عوامل بد حجابی در ایران....

به عبارت دیگر سؤال این باشد که چرا ما با این سابقه ی دینی و فرهنگی ، باید با این وضعیت بد حجابی دست و پنجه نرم کنیم ؟ و چرا باید دختران ما بی حجاب باشند ؟در این جا می تواند سوال این باشد که ، این سیر بد حجابی که در جامعه مشاهده می شود ، آیا برنامه ریزی شده است ؟ آیا یک عامل خاص ، مثل بی علاقه بودن مردم به دین ، عامل بد حجابی است یا این که می تواند عوامل متعددی داشته باشد ؟ آیا شرایط فرهنگی حاکم در کشور ، می تواند عامل بد حجابی باشد ؟ آیا وضعیت اقتصادی و سطح معیشت ، می تواند تأثیریدر حجاب داشته باشد ؟ آیا جو جامعه و مسائل اجتماعی ، در بد حجابی موثر است ؟ یا این که هیچ کدام از این مسائل ، ربطی به بد حجابی زنان و دختران ندارد ؟ بد حجابی و بی بند و باری عوامل متعددی دارد که هرکدام می تواند نا معلوم و نا شناخته باشد ؛ حال باید از خود سؤال کرد که چه دلائل دیگری می تواند در این مورد ، تأثیر داشته باشد ؟ باید از خود سؤال کرد مگر ما دررابطه با حجاب ، قانون نداریم ، پس چرا به این قوانین عمل نمی شود ؟ آیا این دلیل بی اهمیتی احکام اسلام در نظر مسؤولين نیست ؟ در اجرای قانون در مورد رانندگی به هر طریقی به قانون عمل می شود؛ چرا ؟ چون که جان افراد ، ارزش زیادی دارد ؛ ولی در مورد حجاب به کدام قانون عمل می شود ؟ آیا ارزش روح انسان کمتر از جسم اوست که این طور به آن بی اهمیت شده ایم ؟در کتاب های مختلف به مبحث حجاب پرداخته شده است . افراد بسیاری در رابطه ی با این موضوع حیاتی ، کتاب ها و جزوه هایی نگاشته اند که در آن میان ، می توان به کتاب مسأله حجاب شهید مطهری و ... اشاره کرد ؛ ولی در این کتب و تحقیقات ، بیشتر در مورد پیشینه و اثبات اصل آن بحث شده است . در مواردی هم به عوامل بد حجابی پرداخته شده است ؛ چنان که از مقالات و سایت های اینترنتی ، این موارد مشهود است ؛ اما مشکل آن مقالات و نوشته ها در این است که اصل و اساس و عوامل ، به صورت مجتمع ، طبقه بندی و مجموعه ای نوشته نشده است ؛ بلکه به صورت پراکنده ، مواردی ذکر شده و در رابطه با هر کدام ، توضیحاتی داده شده است .در این مقاله سعی شده است که عوامل بد حجابی در ایران به صورت منظم ، طبقه بندی و با عبارات واضح و رسا توضیح داده شود و حتی در مواردی هم به ذک بعضی از مصادیق پرداخته شده است که کلی گویی نشده باشد . هر روز به بهانه های واهی ، قانون حجاب و عمل به آن ، تضعیف می شود ولی فردای آن روز شعار حجاب اسلامی در جامعه سر داده می شود ولی کوچک ترین عمل و خدمتی از مسؤولي در این زمینه صورت نمی گیرد و فقط شعار است که در بین آن ها حکم فرماست . حال اگر خدمتی انجام شود ، مسؤولي دیگر آن را شتاب زده ، غیر عاقلانه و سطحی می داند و باز حجاب به فراموشی سپرده می شود تا این که شخص دیگری به فکر اجرای احکام اسلامی بیفتد و دوباره اسم حجاب مطرح شود . سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که کدام کار سطحی نیست ؟ خواهش ما این است که آن عملی که سطحی نیست را ، مسؤولين امر انجام دهند .وقتی صحبت از تک جنسیتی کردن دانشگاه ها می شود ، افراد دلسوز موافق اجرای آن هستند ولی افرادی هم یافت می شوند که مخالف اجرای آن هستند . آیا کشور اسلامی ما چیزی از آمریکا و انگلستان کم دارد که در آن کشورها ، دانشگاه های تک جنسیتی وجود دارد(1) ولی در کشور اسلامی ما این مورد یافت نمی شود ؟چرا در ادارات کشور کمونیستی چین ، آرایش زنان ممنوع اعلام می شود(2) ولی در ایران اسلامی ، مدیران، خانم های شاغل را امر به آرایش و تبرج می کنند(3)؟ مگرقرآن نفرموده است « وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى(4)» ، یعنی همچون جاهلیت نخستین در میان مردم ظاهر نشوید ؛ پس چرا به دنبال تبرج و بی بند و باری هستند ؟ما هر روز شاهد عقب نشینی در مقوله ی حجاب اسلامی هستیم ، روز اول چادرها کنار می رود ؛ روز دوم مانتوها تنگ می شود ؛ روز سوم مانتوها کوتاه و روز چهارم ، مانتوهای کوتاه تبدیل به پیراهن و شلوار می شود ؛ روز پنجم آستین ها و شلوارها کوتاه می شود ؛ روز ششم روسری ها کوچک و برداشته می شود و روز هفتم شلوار و لباس پاره مُد می شود و روز هشتم ... آیا این سیر منظم واین روش دقیق و حساب شده ، بی دلیل است ؟ آیا کسی ، مدیریت این کار را بر عهده ندارد ؟ اگر انسان ، شخص کودنی هم باشد ، می فهمد که این کارها برنامه ریزی شده است .شخصی اعلام می کند که : در حال حاضر مشکل جوانان ما ، مانتوی کوتاه و موهای دختران ما نیست(5) . از او می پرسیم که مشکل جوانان ما چیست ؟ مردم آندلس یا اسپانیا به چه روشی شکست خوردند و یا بی دین شدند(6)؟ مگر غیر ازبی حجابی و عیش و نوش و بی عفتی ، دلیل دیگری داشت ؟بی حجابی ، عامل بسیاری از مشکلات است ؛ حال در این مقاله سعی شده است که ، عوامل بد حجابی در ایران بررسی شود و به اختصار ، توضیح داده شود و این مقاله از سه فصل تشکیل شده است فصل اول عامل فرهنگی است که دارای زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه می باشد . فصل دوم در رابطه با عامل اقتصادی است که از فقر ، ربا خواری و حرام خواری تشکیل شده است . فصل سوم نیز در رابطه با عامل اجتماعی ، صحبت می کند که دارای موارد جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم ، مسؤولين بی کفایت ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر می باشد و در آخر هم نتیجه ی بحث نوشته شده است . إن شاء الله مورد رضایت خداوند متعال و حضرت ابا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) واقع شود . فصل اول : فرهنگی يكي از مهمترين علل و عواملي كه باعث بدحجابي در كشور ايران شده است ، عامل فرهنگي است ،‌ چنانكه با تدبر و تفحص دقيق در جامعه به اين مطلب پی می بریم . در تمام جوامع ، وقتي كه بخواهند يك ناهنجاري بوجود بياورند ، اول قدمي كه برداشته مي شود ، در باب مسأله ي فرهنگي است ؛ زیرا ، اگر جنگ نظامی و سخت باشد ، نمي توان فرهنگي را بر مردم يك كشور غالب كرد مگر اينكه واقعاً‌ در جنگ پيروز شوند و ساكن آن منطقه يا كشور شوند و باز هم با رويكرد فرهنگي و عوامل ديگر وارد عمل شوند و فرهنگ كشور را عوض كنند .پس وقتي به وسيله ي جنگ سخت و نظامی نتوانستند چيزي را بر مردم كشوري تحميل كنند ، ناگزير هستند كه با رويكرد ديگري به نام جنگ نرم يا همان عامل فرهنگي وارد عرصه ي عمل شوند و فرهنگي را تحميل كنند . حال مسأله ي بدحجابي هم از جمله چيزهايي است كه ، با جنگ سخت نمي شود آن را عوض كرد و بدحجابي را بوجود آورد ،‌ پس به ناچار بايد با همان عامل فرهنگي وارد عمل شوند و بي حجابي يا بدحجابي را به مردم كشور تحميل كنند و مردم بي آنكه بدانند يا بفهمند در اين عرصه مي افتند و سرباز دشمن مي شوند ، زیرا در ابتدا آنها با چيزهاي جالب و مهيج اين مسأله را بوجود مي آورند ولي بعد تبديل به فرهنگي غلط مي شود و مردم بي آنكه متوجه باشند پيرو آن می شوند و وقتي بدحجاب مي شوند جزء يكي از سربازان دشمن مي شوند و خادم دشمن می شوند . عوامل فرهنگي داراي زير مجموعه هايي است به شرح ذيل : 1.