قاچاق در بازار پوشاک ٍ smuggling in clothing markets

قاچاق در بازار پوشاک - منتشر شده در نشریه اقتصاد پنهان - شماره ۱۱ - بهمن و اسفند ۱۳۸۹ -صص ۱۶-۸

روزهای پایانی سال معمولاً با تکاپو و جنب و جوش مردم برای خریدهای به اصطلاح شب عید همراه است. در این روزها وقتی وارد خیابان­ها و فروشگاه­ها می­شویم، آن­جا را نسبت به روزهای دیگر شلوغ‌تر می­بینیم. ترافیک وسایل نقلیه در مراکز خرید اصلی شهرهای بزرگ و کوچک،  هم‌چنین تراکم افراد در پیاده­روها و مغازه­ها خود حکایت از رونق خرید در این موسم سال دارد. هر کس به سمت و سویی روانه است. یکی به مغازه‌ی پوشاک بچه­گانه می­رود؛ ­ دیگری به کت و شلوار فروشی؛ کسی پیراهن می­خرد؛ یکی دیگر به خرید آجیل و تنقلات مشغول است؛ و خلاصه بازار خرید و فروش داغ است و فروشگاه­ها پر از مشتری.

       در میان خریدهای پایانی سال،  پوشاک و کفش اهمیت و رونقی بیش از دیگر کالاها دارند. گرم شدن هوا و تغییر فصل در آستانه­ی بهار یک علت مسئله است و آن­چه بیش تر از آن اهمیت دارد،  رسمی دیرینه در میان ایرانیان ( و اقوام و ملل  بسیاردیگری ) است که هنگام تحویل سال و در آغاز سال نو،  لباس نو می­پوشند و با لباس نو به دیدن بزرگ­تر­ها و خویشاوندان می­روند.

 در جامعه­ی گذشته­ی ایران خانواده­ها ضمن نوپوشیدن خود، نیم­نگاهی نیز به اطرافیان به ویژه تهی­دستان و زیردستان برای تهیه­ی لباس نوروزی (به خصوص برای کودکان) داشتند. هم‌چنین خلعـت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نوپوشاندن کارگزاران و زیردستان رسمی‌در حد الزام بود. ابوریحان بـیرونی می‌نویسد : " رسم ملوک خراسان این است که در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی می‌دهند ". مورخان و شاعران از خلعـت بخشیدن‌های نوروزی فراوان یاد کرده اند. و به خاطر این باور است که در وقف‌نامه­ی حاجی شفیع ابریشمی‌زنجانی آمده است : هر سال شب‌های عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه،  همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.  

سفرنامه نویسان دوره‌ی صفویه و قاجاریه،  در شرح و وصف جشن‌های نوروزی،  از لباس‌های فاخر مردم فراوان یاد کرده اند.

امروزه خرید لباس نو و نوساختن برخی وسیله‌های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به " نو" ساختن دارد،  رقم عمده­ی هزینه‌های فصلی (و گاه سالانه‌ی) خانواده‌ها را تشکیل می­دهد.  بسیاری از خانواده‌ها که در سوگ یکی از نزدیکان خود لباس سیاه پوشیده اند،  به مناسبت نوروز،  به ویژه هنگام سال تحویل،  لباسی دیگر می­پوشند. کسانی که به هر علت لباس نو ندارند،  می‌کوشند در هنگام سال‌تحویل، هر قدر هم اندک (جوراب،  پیراهن و. . . )  نو بـپوشند. 

در گذشته که فروشگاه‌ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط‌ها سفارش می‌دادند،  نوبت‌های دوخت و کار شبانه‌روزی خیاطان یکی از دشواری‌های خانواده‌ها بود. بنابراین از قبل رونق بازار خریدهای پایان سال،  تنها صنعت و تجارت داخلی بهره‌مند می­شدند. در خانواده‌ها، محله‌ها، مدرسه‌ها و سازمان‌های نیکوکاری رسم بود که برای کودکان نیازمند لباس تهیه کنند.  این کار نیک پیش از آن­که برای کمک و همراهی باشد،  برای لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز بوده است.  

این باور کهن را که البته با اعتقادات مذهبی ما نیز منافات ندارد همواره در نوشته‌ها،  توصیه‌ها و توصیف‌های نوروزی،  می‌بـینیم که : از طبـیعت پـیروی و از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار،  لباس نو بـپوشیم چرا که شگون شادمانی و آرامش است.  از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک». (بحارالانوار،  ج 56،  ص 101). یعنی :

تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوى ساز.

       اما متاسفانه آمیختگی این سنت دیرپای ایرانی که برخاسته از طبع منیع انسانی؛ منطبق با روحیه­ی عطوفت؛ و مهرورزی وآمیخته با رسوم انسان‌دوستانه­ی نیک بوده با پاره­ای تشریفات غیر ایرانیِ زاییده از تهاجم فرهنگ بیگانه،  موجب شده که این آداب ساده و کم­خرج،  در مواردی  به گونه­ای متفاوت از گذشته جلوه نماید. متاسفانه سنت نوپوشیدن و نوپوشاندن به مساکین در نوروز با چشم و هم­چشمی­ها و ریخت و پاش و اسراف  همراه شده و از این ره‌گذر موجب تحمیل فشارهای مالی بر خانواده­ها گردیده است. برخی از مردم سعی می کنند که با خرید وسایل جدید در زندگی، وسایلی را که گرد و غبار گرفته و غم­آلود شده­اند و لباس­هایی را که از مد افتاده­اند،  نو کنند و در راستای این کار نه قیمت آن وسایل و لباس برایشان مهم است و نه ناتوانی خویشاوند، دوست و همسایه برای تهیه‌ی حداقلی از آن­ها برایشان اهمیتی دارد. چشم و هم­چشمی در دید آن­ها موجی ایجاد می­کند تا از بزرگ و کوچک همه به دنبال خریدی مد و برتر و متفاوت­تر از دیگری باشند.  حال این کالا از هر مسیری به بازار آمده باشد،  فرقی ندارد.

در چنین حال‌وهوایی، بازار گرم پوشاک در واپسین روزهای سال، بازار قاچاق را نیز برای این کالاها رونق داده است. کمیِ درآمد برخی خریداران از یک سو و اهتمام برخی دیگر به خرید لباس‌هایی با برندهای خارجی از سوی دیگر به همراه زمینه­های ساختاری اقتصادی و فرهنگی دیگر،  موجباتی فراهم ساخته که پوشاک خارجی یا کالای عرضه شده با برند خارجی واقعی یا تقلبی که غالبا از مسیر قاچاق روانه‌ی بازار داخلی شده­اند سهمی مهم در خریدها را به خود اختصاص دهد. در این نوشتار،  نگاهی کوتاه به آسیب شناسی  این موضوع از منظر قاچاق افکنده­ایم.

