در وصف حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)

qqm2yj5lpurinj50a6v.jpg

خديجه دختر خويلد از نيكوترين و عفيفترين زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامي نخستين زني كه به پيامبر اكرم ( ص ) ، شوهرش ، ايمان آورد و آن چه از مال دنيا در اختيار داشت - در راه پيشرفت اسلام - كريمانه بذل كرد.

خديجه آن قدر ارزش الهي داشت كه براي او مانند مريم مايده هاي آسماني نازل مي شد. رسول خدا (ص) مي فرمايند:
خداوند از ميان زنان چهار زن را برتري داده است. آسيه .مريم.خديجه.فاطمه از عايشه ، زوجه پيامبر ( ص ) ، نقل شده است كه گفت : " احترام هيچ يك از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمي رسيد . رسول الله ( ص ) پيوسته از او به نيكي ياد مي كرد و به حدي او را محترم مي شمرد كه گويا زني مانند خديجه نبوده است " .
عايشه سپس نقل مي كند : روزي به پيغمبر ( ص ) گفتم : خديجه پير زني بيش نبوده و خداوند بهتر از او را به تو عطا كرده است. پيغمبر(ص) سخت برآشفت به طوري كه رگ پيشاني اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خديجه كسي براي من نبود . روزي كه همه مردم كافر و بت پرست بودند ، او به من ايمان آورد.روزي كه همه مرا به جادوگري و دروغگويي نسبت مي دادند ، او مرا تصديق كرد ، روزي كه همه از من روي مي گردانيدند ، خديجه تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بي دريغ خرج
كرد خداوند از او دختري به من بخشيد كه مظهر پاكي و عفت و تقوا بود . عايشه مي گويد : با خود گفتم ديگر از خديجه به بدي نام نخواهم برد. عايشه مي گويد:‹‹من در مورد زنان پيامبر از هيچ كدام به اندازه خديجه حساس نبودم زيرا پيامبر مرتب از او تعريف مي كرد و من هرگز او را نديده بودم..
در شجره ي طوبي آمده است:خديجه عليها سلام زيباترين زنها از نظر جمال، كاملترين از نظر عقل، تمام ترين از نظر راي وتصميم گيري،وزيادترين از نظر عفت،دين،حيا، مرووت ومال بود.

پیامبر(ص) فرمود

‹‹ اسلام با شمشير علي(ع)و مال خديجه(س) بر پا و استوار شد واستقامت يافت.›› اگر خديجه نبود كدام زن شايستگي آن را داشت كه مادر حضرت فاطمه عليها سلام باشد و اگر فاطمه نبود چه كسي شايستگي فرزندي خديجه را داشت و اگر پيامبر(ص) نبود خديجه وفاطمه چگونه مي توانستند به مقام سروري زنان عالم نايل آيند.
درباره خديجه همسر گرامي پيامبر اكرم ص ، اطلاعات زيادي گزارش نشده است و كاش فقط با كمبود اطلاعات روبه رو بوديم زيرا همان گزارشاتي هم كه واصل شده داراي تناقصات فراوان و شگفت آور است و متاسفانه آن قسمتي كه بر سر زبانها جريان دارد، زندگي واقعي آن بانوي بزرگوار را به نمايش نمي‌گذارد و اين مقاله در پي آن است تا علاوه بر آنچه كه بر افواه جاري است سيماي ديگري از خديجه كبري عرضه كند. در سرزمين حجاز، مردي پا به عرصه زندگي گذاشت نام احمد (يا محمد (ص ) را برايش در نظر گرفتند و او همان كسي است كه در چند دهه بعد، بشريت را با آييني آسماني آشنا كرد. و بارزترين نقطه عطف را در طومار دينداري رقم زد.
براستي چه ويژگي‌هايي در آن شخص موجب گزينش الهي وي شد؟ نگارنده مقاله در صدد پرداختن به اين موضوع نيست ولي براي پرداختن به سيماي خديجه طاهره ناگزير از ذكر بعضي خصوصيات محمد (ص است آن حضرت مظهر و نماد پاكي و پاكيزگي بود. كسي بود كه در جامعه منحط آن ديار، به عنوان يك فرد پسنديده و ستوده شهرت يافت و راستگو و راست كردار بود و در شهر نا آشنا با آب به پاكيزگي بسيار اهميت مي‌داد.
استحمام و مسواك زدن جزو برنامه مستمرش محسوب مي‌شد. درد مردم و جامعه آزارش مي‌داد و براي رفع آلام مردم اقدام عملي نيز مي‌كرد و به همين دليل در گروه معدود جوانمردان و آزادگان جاي گرفت و همه از خود مي‌پرسيدند چنان شخصي براي ازدواج چه برنامه‌اي خواهد داشت و معيارهاي انساني كه صلاحيت ابلاغ وحي الهي را دارا خواهد شد، براي پيوند زناشويي چيست گزيده گزيش شده الهي كيست و بايد چه صفايي داشته باشد؟ آيا همانطور كه خدا از ميان آدميان وي را به دلايل انساني و صفاتي نيكو برگزيد، او نيز از ميان بانوان آن ديار، كسي را گزينش خواهد كرد كه چنين باشد؟ مگر غير از اين احتمال ديگري متصور است
پس سيماي همسر محمد را بايد از اين منظر در كتب تاريخ جستجو كرد. آري خديجه همان كسي است كه در جامعه مكه به طاهره يعني بانوي پاك مشهور شد. گر چه جامعه جاهلي آن زمان به تدريج با پاكي و پاگيزگي به مفهوم عام آشنا مي‌شد، ولي قدر مسلم با پاكي بيگانه هم نبود و پاكان را مي‌ستود و به همين دليل خديجه را، طاهره لقب داد و احمد را محمد. طاهره لقبي كه نماد تمام نماي خوبي در آن زمان و آن ديار بود.
بنابر اين حلقه اتصال محمد و خديجه (طاهره را براحتي مي‌توان از اين رهگذر بدست آورد و از بسياري از گزارشات نامعقول دوري جست گزارشاتي كه در پي آنند تا خديجه را داراي ثروت فراوان و بي حساب معرفي كنند و همان را، نقطه آغاز اين آشنايي و ازدواج دانسته و نوشته‌اند.
خديجه قبل ازدواج با حضرت محمد (ص دو بار ديگر ازدواج كرده و داراي چند فرزند نيز بوده و زمان ازدواج با محمد (ص ، ۴۰ سال و يا كمي بيشتر سن داشته است و نيز مي‌گويند خديجه بود كه پيشنهاد ازدواج با محمد را مطرح كرد. اينكه معروف است خديجه طاهره قبل از ازدواج با پيامبر (ص ۲ بار ازدواج كرده صرفا يك گزارش تاريخي است كه متضاد آن نيز گزارش شده و در چند كتاب تاريخي آمده «ان النبي (ص تزوج بها و كانت عذرا (پيامبر گرامي با خديجه ازدواج كرد در حاليكه خديجه دوشيزه و باكره بود) ولي مظلوميت مضاعف خديجه در طول تاريخ به دست بعضي سيره نويسان كم دقت و راويان اوليه مغرض رقم خورده است
آنان دليل ازدواج‌هاي قبلي وي را وجود فرزنداني از آن ازدواج‌ها مي‌دانند در حاليكه كودكان مورد اشاره مورخان فرزندان خواهر خديجه يا فرزندان شوهر خواهر خديجه از زن ديگر بودند كه علي الظاهر بعد از مرگ والدين آنها (يا هر دليل ديگري و فقدان سرپرست آن بانوي نمونه فداكاري كرد، آنها را به نزد خود آورد و به همراه پيامبر گرامي (ص با تمام محبت از آنها نگهداري مي‌كرد و به همين دليل است كه خديجه علاوه بر صفت طاهره داراي لقبي ديگر يعني «ام الايتام مادر يتيمان نيز هست و اين لقب در رابطه با مادري كردن وي در حق آن كودكان است

