تفسیر سوره‌ی انسان

اين سوره، در" مدينه" نازل شده و داراي" 31 " آيه است و در عين كوتاهي،محتواي عميق،متنوع و جامعي دارد واز يك نظر مي توان آن را به پنج بخش تقسيم كرد:

در بخش اول،از آفرينش انسان و خلقت او از نطفه (امشاج مختلط) وهدايت و آزادي اراده ي او سخن مي گويد.

در بخش دوم،سخن از پاداش ابرار و نيكان است كه شأَن نزول خاصي در مورد اهلبيت(ع) دارد.

در بخش سوم،دلايل استحقاق اين پاداش ها را در جملاتي كوتاه و مؤثر بيان مي كند.

در بخش چهارم  ،  به اهميت قرآن ، و طريق اجراي احكام آن ، و راه پر فراز و نشيب  

خودسازي اشاره شده است.

در بخش پنجم،سخن از حاكميت مشيت الهي (در عين مختار بودن انسان) به ميان آمده است.

براي اين سوره نام هاي متعددي است كه مشهورترين آن ها سوره ي "انسان"،"دهر"و"هل أتي"است كه هر كدام از آن ها از يكي ازكلمات اوايل سوره گرفته شده است،هر چند در رواياتي كه در فضيلت سوره مي خوانيم، فقط از " هل أتي"ياد شده است.

فضيلت تلاوت سوره:

در حديثي از پيغمبر اكرم (ص) آمده است: " كسي كه سوره ي هل اتي را بخواند پاداش او بر خداوند بهشت و لباس هاي بهشتي است."

و در حديثي از امام باقر(ع) آمده:

"يكي از پاداش هاي كسي كه سوره ي"هل أتي" را در هر صبح پنجشنبه بخواند، اين است كه در قيامت با پيغمبر اكرم (ص) خواهد بود."

آيا اين سوره در مدينه نازل شده است؟

در اين كه سوره ي "هل أتي" مدني يا مكي است،در ميان مفسران گفتگو است،ولي اجماع علما و مفسران شيعه،بر اين است كه: همه يا حداقل قسمتي از آيات آغاز سوره كه مقام ابرار و اعمال صالح آن ها را بيان مي كند در "مدينه" نازل شده،كه شأن نزول آن،داستان نذر علي و فاطمه و امام حسن وامام حسين (ع) و فضه است.علاوه بر اين جمع كثيري ازبزرگان اهل سنت نزول آيات آغاز اين سوره را (اِ نُ الأبرار....)درباره ي حضرت علي و فاطمه زهرا و حسن و حسين (ع) نقل كرده ا‌‌‌ند كه شهادتي است بر مدني بودن آن زيرا مي دانيم تولد امام حسن وامام حسين (ع) در "مدينه" بوده است.

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام خداوند بخشنده ي بخشايشگر

     آيه‌ي اول: بيشترين بحث هاي اين سوره پيرامون قيامت و نعمت هاي بهشتي                                                   است، ولي در آغاز آن سخن از آفرينش انسان است زيرا توجه به اين آفرينش زمينه ساز توجه به رستاخيز است؛ خداوند دراين آيه مي فرمايد:"آيا (چنين نيست كه) زماني طولاني بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكري نبود !"

در تفسير جمله ي" لَم ْ يَكُنْ شيْئأ مَذ ْكُورا ً":"چيز قابل ذكري نبود." نظرات متفاوتي اظهار شده است، ازجمله اين كه :انسان به هنگامي كه در عالم نطفه و جنين بود ،موجود قابل ذكري نبود،ولي بعداًًًًً كه مراحل تكامل را پيمود به موجودي قابل ذكر تبديل شد.

در حديثي از امام محمد باقر (ع) نقل شده كه فرمود : "انسان در علم خدا مذكور بود،هر چند در عالم خلق مذكور نبود."

منظور از"انسان در اين جا نوع انسان است و عموم افراد بشر را شامل مي شود.

آيه‌ي دوم: بعد از اين مرحله نوبت آفرينش انسان و موجود قابل ذكر شدن است. مي فرمايد"ما انسان را از نطفه ي مختلطي آفريديم، و او را مي آزما ييم(بدين جهت )او را شنوا و بينا قرار داديم."