نگاهی به تاریخچه و بازار پوشاک در کشور

لباس و پوشش، نیاز اساسی بشر است و انسان‌ها از همان روزگار نخستین برای محافظت و یا به دلایل اخلاقی، جسم خود را در پوشش لباس و پاهای خویش را در حفاظت پاپوش قرار می­دادند. از این رو تاریخچه‌ی تولید و تجارت این کالاها، قدمتی به اندازه­ی تاریخ زندگی انسان‌ها دارد.  شواهد حکایت از آن دارد که صنعت نساجی در حدود 3000سال قبل از میلاد مسیح از ایران شروع شده و نشانه‌های مربوط به آن ضمن کاوش­های باستان شناسی در شوش به دست آمده است. در ایران، تا زمان روی کار آمدن مغولان، نساجی همیشه یکی از صنایع پررونق ایران بوده و به علت پر مصرف بودنش در همه‌ی ادوار تلاش شده است تا کشور ما در زمینه‌ی تولید آن حالتی خودکفا داشته باشد. افزون بر این، اسناد ومدارک که موجود، ثابت می‌کند که در مقطع‌هایی از تاریخ، منسوجات ایرانی جنبه‌ی صادراتی قوی‌ای هم داشته است و قدرتمندان از هر وسیله‌ای بهره می­گرفتند تا صنعت نساجی را رونق بخشند. پس از حمله‌ی مغولان به ایران، همپای تغییرات متعددی که در زندگی ایرانیان به وجود آمد به دلیل این­که مغولان خراج‌گر دولت چین شمالی بودند و اصرار به رواج کالا‌های چینی در متصرفات خود داشتند، منسوجات چینی در ایران رایج شد. به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچه‌های چینی، مصرف کنندگان، استقبال خوبی از آن­ها به عمل آوردند. تولید کنندگان داخلی نیز به جای آن­که به بهبود کیفیت تولیدات خود بپردازند، شروع به پایین‌آوردن قیمت تولیدات خود کردند تا بتوانند از نظر قیمت با بازار آن­ها به رقابت بپردازند که در این میان عده ای نیز خواسته یا نا خواسته از گردونه­ی تولید ورقابت خارج شدند. پس از به قدرت رسیدن صفویان، با وجود تلاش‌های گسترده برای احیای صنعت نساجی،  به دلیل تغییر روحیه‌ی مصرف، تولیدات، بیش­تر به سمت و سوی پارچه‌های گران قیمت نظیر زری، مخمل و پارچه‌های ابریشمی‌گران‌قیمت منحصر شد و هم‌چنان باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت، پارچه‌های ارزان قیمتِ مورد نیاز طبقات عادیِ اجتماع توسط بازرگانان خارجی از کشورهای دیگر وارد می‌شد.

در سال­های پس از سقوط صفویه، کریم خان زند هنگام فرمان‌روایی خود به فکر احیای صنایع بومی‌وسنتی کشور، ازجمله نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباس‌های تجملی داشتند لباس­های بسیار ساده بپوشد. در دوران بعد از کریم‌خان زند که امیرکبیر پای بر عرصه‌ی مدیریت کشور نهاد، برحسب معاهده­ی تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود، از آمدن اجناس آن­ها به ایران جلوگیری نکرد؛ ولی در عین حال جنس خارجی را مردود می‌دانست و متاع ولباس مملکت خود را برتن می‌کرد. قبل از امیرکبیر، لباس سربازها از ماهوت انگلیسی تهیه می‌شد. وی برای تعالی رشد و توسعه‌ی داخلی دستور داد که لباس نظامیان از چوفای پشمین مازندران تهیه شود. در زمان امیرکبیر شال­های دستی کرمانی به قدری عالی بافته می‌شد که با شال­های کشمیری رقابت می­کرد. در آن زمان،  سردوشی‌های نظامیان را از اتریش می‌آوردند. گویند که روزی یک سردوش زیبا  که توسط خانمی به نام بانو خورشید دوخته شده بود به قصر امیر رسید و ایشان آن را پسندیدند و آن را مورد تشویق قرار دادند و اعلام کردند که امتیاز تهیه‌ی سردوشی را به مدت 5 سال به این خانم واگذار نمایند. وی دستور داد برای او کارگاه و ابزار کار ایجاد شود و شاگردان زیادی در خدمت او بگمارند تا سردوشی‌های مورد نیاز ارتش را تهیه کند.

امیر کبیردر زمینه­ی نساجی کارهای بسیاربزرگی انجام داد که از آن جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است. هم­چنین او یک کارخانه‌ی بزرگ نخ­ریسی و یک کارخانه‌ی بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانه‌ی حریر بافی در کاشان و یک کارخانه‌ی ریسندگی در ساری راه اندازی نمود.

اما زمامداری امیرکبیر بسیار اندک وکوتاه بود. و پس از او نه تنها راهش ناتمام ماند بلکه آن­چه رشته بود نیز پنبه شد. و این مسئله باعث شد که سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شود.

اولین کارخانه در زمینه‌ی نساجی پشمی‌با حمایت دولت و همکاری بخش خصوصی در سال1304تاسیس گردید. به دنبال آن شهرهای یزد، کرمان وکاشان، هم‌چنین استان­های خراسان، مازندران، گیلان و آذربایجان نیز دارای کارخانه­های مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود4 کارخانه‌ی نساجی در رشته‌های مختلف پنبه، پشم، ابریشم وکنف در کشور مشغول به فعالیت بودند که تولید آن­ها به حدود 60میلیون متر در سال می­­­رسید. با این که رشد صنایع نساجی در سال‌های 1320تا1332به اوج خود رسید، اما پارچه‌های خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتندو ارز فراوانی را از مرز خارج کردند. به این دلیل در راستای حمایت از صنایع نساجی، در مجلس شورای ملیِ  وقت، طرحی ارائه شد که درآن، کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه می‌نمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. به دنبال آن، استفاده از منسوجات داخلی برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش آموزان مدارس به مرحله‌ی اجرا گذاشته شد. این طرح طی آن سال­ها تاسال1337، با فراز و نشیب‌هایی اجرا می­شد اما پس از سال1342حمایت از صنایع داخلی به کلی به دست فراموشی سپرده شد.

صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با مشکلات عدیده ای از قبیل فرسودگی ماشین آلات؛ کمبود قطعات یدکی؛ عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیه‌ی مورد نیاز؛ مسائل کارگران و. .  روبه‌رو بود. در این زمینه، با این­که درآمدهای سرشاری عاید صاحبان کارخانه‌ها می‌گردید، اما سرمایه‌گذاری و اصلاح وتوسعه‌ی لازم در این صنعت به عمل نیامد. با وجود مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایه‌های عمومی‌در طول برنامه‌ی عمرانی اول رژیم گذشته متوجه صنایع نساجی شد،  بخش خصوصی پابه­پای اقدامات دولت، به ترمیم نقایص و اصلاح ماشین آلات پرداخت تا جایی­که وضع کارخانه‌های موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبه‌رو گردید و کارخانه‌های نساجی پنبه ای از 30 واحد به 41 واحد هم‌چنین تعداد دوک‌های ریسندگی و ماشین‌های بافندگی به ترتیب تا  33584  و 4437 واحد افزایش یافتند.  در این زمان کارخانه‌های دولتی پارچه‌بافیِ سرگرم فعالیت در سطح کشور عبارت بودند از: کارخانه‌ی نساجی بهشهر، کارخانه‌ی حریر چالوس، و در کارخانه‌ی گونی‌بافی و نساجی قائم­شهر.

در برنامه عمرانی اول رژیم گذشته، به دنبال بررسی‌هایی که صورت گرفت، کارخانه‌ی چیت‌سازی تهران نیز با سرمایه‌ی دولت و با ظرفیتی معادل 10000دوک ریسندگی و304دستگاه ماشین بافندگی تاسیس شد و به این ترتیب تعدادکارخانه‌های دولتی به 5 واحد رسید. در سال 1334 بهره‌برداری از کارخانه­های نساجی بهشهر و قائم­شهر انجام گردید و تولید دو واحد نامبرده به این ترتیب از  5 میلیون متر و17 میلیون متر به24 میلیون متر و30 میلیون متر در سال افزایش یافت و به دنبال آن با سرمایه‌گذاری مجدد، حجم منسوجات تولیدی کارخانه‌ی چیت تهران نیز از 5میلیون متر به36 میلیون متر رسید و کارخانه‌ی جدیدی با ظرفیت 25میلیون متر تولید سالیانه،  در قائم­شهر تاسیس شد. کارخانه‌ی گونی‌بافی دیگری نیز با ظرفیت تولید  7میلیون متر در همدان تاسیس گردید.

از سال 1341،  تولید منسوجات پشمی‌ونخی روندی صعودی داشت تا آن­جاکه در سال 1345. هم‌چنین ایران از ورود پارچه‌های نخی بی­نیاز شد و در همین سال، دو سوم پارچه‌های پشمی‌و پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه،  از خارج تامین گردید. در سال1348، 11 کارخانه‌ ایجاد گردید و طی این سال‌ها،  62 کارخانه‌ی بزرگ نخی و15کارخانه‌ی پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام می‌دادند. تعداد بسیار زیادی نیز واحد‌ نساجی نخی و پشمی‌کوچک در کشور فعالیت داشتند که بیش­ترآن­ها در اصفهان و تهران و یزد استقرار یافته بودند.

رشد کارخانه­های نساجی و پوشاک در دهه­ی 50 نیز چشم­گیر بود؛ اما از آن‌جا که دروازه‌های ‌کشور به روی منسوجات و پوشاک خارجی گشوده شده بود، به لحاظ فرهنگ مصرف، گرایش جامعه به خرید کالاهای خارجی هر روز افزون می­گردید، اما با این همه، به دلیل پایین‌بودن نرخ تعرفه و آزادی نسبی واردات، قاچاق، آن­چنان نمود چشم­گیری نداشت واغلب واردات از مسیرهای تعیین شده آزادانه صورت می­گرفت. در این سال‌ها بازار، مملو از پوشاک خارجی بود و گرایش خرید نیز مخصوصا در جامعه­ی شهری و طبقه­ی متمول به سمت خرید این کالاها بود.

در سال­های نخستین پس از پیروزی انقلاب، تب مصرف کالاها و پوشاک خارجی برای مدت کوتاهی فروکش کرد و با افزایش جمعیت و گرایش جامعه به سمت مدل، دوخت و پارچه­ی وطنی، همانا صنایع نساجی، و تولیدی­ها، مجال رشد یافتند؛ هر چند شرایط تحریم، اوضاع را از نظر تهیه‌ی رنگ و برخی مواد اولیه که الزاماً باید از خارج تهیه شود،  تنگ نموده بود. با این همه با بروز جنگ و ناآرامی­های داخلی؛ کوتاه شدن دست سرمایه­داران ومدیران بخش خصوصی؛ و دولتی‌ساختن صنایع در شرایطی که دولت نیز در وضعیت یادشده، برنامه­ی اجرایی موفقی برای حمایت نداشت؛ به همراه عدم اعمال کنترل لازم بر واردات و تسهیل ورود کالای قاچاق به دلیل نبود برنامه­های کنترلی یا نارسا بودن آن­ها اندک‌اندک ناتوانی تولیدات داخلی در رقابت با کالاهای خارجی شده و به ­تدریج، عرصه برای نقش­آفرینی کالای قاچاق در بازار مساعدتر گردید.

علل و زمینه­های  قاچاق در بازار پوشاک

هرچند آمار دقیق و مستندی از میزان یا درصد پوشاک عرضه­‌شده­ی قاچاق در بازار در دست نیست، اما اگر گذری به بازار عرضه­ی پوشاک داشته باشیم، وفور پارچه و پوشاک خارجی در برابر کالاهای ایرانی به خوبی مشهود است و باتوجه به میزان تعرفه‌ی قانونی پوشاک و قیمت عرضه­ی این کالاها،  به راحتی و با یک تحلیل ساده می توان به عمق فاجعه­ی اشباع بازار داخلی از کالای قاچاق در این مقوله پی برد. دلایل زیادی در این مسئله دخالت دارند که مهم­ترین آن‌ها به شرح زیر قابل بررسی هستند :

