تبرک و توسل جستن به پیامبر(ص) و رد عقاید وهابیون با احادیث صحیح

 

خداوند متعال ,پيامبران را بـرانگيخت و سرلوحه دعوت آنان را تبليغ يكتاپرستى وتبيينتوحيد قرارداد.
اين اصل , در قرآن و سنت پيامبر (ص ) به روشنى تبيين شده است وهر مسلمانى بايد, توحيد را از اين منابع زلال بگيرد. تامل در اعتقادها و انديشه هاىوهابيون نشان مى دهد كه آنان در اين اصل اساسى به كلى از قرآن و سنت دور افتاده اند

حرفهای وهابيون به يك نوع تفسير اشتباه در مفهوم عبادت برمی‌گردد. اينها عبادت را از بدو، غلط معنا كردند. تعريفی را كه برای عبادت ارائه دادند با تعريفی كه از آيات قرآنی استفاده می‌شود سازگاری ندارد. اين‌ها می‌گويند؛ هر كس در مقابل ديگری تذللی و خضوعی كند او را عبادت كرده است. كسی كه به ضريح پيغمبر تبرك می‌كند در واقع ايشان را عبادت كرده و عبادت غيرخدا شرك است. بنابراين اعتقاد دارند كسی كه توسل می‌كند و تبرك می‌جويد، مشرك است؛ در حالی‌ كه اين تعريف اصلاً غلط است. صرف كمك خواستن و صرف تذلل كردن عبادت نيست، اولا صرف خواستن عبادت نيست بخاطر اينكه مگر خود وهابيان از يكديگر چيزی نمی‌خواهند؟ مگر به دکتر مراجعه نمی کنند مگه از دکتر خواهش نمی کنند کی هرچه زودتر به آنها یا به بیمار آنها برسد در حالی این دکتر فقط یک سبب است چون بیمار فقط به اذن الله شفا پیدا می کند. حال چرا این دکتر یک سبب است چون خداوند درقرآن به علم اشاره فرموده که اگر به آن اشاره نمی کرد تمام مردم دنیا نمی توانستند یک قرص سردرد بسازند. پس اینجا در می یابیم ایمان به علم یعنی ایمان به خدا و به فرموده خدا در حالی که شاید آن دکتر تا بحال نمازهم نخواده باشد و حتی بعضی از آنان به دین اسلام ایمان نیاورداند. پس به دکتر التماس می کنند که هر چه زودتر به بیمار برسند و زودتر بیمار را معالجه کنند شرک نیست. اما توسل به اولیاء وانبیاء آنان را واسطه ی بین خود و خدا قرار می دهیم. یعنی خدا را به رسولانش قسم می دهیم که حاجت مرا برآورده کند شرک است؟ اما در مطب دکترها و بیمارستانها دکترها را به خدا و کسی مورد پرستش آنان است قسم می دهیم که هر چه زودتر بیمار را معالجه کند که شاید آقای دکتر یک شیطان پرست باشد. در حالی که هیچ چیز بدون اذن الله صورت نمی گیرد.پس به این نیتیجه می رسیم که اگر توسل به اولیاء وصالحان خدا شرک باشد مراجعه و التماس به دکتر از شرک و کفر بالاتر است  پس چرا مطب دکترها را هم جمع نمی کنند؟ بااين حال محل شرک و کفر است اگر توسل جستن به اولیاء و انبیاء شرک است پس خودشان هم مشركند هم کافرهستند. صرف خضوع در مقابل ديگری شرك و عبادت نيست، چرا كه قرآن در مورد پيغمبر (ص) می‌فرمايد: پيغمبر بال تواضعت را در مقابل مؤمنين بگستران. آيا قرآن به پيغمبر دستور می‌دهد شرك بورزد؟!اصلاً حتی سجده كه نهايت تذلل است نيز عبادت محسوب نمی‌شود؛ بخاطر اينكه ملائكه مأمور شدند در مقابل آدم سجده كنند.تنها ابلیس از فرمان سرپیچی کرد و خداوند او را مورد لعن خود قرار داد و او را از درگاه خود راند. حضرت يعقوب و فرزندانش در مقابل حضرت يوسف به سجده افتادند. بنابراين اين به معنای عبادت نيست. عبادت حقيقی اين است كه يك انسان در مقابل معبودی قرار بگيرد، تواضع بكند و معتقد باشد آن معبود اله يارب است. اگر كسی در مقابل آن معبود با اين نيت تواضع كرد، عبادت است. لذا اگر اين عبادت را در مقابل خدا انجام داديم می‌شود توحيد و اگر در مقابل غيرخدا انجام داديم شرك می‌شود. خدا هر تصرفی كند مستقل از اراده ديگران است اما غير خدا هر تصرفی كند، هر كاری انجام بدهد به اذن‌الله است، مستقل از اراده خدا نيست مثل پيغمبران الهی. مگر حضرت عيسی (ع) نمی‌گفت: من از گل برای شما پرنده درست می‌كنم، می‌دمم و اين عمل به اذ ن‌الله است. اين تصرف به اذن الله است، كار الهی نيست، كار اين انسان است البته به اذن خدا. بنابراين وقتی كه ما معتقديم پيامبر اكرم (ص) به خاطر تقربی كه به خدا دارد به اذن الله دعا می‌كند، انسان شفا پيدا می‌كند و حاجتش روا داشته بشود، اين شرك نيست؛ چون معتقد نيستيم كه پيغمبر مستقل از اراده خدا كاری می‌كند؛ بنابراين اساس اشتباه آنان به اين نكته بر می‌گردد. اما اينقدر آنها لجاجت به خرج می‌دهند كه حاضر نيستند دليل منطقی‌ علمایان را گوش دهند.امروزه الْحَمْدُ لِلَّهِ تعداد زیادی از جوانان عربستانی بيدار شده‌اند و افكار پوسيده وهابيت در بين آنان خيلی كاربرد ندارد؛ از نظر عقلی، فكری، قرآنی و سنت پيغمبر (ص)، وهابيت افكاری منحرف، پوسيده و غير قابل عرضه در دنيای جديد است.

