چگونگي گسترش اسلام دربين تركان

چگونگي گسترش اسلام دربين تركان

 رحمت الله همتی استاد
دانشجوی كارشناسي ارشد تاریخ

 

 

 

چكيده:

تركان پس از سقوط ساسانيان توسط اعراب با قلمرو اسلامي همجوار گشته و با پذيرش اسلام، از آسياي مركزي به داخل قلمرو اسلامي سرازير گشتند. تركان با پذيرش اسلام به راحتي توانستند در دولتهاي ايراني همچون سامانيان و خلافت عباسي نفوذ كرده و بعدها حكومت‌هاي مقتدري چون غزنويان، سلجوقيان و حتي امپراطوري عثماني را تشكيل دهند. اينان در عصر دوم عباسي چنان قدرت يافتند كه به راحتي ايرانيان را به حاشيه راندند و حتي به عزل و نصب خليفه مي‌پرداختند و در عصر چهارم عباسي با تشكيل دولت سلجوقي در ايران توانستند امپراطوري به عظمت امپراطوري هخامنشي با مركزيت ايران تشكيل دهند.

كليد واژه:

آسياي مركزي،ايران،سامانيان،تركان،اسلام،عباسيان.

مقدمه:
قوم ترك يكي از اقوام بيابانگرد در جهان بودند كه نظرات مختلفي در باب نژاد و منشاء آنان ارائه شده است.اين قوم پس از ورود به تاريخ جهان دگرگوني هاي بسياري را در زندگي سياسي جوامع بشري ايجاد نمود.آنچه كه مسلم است پيشرفت و تمدن تركان از زمان ورود اسلام به سرزمين آنان و در پي آن مسلمان شدن تركان صورت گرفت به طوري كه توانستند در برهه اي از زمان تاريخ سياسي بخصوص آسياي ميانه و منطقه خاورميانه را در دست گيرند. خاستگاه اوليه تركان در آسياي مركزي بود كه بسياري از آنان پس از برخورد با اعراب مسلمان در طول سه قرن اسلام آوردند و اعتقادات اوليه خود را به فراموشي سپردند.

تركان پس از مسلمان شدن به تدريج دردستگاه حكومتي مسلمانان رخنه كردند و پس از مدتي توانستند اقدام به تشكيل دولت و امپراتوري نمايند و حتي در جهت تثبيت و گسترش اسلام تلاش هاي بي شماري نمايند. در اين مقاله نيز سعي شده است تا موضوعاتي شامل معناي لغوي ترك و نژاد و منشاء آنان، خاسگاه اوليه تركان، اعتقادات اوليه و نحوه اسلام پذيري آنان مورد بررسي قرار گيرد.

ترك ؛معناي لغوي نژادومنشاءآن:
در مورد واژه ترك و معناي لغوي آن نظرات متفاوتي بيان شده است، البته همه ي آنها تقريباً يك معني را مي دهد. واژه ترك به معناي نيرومند و استوار است. كونوف دانشمند روسي معتقد است كه بعدها اين نام به مجموعه اي از اقوام و قبيله هاي ترك داده شده است1. اين معني در روايات چيني نيز ديده مي شود؛ بنابر روايات مورخان چيني توكيوها ازنژاد ترك هستند. اسم چيني توكيو نماينده ي يك اسم جمعي است در زبان مغولي يعني «توركوت» كه معناي تحت اللفظي آن «نيرومند و قوي» است.2 بنا براين در نظر اقوام آسياي ميانه در زمان هاي قديم، ترك ها قوي تر و نيرومندتر از ساير ملل آسيايي بوده اند. كلمه ترك را مشتق از مصدر كلمه «توره مِك». (ture _ mek) درتركی به معني توليد مثل دانسته و قوت نيز معني كرده اند.3

تومسن در آخرين كار تحقيقاتي خود نظري ابراز كرده است كه بر اساس آن واژه ترك به يك قبيله يا احتمال قوي تر به مردمان كه در قلمرو فرمانروايي يك خان قرار داشته اند اطلاق مي شده است. را دلف بر اين نظر است كه ترك هاي قرون ششم يا هشتم ميلادي از قوم اوقوز بوده اند و كتيبه اُرخون نظر او را تاٌييد مي نمايد اوقوز يا ترك خود به چند تيره تقسيم مي شده اند؛ كه تولوس ها ، تارادوش ها، و همچنين تورگش ها در باختر از آن جمله‌اند. قرلوق‌ها، ايغورها و قرقيره‌ها نيز از جمله اقوامي بوده اند كه ترك ناميده مي شدند.4

درمورد نژاد آنان نيز بايد گفت كه براساس معناي لغوي ترك ، اين نژاد يكي از نژادهاي قوي و قدرتمند دنياي قديم بوده، زيرا از آغاز در اقليمي سخت نشو و نما يافته است. موطن اصلي اقوام ترك، آسياي عليا يا به طور دقيق تر مغولستان مركزي عليا است كه در مجاورت سيبريه قرار دارد.5 در منابع آمده است كه «نژاد اجداد اساطيري اين تركان واقعي بر طبق افسانه هاي ملي شان به «گرگ آبي فام» و «ميش وحشي» ميرسد.6 تركان جد بزرگ خود را برتزينه مي دانند و مي گويند : وي از پستان گرگ شير خورده و همين كه بزرگ شد نخستين سردار تركان گشته و تركان را با چادرها وگله ها و رمه ها به جنگ برده است و با همسايگان بويژه چينيان جنگ كرده است. 7

سالنامه نويسان چيني نيز بر همين عقيده اند و مي گويند: جداعلاي توكيوهاگرگ بوده است. قديم ترين جد اعلاي توكيوها را ماده گرگی شير داده است و چون به سن بلوغ رسيده است با اين ماده گرگ جمع شد و از اين وصلت ده پسر به دنيا آمده كه جملگي در غار مادري متولد شدند و در نوك تيرك پرچم توكيوها سر يك گرگ ماده كه از طلا ساخته اند نصب شده است. محافظين شاهان آنها را نيز گرگ مي نامند، چون همه از ماده گرگ به دنيا آمده اند نمي‌خواهند مبداء و منشاء خودشان را فراموش كنند.8

دراين بين نظر تاريخ نويسان مسلمان متفاوت و منطقي تر از ديگرمورخان است بنابراين نظر «تركان از نسل يافث بن نوح (ع) به شمار مي روند ؛ و آنان نژادهاي بسيار دارند».9 در مورد خصلتهاي تركان نيز بايد گفت كه ؛ ‌دو خصيصه در نژاد ترك مشاهده مي شود نخست قوت بنيه و استحكام بدن و ديگري نيروي حياتي كه آن را از نابودي مصون مي دارد و هم حس تطبيق با محيط هاي معنوي و فكري كاملاً متفاوت با يكديگر.10

