مصاحبه با خانم نرگس امینی

قهقهه کودکی و

تبسم انسانی سالخورده

برای او زندگیست

تمام عمر او، به شادی شما و غم خویشتنش می گذرد ...

هنرمندی که در اولین حضورش در تئاتر آزاد و در نمایش کمدی موزیکال "بزن بریم" حیرت همگان را برانگیخت و توانست در نظرسنجی مطرح شده در وبلاگ تئاتر کمدی با بیشترین تعداد آزاء، عنوان بهترین بازیگر زن تئاترهای کمدی در سال 88 را از آن خود کند، وی لیسانس رشته بازیگری از دانشکده هنر و معماری می باشد و 11 سال است که در زمینه بازیگری و 7سال در زمینه نویسندگی فعالیت می کند و در همین مدت توانسته است عناوین برترین ها در زمینه های مختلف را از آن خود کند و تبدیل به یک هنرمند محبوب شود و این هنرمند توانا، موفق و آینده دار کسی نیست جز سرکار خانم نرگس امینی که می توانید هنرنمایی و بازی زیبا و روان ایشان را در نقش نفس هر شب ساعت 20:30 دز تماشاخانه طهران (سینما قیام سابق) به تماشا بنشینید، هنرمندی که در کلیه مراحل کار و موفقیت هایش در این عرصه، کمک خدا، علاقه و پشتکار را رمز موفقیتش می داند ...

و اکنون مصاحبه اختصاصی، مفصل و جامع وبلاگ تئاتر کمدی با سرکار خانم نرگس امینی به بهانه کسب عنوان "بهترین بازیگر زن تئاترهای کمدی در سال 88" در "جشنواره تئاترهای کمدی" و همچنین "نظرسنجی وبلاگ تئاتر کمدی".

 Narges-Amini1.JPG

1.متولد چه سالی هستید و تحصیلات شما چیست؟

متولد سال 57 هستم سال 82 در رشته بازیگری از دانشکده هنر و معماری فارغ التحصیل شدم و سپس به کلاس های ادبیات نمایشی در دانشکده می رفتم و از کلاس هایشان استفاده می کردم مثل کلاس های استادان فتحی و رحمانیان و در واقع مدرک ادبیات نمایشی ندارم ولی دوره کلاس هایش را گذرانده ام.

 

2. چگونه به تئاتر علاقه مند شدید و مشوقان اصلی شما در این عرصه چه کسانی بودند؟

مشوق اصلی، حس ذاتی خودم بود به خاطر اینکه از بچگی علاقه شدیدی به بازیگری داشتم و از  3،4 سالگی جلوی آینه می نشستم و مجری برنامه کودک می شدم و برای خودم برنامه اجرا می کردم، یادم است آن موقع کارتون پسر شجاع، همچنین نل و کوزت را خیلی دوست داشتم و جای شخصیت های پسر شجاع حرف می زدم تا کلاس پنجم که خانم محمدی معلم من بود و برای جشنواره فجر بخش کودک و نوجوان برای یک کار تئاتر دنبال بازیگر بودند که متن نمایش را به من دادند که نمایش مذکور 3شخصیت داشت که یکی گرگ، یکی بره و دیگری شیر بود که باید یکی از نقش ها را انتخاب می کردم که آن موقع من نقش گرگ را خیلی دوست داشتم چون شخصیت منفی نمایش بود. آن موقع در جشنواره در بخش کودک و نوجوان به عنوان یکی از بهترین بازیگرها انتخاب شدم و جایزه ای هم به من دادند ولی خانواده ام با این حرفه خیلی مخالف بودند و با اینکه من علاقه زیادی برای رفتن به مدرسه بازیگری داشتم ولی آنها اجازه ندادند تا اینکه به انتخاب رشته من رسید که پدرم گفت باید دکتر شوی و تجربی بخوانی و من هم که اصلا از این رشته خوشم نمی آمد و تنها رشته ای که غیر از هنر علاقه داشتم، ریاضی فیزیک بود. پس به ریاضی فیزیک رفتم و پس از گرفتن دیپلم دور از چشم خانواده در کنکور هنر شرکت کردم و رتبه خیلی خوبی هم آوردم و سپس علی رغم مخالفت هایی که خانواده ام داشتند در رشته بازیگری  ثبت نام کردم ولی وقتی علاقه زیاد من و موفقیت های من را در این رشته دیدند خودشان را کنار کشیدند و فقط شاهد کارهای من بودند. تا الان هم چندین کار تلویزیونی، فیلم کوتاه و سریال  کار کردم، 5 قسمت از "مسافرخانه سعادت" را نوشتم چون احساس می کنم نویسندگی خیلی به بازیگری ام کمک می کند و به نحوی حس می کنم جای تمام شخصیت هایی که می نویسم بازی میکنم و اکثرا بر این باورند که متن ها و دیالوگ هایم مال خودم است، مدل کسی نیست و این حس خوبی است.

