حج در اسلام و تمدنهای بشری

● اهمیت حج در اسلام

حج پنجمین رکن اساسی اسلام است که در سال نهم هجری بر مسلمانان فرض شد آیات و احادیث متعددی در باره اهمیت و تاکید رفتن به حج خانه کعبه وارد شده است. خداوند عز وجل می فرماید:

«و اتموا الحج و العمرة لله» (سوره بقره ۱۹۶) حج و عمره را برای خدا بجا آورید.

«و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا» (سوره آل عمران ۹۶) و حج خانه کعبه واجب الهی است بر کسانی که توانایی (مالی و جسمی) برای رفتن بدانجا دارند.

لذا در صورت تحقق شرایط ذیل رفتن به حج برای هر انسان یک بار در عمر فرض است.

۱) اسلام: گذاردن حج و عمره و و دیگر عبادات بر غیر مسلمانان واجب نیست. زیرا آنان پیش از هر چیز مکلف به ایمان هستند و مبنای پذیرش وعدم پذیرش همه عبادات ایمان است.

۲) عقل: عقل و درک مسایل و انجام آن به نحو صحیح لازمه هر امر مهم و عبادی است و از همین رو هیچ گونه تکلیف شرعی و عبادی متوجه دیوانگان نیست.

۳) بلوغ: بخاطر آنکه کودکان تا زمانی که به حد بلغ و شعور کامل نرسیده باشند مکلف به انجام احکام شرعی نیستند.

۴) استطاعت: حج بر کسانی فرض می گردد که توانایی مالی و جسمی لازم را برای هزینه و تحمل مشکلات سفر و ادای مراسم و مناسک حج را نداشته باشد لازم نیست.

رسول اکرم (ص) در مناسبتهای مختلف مسلمانان را به ادای این عبادت بزرگ تشویق و ترغیب نموده اند.

از آن حضرت (ص) سوال شد: کدام عمل افضل تر است؟ فرمود: «ایمان به خدا و پیامبرش، بار دیگر سوال شد سپس کدام عمل ارجح است؟ فرمود: «حج مبرور» (بخاری، الجامع الصحیح ج ۲ ۴۷۱)

● فلسفه حج

هدف اساسی و مهم در انجام عبادات آن است که بمنظور امتثال فرمان خداوند ادای حق بندگی و سپاسگزاری از نعمتهای بی شمار وی انجام گیرد.

از رسول اکرم (ص) سوال شد حج چیست؟ آن حضرت (ص) فرمود: «الشعث التفل» یعنی ژولیده مو غبار آلود. مجددا سوال شد کدام حج افضل است؟ فرمود «العج و الثج» یعنی فریاد بلند کردن و خون ریختن در راه خدا.

حاجی در حقیقت خویشتن را در برابر خداوند متعال ذلیل و عاجز قرار می دهد و لبیک گویان در صدد اعلای کلمة الله بر می آید و ابراهیم گونه، عاشقانه و والهانه حضور خویش را اعلان می کند و مال و جانش را در راه وصال معبود حقیقی قربان می کند.

فلسفه حج نسبت به هر عبادتی بیشتر جلب توجه می کند چنان که خداوند عزوجل خطاب به موسس کعبه و منادی حج می فرماید:

«و أذن فی الناس یأتوک رجالا و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق لیشهدوا منافع لهم و یذکر اسم الله» (حج ۲۷)

این توجیه مهم قرآنی به حرکت که مردم پیاده و سواره از دور دست آن را در پیش می گیرند اشاره می نماید و منافع آشکاری را که قرآن آنها را بر ذکر نام خدا مقدم داشته، بر می شمارد از جمله:

الف) حج یک منبع نیروی معنوی و عاطفی است که به مسلمان توان می دهد و وجود او را از فروتنی و تقوا در برابر خدا و تصمیم به اطاعت و پشیمانی نافرمانیش پر می سازد و عاطفه محبت به خدا و رسول خدا (ص) و یاران و پیروان او را در وی سیراب می گرداند؛ سرزمین مقدس وخاطرات آن، شعائر و آداب حج و آثار درونی آنها ، نیروی جماعت حاجیان و الهامات فکری و رفتاری و .. همه اینها به روشنی آثار خود را در ژرفای وجود فرد مسلمان بجا می گذارند و لو را با قلبی زلالتر و شیوه ای پاکیزه تر و عزمی راسخ تر برای انجام خیر و نیکی مقاومتی سرسختانه تر در برابر گناهان از سفر خویش باز می گردد و هر قدر حجش نزد خدا مطلوبتر و پسندیده تر باشد به همان اندازه در زندگی آینده اش موثرتر خواهد بود.

ب) حج عشق و تمرین تحمل ناملایمات زندگی است؛ سفر حج در بردارنده درس تحمل سختیها، دوری از وطن، جدایی از خویشان و چشم پوشی از فراغت زندگی در میان خانواده و دستان است، حکمت الهی نخواسته است که این سفر به سوی سرزمینهای زیبا و سرسبز و خوش آب و هوای آسیا، اروپا و غیره که تفریحگاههای جهانگردان به حساب می آیند، انجام گیرد بلکه مشیت الهی آن بود که حج در بیابان بی آب و علف که نه برای تفریح تابستان مناسب است و نه بهار، انجام گیرد و این خود تربیتی است برای فرد مسلمان در تحمل دشواریها و ناگواریهای زندگی.

ج) منافع بازرگانی حج نیز بسیاز یاد و مشهود است؛ حج فرصت با ارزشی برای مبادله منافع تجاری میان مسلمانان در سطحی وسیع می باشد امروزه بازارهای مکه و مدینه به دو مرکز بزرگ تجارت جهانی تبدیل شده اند که از روابط تجاری و بازرگانی آنها منافع فراوانی نصیب مسلمانان می شود، علاوه بر این از زیارتهای مکرر حج وعمره حاجیان سود هنگفتی عاید صنعت جهانگردی عربستان سعودی و سایر شرکتهای سیاحتی زیارتی کشورهای اسلامی می شود.

د) در برابری وحدت و یگانگی حج آموزش و تمرین عملی و اصولی متعالی انسانیت مد نظر اسلام برای هر فرد مسلمان است در انجام مناسک حج این مساله کاملا روشن می گردد که هیچ فرد و گروهی امتیازی نسبت فرد یا گروه دیگری ندارد و از جمله اهداف بلند این آیین عبادی، مساوات و کنار نهادن برتری جویی بر دیگران است شعاع یگانکی در حج بسیار وسعت می یابد و مبدل به یگانگی در احساسات، یگانگی در شعائر، یگانگی در هدف، یگانگی درعمل و یگانگی در شعار می گردد نه اثری از اختلاف جغرافیایی و نژادی وجود دارد و نه تعصبی نسبت به رنگ جنس و طبقه ، همگی مسلمان هستند و به خدای واحد ایمان دارند و گرد خانه واحدی می گردند.

