گلچین اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری(به یاد آور مقام حال فطرت )

اشعار ذیل اشاره به آیۀ 172 سورۀ اعراف دارند،که خداوند هنگام آفرینش آدم  از ذریۀ اوپیمان گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم ،و همه گفتند ،بلی ما  به خدایی تو گواهی  میدهیم ....

در واقع خداوند ،خداشناسی و ایمان به خود را از همان موقع آفرینش انسان در فطرت و سرشت او قرار داد و در دل انسان قصۀ ایمان نوشته شده است.

 

به یاد آور مقام حال فطرت                      کز آنجا بازدانی اصل فکرت

الست بربکم ایزد کرا گفت                     که بود آخر که آنساعت بلی گفت

در آنروزی که دلها میسرشتند                 به دل در قصّۀ ایمان نوشتند

اگر آن نامه را یک ره بخوانی                هر آنچیزی که میخواهی بدانی

تو بستی عهد عقد بندگی دوش                ولی کردی به نادانی فراموش

کلام حق بدان گشته است مُنزل                که تا یادت دهد آن عهد اوّل

اگر تو دیده ای حق را در آغاز              در اینجا هم توانی دیدنش باز

 

در اشعار ذیل همۀ اجزای عالم به قطرات باران تشبیه شده اند و همچنانکه قطرات باران در ابتدا از دریا بخار شده و توسط باد و ابر درتمام نقاط دنیا منتشر شده و در نهایت هم به دریا باز میگردند،جان و روح انسانها نیز چنین می باشد و انسان از خداست و به سوی او نیز باز میگردد.

 

همه اجزای عالم چون نباتند                  که یک قطره زدریای حیاتند

زمان چون بگذرد بر وی شود باز          همه انجام ایشان همچو آغاز

رود هر یک از ایشان سوی مرکز         که نگذارد طبیعت خوی مرکز

نگر تا قطرۀ باران زدریا                   چگونه یافت چندین شکل و اسماء

بخار و ابر و باران و نم و گِل              نبات و جانور، انسان کامل

همه یک قطره بود آخر در اوّل            کزو شد اینهمه اشیاء ممثل

جهان از عقل و نفس و چرخ و اجرام     چو آن یک قطره دان زآغاز و انجام

اجل چون در رسد در چرخ و انجم         شود هستی همه در نیستی گم

تن تو ساحل و هستی چو دریاست           بخارش فیض و باران علم اسماست

خرد غوّاص آن بحر عظیم است            که او را صد جواهر در گلیم است

دل آمد علم را مانند یک ظرف             صدف بر علم دل صوتست با حرف

نفس گردد روان چون برق لامع           رسد زو حرفها در گوش سامع

صدف بشکن ، برون کن درّ شهوار        بیفکن پوست، مغز نغز بردار

لغت با اشتقاق و نحو با صرف             همه گردد همه پیرامن حرف

هر آن کو جمله عمر خود در این کرد      به هرزه صرف عمر نازنین کرد

زمن جان برادر پند بنیوش                  به جان و دل برو در علم دین کوش

نگردد علم هرگز جمع با آز                 ملک خواهی سگ از خود دور انداز


مطالب مشابه :


گلچین اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری(به یاد آور مقام حال فطرت )

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری(به یاد آور مقام حال




شیخ محمود شبستری

شیخ محمود شبستری. سعدالدّین محمود بن امین‌الدّین عبدالکریم‌بن یحیی وب سایت ادبی گنجور




نظر شیخ محمود شبستری دربارۀ یکچشم بودن دجّال

خمُش - نظر شیخ محمود شبستری دربارۀ یکچشم بودن دجّال - خمش باش و فنای بحر حق شو گنجور شعر




آثار سخنسرایان پارسی‌گو (سایت گنجور)

آثار سخنسرایان پارسی‌گو (سایت گنجور) شبستری جامی هاتف




دانلود گنجور رومیزی 2.51

پایگاه زبان وادب پارسی - دانلود گنجور رومیزی 2.51 - برگزاری آزمونهای آنلاین ، آموزش نکات درسی




گلگشتی در گلشن راز شیخ محمود شبستری

آثار شیخ محمود شبستری: 1- حقّ الیقین 2- سعادت نامه 3- مرآت گنجور - آثار سخن




گلچین اشعار گلشن راز شیخ محمود شبستری(بود در ذات حق اندیشه باطل)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار گلشن راز شیخ محمود شبستری (گنجور) گفتار بزرگان (رهپو)




آثار محمد مجتهد شبستری

اندیشه توحیدی - آثار محمد مجتهد شبستری - گامی به سوی خداشناسی انسان شناسی قرآنی و توحیدی




آثار 34 شاعر بصورت آنلاین و رایگان

گنجور وابسته به ، مسعود سعد ، انوری ، اوحدی ، خواجوی کرمانی ، عراقی ، صائب تبریزی ، شبستری




دکتر سعید شبستری خیابانی سرپرست معاونت سیاسی ،امنیتی آذربایجان شرقی شد.

دکتر سعید شبستری خیابانی سرپرست معاونت سیاسی ،امنیتی آذربایجان شرقی شد. گنجور; بانک




برچسب :