چيني ها ملت ترك را ملتي و حشي،خشن و ستمگر ناميده اند. «ظاهر و باطن ترك ها يكي است . ترك ها جمجمه اي دارند كه عرض و طولش يكسان است. سر اآنها بزرگ، بالا تنه آنها سترگ و ساق پايشان كوتاه است. هميشه بر اسب سوارند و با كماني در دست در اطراف مزارع و مراتع مي گردند.در طول پانزده قرن غارت و دزدي به زيان چين و ايران ، هيچ تقييري نكرده اند».11 يكي از خصلت هاي تركان برتري نظامي است. «غلامان ترك به وفاداري و محاسن نظامي شهرت داشتند».12 براساس نظر برخي محققين يكي ديگر از خصوصيات اقوام ترك استعداد فرماندهي يا به عبارت بهتر سازماندهي است. نمونه هاي بارز آن تركان غزنوي سلجوقي سلاطين گوركاني هند و به طور كلي امپراطوري تركان را مي توان نام برد تركان غزنوي به تركيب تاريخي افغانستان كنوني شكل بخشيدند، سلجوقيان براي نخستين بار پس از حمله عرب موجبات وحدت شاهنشاهي ايران را فراهم آوردند و عناوين كاملاً ايراني پادشاه را بر روي خود گذاشتند مانند ملك شاه سلجوقي. در هند نيز سلاطين گوركانی مستقر در دهلي موجبات وحدت هند و ايجاد امپراطوري در اين كشور را فراهم كردند.13 اين در صورتي انجام گرفته است كه قبل از آن (اسلام  پذيري) تركان حتي با هم متحد نبودند اما بعد ها چنين سازماندهي راتشكيل داده اند.

تركان و آسياي مركزي (خاستگاه اوليه تركان):
نژاد ترك بين ساكنين تبت و چين شرقي و نژاد آسيايي كهن يا سيبريه شمالي و ملل فينواوگري غربي و سرزمين هاي وسيع سيبريه و استپهاي بين درياي خزر و كوههاي آلتايي بوجود آمد.زبان مشترك اين نژاد در گذشته قطعاً عبارت از مغولي و تنگوزي بوده.14 آسياي مركزي كه به آسياي عليا معروف است منطقه وسيعي است به وسعت تقريبي ده ميليون كيلومتر مربع يعني حدود شش برابر وسعت ايران امروزي اين منطقه از طرف شمال به كوههاي آنكاراي سيبري،‌از طرف جنوب به كوههاي هيماليا، از طرف مشرق به كوههاي شينكا و از طرف غرب به بيابانهاي قزل قوم (شن قرمز ) و قره قوم ( شن سياه) و در نهايت به درياي خزر محدود مي شود. در اين سرزمين پهناور سه نژاد ترك ها، مغول ها و تنگقوتها زندگي مي كردند كه ترك ها اكثريت ساكنين اين منطقه ار تشكيل مي دادند كه عمدتاً در منطقه آلتايي يعني در غرب آسياي ميانه و نزديك به مرزهاي ايران باستان در منطقه اي كه امروزه تركستان ناميده مي شود ساكن بوده اند.15

يكي از محققين چيني بزرگترين رويداد تاريخي در آسياي مركزي را پديد آمدن قوم ترك مي داند كه در قرن ششم ميلادي تحقق يافته. در آن دوران سران قبايل رمه دار صحرا گرد با گرد هماييهايي، اتحاديه قبايل ترك و سپس «خان دولت» ترك را بنيان نهادند.16 اين نظريه مي تواند صحيح باشد و با اندكي تاٌمل و بررسي تاريخ تركان مي توان به اين نكته پي برد. زيرا كه ترك ها پس از اتحاد با يكديگر و بخصوص پس از آشنايي با اسلام ومسلمان شدن توانستند امپراطوري عظيمي را تشكيل دهند و در حدود هزار سال در مناطق وسيعي از آسياي مركزي به حكومت بپردازد.

آسياي مركزي محل زندگي اوليه تركان به علت موقعيت نا مناسب اقتصادي ازدياد جمعيت و اقتصاد شباني حاكم بر منطقه، ضعيف شدن حاكميت هاي سياسي مراكز تمدن رو به گسترش كشاورزي و محاصره شدن صحرا نشينان، راهي براي آنان جز حركت به سوي مراكز تمدن و ثروت باقي نگذاشت اين مهاجرت ها در دو جهت جنوب و شمال غربي صورت مي گرفت. مهاجرت هاي جنوب با ورود به چين سبب تشكيل حكوت هاي مختلف در چين گرديد و مهاجرت هاي غرب خود به دو شاخه تقسيم شد. اولي مهاجرت به سوي شمال درياي خزر كه سبب تشكيل حكومت هايي در شرق اروپاي مركزي گرديد.دومي راه جنوب درياي خزر را در پيش گرفت كه با برخورد به سد دفاعي حاكميت‌هاي مقتدر ايراني تا انقراض سلسله‌ي ساساني  به دست اعراب مسدود باقي ماند ودر همان شمال شرق ايران ساكن شدند.17 كه پس از سقوط ساساني هم مرز با سرزمين هاي اسلامي گشتند و پس از مدتي توانستند با اسلام آوردن وارد ايران وديگر نقاط امپراتوري اسلامي شوند.

جامعه تركان از اختلاط پانصد قبيله به نام «آشينا» پديد آمدند.18 گذران تركان در اين قلمرو گسترده، بيشتر از طريق دامداري و زراعت بوده است كه پس از ورود به كانون هاي جديد اغلب همان شيوه ي اقتصادي پيشين در آسياي مركزي را دنبال كردند.19 مبداء تاريخي تركان از سال 545 ميلادي و روزگار فرمانروايي بومين پانزده است.20 تركان از سده‌هاي دراز در سرزمين هاي شمال چين و بخشي از اراضي چين مي زيستند. ولي تاريخ نگاران مبداء تاريخ تركان را سال 545 ميلادي دانسته اند. زيرا در آستانه ي سال 545م.دامنه ي آتش جنگ ها در سرزمين هاي شمالي كشور چين بالا گرفت. «گائوهوآن» فرمانرواي امپراطوري «وي» شرقي با «آن هو آن» فرمانرواي «ژوانها» و «كوآل يو» شاه «توگون»‌ اتحادي منعقد ساختند و پس از كسب اطمينان، امپراطوري «وي» غربي را مورد حمله قرار داد. «ون دي» فرمانرواي امپراطوري «وي» غربي كوشيد تا در پيكار با دشمنان از قبيله هاي كوچ نشين ترك «توركيت» بهره گيرد.از اين رو براي ايجاد رابطه ي دوستانه سفيري نزد «بومين» خان فرمانرواي تركان «توركيوتها» فرستاد، سفير مذكور در سال  545م. به نزد تركان رفت و از سوي خان ترك پذيرفته شد و تركان نيز از اينكه نماينده ي دولتي بزرگ به سرزمين شان آمده است شادومسرور شدند.زيرا بر اين عقيده بودند كه اتحاد با امپراطوري «وي» آنان را از يوغ اسارت «ژوژانها» خواهد رهانيد.21 بر اساس اين اتحاد و آمدن سفير به نزد تركان، تركان گامي استوار در تاريخ نهادند كه همچنان بر قوت خود باقي است.