1-   ناتوانی صنعت و تولید داخلی در پاسخ گویی به نیاز بازار : ناتوانی صنعت و تولید داخلی در رقابت جهانی، ضعف ساختاری اغلب صنایع کشور بوده و تنها اختصاص به نساجی و پوشاک ندارد. در حالی که کشورهای صنعتی و به ویژه­ غول­های تازه پا به میدان گذاشته­ای چون چین،  با به خدمت‌گرفتن پژوهش، به سرعت در زمینه‌ی فنی به پیش تاخته و با ابداع شیوه­های نو در تولید،  صرفه جویی در هزینه­ها و توجه به ذائقه و سلیقه­ی مصرف کنندگان، بازارهای بین­المللی را به تسخیر خود درآورده­اند،  متاسفانه تولید در کشور ما از قبضه­ی بازار پرمصرف و پرظرفیت داخلی نیز ناتوان مانده است. بررسی علل و ریشه­های این موضوع، پژوهش­های مفصلی را می­طلبد و از حوصله­ی این گفتار خارج است؛ اما آن چه اختصاصا در مورد صنایع پوشاک کشور به اجمال می­توان گفت این است که حتی در مقایسه با دیگر صنایع نیز،  صنعت پوشاک از کسب جایگاه نسبی خود عقب مانده است. به گونه‌ای که صنایع نساجی کشور، کم­تر به سرمایه‌گذاری در تولید پوشاک تمایل نشان داده است؛ چرا که کم توجهی به مد و مدگرایی از یک سو؛ سرمایه­بر بودن احداث یک کارخانه‌ی تولید پوشاک مجهز به بخش طراحی بافت و پارچه و دستگاه‌های دوخت در مقایسه با میزان سرمایه‌ی مورد نیاز برای رشته‌های دیگر صنعت نساجی،  موجب شده تا مسیر ورود سرمایه‌ها به صنعت نساجی در طول چند سال گذشته اغلب در رشته‌هایی غیر از تولید پوشاک باشد. وضعیت موجودِ واحدهای دارای پروانه‌ی صنعتی در کشورمان نشان می­دهد که هم اکنون نزدیک به 8 هزار واحد صنعتی و تولیدی در صنایع نساجی و پوشاک کشور وجود دارد. از کل 8 هزار بنگاه نساجی و پوشاک داخلی،  تعداد یک هزار و 816 واحد در زمینه‌ی تولید انواع پوشاک فعالیت دارند. به بیان دیگر،  22 درصد بنگاه­های موجود در صنعت نساجی،  تولیدی­های پوشاک هستند و 78 درصد کارخانه­های این صنعت، انواع فرش، پتو،  موکت و دیگر منسوجات صنعتی را تولید می­کنند. سهم 20 درصدی پوشاک از صنعت نساجی نشان می‌دهد که علاقه به سرمایه­گذاری در صنعت نساجی بیش­تر به تولید منسوجات غیر پوشاکی است. کارشناسان: سرمایه­بر بودن صنعت پوشاک؛  ظرافت در نوع فعالیت؛  نیاز به فناوری پیشرفته، هم­چنین تشکیل واحدهای تحقیق و توسعه برای طراحی، شناسایی مد و سلیقه‌ی بازار مصرف را از جمله دلایل سرمایه­گذاری اندک در صنعت پوشاک داخلی عنوان می­کنند. جدول زیر دورنمایی از وضعیت صنعت پوشاک کشور را ارائه می­نماید.

جدول (1) دورنمای صنعت پوشاک کشور در سال 1386

 

محصول

 واحد

 ظرفیت

 تعداد کارگاه

 تعداد شاغلان

 

جوراب

 دوجین

 16582747

 311

 3663

 

انواع لباس زیر و لباس خواب

 دست

 54138860

 182

 1347

 

کت و شلوار

 دست

 1450197

 71

 1308

 

سایر پوشاک

 عدد

 73550321

 1253

 19215

 

مجموع

 

 1816

 25733

 

 

منبع:ماهنامه‌ی اقتصاد ایران؛  شماره‌ی 14

2-تاثیر تبلیغات خارجی :  یکی از دروازه­های مهم هجوم فرهنگی بیگانه،  نفوذ بر پوشش و مد لباس است. اردوگاه فرهنگی غرب از ورای این تهاجم، اهداف متعددی را دنبال می­نماید که از جمله­ی آن­ها تسخیر و تسلط بر بازارهای کشورها به منظور گسترش فروش و عرضه­ی تولیدات خود و جلوگیری  از نشو ونمای صنعت و فناوری در کشورهای توسعه‌نیافته می‌باشد. شبکه­های متعدد تبلیغاتی با شگردهای مختلف هر روز و هر ساعت مدهای گوناگونی از لباس و پوشش­ را در معرض دید جهانیان قرار می­هند و شرکت­ها و مؤسسات تولیدی از هر فرصتی برای تبلیغ تولیدات خود بهره‌ می‌برند. طرح‌های لباسی که به اصطلاح مد می­شوند، خیلی زود رنگ عوض می­کنند. هرازگاهی رنگ و الگوی خاصی از لباس، مد روز می­گردد و آن گاه است که این پوشش را متاسفانه بر تن هر پیر و جوانی می­توان دید. صنایع داخلی نمی­خواهند و شاید هم نمی­توانند خود را با این مدها انطباق دهند؛ درحالی که  در اثر تبلیغات، عطشی برمصرف آن­ها به وجود آمده است. از طرفی بسیاری از خانواده­ها و به ویژه جوانانی که به دنبال این مدها می­روند از خانواد­ه­های کم­درآمد هستند و تحت تأثیر تبلیغات، به خرید جنس بی­کیفیتی رضایت می­د­هند که برند و طرح خاصی در آن وجود داشته باشد. نیاز بازار به کالای ارزان اما مد و عدم پاسخ‌گویی تولید داخلی به کالایی که این دو ویژگی را با هم داشته باشد، خود زمینه­ساز سوء –استفاده‌ی عده­ای را فراهم می­آورد تا به تهیه کالاها با مارک‌های جعلی تولید برندهای تقلبی یا اشکال و تصاویری بپردازند که مد شده است یا به واردات قاچاق آن­ها مبادرت ورزند. فروش متری و فله‌ای مارک و برندهای معروف در بازار پوشاک که متری هزار تا 2 هزار تومان فروخته می‌شود،  کار را برای متقلبان بازار پوشاک آسان کرده تا اجناس بی‌کیفیت چینی و هندی و حتی تولیدی خود را به نام برندهای معروف و با قیمت‌های بالا، به فروش برسانند.

باور این نکته بسیار آسان است که خیلی از لباس‌هایی که  با عنوان مارک‌های ایتالیایی،  اسپانیایی و فرانسوی عرضه می­گردند،  دوخت خیاطان زبردست ترک یا حتی ایرانی است. اگرچه معمولاً برخی فروشندگان نیز از نظر زبردستی ولی از نوع ناپسند و نارابت آن، از این خیاطان کم نمی‌آورند به‌گونه‌ای که یک برچسب «اصل» روی همان لباس می‌زنند و با آب و تاب فراوان آن­قدر روی این موضوع تاکید می‌کنند که دست آخر، حتی کسی هم که به مارک خیلی دقت دارد،  باور می‌کند شود که این مارک، اصل است. به گفته­ی یکی از فروشندگان لباس،  بیش از 90 درصد کالاهایی که در بازار ایران و فروشگاه‌های معتبر وجود دارد،  اصل نیست. بسیاری از لباس‌هایی که وارد کشور ما می‌شودد پوشاکی است که یا به دست خیاطان حرفه­ای ترکیه با نصب مارک کمپانی‌های معروف روی آن­ها تولید می‌شود، یا در گوشه و کنار کشوردر تولیدی‌های زیرزمینی دوخته شده است و به عنوان جنس مارک دار اصل، وارد بازار می‌گردد.