البته این عنوان را مردم آن دوران به وی دادند

و بديهي است كه شخصيت طاهره خديجه راضي به كاربرد كلمه ايتام و يتيمان نبوده باشند زيرا او فقط مادري كرده بدون هيچگونه طعن و نيش حال آنكه در لقب مذكور، نوعي بي مهري مشاهده مي‌شود.
بهر جهت اين لقب را هر كس به خديجه داده باشد نشان از روحيه بلند و انساني خديجه دارد. حس نوعدوستي فداكاري و آزادگي همان ويژگيهايي كه شوي او نيز در مرتبه بالاتر، داراي آن بود. متاسفانه در گزارش بعضي راويان مغرض نه تنها با انتساب اين فرزندان به خديجه ويژگي فداكاري و انسانيت او ناديده گرفته شده بلكه همان فرزندان را يكي از دلايل ازدواج‌هاي قبلي وي قلمداد كرده‌اند.
هر چند كه گزارشگران ديگري به اين واقعيت مهم پي برده و آن را تصحيح كرده‌اند. از دلايل محكم در رد ازدواج‌هاي قبلي خديجه گزارشي هست كه در بسياري از كتب تاريخ آمده و كسي نيست كه آنرا نشنيده باشد. اين مضمون كه مي‌گويند، خديجه به دليل شخصيت ممتازش داراي خواستگارهاي فراوان بود و بزرگان و اشراف قريش خواهان ازدواج با وي بودند ولي او به تمام اشراف مدعي جواب رد داد و چون جواب مثبت به محمد داد، مورد اعتراض زنان قريش واقع شد كه چرا به احدي از اميران جواب مثبت ندادي اما با يتيم ابوطالب (محمد) ازدواج كردي

گزارش مذكور علاوه بر اينكه به روشني ازدواجهاي قبلي وي را مردود اعلام مي‌كند، حاكي از آن است كه خديجه همانطور كه از القابش (طاهره و ام الايتام بر مي‌آيد، براي ازدواج ملاك‌هايي جز ملاكهاي موجود در جامعه را مد نظر داشته و ثروت و دارايي اميران و بزرگان قريش او را نفريفته بلكه پاكي او بدنبال پاكي بزرگتري بوده است (جذب پاكي بزرگتر شدن پاكان .

