وجه تسمیه زنجان

زنگان تا زنجان " وجه تسمیه زنجان"


                                                                                                     فرج الله داودی


منابع تاریخی پیش از اسلام ما در طول تاریخ و تطور روزگار، در میان حوادث طبیعی زمینی یا آسمانی، جنگ‌ها ی ویرانگر و خانمان‌سوز و غارت‌ها، کشور گشایی‌ها، تحول سلطنت‌ها و... از میان رفته است. به‌طوری که آثار باقی‌مانده از دوران مدی‌ها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و بازماندگان اسکندر تا ظهور اسلام، یعنی در حدود سیزده قرن تاریخ ایران زمین در لابه‌لای کتاب‌ها چیزی در حد صفر است، که در شمارش، شاید چندان از انگشتان دست تجاوز ننماید. تازه باید در نظر داشت، که جز کتیبه های منقوش بر سنگها و کوه‌ها به اصول هیچ یک از آن‌ها دسترسی نداشته و نداریم و تاریخ‌نگاران ایرانی و جهانی برای تعیین تاریخ این سیزده قرن از نوشته‌های بازمانده از دانشمندان و مورخین یونانی و رومی استفاده می‌نمایند و تاریخ ایران‌باستان را از روی کار‌آمدن مدی‌ها تا فروپاشیدن ساسانیان تدوین می‌نماید.
در مورد تاریخ پیش از اسلام زنجان، که یکی از شهرهای ایران‌زمین در آغاز تسلط تازیان شمرده شده، ما هیچ گونه منبع تاریخی که بیانگر و نمایانگر تاریخ و جغرافیایی این شهر باشد، جز آنچه بطلمیوس یونانی در پیش از اسلام و حمدالله مستوفی
قزوینی (ازجانب خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی ازوزرای معروف ایلخان مغول ، یک چند متصدی مالیه قزوین ، ابهر و زنجان بوده و درسال750 هجری فوت کرده ودرشهرقزوین مدفون شده است .) بعد از اسلام بدان اشاره نموده‌اند، چیزی در دست نداریم .

ولادیمیرمینورسکی مستشرق روسی، دردائره المعارف الاسلامیه می نویسد : بطلمیوس (جغرافی دان وحکیم یونانی متوفی درسال 168 م) در جلد ششم از کتاب جغرافیای خوداز شهری بنام "آکانزانیا"  درقرن دوم بعد ازمیلاد نام می برد که دانشمندی بنام "آندرآس" مستشرق المانی با بیان شواهد و دلایل زیاد آنرا همان شهر زنجان دانسته که "توماس ارتسرونی" در ترجمه روسی آن را "زنگان" خوانده است .
حمداله مستوفی
تاریخ نگار، شاعرونویسنده نامدارقرن هشتم (750 – 680 ه . ق) نیز در کتاب جغرافیای خود "نزهت القلوب" ازاولین دائره المعارف های فارسی (تالیف 740 هجری – 1339میلادی)در مورد زنجان و نام پیش از اسلام شهر "زنگان" می نویسد : زنجان از اقلیم چهارم است... این شهر را اردشیر بابکان  سردودمان سلسله ساسانیان ( 226 تا 238 میلادی) ساخت و آنرا "شهین" یا "شاهین" خواند ، (اصل معنی لغوی شهین و شاهین به معنای منسوب به شاه بیان شده است . مثل زرین منسوب به زر ویا مهین بسیار همانند ماه زیبا و.....) که بعدها به زنگان تغییرنام داده است . و مسلمانان درسال24 ه . ق ان را گشودند.  و دور و باروش ده هزار گام است در فترت مغول خراب شد. هوایش سرد است وآبش از رودخانه‌ای که به آن شهر منسوب است و از حدود سلطانیه برمی ‌خیزد و درسفیدرود می ‌ریزد و از قنوات ارتفاعات آن جا اکثر غله بود و در رودخانه جالیز وبرنج نیز کارند، اما در آن شهر و ولایتش میوه نیست و از طارمین آوردند  ، مردم ان برطنز واستهزا بسیاراقدام نمایند ..... مردم منطقه (740هجري قمري)، سني وشافعی  مذهبند اما در دوران صفويه با حمايت صفويان از تشيع،بتدريج مذهب تشيع رواج يافته و مردم با رغبت در تحكيم مباني اعتقادي مكتب اهل بيتكوشش نمودند"…. 