اعتقاد تركان قبل از اسلام:
تركان نيز همانند اكثريت ملت ها آيين هاي متفاوتي داشته اند كه يكي از عادت هاي مذهبي تركان پرسش ارواح نياكان ، پرستش «روح آسمان» بود. اين دوگونه پرستش تفاوت هايي داشتند. پرستش ارواح نياكان تنها ويژه ي خان ها و بزرگان بود، ولي پرستش «روح آسمان» آيين همه ي تركان بود. آنها همچنين كوه‌ها را مي‌پرستيدند.22 تركان، آسمان آبي جاودان و الهه‌ي زمين و ارواح كوه‌ها و آبها را مي‌پرستيدند ولي از همان زمان موافق با آيين بودايي نيز بودند.آنان از مبلغان عيسوي كه كشيشهاي نسطوري بودند نيز به گرمي استقبال مي كردند و پس از آشنايي با دين ماني عده اي به دين ماني در آمدند.23 تركان موافق آيين بودايي بودند، زيرا روح ملايمت و رافت آن، روحيه خشن آنان را تحت تاًثير قرار بود و چون ذاتاً قابليت متمدن شدن را داشتند حرمت فوق العاده اي براي مبلغان بودايي كه تا مناطق آنها مي آمدند قابل بودند. دين زرتشتي نيزدر مناطق و سرزمين هاي آسياي مركزي رواج داشت.24

شمنيزم يكي ديگر از باورهاي تركان بود كه به معني سحر و جاودگر، رقاص ، موسيقي شناس و حكيم آمده است.25 به طور كلي اديان و باورهايي كه هنگام ورود اسلام به سرزمين هاي تركان وجود داشتند عبارتند از : 1_اديان سامي و مصيحي 2_اديان محلي آسيا (شمنيزم) 3_ اديان آريايي (زرتشتي ، بودايي، مانويت، مزدكي و هندوئيسم). دين زرتشت هنگام ورود اسلام به تركستان غربي يكي از پر نفوذترين اديان بود به طوري كه بيشترين مبارزات اسلام در ايران و تركستان با پيروان اين دين بوده است.26

تركان و اسلام پذيری آنان:
بعد از رحلت پيامبر(ص)‌ بود كه گسترش اسلام سرلوحه ي خلفاي بعد از وي قرار گرفت. اين گسترش قلمرو امپراطوري اسلام در دوسوي شرق و غرب صورت گرفت.اسلام پس از شكل گيري در سرزمين حجاز براي گسترش از يك سو، قلمرو بيزانس را مورد توجه قرار داد ودر نبرد يرموك در سال 12ه.ق/634م. سوريه را تصرف و در سال 14ه.ق. نيز در جنگ قادسيه ، قدرت شاهنشاهي ساساني را در هم شكست و سپاه اعراب در تعقيب پادشاه ساساني به سواحل آمو دريا (جيحون) رسيدند.27 تازيان به سال 12ه/633م. به ايران تاختند.آخرين شاه ساساني در سال 651م/32ه نزديك مرو كشته شد و لشكريان خليفه در سال 48ه.ق/667م. از جيحون گذشتند.بدين گونه تازيان و تركان براي نخستين بار به زد و خورد مسلحانه پرداختند.28در حقيقت سقوط ساسانيان مرزهاي دنياي اسلام را به سواحل رود جيحون رساند.زيرا از اين پس اسلام بود كه با تركان هم مرز شد.

اوضاع سياسي در سرزمين ماوراء النهر متزلزل بود؛ زيرا درگيريهاي پيوسته آنها را گرفتار كرده بود.اين درگيريها براي مسلمانان - كه سرزمينشان در خراسان با آنان هم مرز بود - خطرناك بود. اين مسئله مسلمان را واداشت براي جلوگيري از آشوب هاي يادشده، آن سرزمين را ضميمه ي حكومت اسلامي كنند واسلام را در آنجا گسترش دهند و قبل از و خيم شدن اوضاع آن منطقه را به سلطه ي خويش در آورند.29 نخستين تماس و رويارويي ترك ها با مسلمانان بنا بر آنچه كه در منابع آمده است از زمان عمربن خطاب در فاصله سالهاي 23_13 ه.ق بوده است كه سلطان ترك جوزجانان در سال 18ه.ق. با مسلمانان عرب قراردادي منعقد نمود.دومين منطقه اي كه ترك ها با نيروي اعراب مسلمان در دوره ي عمربن خطاب روبرو شدند، قفقاز بود كه در سال 23ه.ق توسط عمربن خطاب اعزام شده بودند.30 «گشودن آسياي ميانه با تسليم ما هويه مرزبان  مرو در برابر عبدالله بن عامر عامل بصره اندكي پس از درگذشت يزدگرد در 32/652 آغاز شد»31 لذا ازقرن اول هجري كه اسلام قصد گسترش در سرزمين هاي همجوار را داشت پس از تسخير ايران با تركان روبرو گردید.

در سال 51ه.ق نيزك خان فرمانرواي ترك به اطاعت اعراب در آمد و تهاجم اعراب تا خوارزم ادامه يافت.در سال 54 ه.ق عبيدالله بن زياد - والي خراسان - درماوراء‌النهر دست به فتوحاتي زد در سال 61ه.ق نيز در زمان والي گري مسلم بن زياد،سمرقند به تصرف مسلمانان درآمد. بدين ترتيب از قرن اول هجري، مردم ماوراء النهر به تدريج با اعراب در تماس بودند.هر چند كه در ابتدا به ظاهر تعدادي اندك پذيراي اسلام شدند، اما اين امر توسط علما و روحانيون مسلمان كه همراه بازرگانان وارد سرزمين هاي ترك نشين شدند صورت گرفت.32 بنابراين پس از جاي گرفتن خانوارهاي عرب در مرو وانتصاب عبيدالله بن زياد به حكومت خراسان در سال 54ه/673م. تاخت و تازها آغاز شد. او دست به تاختن در ماوراء النهر گشوده از آمو دريا گذشت و به واحه ي بخارا در آمد.و در اين لشکر كشي توانست مال و برده بسياري به بصره برد.33 البته با انتصاب حجاج بن يوسف به والي گري عراق كه تمام قلمرو شرق ايران نيز تحت اداره وي قرار گرفت و انتصاب  قتيبه بن مسلم از فرماندهان مشهور آن عصر به حكومت اين مناطق در سال 84ه.ق نبرد و بر خورد واقعي ميان جهان اسلام و ترك ها آغاز گرديد.34