در مورد سن خدیجه

هم برخلاف آنچه بر افواه جاري و ساري است و عدد چهل قيد شده گفتني است كه به احتمال قريب به يقين اين عدد ناشي از تخمين بعضي سيره‌نويسان به‌دليل فرض قبلي آنان در مورد دوبار ازدواج كردن خديجه و فرزند داشتن وي بوده و اگر ازدواج‌هاي قبلي او را منتفي بدانيم موضوع سنش نيز خود به خود حل خواهد شد.

بنا به نقل جعفر مرتضي عاملي دركتاب الصحيح من سيره النبي الاعظم سن خديجه هنگام ازدواج با پيامبر (ص متفاوت ذكر شده و مورخان مختلف آن را ۲۵ سال ۲۸ سال ۳۰ سال ۳۵ سال ۴۰ سال ۴۴ سال ۴۵ سال و ۴۶ سال اعلام كرده‌اند. در بحارالانوار (ج ۱۶ ص ۱۲) از قول ابن‌عباس سن وي هنگام ازدواج با پيامبر (ص ، ۲۲ سال ذكر شده است

جعفر مرتضی عاملی

عدد ۲۸ سال را قول ترجيحي اكثريت دانسته و باتوجه به رد ازدواج‌هاي قبلي وي قطعي است كه سن او هنگام وصلت با پيامبر گرامي (ص ، بايد خيلي كمتر از آنچه شهرت دارد، بوده باشد. و اگرچه نمي‌توان به‌طور قطع سن خديجه طاهره را به‌دست آورد ولي به نظر مي‌رسد سن اعلام شده در بحارالانوار از قول ابن‌عباس به صحت نزديك‌تر است كه در اينصورت با قول ترجيحي اكثريت (بنا به ادعاي جعفر مرتضي عاملي خيلي تفاوت ندارد.

در هر صورت بعضي از سن‌هاي ادعايي ياد شده (بويژه از ۳۵ تا ۴۶ سال نه باتحليل صحيح وقايع تاريخي سازگار است و نه باعلوم پزشكي و تجارب انسان‌ها. زيرا كساني كه سن حضرت خديجه را هنگام ازدواج با پيامبر (ص حدود ۴۰ سال اظهار كرده‌اند همان كساني هستند كه ولادت حضرت زهرا (س را، ۵ سال بعد از بعثت يعني ۲۰ سال بعد از ازدواج رسول اكرم (ص با خديجه مي‌دانند.

بدین ترتیب سن خدیجه هنگام تولد حضرت فاطمه (س

بايد حدود ۶۰ سال باشد كه طبيعي است در اين حدود سن (بين ۵۵ سال تا ۶۶ سال بارداري از نظر علمي و پزشكي و تجربه و واقعيت مردود است و اگر عوام‌الناس بگويند سن بارداري براي سادات ۱۰ سال بيش از حد معمول است بايد گفت اگر چنين باشد، همين مطلب بزرگترين سند و معجزه براي حقانيت آيين اسلام در نزد جهانيان مي‌توانست باشد كه البته نه چنين مطلبي واقعيت دارد و نه نگارنده به دنبال چنين موهوماتي است
گذشته از آنكه اصولا خديجه جزو سادات مرسوم به شمار نمي‌آيند، از سويي ممكن است عده‌اي استدلال كنند در قرآن مواردي از بارداري در سنين كهنسالي مطرح شده (همسر حضرت ابراهيم (ع و حضرت زكريا) و اين امر در مورد حضرت خديجه نيز مي‌تواند از اين نوع (معجزه الهي باشد. جواب اين است كه آيا اجازه داريم هرگاه از تحليل و تحقيق كم مي‌آوريم متمسك به استثناياتي شويم كه در قرآن و خود قرآن نيز غيرعادي و غيرطبيعي بودن آن را ذكر كرده است
ثانيا وقتي قرآن دو مورد مزبور را در مورد پيامبران پيشين ذكر كرده چطور ممكن است معجزه‌اي را كه مربوط به آورنده قرآن است مسكوت گذاشته باشد.
از اين نكته نيز اگر بگذريم نوبت به موضوع خواستگاري خديجه از پيامبر مي‌رسد بدون ترديد خواستگاري يك زن بيوه چهل و چند ساله كه داراي چند فرزند بوده و سابقه دوبار شوهر كردن را داشته از يك جوان نمونه قريش با حدود ۲۵ سال سن گستاخانه و خودخواهانه است و اين امر با اخلاق قريش سازگاري نداشته است و اگر بپذيريم وي يك دوشيزه (عذراء) فداكار و پاكي بوده كه سني حدود سن پيامبر (ص را داشته لذا موضوع خواستگاري از اين زاويه با صفات وي منتفي است و به خصوص كه مراسم خواستگاري رسمي كسان پيامبر (ص (به‌ويژه حضرت ابوطالب از خديجه و كسان وي در كتب معتبر تاريخي ذكر شده است هرچند كه ممكن است بدليل وجود صفات برجسته محمدبن عبدالله (ص ، پيام‌هاي اوليه از سوي خديجه ارسال شده باشد، ولي طبيعي‌تر، همان خواستگاري معمول محمد (ص و كسان وي از خديجه و بزرگ وي به‌دليل وجود صفات نيكو در اين زن آزاده‌اي بود كه به پاكي و مهر و محبت شهرت داشته است
ظاهرا اصلي‌ترين امتيازي كه براي حضرت خديجه در امر پيشقدم شدن در ازدواج مطرح مي‌كنند همانا مال و ثروت زياد وي است كه اگر چنين شخصيت ملكوتي و منحصر به‌فرد پيامبر به ازدواج با فردي كه تنها امتيازش ثروت اوست راضي نمي‌شد. مگر در اصل ثروت فراوان و بسيار خديجه ترديد كنيم هرچند نظر قطعي نمي‌توان داد.