  نویسنده کتاب " نزهت القلوب" که نزدیکترین فرد به امورزنجان بوده وخود مدتها مستوفی زنجان و ابهر و قزوین بوده است که به اصطلاح امروزی ممیز مالیاتی و رئیس دارائی خوانده می شود ، اما در هیچ یک از کتبی که قبل از حمداله مستوفی نوشته شده ، اثری از این مطلب و نام اولیه شهرزنجان یعنی "شهین" بجای "زنگان" دیده نشده است .

به تاسی از حمدالله مستوفی دیگرمنابع (واژه نامه فارسی برهان قاطع ، تالیف محمدحسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان ، 1030ش برابربا1062 ه . ق -  لغتنامه جهانگیری ، نوشته عضدالدوله ، 1017 ق  وکتابچه تاریخ دارالعرفان خمسه و ... )نیزاسم شهین را تکرارنموده و چنین ادعایی را کرده اند . در لغتنامهٔ مرحوم علی اکبرخان دهخدا در سرواژهٔ شهین چنین نوشته‌ شده است : ( شهين نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد ، گويند آن شهر را اردشير بابكان بنا كرده است . فرهنگ جهانگيري – برهان قاطع) درادوارمختلف تاریخی این معروفترین عقیده درباره بانی وبنیاداولیه زنجان است که عده ای انرا تایید نموده اند . صاحب کهن ترین متن تاریخی (دارالعرفان خمسه) محمد هاشم اصف وحاجی وزیر زنجانی(میرزا علی اصغرحان مشیرالممالک 1343 – 1275 ق – پیشکار مالیه حکومت قاجاردرزنجان ) مولف کتاب فصول خمسه درتاریخ خمسه نیز برعقیده مستوفی صحه گذاشته اند.....و حتی  نظریه مستوفی به تقویم های رسمی استان و کتب درسی جغرافیای استان زنجان نیز ازدهه های پیشین راه یافته است ......

سالها پس از آغاز حمله اعراب به ایران و در زمان خلافت عثمان خلیفه سوم یعنی در سال 24 هجری محدوده جغرافیایی زنجان به دست سردارعرب "براء ابن عازب" پس ازابهر و قزوین فتح شد . گشوده شدن زنجان پس از یک محاصره طولانی برای عربها ممکن شد و این خود نشان می دهد که این شهر با هر نامی که آن روز داشته، دارای برج و باروی محکم وپادگان نظامی ونیروی انسانی کافی وتسلیحات منظم وسرداران جنگی بوده است که مهاجمین به آسانی نمی توانستند به شهر نفوذ کنند . بطوریکه درکتب اولیه اسلامی همانندکتاب جغرافیا ی (حدود العالم من المشرق الی المغرب سال372 ه . ق) قیدگردیده شهری اباد وپرازنعمت و با مردمانی اهسته و ازجمله شهرهای مفتوحه العنوه (سرزمینهایی که باپیروزی نظامی به دست امده اند) بوده است ....... به استناد مدارک باستان شناسی که درروی 87 سایت تاریخی دراقصی نقاط منطقه مورد مطالعه قرارگرفته دقیفا معلوم می دارد که غیراز حوزه رودخانه قزل اوزن وشهرزنجان دربقیه نقاط نقل وانتقال قدرت سیاسی ومذهبی به ارامی صورت گرفته ، لیکن اقوام مستقر درحوزه قزل اوزن با قهر وغلبه ، اسلام وفرهنگ جدید را پذیرفته است.

