اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش چهارم

شعر حضرت زهرا (س) به زبان آذري

سالام قلوبه طوفان زهرا اجازه وئرسه

آلام مقام شایان زهرا اجازه وئرسه

بو آزموده بنده محوردی پنج تنده

اموات اولارلا زنده زهرا اجازه وئرسه

اولمیدی گر بو علیل اولمازدی خلقت اصلا

قطره اولار چو دریا زهرا اجازه وئرسه

توفیق ، یار رهدی سیندرما شرط عهدی

شایدده گلدی مهدی زهرا اجازه وئرسه

جمعه گلر سواره مهدی ماهپاره

گنبد قویار مزاره زهرا اجازه وئرسه

عالم بدون زهرا کامل دگل به مولا

گوللر اولار شکوفا زهرا اجازه وئرسه

غم قالماز انجمنده هم دشت و هم دمنده

پرواز ائدر پرده زهرا اجازه وئرسه

جرمه چکله پرده دیوان دادگره

چاره ائدله زهرا اجازه وئرسه

بو یار حق سرشته خادمدی مین فرشته

واللهی دل سیخلماز سوز نظمیدن چیخیلماز

ایرانلی لار یخلماز زهرا اجازه وئرسه

روح الله اولدی هادی یاد ائت او زنده یادی

ئولمز ولایت آدی زهرا اجازه وئرسه

بتلار فنا اولالار شاهلار گدا اولالار

داشلار طلا اولالار زهرا اجازه وئرسه

بیلمور مرامی کجلر آل اللهیه لجلر

توختار هامی فلجلرزهرا اجازه وئرسه

نیلور سوزم ، دلیلی گور دشمن ذلیلی

وروخ یهوده سیلی زهرا اجازه وئرسه

شکاکه اولما مونس کافیدی رطب و یابس

پر فیض اولار مجالس زهرا اجازه وئرسه

وهابیان ننگین اعلان ائدوبدی جنگین

وئروخ جواب سنگین زهرا اجازه وئرسه

تجلیل ائت اولیندن روح مجللیدن

جبریل ئوپر الیندن زهرا اجازه وئرسه

گر وئرسه اجازه دل چاتماز امتیازه

رحمت یاغار حجازه زهرا اجازه وئرسه

اللهدان آلدی رخصت حقدن ائده حمایت

یاتماز لوای غیرت زهرا اجازه وئرسه

سینه وران گوزللر تقو الی پاک عمللر

بو مجلسه گللر زهرا اجازه وئرسه

آند اولسون اصفیایه یاز دفتر صفایه

ناخوش چاتار شفایه زهرا اجازه وئرسه

ائتمه گله بلادن تقدیر یا قضادن

رحمت یاغار سمادن زهرا اجازه وئرسه

مین مور اولار سلیمان منادی مزد سلمان

درده ائدله درمان زهرا اجازه وئرسه

نظمه دشوب فلکلر حق حق دیر ملکلر

با هم اولار اوکلر زهرا اجاه وئرسه

صدیقه دور مدالی هم فاطمه جلالی

قلبون گئدر ملالی زهرا اجازه وئرسه

گر یاره همسفرسن افلاکی سیر ائدرسن

باخ گور هارا کئدرسن زهرا اجازه وئرسه

پاک ایله اعتقادون هیئتده تاپ مرادون

حتما یازالار آدون زهرا اجازه وئرسه

ای حاجی باخ اصوله شخصیت بتوله

حجون یتر قبوله زهرا اجازه وئرسه

گی قاره یا حسین چک گور قبریوه تدارک

سرمایه دور بو کوینک زهرا اجازه وئرسه

گر اوغلی چکسه شمشیر دلده اللهی تکبیر

اسلا اولار جهانگیر زهرا اجازنه وئرسه

گول سینه وه ساچالار بیگانه لر قاچالار

چوخ مشگلی آچالار زهرا اجازه وئرسه

شاعر : ولي ا... كلامي زنجاني



حضرت زهرا(س)

زبانحال حضرت علي (ع)