تهاجم فرهنگي : تهاجم فرهنگی دارای مراحل تحمیل ، تخریب و تسلیم فرهنگی است(7). مسأله ي تهاجم فرهنگي ، مسأله اي مهم است كه خود آن شامل مواردي مي شود كه هر كدام از آنها مي توانند تأثير بسزائي در فرهنگ كشوري داشته باشد آن موارد ، به شرح زير است : الف) بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي : « هر يك از جوامع انساني ، فرهنگ خاص خود را دارند ، كه طي ساليان متمادي ، در اثر خاطرات تلخ و شيرين ، در تاريخ سرزمين آنها شكل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمين در آمده است كه از آن به فرهنگ خودي تعبير مي شود . تا زماني كه فرهنگ خودي به حيات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه هاي فرهنگ وارداتي را داشته باشد هيچگونه آسيبي نخواهد ديد ولي اگر فرهنگ خودي، ‌پويايي و جذابيت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضيات زمان را نداشته باشد فرهنگ بيگانه به راحتي مي تواند جايگاه خود را پيدا كند و فرهنگ خودي را به انحطاط و فراموشي سپارد .(8) » لذا براي اينكه بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي پيش نيايد ، بايد تدابيري در اين باب انديشيد كه از آن جمله امر به معروف و نهي از منكر ، بالا بردن سطح معلومات و اطلاعات مسؤولين و .... است كه هر كدام در باب خود بحثي طولاني را مي طلبد كه جهت اختصار از ذكر آنها خودداري مي گردد . ب) خود باختگي فرهنگي : در توضيح اين مورد بايد گفت : در مباحث علوم يا صنعت ، به علت این که غرب داراي پيشرفت چشمگيري بوده است ، به ما مي نماياند كه اين پيشرفت علت خاصي دارد و زماني که تسليم اين صنعت شديم به علت پيشرفت پي خواهيم برد . در این جا دو صورت مي تواند عامل القاي فرهنگ باشد اول اينكه آنها خودشان اين را القاء كنند كه پيشرفتشان به خاطر فرهنگ آنهاست و دوم اينكه بعضي از افراد ، خودشان دچار اشتباه شوند و تصور كنند كه فرهنگ آنها عامل پيشرفت آنهاست ، ‌در حالي كه با اندكي تحقيق و تفحص در فرهنگ وگذشته ي آنان به كذب بودن اين ادعا مي توان دست پيدا كرد ؛ زیرا ، يا تاريخ کوتاه چند صد ساله دارند و يا اينكه تاريخي دارند مملو از خشونت و وحشيگري و ظلم و تجاوز ؛ و تنها چيزي كه وجود نداشته و ندارد ، فرهنگ صحيح است .در زمانی که خود باختگی به وجود آمد ، افراد جامعه ، مقلد صد درصد کارها و اعمال غلط آن ها می شوند.اين خود باختگي بيشتر در جوامع در حال توسعه است كه صنعت خود را از كشورهاي غربي مي گيرند(9). ج) مصرف گرايي: جوامعي كه مصرف را ، به عنوان الگوي زندگي قرار مي دهند و مردم اين مسأله را مي پذيرند و زير بار اين حرف زور مي روند و قبول می کنند كه ، بايد براي متمدن بودن اينطور باشند كه وسايل زندگي و لباس و ....... همه ، بايد به روز باشد و از سطح جهاني نبايد عقب بود ،‌ در این زمان ، مسأله ي القاي فرهنگ پيش مي آيد ، چونكه برای مثال شخصي مي خواهد كالايي را بخرد ، بايد به سراغ بهترين جنس برود و چون كه كشورهاي اسلامي از لحاظ صنعتي نسبت به كشورهاي پيشرفته عقب هستند ، كالاهاي غربي خريده مي شود در حالی که همان کشورها هستند كه به دنبال القاي فرهنگ به ما هستند و وقتي كه خريد انجام شود مطلوب آنها حاصل مي شود ؛ چرا كه با خريد وسيله ، بايد از آن وسيله هم استفاده كرد و در بسياري از موارد مثل ماهواره و اينترنت و حتي كالاهاي فرهنگی ، عمليات القاء كم كم انجام مي شود ، لذا به همین خاطر به تولید و تجارت کالاهای فرهنگی بیش از پیش توجه می کنند(10)پس برای رفع این خطرات و القائات ، شايد بتوان گفت : پيشرفت بومي بهترين راه براي دفع تهاجم از