افكار منحرف وهابيت بزرگترين دست مايه برای كوبيدن اسلام توسط غربی‌ها است و اين افكار می‌تواند بزرگترين عامل برای معرفی بد اسلام باشد. شبهاتي که درباره نبي مکرم اسلام (ص) بعد از رحلت آن حضرت مطرح مي شود اين است که تبرک به مزار آن رسول الهي شرک مي باشد. اين شبهه که به عنوان يکي از عقايد وهابيت و در واقع يکي از مشهورترين تفکرات و ايده هاي آنان به حساب مي آيد در سده هاي اخير مطرح شده است. آنان عنوان مي کنند که تبرک به آثار انبيا و قبر آنان شرک بوده و اگر کسي در مزار آنان به عبادت خداوند بپردازد نيز مرتکب نوعي شرک شده است. هم چنين اعتقاد دارند که ايجاد بنا بر قبر انبيا در حد شرک است. در زمان حضرت موسی(ع) شیطان به خدمت حضرت موسی رفت و گفت : ای موسی من می خواهم به درگاه خداوند  توبه کنم همانطور که خدای تعالی پدر شما آدم را بخشید مرا هم مورد عفو و بخشش خود قرار دهد حضرت موسی ازاین خبر خیلی خوشحال شد .و خیلی سریع به جایگاه عبادت خود، برای خدا تعالی رفت و فرمود ای پروردگار برای خودم مژده ای دارم، که شیطان از کارهای گذشته اش پیشمان شده و می خواهد توبه کند .خداوند فرمود : ای موسی به شیطان بگو که بر سر قبر آدم سجده ببرد تا او را ببخشم .اما شیطان وقتی این را شنید باز هم از فرمان الهی سرپیچی کرد و گفت : در زمانی که آدم زنده بود برای او سجده نبردم اما الان که مرده است و زیر خاک است چطور برای او سجده می برم. حال الهی به او امر کرد که بر سر قبر آدم(ع) سجده ،آیا این سجده عبادت بود ، آیا خداوند دستور میدهد به شیطان که شرک بورزد.تا او را ببخشد؟؟؟؟؟؟؟؟ 

آیا توسل موجب شرک می گردد.

