گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت53(غزلهای 1809-1821 )

وبلاگ  اشعار عرفانی شعرای بزرگ

  http://hafezasrar.blogfa.com/

                                                  

  داری کتابها و لینکهای مختلفی در زمینۀ) خداشناسی - گلچین غزلیات ادبی-سخنان دانشمندان و بزرگان- احادیث- مقالات و کتب علمی- کتابهای پزشکی –نجوم و موسیقی و فایلهای صوتی قرآن و دعا و سخنرانی و غیره میباشد) که همگی به صورت رایگان قابل دانلود میباشند.مقدم همۀ عزیزان را گرامی میداریم و از همۀ عزیزان دعوت میشود از موضوعات مختلف سایت که در دسته بندی آمده است بازدید به عمل آورند.

در این مجموعه سعی ما بر این بوده است که علاوه بر قرار دادن کتابهای بسیار مفید در سایت ،لینک کتابهای علمی و دانشگاهی را نیز از سایتهای معتبر در سایت قرار دهیم تا مرجع خوبی برای دانشجویان فراهم شده باشد.

جهت دسترسی به موضوعات کلیه مطالب وبلاگ بر روی آرشیو کلی مطالب وبلاگ

و یا بر روی آدرس

 http://hafezasrar.blogfa.com/post-1382.aspx کلیک نمائید

غزلیات مولانا از نظر مضامین عرفانی در سطح بسیار بالایی می باشد و سعی ما در این مجموعه انتخاب زیباترین غزلیات بوده است که از 3200 غزل در حدود 500 غزل گزینش شده است .البته مجموعه کامل غزلیات مولانا و دیگر بزرگان شعر و ادب به صورت pdf  در همین وبلاگ موجود می باشد که با کلیک بر روی لینک 

دانلود رایگان 1000 کتاب ادبی و شعر(pdf )به آنها دسترسی پیدا میکنید

جهت دسترسی به همۀ قسمتهای گلچین غزلیات مولوی  که 40 قسمت می باشد بر روی

گلچین غزلیان مولوی     کلیک نمائید  و یا بر روی آدرس ذیل

http://hafezasrar.blogfa.com/cat-12.aspx   کلیک نمائید

 

غزل شمارهٔ۱۸۰۹

بر گرد گل می گشت دی نقش خیال یار من

گفتم درآ پرنور کن از شمع رخ اسرار من

ای از بهار روی تو سرسبز گشته عمر من

جان من و جان همه حیران شده در کار من

ای خسرو و سلطان من سلطان سلطانان من

ای آتشی انداخته در جان زیرکسار من

ای در فلک جان ملک در بحر تسبیح سمک

در هر جمال از تو نمک ای دیده و دیدار من

سردفتر هر سروری برهان هر پیغامبری

هم حاکمی هم داوری هم چاره ناچار من

خاکم شده گنجور زر از تابش خورشید تو

وز فر تو پرها دمد از فکرت طیار من

ای در کنار لطف تو من همچو چنگی بانوا

آهسته‌تر زن زخمه‌ها تا نگسلانی تار من

تا نوبهار رحمتت درتافت اندر باغ جان

یا خار در گل یاوه شد یا جمله گل شد خار من

از دولت دیدار تو وز نعمت بسیار تو

صد خوان زرین می نهد هر شب دل خون خوار من

هر شب خیال دلبرم دست آورد خارد سرم

تا برد آخر عاقبت دستار من دستار من

آن کم برآورد از عدم هر لحظه در گفت آردم

تا همچو در کرد از کرم گفتار من گفتار من

غزل شمارهٔ۱۸۱۶

آینه‌ای بزدایم از جهت منظر من

وای از این خاک تنم تیره دل اکدر من

رفت شب و این دل من پاک نشد از گل من

ساقی مستقبل من کو قدح احمر من

رفت دریغا خر من مرد به ناگه خر من

شکر که سرگین خری دور شده‌ست از در من

مرگ خران سخت بود در حق من بخت بود

زانک چو خر دور شود باشد عیسی بر من

از پی غربیل علف چند شدم مات و تلف

چند شدم لاغر و کژ بهر خر لاغر من

آنچ که خر کرد به من گرگ درنده نکند

رفت ز درد و غم او حق خدا اکثر من

تلخی من خامی من خواری و بدنامی من

خون دل آشامی من خاک از او بر سر من

شارق من فارق من از نظر خالق من

شمع کشی دیده کنی در نظر و منظر من

 

غزل شمارهٔ۱۸۱۷

قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من

وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من

قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من

وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من

واله و شیدا دل من بی‌سر و بی‌پا دل من

وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من

بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من

ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من

سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو

آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من

گه چو کباب این دل من پر شده بویش به جهان

گه چو رباب این دل من کرده علالا دل من

زار و معاف است کنون غرق مصاف است کنون

بر که قاف است کنون در پی عنقا دل من

طفل دلم می نخورد شیر از این دایه شب

سینه سیه یافت مگر دایه شب را دل من

صخره موسی گر از او چشمه روان گشت چو جو

جوی روان حکمت حق صخره و خارا دل من

عیسی مریم به فلک رفت و فروماند خرش

من به زمین ماندم و شد جانب بالا دل من

بس کن کاین گفت زبان هست حجاب دل و جان

کاش نبودی ز زبان واقف و دانا دل من

 

