاني اين مناطق

3.  شناخت و درك ابعاد گوناگون و جامع نگرانه موثر بر امنيت مناطق دوردست در چارچوب تقسيم بناي سطوح محلي و منطقه اي، ملي و فراملي و جهاني

4.  تكميل زنجيره اقتصادي منطقه

5.  گسترش چتر اطلاعاتي بر تمامي نقاط منطقه.

6.  تكميل و استقرار نيروهاي انتظامي و امنيتي لازم در منطقه.

مفهوممرز

مرز از جمله مفاهيمي است كه در عرصه هاي گوناگون سياسي، اقتصادي، تجاري، فرهنگي و جغرافيايي كاربردهاي متفاوتي پيدا مي كند .مرز به دو مفهوم عيني مانند مرزهاي رسمي كشورها، و يا ذهني به كار مي رود؛ مانند مرزهاي عقيدتي. كه مي تواند باز، بسته؛ ضعيف و يا قوي باشد (عزتي1368، Buchanan, 1998 Jones and Wild, 1994; Hansen, ; 1978).

در گذشته و تا چند دهه پيش و حدوداً تا پايان دوران جنگ سرد، مرز؛ نشانگر اقتدار ملي، محدودةاعمال حاكميت و حفظ امنيت ملي از تجاوزات خارجي بود.افزون بر اين، چون مرز به عنوان خطي است كه سرزمين كشور را محدود مي كند و آن رااز خارج جدا مي سازد؛ مناطق داخلي، مركزي مي شود و مناطق خارجي پيراموني به حساب مي آيد.در فرايند انزوا و به حاشيه كشيدهشدن مناطق پيراموني، مناطق مرزي خصوصيات مناطق پيراموني را پيدا مي كند. بنابراين، در شرايطي كه مناطق مرزي دور از مركز يك كشور باشد،مناطق پيراموني به حساب مي آيد. بنابراين، مناطق مرزي محل تلاقي دو پديده ناامني و توسعه نيافتگي در مناطق پيراموني است.

مفهوم آمايش مناطق مرزي

آمايش مناطق مرزي نوعي برنامه ريزي است كه توسعه را با امنيت و دفاع،از نيازهاي مناطق مرزي،در چارچوب شرايطي كه مناطق مرزي دارند،به يكديگر پيوند مي دهد و راهكاري براي توسعه مناطق مرزي معرفي مي كند كه در آن امنيت و توسعه لازم و ملزوم يكديگر مي شود. (عندليب، 1379 ،ص 29؛ 1380، ص14)

بنابراين، گرچه آمايش مناطق مرزي يك نوع فن برنامه ريزي است، اما خود بر پايه هاي نظري و متدولوژي علمي خاصي متكي است كه ضمن تحليل و تفسير شرايط و ويژگي هاي مناطق مرزي، موانع توسعه و يا امنيت را توأمان در نظر گرفته و براي آن ها راه حل هاي يكپارچه اي ارايه مي دهد تا اهداف توسعه و امنيت در مناطق مرزي را بر يكديگر منطبق سازد.بنابراين مي توان «آمایش» را نوعي برنامه ريزي راهبردي - فضايي و «آمايش مناطق مرزي»را نوعي برنامه ريزي راهبردي در فضاهاي مرزي كشورها، دانست.

نگرشهاي حاكم در رابطه با توسعه و امنيت

نگرش قايل به تقدم امنيت بر توسعه:اين نگرش قايل به انجام توسعه در بستر امنيت در مناطق مرزي است.اين نگرش قايل است كه توسعه در بستر امنيت شكل مي گيرد و تا زماني كه امنيت شكل نگيرد،امكان توسعه همه جانبه وجود ندارد. نمونه بارزي از چنين تفكري عراق مي باشد.اين كشور با داشتن تراكم جمعيتي و تمركز منابع نفتي و سوابق تاريخي ستيز تمدن ها در حول وحوش مرز شرقي خود،اولويت نخست را به امنيت مناطق مرزي مي دهد.

نگرش قايل به تقدم توسعه بر امنيت:اين نگرش قايل به اين است كه هرگونه ايجادامنيت درمناطق مرزي منوط به بهبود شرايط توسعه و توسعه يافتگي مناطق است.اين ديدگاه بر اين عقيده استوار است كه توسعه نيافتگي عامل اصلي ناامني است. براين اساس براي تحقق امنيت در مرزها ابتدا بايد بر روي توسعه اين مناطق تمركز نمود.