هـ) حج یک انجمن جهانی است، حج به فرد مسلمان امکان می دهد تا شاهد بزرگترین و پرشکوه ترین گردهمایی سالیانه اسلامی باشد، انجمنی که نه از طرف پادشاه یا رئیس حکومت یا جمعیتی، بلکه از سوی خدای جهانیان بدان فرا خوانده شده است در گردهمایی حج، یک مسلمان برادران خود را از پنج قاره دنیا می بیند که سرزمینها، رنگها و زبانهایشان متفاوت است و تنها پیوند اسلام و ایمان آنان را دور هم جمع کرده است تا شعار واحدی را سر دهند: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک» علی رغم برگزاری کنفرانسهای تساوی حقوق بشر و مبارزه با نژاد پرستی آیین عالی هزار چهارصد و اندی سال پیش تجمع و گردهمایی مسلمانان جهان را با اختلاف نژاد و زبان اعم از عرب و عجم، سیاه و سفید، اروپایی و آمریکایی سالی یک بار با پوشیدن یک لباس و انجام مناسک و آیین مشترک فرض قرار داده است.

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) و اولیای دین، سرمشق مسلمانان اند و آشنایی با سیره اخلاقی و عبادی آنان، برای بهتر پیمودن این مسیر بسیار مفید است.

از این رو، توجه به سیره پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) در عبادت، به ویژه در انجام مناسک حج و حضور در این شعائر ابراهیمی، برای امت او کارساز است.آنچه می خوانید، نمونه هایی است از شیوه حج گزاری آن حضرت، که در منابع تاریخی و حدیثی آمده است، باشد که آن «اسوه حق» را در همه ابعاد زندگی الگوی عمل قرار دهیم، تا زودتر و درست تر به مقصود برسیم.

● حرمت مکه و کعبه

خانه توحید و قبله مسلمین، که بازسازی آن، یادگار ابراهیم خلیل(علیه السلام) است، مکانی است مقدس و شهری است مورد احترام. پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نیز این حرمت را پاس می داشت و با ذکر و دعا و رعایت ادب، بر قداست آن توجه می داد و با تهلیل و تکبیر وارد شهر و حرم الهی می شد. هنگام رفتن به مکه، از تپه شمالی وارد و از ناحیه جنوب خارج می گشت.( الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۷)

نقل شده است که تنها یک بار به درون کعبه رفت. جامه و عبایش را زیر پای خود انداخت و کفش هایش را از پای در آورد و میان دو ستون داخل کعبه، دو رکعت نماز گزارد.

هنگام ورود به مکه، خدا را به عنوان «ذی المعارج» و صاحب والایی بسیار می ستود. در مسیر راه، هنگام برخورد با هر سواره ای یا فراز آمدن بر هر تپه ای یا فرود آمدن به هر وادی و در فرصت های آخر شب و در پی نمازها « لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لا شَرِیْکَ لَکَ لَبَّیْکَ » می گفت(الکافی، ج۴، ص۲۴۹) و گاهی در طول راه، پیاده ها را سوار بر شتر خویش می کرد.

خانه خدا در مکه، محبوب دل هاست و عبادت در آنجا ثواب بسیار دارد و دل های عاشق، با آن مسجد مقدس انس و الفت دارند. از ابن عباس نقل شده که پیامبر خدا در شب های تشریق، هر شب از منا به مکه می آمد و خانه کعبه را زیارت می کرد: «أنّ النَّبِیّ کانَ یَزُورُ الْبَیْتَ کُلَّ لَیْلَة مِنْ لَیالِی مِنی».( المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۵۹) در حدیثی هم آمده که امام باقر(علیه السلام)در پاسخ نامه ابراهیم بن شیبه چنین نوشت:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) یُحِبُّ إِکْثَارَ الصَّلاَةِ فِی الْحَرَمَیْنِ فَأَکْثِرْ فِیهِمَا وَ أَتِمَّ».( کافی، ج۴، ص۵۲۴)

«پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) دوست داشت که در مدینه و مکه بسیار نماز بخواند. تو هم در این دو شهر نماز زیاد بخوان و نماز را تمام اقامه کن نه شکسته.»

مسجد قبا یکی از مساجد مورد علاقه پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) بود. هر گاه به قبا می رفت در منزل سعدبن خیثمه انصاری فرود می آمد. سراغ مسجد قبا می رفت، از چاه، آب می کشید و پاهای خود را می شست و از روی سنگ های کنار جاده عبور می کرد و در آن مسجد نماز می خواند. طبق نقل ابوسعید خدری، آن حضرت هر هفته روزهای شنبه پیاده به مسجد قبا

می رفت. گاهی هم سواره این راه رامی پیمود: «أَنَّ النَّبِیَّ کانَ یَأْتِی قُباء ماشِیاً وَ راکِباً».( الطبقات الکبری، ج۱، صص۱۸۸ و ۱۸۹)

حج در رهگذر تمدّن ها از موضوعات جالب و قابل تحقیق و پژوهش است که محققان کمتر بدان پرداخته اند.

کتاب «الحجّ عبر الحضارات و الأمم» این موضوع را به بررسی نهاده و مباحثی را در این خصوص ارائه نموده که در جای خود شایسته تقدیر است.

همچنین کشفیات جدید از آثار بر جای مانده و پیشین و تطوّرات فرهنگی و معرفتی و شناخت ملت های بدوی می تواند ما را در دستیابی به معلومات از این فریضه بزرگ جهانی یاری رساند.

بسیاری از ابنیه، معابد و مراکز دینی پراکنده در سراسر عالم به ویژه مناطق مسکونی دجله و فرات و وادی نیل و نمادهای پرستش در بسیاری از شهرها و کشورها، در حقیقت مراکزی هستند برای حج که زائرانی برای انجام اعمال عبادی آهنگ سفر به آنها نموده و آداب و اعمال دینی ویژه ای را که برای پیروان ادیان تعریف شده است، به انجام می رسانند. آیا این چیزی جز معنای حج است که تشکل های خاص به قصد عبادت در زمان معین به این مراکز بار سفر می بندند؟

حج، هر چند در میان تمدن ها و آیین ها یکسان نبوده است، اما نمونه بارز آن، همانا حجی است که خدای متعال بر بندگان خود واجب ساخته است.