 ....... باتوجه به گفتارهای فوق اهمیت وعظمت این شهر وامکانات موجود دران ، درخاستگاه اولیه ، درزمان ازادسازی وفتح معلوم می شود وگرنه چگونه می توان درقبال دشمن فاتح ایستادگی کرد .... (شهر تاریخی زنجان به لحاظ وجود مقاومتهای مردمی و منطقه‌ای درمقابل سپاهیان اعراب از شهرهای دشوارگشا بوده‌است، درسال ۲۴ هجری قمری تخریب شده، که این محل خاستگاه اولیه بوده و در شمال شرقی شهر فعلی قرار داشته‌است. آثار و بقایای نخستین استقرار شهر که دراصطلاح کهن‌دژ نامیده می‌شود تا سال ۱۳۰۰ هجری شمسی پا برجا بوده و در جریان ساختمان {خیابان فرهنگ – محدوده رشت دروازه سی} تسطیح شده‌است.) نکته ای که دراین جا قابل ذکراست ومبحث اصلی می باشد این است ، که چگونه وبه چه ترتیب نام اکانزانیا به شهین تبدیل شده وباز به چه صورت در صدراسلام به زنجان یازنگان .....

با عنایت به اینکه قدیمی ترین  نامی که به این منطقه جغرافیایی اطلاق شده است ، زندیگان به معنای اهل کتاب زند (معروفترین کتاب ایین زرتشتی ساسانی) و گان ازپساوند  فارسی عهد باستان است. که در دوره ی ساسانیان بر روی نام این منطقه گذاشته شده است.{مردم شهر زنجان در دوره ی ساسانیان به لحاظ داشتن مذهب زند از دین زرتشت اهل زند یا زندیگان نامیده می شدند.} و در طول زمان به دلیل کاربرد زیاد کوتاه شده و لفظ زندیگان به زنگان تغییر یافته و به جای ان زنجان ...... پس از فتح شهرتوسط اعراب مهاجم ،اطلاق کلمه زنجان که معرب زنگان می باشد بعد ازان معمول گردیده است به لحاظ نبود حرف گاف فارسی درالفبای عربی این ج تغییریافته وزنگان به زنجان تغییر داده شده است ...... اعراب ازموقعی که زنجان را مفتوح العنوه فتح کردند ،  در نوشته های خود همه جا از آن بنام "زنجان" یاد کرده اند و هیچگونه اشاره ای هم به اینکه این شهر قبلا نام دیگری داشته واصطلاح محلی ان چه بوده  ننموده اند .

درفرهنگ انندراج – تالیف محمد شاه متخلص به (شاد) 1306 ه . ق برابربا 1267 خورشیدی، زنجان معرب زنگان امده ومعنی لغوی ان برگرفته ازواژه زندیگان به معنی اهل کتاب زند گفته شده است ..... و زنجان شهري بود بزرگ در ميان ري و آذربايجان و وجه تسميه آن مخفف زندیگان (يعني اهل كتاب زند) است و زنديگان زنگان شده و دال آن حذف گرديده است (انجمن آرا آنندراج ) همان طوریکه  عنوان شد ما’خذ و منبع مستوفي در مورد كلمه شهين كه به زنگان اطلاق مي گرديده مبهم است و تاكنون هيچ منبع موثق ديگري قبل ازمستوفی در اين ارتباط اظهار نظر ننموده است.

برطبق نظردانشمندان وکارشناسان ، آنچه مسلم است از نظر زبان شناسي كلمه شهين ارتباطي به زبانهاي پارسي باستان و ادبيات اوستايي ندارد و برعكس كلمه زنديگان كه به معناي اهل كتاب زند ، معروفترين كتاب آئين زردشتي در دوران ساساني و پسوند (گان) از پساوند پارسي باستان همچون آذربايگان، خدايگان و غيره بوده است . بطور حتم شهر در دوران ساساني زنديگان نام داشته است كه به علت كثرت استعمال تخفيف يافته و در دوران استيلاي اسلام زنگان نام داشته است ، و چون در زبان عربی حرف گ به ج تبدیل می گردد بنابراین کلمه ی زنگان به زنجان تبدیل شده است.  زنجان معرب نام تاريخي زنگان يا زندگان مي باشد كه معني اهل كتاب زند را مي دهد.