 

3. از چه سنی به صورت حرفه ای وارد عرصه تئاتر شدید و در مورد نمایش های مختلفی که در آن ایفای نقش کردید توضیح دهید؟

به طور حرفه ای دقیقا از 18 سالگی و در سال 78 زمانی که دانشگاه قبول شدم. یعنی مهر ماه 78 دانشگاه ثبت نام کردم آبان ماه با خانم شهره لرستانی کارم را شروع کردم سپس در سالن چهارسو با دکتر صادقی "هفت قبیله گمشده" را کار کردم سپس با آقای فراهانی "مریم و مرداویج" را کار کردم سپس با آقای رحمانیان و سایرین که خداروشکر تمام نقش هایی که تا الان بازی کردم نقش های خاصی بوده اند و نقش هایی بوده که هر بازیگری دلش می خواهد بازی کند و خودش را محک بزند، بعد از آن از سال 82 شروع به نوشتن کردم که در سال 84، نمایشنامه من برای جشنواره دفاع مقدس انتخاب شد که در آن نمایش، خودم هم بازی می کردم به نام "چراغ ها را خاموش نکنید" که هم جایزه نویسندگی گرفت هم بازیگری مرد هم بازیگری خانم هم موسیقی و منتخب دفاع مقدس شد، سپس کار ما به جشنواره فجر هم راه یافت، سپس نمایش "خانه کاغذی" را نوشتم که در تئاتر شهر اجرا کردیم جایزه نویسندگی اول را در نمایشنامه نویسی در جشنواره دفاع مقدس گرفت سپس نمایش "خانه پدری" را نوشتم، سپس "خلایق هر چه لایق" را نوشتم که سنگلج اجرا کردیم. 3 تا متن هم در حال حاضر دارم که 3 سال متوالی است در جشنواره فجر شرکت می کنم ولی بی هیچ دلیل خاصی در مرحله باز خوانی کار را رد می کنند. در زمینه بازیگری هم اولین کاری که عنوان بهترین بازیگری را گرفتم نمایش "شب" بود که یک کار تک نفره بود که 10 تا نقش در سالن خورشید بازی می کردم سپس برای نمایش "مریم و مرداویج" کاری از آقای بهزاد فراهانی کاندید بهترین بازیگری از جشنواره خانه تئاتر شدم تا این کار آخرم که مجدد جایزه بهترین بازیگر زن را گرفتم.

 

4. چگونه با تئاتر آزاد آشنا شدید و آیا نمایش فعلی بزن بریم اولین تجربه شما در عرصه تئاتر آزاد است؟

تئاتر آزاد تئاتری است که همه ما به خصوص خانواده هایمان از دوران کودکی به تماشا نشسته ایم و خود من زمانی که وارد تئاتر شهر شده بودم، آقای مجید جعفری همزمان در گلریز اجرا داشتند و کارهایشان را می دیدم، چیزی که برایم جالب بود در تئاتر شهر، سنگلج یا مولوی وقتی ما کاری اجرا می رویم چه کار خوب باشد چه بد، تماشاچی بلند می شود دست می زند ولی تئاتر آزاد اگر تماشاچی راضی نباشد و ارتباط برقرار نکند صادقانه جواب تو را در سالن می دهد، به نظر من صداقتی که در تماشاچی های تئاتر آزاد وجود دارد علی رغم احترام زیادی که برای سایرین قائلم اما در تماشاچی های تئاتر شهر و ... وجود ندارد و علی رغم اینکه شنیده بودم همه عزیزانی که الان پیشکسوت و استاد من هستند همگی از لاله زار که سبک خاصی برای خودش داشته شروع کرده اند مانند استادان انتظامی، جمشیدیان و ... ، خیلی مایل بوده ام خودم را محک بزنم و ببینم آیا در تئاتر آزاد هم می توانم تماشاچی ها را جذب کنم؟ نه صرفا فقط برای خنداندن بلکه اگر نقشم جدی بود در ژانر جدی، ولی حالا اینجا از من نقش کمدی خواسته شده و از همان شب اول ارتباط خوبی برقرار کردم به هر حال نفس تماشاچی که به من می خورد یا تشویق هایی که تو را می کنند یا یک قسمتی از کار که خوششان می آید برایت دست می زنند اینها همه نشان می دهد که تماشاچی واقعا چه قدر با تو ارتباط برقرار کرده. و نمایش "بزن بریم" هم اولین کار تئاتر آزاد من است اما تجربه کوچکی هم سال 84 داشتم.

 

5. پس در مورد این تجربه کوچک در سال 84 هم برایمان توضیح دهید.