پيشرفت اسلام در شرق ايران به علل گوناگون سريع تر از غرب آن بود جايگزين شدن جنگاوران عرب و خانوار و متابعان ايشان در مراكزي مانند نيشابور و مرو و بخارا و بلخ بيشتر از مغرب ايران بود.زيرا كه ضرورت پايگاههاي عرب در كنار راه آسياي ميانه بيشتر از غرب ايران بود.ديگر اينكه نفوذ دستگاه روحانيت زرتشتي در شرق بويژه در ماوراء النهر و افغانستان كه در فرمان ساسانيان نبود، ضعيف تر از فارس و اصفهان و كرمان بود.35 جريان گرايش به اسلام شايد در مشرق ايران و آسياي ميانه از آنرو با مغرب متفاوت شد كه اوضاع سياسي و اجتماعي در هر يك از اين دو سرزمين متفاوت بود.زيرا بزرگان شاهنشاهي ساساني به شرق گريختند يا بيشتر ايشان پس از اندكي از حمله ي عرب اسلام پذيرفتند.طبقه ي دبيران ساساني بي درنگ به سوي پيروزمندان رفتند ولي اسلام آوردن ايشان چندان ضرورت نداشت و تعدادي هم مسلمان نشدند.به دليل اينكه ايران شرقي و آسياي ميانه هر دو داراي شهرهاي واحه اي هستند تا شهرهاي غربي كه روستا بسيار دارند جريان اسلامي شدن در شرق بسيار سريع تر در ميان مردم عادي روي نمود.36

يكي ديگر از راههاي گسترش اسلام جاده ابريشم بود مبلغاني كه از مركز تجاري اين گذرگاه به همراه كاروانها با امنيت كامل تا چين سفر مي‌كردند. در گسترش انديشه در تركستان و آسياي مركزي موثر بودند.اسلام نيز در سايه جاده ابريشم و با استفاده ازبازرگانان مسلمان توانست تا چين گسترش يابد.37

البته اعراب وقتي ايران را تصرف كردند، در نيمه ي اول قرن دوم هجري، براي تسلط بر سغد قديم، يا ماوراي جيحون، با ترك ها روبرو گرديدند. ترك هاي اين ناحيه در آن زمان مزدايي يا بودايي بودند.براي مقاومت در برابر اعراب مسلمان از چيني ها كمك طلبيدند.لشكريان چين در سال 751م. نزديك تاشکندشكست خوردند و به اين طريق، اسلام به ماوراي جيحون راه يافت.38 بنابراين كاري را كه مبلغان در پيش گرفته بودند و همراه با كاروانهاي تجاري به تبليغ دين مي پرداختند بسيار راحت تر از غازيان بود. هر چند كه در اين كار توفيق چنداني نيافتند. اما عامل مؤثري براي آشنايي قوم ترك با اسلام بودند.

از نخستين برخورد تركان با جهان اسلام تا همه گير شدن اسلام در ميان تركان حدود سيصد سال طول كشيد. ورود تركان به عالم اسلام از سه طريق صورت گرفت:

1_قبول انفرادي اسلام توسط تركان از طريق غلامي و بردگي (131_21/751_642م)

2_تغيير دين به صورت گروهي، پرداختن در انجام وظيفه در سپاه به صورت ايلي و اداره ي جامعه (243_131ه/861_751م)

3_تشكيل حكومت هاي تركان و همه گير شدن اسلام در ميان آنان (322_243ه/940_861م).39 لذا در قرن هفتم ميلادي امپراطوري بزرگ نوخاسته عرب (اسلامي) امپراطوری ايران را نابود ساخت. سپس به آسياي مركزي حمله برد و آنجا را گشود و مردم آسياي مركزي را به دين اسلام در آوردند.تا قرن هفتم ميلادي روند اسلامي شدن بخش جنوبي آسياي مركزي به طور كلي انجام پذيرفت.40

محققان در نوع پذيرش اسلام توسط تركان اختلاف نظر دارند. عده اي بر اين عقيده اند كه اسلام در آغاز به علت فعاليت هاي شخصي مبلغان گسترش نيافت بلكه گسترش آن از طريق كشمكشهاي نظامي و روابط مسالمت آميزي صورت گرفت كه قدرت اسلامي با جامعه‌ها و دولت هاي بيگانه داشت.41 اما عده اي بر اين نظرند كه «در اويش و مبلغان كه براي تبليغ آيين اسلام به درون دشتهاي آسياي ميانه مي‌رفتند،در تغيير آيين تركان بيش از اقدامات نظامي مؤثر بوده اند.»42 هر چند كه تلاش هاي مبلغان بي تاٌثير نبودند اما با توجه به فتوحاتي كه اعراب در سرزمين هاي شرقي خلافت داشتند و پس ازآن مردم را وادار به پذيرش اسلام مي‌نمودند بايد گفت كه نظريه اول درست تر است و به واقعيت نزديكتر. همان طور هم كه در مطالب گذشته ذكر شد بسياري از واليان خراساني پس از فتح سرزمين هاي ماوراء النهر برده هاي بسياري را به غنيمت مي گرفتند كه اينان مجبور به پذيرش اسلام مي شدند.«اسلام آوردن ترك ها در اصل در قرن چهارم هجري قمري / دهم ميلادي صورت گرفت.»43 كه مصادف بود با دوران حكومت سامانيان در ايران شرقي.

سامانيان از 389 تا 261 ه.ق در بخارا فرمانروايي كردند قدرت قلمرو ايشان از كرانه هاي جنوبي درياي خزر تا كاشغر گسترش داشت. اينان كوشش بسياري كردند اسلام را ميان صحرا گردان آن سوي رود جيحون رواج دهند و در حدود سال 343ه خاندان سلجوق، از تركان اوغوز به دين اسلام در آمدند.44 نبرد سامانيان در سرزمين هاي ماوراء النهر و تهاجم عليه قوم ترك با عنوان ترويج دين اسلام بود عليه جهان ترك كه بي دين يا نسطوري بودند. البته وقتي كه عشاير ترك اين مناطق سر حدي به دين اسلام وارد شدند، وضع تغيير پذيرفت و اين اقدام كه با نهايت پا فشاري و كمال تعصب از طرف سامانيان به عمل آمد و تركان را به ديانت اسلام وادار مي ساخت، به ضرر خود سامانيان تمام شد. زيرا درهاي جامعه مسلمانان بر روي تركان باز شد و روساي قبايل ترك نيز از قبول دين اسلام جز اين منظور نداشتند.45 قبل از اسلام پذيري تركان اينان حق ورود به سرزمين هاي اسلامي را نداشتند اما پس از اسلام آوردن  چون تركان، نيز مسلمان بودند پس ورود به سرزمين هاي اسلامي نيز براي آنان مانعي نداشت و به راحتي مي توانستند در هر منطقه اي كه مي خواستند زندگي كنند.