كشور ها و نظام هايي كه معتقد به اين ديدگاه هستند،داراي ويژگي هاي خاصي هستند. كه به طور عمده عبارتند از اينكه: اين كشورها معمولاً توسعه يافته تر از ساير كشو رهاي همجوار خود هستند. و از درآمد سرانه بالاتري نيز برخوردار مي باشند. و در مقابل، كشورهاي همجوار آن فاقد چنين سطح در آمدهايي هستند و لذا نتايج توسعه نيافتگي آن كشور ها به همراه نا امني از طريق مرزها وارد كشور توسعه يافته تر مي گردد. و لذا چنين كشورهايي با ايجاد كمربند حاشيه اي توسعه اي- امنيتي با كشور همجوار و برقراري مقررات ويژه اقتصادي توسعه اي در اين كمربند،از رسوخ ناامني وهجوم آحاد كشور كمتر توسعه يافته به كشور خود جلوگيري مي كنند. در اين مناطق سعي مي شودايجاد اشتغال و تجارت با مقررات تسهيلي صورت گيرد و نيروهاي جوياي كار كشور همسايه در همان حوزه به فعاليت اقتصادي و كسب در آمد بپردازند.و درگذر زمان اين منطقه توسعه يافته و خود باعث توسعه امنيت در مرزها مي گردد. نمونه چنين كشورهايي آمريكا و مكزيك هستند با مرز طولاني بيش از 3100 كيلومتر.

نگرش قايل به درك متقابل توسعه وامنيت: در اين نگرش،عقيده غالب بر ارتباط همسنگ توسعه وامنيت است و هيچكدام بر ديگري رجحان ندارند.اين نگرش ويژه دو كشوري است كه داراي درك متقابل و نزديك به يكديگر مي باشند.ازويژگي هاي چنين كشورهايي معمولاً كوچك بودن منطقه سرزميني،ارتباط بسيار فعال مرزي با كشورهاي همسايه و وابستگي متقابل حيات مردم دو طرف مرز به يكديگر مي باشد.از جمله چنين كشورهايي دول عضو اتحاديه اروپا مي باشند.

نگرش قايل به تفكيك توسعه و امنيت در عرصه عمل: در اين نگرش درك متقابل از امنيت و توسعه وجود ندارد و مسئولين و برنامه ريزان هر يك از دو حوزه امنيت و توسعه به كار خود مشغولند.از مهمترين ويژگي هاي كشورهايي با چنين نگرشي عبارتنداز: گستردگي پهنه سرزمين و ضعف پيوندهاي فضايي بين مناطق كشور و همينطور وجودهمين ضعف با كشور همسايه به دليل گستردگي سرزمين،عدم وابستگي كشور به منابع واقع در مرز، عدم توانايي دولت مركزي و دستگاه هاي تابع ملي و محلي در استفاده مناطق مرزي (عندليب، 1380، ص 191).

مفهوم استنباطي مرز از ديدگاههاي مختلف

نظريه كريستالر

1.  نوعي سلسله مراتب مرزبندي به صورت متداخل در محل تقاطع حوزه هاي نفوذ مكان هاي مركزي با يكديگر وجود دارد.

2.  عامل تعيين كننده جدايي و مرزبندي، حوزه هاي نفوذ مكان هاي مركزي دريافت خدمات و سرمايه گذاري هاي مربوط به آن است.

3.  مرزهاي زميني باعث ايجاد گسل و شكاف در نظام فضايي سلسله مراتبي مناطق پيوسته مي شود.

4.  نقاط مرزي از نوعي خصلت انتخاب برخوردار مي شوند (اين كه به كدام مركز نزديكترند و يا امكانات بيشتر دريافت مي كنند).

ديدگاه نظريه مركز- پيرامون

مرزها بدليل واقع شدن در مناطق پيراموني و دور از مركز اولاً مورد بي توجهي كامل قرار مي گيرند، چرا كه امكان بهره برداري از منابع آ نها كم تر از مناطق نزديك به مركز است. ثانياً بدليل اين بي توجهي، حداقل، منابع موجود اين مناطق به سوي مناطق مركزي يا مناطق نزديك تر به آن تمايل مي يابند.

به دليل تفاوت بسيار زياد بين مركز هر منطقه، و دورترين نقاط مراكز پيراموني آن( مرزها)، تضاد منافع بين مركز و نقاط مرزي تشديد مي شود.

به دليل تاكيد بر تمركز همه منابع قابل بهره برداري در مركز منطقه، در واقع يك خط مرزي ذهني و در عين حال قابل لمس ميان مركز و پيرامون ترسيم ميشود. بدينجهت، خط مرزي شفاف و قابل تشخيص است.

به دليل تاخير در تاثير پذيري و بهره مندي مناطق مرزي از مركز منطقه، سرعت توسعه يافتگي در مناطق مرزي به كندي صورت مي گيرد.

