برگزاری همایش بختیاری ها در دشت ذیلائی

y1779_IMG_1950.jpgs2313_IMG_1889.jpg

ظرف سال های گذشته و در ایام نوروز هیات های مردمی در قالب های متفاوتی تلاش می کنند که گردهمایی هایی را برگزار نمایند. برای نمونه محافل شاهنامه خوانی یکی از جذابیت های ایجاد شده در ایل بختیاری است که از قدیم الایام هم نسبت به آن اهتمام بوده است و یا نمونه دیگر رزمندگان سابق قرارگاه نصرت هستند که در هفته اول فروردین دور هم جمع می شوند و پس از یکسال تجدید دیدار دارند. نگارنده در این جمع اخیر حضور داشته و دارد و نفس برگزاری این رویدادها را بسیار مفید تلقی می کند.

امسال از سوی طایفه منجزی یکی از طوایف بزرگ بختیاری هم برای دومین سال تجربه برگزاری یک همایش برای ایجاد دلبستگی ها و شادمانی و یادمان نوروز در دشت زیلائی واقع در منطقه عمومی مسجدسلیمان در شنبه سومین روز فروردین برگزار شد. از چند روز پیش از آن هم بوسیله SMS از برگزاری این همایش مطلع شده بودم اما انگیزه اصلی برای شرکت در این مراسم  زمانی قطعی شد که دکتر بابک داوودی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد مسجدسلیمان که در حقیقت بانی اصلی همایش است به دفتر روزنامه صبح کارون آمد و از ما دعوت نمود. طبق اعلام قبلی برنامه ساعت 14 شروع می شد از این جهت تلاش نمودیم قبل از ازدحام جمعیت خودمان را به محل مراسم برسانیم. لذا ساعت 11:30 از اهواز راه افتادیم.

حدس اینکه جاده شلوغ تر از روزهای معمولی باشد بسیار طبیعی بود اما وقتی که از تقاطع ملاثانی به سمت مسجدسلیمان عبور می کنی متوجه می شوی که چرا پس از این همه سال جاده ای که قرار است از سمت مسجدسلیمان به سمت شهرکرد استان های چهارمحال بختیاری و اصفهان را به خوزستان متصل نماید، هنوز به صورت رویایی در نزد مردم استان مان باقی مانده است. هنوز هم وقتی از تقاطع ملاثانی به سمت مسجدسلیمان حرکت می کنی می بایستی دلت بلرزد تا در جاده ای کم عرض و دو طرفه هر لحظه نکند که دقت نکنی و یا از روبرو راننده ای خواب است یا شاید مشغول حرف زدن بوده و به یکباره حادثه ای رخ دهد.

خوشبختانه به برکت بارندگی های پاییز و زمستان اخیر اطراف جاده سرسبز می نماید. این طراوت را می توان از تقاطع مسجدسلیمان- لالی (در ده کیلومتری نرسیده به مسجدسلیمان) به سمت دشت زیلایی بخوبی نمایان دید.

در ابتدای تقاطع یاد شده و در حاشیه تپه ای که در سمت چپ ما قرار می گرفت از سوی اداره میراث فرهنگی سیاه چادرهایی برای دمی آسودن و یا احیاناً زیرسایه آن ها نوشیدن یک لیوان چای، تدارک دیده شده بود. ابتکار خوبی است اما متأسفانه ضعف تبلیغاتی برای جذب مشتاقان بخوبی مشهود است. بویژه اینکه در می یابی زیر آنها اکثراً خالی است. از این جهت غبطه می خوری که اگر خلاقیتی ایجاد شده، چرا نباید اطلاع رسانی کافی وجود داشته باشد تا مسافرین نوروزی و حتی مردم استان از این فرصت ها برای گذران اوقات فراغت خود بهره برداری نمایند. در اینجا تابلویی که ما را راهنمایی می کند تا به دشت زیلایی محل برگزاری همایش هدایت شویم فاصله مان را از تقاطع مسجدسلیمان- لالی تا آنجا 21 کیلومتر نشان می دهد.