طريق مصرف باشد . حال كه اين مباحث مطرح شد بايد گفت كه كشورهاي پيشرفته و استعمارگر ، به اين نتيجه رسيده اندكه براي دستیابی به مقاصدشان ، باید از حربه ی تهاجم فرهنگی استفاده کنند(11) و بدیهی است که راه مبارزه با حجاب هم ، تهاجم فرهنگی می باشد . کشورهای مستبد و استعمارگر با استفاده از بي توجهي به فرهنگ خودي و خود باختگي در مسائل فرهنگي از جانب پيشرفت صنعتي و جريان مصرف مواد و مصرف گرائي و تجمل گرائي به مردم كشور ايران توانستند تفهيم كنند كه براي پيشرفت بايد به طوركامل با غرب همسو شوند . يكي از موارد همسوئي با غرب ، مسأله ي حجاب است كه در ابتدا در زمان رضاخان به اجبار، كشف حجاب شد و دستور آن داده شد ولي در زمان محمد رضا پهلوي ، کشف حجاب اجباری از میان رفت(12)و با رويكرد فرهنگي شروع شد چنان که از روزنامه ها و نشریات و مسابقات زنان شایسته ی آن دوره پیداست (13) ؛ به طوري كه بد حجابي قبل از انقلاب اسلامي تبديل به فرهنگ شده بود و وقتي شخصي متمدن نامیده می شد كه ، برهنه مي شد ؛ البته بعد از انقلاب اسلامي به شدت اين تهاجمات افزوده شد ولي مبارزه با آن ها از سوی مدیران کشور ایران ضعیف و کم بود تا جایی كه موجب القاء فرهنگ بدحجابي ، به مردم ایران شد .ناگفته نماند ، زمانی که سياست كشوری انفعالي باشد و منتظر ضد فرهنگ باشد تا بعد به دنبال راه حل باشد و تصميمي بگيرد منتهي به نابودي فرهنگ بومي آن كشور خواهد شد . حال در مسأله ي حجاب ، به علت این که كشور ما انفعالي عمل كرد و از سوی مسؤولين دير تصمیم گیری شد و حتی ، برخي مسؤولين بي كفايت ، خودشان به اين مسأله دامن زدند ، ‌از جمله اينكه بعضی از آن ها ، مبحث آزادي اسلامي را تغيير دادند و آزادي ليبراليستي را القاء‌كردند(14) و مردمي كه ضعيف النفس بودند يا به هیچ وجه ، اهل تحقيق و تفحص نبودند ، در اين مسأله ، دچار اشتباه شدند . آزادي لیبراليستي ، همان آزادي بي بند و باري و اباحه گري است و به عبارت دیگر منظور از لیبراسیم ، آزادیِ به طور مطلق ، بدون هیچ قید و بند می باشد(15)كه به اشتباه يا عناد، بعضي افراد ، ليبراليسم را به آزادي تعبير کردند ، در حالي كه حقيقت اين اصطلاح دست ساخته ي دست يهود ،‌ همان اباحه گري است كه موجب از بين رفتن غيرت و حياء و دينداري در بين مردم مي شود . مبحث ديگري هم مطرح است به نام سكولاريسم که مشهور ترین معادل فارسی آن جدا انگاری دین و دنیاست(16) يا به عبارت دیگر ، همان جدائی دین از سیاست است(17)كه براي جذابيت ، جدائی دین از سیاست را مطرح كردند و در پشت پرده ي اين حرف عوام فريبانه ، چيزي مگر خالي كردن تمام شؤون زندگي انسان و بشر از مفاهيم ديني در نظرشان نبود و مفهوم کلاسیک سکولاریسم ، نقطه مقابل ابدیت و الوهیت است ، سکولار یعنی آن چه به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خداوند و الوهیت دور است(18) سکولاریسم از نظر ریشه لغوی به معنای مخالفت با تعالیم شرع و تعالیم دینی ، یعنی عرف گرائی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی است(19).اگر به حق قضاوت كنيم بايد بگوئيم كه در بعضي از جوامع ، به سطح بسيار بالائي از اين هدفشان یعنی خالی کردن تمام شؤون زندگی از دین رسید اند . در کشور ما هم بعضی از افراد ، به طور كلي جايگاهي براي دين قائل نيستند به طوري كه حتي يك فرد مذهبي وقتي برايشان از دين در علوم انساني صحبت می کند ، با جوابي تعجب برانگيز روبرو مي شود كه چه ربطی بین دین و پیشرفت ، تمدن و علوم انسانی است ؟ این مسأله ، جاي ناراحتي شديدي دارد ؛ زیرا آن شخص می گوید : اسلام به علوم انساني چه ربطي دارد و يا این که اسلام ، به هیچ وجه نظري در این مسائل ندارد ؛ ‌ اين نیز از كم كاري مسلمانان و مسؤولين ذي ربط است. اين نمونه ي كوچكي است و اهل تحقيق و تفحص به عمق موضوع پي مي برند . اين هدف سکولاریسم ، است . ‌يعني جهاني يك پارچه امانيستي و بي خدائي و هيچ شأن و مقامي براي خدا در امور روزمره قائل نشدن .حال وظيفه ي مسؤولين امر اين است كه ، اين مسائل را تبيين كنند ، تا مردم مسلمان دچار چنين حربه هاي بدي نشوند تا این که کشورهای مستبد و غربی ، نتوانند اسلام را از مردم بگيرند ، كه اين مورد در نهايت موجب نابودي نظام اسلامي و تبديل شدن آن به نظام سكولاريستي و ليبراليستي است . 2) شبيخون فرهنگی : شبيخون فرهنگي مثل تهاجم فرهنگي است با اين تفاوت كه دشمن با تمام نیرویش به صورت متحد و سیستماتیک ، در برابر جبهه ي مقابل مي ايستد و شروع به كار فرهنگي مي كنند . صورت ظاهري جنگ را ندارد ولي از هزار جنگ بدتر است ، زيرا افراد مقابل ، از داخل تهي مي شوند و با تهي شدن از اعتقاد ، ديگر جايي براي دفاع وجنگ باقي نمي ماند ، به حدي كه وقتي به كسي مي گويي كه فلان كشور دشمن ما است ، مي گويد : به اتفاق ، اگر كسي با ما دشمني نداشته باشد ، همين كشور است ، يا از طرف ديگر وقتي از اعتقاد الهي تهي شد و فرهنگ جهاد و شهادت از مردم گرفته شد ديگر تاب و توان مقابله باقي نمي ماند ؛ همان طوري كه رهبر معظم انقلاب فرمودند : « كاري كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگي انجام مي دهد ، نه يك تهاجم ، كه يك شبيخون فرهنگي است .(20) » البته ناگفته نماند در شبيخون فرهنگي شدت عمل و تهاجم به حدي است كه ، هر روز امكان دارد ، كساني كه متدین بوده اند ، از مسير درست برگردند و با دشمن هم سو و هم پیمان شوند .در شبيخون فرهنگي ، خيلي از افراد ، يا آن را درست درك نمی کنند يا اينكه در واقع از اسلام كينه اي به دل دارند كه با الفاظي مثل تعامل و تبادل نظر و فرهنگ و نظم نوين جهاني مردم مسلمان را فريب مي دهند ؛ در حالي كه پشت پرده ي آن جنايت هولناك ، همان شبيخون فرهنگي است كه ممكن است ملتي را به نابودي بكشاند .شبیخون ، جنایتی هولناک است ؛ زیرا موجب می شود مردم سرزمینی مثل ایران ، دین را کنار گذاشته و به طرف فساد و فحشا بروند و در آخر هم در مقابل دشمن ، تسلیم شوند . البته اين خطر بزرگ توسط رهبر فرزانه انقلاب شناسايي شد و تذكرات بسياري در مكان ها و مناسبت هاي مختلف داده شد و بعضی از كارها هم انجام شد ، ولي براي مقابله ، نا چیز وکم می باشد و توانايي مقابله با اين شبيخون را ندارد. در باب حجاب هم بايد گفت كه تهاجم يا همان شبيخون ، انجام شده است . بعضی اوقات از مسؤولين هم صحبت هايي شنيده شده كه دل انسان را به درد مي آورد ، زیرا يك شخصی كه ادعاي مسلماني و بزرگي مي كند نباید چنين صحبت هايي بکند ؟ به هرحال در اين مورد ما بسيار ضعيف عمل كرديم و مشكل به جايي رسيد كه حتي افراد مذهبي هم حجاب را كنار گذاشتند ، چون مسؤلین به نصايح رهبر معظم انقلاب توجهي نداشتند كه فرمودند : «آن كس كه صحنه را مي بيند و ملتفت است كه دشمن دارد چه كار مي كند ، مي فهمد كه شبيخون است و چه شبيخوني هم هست که اگر ملتفت بودند ، هرگز وضعیت ما به این جا ختم نمی شد .(21) »با اندكي تأمل و تفكر و تفحص به اين نتيجه مي رسيم كه دشمن تا حدود بسيار زيادي در شبيخون فرهنگي موفق بوده است پس باید به فکر چاره برای بهبود اوضاع و رهائی از این بحران خطرناک بود . 