بسیاری از مردم به دلیل شکل و روش فروش پوشاک در فروشگاه‌های مجلل،  دقت را در مراحل بعدی قرار می‌دهند.

وقتی لباس بهانه‌ای برای متفاوت بودن می‌شود و خیلی‌ها برای خرید آن­چه می‌پسندند حاضرند پول‌های زیادی خرج کنند،  ناخودآگاه پای قاچاق هم به میان کشیده می‌شود. شاید این، یک قاعده در بازار باشد که هر کار پرسودی به قاچاق هم گره می‌خورد و حالا بازار لباس ایران که تولیدی‌های داخلی‌اش یا تنوع ندارند یا از مرغوبیت بی‌بهره‌اند، ناگزیر تسلیم لباس‌های قاچاقی شده که به رغم تمام معایب برای خریدار ایرانی یک حسن دارند و آن، این که خارجی‌اند. . .

در این آشفته بازار پوشاک ایرانی،  قاچاقچیان به­راحتی پوشاک درجه­ی 2 و 3 ترکی و چینی را به کشور وارد می‌کنند و در فروشگاه‌های مجلل به نام پوشاک درجه‌یک به فروش می‌رسانند و  سودهای بادآورده کسب می‌کنند.

در این میان نقش تقلب و مارک‌سازی در پوشاک را نیز نباید فراموش کرد. نکته آن که  قیمت پوشاک مارک‌دار چندین برابر بهای انواع عادی است،  اما این نوع پوشاک،  مشتریان خاص خود را دارد و اتفاقا از بازار پررونقی نیز برخوردار می‌باشد. سهم پوشاک مارک‌دار در مقایسه با دیگر پوشاک حتی به یک‌دهم بازار هم نمی‌رسد و در مقابل طیف وسیعی از بازارهای داخلی، در اختیار انواع پوشاک بی‌نام و نشان خارجی و غالبا چینی است که به اسم پوشاک ترک به فروش می‌رسد.

        بدین گونه بازار پوشاک در ایران در اختیار کالاها یا برندهای تقلبی یا پوشاک قاچاق قرار گرفته است. جدای از واردات قاچاق،  سهم واردات قانونی نیز قابل توجه است. آمار واردات پارچه در فاصله‌ی سال‌های 1380 تا 1387 نشان می­دهد که واردات  پارچه در این فاصله، از نظر وزن 183 درصد و از نظر ارزش 112 درصد رشد داشته است. جدول «2»، رشد واردات پارچه،  کفش و لباس را در فاصله‌ی زمانی یاد‌شده، نشان می­دهد.

 

 

 

 

 

جدول«2» آمار واردات لباس،  پارچه و کفش در سال­های 1380 تا 1387

سال

 لباس

 پارچه

 کفش

 

وزن

(تن)

 ارزش (میلیون ریال)

 ارزش

(هزاردلار)

 وزن

(تن)

 ارزش (میلیون ریال)

 ارزش

(هزاردلار)

 وزن

(تن)

 ارزش (میلیون ریال)

 ارزش

(هزاردلار)

 

1387

 1974

 145921

 15178

 40740

 1189597

 124429

 2481

 83878

 8719

 

1386

 1270

 94718

 10199

 37559

 1079591

 116235

 1920

 59622

 6417

 

1385

 976

 53825

 5856

 34916

 944780

 102751

 2067

 45260

 4924

 

1384

 6182

 235197

 26015

 28308

 834347

 92534

 7513

 117102

 12942

 

1383

 5639

 141222

 16614

 28479

 838388

 98634

 6584

 79661

 9372

 

1382

 1597

 30155

 3807

 30797

 939401

 118611

 2147

 28535

 3603

 

1381

 145

 6402

 809

 27058

 829677

 107602

 281

 4287

 541

 

1380

 142

 135

 75

 22149

 195268

 111264

 118

 689

 393

 

 

ماخذ: اداره‌کل آمار و اطلاعات ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز

 

 

3-دشوار بودن مبارزه:مبارزه با قاچاق لباس به دلایل مختلف دشوار است. پوشاک وزن و حجم کم دارند و مقادیر زیادی از آن­ها را می­توان با یک قایق تندرو به راحتی حمل کرد یا به عنوان ملزومات سفر در چمدان مسافرتی جاداد.  سواحل و مرزهای طولانی، کنترل محموله­های کوچک لباس را که با شناور­های کوچک حمل می­شوند یا در محفظه­ی بار وسایل نقلیه‌ی شخصی و عمومی جای داده می­شوند،  دشوار می­سازد. شناورهای کوچک در هر جایی پهلو می­گیرند و بار خود را تخلیه می­کنند و انتقال بارآن­ها به خارج از محدوده­ی ساحل و به شهرهای دورتر نیز به دلیل وسعت پهنه­های مرزی و گذرگاه­های متعدد ناممکن نمی­باشد. گسترش مسافرت­های خارج از کشور ایرانیان به خصوص به کشورهای حوزه­ی خلیج فارس و عربستان با همان اقلام ریز خرید لباسی که مسافران به عنوان سوغات در ساک­ها و چمدان­های خود حمل می­کنند،  در نهایت مجموعه­ای بزرگ فراهم می­آورد. مشاهده­ی محموله­های غیرعادیِ بار زائران بیت­ا. . . الحرام و پروازهای ورودی از دبی و سایر کشورهای حوزه­ی خلیج فارس به خوبی گواه این مدعا هستند. در بازارهای خرید شهر دبی شرکت­های بسیاری را می­توان دید که حمل و تحویل هر محموله­ای خارج از مسیر گمرکی به ایران را  می­پذیرند و اگر دقت کنیم حجم بیش­تر کالاهایی که این شرکت­ها در آن­جا عملا تحویل می­گیرند،  پوشاک و لباس است. غالب محتوای بار همراه مسافران مناطق آزاد کیش و قشم را نیز لباس تشکیل می­دهد؛ بنابراین واردات از نوع چمدانی و به صورت کالای همراه مسافر  که در بخش پوشاک،  به مراتب راحت­تر از دیگر کالاهاست، موجب شده که با وجود عرضه­ی گسترده­ی ورود پوشاک و لباس، میزان واردات رسمی‌پوشاک در جداول آماری گمرک جمهوری اسلامی‌ایران،  رقم بسیار ناچیزی را نشان دهد؛  چراکه بخش قابل توجهی از لباس­های خارجی که در بازار داخلی عرضه می­شود،  به صورت مسافری یا قاچاق وارد کشور می­گردند. اما این یک واقعیت است که بازار 20 میلیون دلاری پوشاک در ایران،  در چنبره‌ی واردات به ویژه واردات قاچاقی گرفتار شده است.