نمونه بارز حج و مرجع حقیقی انواع حج در تاریخ حیات بشر، همانا حج پیامبران و حج ابراهیم خلیل علیه السلام است که مردم را برای زیارت نخستین خانه مقدس در کره خاک فراخواند، نخستین خانه از بیوت خداوند که برای هدایت بشر و آمرزش گناهان بنا شده، بیت اللّه العتیق در مکه مکرمه است، همان گونه که فرمود:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ . «نخستین خانه ای که برای مردم نهاده شده، خانه ای است مبارک در مکه مکرمه و هدایت گر جهانیان است.»

پیام آیه این است که این خانه را خداوند، از آغاز حقیقت برای همه مردم و تمامی ادیان قرار داده و تا قیامت با همین عنوان پا بر جا خواهد ماند و به گروه خاص و آیین به خصوص اختصاص ندارد؛ زیرا مبدأ و منبع دعوت به دین خدای یگانه است و جز او چیزی وجود ندارد. آفریدگار جهان و انسان یکی است و دعوت به هدایت در همه ادیان آسمانی توحیدی نیز یکی بیش نیست و امکان ندارد که آفریدگار میان بندگان خود فرق بگذارد که برای گروهی از آنها خانه ای مبارک و کانون رحمت و خیر و برکت را قرار دهد و برای دیگران قرار ندهد. تعبیر آیه کریمه با عبارت: «وُضِعَ لِلنَّاسِ» و «وَ هُدیً لِلْعَالَمِینَ» مؤدّی همین مفهوم است؛ یعنی کعبه برای مردم نهاده شده و هدایتگر جهانیان است.

لیکن در گذرگاه حیات انسان، ادیان الهی و تعالیم آسمانی و کتاب های فرود آمده از سوی خداوند مانند: صحف ابراهیم، تورات موسی، انجیل عیسی و زبور داود دستخوش تحریف گردیده و هواهای نفسانی و امیال بشری در آن دخالت کرده و آنها را به بازی گرفته است چنانکه آیه کریمه بیان می کند:

اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبا وَلَهْوا وَغَرَّتْهُمْ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا «دینشان را بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت.»و به کلّی از دین منحرف شدند جز آنان که از هدایت و دستگیری خداوند بهره مند گردیدند؛ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّه َ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللّه ُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلاَلَةُ؛ «ما در میان هر امت پیام آوری فرستادیم تا آنان را به بندگی خدا و اجتناب از طاغوت فرا خواند، برخی از آنان را خداوند هدایت فرمود و برخی مستوجب ضلالت و گمراهی شدند.»و آنگاه که بیشتر مردم از آیین حنیف و دین خدا دور افتادند، به پرستش بتان روآوردند و خدایان متعدد گرفتند؛ خدای آفتاب، خدای ماه، خدای خیر و خدای شرّ...

برخی ظواهر طبیعت، همچون درختان و جنگل ها و کوه ها و نهرها و ستاره ها و افلاک را تقدیس و پرستش کرده و برخی قبور مردگان و حیوانات مخصوص را مورد ستایش قرار دادند و برای آنها اماکن و مراکزی ساختند و در اوقات معیّن و غالبا اعیاد، به زیارت آنها آمدند و به صورت دسته جمعی آهنگ آن اماکن نمودند و از این جا حج ادیان پدید آمد !

● حج در تمدّن وادی نیل

سرزمین مصر در دوران فراعنه به معابدومقابرهمچون اهرام و تعدّد خدایان معروف است و تنها در عهد «اخناتون» به آیین توحید شهرت یافته است. مراکز پرستش در نواحی مختلف مصر قدیم پراکنده اند، که مشهورترین آنها «کَرْنَک»، «اُقصُر»، «اِدفُوا» و «دَنداره» می باشد. برخی از این اماکن در قلّه های کوه ها بنا شده؛ مانند معبد «ابی سنبل» در بلاد «نوبه» که مشهورترین آنها و به قولی قدیمی ترین هیاکل می باشد. این معبد در نگاه مصری های قدیم، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده که رامسیس دوم در دوره سلطنت خود به حفاری بیشتر آن فرمان داد و بنای آن را به اتمام رسانید. هر چند مصری ها به خدایان متعدد عقیده داشتند اما از آن میان دو مورد را بر همه خدایان مقدم می داشتند؛ یکی «اُزیریس» [Osiris] که به عقیده آنها مقهور مرگ نیست و دیگری، خورشید که در آسمان شفاف مصر چشم هارا خیره می کند و به نام «رَع» موسوم است و بزرگترین خدایان مصر می باشد؛ مانندخدای زندگی بخش که مصری ها برای عبادت آن بزرگترین معبدهایشان را به پا داشته و اهرام مصری نمادی است مقدس برای آلهه مورد ستایش آنها. بزرگی این هیاکل به اعتقاد آنان در خور خدایان مورد ستایش بوده؛ مانند معبد کرنک که طول آن به صد متر می رسد.

این خدایان در نهایت به صورت انسان ها درمی آیندوبه عبارت صحیح تر؛ انسان ها در قالب خدایان ظاهر می شوند. خدایان مصر در قالب انسان ها مردان یا زنان مقتدرند که در سیمایی قهرمانی ظهور می کنند. مصری ها «ازیریس» را خدای خود می دانستند و پس از مرگ، قبر او مورد توجه نسل های بعدی قرار گرفت. آنها عقیده داشتند که خدایانشان در معبد «ازیریس» در شهر «ابیدوس»[Abydos] در ایام عید این معبود اجتماع می کنند. از این رو، به همین مناسبت قصدزیارت آن را می نموده و بدانجا جهت اعمال ویژه حج گرد می آمدند.

شهر «ابیدوس» تاریخ دینی و سیاسی با اهمیت و شایان توجهی دارد. در این شهر قدیمی ترین شاهان مصر به خاک سپرده شده اند. عبادت «ازیریس» بدان جا انتقال یافته و در جایی که امروز به «ام عقاب» معروف است قبر او را قرار داده اند. «ابیدوس» به اصطلاح، کعبه مصری ها بود که در اطراف قبرش طواف می کردند و به اعتقاد آنها «ازیریس» سرسلسله شهدای آنها است که دیگر شهیدان جز از دربِ او وارد بهشت نمی شوند و به همین مناسبت مزار دیگر شهیدان را در آنجا قرار می دادند !( کتاب الموسوعة العربیة المیسرة، ص۱۵۹)

● حج در تمدّن بین النهرین

تمدّن بین النهرین (دجله و فرات) شامل: سومری، بابل، کلدانی و آشوری، با سه هزار سال پیشینه تاریخی، کانون معابد و آیین ها بوده است. در وادی «رافدین» خدایان متعدد بودند. در هر شهری معبودی یا معابدی وجود داشته است.