3) دين زدگي و دين گريزي يكي ديگر از مباحثي كه در عامل فرهنگي مطرح است ، مبحث دين گريزي و دين زدايي است . در اين مبحث كار به شكلي است كه مي توان گفت يك نحو تهاجم فرهنگي است ولي با كمي دقت به این مي رسيم كه هدف دين زدايي است . تهاجم فرهنگي هم در اين امر دخيل است ؛ ا ز باب نمونه ، اينكه كم كم دين را بي اهميت جلوه مي دهند و مسائل ديني را به سخره مي گيرند تا مردم بي اعتنا به احكام ديني شوند ؛ زیرا يكي از استراتژي هاي دشمن ، دين زدايي به واسطه ي مسخره كردن دين(22)و از بين بردن دستورات آن است ؛ در مقوله ي حجاب هم با يك سير بسيار آرام توانستند آن چيزها یعنی حجاب گریزی و فاصله گرفتن از حجاب را تفهيم كنند .وقتی در دوره ي رضا خان ، كشف حجاب صورت گرفت و جريان سخت شروع شد ، مردم به صورت استوار پيش آمدند و از حجاب اسلامي دفاع كردند ، چرا كه حجاب را حافظ خود مي دانستند و با خود مي گفتند كه رضاخان مي خواهد محافظ و نگهبانمان را از ما بگيرد ؛ به همین علت برخی افراد خود را خانه نشین کردند تا حجاب و ارزشهای آن را حفظ کنند(23). در طي اين برخورد ، به اين نتيجه رسيدند كه ، بايد عمليات رواني يا يك عمليات نرمي را پيش گرفت كه به نتيجه برسند . به همين خاطر به اين نتيجه رسيدند كه كم كم با درست كردن احزاب گوناگون مثل جمعیت نسوان وطن خواه ، بیداری نسوان ، انجمن ترقی نسوان و...(24) مي توان با اين فرمان الهي مقابله كرد . بنابر همين مطلب عملیات تهاجم شروع شد . با جستجويي در تاريخ مي بينيم كه در عرض20 الي30 سال يعني تا سال57 اين جريان به حدي پيش رفت كه ديگر براي مردم ، عادي شده بود كه زني را بي حجاب ببينند ؛ چرا كه در مدرسه ، بيمارستانها ، ادارات دولتي ، كوچه و خيابان ، زنها حجابشان را كنار گذاشته بودند و بي اهميت به حجاب شده بودند ، حتي بعضي از آنها كساني بودند كه در دوره ي كشف حجاب ، به شدت از حجاب خود دفاع كرده بودند .با تحقيق در این مسأله ، به يكي از نتايج مهم و اساسي مي رسيم كه روند عادي دين زدايي ، موجب دين گريزي مردم مي شود چرا كه با تبليغ كردن عليه دستورات اسلامي ، كم كم ملكه ي نفرت از فرامين اسلامي به وجود مي آيد ، در آن موقع دستورات اسلامی رنگ می بازد و بی دینی حاکم می شود . در مسأله حجاب هم با شعارهاي فريبنده توانستند مردم را فريب دهند . وقتي اصطلاحي مثل آزادي فردي مطرح مي شود و اين آزادي را به آزادي ليبراليستي تعبير مي كنند و طبق آن عمل مي كنند ، چون كه طبیعت زن ، تجمل گرايي و ميل به نشان دادن خود است ، در چرخه نابود و هضم مي شود و فقط به يك ابزار دست تبديل مي شود . زمانی که مطرح مي شود اسلام با آزادي زنان و حقوق زنان مخالف است ، عده اي بي خرد ، مجذوب اين شعار مي شوند و دنبال حقيقت نمي روند كه اصل و حقيقت ماجرا را دریابند ؛ به همين دليل فريب اين سيستم فريبنده را مي خورند و طوطي وار ، آن حرف ها را تكرار مي كنند و با تكرار اين افراد ، كم كم بين مردم شیوع پیدا می کند و در ناخود آگاه مردم جاي مي گيرد كه اسلام ، ديني ضد زن است كه حجاب و ديگر قوانين را براي زن وضع كرده است . 4) رسانه : يكي از مهمترين ابزاري كه در فرهنگ سازي ، حائز اهميت است ، مسأله رسانه است كه خود به تنهايي عامل بسياري از مشكلات است . اگر كسي بخواهیم در رابطه با تأثير رسانه در اجتماع كتابی بنويسیم ، بايد چند جلد كتاب قطور نوشت ؛ زیرا رسانه ، تأثير بسیار زیاد و از جهات متعددی در اجتماع و معادلات و روابط اجتماعي دارد .