به سخن لب بگشا يار خموش از سخنم

نوح من خيز و ببين غرق به موج محنم

آنقدر سوخته ام زآه تو اي سوخته ام

كه اگر ديده گشايي نشناسي كه منم

همه شب تا به سحر فرق من و تو اين است

تو مژه وا نكني من مژه بر هم نزنم

اي كمانتر ز كمان پيش من خسته بمان

ورنه با رفتن تو جان برود از بدنم

غم داغ تو بدوش دل من سنگين است

كوه صبرم ولي از بار غمت مي شكنم

اي گل سوخته ام ديده به تو دوخته ام

بعد تو سير دگر از گل و باغ و چمنم

شاعر : سيد محسن حسيني



حضرت زهرا (س)

تشييع جنازه - تدفين

روي دوشم نيمه شب روح و روانم مي برم

با چنين حال پريش آرام جانم مي برم

بر دوتاي خود يكي قد توتا را مي كشم

بر كمان قامتم ، قامت كمانم مي برم

تا كنم پنهان ميان خاك تيره هست خويش

سوي قبري بي نشان ، نام و نشانم مي برم

اي خدا صبرم بده يا كه دگر مرگم رسان

خود گواهي ناتوان تاب و توانم مي برم

طايرم را غرق خون ديدم ميان آشيان

با همان حالت ورا از آشيانم مي برم

او جوانست و ولي آثار پيري بر رخش

كن فلك باور كه من ، پير و جوانم مي برم

باغبانم با دودست خاكي ام در زير خاك

ياس سيلي خورده از باد خزانم مي برم

خاك را بر سر بريزم يا بروي يار خويش

هر زمان گويي كه تيغي در نهانم مي برم

من چگونه دل كنم از دلبر دلخسته ام

زير گل دل را كنار دلستانم مي برم

شاعر : مجيد احدزاده



مدح ومصيبت حضرت زهرا(س)


ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی   وی قـامت رسول بـه تعظیم تـو دوتا   ای هل اتی و کوثر و تطهیر وصف تو   وی چون خدای پاک منزه ز هر خطا   وقتی رسول گفت کـه بابا شود فدات   جـا دارد ار شــوند فــداییت انبیــا   هم خانــۀ تــو قبلـۀ روح پیمبـران   هم حجـرۀ تــو کعبــۀ پیغمبر خدا   با نــام تـو نـام اب و ابـن و شوهرت   ذات خــدای عـزوجل کــرده ابتـدا   آدم هنوز آب و گلش هم نبود و بود   نـور مقـدس تــو در آغـوش کبـریا   ای چشم عرش، فرش قدم‌های حضرتت   وی از کرم شده به زمین هم‌نشین ما   چون شد که پا ز عرش نهادی به چشم فرش؟   ما خـاکیان کجـا و شمـا خاندان کجا؟   قرآنـی و رســول خـدا داده بوسه‌ات   زهرایــی و تـو را پــدر و مـادرم فدا   هرکس تو را شناخت خدا را شناخته   هرکس جدا شد از تو جدا گشته از خدا   ای مـادر چـراغ هـدایت! حسیـن تو   با جلوۀ تـو بـر همـه گـردیده رهنما   هم دختـر رسولـی و هـم مادر رسول   هم مام دو امـامی و هـم کفو مرتضی   با آن که بـود رکـن همه رکن‌ها علی   بعد از نبـی به حضرت تو داشت اتکا   از تو اگــر بــرات رهـایی نمی‌گرفت   آدم نشسته بــود بــه زنــدان انـزوا   یـا فاطر بفاطمه تـا از لـبش گذشت   از بند غم رها شد و شد حاجتش روا   ای مظهر خـدا تو خـدا نیستی ولی   ذکرت شفای کامل و اسمت بود دوا   آواره می‌شوند بـه بیراهـه تا جحیم   گردند اگر ز خط شما ما سـوا سـوا   خـاک در تـو بـودم و خاک در توام   حتـی اگـر غبـار شـوم در دل هـوا   فـردا لوای حمـدالهی‌ست چـادرت   صحرای محشر است همه زیر این لوا   تو دست باکفایت حقی عجیب نیست   کآرنـد انبیــا بــه درت روی التجـا   قوت عزیز خویش کرم کرده بر فقیر   پیراهـن زفـاف بـه سـائل کنی عطا   هرکس که میهمان بقیع تو می‌شود   دیگر به بوستان جنـانش چـه اعتنا   کوهی که سنگ بوده هزاران هزار سال   بـا یک نگـاه فضـۀ تـو می‌شود طلا   هرگز کسی نرفتـه ز کـوی تو ناامید   هرگز عنـایت تـو بـه سائل نگفته لا   هر رشته‌ای ز چادرت ای بانوی بهشت   در دست یک فرشته بـود رشتـۀ ولا   ای پای تا به سر همه عصمت خدا گواست   از چشم کور، کس نکند غیـر تو حیا   آدم که ماه روی تـو را در بهشت دید   جـا داشت جـان نثـار کند بهر رونما   در روز حشر، ذکر همه یامحمد است   با این همه، رسول تـو را می‌زند صدا   آتش زدنـد از چــه تـو را بر در سرا؟   گلزار وحی را که به آتش کشیده است؟   باب بهشت را که شکسته به ضرب پا؟   بـا تازیــانه از تــو گرفتنـد احتـرام   خوش داشتند بهـر پدر حرمت تو را!   آیا کسی شنیـده کـه بـر داغ‌دیده‌ای   هیـزم به جـای لالـه بیـارند در عـزا؟   آن ضربه‌ای که خورد به پهلوی حضرتت   شک نیست اینکه خورد به پهلوی مصطفی   بابا اگر سئوال کنـد جرم تـو چـه بود   پاسخ چه می‌دهند به او در صف جزا؟   تـا انتقام بــدر بگیرنــد از عـلی   کشتند بـی‌گنــاه، تـــو را از ره جفـا   باور نداشت کس که در خانه علی   بـا کشتـن تــو حق پیمبــر شـود ادا   تـو کوثـر رسـول خدایی و ای عـجب   یک آیه از تـو گشت به ضرب لگد جدا   ظلمی که بر تو گشت به کافر نمی‌کنند   ای مـادر حقیقـت قــرآن! بگـو چـرا؟   خصمی که زخم بدر به دل داشت از علی   با کشتن تو یـافت دل زخمی‌اش شفـا   بالله تـو را به بغض علی می‌زدند و بس   هرگـز خـدا مبـاد از ایــن کافران رضا   تا اشک هست و سوز جگر هست و ناله هست   «میثم» همـاره بـر تـو بود مرثیت‌سراشاعر : استادحاج غلامرضا سازگار(ميثم)


مدح حضرت زهرا(س)

ای که فقط مقام تو خیر النسا شده

لعنت برآنکه منکر صدق شما شده

جایی که انبیا همگی سائلند وبس

لعنت برآنکه آمده وبی حیا شد 

 تو دختر رسول ترین برگزیده ای

احمد برای توست اگر مصطفی شده 

شیعه شدن که روزی هر کس نمی شود

هر کس که شیعه شده ز عطای شما شده 

 در سجده ات که تا به سحر طول می کشید

شد عاقبت به خیر هر آنکه دعا شده 

بعد از ولایت تو و تصدیق تو دلم

احساس می کنم چقدر با خدا شده 

تو مادری نمودی و ما را خریده ای

تو خواستی که خاک من از کر بلا شده 

ما را ببخش نوکر خوبی نبوده ایم

گاهی اگر غلام شما بی وفا شده 

تکلیف محوریست مرام تو تا ابد

در این مسیر عمر جوانت فدا شده 

تکلیف ماست تابه فرج منتظر شدن

این امتحان سخت که تکلیف ما شده 

 ما را به سوی مهدی تو می کشد ولی

دوران ما زدوری او پر بلا شده 

این نیز از مجاری فیض خود شماست

پایم اگر به مجلس این روضه وا شده

شاعر :جوادحیدری


حضرت زهرا(س) - شهادت

آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف

چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف 

هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است

رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف 

گاه دلخون توایم و گاه دلخون پدر

وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف 

از کنار تو که می آید به خانه ناگهان

با سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف 

من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم

غُصه ي تو یک طرف داغ برادر یک طرف 

مثل آنروزی که افتادی می افتد بر زمین

پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف 

من دو بوسه می زنم جای تو و جای خودم

زیر گردن یک طرف رگهای حنجر یک طرف

وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها

گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف

              شاعر :علي اكبر لطيفيان



حضرت زهرا(س)