خدیجه در جامعه‌ای پا به عرضه وجود نهاد

كه بسياري از ارزش‌ها و اخلاقيات در آن كم‌رنگ شده بود و او در همان جامعه ملقب به صفت طاهره (پاك شد. او نهاد دقيق مهرورزي و محبت به كودكان بي‌سرپرست بود. و به دليل همان صفات برجسته انساني و بسياري صفات نيكوي ديگر كه متاسفانه خبري از آن‌ها نداريم با اشرف انسان‌هاي دوران آفرينش سرچشمه نيكي و پاكي محمد مصطفي (ص ، پيوند برقرار كرد و به همراه آن حضرت به ادامه سرپرستي از فرزنداني پرداخت كه بعدها منتسب به پيامبر (ص و خديجه شدند و حتي همسران آن دختران نيز، به لقب دامادهاي پيامبر (ص مفتخر شده اند .
شايد بدليل وجود همين فرزندان بوده كه آن خانواده نوراني از داشتن فرزندان حقيقي به تعداد متعارف زمان حياتشان منصرف شده‌اند. اگر چه گفته مي‌شود خديجه طاهره اولين كسي بود كه به حضرت محمد (ص ايمان آورد و آغاز ايمان وي به رسول‌الله (ص به لحظه آغازين وحي و بعثت وي برمي‌گردد او از سالها قبل به پاكي محمد (ص و خداباوري وي ايمان آورده بود و بديهي است اگر بعد از سفارت رسمي الهي خاتم‌الانبياء (ص ، اولين گرونده رسمي باشد.

در روايات اسلامي كه از طريق شيعه و اهل تسنن نقل شده و نيز در كلام بزرگان و انديشمندان در شان و مقام ارجمند ام المومنين حضرت خديجه كبري (س سخن فراوان با تعبيرات گوناگون به ميان آمده است

به گفته صاحب مستدرک سفینه‌البحار

«فضايل حضرت خديجه (س كه در ابواب مختلف روايات آمده بيش از آن است كه (قابل شمارش باشد».(۱)
حاصل توجه به اين روايات پي‌بردن به راز عظمت او، و شناخت شايستگي‌هاي او است از رسول اكرم (ص نقل است كه : «خير نسايها خديجه و خير نسايها مريم ابنه عمران «بهترين زنان دنيا خديجه (س و مريم دختر عمران هستند»(۲)
«خيرنساء العالمين مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد(ص »
بهترين زنان جهانيان عبارتند از: مريم دختر عمران آسيه دختر مزاحم خديجه دختر خويلد و فاطمه (س دختر حضرت محمد(ص (۳)
ابن عباس مي‌گويد: روزي رسول خدا (ص چهار خط كشيد. آنگاه پرسيد: آيا مي‌دانيد اين خط‌ها چيست گفتيم خدا و رسولش داناتر است فرمود: «خير نساء الجنه مريم بنت عمران و خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد، و آسيه بنت مزاحم امراه فرعون بهترين زنان بهشت مريم دختر عمران خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (ص و آسيه دختر مزاحم همسر فرعون است (۴)
پيامبر (ص به عايشه كه در حال برتري جويي به فاطمه (ع بود فرمود: «او ما فاعلمت ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل‌ابراهيم و آل‌عمران و عليا و الحسن و الحسين و حمزه و جعفرا و فاطمه و خديجه علي‌العالمين
آيا نمي‌داني كه خداوند، آدم نوح آل‌ابراهيم آل‌عمران علي (ع ، حسن (ع ، حسين (ع ، حمزه جعفر، فاطمه (ع و خديجه (ع را بر جهانيان برگزيد».(۵)
پيامبر (ص فرمود: جبرييل نزد من آمد و گفت اي رسول خدا! اين خديجه (ع است هرگاه نزد تو آمد، براو از سوي پروردگارش و از طرف من سلام برسان «و بشرها ببيت في‌الجنه من قصب لاصخب و لانصب «و او را به خانه‌اي از يك قطعه (زبرجد) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامي نيست مژده بده (۶)
«اربع نسوه سيدات سادات عالمهن مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم و خديجه بنت خويلد، و فاطمه بنت محمد، و افضلهن عالما فاطمه چهار زن سرور زنان جهان خود مي‌باشند كه عبارتند از: مريم دختر عمران آسيه دختر مزاحم خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (ص ، و بهترين آنها در جهان فاطمه (ع است (۷)
«حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران و خديجه بنت خويلد، و فاطمه بنت محمد (ص و آسيه بنت مزاحم
درميان بانوان دو جهان در فضيلت و كمال كافي است مريم خديجه فاطمه و آسيه (عليهن السلام »(۸)
پيامبر اكرم (ص در تفسير (آيه ۲۲ مطففين «عينا يشرب بها المقربون همان چشمه بهشتي كه مقربان از آن مي‌نوشند.» فرمود:
«المقربون السابقون رسول الله و علي‌بن ابيطالب و الايمه فاطمه و خديجه (۹)