ديدگاه نظريه كاربري اراضي

مفهوم مرز،دراين نظريه با اتكا بر اصل حاكم كه اصل سود و صرفه اقتصادي است،حالت ذهني و تجريدي به خود مي گيرد.به دليل اينكه اين نظريه،درابتداي ارائه خود يك نظريه اقتصادي صرف بوده است، مفهوم مرز راازديدگاه اقتصادي خود تحليل و تعريف مي كند.دو نكته اساسي درتحليل مفهوم مرزازاين ديدگاه وجود دارد:

1.  تعيين مرز ذهني بين سود و زيان، به عبارت ديگر،مرز بين منافع و زبان«ما» و «ديگران»

2.  يك نوع مرز بندي جديد در يك مقياس وسيع تر بين گروهي كه با منافع ما همخوان و آن هايي كه همخوا نيستند، ايجاد مي كند.

ديدگاهنظريهقطبرشد

1.  تاكيد برقطبي بودن توسعه به اين مفهوم است كه هر قطب، سلسله مراتبي از مرزبندي را از طريق حوزه نفوذ و حيطه جغرافيايي خود به صورت امواج پيدرپي مشخص ميسازد. بر اين اساس به ميزان قوت قطب رشد، حيطه اين مرزبنديها نيزگسترشمييابد،اما مرزها مانع عبور تاثيرات قطبرشد به كشور مجاور مي شود.

2.  مرز در مفهوم نظريه قطب رشد،دور ترين نقاطي است كه شعاع تاثيرات توسعه قطب رشد به آنجا مي رسد. بر اين اساس مرز، به منطقه اي اطلاق مي شود كه كم تريت بهره مندي از تشعشعات توسعه اي قطب رشد را دريافت مي كند، به اين جهت، مناطق مرزي اغلب مناطقي محروم تر، توسعه نيافته تر و عقب مانده تر به شمار مي روند.

ديدگاهنظريهمركزرشد

با رقيق تر شدن مفهوم قطب رشد به مركز رشد، مرز نيز رقيق تر مي شود. و تضاد بين مركز و مرز كاهش مي يابد.

بدليل تعداد مراكز رشد، مرزهاي حوزه نفوذ اين مراكز متعدد شده و در نتيجه، اختلاط و تداخل اجتناب ناپذير آن ها باعث رقيق شدن اين مرزها مي شود و در نهايت فاصله بين توسعه يافتگي مناطق مرزي و غير مرزي كم مي گردد.

فاصله مرز تا مركز رشد نسبت به فاصله آن تا قطب رشد كاهش مي يابد و اثر آن نيز رقيق تر مي گردد (يعني محروميت و عقب ماندگي كمتر)

به دليل اينكه سرمايه گذاري صرف در اين نظريه اختصاص به مناطق مياني و مركز ندارد، بدين جهت توسعه مراكز رشد با سرعت زماني فزون تر و تاثير بيش تر نسبت به نظريه قطب رشد تاثير مي پذيرد.

ديدگاه هاينظريهانسن

نيلز هانسن در سال 1978 ، پس از انجام مطالعات ميداني گسترده اي در مرزهاي كشورهاي آلمان، فرانسه و سويس، ويژگي هاي مناطق مرزي را با دقت بيشتري مورد توجه قرار داد و آ نها را بر اساس نظري ههاي مكان مركزي «كريستالر» تجزيه و تحليل كرد.

هانسن در مطالعات خود به نكات مثبت و منفي مناطق مرزي و تحليل آن ها از ديدگاه كريستالر، لوش،ژاندارم،بودويل،اوربان و پرو مي پردازد. نگاه او نكات مثبت مرزها را كه در كنار مرزهاي سياسي با ثبات قابل تصورند،عبارت است از توسعه فعاليت هاي تجاري و فرهنگي مرزي- كه شعاع نفوذي در كشور مجاور پيدا مي كنند- ودرآمدهاي حاصل از دريافت عوارض بر ميشمارد.همچنين او، به نقل از «لوش» مي گويد: در مناطق مرزي ممكن است سرمايه گذاري به دليل فرار از ماليات دولت مركزي، سودمند تر باشد.

او مي گويد كه طبق نظريه قطب رشد، عدم تعادل منطقهاي بين مناطق مركزي و غيرمركزي جزءويژگي هاي جدايي ناپذير اين مناطق و فرآيندتوسعه به حساب مي آيد و همچنان با استنباط از لوش اظهار مي دارد كه در مناطق مرزي ممكن-است به دليل ناهمخواني بين اهداف سياسي و اهداف اقتصادي، مشكلات ويژه اي ظهور پيدا كنند.