هوا بسیار مطلوب است. ابر سفیدی که نشانه باران در آن دیده نمی شود، منطقه را پوشانده است. حداقل از شدت آفتاب می کاهد. در این شرایط نسیم ملایمی که وجود دارد لذت حضور در منطقه را مضاعف می سازد.

از تقاطع مسجدسلیمان- لالی ماشین ها به صورت یک خط در جاده حرکت می کنند. معلوم است که مقصد همه آنها شرکت در همایش است. همین وضعیت در طول بازگشت هم وجود داشت. از سرعت ما می کاست با این حال در چنین شرایطی عجله ای وجود ندارد زیرا قرار است تا یک روز آرامبخش را تجربه کنیم. با عبور ماشین هایی که از تو سبقت می گیرند براحتی کنار می آیی. حسی که در شرایط معمول کمتر با آدم کنار می آید و به غرورش برمی خورد.

از هفت شیدون (هفت شهیدان) می گذریم. سال ها بود آنجا را ندیده بودم. با اینکه تیره ما (هلیلی) هم در همین منطقه اطراق دارند و علی القاعده دلبستگی ها می بایستی در فواصل نزدیکتری ما را به این منطقه بکشاند با این وصف پس از حدود ده سال حالا دیدن هفت شیدون با ساختمان های جدید برایم جالب می نماید. اساساً اگر مسیرهای مواصلاتی از ایمنی بهتر و فاصله کمتری از مراکز پرجمعیت برخوردار باشند چنین مناطقی توسعه بیشتری خواهند یافت. مردم شهرها برای گذران تعطیلات خویش از فرصت های در دسترس بخوبی بهره برداری خواهند نمود. شاید یکی از مناطقی که می تواند چنین زمینه ای برای پیشرفت داشته باشد، همین «هفت شیدون» باشد. با این وصف تنها صنعتی که تابلوی آن پس از پنج کیلومتر دور شدن از هفت شیدون به چشم می آید یک شرکت صنایع پتروشیمی است که اتفاقاً محل برگزاری همایش نیز در اطراف آن ملاحظه شده است. زمین کوبیده شده پهنی که از جاده اصلی آسفالت یک کیلومتر فاصله دارد. وقتی به محل یاد شده رسیدیم ساعت 12:30 شده بود. بسیاری از ماشین ها در کنار جاده پارک شده بودند. بسیاری نیز در اطراف یک جاده خاکی به سمت جایگاه مخصوص اجرای همایش در بیابان پراکنده شده اند. افرادی که کاور فسفری مخصوص انتظامات را پوشیده اند مانع از هجوم ماشین ها به سمت بالای تپه مشرف به جایگاه برنامه می شوند مع ذالک برخی راننده پا را روی پدال گاز گذاشته و خود را از مهلکه رها کرده اند و به بالای تپه رسانده اند. جایگاه اجرای برنامه در ارتفاع دو متری از زمین کوبیده شده ای که برای احداث کارخانه پتروشیمی آماده شده بود، استقرار یافته است.