آفرينش انسان از "نطفه ي مخلوط" ممكن است اشاره به اختلاط نطفه ي مرد و زن و تركيب "اسپرم" و"تخمك" باشد همان گونه كه در روايات اهل بيت اجمالاً به آن اشاره شده است. يا اشاره به استعداد هاي مختلفي باشد كه در درون نطفه از طريق عامل وراثت و ژن ها و مانند آن وجود دارد، و يا اشاره به اختلاط مواد مختلف تركيبي نطفه باشد زيرا از ده ها ماده ي مختلف تشكيل يافته،و يا اختلاط همه ي اين ها با يكديگر؛ كه معني آخر از همه جامع تر و مناسب تر است.

جمله ي "نَبْتَليهِ" اشاره به رسيدن انسان به مقام "تكليف، تعهد،مسؤوليت، آزمايش وامتحان" است واز آنجا كه "آزمايش و تكليف" بدون "آگاهي" امكان ندارد،در آخر اشاره به ابزارشناخت يعني چشم وگوش مي كند كه در اختيار انسان ها قرار داده است.

آيه‌ي سوم: واز آن جا كه تكليف وآزمايش انسان علاوه بر آگاهي وابزار شناخت نياز به دو عامل ديگر يعني" هدايت" و"اختيار" دارد.اين آيه به همين موضوع  اشاره مي كند ومي فرمايد:"ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر و پذيرا باشد، يا كفران كننده وناسپاس."

"هدايت" در اين جا معني وسيعي دارد وهم هدايت "تكويني" راشامل مي شود، هم هدايت "فطري" وهم هدايت"تشريعي" را هر چند سوق آيه بيش تر روي هدايت تشريعي است.

روي هم رفته اين آيه، به سه مسأله ي مهم وسرنوشت سازدر زندگي انسان اشاره مي كند: "مسأله ي تكليف،مسأله ي هدايت و مسأله ي آزادي اراده و اختيار كه لازم و ملزوم ومكمل يكديگرند." 

آيه‌ي چهارم:دراين آيه اشاره ي كوتاه وپرمعنايي به سرنوشت كساني كه راه كفر را مي پويندكرده و مي فرمايد:"ما براي كافران زنجيرها وغل ها وشعله هاي سوزان آتش آماده كرده ايم."

ذكر غل وزنجير، وسپس شعله هاي سوزان بيانگر مجازات عظيم اين گروه است كه در آيات ديگر قرآن هم به آن اشاره شده، وعذاب واسارت در آن جمع است.

آيه‌ي پنجم:تفسير: پاداش عظيم ابرار! درآيات گذشته بعد ازآن كه انسان ها را به دو گروه "شاكر" و"كفور"تقسيم كرد، اشاره ي كوتاهي به مجازات و كيفر سخت كفران كنندگان آمده بود، در اين جا به سراغ پاداش هاي شكرگزاران و ابرار(نيكان و پاكان)مي رود، نخست مي فرمايد:"به يقين ابرار(و نيكان)از جامي مي نوشند كه با عطر خوشي آميخته است."

آيه‌ي فوق نشان مي دهد كه اين شراب طهور بهشتي بسيار معطر و خوشبو است كه هم ذائقه از آن لذت مي برد، و هم شامّه.

شأن نزول: سندي بزرگ بر فضيلت اهل بيت پيامبر(ع)

ابن عباس مي گويد:"حسن وحسين(ع)بيمار شدند،علي و فاطمه (ع)وفضه كه خادمه ي آن ها بود نذر كردند كه اگر آن ها شفا يابند سه روز روزه بگيرند.چيزي نگذشت كه هر دو شفا يافتند،چون از نظر موادغذايي دست خالي بودند حضرت علي(ع)سه من جو قرض نمود،و فاطمه(س)هر روز يك سوم آن را آرد كرده و نان مي پخت.روز اول يك مستمند،روز دوم يك يتيم و روز سوم اسيري به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد و آن ها هر سه روز نان جوين خود را بخشيدند و با آب افطار كردند.روز سوم به همراه حسن وحسين(ع)به خانه ي پيامبر(ص)رفتند و جبرئيل بر پيامبر (ص) نازل شد و گفت:اي محمد! اين سوره را بگير،خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت مي گويد،سپس سوره ي هل أتي را بر او خواند."