اصول كلي و ويژگي هاي مناطق مرزي از ديدگاه هانسن عبارتنداز:

1.  موانع مربوط به تجارت بين المللي.

2.  قطع ارتباطات با همسايگان و محدود نمودن آن به واسطه اختلاف نرخ رشد اقتصادي يا تفاوت فرهنگي.

3.  خطر تهديدات و تهاجمات نظامي.

4.  آسيب ديدگي و جراحت سازمان فضايي اين مناطق از طريق گسستگي در ساختار فضايي آن كه در اثر مرزهاي فيزيكي ايجاد مي شود.

5.  به دليل اينكه محروميت جز خصوصيات اين مناطق است، مادامي كه اين خصوصيات باقي است، اين مناطق،محروم،توسعه نيافته و پيراموني خواهند ماند.

ديدگاههاي نظري جونز و وايلد

به عقيده جونز و وايلد، مناطق مرزي بعنوان مناطق حاشي هاي و توسعه نيافته شناخته مي شوند.اين حاشيه اي بودن گرچه مي تواند معلول شرايط جغرافيايي مناطق مرزي باشد،اما خود پديده مرزي بودن، بسياري ازامكانات و قابليت هاي آن منطقه را مضمحل مي سازد.

آنان معتقدند با برقراري مرز بين دو كشور،فضاهايي كه به يكديگر متصلند و تداوم فضايي را تأمين مي كنند،از يكديگر مي گسلند و حاشيه اي مي شوند.اين حاشيه اي بودن،علت عقب ماندگي اين نواحي است (Ibid).

بر اساس عقايد جونز و وايلد،براي برنامه ريزي توسعه مناطق مرزي اين اصول بايد مورد توجه قرار گيرند:

1.  درك پيچيدگي،گستردگي و تنوع متغيرها و تأثيرات آن ها در مرز.

2.  لزوم تأمين شرايط و زيرساختهاي توسعه مرزها.

3.  ضرورت خروج از انزوا و گسترش ارتباطات با داخل و خارج.

4.  لزوم پيوستگي مرز با مركز.

5.  لزوم حمايت و پشتيباني هاي ويژه از اين مناطق جهت خروج فوري از محدويت و دستيابي به توسعه.

اصول چارچوب نظري آمايش مناطق مرزي

اصول چارچوب نظري آمايشمناطق مرزي برپايه مباحثنظري در مطالعات جهاني بدين شرح ارائه مي گردد:

نخست آنكه مناطق مرزي دورترين مناطق پيراموني از مناطق مركزي مي باشند؛به همين دليل،عقب مانده ترين و محرومترين اين مناطق هستند.توسعه به شكل امواج سلسله مراتبي و با محوريت مركزرشد تا دورترين نواحي(مرزها) گسترش مي يابد.همچنين توسعه مناطق مرزي با تامين زيرساخت هاي لازم آن در درون يك نظام فضايي منسجم و يك پارچه طراحي شده، ميسراست.

از نظر ساختار فضايي،مناطق مرزي علاوه بر ويژگي دوري از مركز، داراي ويژگيهاي كالبدي خاص مناطق مرزي مي باشند كه در مجموع باعث تشديد گسستگي فضايي و در نتيجه توسعه نيافتگي آ نها مي شوند و در نتيجه هر گونه ساختار فضايي در سطوح و مقياس هاي مختلف بويژه در ارتباط بين فضاهاي مرزي و ديگر نواحي،مستلزم برخورداري از پديده اي بنام مركزيت است.

بين عوامل جغرافيايي،جمعيت و فعاليت در مناطق مرزي روابطي برقراراست كه اين روابط يك ساختارونظام فضايي را تشكيل مي دهند.همچنين به ميزان وجود تعادل منطقه اي،مرزهاي ذهني و فيزيكي حايل بين مناطق مركزي و مناطق پيراموني رقيقتر مي شوند و در صورت عدم وجود تعادل بين اين مناطق،اين مرزها ظهور و بروز بيشتري مي يابند.بايد دانست رفع پديده عدم تعادل منطقه اي و فضايي از طريق توزيع سلسله مراتبي توسعه با محوريت «مركزيت» به جانب «پيرامون» يا مناطق مرزي ميسر مي شود و توسعه و آمايش مناطق مرزي مستلزم درك پيچيدگي هاي فضايي، كالبدي، تعادل منطقه اي و ابعاد متنوع دخيل در اين مناطق مي باشد.