مهم ترین بناهای دینی به نظر آنان، معابد و مقابر بوده که «زقوره» نامیده می شد و قدیمی ترین آنها برج بابل است که سومری ها آن را بنا کرده و خدای «نَبُؤ» را در آن پرستیده اند. در هر یک از شهرهای بزرگ سرزمین بین النهرین یک معبد بزرگ وجود داشته که یک برج بلند در آن بنا می شده است که آن را زقوره می نامیدند که در ابنیه مربع شکل، مربع و در ابنیه بیضوی شکل مدوّر بوده است و از آن جا ستارگان را رصد می کردند. چه، علوم فلکی در آن عصر رواج داشته است و برای آن در زندگی روزانه و حیات دینی اهمیت خاصی قائل بوده اند.

و بدین وسیله آغاز سال جدید را اعلام می کردند که هم زمان آداب دینی برگزار می شد و زائران «زقوره» بدان جا بار سفر می بستند.

از جمله مذاهب سرزمین بین النهرین که تاریخ آن به عهد قدیم باز می گردد، آیین صابئین، که پیروانش مدعی اند که معلم نخستین آن دو پیامبر و فیلسوف به نام «عاذیمون» یعنی روح پاک و «هرمس» بوده اند و می گویند «عاذیمون» همان شیث فرزند سوم آدم علیه السلام و هرمس همان «ادریس» علیه السلام می باشد و نیز به گفته آنان «ارفئوس» از فلاسفه و پیامبران آنها بوده است.( . دائرة المعارف الاسلامیه، گروهی از مستشرقین، ج۱۴، ص۸۹ و کتاب الملل والنحل شهرستانی، ص۴۷)

این گروه در شهر حران، در جنوب شرقی ترکیه کنونی میان موصل و شام سکنی داشته اند... حران شهری مقدس در نظر صابئین بوده که به قصد زیارت معبدی که در آن قرار داشته و به نام «سن» خدای ماه موسوم بوده، می آمده اند. گروه دیگری از صابئین به قصد زیارت رهسپار «حاران» یا «حران» می شده اند که محل هجرت ابراهیم علیه السلام بوده و صابئین حرانی بدانجا منسوبند.( . عقاد، ابراهیم ابو الأنبیاء، ص۸۹)

صابئین به رغم کمی عدّه، گروه های متعددی هستند؛ بعضی به کاظم بن تارخ که به گفته مقریزی به آیین برادر ابراهیم بوده اند، نسبت داده می شده و در برابر آیین ابراهیم قرار گرفته اند.

صابئین فرق مختلفی هستند و در کتاب های ملل و نحل نامشان و عقاید و آدابشان آمده که در این جا در صدد آن نیستیم.

فرقه ای از صابئین هستند که بیت اللّه الحرام را بزرگ می شمرند و کعبه را احترام می کنند و همه ساله به زیارت آن می آیند. این فرقه بر این باورند که کعبه و بت های آن به آنها تعلق داشته است و بت پرستان از آنان بوده اند و آنها «لات» و «عزّی» را به نام ستاره زحل و زهره نامیده اند !

نقل می شود که صابئین کعبه را تعظیم می کنند و معتقدند آن را هرمس یعنی ادریس بنا کرده و آنجا خانه زحل بزرگترین ستاره سیّاره است، از قول برخی عارفان آنهانقل شده که آنها صفات حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در کتاب هایشان خوانده واو را پادشاه عرب می نامیده اند.( همان، ص۹۱) قرآن کریم در سه مورد از صابئین سخن گفته است: سوره بقره آیه ۶۲، سوره مائده آیه ۶۹ و سوره حج آیه۱۷. این آیین در پاره ای موارد، با دیگر آیین ها مشترک و در پاره ای موارد متفاوت است.

● حج در تمدّن ایران باستان

در تمدن فرس قدیم آداب و رسوم و عقاید و اندیشه هایی وجود داشته که شرح آن از این مجال بیرون است و تنها به بخشی کوتاه از آن بسنده می کنیم و آن آیین زردشتی است که مشهورترین آیین ایران باستان بوده و در قرن دهم یا ششم قبل از میلاد مورد توجه ایرانیان بوده و هنوز برخی از پیروان آن در یزدِ ایران و هندوستان به سر می برند. پیروان آیین زردشتی تعالیم خود را از پنج کتاب مقدس که پیامبرشان زردشت آن را وحی خدای یگانه به نام «اهورا مزدا» یعنی خدای نور و آسمان می داند، گرفته اند. یکی از این کتاب های مقدس کتاب «الیاسنا» می باشد که به شعائر و آداب می پردازد و می توانیم از آن چنین برداشت کنیم که این آداب و شعائر، شکلی از اشکال حج را به نمایش می گذارد، از جمله آنهاست زیارت های سالانه از معابد در اعیاد دینی که در آن قربانی و نذورات و مراسم و آیین های مقدس انجام می شود.

پیروان آیین زردشت زیارت های سالانه ای دارند که در آن مراسم، آداب ویژه دینی را انجام می دهند، لباس سفید می پوشند و قربانی می کنند و این حج به معنای لغوی است.

● حج در تمدّن روم

در تمدن روم نیز مراسمی به عنوان حج وجود دارد که در آن مراسم آداب ویژه دینی تنظیم شده است. آنها ابنیه بزرگ و چهارگوش و مدور ساخته اند و برای آنها قربانی و هدایا و نذوراتی را تقدیم می کنند. برای هر یک از این هیاکل، خدایی را نهاده و برای جلب خشنودی خدایان و احتراز از خشم آنها بدان ها تقرّب می جویند. کاهنان به زائران هیاکل و معابد توصیه می کنند که با دقت مراسم و آداب دینی را انجام دهند و به این منظور در اعیاد سالانه و غیر آن، حضور به هم رسانند و هر گاه در یکی از این آداب دینی خطایی رخ دهد، واجب است آن را اعاده کنند حتی اگر سی بار آن عمل تکرار شود.( تاریخ تمدن، ج۲، ص۱۳۳ (متن عربی).)