 

توسل به نبي مکرم اسلام (ص) قبل از خلقت آن حضرت

در حديثي که حاکم در مستدرک ازحضرت عمربن خطاب(رضی الله عنه) ذکر نموده است، اين نکته وجود دارد که او در منابع اديان الهي چنين ديده بود که وقتي حضرت آدم (ع) دچار آن لغزش شد، به درگاه خداوند چنين دعا نمود که پروردگارا! تو را به حق محمد(صلی عیله وسلم) مي خوانم که اين لغزش مرا بپذيری. وقتي به حضرت آدم گفته شد تو چگونه محمد را می شناسی ؟ او در پاسخ گفت : من به هنگام خلقت خود بر استوانه های عرش ديده بودم که نوشته شده بود «لا اله الا الله. محمد رسول الله »، پس از آن جا دانستم که او برترين مخلوقات به نزد توست. خداوند در پاسخ فرمود: ای آدم ! درست گفتی، هيچ خلقی نزد من برتر از محمد(صلی عیله وسلم) نيست، پس مرا به نام او و به حق او بخوان تا من تو را مورد آمرزش قرار دهم. (حاکم نيشابوري، پيشين، ج 2، ص 615).
همان گونه که ملاحظه می گردد، حضرت آدم برای جلب رضايت الهی در مورد آن لغزش، به رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) توسل جسته و با نام او به نزد خداوند تقرب می جويد.

 

 

توسل حضرت عمر(رضی الله عنه) به عباس بن المطلب(رضی الله عنه)

در زمان خلافت حضرت عمر(رضی الله عنه) مردم دچار قحطی شدند که حضرت عمر (رضی الله عنه) به عباس بن عبد المطلب متوسل ‏گرديد و فرمودند: پروردگارا ما در گذشته به پيامبر(صلی عیله وسلم)متوسل مى‏شديم، و رحمت خود را مى‏فرستادى اكنون به عموى پيامبر(صلی عیله وسلم) متوسل مى‏شويم، رحمت خود را بفرست، در اين هنگام باران ريزش كرد و همگى سيراب شدند.

توسل یهودیان به نبی اکرم(ص)قبل از بعثت آن حضرت(ص)

بر اساس اين، قبل از بعثت رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) وقتي يهوديان مدينه و خيبر با کفار و مشرکين اوس و خزرج جنگ مي کردند جهت پيروزی به درگاه الهی دعا می نموده و به رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) قسم ياد مي کردند. آنها به نزد خداوند شفاعت مي جسته و عنوان مي کردند: خداوندا! به حق نبي امي تو را سوگند مي دهيم که ما را بر اين مشرکين پيروز کن. (حاکم نيشابوري، پيشين، ج 1، ص 333؛ بيهقي، ص 343 و طبري، 1415، ج 1، ص 324).
همان گونه که ملاحظه مي گردد، حتی اهل کتاب قبل از بعثت رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) به آن حضرت توسل جسته و برای تقرب به درگاه الهي آن حضرت را شفيع خود قرار مي دادند.

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ (رض) قَالَ: أَصَابَتِ النَّاسَ سَنَةٌ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ (ص)، فَبَيْنَا النَّبِيُّ (ص) يَخْطُبُ فِي يَوْمِ جُمُعَةٍ، قَامَ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَ الْمَالُ وَجَاعَ الْعِيَالُ، فَادْعُ اللَّهَ لَنَا. فَرَفَعَ يَدَيْهِ، وَمَا نَرَى فِي السَّمَاءِ قَزَعَةً، فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا وَضَعَهَا حَتَّى ثَارَ السَّحَابُ أَمْثَالَ الْجِبَالِ، ثُمَّ لَمْ يَنْزِلْ عَنْ مِنْبَرِهِ حَتَّى رَأَيْتُ الْمَطَرَ يَتَحَادَرُ عَلَى لِحْيَتِهِ (ص)، فَمُطِرْنَا يَوْمَنَا ذَلِكَ، وَمِنَ الْغَدِ وَبَعْدَ الْغَدِ، وَالَّذِي يَلِيهِ حَتَّى الْجُمُعَةِ الأُخْرَى، وَقَامَ ذَلِكَ الأَعْرَابِيُّ أَوْ قَالَ غَيْرُهُ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تَهَدَّمَ الْبِنَاءُ وَغَرِقَ الْمَالُ، فَادْعُ اللَّهَ لَنَا. فَرَفَعَ يَدَيْهِ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلا عَلَيْنَا». فَمَا يُشِيرُ بِيَدِهِ إِلَى نَاحِيَةٍ مِنَ السَّحَابِ إِلاَّ انْفَرَجَتْ، وَصَارَتِ الْمَدِينَةُ مِثْلَ الْجَوْبَةِ، وَسَالَ الْوَادِي قَنَاةُ شَهْرًا، وَلَمْ يَجِئْ أَحَدٌ مِنْ نَاحِيَةٍ إِلاَّ حَدَّثَ بِالْجَوْدِ.
(بخارى:933)