منابع تنش جغرافيايي ايران و همسايگان

امروزه روابط فضايي ميان دولتها، اساس بقاي ملي شناخته مي شود.درواقع امنيت ملي دولت ها تحت تاثير نوع فضاي استراتژيك مسلط بر امنيت منطقه اي است و به هر صورت از آنجا كه امنيت منطقه اي تا حدودي در گروي فضاي امنيتي حاكم بر منطقه يا منطقه هاي پيراموني است.

ايران به همراه چين و پس از فدراتيو روسيه ركورددار همسايه در جهان است،ايران با 15 كشور مستقل و 24 دولت همجوار است. اكثريت اين كشورها يا داراي نظام هاي مليتاريستي يا رژيمهاي محافظه كار هستند ودركمتر كشوري ازآن ها شاخصه هاي دموكراسي و نهادهاي مردم سالار رشد نموده اند.

ايران با استفاده از موقعيت مركزي و محوري خود مي تواند به عنوان كانون صلح و همبستگي بين منطقه اي باشد،اين در حالي است كه تعدد كشورها و دولت هاي همجوارايران،تنها زمينه افزايش مشاجره ها را فراهم آورده اند و اين به دليل نا پايداري اين كشورها بوده است.

منابع جغرافيايي تنش بين كشورها مي تواند جنبه ژئواكونوميكي، ژئوپليتيك، ژئواستراتژيك و يا ژئوكالچري داشته باشد.اختلاف نظر در مكان تقسيم آب، برداشت گسترده از بخش علياي رودخانه ها، اختلاف بر سر مالكيت جزيره ها و ميدان هاي نفتي، محدوده هاي فلات قاره و حق دسترسي دولت هاي محصور در خشكي به آب هاي آزاد از طريق عبور از كشور همسايه در شمار مسائل ژئواكونوميك است.

اختلافات ديرينه دامنه دار و گوناگون در مورد مرزهاي دريايي، زميني و حتي هوايي، گسترش سرزميني يك گروه قومي در دو سوي مرز بين المللي و امتداد سرزميني و جمعيتي بخشي از يك ملت در كشور همجوار در شمار مسائل ژئو پليتيك مشاجره به شمار مي آيند.

رقابت ديرينه قومي و مليگرايانه، تلاش براي صدور ارزش هاي فرهنگي و يا گستراندن نظام ارزشي و حمايت از هم كشيشان در كشور همسايه بخشي از فعاليت ها و عملكردهاست (كريمي پور، 1379 ،ص 4)

از ميان منابع مشاجره (ژئوكالچر، ژئوپليتيك و ژئوكونوميك) در رابطه با كشور عراق هر سه نوع منبع مشاجره وجود دارد مثلاً برداشت از علياي رودها مي تواند يك منبع مشاجره ژئوكونوميك باشد.

رقابت منطقه اي ازجمله:رقابت اقتصادي براي بدست گرفتن بازارهاي آسياي مركزي و قفقاز،مسيرانتقال انرژي و نفوذ در بين كشورهاي كشورهاي تازه استقلال يافته، مباحث فرهنگي و... ميتواند ازجمله منابع تنش بين ايران و تركيه باشد.

در خليج فارس مناطق بسياري وجود دارند كه مي توان از آن ها به عنوان كانو نهاي بحران نام برد، برخي از اين مناطق عبارتند از: شكافهاي مذهبي،مسائل زيست محيطي، مرزهاي دريايي،اروند رود، جزاير ايراني، بوبيان، منابع انرژي، ديدگاه هاي متفاوت امنيتي و... كه عمده كانون هاي بحران هستند (ولداني، 1377 ،ص 11)

اما تا هنگامي كه نظام هاي پادشاهي و امير نشين عرب پا بر جا هستند، اين كشورها تهديد مستقلي عليه ايران محسوب نخواهند شد، برعكس سقوط اين نظام ها و جايگزيني جمهوري هاي ملي گرا يا بنيادگرا مي تواند دور جديدي از تنش و مشاجره دو جانبه به همراه داشته باشد (مجتهد زاده، 1372 ،ص 23).

ايران در هيچ دوره تاريخي از طريق مرزهاي جنوب شرقي مورد تهديد نبوده است،و به دليل جهت هاي متفاوت تهديد،عدم تعارض ژئوپليتيك، گسستگي هاي فضايي امن ترين محور تاريخي براي ايران بوده است.اما پراكندگي بلوچ ها دردوكشور،قدرت هسته اي پاكستان،رقابت درآسياي مركزي و... مي تواندازجمله منابع جغرافيايي تنش بين دو كشور باشد.

هيرمند يكي از مهمترين چال شها بين افغانستان وايران محسوب مي شود و تاكنون 12 بار باعث بروز بحران هاي ديپلماتيك بين دو كشور شده است و 27 بارمذاكرات دو جانبه ومستقيم ويا قبول حكميت براي حل وفصل آن صورت پذيرفته است.محاط بودن افغانستان درخشكي، بلوچها،حمايتهاي فرق هاي،موادمخدر، پناهندگان افغان و... از ديگر منابع تنش بين دو كشوراست.