گویا دعای نیمه شبم بی اثر شده

یعنی که خون پهلوی تو بیشتر شده

دیگر نماز مادر من بی قنوت شد

دیگر شب بلند علی بی سحر شده

از صبح ، زخم سینه امانت بریده بود

حالا بلای جان تو درد کمر شده

از زخم های سوخته رنگی که دیده ام

فهمیده ام چه با بدنت پشت در شده

اینبار هم که پاشدی از روی بسترت

خوردی زمین و پیرهنت سرخ تر شده

وقت نفس زدن چقدر زجر می کشی

این دنده ی شکسته عجب دردسر شده

شاعر :حسن لطفی


زبانحال حضرت زهرا (س)

گریه نکن که با همه بیماری ام علی

قد خم نکرد روح سپیداری ام علی 

من راز خون سرخ خدایم که تا ابد

در ذوالفقار غیرت تو جاری ام علی 

مُردی تو از غریبی و من باز زنده ام

شرمنده ام از این همه کم کاری ام علی

دل داغ بار محسن خود را زمین گذاشت

حالا ببین در اوج سبک باری ام علی 

من ناگریز رفتنم آقا حلال کن

همراه نیمه راه مپنداری ام علی 

گفتم خدا کند که بمیرم ولی چه سود

ترسم که مرگ هم نکند یاری ام علی

راه مدینه تا به خدا سبز می شود

در خاک بی نشانه که می کاری ام علی

شاعر :هادی جانفدا



حضرت زهرا(س)

آیا اجازه می دهی گویم تو را مادر

من بی بها هستم تو هستی پر بها مادر

از مادری تو علی باور شدیم آری

پرورده ای ما را غلام مرتضی مادر

جان شلمچه سیرتان، آن سرخ پهلویان

قبل از اجل بالین این خسته بیا مادر

روز قیامت که کسی پشت و پناهم نیست

راهی به جنت واکنم با ذکر یا مادر

ما را اگر قابل بدانی یک سئوالی هست

یک سنگ قبر حتی نداری تو چرا مادر

 دیر آمدیم و روضه خوانهایت به ما گفتند

خوردی کتک از دست اولاد زنا، مادر 

پای زمین افتادن تو در بر حیدر

کوچک بود حتی غم کربوبلا مادر 

خواهیم زحق تا در رکاب حضرت مهدی

گیریم تقاص زخم بازوی تو را مادر

شاعر :جواد حیدری


حضرت زهرا(س)

