غزلی از صائب تبریزی

یک بار بی خبر به شبستان من درآ   چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
از دوریت چو شام غریبان گرفته‌ایم   از در گشاده‌روی چو صبح وطن درآ
مانند شمع، جامه‌ی فانوس شرم را   بیرون در گذار و به این انجمن درآ
دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است   بند قبا گشوده به آغوش من درآ
آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست   ای سنگدل به صائب شیرین‌سخن درآ


مطالب مشابه :


صائب تبریزی

گزیده ای از زندگینامه صائب تبریزی یکی از بزرگترین شاعران تک بیتی سرا :




صائب تبریزی

امید ما به نماز نکرده بیشترست صائب تبریزی برچسب‌ها: ادبیات و شعر, شعر ناب, اشعار




غزلی از صائب تبریزی

عاشقانه من - غزلی از صائب تبریزی - در مورد اشعار ناب فارسی وعاشقانه های زبان فارسی - عاشقانه من




قطران تبریزی

شعرهای ناب. بهترین اشعار از بهترین شعراء قطران صائب تبریزی; شمس




صائب تبریزی

بهترين و زيباترين اشعار و قطعات فارسی - صائب تبریزی دارد از هر موجه‌ای صائب درین




از نفرتی لبریز

تک بیتی ها و اشعار ناب ایرانی از شعرای مشهور صائب تبریزی. هاتف




برچسب :