ارمنستان از كشورهايي است كه رابطة نزديكي با ايران داشته است و اين شايد به علت موقعيت جغرافيايي اين كشوراست كه در شمار كشورهاي محصور در خشكي به حساب مي آيد.امادر اين ميان تنشهايي بصورت بالقوه و خفيف وجود دارد از جمله ادعاي ارمنستان براي ايجاد ارمنستان واحد،ارمني زبان هاي داخل ايران و اختلاف ديني بين

دو كشور (مسيحيت و اسلام).

آمايش مناطق مرزي در ايران

فضاي جغرافياي ايران را مي توان به سه قلمرو ژئواستراتژيك بدين شرح تقسيم نمود: قلمرو حاشيه يا ريملند، قلمرو سرزمين ميانه يا ميدلند كه برمنطقه مرتفع و به عبارتي براسكلت پيراموني فلات ايران تطبيق دارد و قلمرو سرزمين مركزي با هارتلند  (چوخاچي زاده، 1381 ،ص 52)

از سوي ديگر اصولاً واحدهاي نظامي كه در سازمان ارتش ها وجود دارد، به چهار دسته كلي تقسيم مي شوند:واحدهاي عملياتي و رزمي كه در صف قرار مي گيرند.واحدهاي پشتيباني،واحدهاي تكنولوژي و توليد كه اصولاً صنايع نظامي هم جز اين واحدها به حساب مي آيند، واحد هاي فرماندهي و ستاد (عندليب، 1380).

حساسيت ها و اهميت مطالعات و تحقيقات مرتبط با آمايش مناطق مرزي در هر كشور، مطالعه دراين حوزه به دليل شرايط ويژه ايران نظر به آسيب پذيري،بحران خيزي ودر نتيجه كاهش قدرت كنترل امنيت اين مناطق در اثر وجود تهديدات دايمي امنيتي و نظامي از يك سو و لزوم چاره انديش يهاي همه جانبه آن به سبب افزايش ميزان تاثير گذاري اين مناطق درامنيت ملي جمهوري اسلامي ايران از سوي ديگر داراي اهميت و حساسيت بسياري است.شرايط ويژه مرزهاي ايران به شرح زيراست:

- وجود طولاني ترين مرزها و تنوع جغرافيايي،قرار گرفتن نيمي ازاستان هاي كشور در اين مناطق و تعددو تنوع كشورهاي همسايه( 15 كشور) كه اغلب آن ها دچار بي ثباتي با ضعف در ايجاد ثبات كامل سياسي،اقتصادي، و... مي باشند كه لاجرم فقدان كنترل كامل مرزهاي آ نها را به دنبال دارد.

- تراكم كم جمعيت و پراكندگي آن،وجود جمعيت هاي متحرك در برخي از مناطق مرزي به همراه كمبود زير ساخت هاي توسعه و ضعف بنيان هاي اقتصادي، محروميت و توسعه نيافتگي شديد و وضعيت نامتعادل و نابرابر اقتصادي، فرهنگي... اين مناطق با مناطق مركزي.

- وجود قوميت هاي متنوع در مناطق مرزي و وجود ساختارهاي سياسي وابسته به قدرت هاي خارجي در برخي از كشورهاي مجاور.

- تحميل هزينه هاي سنگين مادي و معنوي جهت امنيت و به خطر انداختن سرمايه هاي كلان ملي در اين مناطق.

- فقدان نظام برنامه ريزي و تصميم گيري هماهنگ و كارآمد در اين مناطق.

موارد فوق از يك سو و خلاء مطالعات و تحقيقات متمركز و همه جانبه آمايش مناطق مرزي از سوي ديگر، بر اهميت و حساسيت اين مطالعات افزوده است.

به طور كلي مي توان خصوصيات و ويژگي هاي زير را در رابطه با آمايش مناطق مرزي مدنظر قرارداد:

1) دوري از مركز

2) انزواي جغرافيايي

3) ناپايداري سكونت براثر الف: توسعه نيافتگي و حاشيه اي بودن.ب: رونق مبادلات اقتصادي

4) تبادلات مرزي

5) تفاوت هاي فرهنگي

6) تهديدات خارجي

7) ضديت سيستمي (چوخاچي زاده مقدم، 1381 فص 63).