انس ابن مالك (رض) مي‏گويد: در زمان رسول‏ الله (ص) مردم دچار قحطسالي شدند. در يكي از روزهاي جمعه كه رسول‏ الله (ص) مشغول ايراد خطبه بود، يكي از اعراب باديه نشين برخاست و گفت: يا رسول ‏خدا! دام‏ها هلاك شدند و اهل و عيال گرسنه اند. براي ما ازخدا طلب باران كن . آنحضرت (ص) دست‏هايش را بلند كرد در حالي كه هيچ ابري در آسمان مشاهده نمی شد. راوی می گويد: سوگند به خدايی كه جانم در يد اوست، هنوز آنحضرت (ص) از دعا فارغ نشده بود كه آسمان مدينه، از ابرهايی مانند كوه، پوشيده شد. پس از خطبه، وقتي كه رسول‏الله (ص)  از منبر پابين آمد، قطره‏های باران از محاسن مبارك ايشان، سرازير بود. روز دوم، سوم، چهارم و تا جمعة بعد، باران ادامه پيدا كرد. در جمعه بعد، همان باديه نشين يا شخص ديگری از ميان جمع، بلند شد و گفت: ای رسول‏خدا! خانه ها خراب شد، اموال و دام‏ها غرق شدند. از خدا بخواه كه باران را متوقف سازد. رسول ‏الله (ص) دست به دعا برداشت و فرمود: «پروردگارا! باران را از مدينه به حوالي آن، منتقل ساز». پس به هر پاره ابری كه اشاره می كرد، پراكنده می شد. و اينگونه، ابرها به اطراف مدينه پراكنده شدند و آسمان مدينه به شكل دايره ای خالي از ابر درآمد. و در اثر باران، رودخانه قنات تا يك ماه جاري بود. و هركس از اطراف مدينه می ‏آمد، خبر از بارندگی مطلوب می ‏داد.

«صفيه دختر عبد المطلب» ، عمه پيامبر گرامى(صلی عیله وسلم)، در رحلت حضرت(صلی عیله وسلم) اشعارى سرود كه دو بيت آن اين است:

«الا يا رسول الله انت رجاؤنا

و كنت بنا برا و لم تك جافيا

و كنت بنابرا رئوفا نبينا

لبيك عليك القوم من كان باكيا» (36)

اى پيامبر گرامى تو اميد ما هستى، تو فرد نيكوكارى بودى و هرگز جفا ننمودى، تو به ما نيكوكار و مهربان بودى، اى پيامبر ما، از اين قوم هر كس گريان است، بايد بر تو اشك بريزد .

از اين قطعه شعر كه در محضر صحابه پيامبر القاء شده و مورخان و سيره نويسان آن را نقل نموده‏اند، امور زير استفاده مى‏شود:

اولا: مكالمه با ارواح و به اصطلاح خطاب به رسول گرامى پس از درگذشت، يك كار جائز و رايجى بوده است، و بر خلاف انديشه «وهابيان» اين نوع خطاب‏ها نه شرك است و نه لغو، آنجا كه گفت: «الا يا رسول الله» .

ثانيا: به حكم جمله «انت رجاؤنا» پيامبر گرامى مورد اميد جامعه اسلامى در تمام احوال بود، حتى پس از فوت نيز رابطه او با ما قطع نشده است و تا روز قیامت برای امت اسلام زنده است

قبل از بعثت رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) وقتي يهوديان مدينه با کفار قتال مي کردند، جهت پيروزي به درگاه الهي دعا نموده و به رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) قسم ياد مي کردند. نتيجه اين که رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) و انبياي الهي انسان هايي هستند که بعد روحاني و اتصال آنان به عالم معنا، سبب شده معنويت بر جسم آنان تجلي يافته و اين جسم نيز به تبع آن روح مقدس و ملکوتي تقدس يابد.