بعضي گفته اند كه از آيه ي"اِنّ الاَبْرارَ"تا آيه ي"كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً"كه مجموعاً هيجده آيه است در اين موقع نازل گشت.

     روايت فوق از رواياتي است كه در ميان اهل سنت مشهور بلكه متواتر است.

     آيه‌ي ششم:آن گاه به سرچشمه اي كه اين جام شراب طهور از آن پر مي شود اشاره كرده،مي فرمايد:" از چشمه اي كه بندگان خاص خدا از آن مي نوشند،و از هر جا بخواهند آن را جاري مي سازند."

آري ! اين چشمه ي شراب طهورچنان در اختيار ابرار است كه هر جا اراده كنند از همان جا سربرمي آورد،و جالب اين كه در حديثي ازامام باقر(ع)نقل شده كه در توصيفآن فرمود:"اين چشمه اي است در خانه ي پيغمبر اسلام(ص)كه از آن جا به خانه ي ساير پيامبران ومؤمنان جاري مي شود."

همان گونه كه در دنيا چشمه هاي علم و رحمت از خانه ي پيامبر اكرم(ص)به سوي بندگان خدا و نيكان سرازير مي شود،در آخرت هم كه تجسم بزرگي از اين برنامه است چشمه ي شراب طهور از همين بيت وحي مي جوشد،و شاخه هاي آن به خانه هاي مؤمنان سرازير مي گردد!وبا نوشيدن از اين شراب هرگونه اندوه و ناراحتي و ناخالصي را از درون جان خود مي شويند.

آيه‌ي هفتم:در آيات بعد به ذكر اعمال و اوصافي كه"ابرار"و"عباد الله" دارند،پرداخته و با ذكر پنج وصف دليل استحقاق آن ها را به اين همه نعمت هاي بي مانند توضيح داده و نخست مي فرمايد:"آن ها به نذر خود وفا مي كنند "و ديگر اين كه "از روزي كه شر و عذابش گسترده است بيمناكند."

ترس آن ها از شر آن روز بزرگ، اشاره به ايمانشان به معاد،واحساس مسئوليت شديد در برابر فرمان الهي است.

آيه‌ي هشتم:سپس به ذكر سومين عمل شايسته  آن ها پرداخته و مي گويد:"و غذاي (خود) را با  اين كه به آن علاقه(و نياز)دارند به مسكين و يتيم و اسير مي دهند."

اطعام كردن آن ها ساده نيست،بلكه تؤام با ايثار در هنگام نياز شديد است،و از سوي ديگر اطعامي است گسترده كه انواع نيازمندان را از"مسكين"و"يتيم"و"اسير"شامل مي شود،وبه اين ترتيب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.

ضمناً از آيه ي فوق به خوبي مي توان فهميد كه يكي ازبهترين اعمال،اطعام محرومين ونيازمندان است،نه تنها نيازمندان مسلمان بلكه اسيران بلاد شرك نيز تحت پوشش اين دستور اسلامي قرار گرفته اند،تا آن جا كه اطعام آن ها يكي ازكار هاي برجسته ي"ابرار" شمرده شده است.

آيه‌ي نهم : چهارمين عمل برجسته ي ابرار را اخلاص بر مي شمرد،ومي‌فرمايد:

آن ها مي گويند:"ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام مي كنيم،و هيچ پاداش و سپاسي از شما نمي‌‌خواهيم.

"اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه وبراي ذات پاك خداوند است و هيچ چشمداشتي به پاداش مردم و حتي تقدير و تشكر آن ها نيست و اصولاًدر اسلام ارزش عمل به خلوص نيت است، وگرنه اعمالي كه انگيزه هاي غير الهي داشته باشد،هيچ گونه ارزش معنوي و الهي ندارد. در ضمن منظور از"وجه الله"همان ذات خداست،وگرنه خدا"صورت جسماني"ندارد.

آيه‌ي دهم:و درآخرين توصيف"ابرار"مي فرمايد:"آن ها مي‌گويند:مااز پروردگارمان خائفيم از آن روز كه عبوس وشديد است."