مهمترین این آداب قربانی کردن است که در یکی از اعیاد به نام عید خوک و گوسفند و گاو انجام می شود. آنها عقیده دارند که هرگاه صیغه ای خاص بر قربانی خوانده شود به آن خدایی تعلّق خواهد داشت که به نام او قربانی شده و بدین ترتیب قربانی برای خدایان صورت می پذیرد...

رومیان محل دیگری نیز برای حج برگزیده اند و آن خدای ماه به نام «دیانا» می باشد. دیانا به زعم آنها، روح درختی است که از اریسا آورده اند، آنگاه که این اقلیم در برابر حکومت رم تسلیم شد ! در نزدیکی اریسا دریاچه ای است به نام «نیمی» و بیشه انبوهی که در آن زیارتگاه قرار دارد و ملجأ زائران و حج گزاران می باشد. آداب دینی رومیان تا قرن دوم میلادی ادامه داشته و از آن پس روم مسیحی اشکال و انواع دیگری از حج را متداول ساخته که در بحث حج و مسیحیت خواهد آمد.

● حج در تمدن هند

آیین های هند را به لحاظ کثرت ساکنان و ادیان متعدد آن، نمی توان احصاء کرد. هند مانند مصر یا بابل یا روم نیست بلکه یک قاره است که آیین های بی شماری از بت پرستی و بربریت گرفته تا آیین های روحانی متعالی در این کشور وجود دارد.

هندوها نیز مانند دیگر ملل، اعیاد سالانه دارند. بعضی از این اعیاد با آداب زیارت و احترام به معبد یا ضریح یا بنای ویژه ای همراه است که می توان آن را چیزی شبیه حج به مفهوم لغوی آن برشمرد.

هندوها به تقلید پیشینیان خود دعاها و نمازها و آداب دیگری را به زبان سانسکریت می خوانند و کاروان های بزرگی به راه می اندازند و به عبارت دیگر حجّ گزاران زیادی را حرکت می دهند و رهسپار حرم ها و معبدهایی می کنند. آنها از عبادات نماز و ادعیه چیزی نمی فهمند؛ زیرا به زبان سانسکریت خوانده می شود. آنها فقط بت هایی را می شناسند که با زیور آراسته شده و با طلا مزیّن گشته است و با جواهرات قیمتی آرایش داده اند و به نوعی با آن ها عمل می کنند که گویی انسانند و شعور دارند !

بزرگترین مراسم و آداب جمعی از دیدگاه هندی ها، قربانی کردن است. به نظر هندوها، قربانی فقط یک عمل صوری نیست بلکه آنها عقیده دارند که اگر برای خدایانشان قربانی نکنند، از گرسنگی خواهند مرد ! آن زمان که خوردن گوشت انسان هنوز در میان هندوها رایج بود قربانی را از انسان ها می گرفتند و تدریجا با پیشرفت اخلاق و فرهنگ مردم این کشور، قربانی انسان به قربانی حیوانات تبدیل شد.

مهمترین مرکز عبادی هندوان که از قرن شانزدهم قبل از میلاد مورد توجه بوده، شهر بنارس است که اهمیت ویژه ای به آن داده و همه ساله به عنوان کعبه حج برگزیده شده و حدود یک میلیون بودایی از هند و چین رهسپار زیارت آن می شوند و آرامگاه هایی را زیارت می کنند و معبد طلایی در آنجا قرار دارد.

ویل دورانت در توصیف این شهر می نویسد:

«بنارس یکی از شهرهای مقدس هند است که عنوان کعبه برای میلیون ها زائر دارد. مردان کهن سال و زنان سالخورده از اطراف و اکناف، قصد آن می کنند و بدان جا می آیند تا در نهر مقدس (نهر کنج) خود را شست و شو دهند تا از گناه پاک شوند و از آلودگی پیراسته گردند و به زیارت مردگان بروند.

این نمونه ای است از حج هند باستان، اگر چند قرن جلوتر بیاییم و به قرن هشتم هجری برسیم، با نوع دیگری از حج مواجه می شویم که برخی منحرفان آن را به اسلام نسبت می دهند که یکی از مدّعیان مهدویت به نام «ملا محمد مهدی اتکی» پایه گذار آن بوده و آرای خود را در کتابی به نام برهان به نگارش در آورده است. داستان این حج آنگونه که «مولانا عبد الخالق» نوشته، بدین گونه است: «فردی گمراه به نام ملا محمد مهدی اتکی ساکن پنجاب بود. از آن جا هجرت کرد تا به محلی از بلوچستان به نام کیج رسید و از جهل و نادانی مردم آن جا سوء استفاده کرد و خود را مهدی موعود خواند و گروهی به وی گرویدند. او گفت: در قیامت از نماز و روزه و حج و زکات کسی سؤال نمی شود ! و با این بدعت کفرآمیز، گروهی را به ترک نماز و روزه و حج و زکات وادار ساخت و به جای حج کعبه مشرفه اعمالی مشابه حج را بدعت نهاد و اماکنی شبیه اماکن مقدسه بنا کرد، مانند کوه عرفات و کوه ثور و غار حِرا و خانه کعبه تا مردم آن را به عنوان حج زیارت کنند.

احمد مولانا می نویسد: «حج آنها نه به سوی کعبه مکرمه و در ماه های حرام است، بلکه کوه معروفی به نام «کوه مراد» را که در جنوب شهر تربت قرار دارد محل برگزاری اعمال خود قرار داده و در روزهای آخر ماه رمضان از ۲۷ به بعد، طی سه روز حج می گزارند !»( الفاروق، مجله اسلامی ـ فرهنگی، پاکستان.)

● حج در چین

چین نیز مانند هند، کشور یک ملت و مذهب نیست بلکه آمیخته ای است از ملیت های مختلف و زبان های گوناگون و نامتجانس. تاریخ نگاران فرهنگ و تمدن هند را از سه هزار سال قبل از میلاد تاکنون به رشته تحریر درآورده و عادات و رسوم و ادیان آنان را به ثبت رسانیده اند که از ذکر آن می گذریم و تنها به شمّه ای از آن چه به حج چینی ها و اعمالشان مربوط می شود، بسنده می کنیم:

مشهورترین بنایی که چینی ها به قصد زیارت آن می روند، «هیکل و قربان گاه آسمان» است. می گویند: امپراتور بزرگ چین به نام «تای دزونج» در ساعت سه بامداد روز اول سال چینی به جهت نیایش برای خانواده خود و مردم دیگر به آنجا می آمده و قربانی می کرده است و مردم چین این سنت را ادامه داده اند.