در سال (283ه/900م) اسلام به طور كلي هم در سايه فتوح ترك ها هم در سايه علما و متصوفاتي كه همراه كاروانهاي تجاري مي آمدند مرزهاي خود راگسترش داده و در ميان ترك هاي شمن پرست،نفوذ كردند به طوري كه المقتدر خليفه عباسي براي مسلمان كردن تمامي قبايل ترك، فعاليت و تلاشي هاي جدي به خرج داده و بعد از مدت زماني كه ترك هاي بلغار و خان اويغور دين ماني ، خان خزرها دين يهوديت، خان بلغار ( ولگا) مسحيت را پذيرفته بودند، براي مسلمان شدن از المقتدر خليفه عباسي در خواست كردند كه براي آنها روحانيون مسلمان جهت تعليم دين اسلام به قلمروشان بفرستد و خليفه نيز هياٌتي به رياست ابن فظلان به اين منطقه اعزام نمود.46 واقعه اي مهم كه با مسلمان شدن بلغارهاي ولگا ارتباط نزديك دارد و حاكي از موفقيت هاي تبليغات اسلامي در ميان تركان است، اسلام پذيري قومي ترك و پر شمار ( حدود200 هزار چادر) در سال343ه.ق/960م ساتوق بغراخان عبدالكريم با پذيرش اسلام تمام افراد ايل خود رابه پذيرش اسلام كشاند.وي در ماوراء النهر اولين دولت ترك مسلمان (قره خانيان)را بنياد نهاد.47

حكومت قراخانيان يكي از حكومت هاي ترك بود كه اسلامي شدن ترك ها را به مفهوم كامل آن مسجل كرده و حكومتي بود كه اسلام را به صورت دين رسمي و ملي ترك ها در آورد.البته غز ها و قرلق ها بيش از آن در قرن سوم هجري /نهم ميلادي به اسلام گرويدن را آغاز كرده بودند.48 اما نه به اين گستردگي كه كل ايل هم زمان مسلمان شوند.در حقيقت تركان از دوران اموي و درپي فتوحات اسلامي در سرزمين هاي ماوراءالنهر به جامعه ي اسلامي رخنه كردند؛ اما هيچ گونه تأٌثير سياسي در جامعه ي اسلامي نداشتند.آنان از دوران عباسي به متن زندگي اسلامي وارد شدند.49 نفوذ قبايل ترك در ايران و نواحي عربي زبان سبب گماشته شدن آنان در مشاغل سپاهي گشت كه ابتدا در دربار خلافت و بعدا در تمام بين النهرين و ساير سرزمين هاي اسلامي افزوده مي گردد. تركان رهبري نظامي را نيز كسب كردند. زيرا تركان كه وارد دنياي اسلام مي شدند در ابتدا به صورت اسير جنگي و غلام و برده وگاه به صورت تاجر و بازرگان بودند و پس از اينكه نيرو، توان و مهارت نظامي خود را بروز دادند حتي توانستند در سپاه خليفه عباسي نيز نفوذ كرده و ازاين طريق گاه بر مسند قدرت تكيه زنند.این نفوذ در عصر معتصم عباسي به اوج خود رسيد.50

توسعه تشكيلات بردگان در دستگاه خلافت عباسي اززماني آغاز گرديد كه خلفاي عباسي نخست مواجب اعراب را كه در خدمت ارتش خلافت بودند تقليل دادند و پس از انقضاي خدمت آنان پولي را كه براي زمان تقاعدشان اندوخته شده بود صرف خريد غلامان ترك كردند.51 نخستين خليفه عباسي كه تركان را وارد سپاه كرد منصور بود، اما عده ي آنان در آن روزها آن قدر زياد نمي شد. ازدياد تركان در دستگاه عباسي از زمان خليفه معتصم آغاز شد.52 از اوايل سده سوم هجري امراي مسلمان در كليه ي نواحي شرقي خلافت رفته رفته بر اتكايشان به سپاهيان تشكيل يافته از غلامان ترك مي افزودند. خلفا در مورد نگهبانان خاصه به غلامان ترك متكي گشتند و در صدد آن بودند كه از آنان به عنوان وزنه تعادلي در برابر طبقه ي نظامي بومي دهقانان استفاده كنند.53 معتصم به تركان كه خويشان مادري او بودند بيش از اعراب و ايرانيان اعتماد داشت. معتصم معتقد بود كه «خدمت را هيچ طايفه اي به ازترك نيست»54 به همين جهت اميران ترك بيشتر از ساير امرا مورد عنايت او بودند.

در سال 220ه معتصم عباسي به دليل عدم اعتماد به دو عنصر ايراني و عرب براي حمايت و پيشتيباني از مركز خلافت، شمار زيادي از غلامان ترك را از سمرقند،بخارا،فرقانه و ديگر مناطق تركستان به بغداد آورد و آنان را وارد سپاه خود كرد و حفاظت از جان خويش را به آنان سپرد. علت ديگري كه معتصم را به اتخاذ چنين تدبيري واداشت، ارتباط مادري او با تركان بود. زيرا مادر وي يك كنيز ترك بود و ترك ها دايي خليفه محسوب مي شدند.55 معتصم آنان را از ماوراء النهر آورد. اين  كار از راه هاي تجارت و خريد برده، اسير كردن آنان در جنگ ها يا هدايايي كه استانداران اين مناطق به شكل برده به خليفه مي دادند، صورت مي گرفت.56 اين امر بخصوص در قرن اول هجري صورت گرفت كه اشخاصي همچون عبدالله بن عامر عبيدالله بن زياد و ديگر واليان اموي در خراسان،بردگان زيادي را از بخارا  او سمرقند با خود به عراق آوردند.

معتصم جمع آوري و خريد غلامان ترك را دوست داشت و چهار هزار غلام ترك فراهم آورد كه اقسام ديبا و كمرو زيور طلا به آنها پوشانيد و لباس آن ها را از ديگر سپاهيان  ممتاز كرد.57 پذيرفتن سربازان حرفه اي ترك در خدمت اميران مسلمان، تركان را نيز با اسلام مرتبط ساخت. زيرا «اسلام از طريق همين سربازان زود مسلمان شدۀ ترك، خيلي آسان تر از آن به تركان آسياي مركزي راه يافت.»58 تركان به سبب نيرومندي و چالاكي و زيبايي خويش در رزم و بزم همه جا از خود لياقت نشان مي دادند.خلفا حتي قبل از معتصم نيز از توجه به تربيت آنها غافل نبودند اقتضاي خوي بداوت وخشونت و سادگي زندگي ايلي، آنها را در خدمات لشكري برتري مي داد.حس سلحشوري و عادت به فرمانبرداري از امراء خويش مخصوصاً در آن دوره يي كه ثروت و تجمل عرب را به كلي تن آسان و آرامجوي كرده بود، ارزش تركان در نظر خليفه بيشتر شد.59

پيدايش اين طبقه تازه نه تنها در دستگاه خلافت ذوق و شيوه تاره پديد آورد بلكه فاصله اي را كه از عهد مامون بين خليفه و اهل بغداد پديد آمده بود،افزود. تركان در خدمت معتصم از خود علاقه و كفايت نشان دادند. چنانکه دفع بابك و خرم دينان و فتح عموريه تا حدي به اهتمام يا كمك امراء آنها مانند اشناس، ايناخ و بغا صورت يافت و اين امر خود موجب نفوذ آنها در دستگاه خلافت بود.60 بنابراين مي توان گفت كه نفوذ تركان در قلمرو اسلام نتيجه ي همان فتوحات اعراب مسلمان در آسياي مركزي و رواج رسم بردگي بوده است كه اين خود به ضرر دستگاه خلافت انجاميد.چنانكه بدان اشاره خواهد شد تركان داراي قدرت بسياري مي شوند كه به راحتي خليفه را عزل و نصب و حتي به قتل مي رسانند.