تعبير از روز قيامت به روز"عبوس"و"سخت"با اين كه عبوس از صفات انسان است و به كسي مي‌گويند كه قيافه اش را در هم كشيده، به خاطر تأكيد بر وضع وحشتناك آن روز است، يعني آن قدر حوادث آن روز سخت و ناراحت كننده است كه نه تنها انسان ها در آن روز عبوسند بلكه گويي خود آن روز نيز عبوس است.

نكته ي قابل توجه اين است كه:دومين وصف از اوصاف پنجگانه، و پنجمين وصف، هر دو مسأله ي خوف است، با اين تفاوت كه در اولي تنها سخن از خوف روز قيامت است و در دومي خوف از پروردگار در روز قيامت،در يك مورد روز قيامت، چنين توصيف شده كه شر آن گسترده است و در مورد ديگر عبوس و شديد است كه در واقع يكي گستردگي كمي آن را مي‌رساند و ديگري گستردگي كيفي آن را.

آيه‌ي يازدهم : در اين آيه، به نتيجه‌ي اجمالي اعمال نيك و نيات پاكي كه"ابرار"دارند اشاره كرده و مي‌فرمايد:"به خاطر همين ها خداوند آن ها را از شر آن روز نگهداري مي‌كند، و در حالي كه با طراوت، مسرور و شادمان هستند از آن‌ها استقبال مي كند."

" نَضْرَهً" به معني طراوت و خرمي و شادابي خاصي است كه بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست مي‌دهد، بنا براين اگر در دنيا به خاطر احساس مسئوليت از آن روز بيمناك بودند، خداوند در عوض آن ها را درآن روز غرق شادماني و سرور مي‌كند.

آيه‌ي دوازدهم: پاداش هاي عظيم بهشتي!

بعد از اشاره ي اجمالي در آيات گذشته به نجات"ابرارو نيكان"ازعذاب‌هاي دردناك روز قيامت، و رسيدن آن ها به لقاي محبوب، در اين جا به شرح اين نعمت هاي بهشتي پرداخته، حداقل پانزده نعمت را در طي اين آيات بر مي‌شمرد:

نخست از مسكن و لباس اين بهشتيان سخن مي‌گويد، مي‌فرمايد: خداوند "در برابر صبرشان بهشت و لباس هاي حريربهشتي را به آن ها پاداش مي‌دهد."

نه تنها در اين آيه، كه در آيات ديگر قرآن نيز به اين حقيقت تصريح شده كه پاداش هاي قيامت در مقابل صبر و شكيبايي انسان است: صبر درطريق اطاعت، صبر در برابر مصيبت، و صبر و استقامت در برابر مشكلات و مصائب.

آيه‌ي سيزدهم: سپس مي‌افزايد:"اين در حالي است كه آن ها بر تخت هاي زيبا تكيه كرده، نه گرمي آفتاب را مي بينند،و نه سردي هوا را."

نه اين كه خورشيد و ماه در آن جا وجود نداشته باشد، بلكه با وجود سايه هاي درختان بهشتي تابش ناراحت كننده ي خورشيد وجود ندارد.

آيه‌ي چهاردهم: در ادامه‌ي اين نعمت ها مي افزايد:"و در حالي است كه سايه هاي درختان بهشتي بر آن ها فرو افتاده، و چيدن ميوه هايش بسيار آسان است."

نه مشكلي وجود دارد، نه خاري در دست مي‌رود، و نه احتياج به تلاش و حركتي براي چيدن ميوه هاست!

آيه‌ي پانزدهم: در اين آيه به توضيح چگونگي پذيرايي از اين ميهمانان بهشتي خدا و وسايل پذيرايي آن‌ها، و پذيرايي‌كنندگان، پرداخته، مي‌فرمايد:"و درگرداگرد آن‌ها ظرف هايي سيمين و قدح هايي بلورين مي‌گردانند." پر از بهترين غذاها و نوشيدني ها.

آيه‌ي شانزدهم:"ظرف هاي بلوريني از نقره! كه آن ها را به اندازه‌ي مناسب آماده كرده اند."

در اين ظرف ها انواع غذاهاي بهشتي و در آن قدح هاي بلورين انواع نوشيدني‌هاي لذت بخش و نشاط آفرين، به مقداري كه مي‌خواهند و علاقه دارند موجود است، و خدمتكاران بهشتي پيوسته گرد آن ها دور مي‌زنند و به آن ها عرضه مي‌كنند.