● حج در ژاپن

به سراغ ژاپن می رویم، می بینیم مردم این کشور در بسیاری از امور؛ چون فلسفه و عقاید و فن معماری و بنای معابد از چین تقلید کرده اند. با این تفاوت که معابد ژاپن از نظر زیبایی و منبّت کاری غنی تر از معابد چین می باشد. از دروازه های بزرگی که در مدخل ورودی به حرم و اماکن مقدسه در ژاپن وجود دارد، در چین دیده نمی شود؛ از جمله آداب دینی ژاپن این است که بودایی ها رهسپار شهر «نارا» می شوند تا با زیارت معابد آن شهر، یاد نیاکان خود را گرامی دارند که در گذشته در آنجا هم سوگند شدند که کشور ژاپن را از استعمار چین آزاد سازند و مردم ژاپن پیوسته به زیارت این شهر می آیند و به یاد گذشتگانشان، نیایش و قربانی می کنند. گروهی از مردم ژاپن عادت دارند ارواح اسلاف خود را تقدیس کنند تا آن جا که عبادت آنها را جزو آداب دینی می شمرند... این معابد در لغت ژاپنی «فی جا یاما» نامیده می شود. فوجی به معنای آتش است.

نوعی دیگر از حج در ژاپن وجود دارد که مربوط به شکوفه ها است و می توان آن را «حج شکوفه» نامید. شکوفه ها در نظر ژاپنی ها از قداست برخوردارند و آنها را می پرستند و برای آنها قربانی می کنند. آنها در هر فصل نوعی از شکوفه را تقدیس می کنند.

● حجّ پیامبران و تمدن ها

حج را در تمدّن ها دیدیم، جای این پرسش است که پیامبران کجا بودند؟ مگر آنها برای ارشاد مردم نیامدند و مردم کجا بودند؟ مگر آنها فرزندان تمدّن های پراکنده در اقطار جهان نبودند؟

حقیقت این است که پیامبران با عدد انبوهشان در میان همین تمدّن ها می زیسته اند و سنت و سیره آنان ارشاد مردم به دین خدا بوده است. به رغم اینکه ابراهیم علیه السلام در تمدن بین النهرین می زیسته و یوسف و موسی در وادی نیل زندگی می کرده اند و پیامبران بنی اسرائیل در تمدّن فینیقی و برخی از تمدّن های دیگر روزگار می گذرانده اند اما شناخت همه آنها که بنا به روایات وارده از پیامبر و ائمه علیهم السلام عددشان به ۱۲۴ هزار می رسد، میسر نیست.

همین قدر می توانیم بگوییم که آنچه از شعائر دینی صحیح در تمدّن ها بر جای مانده، بی تردید به وسیله انبیا پایه گذاری شده است. پیامبران در همه تمدن های پیشین پیشوای حقیقی ملت های خود، بلکه همه مردم بوده اند و در هدایت آنان از آسمان الهام می گرفته اند.

و از آنجا که حج نیز یک فریضه بزرگ دینی است، پیامبران طلایه دار آن بوده و در اقامه شعائر حج، مردم را رهبری می کرده اند.

روایات بسیاری از پیامبران و اهل بیت علیهم السلام آمده است که همه انبیا و مرسلین، حج خانه خدا کرده اند و هیچ پیامبری از این فریضه ربّانی رخ بر نتافته است.

و اکنون برخی روایات این باب را می نگریم:

۱ ) بنا به روایت حلبی، از امام صادق علیه السلام می پرسند: آیا قبل از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله حجّ خانه کعبه وجود داشته است؟ امام در پاسخ می فرمایند: «آری، و دلیل آن گفتار شعیب است که در قرآن آمده که در برابر ازدواج دخترش به حضرت موسی، گفت: ...عَلَی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَةَ حِجَجٍ... .( قصص : ۲۷) مهریه اش این است که هشت حج اجیر من باشی و نگفت هشت سال.

همچنین، آدم و نوح حج گزاردند و سلیمان با همراهی جن و انس و پرندگان و بادها حج به جای آوردند و موسی بر شتر سرخ موی آهنگ حج کرد در حالی که می گفت: «لبیک، لبیک» و همان گونه که قرآن کریم بیان می کند: «نخستین خانه ای که برای مردم نهاده شد، خانه ای است که در مکه است و هدایت گر جهانیان می باشد»؛ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ .

و نیز خاطرنشان می سازد: «و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه را بالا می بردند» و نیز خطاب به ابراهیم و اسماعیل می فرماید: «خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع و سجود کنندگان، پاک و پاکیزه کنید و همانا خداوند حجرالأسود را برای آدم فرستاد و خانه از همان زمان وجود داشت».( بحار الأنوار، ج۹۹، ص۴۴، ح۳۳)

۲ ) از امام رضا علیه السلام است که اگر کسی بپرسد: چرا موسم حج ماه ذی حجه مقرر گردیده است؟ در پاسخ گفته شود:

«برای اینکه خداوند دوست داشت که با این مناسک در ایّام تشریق پرستیده شود و نخستین کسان که حج خانه نمودند، فرشتگان بودند که در همین ایام طواف کردند و این سنت همیشگی شد تا روز قیامت و اما پیامبران: آدم، نوح، ابراهیم، عیسی، موسی و محمد صلی الله علیه و آله و سایر انبیا در همین وقت حج به جا آوردند و این سنت شد برای فرزندانشان تا روز قیامت».( بحار الأنوار، ج۹۹، ص۴۵)

و در کتاب «اخبار مکه» ازرقی آمده است: «میان رکن و مقام تا حوالی زمزم قبر نود و نه تن از پیامبران است که به قصد حج بدین جا آمدند و پس از وفات به خاک سپرده شدند».( اخبار مکه، ج۱، ص۶۸)

● حج در جاهلیت

مردم عصر جاهلیت در جزیرة العرب و نواحی آن را عادت بود که خانه کعبه و منا و عرفات را تقدیس و احترام کنند. آنها طواف می کردند، تلبیه می گفتند و شتر قربانی می نمودند و رمی جمره می کردند، در حالی که جامه احرام در بر داشتند. حج آنها از روز نهم ذی حجه آغاز می شد و چون حاجیان به عرفات می رسیدند، جامه مخصوصی که برای حج همراه داشتند به تن می کردند.