 آقای جعفری یک نمایشی اجرا می کردند گلریز به نام "عاشق اون جوری" که من سر تمریناتشان می رفتم و یکی از بازیگرهای خانم اون نمایش، 1 هفته ای برای سریال آقای عطاران رفتند و بنابراین نمی توانستند برای اجرا بیایند و به من گفتند تو می توانی بیاییی؟ من هم پذیرفتم و گفتند فردا باید روی صحنه بروی بدون تمرین ! من فقط تمرین را دیده بودم نمایش را هم دیده بودم، نقشی که آن خانم هم بازی می کرد را دیده بودم و با آقای جعفری صحبت کردم گفتم من می آیم ولی آقای جعفری گفتند نمی توانیم برایت تمرین بگذاریم، گفتم من تمرین نمی خواهم و خلاصه 24 ساعت واقعا نخوابیدم و فقط به نقش فکر کردم، آمدم و پژمان علیپور، آقای نوذری و بازیگرهایی که بودند گفتند چی کار می خواهی بکنی؟ نقش را چه جوری می خواهی بگیری؟ گفتم بچه ها برویم روی صحنه فقط هوای من را داشته باشید ولی مطمئن باشید که دیالوگ ها را همه را حفظم  فقط یک چیزایی بداهه می آیم که احساس می کنم به این شخصیت کمک می کند و با من راه بیایید، گفتند باشه. آمدم روی صحنه، آن شب مردم فقط خندیدند می توانم بگویم 5،6 بار از تماشاچی دست گرفتم بچه ها هم همه خندشون گرفته بود از اینکه این شخصیت کاملا کمدی شده چون شخصیتی بود که در عین جدیت کمدی بود و جدیتش می خنداند و من صدای خنده بچه ها را از پشت پرده می شنیدم و اصلا انتظارش را نداشتند. 1 هفته اجرا کردم و آن خانم برگشت و  من هم آمدم کنار.

 

6. به نظر شما علت موفقیت شما و کسب عنوان بهترین بازیگر خانم در عرصه تئاتر های آزاد با اینکه اولین تجربه شما در این عرصه بوده را در چه عواملی می دانید؟

در درجه اول لطف خدا سپس لطف مردم. برای من به عنوان بازیگر، تئاتر آزاد یا تئاتر شهر اصلا فرقی نمی کند، مهم برای من بازیگری است چه آن جا چه این جا. خیلی شغلم را دوست دارم. من کار خودم را می کنم. یک سیستم بازیگری است که من یاد گرفتم، طبق آن جلو می روم. سر سریال هم بروم، به همان شکل تله تئاتر کار می کنم، بازیگری همان بازیگری است و همه این ها لطف خدا است. من در بازیگری ام همیشه صداقت دارم و هیچ وقت تلاش نمی کنم تماشاچی ام را گول بزنم، با صداقتی که در بازی دارم، همیشه تماشاچی را همراه حس و حال خودم می کشانم، حالا نقشم تراژدی باشد یا کمدی باشد هر حسی داشته باشم تمام تلاشم را می کنم که تماشاگر را با شخصیتی که بازی می کنم درگیر کنم. من در اولین کاری که تئاتر شهر بازی کردم به نام هفت قبیله گمشده، نقش من یک نقش فوق العاده سختی بود یکی از خانم ها 2ماه بود تمرین می کرد ولی به دلیلی رفته بود و من 2هفته ای وقت داشتم آن نقش را اجرا کنم. 2 اجرا در 11 و 12 اسفند ماه جشنواره داشتم و چهاردهم اجرای عموم داشتیم تا دقیقا 26 اسفند که تئاتر شهر تعطیل می شد. یادم است بهمن قبادی، آقای صادقی و تماشاچی هایی که برای تماشا آمده بودند گفته بودند این دومین کار نرگس امینی است که دارد بازی میکند که هیچ کس باورش نمی شد. یکی از دلایلش شور و علاقه خودم است که به این کار دارم، یکی از دلایلش اساتید خوبی است که من داشتم و سعادت این را پیدا کردم که با آنها کار کنم و خیلی از عزیزان هم هستند که آرزوی من است که با آنهانهاآ کار کنم و مهم تر از همه این ها لطف خدا است برای اینکه روز اول یادم است وقتی برای ثبت نام دانشگاه رفتم، جلوی دانشکده که رسیدم چند دقیقه ای ایستادم و گفتم خدایا اگر واقعا این کاره ام اگر راهی که انتخاب کردم راه درستی است و اگر لیاقت این را دارم که 1 روزی حق مطلب را ادا کنم 1 گوشه خیلی خیلی کوچکی از بازیگری را به عهده بگیرم خودت کمکم کن و اگر راهم را درست نیامدم همین جا یک نشانه ای بهم بگو که برگردم و این عهد را واقعا با خدا کردم و سر هر کاری که دعوت می شوم و شروع به کار می کنم همیشه میگم خدا قربونت برم باهام باش وقتی روی صحنه هم می روم همین را می گویم و همیشه خدا را مد نظر دارم، همیشه و در همه لحظه ها و احساس می کنم که خدا واقعا خیلی دوستم دارد و خیلی کمکم می کند.