از مجموع اين مباحث چنين نتيجه گيري مي شود که رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) و ديگر انبيا به عنوان شخصيت هاي الهي، انسان هايي هستند که با توجه به بعد روحاني و اتصال آنان به عالم معنا، جنبه معنويت بر جسم آنان تجلي نموده است؛ به اين معنا که وقتي روح آن بزرگواران با عالم ربوبي و برترين مراتب هستي اتصال پيدا نمود، جسم آنان نيز به تبع آن روح مقدس و ملکوتی تقدس مي يابد.
تقدس در جسم و روح انبياي الهی و به خصوص نبي مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) به عنوان امری عادی و قابل پذيرش در ذهن جلوه مي کند؛

 زيرا آنان اولیاء کامل الهی و برگزيده راستين ربوبي هستند و خداوند به

وسيله آنان معجزات خود را در ديدگان انسان ها جلوه گر مي نمايد.

انبياي الهي تجلي دهندگان انوار ربوبي در دل هاي انسان ها هستند. و

جسم آنان مقدس است، همان گونه که روح آنان تقدس دارد و همان طور که با اتصال روحي به ارواح آنان، روح انسان پاک و مطهر مي گردد و از هر نوع رنج و بيماری رهايی می يابد، جسم انسان نيز با دست يابي به اجسام مطهر آنان و توسل به آنان و يا شفاعت جستن به درگاه ربوبی به وسيله آنان، از بيماری و رنج رهايی می يابد.
خداوند، انبيا و به خصوص رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) را به عنوان بندگان پاک و مطهر و مقربان درگاه خويش قرار داد که توسل جستن به آنان نه تنها شرک و زشتي نيست بلکه احترام گذاشتن به انتخاب خداوند است و نيست کسي که به انبياي الهي توسل جويد و از آنها طلب

شفاعت نمايد مگر اين که بخواهد به درگاه خداوند تقرب پيدا کند.

  تبرک به رسول مکرم اسلام (ص) در زمان حيات؛

عَنْ مَحْمُودِ بْنِ الرَّبِيعِ (رض) قَالَ: عَقَلْتُ مِنَ النَّبِيِّ (ص) مَجَّةً مَجَّهَا فِي وَجْهِي وَأَنَا ابْنُ خَمْسِ سِنِينَ مِنْ دَلْوٍ. (بخارى:77)

حمود بن ربيع (رض) مي‏گويد: بخوبي ياد دارم زماني كه من پنج ساله بودم، رسول الله (ص) اندكي آب از دلوی برداشت و پس از مضمضه، آب‏ها را برچهره من پاشيد.

تبرک به بُصاق نبي مکرم اسلام (ص)
در صدر اسلام امت اسلامي رسول مکرم (صلی عیله وسلم) را شخصيتي پاک و مقدس مي دانستند و از اين رو حتي آب دهان پيامبر اسلام (صلی عیله وسلم) نيز به عنوان شفا مورد توجه آنان بود. در صحيح بخاري آمده است که رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) در روز خيبر فرمود: من اين پرچم را در روز آينده به مردي خواهم داد که خداوند تبارک و تعالي به دست او خيبر را فتح کند. آن شخص خدا را دوست دارد و پيغمبر خدا(صلی عیله وسلم) را نيز دوست دارد و از آن سو، خدا و رسولش نيز به او علاقه مند هستند.
مسلمانان بعد از سخن رسول اسلام (صلی عیله وسلم) خوابيدند در حالي که در اين فکر بودند که پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم) اين پرچم را در روز آينده به چه کسي خواهد داد، صبح به نزد پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم) آمدند تا حضرت پرچم را به يکي از آنان دهد، حضرت (صلی عیله وسلم) فرمود: علي کجاست ؟ به او عرض شد که حضرت علي (رضی الله عنه)  از بيماري چشم خويش رنج مي برد، پيغمبر شخصي را به دنبال آن حضرت فرستاد و وقتي حضرت علي (رضی الله عنه) به نزد رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) آمد، پيامبر(صلی عیله وسلم) آب دهان خويش را بر چشمان وي ماليد و رنج و بيماري چشم حضرت کاملاً از بين رفت و گفته شده که حضرت علي (رضی الله عنه) تا آخر عمر خود به هيچ وجه به بيماري چشم مبتلا نشد.
(بخاري، 1401، ج 3، ص 35).