جاحظ در این باره می نویسد:

«سیمای اهل حرم آنگاه که در غیر ماه های حرام از حرم خارج می شدند، این بود که قلاده به گردن افکنند و چیزی به آن بیاویزند و هرگاه یکی از آنان آهنگ حج می کرد لباس حاجیان در بر می نمود.»( البیان والتبیین، ج۳، ص۶۹)

محور حج جاهلیت، حج ابراهیمی بود. اعراب جز آداب حج چیز دیگری را از شریعت ابراهیم حفظ نکردند. هر چند چیزی از آن کم کردند یا چیزی بر آن افزودند. آنها بت ها را در خانه کعبه جای دادند که عددشان به بیش از سیصد می رسید و از جمله آنها هبل و لات و عزّی و مَنات بود.

کلبی می نویسد:

«آنها کعبه و مکه را تعظیم می نمودند و حج و عمره به جای می آوردند و این میراثی بود که از ابراهیم و اسماعیل برای آنان مانده بود.»( کلبی، الأصنام، ص۶)

و نیز می نویسد:

«اعراب جاهلیت بنا بر آنچه از عهد ابراهیم و اسماعیل برایشان به جای مانده بود خانه را تعظیم و طواف می کردند. حج و عمره و وقوف به عرفه و مشعر و هدیه کردن شتر قربانی و محرم شدن برای حج و عمره، از جمله آداب آنها بود که با برخی آداب خودساخته آمیخته شده بود.»( همان.)

قرآن کریم از حج اعراب جاهلی و اعمال آنها در جوار خانه کعبه سخن گفته و اعمال شرک آمیز و زشت آنان که با تفاخر و تجارت و هرج و مرج همراه بود، خاطر نشان می سازد: وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَتَصْدِیَةً ؛(. انفال : ۳۵) «نیایش آنها در جوار کعبه جز سوت و کف زدن نبود...»

هر یک از قبایل عرب جاهلیت بت مخصوص به خود داشتند که به دنبال آن هلهله می کردند تا به مکه می رسیدند و چون حج به جا می آوردند، با صدای بلند هوسه می کشیدند و نزد آن بت می ایستادند و نماز می خواندند و چون تلبیه را تکرار می کردند، کف می زدند و سوت می کشیدند و تلبیه آنها این بود: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ إِلاّ شَرِیکٌ هُوَ لَکَ، تَمْلِکُهُ وَ مَا مَلَکَ».( الأصنام، ص۷)

و از جمله شعائر برخی از آنها در هنگام طواف این بود که برهنه و بدون لباس طواف کنند.

شایان ذکر است که حج خانه کعبه در عصر جاهلیت، منحصر به اعراب نبود. تاریخ می گوید که ایرانیان و دیگر ملت ها به قصد حج کعبه می آمدند و آن را بزرگ می داشتند و طلا و نقره و قربانی و نذورات به آن هدیه می کردند.

در مروج الذهب مسعودی آمده است: «ایرانیان پیشین آهنگ حج خانه خدا می کردند و آن را طواف و تعظیم می نمودند.» آخرین کسی که از ایرانیان حج نمود ساسان پسر بابک نیای اردشیر پسر بابک، که نخستین پادشاه و پدر سلسله ساسانیان بوده است. ساسان کسی بود که به زیارت کعبه آمد و آن را طواف نمود و در کنار چاه زمزم، زمزمه مناجات سر داد.( مروج الذهب، ج۱، ص۲۵۴) برخی سرایندگان ایرانی پس از ظهور اسلام به این موضوع اشاره کرده و می گویند:

وما زلنا نجح البیت قدما و نلقی بالاباطح آمنینا

و ساسان بن بابک سار حتی اتی البیت العتیق یطوف دینا

فطاف به و زمزم عند بئر لاسماعیل تروی الشار بینا

«ما همواره از عهد دیرین، طواف خانه می نمودیم و در سرزمین مکه در امن و امان دیدار داشتیم.

و ساسان پسر بابک که به زیارت خانه کهن آمد و بنا به وظیفه دینی طواف آن نمود.

و بر سر چاه زمزم که از آنِ اسماعیل است و تشنه کامان را سیراب می کند به زمزمه پرداخت.»

و نیز مسعودی می گوید:

«ایرانیان اموال و هدایا و جواهراتی را به کعبه هدیه می کردند؛ از جمله ساسان پسر بابک، مجسّمه دو آهو که از طلا و جواهر ساخته شده بود و همچنین چند شمشیر طلا و جواهرات فراوانی به کعبه هدیه کرد که در چاه زمزم ریخته شد.»

سپس می افزاید:«برخی تاریخ نگاران و ارباب سیره بر آنند که این هدایا از سوی جُرهُم بوده که در مکه می زیسته اند، در حالی که آنها مال و منالی نداشتند. و شاید دیگران این ها را هدیه نمودند و خدا داناتر است.»

● توجه به دعاء در حج :

قبلا اشاره کردیم که حج از اعظم عبادات اسلامی است ، و می دانیم که هر عبادتی را ظاهری است و باطنی و باطن عبادات را ، توجه خالص و ارتباطدائم قلبی و مراقبت و مواظبت همیشگی تشکیل می دهد که بنده خود را در محضر رب العالمین مشاهده کند بر این اساس ، دعا در لسان پیشوایان بزرگوار اسلام به مخ العبادة ، افضل العبادة ، سلاح المؤمن ، عمود الدین ، نور السموات و الارض ، ترس المؤمن ، سلاح الأنبیاء ، مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح تعبیر شده است