روزانه هزاران ثوب انواع لباس، و کیف و کفش ترک از کوه‌ها و معبرهای مرزی به وسیله‌ی قاطر و دیگر چهارپایان وارد کشور می‌شود و هر روز ده‌ها نفر از اهالی مناطق مرزی استان آذربایجان غربی انواع پوشاک و کیف و کفش خارجی را از مرزهای ترکیه وارد ایران می‌کنند. بسیاری از صاحبان فروشگاه‌های لباس ترکیه در ارومیه هر چند وقت یک بار برای خرید عمده‌ی انواع پوشاک به شهرهای مختلف ترکیه به ویژه استانبول می‌روند و پس از خرید،  لباس‌ها را به انبارهای خود در شهرها و مناطق مرزی در کشور ترکیه حمل کرده و سپس توسط اهالی روستاها و مناطق مرزی به وسیله‌ی قاطر و دیگر چهارپایان و حتی خودرو به صورت قاچاق وارد کشور می‌کنند. این قاچاقچیان پس از آن که انواع لباس‌ها را از شهرهای مختلف ترکیه همچون استانبول،  وان و آنکارا خریداری کردند، آن­ها را انبارهایی در شهرهای مرزی ترکیه همچون «یوکساکاوا» منتقل کرده و از آن جا با خودرو به نقاط مرزی منتقل می‌کنند و پس از بارگیری توسط چهارپایان به شهرهای مرزی ایران انتقال می­دهند.  شهرهای سرو، منطقه‌ی ماریشو و ترگور در ارومیه و روستاها و شهرهای مرزی خوی، سلماس و ماکو  عمده‌ترین مکان‌هایی هستند که کار قاچاق آن‌ها انجام می‌شود. مناطق و روستاهای هم‌جوار با مرزهای ترکیه در شمال استان آذربایجان غربی روزانه شاهد تردد صدها قاچاقچی است که انواع پارچه و لباس، حجم انبوهی از قاچاق را در این مناطق به داخل کشور منتقل می­سازند. بنا به اظهار  صاحب یک فروشگاه بزرگ لباس در شهر وان ترکیه، «ایرانیانی که لباس به ایران قاچاق می‌کنند، عمدتاً از آذری­زبان­های ایران هستند که به دلیل آشنا بودن به زبان ترکی استانبولی راحت‌تر می‌توانند در این امر فعالیت کنند. آن­ها بیش‌تر ترجیح می‌دهند لباس‌های مد روز را خریداری و به ایران قاچاق کنند. در همین زمینه، تولیدی‌هایی در ترکیه وجود دارند که صرفا برای مشتریان ایران پوشاک تهیه می‌کنند. » به گفته­ی وی شهر استانبول و وان ترکیه، مکان مراجعه‌ی قاچاقچیان است. قاچاقچیانی که به دنبال لباس‌های شیک و مد روز هستند ترجیح می‌دهند برای خرید به شهر استانبول بروند و آن‌هایی هم که به دنبال لباس‌های ارزان ترند به شهر «وان» که به مرزهای ایران نیز نزدیک‌تر است، مراجعه می‌کنند.

  

گستردگی مرزها با کشور ترکیه؛  بی­کاری در مناطق مرزی؛ و سودآور بودن فعالیت در امر قاچاق از جمله دلایلی است که اهالی مناطق و روستاهای مرزی آذربایجان را به فعالیت در امر قاچاق کالا تشویق می‌کند. به تازگی نیز شاهد بوده‌ایم که برخی گروهک‌های غیرقانونی مسلح از جمله پژاک باوجود باج‌گیری از قاچاقچیان در منطقه،  خود به فعالیت در امر قاچاق مشغول هستند.

در این میان نقش بازارچه­های مرزی را نیز نباید از نظر دور داشت. این بازارچه­ها که با هدف تقویت معیشت و تسهیل در تهیه‌ی ملزومات زندگی مردمان ساکن در مناطق مرزی (که همگی از بازارهای کشور دور هستند) تشکیل شده‌اند و انگیزه­ی ایجاد آن­ها تقویت اقتصاد محلی و دورنگه داشتن مرزنشینان از فعالیت­های خلاف بوده است، در بسیاری موارد با سوء استفاده‌ی عده­ای سودجو به دروازه‌ی ورود اقلام قاچاق تبدیل شده­اند. کالاهایی که ظاهراً برای عرضه‌ی بومیان این مناطق با مجوز این تعاونی­ها به کشور وارد می­شود، اغلب بسیار فراتر از نیاز بازار محلی است و با زدوبند با تجار دیگر شهرها، در مسیر غیر قانونی  قاچاق قرار می­گیرد که پوشاک و البسه از جمله‌ی این کالاهاست. 

