دکلمه ای زیبا در وصف غدیر خم

غدير يعني آخرين پيام آخرين پيامبر (ص)
غدير يعني شكوفايي علم به دست امام باقر (ع)...
غدير يعني مذهب جعفري...
و كرسي درس آسماني امام جعفر صادق (ع)
غدير يعني جلال خداوندي در امام هشتم (ع)
غدير يعني امامت در هفت سالگي جواد الائمه (ع)
غدير يعني جامعه كبيره امام هادي (ع)
غدير يعني روايت فاطمه اطهر (س)
ناديده گرفتن غدير يعني خروش خاموش محسن (ع) در پشت در...
و فداشدن به دست بي وفايان
ناديده گرفتن غدير يعني ريسمان بر گردن اميرالمؤمنين (ع)
ناديده گرفتن غدير يعني صبر امام مجتبي (ع)
ناديده گرفتن غدير يعني لب تشنه هاي كنارفرات،
ناديده گرفتن غدير يعني آفتاب بر نيزه
ناديده گرفتن غدير يعني ناله سوزان زين العابدين
ناديده گرفتن غدير يعني موسي بن جعفر (ع) و زندان بغداد؛
ناديده گرفتن غدير يعني خانه نشيني امام عسكري (ع)
غدير يعني عدالت
يعني صلح
يعني دين فراگيري اسلام
يعني سرنگوني ظلم
يعني انتظار
يعني فرج
وغدير يعني مهدي (عج).
وبازهم غدير؛
هرجابرويم باز هم غدير؛
اگر دوستي است...
اگر بحث و گفتگوست...
اگر دين است...
و اگر عقل است...
همه از حضور غدير است.
فراموش نكنيم:
غدير فقط يك تاريخ نيست
وتنها به يك بركه در بيابان حجاز پايان نمي پذيرد.
غدير فراخناي رسالت و شروع امامت است.
غدير حلقه وصل زنجيره نبوت و امامت است...
و اگر غدير نباشد اصول دين كامل نيست.
زندگي بدون غدير حيات مجازي است.
آيا اينگونه نيست؟
آيا غدير در وجود ما ذوب نشده است؟
آيا اينگونه نياموخته ايم كه غدير اسلام ماست؟
آري، همينگونه آموخته ايم.
غدير ما عقيده ماست و چرا كه نباشد؟
امروز در هر جاي جهان نام شيعه است واژه غدير مي درخشد.
هرجا گفتار از سفر حج آخرين پيامبر (ص) است، همه به دنبال پايان اين سفرند.
كدام سفر؟
وكدام پايان؟
نداي عمومي صاحب نبوت را مي گويم كه
اين آخرين حج من است...
هركه مي خواهد بيايد.
اين وداع من با كعبه و مكه... و اين حجة الوداع من است.
به راستي كه اين حج
آغاز زيبايي بود براي غدير و فرياد ولايت...
براي لقب"اميرالمؤمنين"...
و تكميل دين و فزوني نعمت.
هرچه بود در بازگشت اين رفت و لحظه وداع حجة الوداع؛
ودر كوير غدير كه چند راهي مسلمانان بود؛
و هر قومي و ملتي به وطن خويش باز مي گشت؛
كلام وحي همه را باز ايستادند.
در دل بيابان...
و زير تازيانه هاي سوزناك خورشيد؛
-اينها كه وصف قيامت است-
گويا رستاخيز به پا شده...!؟
آري، اين رستاخيز ولايت است.
اين است قيامت رسول الله (ص) به فرمان الله!
و نه يك لحظه...
يا يك نيم روز يا روزي؛
دل صحراي غدير روز دوم و سوم هم مهمانخانه ولايت بود.
سه روز و شب و صد و بيست هزار مسلمان؛
و صد و بيست هزار بيعت براي ولايت به امر نبوت؛
و صد و بيست هزار شنونده پيام غدير.
صد و بيست هزار شاهد ماجرا...
رسول گرامي اسلام (ص) علي را بر سر دست بلند نموده؛
و حديث غدير را فرياد مي زند:
من كنت مولاه فهذا علي مولاه،
اللهم وال من والاه و عاد من عاداه
وانصر من نصره واخذل من خذله.
هر كه من مولاي اويم اين علي مولاي اوست...
خداوندا، دوست بدار هر كه او را دوست بدارد...
و دشمن بدار هركه با او دشمني كند...