Narges-Amini4.JPG

7. خیلی ها دوست دارند بدانند نرگس امینی فقط روی صحنه پر ار انرژی،خلاقیت و توانمندی است یا در زندگی شخصی هم مثل روی صحنه زندگی می کند؟

در زندگی شخصی خودم، من خیلی بالا پایین داشتم، خیلی خدا محکم می زنه و امتحانم می کند واقعا یک لحظاتی هست که احساس می کنم دنیا روی سرم خراب شده بعد دوباره همه انرژیم را جمع می کنم میگویم نرگس این ها همه امتحان است مهم این است که تو این لحظات هم یاد خدا باشی، فراموش نکنی همه چیز درست می شود ولی همه تلاشم را می کنم که همیشه به همه انرژی بدهم، تنهایی خودم را حالا کاری ندارم تنهایی خودم به همه چی می تواند فکر کند، به کارهایش، به مشکلاتش ولی دلیلی ندارد که این را به دیگران هم انتقال بدهم. تمام تلاشم را می کنم که همه من را یک انسان شاد و پر انرزی ببینند و به همه انرژی بدهم و تلاشم را می کنم حالا تا چه حد موفق بودم یا نبودم این دیگه به دوستان و اطرافیان برمی گردد.

 

8. تلخ ترین و شیرین ترین خاطره شما از اجراهای زنده خود در عرصه تئاتر آزاد را بفرمایید.

شیرین ترینش آن روزی بود که برای اختتامیه جشنواره تناتر کمدی آقای جعفری به همه ما گفته بود که بیایید و ما گفتیم که بسیار خوب اختتامیه است و دیگه باید بیایم من هم با قیافه درب و داغون خودم آمدم و چون اتفاقی که برایم افتاده بود واقعا کمرم را شکونده بود. آمدیم و با دوستان نشسته بودیم و واقعا انتظارش را نداشتم که جایزه بهترین بازیگری خانم تئاترهای کمدی را بگیرم وقتی اسمم را خواندند توی بهت، پله ها را بالا رفتم و جایزم را گرفتم. اصلا فکرش را نمی کردم که این اتفاق برای من بیفتد چون انقدر عزیزان دیگه ای هستند مثل خانم بوجار (که آخرین نمایششان ازدواج خاله کتی بود) که واقعا حقشون بود و این شیرین ترین اتفاق برای من بود. تلخ ترین خاطره ام را اگر اجازه می دهید نگم چون اسم از سایرین آورده می شود و فکر کنم درست نباشد و بگذارید مردم را شاد کنیم و شیرین ترینش را بگوییم.

 

9. نمایش "بزن بریم" تا چه زمانی به روی صحنه خواهد بود و کمی در مورد سالن نمایش فعلی (تماشاخانه طهران) که در آن برای اولین بار تئاتر به روی صحنه بردید توضیح دهید.

به قول آقای جعفری تا زمانی که تماشاچی از سر و کول این سالن بالا برود این نمایش هم به روی صحنه باقی خواهد ماند. به خاطر این که همه ما ریسک کردیم و پشت آقای جعفری ایستادیم. این جا یک سالن مرده بود که قبلا سینما قیام نام داشت و ما آمدیم و این جا را سالن تئاتر کردیم و در تئاتر آزاد اولین سالنی است که فقط تئاتر است و سینما نیست و من یادم است آمدیم این جا خاک خالی بود اصلا همچین شکلی نداشت و ما با آقای جعفری و گروهمون  جمع شدیم و صحبت کردیم که تمرین کنیم و کار را روی صحنه ببریم چیزی حدود اردیبهشت ماه تا شهریور پارسال ما این را تمرین کردیم آخرهای شهریور ماه افتتاح بود که آقای جعفری افتتاحیه گرفتند و همه را دعوت کردند و آمدیم شروع کردیم و الان تا وقتی این سالن جا بیفته و مردم بدانند که همچین سالنی هم هست به روی صحنه خواهیم موند و البته الان افتتاح این کافی شاپ هم تاثیر مثبتی در شناخت سالن داشته.

 

10. آیا پس از این نمایش باز هم در عرصه تئاتر آزاد فعالیت خواهید نمود؟

من تئاتر برایم تئاتر است خیلی فرقی نمی کند ولی من از این موقعیتی که برایم به دست آمده خیلی هم خوشحالم که می توانم شاگردی آقای جعفری را بکنم و فعلا با آقای جعفری کار می کنم ولی اگر پیشنهادهای دیگری هم داشته باشم به آنها هم می پردازم. برای مثال سال گذشته "تیر ماخ برج مینا" را با آقای فناییان در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا داشتم سپس بدو بدو خودم را می رساندم این جا یا سریال آقای ورزی به نام سال های مشروطه که بودم 6صبح می رفتیم فیلمبرداری تا 7، 7:30 کار می کردیم دوباره بدو بدو می آمدم این جا و اجرای این جا را هم داشتم یعنی این جا را دارم در کنار این به کارهای دیگه هم می رسم یعنی تئاتر شهر اگر اجرا داشته باشم یا سریالی بهم بخوره ذر کنار آن به کار های دیگه هم می رسم.