روزي پيامبر (ص به علي (ع فرمود: «تو همسري مانند فاطمه (س داري كه من چنان همسري ندارم تو مادر زني مثل خديجه (س داري كه من چنين مادرزني ندارم »(۱۰)

روایت شده است

روزي جبرييل به حضور پيامبر (ص آمد و جوياي خديجه (ع شد، پيامبر (ص او را نيافت جبرييل گفت «وقتي كه او آمد، به او خبر برده كه پروردگارش به او سلام مي‌رساند.»(۱۱)
پيامبر اكرم (ص در چهل شبانه‌روز اعتزال از خديجه (ع توسط عمار ياسر به خديجه چنين پيام داد: «ان الله عز وجل ليباهي بك كرام ملايكته كل يوم مرارا؛
همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مكرر به فرشتگان بزرگش افتخار مي‌كند»(۱۲)
روزي رسول خدا (ص در مسجد در حضور مردم در شان حسن و حسين (ع مطالبي فرمود، از جمله چنين گفت «ايها الناس الا اخبركم بخير الناس جدا و جده
اي مردم آيا شما را خبر ندهم به بهترين انسانها ازجهت جد و جده »
حاضران عرض كردند: «آري خبر بده » فرمود:
«الحسن و الحسين جدهما رسول‌الله و جدتهما خديجه بنت خويلد؛
آنها حسن و حسين (ع هستند كه جدشان رسول خدا محمد (ص است و جده آنها خديجه (ع دختر خويلد مي‌باشد»(۱۳)
در آن هنگام كه پيامبر (ص در بستر رحلت قرار گرفت حضرت زهرا(س بسيار پريشان و گريان بود، پيامبر (ص حضرت زهرا را به وجود پربركت مولاعلي دلداري داد، و در فرازي ضمن ياد از خديجه (ع فرمود: «دل خوش دار كه ان عليا اول من آمن بالله عزوجل و رسوله من هذه الامه هو و خديجه امك همانا علي (ع نخستين شخص از اين امت است كه به ذات پاك خدا و رسولش ايمان آورد، او و خديجه (س مادر تو اولين افرادي هستند كه به اسلام پيوستند.»(۱۴)
پيامبر اكرم بعد از وفات خديجه كبري (ع همواره از خاطرات شيرين و ايثار آن بانوي گرامي به نيكي ياد مي‌كرد و هرگاه به ياد او مي‌افتاد، اشك فراق بر ديدگانش جاري مي‌شد از جمله
روزي پيامبر (ص در نزد چند از نفر از همسران خود بود، ناگاه سخني از حضرت خديجه (ع به ميان آمد، پيامبر (ص آن چنان آشفته و پراحساس شد كه قطره‌هاي اشك ازچشمانش سرازير گشت
عايشه به آن حضرت گفت «چرا گريه مي‌كني آيا براي يك پيرزن گندمگون از فرزندان اسد، بايد گريه كرد؟»
پيامبر در پاسخ به او فرمود: «صدقتني اذ كذبتم و آمنت بي اذكفرتم و ولدت لي اذ عقمتم
او هنگاميكه شما مرا تكذيب مي‌كرديد، تصديق كرد و هنگاميكه كافر
بوديد، او به من ايمان آورد؛ و براي من فرزنداني آورد در حالي كه شما نازا هستيد.»(۱۵)
نيز روايت شده
روزي پيرزني نزد رسول اكرم (ص آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتي آن پيرزن رفت عايشه علت آن همه مهرباني به پيرزن را از پيامبر (ص پرسيد، او در جواب فرمود:
«انهاكانت تاتينا في زمن خديجه و ان حسن العهد من الايمان
اين پيرزن در عصر زندگي خديجه ع ، به خانه ما مي‌آمد و از كمك‌ها و الطاف سرشار خديجه ع برخوردار بود، همانا نيك نگهداري عهد و سابقه از ايمان است »(۱۶)
و مطابق روايت ديگر عايشه گفت «هرگاه پيامبر (ص گوسفندي ذبح مي‌كرد، مي‌فرمود: از گوشتش براي دوستان خديجه (ع بفرستيد، يك روز در اين باره با آن حضرت سخن گفتم فرمود:
«اني لاحب حبيبها: من دوست خديجه (ع را دوست دارم »(۱۷)
ياد خديجه در خواستگاري حضرت زهر
در جريان مراسم خواستگاري مولا علي (ع از حضرت زهرا پس از آن كه‌ام سلمه به همراه ام‌ايمن كنيز آزاد شده و برخي ديگر از همسران پيامبر نزد وي رفتند تا او را در جريان درخواست امام علي (ع براي همسري با فاطمه الزهرا(س قرار بدهند، در بخشي از گفتار خود به حضرت خديجه اشاره نمودند و آرزو كردند اي كاش آن مادر يگانه در اين مراسم حضور مي‌يافت و مي‌توانست در مراسم ازدواج جگرگوشه‌اش حاضر باشد.
تا سخن به نام خديجه رسيد ناگهان پيامبر اكرم (ص به صداي بلند شروع به گريستن نمود؛ سپس فرمودند: «خديجه و اين مثل خديجه صدقتاني حين كذبني الناس و وازرتني علي دين الله و اعانتني عليه بمالها، ان الله عزوجل امر في ان ابشر خديجه ببيت في‌الجنه من قصب لا صخب فيه و لانصب