پژوهشگر با سابقه ایرج افشار سیستانی در کتاب "پژوهش در نام شهرهای ایران" ص 377 ،376می نویسد : شهر زنجان مرکز شهرستان و استان زنجان با پهنه ای حدود پنجاه کیلومتر مربع از گذشته های دور به سبب قرار داشتن بر سر راه بازرگانی ری پیشین به آذربایجان دارای اهمیت بوده است..... برخی از تاریخ نگاران شهر زنجان را با "آکانزانا" که بطلیموس از آن نام برده است، یکی دانسته اند . به گفته حمداله مستوفی ، شهرزنجان را اردشیر بابکان ساخت وشهین نامید . ولی گفته فردوسی ، باواژه شهین که به زنگان اطلاق شده ، مبهم به نظر می رسد ، زیرا تاکنون درمنابع معتبر دیگری ، دراین موردعقیده ای صادرنشده است و ...... کلمه زندیگان به معنی اهل کتاب زند ....وگان ازپسوندهای پارسی باستان است . این شهر دردوره ساسانی زندیگان نام داشته وبه دلیل کثرت استفاده کوتاه شده ودردوره غلبه مسلمین زنگان نام گرفته است .اطلاق کلمه زنجان که معرب زنگان است ازان پس عمومیت یافته است (درزبان عربی گ به ج تبدیل می شود). این منطقه چون از پنج بلوک ابهر رود، خرارود، ایجرود، زنجانرود وسجاسرود تشکیل شده بود، آنرا "خمسه" نیز می نامیدند و لقب آن "دارالسعاده"(خانه خوشبختی) بود . در سده های چهارم و پنجم هجری قمری که تیره ها و قبایل ترک تبار به ایران کوچ کردند، بواسطه وجود چراگاههای گسترده و پهناورمورد توجه آنان قرار گرفت و در زنجان و پیرامون آن، بویژه در چمن "لنگرلند" که بعد ها به "سلطانیه" معروف شد و پایتخت ایران در سده هشتم هجری قمری بود سکونت اختیار کردند .

..... درمورد وجه تسمیه زنجان نظرات مختلف دیگری ، تاکنون ازسوی پژوهشگران و نویسندگان وافراد ....!!! ارائه گردیده است :

نام شهررا ماخوذ از رودخانه زنجان رود دانسته و زنجان نام نهاده اند ....  می گویند چون  زنجان در کنار (زنجان رود ) که در قسمت جنوبی شهر از سمت مشرق به مغرب جریان دارد واقع شده است به نام همین رودخانه یعنی (زنگان رود) (زنگان) نامیده شده است.

و همچنین در وجه تسمیه این رودخانه به (زنگان رود) یا (زنگانه رود) بحث های فراوان شده است. بعضی از اساتید زبان های باستانی دانشگاه تهران را عقیده بر این است که لفظ (زنگان رود) از ریشه (زا) به معنی زاییدن مشتق شده. همانطوریکه زاینده رود اصفهان نیز از همین رشته مشتق است . و چون رودخانه زنجان نیز زاینده رود است (یعنی اگر کمی ان را بکنند اب ظاهر شده و جریان می یابد) بدین جهت ان را زنگانه رود یعنی(زاینده رود) نامیده اند و بعدا شهری که در جوار ان بنا شده نام (زنگان) به خود گرفته و استیلای عرب ان را به ((زنجان)) تبدیل کرده است. ولی نام مصطلح این شهر بین مردم بومی وبه خصوص روستائیان در حال حاظر نیز همان زنگان است.