دلايل اسلام پذيري تركان:

اديان مختلف به راحتي توانسته بودند در ميان تركان نفوذ كنند. علل نفوذ اديان مختلف در ميان ترك ها را بايد سادگي آيين و اعتقادات و تساهل مذهبي آنها و همچنين پراكندگي جمعيت و عدم وجود يك حكومت متمركزبا يك دين رسمي ذكر بود.61 در سايه همين سادگي و عدم وحدت و داشتن يك دين رسمي بود كه اسلام توانست در بين تركان نفوذ كند. اما اسلام پذيري تركان دلايل مختلفي داشت. آنان به دليل حملات پي در پي مسلمانان و اسارت و بردگي به آنان خشم و نفرت بسياري از مسلمانان داشتند. گاهي اوقات،‌اسلام آنان پوششي براي بدست آوردن فرصت مناسبي بود تا نقاب از چهره ي خصمانه شان كنار رود.62

برخي علل اقتصادي را در مورد اسلام آوردن ملّت هاي مختلف ذكر نموده اند و ترك ها نيز از اين قاعده مستثني نيستند. زيرا همان طور كه ذكر شد تركان كه در آسياي مركزي زندگي مي كردند، اين منطقه به علّت موقعيت نا مناسب اقتصادي و ازدياد جمعيت و اقتصاد شباني ديگر جواب گوي نيازهاي اقتصادي تركان نبود. از طرفي نيز سد دفاعي محكمي همچون مسلمانان در مقابل آنان قرار گرفته بودند كه مانعي بزرگ براي ورود آنان به سرزمين هاي حاصلخيز همجوار بود. مسلمان شدن اين قوم براي آنها امكان مهاجرت و سكونت در ديار اسلام را فراهم مي آورد؛ زيرا اسلام كافي بود كه امتيازات اسلام را به آنها بدهد و راه را براي نفوذ در دستگاه عباسي باز كند.63 لذا «فقط مسلمان شدن آنان مي توانست موجب برقرار كردن روابط صميمانه تري با فرهنگ دنياي اسلامي شود. »64  از طرفي به محض  اينكه در سال 110 هجري «جزيه از تازه مسلمانان برداشته شده در سمرقند و ساير شهرهاي ماوراءالنهر به طور سيل آسا مردم به اسلام گرويدند.»65 برخي از تركان نيز همين كه جزء سپاهيان خليفه در آمدند براي نزديك شدن به خليفه اسلام آوردند و پاره اي از آنان به دين خود مانده و تظاهر به دين اسلام مي كردند.66

يكي ديگر از علل اسلام آوردن تركان اتحادي بود كه بين اعراب و تركان بسته شد. حملاتي كه از طرف چينيان نسبت به ترك ها صورت مي گرفت سبب تصرف مناطقي و اسارت بغاتور تودن امير تا شكند توسط چينيان  شد كه پسرش براي رهايي پدر از اعراب درخواست كمك نموده و نيروهاي عباسيان تحت فرماندهي زيادبن صالح با حمايت و پشتيباني ترك ها در جنگ هاي معروف تلاس، خطر چيني ها را دفع كردند. اين جنگ در سال 133 ه ق. صورت گرفت كه باعث خاتمه دادن به روابط خصمانه ميان ترك ها و اعراب و ايجاد روابط حسنه توأم با صلح و پذيرش اسلام شد.67 پيروزي در اين جنگ نيز خود مي توانددليل ديگري براسلام آوردن تركان باشد. زيرا اين،‌ پيروزي به نوعي نشان دهنده برتري قدرت اعراب بر تركان بود و تركان دريافته بودند كه در مقابل سپاه عظيم و قدرتمند اعراب توان مقابله ندارند پس صلح كرده و اسلام آوردند.

مسئله ديگري كه برخي محققين به آن توجه دارند اين است كه آنچه كه موجب سهولت نفوذ اسلام در بين ترك ها گرديد، شباهت هايي بود كه اسلام با شمنيسم داشت و اصول و قواعد اسلام بيشتر از هر دين دیگري با روح ترك ها سازگار بود. از طرفي نيز مسئله جهاد موجود در اسلام متناسب با روح جنگاوري و جنگجويي ترك  ها بود و همچنين بقاي روح موجود در فلسفه شمن ها با مسئله ي آخرت كه در دين اسلام وجود داشت و نيز عقايد دوزخ و قرباني كردن در راه خدا و نياكان كه در اسلام قرباني در راه خدا از مسائل و مشابهت هايي بود كه ترك ها را بيشتر به اسلام متمايل كرده بود.68

مبلغان اسلام براي گسترش اسلام در ميان تركان سخن از گناه و عذاب جهنم و بهشت مي گفتند كه اين سخنان در ميان ترك ها تازگي نداشت چرا كه آنها همين سخنان را از مبلغان مسيحي، مانوي و بودايي شنيده بودند، بنابراين «برتري اصلي اسلام بر اديان ديگر طبيعتاً مبني بر اين واقعيت بوده است.  كه در حوزه فرهنگ مادي و معنوي، دنياي اسلام برتري چشمگيري نسبت به ساير اقوام متمدن دوران مورد بحث داشته است»69

دليل ديگري كه مي توان براي مسلمان شدن تركان نام برد، توجه بيش از حد خلفا به آنها بود. « پس از مأمون ، معتصم با لله در سال 218 هجري خليفه شد و تركان را مغرب درگاه ساخته بكارهاي بزرگ گماشت. »70 تركان تركستان كه  از پيشرفت همشهريان خود و نفوذ و قدرت آنها در دستگاه خلافت آگاه شده بودند گروه گروه به ممالك اسلامي روي آوردند و براي جاه و مال و مقام به مسلماني تظاهر كردند. از آن جمله در سال350 ه. دويست هزار خرگاه ترك يك باره اسلام آوردند و اگر دست كم در هر خرگاه پنج ترك بوده در آن سال يك ميليون ترك مسلمان شدند و در سال 435 ه، ده هزار خرگاه از مردم كاشغر و بلاساگون اسلام آوردند.71  بنابراين تركان به دلايل مختلفي از جمله مسائل اقتصادي، اجتماعي و دست يافتن به مقامات نظامي و سياسي بود كه اسلام آوردند.

خدمات متقابل اسلام و تركان:

در باب خدمات بايد گفت كه به طور متقابل وجود داشته است. به عبارت ديگر خدمات متقابل را بايد در دو مقوله جدا از هم بررسي نمود: الف) خدمات اسلام به تركان  ب) خدمات قوم ترك به اسلام.   