خديجه كجاست همانند خديجه در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب مي‌كردند، او مرا تصديق كرد، و او براي دين خدا با من همكاري و همياري نمود، و با ثروت خود مرا براي پيشبرد دين كمك كرد، خداوند متعال به من فرمان داده است كه خديجه (ع را به داشتن خانه‌اي از يك گوهر در بهشت كه رنج و ناآرامي در آن نيست مژده بدهم »

خدیجه در احادیث معراج نبی‌

ابوسعيد خدري مي‌گويد: رسول خدا (ص فرمود: وقتي كه در شب معراج جبرييل مرا به سوي آسمانها برد و سير داد، هنگام مراجعت به جبرييل گفتم «آيا حاجتي داري »
جبرييل گفت «حاجت من اين است كه سلام خدا و سلام مرا به خديجه ع برساني
پيامبر (ص وقتي كه به زمين رسيد، سلام خدا و جبرييل را به خديجه ع ابلاغ كرد، خديجه گفت «ان‌الله هو السلام و منه السلام و اليه السلام و علي جبرييل السلام همانا ذات پاك خدا سلام است و از او است سلام و سلام به سوي او باز گردد و بر جبرييل سلام باد.»(۱۸)
گفتار انبياي الهي ايمه و اصحاب صدر اسلام
ابن‌سعد مورخ عرب از قول آدم (ع چنين مي‌گويد:
«آدم در بهشت به حوا گفت يكي از مزايايي كه خدا نصيب رسول‌الله كرد اين بود كه جفتي چون خديجه نصيب او نمود و خديجه پيوسته براي انجام رسانيدن مشيت خداوند به محمد كمك مي‌كرد در صورتي كه حوا سبب گرديد كه من در بهشت بر خلاف اراده خداوند رفتار نمايم »(۱۹)
امام حسين (ع در روز عاشورا در ضمن خطبه‌اي كه خود را به دشمن معرفي مي‌كرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آيا مي‌دانيد كه جده من خديجه ع دختر خويلد است »(۲۰)
و نيز خطاب به دشمن فرمود: «آيا مي‌دانيد كه من فرزند همسر پيامبر شما خديجه (ع هستم »(۲۱)
امام سجاد (ع در مجلس شاهانه يزيد در دمشق در خطبه معروف خود، اين چنين خود را معرفي مي‌كند: «انا بن خديجه الكبري من پسر خديجه بانوي بزرگ اسلام هستم »(۲۲)
حضرت زينب (س در كربلا در روز يازدهم محرم سال ۶۱ هـ. ق هنگامي كه كنار پيكرهاي پاره پاره شهيدان آمد، و مطالبي جانسوز گفت از جمله در آنجا پس از ذكر پيامبر (ص و علي (ع از خديجه ياد كرد و فرمود: «بابي خديجه الكبري پدرم به فداي خديجه بانوي بزرگ باد.»(۲۳)
زيدبن علي (ع كه انقلاب و شورش عظيمي بر ضد حكومت طاغوتي هشام‌بن عبدالملك نمود و سرانجام به شهادت رسيد، در سخني در برابر دشمن چنين احتجاج مي‌كند:
«و نحن احق بالموده ابونا رسول‌الله وجدتنا خديجه ..؛
و ما سزاوارتر به مودت و دوستي هستيم چرا كه پدر ما رسول خدا (ص وجده ما خديجه (ع است »(۲۴)
عبدالله ابن‌زبير با آن كه با خاندان رسالت دشمني كرد در گفتگويي باابن‌عباس به خديجه ع به عنوان عمه‌اش افتخار نموده و مي‌گويد:
«الست تعلم ان عمتي خديجه سيده نساء العالمين آيا نمي‌داني كه عمه‌ام خديجه (ع سرور بانوان جهان است »(۲۵)
«در عصر امامت امام حسن (ع پس از آنكه معاويه بر اوضاع مسلط شد، به كوفه آمد و چند روز در كوفه ماند، و از مردم براي خود بيعت گرفت پس از پايان كار بر بالاي منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آنچه توانست به ساحت مقدس اميرمومنان علي (ع جسارت كرد و ناسزا گفت با اين كه امام حسن (ع و امام حسين (ع در مجلس حاضر بودند، حسين (ع برخاست تا پاسخ معاويه را بدهد، امام حسن (ع دست او راگرفت و نشانيد و خود برخاست و فرمود: «اي آنكه علي (ع را به بدي ياد كردي منم حسن و پدرم علي (ع است و تويي معاويه و پدرت ضحر مي‌باشد، مادر من فاطمه عليها سلام الله و مادر تو هند جگرخوار است جد من رسول خدا (ص است جد تو حرب است «و جد تي‌خديجه و جدتك فتيله ..؛
جده من خديجه (بانوي بزرگ اسلام ولي جده تو فتيله (زن زشتكار جاهليت است خداوند لعنت كند از ما آنكس كه نامش پليد و حسب و نسبتش پست و سابقه‌اش بد، و داراي كفر و نفاق است »(۲۶)