 و اما ان چه که نامعلوم است ان است که ، معلوم نیست به چه علت و روی چه اصل و اتفاقی شهری که بنا به نوشته ی حمد الله مستوفی (شهین)نامیده می شده است نام اولی خود را از دست داده و به (زنگان) و یا (زنجان) تغییر نام داده است. و این از مطالبی است که حقیقتش تا به حال بر کسی روشن نمی باشد.

 برخی افراد ودستجان، ریشه نام زنجان را ترکی قلمدادکرده اند . زنگان نام شهر و استانی در قسمت مركزی آذربایجان جنوبی است!! نام زنگان كلمه ای تركی به معنی دفینه گاه (سینگه ن - Singәn)، محشر (سانقان - Sanqan) و یا مكان معروف است. "زنجان" فرم فارسی- معرب این نام تركی (سینگه ن – سانقان) است.

.....افرادی خاص!! نام زنجان را به دو واژه فارسی "زن" و "جان" ارتباط داده و بدین وسیله ،این وجه تسمیه کوچه بازاری و عامیانه را نیز در گفتارها ونوشته هایشان بکاربرده...... وسیله به اصطلاح طعن و تمسخر تركان زنگانی و آذربایجانی و..... قرار داده اند.

 

بدون ماخذ ومنابع مرقوم کرده اند :  زنگان ، محل اسکان بردگان ، سیاه پوستان و زنگیان بوده ..... می گویند نام این شهر (سلطانیه ) بود و از نام سلطان محمد خدابنده (الجایتو) گرفته شده است . بعدها تعدادی برده ی سیاه پوست از استان (زنگبار ) در کشور آفریقایی (تانزانیا) به این شهر آورده واسکان دادند . مردم به جهت کنجکاوی واینکه سیاهپوست ندیده بودند ، مایل بودند این سیاهان وبردگان یا زنگیان را ببینند و می گفتند به شهر زنگان یعنی شهر زنگی ها رویم و زنگیان را ببینیم . و کم کم این شهر به شهر زنگان معروف شد و از آنجا که جغرافی دانان مسلمان ،عربی نویس بودند و واژه ها را معرَّب می کردند ، زنگان را زنجان نگاشتند......

روانشاد یوسف محسن اردبیلی در کتاب "زنجان از دیرترین روزگاران تا..." احتمال می دهد که "شهین" ترجمه پهلوی دری از واژه پهلوی ساسانی "زنگان" باشد که اگر این احتمال را بپذیریم، سیر تاریخی نام زنجان اینگونه خواهد بود :
دوره اول، دوره سلاطین ماد که در محل زنجان فعلی شهری بنام "اکان زانیا" یا "اکان زانا" وجود داشته که در تطور روزگار و تهاجم اقوام و جنگها تخریب شده است. این دوره ازسال 701 قبل از میلاد آغازشده و تا سال 226 میلادی و روی کار آمدن اردشیر بابکان ادامه می یابد .
دوره دوم، از روی کار آمدن اردشیر بابکان و آغاز سلسله ساسانی تا 645 میلادی ادامه دارد. اردشیر شهر باستانی را تجدید بنا نموده و نام "زندیگان" بر آن نهاده که حمداله مستوفی در ترجمه آن به پهلوی دری نام شهر را "شهین"نوشته است. واژه "زندیگان" در طول زمان و تکرار به "زنگان" تبدیل شده است .
دوره سوم، از سال 24 هجری برابر با 645 میلادی شروع شده و تا به امروز ادامه می یابد. در آغاز این دوره اعراب مهاجم نام "زنگان" را معرب کرده و به "زنجان" تبدیل نموده اند . به قول حمداله مستوفی تا زمان وی عجم آنرا زنگان می نامیده اند و صحیح آن همان "زنگان" می باشد
.
مع الوصف باتوجه به تمام روایات ، منقولات ومکتوبات ، قریب به اتفاق پژوهشگران ومورخین ایرانی بر این عقیده اند که این کلمه زنجان در اصل "زنگان" بوده وان رانیزبه کتاب دینی ایرانیان ("زند" نام کتابی که زرتشت دعوی می کرد) دردوره ساسانی نسبت می دهند و گان ازپسوندهای پارسی باستان ، پسوند نسبت ولیاقت است وزندگان ازکثرت استعمال وکاربرد زیاد کوتاه شده و به زنگان تبدیل شده واعراب  به هنگام چیرگی خود برشهرانرا مطابق قواعد زبان خود تعریب نموده وزنجان نامیده اند ولی درعرف وزبان محلی ، همان زنگان گفته شده و می شود .