همان گونه که ملاحظه مي گردد، حضرت علي (ع) به وسيله تبرک به آب دهان پيغمبر اسلام (ص) شفا پيدا کرد و اين نشان مي دهد که آثار آن حضرت قابليت تبرک و شفا دارند.
تبرک به آب وضوي پيغمبر اسلام (ص)
مردم در عصر رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) به آب وضوي پيغمبر تبرک مي جستند و رسول اسلام (صلی عیله وسلم) هيچ گاه آنان را از اين عمل نهي ننمود. در صحيح بخاري از انس بن مالک نقل شده که گفت : پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم) را ديدم که به هنگام نماز عصر وضو گرفته بود، وقتي دست خود را در ظرف نهاد مردم نيز از آب اضافي وضوي رسول الله (صلی عیله وسلم) وضو گرفتند و حتي از برخي روايت شده که ما برکات آب وضوي رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) را در بدن خود ملاحظه نموديم، زيرا ديگر بيماري اي نصيب ما نشد.
(پيشين، ص 219 و نسايي، 1348، ج 1، ص 25).
همان گونه که ملاحظه مي گردد، در عصر رسول اسلام (صلی عیله وسلم) مردم به تبرک جستن به وضوي رسول اسلام (صلی عیله وسلم) افتخار مي کردند.
تبرک به موي رسول الله (ص)
يکي ديگر از موارد تبرک به آثار رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) تبرک به موي آن حضرت مي باشد. روايت شده که وقتي حضرت سر خود را اصلاح مي کرد، مردم موي ايشان را به عنوان تبرک جمع مي کردند و پيامبر(صلی عیله وسلم) مانع اين عمل آنان نمي شد. در صحيح مسلم آمده است که پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم) وقتي در منا سر خود را تراشيد، در پاسخ به درخواست مردم، به يکي از اصحاب خود فرمود: موي سر مرا ميان مردم تقسيم کن
. (مسلم، بي تا، ح 323)
هم چنين از انس بن مالک روايت شده است که : من رسول اسلام (صلی عیله وسلم) را ديدم که شخصي سر آن حضرت را در منا تراشيد و اصحاب بر گرد آن حضرت حلقه زده بودند و تنها چيزي که انتظار داشتند اين بود که بتوانند موي آن حضرت را به تبرک بردارند. (پيشين، ص 1812).
و نيز در ترجمه خالد آمده است که : خالد بن وليد در نبردهاي مشهور خويش با روم و ايران که توانست در آن نبردها فتوحاتي نيز داشته باشد، اثري از رسول اسلام (صلی عیله وسلم) در کلاهخود خود داشته است که گفته اند آن اثر، موي پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم) بوده است و گفته شده که او معتقد بود که به وسيله تبرک موجود در اين کلاه همواره در نبردها پيروز مي شده و زخمي به او نمي رسيد.
از خالد پرسيدند چگونه است که تو در اين کلاه موي رسول اسلام (صلی عیله وسلم) را قرار داده اي ؟ او در پاسخ گفت : در سالي رسول اسلام (صلی عیله وسلم) به عمره مشرف شد و سر خود را تراشيد و من موهاي او را در اين کلاهخود قرار دادم و پس از آن نشد که در جنگي شرکت کنم مگر اين که به وسيله اين کلاهخود و تبرک به موي داخل آن پيروز شدم و هر جا که با اين کلاه در جنگي شرکت مي کردم پيروزي با من بود
. (ابن کثير، 1396، ج 7، ص 113 و حاکم نيشابوري، 1406، ج 3، ص 299).