جمع بندي و نتيجه گيري

به طور كلي بر اساس مطالعات انجام شده و مباحث مطرح شده،و به دليل برخورداري از ويژگي هاي خاص، كه ازاهم ويژگي ها تماس مناطق مرزي با محيط هاي داخلي و خارجي نسبت به كشور است، پرداختن به آن در برنامه آمايش و توسعة منطقه اي ضرورت دارد. از اين رو پيوند توسعه و امنيت در آمايش مناطق مرزي تجلي خاص مي يابد.و به صورت ارتباط متقابل كنش و واكنش اين دو بر يكديگر، نمايان مي شود.

مطالعات انجام شده دراين رابطه نشان مي دهد كه امنيت و توسعه در آمايش مناطق مرزي لازم و ملزوم يكديگراست.

به عبارت ديگر،توسعه را در مناطق مرزي نمي توان تحقق بخشيد، مگر اينكه امنيت رادر آنجا برقرار كرد.و بالعكس امنيت را نمي توان در مناطق مرزي محقق ساخت،مگراينكه اين مناطق توسعه پيدا كند.

براساس مطالعات نظري و تجربي در كشورهاي مختلف كه تنوع و پيچيدگي در مناطق مرزي دارند،عدم تعادل منطقه اي ميان مناطق مرزي و مناطق مركزي بسيار آشكار است.اين عدم تعادل منطقه اي ميان مناطق مرزي و مناطق مركزي دو تأثير منفي بر روند توسعة آن مناطق از خود بر جاي مي گذارد.از يك سو،اين عدم تعادل، حركت توسعه در مناطق مرزي را،در مفهوم كلي آن،با مشكل مواجه مي سازد و موانع بسياري سر راه آن قرار مي دهد و از سوي ديگر، ناامني را هم به دليل موقعيت مناطق مرزي و هم به دليل عدم توسعه، گسترش عمومي مي دهد.اين تأثيرات متقابل توسعه و امنيت به صورت زنجيره اي،به يكديگر مرتبط و مجموعه اي از كنش و واكنش هايي ايجاد مي كنند كه جوهرة توسعة پايدار مناطق مرزي را تحت تأثير خود قرار مي دهد.از اين رو،در هر نوع برنامه ريزي اعم از توسعه مناطق مرزي و به ويژه آمايش مناطق مرزي؛ توسعه و امنيت به عنوان ستون هاي آمايش مناطق مرزي به حساب مي آيند. همچنين تأثيرات اين دو بر يكديگر در كل فرايند توسعه و برنامه آمايش سرزمين به عنوان ستون فقرات آمايش مناطق مرزي برشمرده مي شود.

با چنين ديدگاهي به مناطق مرزي و درك اهميت موقعيت مناطق مرزي در كل كشور برنامه هاي توسعه آن ها در چارچوب برنامه هاي آمايش توسعه كشور، اصولي در آمايش مناطق مرزي مطرح مي شود كه بايد مورد توجه قرار گيرد:

•مناطق مرزي اجزايي از كل كشور هستند.

•مناطق مرزي لولا و مفصل ارتباط ميان داخل كشور با خارج آن است.

•هر تهديدي كه متوجه مناطق مرزي مي شود،آثار آن به كل كشور منتقل مي شود.

•عدم تفكيك توسعه مناطق مرزي و مناطق غيرمرزي يك كشور از يكديگر، زيرا نمي توان مناطق مرزي توسعه نيافته اي داشت و در عين حال كشوري توسعه يافته،و بر عكس.

•وجود رابطه مستقيم و دو سويه ميان توسعه و امنيت در مناطق مرزي و توسعه و امنيت ملي

براي حركت در راه توسعه پايدار و امن، نخستين گام آشتي توسعه با امنيت و دفاع باشد كه لازمة آن ارايه تعريف مشتركي از « امنيت توسعه اي» «دفاع توسعه اي » و نيز «توسعة امن» و « توسعة قابل دفاع» است.

بنابراين،آمايش مناطق مرزي،بهرهبرداري مطلوب از كلية امكانات انساني و فضايي اين مناطق در جهت بهبودي وضع مادي و معنوي جامعه به دنبال تبيين مباني نظري سازماندهي مطلوب فضايي پايدار انسان، سرزمين و فعاليت هاي انساني در مناطق مرزي با توجه به ويژگي هاي اين مناطق در چارچوب طرح آمايش سرزمين و تحقق توسعه و امنيت ملي است.

منابع

آسايش،حسين (1375)،اصول وروش هاي برنامه ريزي ناحيه اي، انتشارت دانشگاه پيام نور: تهران.

پاپلي يزدي، محمد حسين (1384)،عدالت اجتماعي و توسعه،كاربرد فلسفه درايدئولوژي وآمايش سرزمين، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، شماره 74

توفيق،فيروز(1384)،آمايش سرزمين و تجربه جهاني،مركز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري: تهران.