 

نتیجه :


تاریخ بنای شهرزنجان را هم زمان با سلطنت اردشیر بابكان (عصر ساسانیان)  دانسته اند و در آن برهه ، آنرا شهین یا شاهین یعنی منسوب به شاه می نامیدند .

در لغت نامه مرحوم دهخدا ذيل واژه شهين آمده { شهین})  ش ((ص نسبی ) (از: شه + َین ، پسوند نسبت ) منسوب بشاه ، مانند زرین و سیمین . (از انجمن آرا) . شهين نام شهرزنگان است و معرب آن زنجان مي باشد گويند آن شهر را اردشير بابكان بنا كرد و شهري بود بزرگ ميان ري و آذربايگان و وجه تسميه آن مخفف زندگان يعني اهل كتاب زند است و زنديگان به علت كثرت استعمال تخفيف يافته و در دوران استيلاي اسلام، زنگان نام داشته است و چون زبان عربي فاقد حرف «گ» است اين حرف به «ج» معرب گشته و كلمه زنجان به جاي زنگان به كار مي رود.

قدیمى ترین نامى که به این منطقه اطلاق شده، زندیگان به معناى اهل کتابزند (معروف ترین کتاب آیین زردشتى ساسانى) و گان از پساوند اهل باستان است که دردوره ساسانیان بر این منطقه گذاشته شده است. گفته می شود كه این نام طی قرون و اعصار به زنگان وبا اشغال شهر ازسوی اعراب به زنجان تبدیل شده است . نام زنجان عربي‌شده زندگان یا زنگان فارسي است که معنی اهل کتاب زند را می دهد . مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را بکار مي‌برند

..... منطقه زنجان ازگذشته دور و به دلیل قرار گرفتن بر سر راه تجاری ری قدیم به آذربایجان دارای اهمیت زیادیبوده است. نطفه اصلی این منطقه از شهر زنجان آغازشده و .... در زمينه ي خاص تاريخ زنجان از آنجا كه این شهرقدیمی در مسير يكي از شاهراه هاي اروپا به ايران قرار داشته است ...... در کتب تاریخی و سفرنامه های منتشره ازسوی  جهانگردان، مورخین ، جغرافی دانان، سیاحان و سفیران سیاسی کشورهایمختلف بارها از این منطقه وشهرزنجان یاد شده است......

 


دوران قاجاریه ، مفهوم و وجه تسمیه ولایت خمسه :


....واژه عربی خمسه درشق اول به استان امروزی زنجان وسپس شهرزنجان اطلاق می شد .....

زنجان . [ زَ ] (اِخ ) شهری است به آذربایجان. (منتهی الارب ) ( فرهنگ آنندراج) . شهر حاکم نشین ولایت  زنجان خمسه که میانه‌ی قزوین و میانج واقع شده است (فرهنگ ناظم الاطباء ، تالیف دکترعلی اکبرخان نفیسی) . نام شهری میان قزوین و تبریز و آن‌را خمسه نیز گویند. و لقب آن دارالسعاده (دوره قاجاریه) بود و قلم‌تراش و ملیله‌کاری آن به‌خوبی مشهور است. (از یادداشت‌های به‌خط مرحوم دهخدا) .