عصري كه در آن زندگي مي كنيم شاهد پديده هاي نويني است که يكي از اين پديده ها ، جايگزيني جنگ افكار به جاي جنگ ابزار مي باشد . رسانه هاي گروهي بين المللي با هدف تسخير افكار انسان ها ، امواج را به سرتاسرجهان مي رسانند . مصاديق اصلي رسانه هاي گروهي بين المللي را مي توان در خبرگزاري ها ، شبكه هاي راديو و تلويزيون و مطبوعات عمده ي جهان خلاصه نمود(25).با توجه به اينكه وظيفه ي رسانه در دنیای کنونی ، تسخير افكار مردم است ، وظيفه اش را به درستي انجام مي دهد اما متأسفانه مسؤولين ممالك اسلامي در خواب غفلت فرو رفته اند و به دنبال اين نيستند كه مشكل را مو شكافي كنند بلكه به طور سطحي و گذرا از مسائل رد می شوند ، گويا كه هیچ اتفاقي ‌نيفتاده است .اگر به شبكه هاي تلويزيوني و ماهواره اي رجوع كنيم خواهيم يافت كه قدرت اين سلاح چقدر بيشتر از بمب هاي اتمي و هيدروژني است ؛ چرا كه با بمب اتم و غيره مي توان جان انسان ها را گرفت ولي روحيه ي كينه و نفرت در وجود ديگر افراد ، باقي مي ماند اما با بمب رسانه اي ، ابتدا افکار تسخير مي شود و وقتي كه افكار تسخير شد مثل كسي كه هيپنوتيزم شده است ، به دنبال آنها حركت مي كند ، بدون اين كه ازآنها نفرت يا بُغضي به دل داشته باشد و قبله و هدف و مقصد و مقصود اشخاص ، افكارشان مي شود ؛ در حالی که افكار و مقصد آنها ، همان تلقينات رسانه اي است يعني مثل اين مي ماند كه يك شكلات در دست گرفته اند و مردم را همانند يك كودك خردسال به دنبال خود مي كشانند و حتي هيچ عيب و ننگي هم بر خودشان نمي بينند گويا هيچ اتفاقي نيافتاده است ؛ اينجاست كه بايد گفت ميمون وار و كوركورانه از رسانه تقليد مي كنند ، بدون اينكه تفكر كنند . اينگونه اقدامات بر پايه ي جهل ، ‌نا آگاهي و غفلت شكل مي گيرد . بازيگران اين حركت اگر چه داراي سمع و بصر هستند اما هيچ استفاده اي از آن نمي كنند(26).خداوند در قرآن مي فرمايد: « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون .(27) »به طور مسلم گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم آنها دل ها و عقل هايي دارند كه با آن انديشه نمي كنند و نمي فهمند و چشماني دارند كه با آن نمي بينند ، گوشهايي دارند كه با آن نمي شنوند آنها همچون چهار پايانند بلكه گمراه تر. اينان همان غافلان هستند . پس با توجه به آيه معلوم می شود ، افرادي از جن و انس ، پست تر ازحيوانات هستند كه گوش و چشم و عقل و .... آنها به مثابه ی عدم وجود آن ها است و هيچ استفاده اي از آن نمي كنند . در رسانه هم همين موضوع مطرح است ، چرا كه بسياري از مردم ، هر حرف و هر صحبتي كه در رسانه ها شود را چنان بر روي آن صحه مي گذارند مثل اينكه نعوذ بالله وحي منزل است و پا فشاري بسياري بر روي آن دارند . حال آن كه اين چنين برخوردي از مردمي كه ادعاي تمدن و فهم و شعور دارند ، بسيار دور و بعيد است . در كتاب دانش اجتماعي آمده است : در جنگ رواني توپخانه ها ، جاي خود را به رسانه ها مي دهند . در چنين فرايندي گردانندگان رسانه هاي گروهي به جاي تسخير سرزمين ، در پي تسلط بر افكار و فراهم آوردن زمينه هاي فرو پاشي حكومت حريف نه از طريق بكارگيري سلاح هاي گرم بلكه با القاي يأس و نااميدي ،‌ تضعيف و تخريب روحيه ي عمومي ، ‌ايجاد بد بيني نسبت به رهبران ، بي اعتمادي ،‌ ترس ، نگراني و .... مي باشند(28).