در دو ضلع جایگاه، تپه تراشیده شده به گونه ای که دو ضلع مذکور به صورت دیواره هایی محل برگزاری را در مخاط خویش گرفته است. در طول مدت برنامه جمعیت حاضر برای اشراف به جایگاه به گونه ای خطرناک بر لبه دیواره ها قرار گرفته بودند که این امر احتمال هر حادثه تلخی را می توانست بهمراه داشته باشد که خوشبختانه چنین رویدادی شکل نگرفت و به خیر گذشت. حاضرین در همایش به گونه ای مسئولانه به رعایت شئونات اجتماعی و خانوادگی مبادرت می ورزند، به طوری که در طول ساعات برنامه حرکتی که مبین ناهنجاری از سوی فردی یا افرادی باشد به چشم نمی آید. این مطلب از جمله نکات مثبت برگزاری چنین رویدادی با ابعادی به وسعت جمعیتی بیش از 20 هزار نفر، می تواند در نوع خود آموزنده باشد. بدین ترتیب می توان این تجربه مفید را به ثبت رساند که یک شبکه اجتماعی خودجوش هم می تواند با فصل مشترکی طایفه ای، ایلی، صنفی و .... قادر باشد شئونات جامعه را به نحو شایسته ای مدنظر داشته و به پاسداری از آن بپردازد. در این رابطه وجود نیروی انتظامی با کمترین نفرات در طول برنامه خودبخود مؤید احساس همبستگی شرکت کنندگان با مسئولین برگزاری همایش بوده و نشان دهنده این است که جمعیت علاقه مند است با رعایت حساسیت های موجود اجتماعی و فرهنگی و حتی سیاسی به ادامه این نوع همایش ها بپردازد. شاید بازرترین نکته ای که در این رابطه قابل توجه بود حضور خانوادگی افراد بود که تلاش داشتند یک روز بیاد ماندنی را در کنار یکدیگر بگذرانند. در هر گوشه ای در پناه ابرهایی که هوای مطلوبی را به ارمغان آورده بود، بساط چای و نهار هم پهن بود.

برخی از زنان و دختران با لباس های رنگارنگ چین دار و پسران و مردان هم با چوقا و دبیت و کلاه نمدی جلوه ای از داشته های فوکلوریک طایفه منجزی را که از طوایف بزرگ ایل بختیاری است ظاهر ساخته بودند. در این میان انگشت شمار افرادی هم بودند که با تفنگ های شکاری هراز چندگاهی شلیک هایی برای به اوج رساندن شادی حاضران بدر می کردند. باید توجه داشت که اداره نمودن چنین رویدادهایی بسیار سخت و مسئولیت آور است. بویژه اینکه کافی است در خیل جمعیت، یک نفر خود خواهانه کاری کند که تاوان آن را همه جمع بدهند. در این صورت تکرار این رویداد در شرایط مشابه بسیار دشوارتر بوده و قانع نمودن مسئولین صدور مجوز، کاری سخت تر خواهد بود. از این حیث مسئولیت پذیری خود جوش جمعیت را در این روز می بایستی به فال نیک گرفت. بطوری که این مساله در پیام فرمانده نیروی انتظامی مسجدسلیمان که از بلندگو و توسط یکی از افسران قرائت شد، بخوبی مشهود بود.

وی در پیام خویش به ستایش از برگزاری چنین همایشی پرداخته و تحقق آن را در جهت همبستگی ملی عنوان نموده بود. در واقع روح این پیام وقتی به صورت رسمی پخش می شود، می رساند که با در نظر گرفتن جنبه های امنیتی، در صورتی که اجرای برنامه با قوانین و مقررات عمومی اجتماعی و فرهنگی همراه باشد، می تواند تکرار شود و بسیاری از گروه های اجتماعی و صنوف می توانند با همین شیوه های مثبت اجتماع کنند و ایده های متعالی خویش را جامعه عمل بپوشانند. اجرای برنامه با تأخیری یک ساعته همراه بود. جنب و جوش در پشت صحنه کاملاً مشهود بود. نگارنده فرصتی یافت تا در پاره ای از اوقات به پشت صحنه برود و تلاش های افرادی مثل دکتر بابک داودی، رسول کریمی، علی بهرام زاده، حیدر مهدی پور، علی خون محمدی، منوچهر قاسمی و علی یوسفی را در برگزاری هر چه بهتر مراسم ببیند. در این میان علی یوسفی را دورا دور می شناختم. وی در تلاش ساکنین منطقه "آبمهیک" در اطراف سد گتوند برای احقاق حقوق شان نقشی کوشا داشته است. متأسفانه این پروژه با عدم رعایت اصول فنی و یافتن تپه های نمکی در آب پشت سد فعلاً به پروژه ای «رفوزه» در میان پروژه های سدسازی کشور درآمده است. پروژه ای با بیش از دو هزار میلیارد تومان سرمایه براستی چرا با عدم مطالعه منطقی امروزه به قول مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور می بایستی به تغییر کاربری آن اندیشید.