الف) خدمات اسلام به تركان: اين خدمات نيز در زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي و سياسی و نظامي بود. قبول دين اسلام به وسيله تركان، آميزش آنهارا با ايرانيان آسان نمود و اين تركان از سياست عمومي اسلام كه عدم امتياز بين نژادها و انساب در ميان مسلمانان بود، استفاده كرده و از بندگي به شهرياري رسيدند.72 مسئله قابل ذكر ديگر اين است كه تا قبل از نفوذ اسلام در ميان تركان، ترك ها هيچ خطي از خودشان نداشتند و به همين دليل به محض نفوذ و گسترش مسلماني در آسياي ميانه، ترك ها سريعاً خط عربي را اخذ كردند و با آن خط نوشتار را آغاز نمودند. 73

از بعد نظامي و سياسي نيز مي توان گفت كه؛ ‌ تركان پس از قبول اسلام موفق به تشكيل امپراطوري طولاني مدّت شدند. قبل از آن به دليل نداشتن يك دين مشترك، نتوانستند متحد شوند و  به يك قدرت واحد دست پيدا كنند. زيرا تنها اسلام بود كه روحيه ي اتحاد تركان را تقويت كرد و از مستحيل شدن آنان جلوگيري نمود. تركان پس از قبول اسلام و بدست آوردن اقتدار جهاني مدّت ده قرن قدرت سياسي جهان اسلام و جاده هاي ارتباطي مهم دنيا را بدست گرفتند.74 اسلام سبب قدرت  يا بي روز افزون تركان گشت. در قرن چهارم هجري سلسله ي سامانيان در خراسان و ماوراءالنهر حكومت مي كردند و پايتخت آنها شهر بخارا بود. اينان سعي كردند به پيروي از خلفاي عباسي بغداد‌، سپاهي از غلامان ترك تشيكل دهند تا از اين طريق وابستگي به زمين داران بزرگ را از ميان بردارند. از اين رو به استخدام غلامان ترك در سپاه روي آوردند. از ميان اين غلامان ترك  فرماندهان بزرگي چون الپتگين و سبكتگين برخاستند كه به تدريج در كارهاي سياسي نيز دخالت مي كردند.75 بدين ترتيب پايه هاي اولين حكومت ترك در ايران را پاي ريزي كردند و بعدها حكومت غزنويان را بوجود آوردند. «غلامان ترك بواسطه جنگاوريشان بسيار با ارزش بودند، و اميران ساماني مدارسي جهت غلامان داشتند كه آنها را در مدارس براي خدمات نظامي يا اداري تربيت مي كردند.»76

مرداني نظير الپتكين و سبكتگين نمونه ي عالي استحاله ي غلامان تركي هستند كه در خدمت سپاه اسلام بودند، در جواني و در سني انعطاف پذير به عالم اسلام آورده شدند و در محيط گسترده ي تمدن اسلامي غوطه خوردند و در اين محيط به مقام عالي فرماندهي رسيدند. 77 قدرت ترك پيوسته رو به فزوني مي رفت و بخصوص همين كه قسمت اعظم اين قوم به اسلام گرويد، ديگر تركان به عنوان دشمن دين تلفي نشدند و حتي كساني را كه در راه اسلام بر ضد آنها جهاد مي كردند از مرزهاي خراسان جمع آوري نمودند و ماوراءالنهر به صورت غنيمتي به تصرف فرمانروايان جديدي از نژاد ترك درآمد.78 «گمان مي رود كه اسلام پذيري اقوام ترك و حرارت و شوق آنان به جهاد، آنها را در استيلاي بر بخش وسيعي از خاورميانه كمك كرده باشد.»79 در قرن پنجم هجري، اقوام تركي به نام سلجوقي به راهنمايي رؤساي جدي و با اراده اي، كشوري به بزرگي كشور پهناور هخامنشي تأسيس كردند كه مركز آن ايران بود.80

از اواخر دوره معتصم در بار خلافت تماماً به دست تركان افتاده بود و خليفه هيچ اراده اي از خود در باب حكومت نداشت. با اين همه تا معتصم زنده بود «تركان چون درم خريدگان او بودند از او فرمانبرداري مي كردند. اما پس از او ديگر از هيچ خليفه اطاعت نمي كردند.»81 كه اينها از نشانه هاي قدرت يا بي تركان پس از اسلام آوردن بود. تركان در دولت عباسيان حتي بردار الخلافه مسلط شدند و قدرت واقعي خود را در همه ي مناطق گستراندند و پس از اينكه به اين باور رسيدند كه به ناچار بايد بر شخص خليفه چيره شوند، طرحي ديگر ريختند تا قدرت آنان استمرار يابد، از اين رو بر او مسلط شدند، تحركاتش را زير نظر مي گرفتند، در درگيريهاي سياسي شركت مي كردند به گونه اي كه رهبران ترك اصحاب حل و عقد شدند و خلافت جز با موافقت و رضايت آنان امكان پذير نبود. 82

قدرت تركان به حدي افزايش يافته بود كه؛ «تا مدتي خلفا را به ميل خود عزل و نصب مي كردند.»83 چون معتصم در 18 ربيع الاول 227 ه.ق/ ژانويه 842 م. از جهان درگذشت، خلافت به كسي رسيد كه در بند سربازان ترك بود.  وقايع عمده خلافت متوكل نيز به تلاش او در رها شدن از وابستگي به تركان مربوط مي شد.84 و اين نشان از قدرت فراوان تركان در دربار عباسي بود. اين قدرت به حدي نمايان بود كه ديگر از آن همه نفوذ ايرانيان در دستگاه عباسي اثري نمانده بود. بجز افرادي كه در دستگاه سلجوقي همانند عميدالملك كندري و خواجه نظام الملك طوسي خدمت مي كردند و نفوذ ايرانيان بيشتر در دستگاه تركان سلجوقي بود تا خلافت عباسي. 

متوكل خليفه عباسي كه درصدد محدود كردن قدرت تركان و ايجاد نفاق بين آنها برآمد، با ضبط اموال سپهسالار خود صيف واعطاي آن به سپهسالار ديگري به نام فتح بن خاقان كوشيد تا ميان تركان اختلاف و تفرقه بيندازد، اما صيف و سپهسالار ديرگي به نام بغا متوكل خليفه عباسي را در شب چهارم سال 247 ه. ق همراه فتح بن خاقان به قتل رساندند.85 تركان در انتصاب خليفه نيز دست داشتند بعد از قتل متوكل «تركان مستعين، نوۀ  متوكل را به خلافت برداشتند.»86 آنان پس از قتل متوكل سيطره ي خود را بر حكومت عباسي تشديد كردند، مستعين (225 ه) را  كشتند و با معتز بيعت كردند، اما عرصه را نيز بر او تنگ كردند تا اينكه در سال 254 ه كشته شد،‌خليفه مهتدي نيز به دست آنان كشته شد.87

مورخان در مورد قدرت بيشمار تركان نوشته اند كه؛‌ « هنگامي كه المعتز خليفه شد منجمان گردآمدند تا مدت خلافت او را پيشگويي كنند، مردي از آن ميان برخاسته گفت: محتاج به پيشگوئي منجمان نيست مدت خلافت خليفه بسته بنظر تركان است و تا هر مدتي كه آنان بخواهند خليفه باقي خواهد ماند.»88 بنابراين از مهمترين خدمات اسلام به تركان مي توان از فرهنگ و تمدن و شهر نشيني، بالاخص موقعيت هاي سياسي و قدرت يابي نظامي آنان نام برد.