حال در مقوله ي حجاب ، ‌با ايجاد يك جنگ رواني بر ضد حجاب ، كم كم مردم كشورهاي اسلامي تحت تأثير اين تبليغات قرار مي گيرند و روحيه آن ها متزلزل مي شود . ما تا وقتي كه يك استراتژي فعال نداشته باشيم و به عبارت ديگر استراتژي انفعالي داشته باشيم ، مقابله در برابر اين تهاجمات رواني و رسانه اي ، محال است . متأسفانه در باب رسانه هم آن قدر پيش رفت چشم گيري نداشته ايم كه توان مقابله با تهاجم رسانه اي آنها را داشته باشيم . با اين اعمال وروش هاست كه مردم كشور ، سست اعتقاد مي شوند و به اصول ديني و مذهبي خودشان شك مي كنند . زماني كه شك در خانه ي دلشان لانه كرد ، مبارزه کردن با آن شك ، كار و فعاليت و بودجه هاي بسیار زیادی را براي مقابله با آن ها طلب مي كند . در كتاب آمريكا و گفتمان استكباري آمده است : آنان (آمريكا و كشورهاي غربي) با تأكيد بر دو قدرت نرم افزاري و سخت افزاري خود ساختاري جديد با عنوان نظم نوين جهاني را براي جهان ترسيم كرده اند . آمريكا در عرصه نرم افزار با تكيه بر قدرت رسانه اي و تبليغاتي خود در صدد شكل دهي افكار عمومي مردم جهان است و از اين طريق تلاش روز افزوني براي جهاني سازي ارزش هاي آمريكائي در عرصه ي فرهنگ ،‌ دموكراتيزه كردن نظام هاي سياسي و ترسيم ساختار اقتصادي كشورها براساس كاپيتاليسم صورت مي دهد تا تنها ارزشهاي جاري و معتبر در جهان ارزشهاي آمريكايي باشد(29) .با توجه به توضيحاتي كه در رابطه با سکولاریسم داده شد كه اصطلاحي عوام فريب است و در پشت پرده آن ، خالي كردن و تهي كردن تمام شؤون زندگي از دين است ، معلوم مي شود كه اين كشورها ، با استفاده از رسانه ، در صدد كنترل افكار و تحميل عقايد و يا به عبارتي تحميل و تلقين روش زندگي آمريكايي است . يكي از اين شؤون ، دستورات اسلام در رابطه با فساد وفحشا است ، كه بايد كنترل شود وگرنه خسارت غير قابل جبراني به اجتماع وارد مي كند كه مقدمه ي تمام فسادها بد حجابي است ؛ يعني چيزي كه منجر به فساد اجتماعي و اخلاقي مي شود ، همان بي حجابي است ؛ زیرا اگر بی حجابی در جامعه حاکم باشد ، جوانان جامعه هم فاسد می شوند و به دنبال آن جامعه ی فاسد و مفسد وجود پیدا می کند . آن ها با تأسيس شبكه هاي ماهواره اي و سايت هاي اينترنتي ، در پي تضعيف حجاب مي باشند و به دنبال تلقين اين هستند كه حجاب ، يك امر واپسگرايانه است ، و بعضي از مردم هم همانند كودك به دنبال شكلات مي روند و اين عقيده را مي پذيرند ، در اين جا است كه مهارکردن اشتباه و انحراف ، کار بسیار دشوار یا شاید امری محال باشد ؛ پس در مسأله ی رسانه ، بايد تا هنوز اندک فرصتی باقي است ، از خواب غفلت بیدار شویم و شبكه هايي را فقط جهت تلقين افكار اسلامي تأسيس كنيم تا بيش از اين ضربه نخوريم ؛ منظور از تلقین ، آموزش به شیوه ای است که مورد پذیرش عموم جامعه باشد . البته اگر قرار باشد با تأسيس اين شبكه ها ، همان حرف هاي قديمي و فيلم ها و سريال هاي به درد نخور و تاريخ مصرف گذشته را به نمایش بگذاریم ، بهتر است كه از ابتدا اين اتفاق نيفتد ، زیرا ضرر اين كار بيش از نفعش است .


مطالب مشابه :


حجاب

در واقع رعايت حجاب اسلامي در بين مسلمانان ايراني و كليت اين جامعه از جمله خريد اينترنتي




مصافحه بازیگر زن مختارنامه با مرد! +تصویر

انتخايات مجلس شوراي اسلامي; خريد اينترنتي; با پوشش های بی حجاب مانند را در سایتهای




عوامل بد حجابی در ایران....

كه با خريد وسيله و از حجاب اسلامي دفاع هاي اينترنتي ، در پي




بيداري اسلامي بت زن غربي را مي شکند

حجاب و حیا بيداري اسلامي بت زن آمريکا به نشاني اينترنتي bjs.ojp.usdoj.govدر سال 2009 نشان داد




رادان: جمع آوری ماهواره ها با قوت ادامه پیدا می کند

انتخايات مجلس شوراي اسلامي; خريد اينترنتي; طرحهای حجاب و عفاف، مقابله با ورود مشروبات




خادم افتخاري

همچنين آنان با تذكر به زائران به منظور حفظ حجاب و و حجاب اسلامي خريد اينترنتي




برچسب :