در حالیکه لحظه به لحظه به تعداد جمعیت افزوده می شد با نوای روحانی قرآن مجید رسمیت همایش آغاز شد اساساً قرآن جایگاهی ویژه در جامعه بختیاری دارد و شاید آخرین حربه به عنوان فصل الخطاب هر اختلاف و درگیری «قسم خوردن» به آن باشد. این ریسمانی است که هیچ یک از افراد ایل عبور از آن را برای خود جایز نمی دانند. در بسیاری از خانه ها در مرتفع ترین نقطه و در لفافه ای قدسی قرآن همیشه نگهبان و نگه دارنده و عامل خانه تبرک است.

پس از آن مجری اهداف همایش را در سرفصل هایی بیان نمود و ضمن آن به حاضرین تاکید نمود که شئونات را رعایت نمایند تا سوءتفاهمی شکل نگیرد و انگیزه ها برای تداوم چنین محفلی در آینده وجود داشته باشد. در این میان صدای توشمال به یکباره جمعیت را از جا کند. گویی شیپور آماده باشی نواخته شد و صدای طبل آنها را به فصل مشترک ایلی و تباری فرا می خواند.

ریتم و آهنگ توشمال موسیقی مشترک همه ایل بزرگ بختیاری است. اساساً هر یک از طوایف دارای توشمال هستند که پیام آور جشن ها و شادی خوانده می شوند (هر چند که ریتم و آهنگ حزن آور آن پیام آور مجالس غم و اندوه نیز هست.) حالا در این همایش آنان پیام آور اتحاد و همبستگی هستند و صدای سرنا و دهل آنها جمعیت را به نوایی مشترک واداشته است. جمعیت لحظه به لحظه تحریک شده و به جایگاه برنامه نزدیکتر و متراکم تر می شوند.

در ادامه مجری، «محمدعلی منجزی» آهنگساز و نوازنده نی برای اجرای قطعاتی محلی به بالای سن فرا می خواند. وی در حالیکه لباس چوقا بر تن کرده با تواضع به اجرای برنامه خود می پردازد و از سوی حاضران تشویق می شود. محمدعلی منجزی را در حاشیه برنامه هم ملاقات کردم. در دزفول زندگی می کند. قرار شد سر فرصت به اهواز بیاید و با یکدیگر گفتگویی داشته باشیم و از گذشته و فعالیت های فعلی اش برایمان بگوید. نوای «نی» در زندگی عشایری ترنم تنهایی را به ذهن متبادر می سازد. ساده ترین ساز از لحاظ شخصیت اما اُفت و خیز دادن به آن بسیار سخت و هنرمندانه است. در دشتی که حالا در آن مستقر هستیم آشتاترین ساز «نی» است که با روح عشایر همخوانی عجیبی دارد و یادآور سختی ها و مشقاتی است که ایل در فراز و فرود ییلاق و قشلاق با خود همراه دارد. هر کس اگر در جمعیت، روح جمعی را در می یابد در گوشه غربت و تنهایی هم می توان با ساز «نی» به شخصیت تک و تنها و خود وجودی رخنه نمود و در نهایت با نم اشکی آن را صیقل بخشید. انسان با «نی» آنهم در بیابان و دشت و در تک و تنهایی می تواند احساس نماید که کسی را به همراه دارد.

وقتی گروه «سیمره» که یک گروه موسیقی نواز از منطقه لرستان است به روی صحنه رفت و برنامه اجرا نمود، همایش جان دیگری گرفت. رهبری گروه یاد شده را استاد سپهوند معرفی نمودند که چند ترانه لری را به اجرا درآورد. در ابتدا ریتم تحریک پذیر ناشی از ترکیب تنبک و کمانچه جمعیت حاضر را شوری مضاعف بخشید. سپس به گونه ای خلاقانه آهنگ کمانچه از تندی به کندی و آرامش رسید و با صدای خواننده حزنی دل انگیز را به کام حاضران بخشید. از این لحظاتی کمی گذشت و به یکباره صدای تنبک و کمانچه کرشمه ای در حاضران ایجاد می نمود و بعضی را بی اختیار به تکاپو می انداخت.