اسم  ديگر شهرستان زنجان (ولایت خمسه) است . اطلاق اين كلمه به منطقه در منابع و متون تاریخی و جغرافيايي و همچنین منابع محلی ، اسناد وکتب خطی وخاطرات نویسی حکام  ، بیشتراز اوایل دوران قاجاریه متداول شده است ، و (زنجان دراصطلاح دیوانیان عصرقجری به اضافه بلوکات ومحالها ی تابعه  ، خمسه خوانده می شده است .) در مورد وجه تسميه آن دو نظریه مي تواند مطرح باشد :

نظر نخستين ناظر بر اسکان طوايفي از ايلات پنجگانه ترک زبان در اين منطقه ("مقدم"، "افشارشاهسون"، "بیات "، "اصانلو" و "خدابنده لو" ) است . و محتملا وجود منطقه اي به نام (خمسه) در استان فارس كه بر مبناي استقرار پنج ايل نامگذاري شده موید اين نظريه است .

در اوايل قرن دهم هجري بلحاظ نقل و انتقال ايلات نا آرام مناطق ، كه بهمنظور ايجاد امنيت و جلوگـــــيري از شـــورشهاي محلي خوانين وایلات عشایر، يكي از سياستهايزمامداران صفويه و ..... بوده است ، شهرستان زنجان ازاين پديده سیاسي متاثر شده وطوايفي از پنج ايل به نام هاي شاهسون ، اوصانلو ، مقدم ،بایات و خدابنده لو را درخود جاي داده است......وشهرستان زنجان به لحاظ استقرار پنج ايل مزبور در ايندوره خمسه ناميده شده و پيوسته از خوانين حکومتگر وزمیندار منطقه در كتب تاريخي وخاطرات نویسی حاكمان ووالیان خمسه ياد گردیده است.

....از نظر ترکیب قومی، با توجه به سوابق تاریخی شهر زنجان، نقل و انتقالات سیاسی ایلات، هجوم های جنگی و بررسی تیپ های نژاد انسانی استنتاج می گردد که مردم این شهر از نظر قومی و نژادی یکدست نمی باشند، بلکه اختلاط و انتزاجی از اقوام آریایی که در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد در منطقه ساکن شده و تیپ های مختلفی از اقوام ترک، با نام طایفه قنغوذ و اقوام گرجی می باشد که در زمان صفویه از آذربایجان به این منطقه کوچانده شده اند و با قبایل ایل خمسه ، نژاد زنجانی را تشکیل داده اند.....

 نظریه دویم : عده ای از کاتبان و نویسندگان دوره ی قاجاریه از جمله مولف (تاریخ دارالعرفان خمسه) ان را مشتق از پنج محال یا منطقه با عناوین زنجان رود و ابهر رود و ایجرود و سجاسرود و بزینه رود دانسته اند که تقریبا مطابق با استان زنجان امروزی می باشد. در متون ان دوران از ترکیب بلوک خمسه یا محال خمسه استفاده شده است.

در این کتاب برای خمسه لقبی با پیشوند عربی "دار" یعنی خانه   (دارالعرفان) اطلاق شده و این لقب در متون دیگر تا به حال دیده نشده است.

 در فرهنگ آنندراج درباره كلمه (زنگان) چنين آمده است : " چون پنج بلوك بود آنرا خمسه گويند "  لغت نامه دهخدا با تكرار مورد مزبور مي نويسد ( اين شهرستان "زنجان" از پنج بلوك بنام بخش حرمه ، بخش ابهر رود ، بخش قيدار ، بخش ماه نشان ، بخش سردان ...) در اين بخش بندي از بخش هاي ايجرود ، زنجان رود ، كه جز’ خمسه اند سخني به ميان نيامده است ، لاجرم اين نظريه با شك و ترديد مواجه مي گردد.  اما بخشهاي پنجگانه ابهر رود ، خرا رود ، زنجان رود ، ايجرود ، سجاس رود كه بخشهاي اصلي خمسه را تشكيل داده منبع و مرجع موثقي به وجه تسميه آن مي تواند باشد . ذکر اين نكته ضرورت دارد كه منطقه بزينه رود معروف به قشلاقات افشار كه هم اكنون از توابع خمسه زنجان است تا اواخر دوران در حوزه ساسي ولايت كردستان بوده است ، بنابراين پنج بلوك بودن منطقه خمسه قطعي بنظر مي رسد .