و ياري كن هر كه ياريش كند...
و خوار نما هركه اورا خوار كند.
و نه صدو بيست هزار...
كه اگر شنونده باشد،
هر سال در عيد غدير پيامبر (ص) فرياد مي زند...
و نه در عيد غدير... كه هر لحظه به لحظه ندا مي كند؛
و پيام غدير را اعلام مي دارد.
پس آفرين به آنان كه مي شنوند...
و نه فقط مي شنوند –كه شنونده بسيار است-
مي شنوندو مي فهمند، و نه همين...
آنان كه بعد از اين همه...
مي پذيرند.
غدير همه اش دوست داشتني است.
تمامش اميد و روح افزايي است.
همه اش صفا و يكرنگي است، و همه جا را سبز و بهاري مي كند.
حتي يادگار غدير...
اميدمان را مي گويم...!؟
آخرين پناه!
او كه نزد هر كس و هر جا مي رويم سخن از اوست.
حتي غير مسلمانان!
همه از او مي گويند...
و به دنبال وي رد جستجويند.
و چرا نباشند كه
هر چه پيش تر روند و پيش رفته تر شوند از اين زندگاني نا اميد تر مي شوند.
امروز بشر غير ديروز اوست كه به هر تازه اي افتخار مي كرد
انسان امروز د رتنهايي به اين فكر مي افتد:
اين زندگي تحرك بي روح است و آن كه به هيچ منبع روحاني حاضر در زمان خود وابسته نباشد كارگر بدن خود يا ديگران است!
اين فطرت بشري است.
از كودكان بپرسيد
كه آنها به نهادينه خدادادي شان نزديكترند.
آدمي دريافته زمان و مكان بدون سفير الهي نخواهد بود...
و هستي بدون او پاي برجا نيست...
حتي براي لحظه اي!!
و چه زيبا كلامي است گفتاري از لبان پيامبر (ص):
"من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية".
"هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد
به مرگ جاهليت مرده است"!
و هم نور افشاني امام معصوم (ع) كه فرمود:
"لو لا الحجة لساخت الارض باهلها".
اگر حجت خداوند در روي زمين نباشد زمين اهل خود را فرو مي برد.
پس در سرتاسر جهان سربرافراشته و با ضميري استوار اعلام مي كنيم:
امروزه در دنيا هيچ مكتبي به جز شيعه نمي تواند ادعا كند:
ما به سفير الهي حاضر در زمان خود عقيده داريم.
عده اي مي گويند: مهدي ما به آسمانها رفته و گروهي او را از دنيا رفته مي پندارند كه بار ديگر زنده خواهد شد؛
وديگران بر اين خيالند كه سفير الهي شان هنوز به دنيا نيامده است!!
ولي اين تنها مكتب سربلند تشيع است كه سر بلند نموده ندا مي دهد:
مهدي ما امام زمان ماست.
مهدي شيعه حجت پروردگار در روي زمين و را بطه خلق با خالق است و خواهد بود تا قيام كند و قيامت به پا نمايد.
شيعه مي گويد:
مهدي ماست كه پس از پدرش امام عسكري (ع) –كه يازدهمين جانشين رسول (ص) است- علم خليفة اللهي را به دست گرفت؛
و هم اكنون همانند ديگران در روي زمين زندگاني مي كند؛
و به بركت قدمهاي او تمام عوالم هستي –و نه تنها زمين ويا آنچه ما از هستي مي دانيم- پابرجاست و ادامه حيات مي دهد.
مهدي ماست كه روزي سر از پرده غيبت بيرون خواهد آورد و آن كه مكتبهاي ديگر مهديش مي دانند از او پيروي خواهد نمود وپشت سر او نماز مي گزارد.
در پر آشوب دنياي امروز به جرأت مي توان گفت:
اگر مهدي شيعه –اين يادگار غدير- را براي هر بشري توصيف كنيم ناخود دانسته دلباخته و دلداده او و عقيده مند به وجودش مي گردد؛
چراكه حقيقت هميشه نوراني است و فطرت سالم طالب نور است.