و نيز گفته شده است نزد ام سلمه، همسر پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم)، بعد از رحلت آن حضرت مقداري از موي پيغمبر(صلی عیله وسلم) بود و هرگاه يکي از آشنايان به بيماري دچار مي شد به نزد ام سلمه مي آمد و او موي آن حضرت را در داخل ظرفي از آب تبرک مي نمود و آن شخص بيمار از آن استفاده مي کرد و شفا مي يافت. (بخاري، پيشين، ج 4، ص 27).
و از عبيده نقل شده است که : اگر مويي از رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) به نزد من باشد بهتر از تمام ثروت دنيا نزد من است. (ابن سعد، بي تا، ج 6، ص 63).
همان گونه که ملاحظه مي گردد، در مواردي که عنوان شد، اصحاب و ياران و خاندان آن حضرت به موي وي تبرک جسته و به اين وسيله خود را متبرک مي کردند و تبرک به آثار آن حضرت به عنوان سيره مسلمانان در صدر اسلام محسوب مي شده است.
تبرک به تير و کمان رسول الله
بخاري مي گويد: در جريان صلح حديبيه رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) به همراه اصحاب خود به منطقه اي در محدوده حديبيه وارد شدند که در آن جا گرماي زياد و آب کم، توان همراهان پيامبر(صلی عیله وسلم) را از بين برده بود. اصحاب ايشان به نزد آن حضرت آمده و از کم آبي و سختي تشنگي شکايت کردند، رسول اسلام (صلی عیله وسلم) تيري از کمان خود درآورد و به اصحاب خود داد، آنان آن تير را گرفته و به کنار چاه خشکي رفتند تا به وسيله آن تير تبرک جسته و از چاه آب درآورند. رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) با آن تير ضرباتي بر چاه خشک شده وارد نمود و آب به جوشش آمده و از زمين فوران نمود.
(بخاري، پيشين، ج 2، ص 81).
تبرک به موضع کف دست رسول مکرم اسلام (ص)
تبرک به آثار رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) تنها به آثار مستقيم از پيغمبر اسلام ختم نمي شود بلکه به صورت غير مستقيم و به واسطه نيز از رسول مکرم اسلام تبرک مي جستند. در نقلي از حنظله آمده است : جد من به نزد رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) رفت و عنوان نمود که من داراي دو فرزندي هستم که در ناحيه صورت و بدن خويش دچار تورم هستند، پس از خدا بخواه آنان را از اين بيماري نجات دهد.
پيغمبر اسلام (صلی عیله وسلم) دستي بر سر پدربزرگ من کشيد و فرمود: خدايا! بر آن برکت ده، و برکت داده شد؛ زيرا ما مشاهده کرديم. وقتي پدربزرگ ما شخص بيماری را مي ديد که در صورت و يا بدن او درد يا تورمی بود، دست بر سر خود و موضع کف دست رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) مي کشيد و مي گفت : بسم الله. سپس آن را بر جاي درد و ورم مي گذاشت و آن ورم برطرف مي شد و ما به دفعات اين امر را از جد خود ملاحظه نموديم که به وسيله تبرک جستن به موضع دست رسول اسلام (صلی عیله وسلم) توانست بيماري هايي را شفا دهد. (ابن حنبل، بي تا، ج 5، ص 68).
همان گونه که بيان شد، يکي از مواردي که وهابيت به عنوان محرمات و شرک محسوب مي کند استشفاع به رسول مکرم اسلام (صلی عیله وسلم) مي باشد، در حالي که اين موضوع در تمام زمان ها به عنوان امري مسلّم، از طرف مسلمانان پذيرفته شده بود و حتي قبل از خلقت آن حضرت نيز امري ممکن محسوب مي شد
.


مطالب مشابه :


مطلبی بعنوان تبرک از برادران طریقت قادر کسنزانی

وب سایت بدر - مطلبی بعنوان تبرک از برادران طریقت قادر کسنزانی - خبری و تحلیلی - وب سایت بدر




گفتگوی ایرانفودنیوز با علیرضا بوستانی مدیرعامل شرکت تبرک

نیمرو - گفتگوی ایرانفودنیوز با علیرضا بوستانی مدیرعامل شرکت تبرک سایت خبری صنایع




آخرین قیمت خرید و فروش آزاد

سهام تبرک - آخرین تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت




جملات الهام بخش برای زندگی، جملات زیبا، جملات الهام بخش، سخنان زیبا

همیشه تبرک با حمید . ورود سریع به سایت پیام نور ; دانشگاه ولایت ایرانشهر ;




تبرک و توسل جستن به پیامبر(ص) و رد عقاید وهابیون با احادیث صحیح

اهل سنت وجماعت آستارا - تبرک و توسل جستن به پیامبر(ص) سایت علامه عبدالله بن بیه




تبرک جستن به ضریح امام حسین(ع)

ستاره ی سهیل - تبرک جستن به ضریح امام حسین(ع) - امام زمان ؛ آقای مهربانی ها و خوبی ها - ستاره ی




قیمت سهام شرکت (دفتر سجاد)

سهام تبرک - قیمت سهام تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به




دلتنگتم بخدا

همیشه تبرک با حمید . - دلتنگتم بخدا ورود سریع به سایت پیام نور ; دانشگاه ولایت ایرانشهر ;




تبلیغات تبرک

روزانه ها - تبلیغات تبرک - می توانید مطالب مدیریتی را در سایت مدیر پیشرو پیگیری کنید.




برچسب :