آيه‌ي هفدهم: سپس مي افزايد:"و در آن جا از جام هايي سيراب مي‌شوند كه لبريز از شراب طهوري آميخته با زنجبيل است."

بسياري از مفسران تصريح كرده‌اند كه عرب جاهلي از شراب هايي كه آميخته با زنجبيل بود لذت مي برد زيرا تندي مخصوص به شراب مي داد، و قرآن در اينجا از جام هايي سخن مي‌گويد كه شراب طهورش با زنجبيل آميخته است،ولي بديهي است ميان اين شراب و آن شراب تفاوت از دنيا تا آخرت است!

آيه‌ي هجدهم: سپس مي‌افزايد:اين جام ها " از چشمه اي در بهشت كه نامش سلسبيل است"پر مي‌شود.

"سَلْسَبيل" نوشيدني بسيار لذيذي را مي‌گويند كه به راحتي در دهان و گلو جاري مي‌شود و كاملاً گواراست.

آيه‌ي نوزدهم: سپس از پذيرايي كنندگان اين بزم پر سرور كه در جوار رحمت حق در بهشت برين برپا مي‌شود سخن به ميان آورده، مي‌گويد:" وبر گردشان(براي پذيرايي) نوجوانان جاوداني مي‌گردند كه هرگاه آن ها را ببيني گمان مي‌كني مرواريد پراكنده‌اند !"

هم خودشان در بهشت جاوداني هستند، و هم طراوت و زيبايي و نشاط جواني آن‌ها جاوداني است، و هم پذيرايي كردن آنان.

تعبير به"لؤلؤًا مَنْثوُرًا"(مرواريد هاي پراكنده) اشاره اي است به زيبايي و صفا و درخشندگي و جذابيت آن‌ها، و هم حضورشان در همه جاي اين بزم الهي.

آيه‌ي بيستم: و از آن جا كه نعمت هاي جهان آخرت به وصف نمي‌آيد، هر قدر هم الفاظ گويا و رسا باشد، در آيه‌ي بعد به صورت سربسته مي‌افزايد:"و هنگامي كه آن‌جا را مي‌نگري نعمت ها وملك عظيمي را مي بيني!"

آيه‌ي بيست و يكم: تا اين‌جا به قسمتي از نعمت هاي بهشتي از قبيل"مساكن" و"تخت ها" و"سايه ها" و"ميوه ها" و"نوشيدني ها" و"ظرف ها" و"گروه پذيرايي كنندگان" اشاره شد، اكنون نوبت وسايل تزئيني بهشتيان است.

مي‌فرمايد:"بر اندام آن‌ها لباس هايي است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباي ضخيم." سپس مي‌افزايد:"و با دستبند هايي از نقره آراسته‌اند."

نقره هايي شفاف كه همچون بلور مي‌درخشد، و از ياقوت و درّ و مرواريد زيباتر است.سرانجام در پايان آيه به عنوان آخرين و مهمترين نعمت از اين سلسله نعمت‌ها مي‌فرمايد:"و پروردگارشان شراب طهور به آنان مي‌نوشاند."

در حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است‌كه: اين شراب" قلب و جان آن‌ها را از همه چيز جز خداوند پاك مي‌كند."

و در حديثي ازرسول خدا(ص)نقل شده كه چشمه ي شراب طهور بر در بهشت قرار دارد:"جرعه اي از اين شراب طهور به آن ها داده مي‌شود و خدا به وسيله ي آن قلوب آن ها را از حسد (و هر گونه صفات رذيله)پاك مي‌سازد."

آيه‌ي بيست و دوم: و در اين آيه، آخرين سخن را در اين زمينه بيان كرده، مي‌فرمايد: از سوي خدا به آن ها گفته مي‌شود:"اين پاداش شماست، و سعي شما (در طريق اطاعت فرمان حق) مورد قدرداني است."

آيه‌ي بيست و سوم: پنج دستور مهم براي موفقيت در اجراي حكم خدا

در اين جا روي سخن را به پيامبر (ص)كرده، دستورات مؤكدي براي هدايت انسان‌ها و صبر و مقاومت در اين راه به او مي‌دهد، در واقع اين آيات راه وصول به آن همه نعمت هاي بي مانند را نشان مي‌دهد كه تنها از طريق تمسك به قرآن و پيروي از رهبري چون پيامبر اسلام(ص) و الهام گرفتن از دستورات او امكان پذير است. نخست مي‌فرمايد:"مسلّماً ما قرآن را بر تو نازل كرديم."