   هر چند معلوم نیست که پوشاک نظامیان امریکایی،  پوتین‌های رسمی‌نیروی زمینی امریکا و وسایل نظامی‌آن­ها چگونه از میدان گمرک تهران سر در آورده‌اند،  اما آن­چه کاملاً مشخص است ورود این گونه پوشاک به صورت قاچاق انجام گرفته است. فروش لباس‌های نظامی،  قمقمه و. . .، به نوبه‌ی خود اجناس عجیبی نیستند؛  اما فروش قطب نما،  پوتین‌های ضدمین،  دوربین‌های مادون قرمز، لباس غواصی،  کپسول اکسیژن و حتی لباس خلبانان آمریکایی، ماسک‌های ویژه‌ی خلبانی و. . .، تصویری از انبار یک پادگان تمام عیار و مدرن را در ذهن، زنده می‌کند.  بخشی از این وسایل که در این بازار فروخته می‌شوند کمی‌منطقی به نظر می‌رسد؛ اما فروش لوازم نظامیان آمریکایی با این که بعضی از آن­ها دست دوم نیز نیستند، جای سوال دارد. همانند فروش کپسول اکسیژن و لباس‌های غواصی،  هم‌چنین ساعت‌های نظامی‌امریکایی که قابلیت فیلم‌برداری نیز دارند البته باید متذکر شد که فروش بسیاری از این اقلام به صورت علنی و توسط همه­ی کسبه‌ی گمرک صورت نمی‌گیرد. در حال حاضر، اکثر کالاهای غیرمجاز توسط دلالان گمرک که پیوسته در حال پرسه زدن در اطراف میدان هستند، فروخته می‌شود. برخی از لباس‌های نظامی‌که با نام امریکایی عرضه می‌شوند، در حقیقت دوخت ایران اما با همان پارچه‌های اصل امریکایی هستند.  فروشندگان می‌گویند این لباس‌ها از پارچه‌های لباس‌های اصلی امریکایی تهیه می‌شود که بعد از تهیه در کشورهای پاکستان یا افغانستان،  شکافته شده و دوباره در اندازه و قواره‌های ایرانی دوخته می‌شوند. البته پارچه‌های لباس‌های نظامی‌امریکایی در کشور پاکستان به وفور یافت می‌شود و ورود اکثر پارچه‌های امریکایی از مرزهای شرقی با پاکستان و افغانستان انجام می‌شوند. اما اگر کمی‌بیش­تر جست وجو کنید، لباس‌هایی با پارچه و دوخت امریکایی هم خواهید یافت. البته اجناسی از بعضی از کشورهای دیگر مانند کره،  پاکستان و چین را هم در این بازار می‌توانید سراغ بگیرید؛ اما بهترین اجناس با بالا ترین قیمت‌ها مربوط به اجناس امریکایی است. چگونگی ورود این کالاها از جمله رازهایی است که این فروشندگان ابداً آن را فاش نمی‌کنند. مرز کشور عراق و مرز غربی کشور ما پس از حمله‌ی امریکا و نیروهای ائتلاف به کشور عراق، در چند سال اخیر در زمینه‌ی قاچاق این کالاها رونق خاصی پیدا کرده است؛ اما پیش از آن و از سال‌های دورتر، این کشورهای پاکستان و افغانستان بوده اند که بیش‌ترین حجم این کالاها از طریق آن‌ها به کشور وارد می‌شدند. با توجه به قیمت پایین این کالاها نسبت به دیگر کالاهای مشابه، می‌توان گفت این کالاها یا رایگان به دست فروشندگان می‌رسند، یا به صورت عمده به تهران می‌رسند. وقتی یک پوتین امریکایی در میدان گمرک به قیمت 40 هزار تومان به فروش می‌رسد، بی شک فروشنده، آن را تقریباً با 50 درصد کم‌تر از قیمت فروش از دلال تهیه کرده است؛  بنابراین دلالان این دست کالاها، برای مثال یک پوتین امریکایی اصل را به قیمت 20 هزار تومان به فروشندگان گمرک می‌فروشند. یکی از گمانه‌زنی‌های اصلی در مورد چگونگی تهیه‌ی این وسایل این است که نظامیان امریکایی تجهیزاتی مانند لباس و پوتین‌هایی را که از سوی دولت امریکا به صورت سهمیه بندی به آن­ها داده می‌شود، به بهای پایین و به صورت کالا به کالا به دلالان خاصی می‌فروشند و پس از آن،  این وسایل به صورت قاچاق وارد کشور می‌شود.

 

 

نمود دیگر عرضه­ی پوشاک قاچاق در بازارهای موسوم به "تاناکورا" قابل مشاهده است.

بیش­تر افراد با اسم تاناکورا به عنوان یک واژه و اصطلاح در زبان آسیای شرقی کم و بیش آشنایی دارند. فروشگاه­های تاناکورا همان سمساری عرضه­ی لباس­هایی است که معلوم نیست پیش از این بر تن چه کسی رفته است.  اغلب لباس­ها و کفش­های تاناکورا  به صورت بسته‌های پر از لباس­های فشرده‌شده از مرزهای غربی و شرقی وارد کشور می­شوند.  در شهرهای بزرگ کشور ما  به ویژه در شهرهای مرزی متاسفانه چنین بازارهایی شکل گرفته و به جایگاه عرضه­ی کالای قاچاق مبدل گشته­اند. به دلیل مشکلات اقتصادی،  برخی از افراد و خانواده‌ها،  نیاز پوشاک خود را به خاطر قیمت پایین این گونه لباس­ها از این طریق برطرف می کنند. با گذر از این فروشگاه­ها می توان انواع پیراهن،  کفش­های تابستانی و زمستانی،  لباس­های محلی کشورهای همسایه،  کیف، و عروسک در رنگ­های مختلف را مشاهده کرد. استقبال برخی از خانواده‌ها برای خرید لباس­های تاناکورا باعث شده که برخی فروشندگان این فروشگاه­ها، بدون هیچ ضابطه ای از فروش لباس­های دست دوم و فاقد امنیت سلامت،  پول زیادی را به جیب بزنند. این گونه بازارها تنها از نظر ترویج قاچاق  و ضربه‌زدن به تولید داخلی، مشکل­آفرین نیستند، بلکه وجود این قبیل پوشاک دست دوم ممکن است سلامت جامعه و افراد آن را به خطر بیندازد. پوشاک دست دوم،  از خارج از کشور وارد ایران می‌شود و از لحاظ بهداشتی دارای آلودگی است. استفاده از این لباس­ها برای افراد، مشکلات بهداشتی را در پی داشته و موجب بیماری پوستی می‌شود.

به هر حال عفریت قاچاق، دیر زمانی است که سایه‌ی پلید خود را بر سر صنعت و تولید پوشاک کشور نیز افکنده و چون خوره به جان اقتصاد و تولید داخلی افتاده است و رمق از جان تولید می­کند تا عرصه را بر ورود و مصرف کالای خارجی مساعد ­گرداند. غفلت از مبارزه با این پدیده­ی شوم بی­تردید ضایعات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد که کم­ترینِ آن، نابودی صنعت و تولید داخلی است که وسیله­ی معیشت و اشتغال عده­ی بی­شماری از خانواده­ها می­باشد. البته عوارض فرهنگی پدیده، نیز کم­اهمیت تر از پیامدهای منفی یاد شده نیست. به این جهت است که با وجود پیچیدگی­های مبارزه با قاچاق این کالاها که مورد مصرف عمومی خانواده­ها نیز هست،  اهتمام مسئولان بر مبارزه،  جدی است و در این راستا موفقیت­های خوبی نیز حاصل گردیده است که آمار جدول زیر، گویای این مسئله است :

جدول «3» ارزش ریالی کشفیات قاچاق پوشاک و کفش

سال

 پارچه

 پوشاک

 کفش

 