ب) خدمات تركان به اسلام: خدماتي را كه تركان براي اسلام انجام دادند شايد بتوان گفت كه براي تثبيت اسلام و بقاي آن در آن  دوران داراي اهميت فراواني بوده است. زيرا  «استيلاي تركان سلجوقي در دوران بحراني جهان اسلام سبب تثبيت مجدد قدرت ويكي از بزرگترين و بهترين فرهنگ ها و تمدن هاي جهان به موجوديت خود ادامه داد.»89 تركان با گرويدن به اسلام در فعال كردن انديشه هاي جهاد براي گسترش اسلام، نقش فداكارانه ي زيادي داشتند. ايدئولوژي اسلام در آغاز انگيزه اي براي تحرك اعراب بود كه از سرعت و شتاب اين انگيزه بعد از يك قرن كاسته شد. اما ترك ها با قبول اسلام به مدت ده قرن در راه عظمت و گسترش اسلام فداكاري كردند.90

فرمانروايان ترك پس از اسلام آوردن خويش حتي در همان نسل اول به نوبه خود وظيفه ي تبليغ و ترويج اسلام را جدّي گرفته در جهادهايي كه به سود اسلام   مي شد از جهات اسلامي پيروي مي كردند.91 پس از استيلاي سلجوقيان،‌نقش سياسي عالم اسلام به عهده ي آنان واگذار شد اعراب با از ست دادن قدرت، راه را براي سلجوقيان گشودند. يكي از عناصر و قدرت هاي مهمي كه در جهان اسلامي در مقابل تعرض و تهاجم صليبيان مقاومت كرد، تركان مسلمان شده  سلجوقي بودند. در نبرد عين جالوت نيز كه در سال 656 ه روي داد اين حكومت تركان مماليك بود كه با شكست دادن مغولان، مانع از گسترش حاكميت مغولان بر شرق مديترانه گرديد.92 و در نهايت همين مملوكان فاتح جنگ هاي صليبي شدند. جهان اسلام در داخل و خارج از قلمرو خود با بحران هاي سياسي مواجه بود، كه سلجوقيان با قدرت  سياسي جديد،‌حاكميتي متمركز به وجود آوردند و با ايجاد مؤسسه هايي و ايجاد كردن عناصر جديد، حيات تازه اي به كالبد جهان اسلام بخشيدند. يكي از اقدامات تركان سلجوقي فتح آناطولي و مسلمان كردن اين سرزمين بود.93

پيروزي اسلام در مبارزه اش بر ضد بيزانس با نيروگرفتن هر چه بيشتر قدرت تركان در دستگاه خلافت اسلامي را بطه اي تنگاتنگ دارد. زيرا زماني كه سلطه تركان در قلمرو خلافت اسلامي تثبيت شد بيزانسي ها نه تنها متصرفات قبلي خود را از دست دادند بلكه اسلام براي نخستين بار به درون آسياي صغير راه يافت و در آنجا امپراطوري بنياد نهاده شد كه در عين حال هم اسلامي بود هم ترك.94 يكي ديگر از خدماتي كه تركان به اسلام نمودند گسترش آن در سرزمين هاي كفر بود. مردم سرزمين كوهستاني غور به مناسبت وضع طبيعي مساكن خود، داراي استقلال بودند و كشور گشايان كمتر به داخل قلمروی آنان دسترسي پيدا مي كردند. چنانچه از آغاز تاخت و تاز اعراب، مردم غور به مقابله به آنها برخاسته و در سايه ي فرماندهي رتبيل در مقابل آنها ايستادگي كردند. از اين رو دين اسلام در اين مناطق نفوذ چنداني نداشت.95 غزنويان با جنبه شديد تعصب مذهبي بيشتر به فتوحات پرداختند و به توسعه و انبساط و جهانگيري و جهاد در راه اسلام ادامه دادند.96 «سرزمين غور در نتيجه لشكركشي هاي سلطان محمود غزنوي و پسرش مسعود در طي  سالهاي 401، 405، 411 هجري به اين سرزمين،  به صورت دست نشانده مستقل دولت غزنوي درآمد و زمينه رواج دين اسلام در آن منطقه فراهم گرديد.»97

تاسده پنجم هجري قمري اسلام اولين بار با سلاطين غزنوي به سرزمين غور آمد. محمود پس از اينكه در سال 401 ق به غور لشكر كشيد معلماني در اين سرزمين گذاشت تا فرايض اسلام را به غوريان تعليم دهند.98 در سال 1018م /409 ه. محمود غزنوي به جنگ با افاغنه ي كافر برخاست، و در اين اقدامات، خطرناك ترين سرزمين دست نخورده به چنگ فرمانروايان ترك افتاد و در سايه ي آن نيز راه نفوذ دين اسلام تدريجاً به منطقه كوهستاني هموار گشت و در مناطق كوهستاني شرقي ايران،‌ پيرواني براي اسلام به وجود آمد.99

سلطان محمود غزنوي كشور گشايي بود كه دين اسلام را به زور اسلحه تا قلب هندوستان برد. محمود به بهانه ي جهاد و جنگ هاي مذهبي باكفار در طي سالهاي 417/392 ه. ق. دوازده بار به هندوستان لشكركشي كرد و معابد بسياري را در آن سرزمين ويران و تاراج نمود. از جمله معبد معروف سومنات در گجرات را در سال 416 ه ق. فتح كرد و پس از شكستن بت هاي آن مبلغ بيست  ميليون دينار غنائم از آنجا به چنگ آورد. با اين كار نه تنها قلمرو غزنويان در شبه قاره هند گسترش يافت بلكه راه اسلام به سوي شرق و جنوب شرقي گشوده شد. اگر چه محمود در اين لشكركشي ها بيشتر سرگرم فراهم آوردن غنيمت بود تا در پي رواج دين.100

يكي ديگر از اقدامات سلطان محمود ساختن مسجد بود. «محمود پس از فتح سومنات و بازگشت به غزنين در اين شهر، مسجد جامعي ساخت كه به گفتۀ عتبي مورخ اين دوره به لحاظ عظمت شايستۀ نام «عروس آسمان» بود.»101 بنابراين استقرار و تثبيت قطعي دين اسلام در هندوستان و همچنين ايجاد پايگاهي براي ازدياد پيروان اسلام در اين كشور از اعمال تاريخي يك ترك مسلمان به نام سلطان محمود غزنوي است. هر چند كه مورخان اسلامي او را به عنوان قهرمان ترويج اسلام معرفي نكرده اند. زيرا ترويج اسلام محرك اصلي لشكركشي هاي او به هندوستان نبود. سلطان محمود معابد هندوستان را براي خزائن عظيمي كه در آنها بود غارت كرد نه براي بت هايي در آن وجود داشت.102 به هر حال تلاش هايي را كه تركان جهت گسترش و تثبيت اسلام انجام دادند به هر نيت و منظوري كه بود ثمربخش واقع شد.

نتيج


مطالب مشابه :


معرفي کتاب ها و سایت های علوم غریبه

كتابي كه هم‌اكنون در پيش روست، ترجمه‌اي از كتاب ستاره شناسي، تاروت، يي چينگ دانلود




چگونگي گسترش اسلام دربين تركان

.حس سلحشوري و عادت به فرمانبرداري از امراء خويش مخصوصاً در آن دوره يي كتاب ، 1353، ص 157




برچسب :