در حديث موثقي از حضرت زهرا (س منقول است كه چون خديجه از دنيا رفت فاطمه عليهاالسلام بر گرد پدر بزرگوار خود مي‌گرديد و مي‌گفت «اي پدر! مادر من كجاست پس جبرييل نازل شد و گفت پروردگارت تو را امر مي‌كند كه فاطمه را سلام برساني و بگويي كه مادر تو در خانه‌اي است ازني كه كعب آنها از طلا است و به جاي پي عمودها از ياقوت سرخ مي‌باشد و خانه او در ميان خانه آسيه و مريم دختر عمران است چون حضرت رسول (ص پيغام حق تعالي را به فاطمه (س رسانيد. فاطمه (س گفت خدا است سالم از نقصها و از اوست سلامتي‌ها و به سوي او برمي‌گردد تحيتها»(۲۷)
خديجه (ع در ادعيه زيارتنامه‌ها، و واژگان مقدس
كتاب مقدس تورات حضرت خديجه (س را به نهر آبي تشبيه نموده است كه آب آن آب حيات است و در دوطرف كنار آن آب درخت حيات وجود دارد، آن درخت داراي دوازده نوع ميوه است و برگ‌هاي آن درخت موجب شفاي امت‌ها است (۲۸)
در يكي از زيارتنامه‌هاي رسول خدا (ص چنين آمده است
«السلام علي ازواجك الطاهرات الخيرات امهات المومنين خصوصا الصديقه الطاهره الزكيه الراضيه المرضيه خديجه الكبري ام المومنين
سلام بر همسران پاك و نيك تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوي راستين و پاك و پاكيزه خشنود و پسنديده خديجه بانوي بزرگ مادر مومنان »(۲۹)
در يكي از زيارتنامه‌هاي ديگر از خديجه (ع چنين تعبير شده «السلام علي خديجه سيده نساء العالمين سلام بر خديجه (ع سرور زنان جهانيان »(۳۰)
حضرت خديجه (ع ارتباط عميق و بسيار بالايي با درگاه خداوند داشت از اين رو داراي قوت قلب محكم واستوار بود. آن بانوي بزرگوار اسلام براي خود داراي حرز (كلمات پرمحتواي پناهندگي به خدا) بود و در پرتو آن همواره رابطه خود را با خدا برقرار مي‌ساخت
سيدبن طاووس در كتاب مهج‌الدعوات دو حرز را نقل كرده كه اين چنين است
۱ـ «بسم الله الرحمن الرحيم يا حي يا قيوم برحمتك استغيث فاغثني ، ولا تهلكن الي نفسي طرفه عين ابدا، و اصلح لي‌شايب كله
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر! اي خداي زنده و استوار! به رحمتت پناهنده شدم به من پناه بده و مرا هرگز به اندازه يك چشم برهم زدن به خودم وانگذار، همه حال و زندگي مرا سامان بخش »
۲ـ «بسم‌الله الرحمن الرحيم يا الله يا حافظ يا حفيظ يا رقيب
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر! اي خدا، اي نگهبان اي نگهدارنده و اي مراقب و پاسدار.»
خديجه در كلام انديشمندان و بزرگان معاصر
دانشمند عرب (سنيه قراعد): تاريخ در مقابل عظمت ام‌المومنين خديجه ع سر فرود مي‌آورد، و در برابرش متواضعانه دست بسته مي‌ايستد، نمي‌داند نام اين بانو را در كدام شناسنامه بزرگان ثبت نمايد.»(۳۹)
سليمان كتاني نويسنده عرب خديجه ثروتش را به محمد بخشيد. ولي اين احساس را نداشت كه مي‌بخشد، بلكه اين احساس را داشت كه از او هدايت را كه بر همه گنج‌هاي سراسر جهان برتري دارد، كسب مي‌نمايد، او احساس مي‌كرد محبت و دوستي را به حضرت محمد (ص اهدا مي‌كند، ولي در عوض همه ابعاد سعادت را از او كسب مي‌كند.»(۳۲)
عالم بزرگ شيخ حرعاملي متوفي به (۱۱۴۰ هـ.ق صاحب كتاب وسايل الشيعه شعري در وصف او سورده است
زوجته خديجه و فضله
ابان عند قولها و فعله
بنت خويلد الفتي المكرم
الماجد المويد المعظم
لها من الجنه بيت من قصب
لاصخب فيه ولالها نصب
و هذه موره لفظ الخبر
عن‌النبي المصطفي المطهر
«همسر پيامبر خديجه كه فضل و برتري او از گفتار و رفتارش آشكار است دختر خويلد آن جوانمرد بزرگوار، و ارجمند تاييد شده و بلند مقام براي خديجه و در بهشت خانه‌اي از يك قطعه گوهر بلورين آماده شده است كه در ناآرامي و رنج نيست
اين موضوع عين سخن پيامبر برگزيده پاك خدا است كه خديجه در بهشت داراي چنين خانه‌اي مي‌باشد».