 

11. در یکی از مصاحبه هایتان که در اینترنت هم منتشر شده بود، فرموده بودید که غیر از آقای مجید جعفری اکثر کارگردان های تئاتر آزاد را غیر حرفه ای می دانید. آیا همچنان بر عقیده خود پا برجا هستید؟

نه، چنین صحبتی نبود از من پرسیدند که در تئاتر آزاد غیر از آقای جعفری هم با سایرین کار می کنید؟ گفتم پیشنهاد داشتم ولی احساس می کنم در تئاتر آزاد یک استادی مثل آقای جعفری می خواهد که من این جرات را به خودم بدهم که خودم را به ایشون بسپارم، به خاطر اینکه آقای جعفری رحم ندارد و از هیچ چیز بازیگرش نمی گذرد و دوست دارد بازیگرش خیلی کامل روی صحنه رود، شاید خودم این تجربه را ندارم، این توانایی را ندارم که با کارگردانان دیگر که تجربه آنها کمتر است بروم کار کنم و این را نمی شود منکر شد که تجربه ای که آقای جعفری دارد یک آقای 19 یا 20 ساله ندارد اگر من خودم را بهش بسپارم شاید نتواند من را خوب کارگردانی کند و خودم خراب شوم بنابراین کار آن ها را هم خراب بکنم منظور من این بوده و به همین دلیلی که گفتم ترجیح می دهم فعلا با آقای جعفری کار کنم. از طرف دیگه ببینید کارگردان هایی که در تئاتر شهر هستند همگی تحصیلات این کار را دارند یا همگی دستیار کارگردان های خیلی بزرگی بودند که وقتی من با آنها کار می کنم خیالم راحت است، وقتی می روم با آقایان فراهانی، محمد رحمانیان، نادر برهانی و یا با دکتر محمود عزیزی نمایش بیژن و منیژه را کار می کنم کسانی هستند که امتحاناشان را پس دادند و سواد این کار را دارند و به آنها می گویم خب بیایید این خمیره بازیگری حالا ما را کارگردانی کنید ولی کارگردان های تئاتر آزاد اکثرا تجربه زیادی و پختگی آقای جعفری را ندارند و همچنین تحصیلات این کار راهم اکثرا ندارند.

 

12. به نظرتان چرا در تئاتر آزاد  به این شکل است؟

نمی دانم. من هنوز خیلی درگیر این مسائل نشدم. من خودم یکی از دلایلی که الان دارم تئاتر آزاد کار می کنم این است که خیلی دلم می خواهد یک گوشه ای از تئاتر آزاد را بگیرم و بگویم خانم ها هم می توانند کمدی کار کنند و نه فقط یک نقش را بازی کنم و من این نقش نفس در نمایش بزن بریم را یک بار بازی کردم و در کار بعدی پرونده اش را می بندم می گذارم کنار و کار بعدی امکان ندارد این نقش را بازی کنم . حالا می آیم یک جنبه دیگر کمدی را نشان می دهم یکی از دلایل هم این است که دلم می خواهد بگویم تئاتر آزاد یک تئاتر کاملا حرفه ای است فقط کافی است که حرفه ای به آن نگاه کنیم این جوری نیست که هر کسی بدون تحصیلات و بدون تجربه بخواهد روی صحنه برود و بگوید که حالا تئاتر آزاد است ...، نه. به نظر من این یک بی احترامی است به خاطر اینکه بزرگانی که در تئاتر آزاد کار کردند، در لاله زار هم کار کردند، در تئاتر نصر کار کردند که الان همگی استاد ما هستند و من اتفاقا خیلی حرفه ای به تئار آزاد نگاه می کنم دلم می خواهد یک ارتقایی پیدا بکند و یکی از دلایلی هم که الان دارم با آقای جعفری کار می کنم این است که به همه نشان دهم که تئاتر آزاد با تئاتر آن طرف هیچ فرقی نمی کند و  تئاترحرفه ای است فقط ماها باید حرفه ای نگاه کنیم.

 Narges-Amini3.JPG

13. به نظر شما رکن اصلی در موفق شدن یک کار در تئاتر های آزاد کدام یک از عوامل هستند؟ متن خوب؟ کارگردان خوب؟ بازیگران قوی؟ موسیقی قوی؟ و یا سایر عوامل؟

ببنید در ابتدا یک پدری باید بالا سر کار باشد که کارگردان کار است. کاملا باید مدیریت داشته باشد و کارش را بلد باشد، مدیریت حرف اول و آخر را می زند. کسانی که می چیند و متن خوبی که انتخاب می کند. کارگردان خوب اگر بالای کار باشد نمی گوییم 100% ولی 90% که می تواند در پیشرفت کار تاثیر داشته باشد. بنابراین یک پدر خوب مثل کارگردان می آید و با مدیریت خوبش یک کاری را دست می گیرد حالا نمی گوییم می رود متن ضعیف انتخاب می کند، می رود متن خوب انتخاب می کند بازیگر های خوب انتخاب می کند، بازیگرها هم می آیند حق مطلب را ادا می کنند و در نتیجه همه عوامل دست به دست هم می دهند و یک کار خوب می رود روی صحنه ولی همه این ها باید یک کارگردان خوب باشد که این اتفاق بیفتد ولی همه این ها تاثیر دارد. حرف اول و آخر را کارگردان می زند.