برنامه دیگری که با روحیه جمعیت همخوانی می ورزید اجراهای علی تاجمیری خواننده ترانه های بختیاری بود که قطعاتی را به خوبی به اجرا گذاشت و شوری بومی و محلی را در کالبد همه وارد نمود. در این شرایط تقریباً جمعیت نرده های موجود را به کنار زد. همگی تا به نزدیکی جایگاه خود را رسانده بودند.

در این میان برنامه های دیگری منجمله تقدیر از خانواده هشت شهید و همچنین اجرای اشعار محلی از سوی چند شاعر علیرغم اینکه بنظر می رسید آمادگی ایجاد شور در جمعیت را کمتر داشتند مع ذالک با استقبال شرکت کنندگان و تشویق آنها توأم می شد.

در حالیکه انتظار بود اجرای قطعاتی از شاهنامه فردوسی نقطه عطفی در این همایش باشد اما در جمع می توان کل برنامه اجرا شده را با محدودیت ها و امکانات موجود، مقبول دانست. بویژه باید توجه داشت که این همایش خودجوش بود و هزینه های آن مستقیماً از حساب شخصی افراد تأمین می شد. در حالیکه هوا کمی گرفته شده بود و بوی غروب استنشاق می شد ما هم کله ماشین را به سمت اهواز کج کردیم. پیش خود فکر کردیم قبل از اینکه در قطار پیوسته ماشین ها گیر بیفتیم پایمان را روی پدال گاز گذاشته بر سرعت خود بیفزائیم. در طول مسیر دریافتیم که استنباط مان اشتباه بود و علیرغم اینکه کنار جاده انبوهی از ماشین ها را متوقف می دیدی که بساط پهن کرده بودند با این اوصاف زمانی که به اهواز رسیدیم تقریباً تاریکی همه جا را فرا گرفته بود.

l624_IMG_1982_2.jpg

m5214_IMG_1913.jpg


مطالب مشابه :


قطار مسافری اهواز قم راه اندازی شد

ساعت حرکت این قطار از اهواز 12:30 و مراجعت آن از قم 14:10 می باشد. نفت کارون نفت




کوه رباط لرستان (22/2/84)

۴۵ از اهواز با قطار عادی حرکت صبح روز بعد، ساعت 7 به حرکت ادامه های کارون هستند و




مشهد تا بهبهان

چهل و پنج دقیقه به حرکت قطار مانده است. بعد از یک ساعت رئیس می آید و کارون را که می بینم




انکودر

موسسه آموزش عالی کارون است که حرکت یک جهت عقربه هاي ساعت مي چرخد ولي اگر




سفری به خوزستان

بیدار شدن ِ تنها یک ساعت پیش از حرکت قطار انجامید و فقط کارون در اطراف شوشتر گل




عکسهای صعود به قله توچال

گروه کوهنوردی کارون. را با قطار ندشتيم.8 13 نفر حرکت را ادامه داديم.ساعت 12 بود که




فاجعه در دریاچه ی سد کارون 3- برگرفته از سایت تابناک

شیوند، غریبی‌ها و میراحمد در حرکت بود، حوالی ساعت زمان آبگیری سد کارون قطار شهري




بازدید از بناهای تاریخی و مناطق گردشگری و تفریحی مسیر اهواز ، رامهرمز ،ایذه و شهرکرد

نوشتم در سفر به اهواز که با قطار حرکت کردیم و نیم ساعت رانندگی به سد کارون




برگزاری همایش بختیاری ها در دشت ذیلائی

صبحی در کارون ساعت 14 شروع می شد از این مسجدسلیمان حرکت می کنی می بایستی دلت




برچسب :