آيه ي بيست و چهارم: سپس پنج دستور مهم به پيامبر(ص) مي‌دهد كه نخستين آن دعوت به صبر و استقامت است، مي فرمايد:"سپس در( تبليغ و اجراي) حكم پروردگارت شكيبا (و با استقامت) باش."

ودر دومين دستور، پيامبر(ص)را از هرگونه سازش بامنحرفان بر حذر داشته، مي‌گويد:"و از هيچ گنهكار يا كافري از آنان اطاعت مكن."

آيه‌ي بيست و پنجم: ولي از آن جا كه صبر و استقامت در برابر هجوم اين مشكلات عظيم كار آساني نيست وپيمودن اين راه دو توشه ي خاصي لازم دارد، در اين آيه مي‌افزايد:" ونام پروردگارت را هر صبح و شام به ياد آور."

آيه‌ي بيست و ششم:" و در شبانگاه براي او سجده كن، و مقدار طولاني از شب او را تسبيح گوي."تا در سايه ي آن " ذكر" و"سجده" و"تسبيح" نيروي لازم وقدرت معنوي و پشتوانه‌ي كافي براي مبارزه با مشكلات اين راه فراهم سازي.

 

آيه‌ي بيست و هفتم: اين يك هشدار است، و انتخاب راه با شماست!

در اين جا معرفي بيشتري از افراد "آثم" و"كفور" كرده، مي‌گويد:"آن‌ها زندگي زود گذر دنيا را دوست دارند، در حالي كه روز سختي را در پشت سر خود رها مي‌‌كنند." سنگين از نظر محاسبه، از نظر طول زمان و فضاحت و رسوايي.

آيه‌ي بيست و هشتم: در اين آيه به آن‌ها هشدار مي‌دهد كه از قدرت خود مغرور نشوند كه اين‌ها را خدا داده، و هر زمان بخواهد به سرعت باز پس مي‌گيرد.

مي‌فرمايد:"ما آن ها را آفريديم، و پيوند هاي وجودشان را محكم كرديم و هر زمان بخواهيم جاي آن‌ها را به گروه ديگري مي‌دهيم."

آيه‌ي بيست و نهم: سپس به كل بحث هايي كه در اين سوره آمده اشاره كرده، مي‌گويد:"اين يك تذكر است، و هر كس بخواهد (با استفاده از آن) راهي به سوي پروردگارش برمي‌گزيند " 

آيه ي سي ام: و از آن جا كه ممكن است افراد كوته نظر از تعبير فوق نوعي تفويض مطلق به بندگان را تصور كنند، مي‌افزايد:" و شما هيچ چيز را نمي‌خواهيد مگر اين كه خدا بخواهد چرا كه خداوند داناي حكيم بوده و هست."

آيه‌ي سي و يكم: و سرانجام در آخرين آيه‌ي اين سوره، به سرنوشت نيكوكاران و بدكاران در يك جمله ي كوتاه و پر معني اشاره كرده، مي‌فرمايد:خدا"هر كس را بخواهد در رحمتش وارد مي‌كند، و براي ظالمان عذاب دردناكي آماده ساخته است."

جالب اين كه در آغاز آيه مي‌گويد:"هركس را بخواهد در رحمت خود وارد مي‌كند"ولي در پايان آيه، عذاب را روي ظالمان متمركز مي‌سازد، واين نشان مي‌دهد كه مشيت او بر عذاب به دنبال مشيت انسان بر ظلم وگناه است، و به قرينه‌ي مقابله روشن مي‌‌شود كه مشيت او در رحمت نيز به دنبال اراده‌ي انسان در ايمان و عمل صالح و اجراي عدل است، وجز اين از حكيم نمي‌توان انتظار داشت.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مطالب مشابه :


تفسیر سوره‌ی انسان

آيا اين سوره در مدينه نازل شده گونه كه در روايات اهل بيت با ايثار در هنگام




بخش پنجم: فرهنگ مصرف.

بر اين اساس، ايثار اهل بيت موارد هر كدام از ايثار اين آيات مدح ايثار اهل بيت ه در سوره




برچسب :