 

14. خیلی ها اعتقاد دارند در ایران به بازیگران  خانم تئاتر خیلی بها داده نمی شود و محدودیت هایی برای آن ها وجود دارد در نتیجه هنرمندان خانم نمی توانند هم تراز مردان، توانایی های خود را به طور کامل نشان دهند. آیا شما با این گفته موافق هستید؟

اصلا قبول ندارم. مثلا خانم گوهر خیراندیش یکی از استادهای من است که خیلی روی کارهایش دقیق می شوم و دقت می کنم ببینم چه کار می کنند شما ببینید می آیند کمدی کار می کنند در فیلم یا تئاتر یا حالا کارهای جدی که من ازشون دیدم که "ملاقات بانوی سالخورده" آخرین کاری بود که دیدم البته نمک های خودشون را هم دارند همیشه این را که نمی شود منکر شد ولی حالا مردم بیشتر با فیلم ها و سریال هایشان آشنایی دارند. می آیند کار جدی می کنند که اشک همه را درمی آورد یا کار کمدی می کنند که از خنده قهقهه می زنی، خانم ثریا قاسمی همین طور، حمیده خیرآبادی خدارحمتش کند همین طور بنابرایم من اصلا قبول ندارم که کمدی مال مرد ها است نه ما زن ها هم می توانیم خیلی بهتر کمدی کار کنیم. ببینید محدودیت درست است محدودیت هایی وجود دارد آقایان از خیلی امکاناتشان می توانند استفاده کنند که خانم ها نمی توانند ولی محدودیت، خلاقیت می آورد این اعتقاد من است وقتی ماها را محدود می کنند می توانیم خلاقیت هایی از خودمان در کمدی نشان دهیم نه اینکه آقایان نمی توانند ولی نشان می دهد که خانم ها هم می توانند کمدی کار کنند یک بخشی از کمدی را بگیرند کما اینکه حمل بر خود ستایی نباشد ولی همین من در نقش نفسی که در نمایش بزن بریم می آید روی صحنه، چه طوری می تواند کمدی کار بکند و مردم را بخنداند؟حالا درحد خودش پس می تواند. من تمام تلاشم را می کنم که در کارهای بعدی هم این را ثابت کنم که به خدا خانم ها هم می توانند کمدی کار کنند، کمدی فقط مال آقایان نیست یا الان خانم پونه زندی گلریز دارد کار می کند کاملا کمدی است یا خانم بوجار قهوه خانه زری خانم من خودم واقعا می خندیدم پس شدنی است.

 

15. 3تا از بهترین تئاتر ها در عرصه تئاتر آزاد که از نظر شما طی سالیان اخیر جزو بهترین ها بودند را نام ببرید.

من همه تئاتر های آزاد را ندیدم به خاطر همین نمی توانم در مورد همه اش نظر دهم. الان نمایش "هرچی شما بگید" در گلریز یا امیر ارسلان در کافی شاپ فوق العاده بود از دست احسان کریمی من واقعا قهقهه می زدم از خنده 2بار رفتم کار را دیدم و اصلا نمی شود منکر این شد که قهوه خانه زری خانم کار خوبی نبود بر خلاف حسادت ها و نظراتی که دیگران دارند. من ازدواج در قهوه خانه (ازدواج خاله کتی) را ندیدم  ولی قهوه خانه زری خانم 1 را 5 بار دیدم سی دی اش را هم داشتم و این 3تا از بهترین کارهایی است که من دیدم حالا شاید دوستان دیگر کارهای دیگر داشتند که من ندیدم نظر نمی توانم بدهم.

16. همان طور که مشاهده می کنیم سال به سال بر تعداد تئاتر های آزاد افزوده می شود، به نظر شما آیا کیفیت هم مانند کمیت در حال رشد است؟ و چگونه آینده ای برای تئاتر آزاد متصور هستید؟

امیدوارم که بهتر بشود ولی می توانم بگویم این اتفاق خوبی است، ببنید هنر یک مملکت، تئاتر یک مملکت، فرهنگ یک مملکت را نشان می دهد نمی توانیم به هیچ عنوان منکر این بشویم و این که سالن هایمان دارد زیاد می شود فوق العاده خوب است ولی امیدوارم کسانی که می خواهند بیایند این سالن ها کارگردانی بکنند تخصصش را داشته باشند لااقل بروند چند تا دستیاری بکنند و این تخصص را پیدا کنند یا یک استاد را بیاورند به عنوان مشاور کنار خودشان قرار بدهند که باز همان بتواند یک چیزی یاد بدهد و الان کمتر سالنی هست که کارگردان، تخصص داشته باشد مدرک کارگردانی منظور من نیست این که کارش را بلد باشد و ما تمام تلاشمان را  می کنیم که کار بعدی که بعد از بزن بریم می خواهیم اجرا برویم یک سر و گردن بالاتر از این باشد این خودش یعنی پیشرفت. خب وقتی من نوعی دارم تلاشم را می کنمX وy  هم تلاششون را بکنند خب همین می شود پیشرفت یعنی همه دلمان می خواهد کار بعدی بهتر و بهتر و بهتر بشود.