بنت الشاملي نويسنده عرب آيا ديگري غير از خديجه را مي‌شناسيد كه با عشقي آتشين و مهر و ايماني استوار بي‌آن كه اندك ترديدي به دل راه دهد يا ذره‌اي از باورش به بزرگداشت هميشگي خدا و پيغمبر بكاهد، دعوت دين را از غار حرا پذيرا شود».(۳۳)

منابع

1ـ خديجه اسطوره مقاومت و ايثار، صفحه ۱۸۶، اشتهاردي محمدمهدي
۲ـ صحيح بخاري ج ۴، ص ۱۶۴.
۳ـ الاستيعاب ج ۲، ص ۷۲۰.
۴ـ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۶۲، ج ۱۶، ص ۲.
۵ـ خديجه اسطوره مقاومت و ايثار، ص ۱۸۷، نقل از بحار ج ۳۷، ص ۶۳.
۶ـ اسدالغابه ج ۵، ص ۴۳۸.
۷ـ ذخاير العقبي ص ۴۴.
۸ـ كشف الغمه ج ۲، ص ۷۱.
۹ـ جمع‌البيان ج ۱۰، ص ۳۲۰.
۱۰ـ بحار، ج ۴۰، ص ۶۸ به نقل از خديجه اسطوره مقاومت و ايثار ص ۱۹۰.
۱۱ـ همان ج ۱۶، ص ۸.
۱۲ـ كشف‌الغمه ج ۲، ص ۷۲.
۱۳ـ بحار، ج ۴۳، ص ۳۰۲، به نقل از خديجه اسطوره مقاومت و ايثار، ص ۱۹۸.
۱۴ـ بحار، ج ۲۲، ص ۵۰۲.
۱۵ـ همان ج ۱۶، ص ۸.
۱۶ـ خديجه اسطوره ايثار و مقاومت ص ۲۰۷.
۱۷ـ رياحين الشريعه ج ۲، ص ۲۰۶.
۱۸ـ كشف‌الغمه ج ۲، ص ۱۳۳.
۱۹ـ محمد پيغمبري كه از او بايد شناخت كنستان ويرژيل گيورگيو، ترجمه ذبيح‌الله منصوري ص ۵۰.
۲۰ـ بحار، ج ۴۴، ص ۳۱۸.
۲۱ـ همان ج ۴۵، ص ۶.
۲۲ـ همان ج ۴۴، ص ۱۷۴.
۲۳ـ همان ج ۴۵، ص ۵۹.
۲۴ـ خديجه اسطوره ايثار و مقاومت ص ۲۰۰.
۲۵ـ شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابي‌الحديد، ج ۹، ص ۳۲۵.
۲۶ـ خديجه (ع اسطوره مقاومت و ايثار، ص ۲۰۱.
۲۷ـ حيوه‌القلوب علامه محمدباقر مجلسي ج ۳، ص ۲۱۸.
۲۸ـ كتاب مقدس عهد جديد، مكاشفه يوحنا، باب ۲۲.
۲۹ـ بحار ج ۱۰۰، ص ۱۸۹.
۳۰ـ همان ج ۱۰۲، ص ۲۷۲.
۳۱ـ نساء محمد (ص ، ص ۳۸.
۳۲ـ خديجه (ع ، علي محمد دخيل ص ۳۲.

۳۳ـ حياه‌الايمه هاشم معروف الحسني ص ۶۷.


در وصف حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)  

   نوشته مؤسسه جهاني سبطين عليهما السلام


مطالب مشابه :


بهترين جملات در وصف دوست (توصيف دوستان)

بهترين جملات در وصف دوست (توصيف دوستان) مثل یک خواهر سر به سرت




بهترين جملات در وصف دوست (توصيف دوستان)

بهترين جملات در وصف دوست (توصيف دوستان) یکشنبه ۲۸ اسفند۱۳۹۰ 15:40 مثل یک خواهر سر به سرت




شعری در وصف زنان ایرانی

شعری در وصف 13= خواهر جمشيد گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش




شعر در وصف امام حسن مجتبی1

شعر در وصف امام زمين از اشك غم ، در گل نشسته. ملائك جمله در از حق سخن مى گفت و خواهر




شعری در مورد پدر و مادر از مولانا

در وصف پدر جمله آن خانه یک از یک شعر و نثر ( خواهر محترمه من سوگند خانم)




در وصف حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها)

در وصف حضرت خديجه مورخان فرزندان خواهر خديجه يا فرزندان جانسوز گفت از جمله در آنجا




شعری در وصف ماکو از شاعر کوچک ماکویی

شعری در وصف ماکو از شاعر کوچک جــــــــــمله ی حکیمانه ; خواهر عکاس




فريب در ازدواج (تدليس)

همراه با خواهر بزرگترش به از جمله: 1- در صورتي که فرد در وصف را، اشتباه




اندكي تامل جمله هايي براي انديشيدن

اندكي تامل جمله بدتـرین دشمنانم، خواهر و آیا آن روز فراخواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف




برچسب :