حال اي مهدي شيعه ...
بلكه اين مهدي خداوند؛
و اي مهدي پيامبر اسلام (ص) و تمام پيامبران...
اي مهدي حيدر كرار اميرالمؤمنين؛
و اي مهدي مادر هستي زهراي مرضيه...
وقت آن نشده كه سر از پرده غيبت بيرون آري و خود بگويي كه كيستي؟
اين مهدي حسن مجتبي و سيد الشهداء؛
و اين حجة بن الحسن...
به جان نياكانت ائمه معصومين (ع) سوگند...
قلبمان گرفته و خود نمي دانيم چه فردايي در انتظار ماست.
اي مهدي بانوي صبر زينب كبري و رقيه حسين؛
و اي خونخواه آل پاك رسول (ع)...
اي تك سوار دشت حجاز، واي داغديده و اندوه پيشه باغ فدك...
هنگام آن نشده كه در كنار كعبه غريو "الا يا اهل العالم" سر دهي؟
چادر خاك آلود بانوي مدينه مادرت فاطمه (ع) را به يك دست و سند ريز ريز فدك را به دست ديگر، به عالميان نشان دهي...؟
وحريم پيامبر (ص) را از وجود بتهاي قريش پاك نمايي؟
آن زمان نرسيده كه خشك نخلهاي سوزان فدك را آبياري نمايي...؟
تيغ جدت اميرالمؤمنين را تاب دهي...
وبا فرياد "يا لثارات الحسين" رو سوي دشت خونگرگ كربلاي حسين (ع) نمايي؟
بيا...
بيا كه غدير درانتظار توست.
بيا كه شيعه بلكه بشريت در انتظار توست.
بيا كه پيامبر و فاطمه اش منتظر تواند.
ظهور كن كه پدران معصوم تو انتظارت را مي كشند.
قيام كن كه خدايت نيز در انتظار توست.
و ما هم دعا مي كنيم؛
خدا كند عيد غديري را با تو به جشن نشينيم...
اي يادگار غدير!

نام كتاب:غدير در روايت قلم نام نويسنده: محمد انصاري برگرفته از صفحات 8-16


مطالب مشابه :


دکلمه ای زیبا در وصف غدیر خم

هر سال در عيد غدير پيامبر (ص) فرياد مي زند و نه در عيد غدير كه هر لحظه به لحظه ندا مي




بروشور عيد غدير

مدرسه شفیعیون - بروشور عيد غدير - اخبار · آماده كردن دكلمه و قرائت در مجالس




اعياد قربان و غدير خم

1- سخنراني پيرامون عيد غدير خم. 2- مداحي توسط دانش آموزان و قرائت دكلمه و شعر.




داستان غدير خم

در روز عيد غدير اظهار فرح وشادماني کنید و برادران مسلمان خود را نيز شاد مجموعه دكلمه هاي




عيد من باش ...

اس ام اس هاي عــــيد غــدير. دكلمه بسياز زيبا از احمد عيد من باش. تاريخ




جشن غدیر در مدارس غیردولتی نشاط

در آستانه عيد اكمال دين عيد غدير غدير، خواندن مقالات ،شعر، دكلمه توسط دانش .




دكلمه سخنان بزرگان

دكلمه سخنان اس ام اس عيد مبعث. اس ام اس عيد قربان. اس ام اس عيد غدير.




نمونه

دكلمه متن مجري نمونه o زمينه هاي تاريخي واقعه غدير. o عيد غدير برترين و پرشكوه ترين عيد




برچسب :