 

17. با وجود افراد کم تخصصی که خودتان اشاره کردید آیا امکان پیشرفت وجود دارد؟

خوب بعد از یک مدت این ها کنار گذاشته می شوند نه اینکه کسی بخواهد کنارشان بگذارد خودشان کنار گذاشته می شوند مگر در عرصه بازیگری ما کم داشتیم بازیگرهایی که به خاطر چشم و ابرو آمده بودند؟ الان کجا هستند؟ کنار گذاشته شدند ! تا کی ما می خواهیم بنشینیم چشم و ابروی یکی را نگاه کنیم؟ زیبایی یکی را نگاه کنیم؟ تماشاچی دلش بازی می خواهد. من همیشه استاد مسلمم در بازیگری استاد خسرو شکیبایی است خدا بیامرزتش 2سال است الان کنار ما نیست و سالگردش هم نزدیک است 28 تیر. واقعا تمام کارهایش چند تا کتاب بازیگری است. من تمام فیلم ها و سریال هایشان را با دقت نگاه می کنم ببینم این مرد چه کار کرده؟ و حالا من این مرد را می پرستم و تنها چیزی که تا حالا دقت نکردم این است که بگویم خسرو شکیبایی چه قدر خوشگل است، چه چشم ها، موها و هیکلی و ... ، حالا حالاها دانشجوها باید از فیلم هایی که از ایشون مانده کار یاد بگیرند، بنابراین این ها هم مثل همان ها هستند. کارگردانی که تخصص ندارد می آید و می بیند که به هر حال تماشاچی آن جوابی که باید به او بدهد را نمی دهد ناخودآگاه خودشان، خودشان را کنار می گذارند مگر این که انقدر درایت داشته باشند که بروند کار یاد بگیرند کارهایشان را درست بکنند، بازیگرهای خوبی بیاورند، متن های خوبی انتخاب کنند که باعث پیشرفت می شود.

 Narges-Amini2.JPG

18. از نظر شما سوپر استار تئاتر های کمدی چه کسی است؟

اگر نگوییم سوپر استار خیلی بهتر است به خاطر این که مگر الان می شود منکر این شد که احسان کریمی و مهدی خزلبانی کمدین نیستند؟ به خاطر اینکه همه ما کارمان را داریم انجام می دهیم، وظیفه مان را انجام می دهیم و یک دکتر وظیفه اش چیست؟ بازیگرم وظیفه اش این است که کارش را درست انجام بدهد یا مثلا پژمان علیپور همین طور رضا پاپی، ولی اگر بخواهم اسم بیاورم احسان کریمی به خاطر اینکه کمدی را خیلی خوب می شناسد خیلی خوب دارد کار می کند من هر دفعه هم که می روم کارهایش را می بینم واقعا از او یک چیز جدیدی یاد می گیرم.

 

19. نظر شما در مورد وبلاگ تئاتر کمدی چیست؟

اتفاق خیلی خوبی است این که چنین سایتی راه اندازی شده، نظر سنجی ها را پیش می گیرد، اطلاعات درباره کارها می دهد و عکس نمایش ها را گذاشته. من 2دفعه وقت کردم بروم و سر بزنم ولی خب خودتان می دانید هرچه جلوتر می رویم انقدر ایده های خوب و بهتر و بهتر به ذهن بچه ها می خورد که مدام کامل تر می شود مثلا سایت خانه تئاتر که خود ما هم الان عضوش هستیم را وقتی می روی نگاه می کنی هر اطلاعاتی درباره تئاتر، تئاتر شهر، سنگلج و مولوی بخواهید خبردار شوید در آنجا هست که چه کسانی تمرین می کنند؟ چه کسانی در حال اجرا هستند؟ چه کسانی بازی می کنند؟ و یا فراخوان هایی که برای جشنواره های مختلف می آید در آنجا موجود است، آن سایت هم که از روز اول به این شکل نبوده، مدام کامل و کامل تر شده و قطعا همین وبلاگ تئاتر کمدی هم رو به کامل شدن پیش میره و البته تئاتر آزاد هم یک سری محدودیت دارد مثلا فراخوان هایی که برای جشنواره تئاتر آن طرف هست این طرف چیزی به نام جشنواره ندارد و فقط 1جشنواره تئاتر کمدی است که 1سالی هست آقای جعفری راه انداخته اند ولی آن طرف مثلا فراخوان جشنواره تئاتر تجربی هست، تئاتر دانشجویی هست، تئاتر رضوی هست، تئاتر دفاع مقدس هست، تئاتر حقیقت هست، جشنواره تئاتر فجر هست، فجر دانشجویی هست  و تئاتر آزاد هم جای کار خیلی بیشتری دارد و این اتفاق ها باید برایش بیفتد که این وبلاگ هم بتواند پرکارتر باشد و اطلاعات خیلی بیشتری را بتواند در اختیار مردم بگذارد و یا آن طرف یک گروهی 1ماه مثلا تمرین می کند اجرا می رود و سپس کار بعدی و بنابراین برای ارائه، خبر خیلی بیشتر است  ولی این طرف 1گروه می آید 1سال 2سال دارد کار اجرا می کند بنابراین چقدر می توان این کار را خبر داد؟ و چه اتفاقات دیگری می خواهد بیفتد که شما خبر دهید؟ چند تا مگر ما سالن داریم؟10، 15 تا از هر کدام 1خبر هم بدهی بالاخره تمام می شود، این ها یک مقدار محدودش می کند مگر اینکه بچه ها مثلا من نوعی کار جدیدی دارم، در حال تمرین هستم و به شما خبر بدهم و یک چنین کارهایی بکنیم. اما به هر حال الان این وبلاگ  خیلی خیلی به تئاتر آزاد کمک می کند و الان عصر اینترنت است و هر کسی هر خبری می خواهد می رود سایت های مختلف و خبرها را می خواند در کل خیلی خوب است که تئاتر آزاد هم الان این وبلاگ را دارد.