و مرحوم کلینی در اصول کافی به اسناد خود از زراره از امام باقر علیه السلام ذیل آیه شریفه ( ان الذین یستکبرون عنعبادتی سیدخلون جهنم داخرین ) آورده که حضرت فرمودند: منظور از عبادت در آیه شریفه دعا است و بعد فرمودند: وافضل العبادة الدعاء و بهترین عبادت ها ، دعا است و آنچه از شیوه زندگی معنوی پیامبران الهی و ائمه معصومین و بزرگان اسلام به ما رسیده نیز این معنا را تصدیق و تأیید می کند ، که بالاترین مقام انسان ، مقام عبودیت است که توفیق بندگی حضرت ذوالجلال نصیبش می گردد ، و اصلی ترین مرتبه و شیرین ترین مرحله عبادت ، مرحله دعا و ایجاد ارتباطبنده با خدا ، و توفیق تضرع و توبه ، و اظهار خضوع و خشوع ، و اعلان تقدیس و تسبیح و تحمید حق است ، که اگر بنده اهل دعا نباشد مورد توجه خدا نخواهد بود:( قل ما یعبؤ بکم ربی لولا دعاؤکم ) بگو: اگر دعای شما نبود ، خدای من چه اعتنا و توجهی به شما می کرد ؟ و حاجی باید بداند که گرچه در عتبات عالیات و مشاهد مشرفه و اماکن و ازمنه حج ، عرض حاجت دنیوی و اخروی به محضر حضرت حق بردن خلاف نیست ، ولی نزد اولیای خدا و شیفتگان جمال ذوالجلالش دعا برای رسیدن به مرحله کمال الطنقطاع و تحصیل نورانیت ، بصیرت قلوب و وصول و اتصال به معدن عظمت ، و دریدن حجاب های ظلمت ، و سر بر آستانش سودن ، و آسودن است ای برادران و خواهران ، اینک که به توفیق حق عازم حریم حرم امن الهی و راهی سرزمین مقدس وحی ، گشته اید به آوای آن شب زنده دار ، گوش فرا دهید ، که در مناجات شعبانیه اش به درگاه واهب المواهب عرض می کند: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک ، و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک ، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور ، فتصل الی معدن العظمة ، و تصیر اروحنا معلقة بعز قدسک بارالها! مرتبه و موهبتی از کمال را بر من ببخشای که ( به مقام شامخ ) انقطاع دست یابم ، و دیدگان دل های ما را به نور دیدارت روشن گردان تا آنجا که دیدگان و بصیرت دل ، حجاب های مانع نور را پاره کنند ، و به معدن عظمت واصل گردند ، و روح و جان ما( تنها و تنها ) به پیشگاه مقدس تو تعلق و وابستگی بیابند ، و به مقام قدس تو بیاویزند و به دعای امام حسین سلام الله علیه که در سرزمین عرفات به درگاه خداوند می نالد ،توجه کنید: الهی ترددی فی الا ثار یوجب بعد المزار ، فاجمعنی علیک بخدمة توصلنی الیک ، کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک ، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک ، تی یکون هو المظهر لک ؟! متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک ، و متی بعدت حتی تکون الا ثار هی التی توصل الیک ، عمیت عین لا تراک علیها رقیبا ، و خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبک نصیبا ، الهی امرت بالرجوع الی الا ثار ، فارجعنی الیک بکسوة الانوار و هدایة الاستبصار ، حتی ارجع الیک منها کما دخلت الیک منها ، مصون السر عن النظر الیها ، و مرفوع الهمة عن الاعتماد علیها ، إنک علی کل شة ء قدیر خداوندا پویش و جستجویم در آثار قدرت و عظمت تو ،موجب دوری من از زیارتگاه جمالت می گردد ، پس مرا در محضرت خدمتی فرما تا به مقام وصلت نائل گردم چگونه برای قرب وجودت ، به آثاری استدلال شود که خود در وجود خویش نیازمند تو می باشند آیا ظهور و پیدایش برای غیر تو هست که آن ظهور ، از تو و برای تو نباشد تا در نتیجه دلیل ظهور تو گردد ؟ چه وقت غایب از نظر بوده ای تا برای ظهورت نیاز به دلیل و برهان باشد ؟ و چه وقت دور بوده ای تا آثار و پدیده هایت دلیل نزدیکی و وصلت باشند ؟ کور باد دیده ای که تو را نبیند ، در صورتی که همواره مراقب او ، با او و در کنار او هستی ! در خسران و زیان باد بنده ای که از عشق و محبت تو نصیبی ندارد! معبودا! همگان را امر کردی که به آثار قدرت و عظمتت رجوع کنند ، ولی مرا به تجلیات انوار خودت رجوع ده ، و با مشاهده و استبصار ، هدایتم فرما ، تا از آثار بگذرم و به تو واصل گردم ، همچنان که از آنها گذشته و در سر درونم بدون توجه به آنها ، بر تو وارد گشته الها ، همتم را چنان بلند گردان که نیاز و اعتماد بر پدیده و آثار نداشته باشم ( و تنها به تو بنگرم ) که تنها تو بر همه چیز توانایی و شما زائران محترم خانه خدا در تمام مراحل و مواقیت و مواقف و در ضمن اعمال مناسک ، اذکار و ادعیه ای دارید که سزاوار است آنها را با توجه و خلوص کامل بخوانید ، و بدانید که روح حج ، تزکیه و تعالی روحی است که با انجام مناسک حج و ملازمت بر دعوات و اذکار وارده و قرائت قرآن کریم و دقت در ثمرات معنوی و اسرار باطنی و عمل به واجبات و مستحبات ، حاصل می گردد.


مطالب مشابه :


اطلاعاتی در مورد هتل در مدینه

کاروان حج محمد واحدی 22124 - اطلاعاتی در مورد هتل در مدینه - هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا




سومین جلسه آموزشی کاروان حج محمد واحدی 22124

کاروان حج محمد واحدی 22124 - سومین جلسه آموزشی کاروان حج محمد واحدی 22124 - هوس کعبه و آن منزل و




فهرست هزینه های کاروان 22124 شاهرود محمد واحدی

کاروان حج محمد واحدی 22124 - فهرست هزینه های کاروان 22124 شاهرود محمد واحدی - هوس کعبه و آن منزل و




لیست کاروان های حج آمل

کافی نت ایرانیان آمل - لیست کاروان های حج آمل - بلوار بسیج لاله 60 09119139259 کافی داود واحدی.




برنامه همایش پزشکان کاروان حج

پزشکان کاروانهای حج خراسان رضوی - برنامه همایش پزشکان کاروان حج - وبلاگ اطلاع رسانی و تبادل




حج در اسلام و تمدنهای بشری

کاروان حج صالحین قم - حج در اسلام و تمدنهای بشری - به مدیریت مسیب تهوری - کاروان حج صالحین قم




لیست کاروان های حج تمتع سال 1392 آذربایجان شرقی

کاروان حج 11007 تبریز اصغرطاهری خیابان واحدی جنوبی جنب اداره آب و فاضلاب شرکت خدمات




لیست کاروانهای حج تمتع 1392 استان آذربایجان شرقی

کاروان حج 11023 مرند مدیر حسین کامفر خیابان واحدی جنوبی جنب اداره آب و فاضلاب شرکت خدمات




ثبت نام عمره مفرده سال 91-90

کاروان حج 11023 مرند مدیر حسین کامفر خیابان واحدی جنوبی ، جنب اداره آب و فاضلاب




برچسب :