1387

 67594632027

 259880909479

 50025330100

 

1386

 82337579638

 209538173176

 22123983240

 

1385

 70662586959

 102006484433

 17433772451

 

1384

 76528928421

 34026940603

 7452961560

 

1383

 70222395714

 27372323596

 8922013242

 

1382

 95713012638

 43142090763

 8965495223

 

 

ماخذ: اداره‌کل و آمار و اطلاعات ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز

اما باید دانست که در این مبارزه نیز جدای از ایفای نقش نهادهای مسئول مستقیم مبارزه،  نقش­آفرینی رسانه­ها و مردم، اهمیت به­سزایی دارد. همان­گونه که بحث شد، موضوع مصرف پوشاک خارجی و گرایش به خرید کالا با برندهای معروف و مدل­های خاص،  قبل از هر چیز یک مسئله‌ی فرهنگی است که با نفوذ ارزش­های بیگانه شکل گرفته است. بازگشت به فرهنگ اصیل ایرانی و تأسی به الگوهای مصرف دینی و بومی، و نیز تقویت روحیه­ی میهن‌دوستی که ثمره­ی آن چیزی جز ترجیح مصرف کالای داخلی و پرهیز از مدگرایی وغرب­پسندی نیست،  به طور مسلم بهترین راهکار مبارزاتی است.

در تحقق این هدف، رسانه­ها و به­خصوص تلویزیون نقش مهمی دارند. در شرایطی که شبکه­های ماهواره­ای بیگانه در کوشش و برنامه­ای هدفمند، ساختارهای فرهنگی جامعه را نشانه گرفته و در القای فرهنگ بیگانه از طریق مصرف­گرایی ومدگراییِ پوشش و لباس، ازتمام توان وظرفیت و از همه­ی شگردهای ممکن بهره می­گیرند،  بر رسانه‌ی ملی است که در خنثی سازی این دسیسه­ها از هر تلاشی فروگذار ننماید و خردمندان و هنرپیشگان را در تولید برنامه­های مناسب به خدمت گیرد. دیگر دستگاه­های فرهنگی جامعه نیز در تلاشی همسو با رسانه­ها باید در تقویت فرهنگ بومی کوشا بوده و ترویج مصرف تولیدات داخلی را هدف برنامه­های خود قرار دهند. متولیان فرهنگ جامعه،  معلمان،  روحانیون و همه­ی اقشار در راستای این مهم باید احساس مسئولیت نمایند؛ چراکه شبیخون فرهنگی و مبارزه‌ی نرم دشمن، به مراتب از حمله­ی مستقیم خطرناک­تر است.

مسلم است که تا وقتی ساختار توزیع درآمد عادلانه نبوده و وضع رفاهی جامعه مطلوب نباشد،  اقدامات فرهنگی به موفقیت نخواهند انجامید. طبقه­ی کم­درآمد،  رفع حداقل نیاز خود را بر هر چیز مقدم می­دارد و تا هنگامی که سطح درآمد او کافی نباشد،  نباید انتظارداشت که به فکر تولید ملی؛ ترجیح مصرف کالای داخلی؛ و پرهیز از خرید کالای خارجی و قاچاق باشد. بسیاری از کسانی که پوشاک ارزان­قیمت خارجی مصرف می­کنند، صرفاً به دلیل مقایسه‌ی قیمت،  به این گزینه دست زده و مارک ومدل در نظر آنان مفهومی ندارد. بنابراین توجه به این مسئله در اتخاذ شیوه­های پیش­گیرانه و مبارزاتی اهمیت خاصی دارد؛ چنان که یکی از دلایل اشتغال به قاچاق در میان جمعیت مرزنشین،  بی­کاری، فقر و یا کمی درآمد، است.

در کنار اقدامات یادشده،  مبارزه و رویارویی مستقیم با قاچاقچیان نیز، جایگاه و ارزش خاص خود را دارد. مبارزه‌ی فیزیکی در کوتاه‌مدت به منزله­ی چتر حمایتی و محافظتی است که بر سر صنعت و تولید داخلی گسترانده می­شود؛ اما اصلاح ساختارهای اقتصادی؛ بهبود توزیع درآمد؛  ریشه­کنی فقر؛ و آگاهی‌بخشی به جامعه، به منزله­ی ایجاد سقف مستحکم بر سر تولید داخلی است که ثمرات آن تا سال­ها عیان خواهد بود.

 

 

نویسنده: دکتر حبیب الله فصیحی- منتشر شده در شماره یازدهم نشریه اقتصاد پنهان

 

 

منابع

    بصیری تهرانی، جمشید (1386)؛صنعت پوشاک برای اقتصاد کشور آینده­ساز است؛  مجله‌ی بررسی­های بازرگانی؛ شماره‌ی 142.

تهران،  مقام دوم پوشاک ارزان منطقه مندرج در سایت :‌http://www. jamejamonline. ir/newstext. aspx?newsnum=100951992161

 http://masir-sabz. ir/component/content/article

 


مطالب مشابه :


گزارشی از تاناکورهای ایران

مهاباد» یکی از مهم ترین، پررونق ترین و قدیمی ترین بازار های فروش لباس‌ های دست دوم شب




کاهش خطر دوچرخه سواری در شب با اسپری LIFE PAINT

فروش انواع سیستم های کامپیوتری خانگی و لپ تاپ نو و دست دوم در استان بوشهر




مدل لباس,لباس,مدل لباس شب,لباس مجلسي ,لباس شب,مدل لباس مجلسي ,لباس مجلسي ,مدل لباس دخترانه,مدل لباس

مدل لباس,لباس,مدل لباس شب,لباس مجلسي ,لباس هفته دوم دی 1391 از دست دادن ۲ بازيكن




قاچاق در بازار پوشاک ٍ smuggling in clothing markets

به اصطلاح شب دست لباس دخترانه و ضابطه ای از فروش لباس­های دست دوم و فاقد




مراسم فروش لباس مالدینی...

مراسم فروش لباس هفته سوم اردیبهشت 1393 هفته دوم اردیبهشت 1393 هفته که دست کم تو




لباس شب و نامزدی

لباس شب زنانه نوروز 91. دست‌يابي به مجموعه‌ي (نشر، نويسندگان، مكاتب ادبي، نقد، فروش و




خاطرات قبرس! (قسمت دوم)

شب گیر و بی اختیار، انگشت شست دست چپم،حلقه ای که در انگشتِ انگشتری نان ‌ فروش




ست کردن لباس شب به سبک Jennifer Lawrence

ست کردن لباس شب. هفته دوم بهمن فروش فیلتر دستگاه ترک سیگار




برچسب :