 

20. صحبت پایانی خود را برای دوستداران و مشتاقان تئاترهای آزاد از جمله کسانی که شما را بهترین بازیگر خانم تئاتر های آزاد در سال 88 می دانند بفرمایید.

ممنونم از همگی که به من انقدر لطف داشتند و صداقت دارند که نظراتشان را بگویند و من با فراغ باز تمام انتقادهایشان را چه خوب چه بد می پذیرم و واقعا دوست دارم که اگر نقصی در کارم هست به من بگویند اگر برای پیشرفت کارم نظری دارند حتما نظرشان را بگویند و همگی با هم دعا کنیم که تئاتر آزاد به آن جایگاهی که می خواهد برسد و تمام دوستان تلاشمان را بکنیم دست به دست هم بدهیم که این تئاتر را رشد دهیم و روز به روز هم رشدش را بیشتر کنیم و در آخر باز هم از آقای جعفری تشکر می کنم و ازشون ممنونم که این سالن (تماشاخانه طهران یا همان سینما قیام سابق) را با تمام سختی هایش راه اندازی کردند و یک سالن به سالن های تئاترمان اضافه شد و خیلی خوشحالم که یک سالنی داریم که یک آقای گلی مثل آقای جعفری پشت ما است و داریم کار می کنیم و واقعا جای خوشحالی دارد.

                                                                                                      "پایان"

هماهنگی ها برای مصاحبه، انجام مصاحبه و تایپ متن مصاحبه : سرکار خانم فرشته عظیمی راد

طراح سوالات، ویرایش کلی و تنظیم نهایی: محمد بلورچی

تاریخ انجام مصاحبه:  27 خرداد 1389

محل انجام مصاحبه:  پاتوق هنرمندان (کافی شاپ تماشاخانه طهران)

نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود در مورد این مصاحبه و همچنین پیشنهادات و نظرات خود در مورد هنر بازیگری خانم نرگس امینی را هم در نظرات همین پست مطرح فرمایید که ایشان نظرات تک تک شما دوستان را خواهند خوند و در صورت تمایل، در همین قسمت پاسخگو خواهند بود ...


مطالب مشابه :


تئاترهای کمدی موزیکال

تئاتر کمدی موزیکال - تئاتر آزاد - تئاترهای کمدی موزیکال - ارمغان خنده، شادی و نشاط با نمایش




تئاتر های کمدی موزیکال ۹۲

تئاتر کمدی موزیکال تهران-خیابان ظفر-خیابان فرید افشاری-سرای تئاترهای کمدی موزیکال .:




تئاتر های کمدی موزیکال ۹۳

تئاتر کمدی موزیکال ایجاد آشنایی بیشتر با تئاترهای کمدی. تماشاخانه تهران




تئاترهای جدید تا به این لحظه

معرفی تئاترهای کمدی موزیکال معرفی تئاترهای کمدی موزیکال در حال اجرا در شهر تهران .




نظرسنجی: مهریه ماه منیر بهترین تئاتر سال 87

معرفی تئاترهای کمدی موزیکال - نظرسنجی: مهریه ماه منیر بهترین تئاتر سال 87 - معرفی تئاترهای




تئاترهای کمدی موزیکال91-92

(new)معرفی تئاترهای کمدی موزیکال - تئاترهای کمدی موزیکال91-92 - آخرین تغیرات و معرفی تئاتر کمدی




بهترین سالن

معرفی تئاترهای کمدی موزیکال - بهترین سالن - معرفی تئاترهای کمدی موزیکال در حال اجرا در شهر




تئاترسینماشاهد

یکی دیگر از کارهای بسیار موفق تهران در زمینه تئاتر آزاد کار زیبای قصر تئاترهای کمدی




مصاحبه با خانم نرگس امینی

معرفی تئاترهای کمدی موزیکال معرفی تئاترهای کمدی موزیکال در حال اجرا در شهر تهران .




نتایج نظرسنجی انتخاب برترین بازیگر زن تئاترهای کمدی در سال 1388 با شرکت 1048 نفر:

معرفی تئاترهای کمدی موزیکال - نتایج نظرسنجی انتخاب برترین بازیگر زن تئاترهای کمدی در سال 1388




برچسب :