مدح و مصيبت

دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است

پیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ است

کرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماست

خواهش دست گدا نزد کریمان هیچ است

آنقدر معجزها از هنر تو دیدیم

که بنا کردن این دل دل ویران هیچ است

سربلندیم اگر سایه ی تو بر سر ماست

پیش این سایه ی تو تاج سلیمان هیچ است

خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد

گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است

ما به جمهوری زهرایی خود مینازیم

وَرنه بی فاطمه که خطه ی ایران هیچ است

مِهر زهراست به ما رنگ و بویی بخشیده

نام زهراست به ما آبرویی بخشیده

زیر پای تو می افتند سر اگر بنویسند

در هوای تو می افتند پَر اگر بنویسند

نسبت ام ابیهاست که شایسته ی توست

اشتباه است تور دختر اگر بنویسند

باز قرآن کریم است ندارد فرقی

جای هر سوره فقط کوثر اگر بنویسند 

قصد کردم پس از امروز هزاران دفعه

بنویسم زهرا ، مادر اگر بنویسند 

بی گمان یاد نخ چادر تو می افتیم

از مقامات تو در محشر اگر بنویسد

به مقام تو اضافه نشود نام تو را

یا نبی یا علی دیگر اگر بنویسند 

نه نبی ، بلکه نبوت  شده عزتمندت

نه علی ، بلکه ولایت شده گردنبندت

عرش را دیدم جای تو به یادم آمد

قرب انگشت  نمای تو بیادم آمد 

در عبودیت تو کُنه ربوبیت بود

باصفات تو خدای تو  به یادم آمد 

روحِ  روح القُدست بود که فرمود : اقرا

در حرا نیز صدای تو  به یادم آمد

خواستم روی نماز شب تو فکر کنم

ورم کهنه ی پای تو به یادم آمد 

قُوت دنیا و قنوت تو به هم مرطبتند

حرف "نون " بود و دعای تو به یادم آمد

غصه خوردم که به افطار چرا لب نزدی

لب خوشحال گدای تو به یادم آمد

گرد و خاک حرمی را که نداری بفرست

درد دارم که دوای تو به یادم آمد

قبر تو گُهر دنیاست و دنیا صدف است

جلوه ای از حرم گم شده ات در نجف است

قصدت این بود فقط یار علی باشی و بس

ظرف نُه سال گرفتار علی باشی بس 

از مقامات خودت دم نزدی تا که فقط

باعث گرمی بازار علی باشی و بس

بازوی تازه شکسته شده از یادت رفت

تا که هر لحظه نگهدار علی باشی و بس

خواستی میخ تو را بند کند تا شاید

مثل یک عکس به دیوار علی باشی و بس


     شاعر : علی اکبر لطیفیان



مدح و مصيبت حضرت زهرا(س)
حتی بهشت بی تو معطر نمی شود

خورشید و ماه بی تو منور نمی شود

بی بی ! اگرکه روزقیامت نیامدی

این را بدان بدون تو محشرنمی شود

عالم اگربرای دل من دعاکنند

قطعا دعای ویژه مادر نمی شود

کوثرتویی و شیر خدا ساقی شماست

حتی علی بدون تو حیدر نمی شود

این در کتاب شیعه و سنی نوشته است

بی خود مقام فاطمه کوثر نمی شود

صد ها هزار ضربه شمشیر و تیرو سنگ

باضرب دست کوچه برابر نمی شود

آثار سوختن پس در جای زخم میخ

با کار خانه فاطمه بهتر نمی شود

بدتر از این همه به خدا زخم بستر است

این تن دگر برای تو پیکر نمی شود

شاعر :مهدی نظری


مدح حضرت زهرا (س)

وقتی خدا بهشت معطر درست کرد

از برگ گل برای تو پیکر درست کرد

آب و گلت که نور و دو صد شیشه عطر سیب

آخر تورا به شیوه دیگر درست کرد

از تو تمام آمدنی ها شروع شد

یعنی تو را میان آن همه سر درست کرد

آمد تمام هست تو را بی نظیر ساخت

از آِه های ناب تو کوثر درست کرد

با نام تو دریچه ای از آسمکان گشود

بر بالهای مرده من پر درست کرد

اصلاً برای درد کبودی که می کشی

رو


مطالب مشابه :


مدح مادر

شاعر حسرت - مدح مادر من سالهاست که در وصف تو در مانده ام . عاجز سوی خدای خود پناه آورده ام .




نوشته های ادبی در مورد مادر

کلمات قصار - نوشته های ادبی در مورد مادر - مطالب مربوط به ترحیم و کلمات قصار




اشعار مدح حضرت فاطمه زهرا(س)

شعرِشاعر - اشعار مدح حضرت فاطمه زهرا(س) پر زده در هوای تو مادر. منم و وسعت بهشت




مدح و منقبت - حضرت فاطمه (س)

در مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام کشتۀ راه ولایت در پس در کیست؟ تو مادر خون خدای حی داور کیست؟




اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش سوم

چو بسمل می‌زنی در هر نفس بال و پری مادر مرو از دست ما آخر تو دست حیدری مادر در مدح و مصيبت




اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش چهارم

وبلاگ رسمي هيات مكتب الذاكرين - اشعار مدح و مرثيه حضرت زهرا (س) - بخش چهارم - متوسلين به چهارده




مدح و منقبت - امام علی (ع)

در مدح مولا امیرالمؤمنین. جان را به یک اشاره مسخّر کند علی دل را به یک نظاره منوّر کند علی




برچسب :