غزل شمارهٔ۱۸۱۸

قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من

وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من

قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من

وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من

واله و مجنون دل من خانه پرخون دل من

بهر تماشا چه شود رنجه شوی تا دل من

خورده شکرها دل من بسته کمرها دل من

وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من

مرده و زنده دل من گریه و خنده دل من

خواجه و بنده دل من از تو چو دریا دل من

ای شده استاد امین جز که در آتش منشین

گر چه چنین است و چنین هیچ میاسا دل من

سوی صلاح دل و دین آمده جبریل امین

در طلب نعمت جان بهر تقاضا دل من

غزل شمارهٔ۱۸۲۱

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن

آینه صبوح را ترجمه شبانه کن

ای پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو

جام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کن

ای خردم شکار تو تیر زدن شعار تو

شست دلم به دست کن جان مرا نشانه کن

گر عسس خرد تو را منع کند از این روش

حیله کن و ازو بجه دفع دهش بهانه کن

در مثل است کاشقران دور بوند از کرم

ز اشقر می کرم نگر با همگان فسانه کن

ای که ز لعب اختران مات و پیاده گشته‌ای

اسپ گزین فروز رخ جانب شه دوانه کن

خیز کلاه کژ بنه وز همه دام‌ها بجه

بر رخ روح بوسه ده زلف نشاط شانه کن

خیز بر آسمان برآ با ملکان شو آشنا

مقعد صدق اندرآ خدمت آن ستانه کن

چونک خیال خوب او خانه گرفت در دلت

چون تو خیال گشته‌ای در دل و عقل خانه کن

هست دو طشت در یکی آتش و آن دگر ز زر

آتش اختیار کن دست در آن میانه کن

شو چو کلیم هین نظر تا نکنی به طشت زر

آتش گیر در دهان لب وطن زبانه کن

حمله شیر یاسه کن کله خصم خاصه کن

جرعه خون خصم را نام می مغانه کن

کار تو است ساقیا دفع دوی بیا بیا

ده به کفم یگانه‌ای تفرقه را یگانه کن

شش جهت است این وطن قبله در او یکی مجو

بی وطنی است قبله گه در عدم آشیانه کن

کهنه گر است این زمان عمر ابد مجو در آن

مرتع عمر خلد را خارج این زمانه کن

ای تو چو خوشه جان تو گندم و کاه قالبت

گر نه خری چه که خوری روی به مغز و دانه کن

هست زبان برون در حلقه در چه می شوی

در بشکن به جان تو سوی روان روانه کن

ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من

جور مکن که بشنود شاد شود حسود من

بیش مکن تو دود را شاد مکن حسود را

وه که چه شاد می شود از تلف وجود من

تلخ مکن امید من ای شکر سپید من

تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی

باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من

خواب شبم ربوده‌ای مونس من تو بوده‌ای

درد توام نموده‌ای غیر تو نیست سود من

جان من و جهان من زهره آسمان من

آتش تو نشان من در دل همچو عود من

جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم

هیچ نبود در میان گفت من و شنود من


جهت دسترسی به همۀ قسمتهای گلچین غزلیات مولوی  که 40 قسمت می باشد بر روی

گلچین غزلیان مولوی     کلیک نمائید  و یا بر روی آدرس ذیل

http://hafezasrar.blogfa.com/cat-12.aspx   کلیک نمائید

 


مطالب مشابه :


هنجار شکنی وزنی در غزلیات مولانا

adibaneh - هنجار شکنی وزنی در غزلیات مولانا - شعر و گنجور شاعران . مرکز دایره




گلچین غزلیات مولانا جلالدین محمد بلخی (قسمت 61)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین غزلیات مولانا جلالدین محمد بلخی (گنجور) گفتار بزرگان (رهپو)




گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت53(غزلهای 1809-1821 )

غزلیات مولانا از نظر مضامین عرفانی در سطح بسیار بالایی می خاکم شده گنجور زر از تابش




دانلود رایگان غزلیات مولانا جلالدین محمد بلخی به صورت pdf و خط نستعلیق (32جلد)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - دانلود رایگان غزلیات مولانا جلالدین محمد بلخی به صورت pdf و خط




گلجین زیباترین غزلیات مولانا (بخش 58)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلجین زیباترین غزلیات مولانا (بخش 58) - منتخبی از زیباترین اشعار




نقد و بررسی کوتاهی در دیوان کبیر شمس2

غزلیات مولانا غالباً در مجالس سماع و در حال شور و نشاط سروده شده است .«ذهن او بی گنجور ویکی




گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت51 (غزلهای1789-1798 )

غزلیات مولانا از نظر مضامین عرفانی در سطح بسیار بالایی می باشد و سعی ما در این (گنجور




گلچین غزلیات مولوی -قسمت 54 (غزلهای 1823-1832)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین غزلیات مولوی -قسمت 54 (غزلهای 1823-1832) - منتخبی از زیباترین اشعار




گنجینه غزل فارسی-غزلیات مولانا -قسمت 27 (غزلهای 767-805)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گنجینه غزل فارسی-غزلیات مولانا -قسمت 27 (غزلهای 767-805) (گنجور) گفتار




برچسب :