دانشنامه غلامحسین مصاحب بر اين اساس ذيل كلمه (خمسه) مي نويسد :

( خمسه مخفف ولایت خمسه در جنوب ایالت اذربایجان و غرب قزوين كرسي آن زنجان و از شهرهاي معروفش سلطانيه است . پنج بلوك عمده اي كه اين ناحيه به مناسبت آنها خمسه خوانده شده است عبارت بودند ازخرارود ، ابهر رود ، زنجانرود ، ايجرود ، سجاس رود كه همگي جزو شهرستان زنجان می باشند......... )

 

در دوره ی قاجاریه و به خصوص دوره ی ناصرالدین شاه قاجارلقب دارالسعادت (منزل خوشبختی) برای ولایت خمسه در نظر گرفته شد که با روی کار امدن پهلوی اول استعمال ان ممنوع شد و لقب مزبور همانند دیگر شهرهاحذف گردید.....

 

منابع :


1-      ویکی پدیا

2-      گذری بر تاریخ زنجان – حسن حسینعلی

3-      تاریخ دارالعرفان خمسه – محمد هاشم اصف (رستم الحکما) با تصحیح حسن حسینعلی

4-      تاریخ زنجان – رامین سلطانی

5-      تاریخ زنجان – هوشنگ ثبوتی

6-      جغرافیای خمسه – حبیب الله ساهر

7-      جغرافیای استان زنجان

8-      فرهنگ نامه زنجان – محمد رضا روحانی

9-      زنجان در یک نگاه – ششمین اجلاس سراسرس نماز، شهریور57

10-  زنجان ازدیرین ترین روزگاران – استاد مرحوم یوسف محسن اردبیلی

11-   وجه تسمیه شهرهای ایران – محمد رضا قدک ساز

12-   http://www.tebyan-zn.ir/turism.html                    

 

 


مطالب مشابه :


نوزدهمین گردهمایی شهرداران کلانشهرها و مراکز استان ها

دکتر قالیباف در استان زنجان دانشگاه زنجان. دانشگاه جامع علمی کاربردی میراث ایرانیان




مساجد تاریخی زنجان وآثار باستانی آن

هيئت علمي دانشگاه میراث فرهنگی زنجان وشهرسازی ایرانیان




فهرست مشاهیرخمسه زنجان

گردشگری استان زنجان سازمان میراث فرهنگی زنجان. (استاد دانشگاه




کتاب زنجان سرزمین اقوام افشار اثر دکتر محمد خالقی مقدم

كنونی دانشگاه زنجان و نیز میراث فرهنگی زنجان وشهرسازی ایرانیان




فرهنگ شهر زنجان

ـ آشنايي با دانشگاه زنجان ـ دكتر سازمان میراث فرهنگی زنجان وشهرسازی ایرانیان




شهرداران شهر زنجان

فهرست راهنمای ایرانیان. دانشگاه زنجان. درسایت سازمان میراث فرهنگی زنجان درارتباط




زنجان

دانشگاه زنجان دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان موسسه آموزش عالی میراث ایرانیان




وجه تسمیه زنجان

وجه تسمیه زنجان سازمان میراث فرهنگی زنجان. بعضی از اساتید زبان های باستانی دانشگاه




کتابشناسی استان زنجان

سازمان میراث فرهنگی زنجان. انتشارات دانشگاه زنجان، قطع ایرانیان، محمد بن




اقوام زنحان

محمد خالقی مقدم – عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان سازمان میراث فرهنگی زنجان ایرانیان




برچسب :