جعفري ولداني،اصغر(1371).كانون هاي بحران درخليج فارس، انتشارات كيهان.

چوخاچي زاده مقدم ، محمد باقر( 1381 ).مجموعه مقالات همايش آمايش و دفاع سرزميني انتشارات دانشگاه امام حسين(ع).

حافظ نيا، محمد رضا و محمد رضا كاوياني ( 1383 ). افق هاي جديد در جغرافياي سياسي.انتشارات سمت.

دارونت، دي.اف وديگران(1381)،ريشه هاي تهاجم - علل و زمينه هاي بروز جنگ، ترجمه فرهاد درويشي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.

زياري،كرامت ا...(1383)،مكتب ها،نظريه ها،مدل هاي برنامه و برنامه ريزي منطقه اي.انتشارات دانشگاه يزد.

سابقه برنامه ريزي منطقه اي درايران(1362)،دفتر برنامه ريزي منطقه اي و آمايش سرزمين.

صرافي( 1379 )،مباني برنامه ريزي توسعه منطقه اي.انتشارات سازمان برنامه و بودجه.

صفوي، سيديحيي( 1378 )،جغرافياي نظامي كشورهاي همجوار،جلداول سازمان جغرافيايي ن.م.

عندليب،عليرضا(1380)،نظريه پايه و اصول آمايش مناطق مرزي جمهوري اسلامي ايران،دوره عالي جنگ.

عندليب،عليرضا و مطوف،شريف(1379)،تجربه هاي آمايش مناطق مرزي دوپارة آلمان و درس هايي براي ايران،صفه،شماره 29؛دانشگاه شهيد بهشتي تهران.

غازي،ايران(1382)،مفهوم آمايش سرزمين ورابطه آن با تحليل جغرافيايي توسعه،فصلنامه مطالعات راهبردي،سال ششم،شماره سوم.

كريمي پور؛يد الله( 1379 )،ايران وهمسايگان،انتشارات جهاد دانشگاهي تهران.

كريمي پور يدالله (1381)، مقدمه اي برتقسيمات كشوري ايران،انجمن جغرافيايي ايران.

ماندل،رابرت (1379)،«چهره متغير امنيت ملي»،ترجمه پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران.

مطالب مشابه :

پيشينه آمايش سرزمين در ايران

آمایش سرزمین ؛ ساماندهی کشور ( ایران ) - پيشينه آمايش سرزمين در ايران - آموزش و پژوهش آمایش




مقالات فارسی

بررسي كاربرد اصول آمايش سرزمين و gis در توسعه آمايش سرزمين به منظور فرآيند گردشگري شدن




آمايش و برنامه ريزي منطقه اي كرمان - يزد - كاشان

آمایش سرزمین - آمايش و برنامه ريزي منطقه اي كرمان - يزد - كاشان - ساماندهي كشور.عمران آمایش




آمايش سرزمين و رابطه آن با برنامه ريزي آموزشي و برنامه ريزي درسي

آمايش سرزمين. و رابطه آن با برنامه ريزي آموزشي و برنامه ريزي درسي يوسف زارع نبيليان. چكيده:




فلسفه و جغرافیا

كاربرد فلسفه و ايدئولوژي در آمايش سرزمين » به خوبی مقوله ضعف نظری و فلسفی جغرافیای




اولين كنگره ملي آمايش سرزمين در هزاره سوم با تأكيد بر جنوب شرق ايران

Geography and Environmental Planning - اولين كنگره ملي آمايش سرزمين در هزاره سوم با تأكيد بر جنوب شرق ايران




آمايش سرزمين آسايش سرزمين، عجايب هفتگانه جديد جهان معرفي شد

بهار طبیعت - آمايش سرزمين آسايش سرزمين، عجايب هفتگانه جديد جهان معرفي شد - محیط زیست طبیعی و




نگاهي بر كاربرد ژئومورفولوژي در برنامه ريزي شهري

دانشجویان جغرافیای پیام نور فیروزآباد - نگاهي بر كاربرد ژئومورفولوژي در برنامه ريزي شهري -




نقش و جایگاه آمایش مناطق مرزی در نظام برنامه ریزی (مطالعه موردی: مناطق مرزی ایران)

اهداف امنيتي طرح آمايش سرزمين. كه در مناطق دور دست و عقب مانده كاربرد داشته و بايد بدان




بودجه بتدی کتاب جغرافیای پیش دانشگاهی

كاربرد رايانه در جغرافيا،نرم افزارهاي سطوح و فرآيند آمايش سرزمين در ايران،نتايج




برچسب :