به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست 28 - بجان خواجه و حق قدیم

بجان خواجه و حق قدیم

بجان خواجه و حق قدیم

فال حافظ به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست 

 

تعبیر غزل به جان خواجه

تعبیر غزل به جان خواجه

به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست

که مونس دم صبحم دعای دولت توست

سرشک من که ز طوفان نوح دست برد

ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست

بکن معامله​ای وین دل شکسته بخر

که با شکستگی ارزد به صد هزار درست

زبان مور به آصف دراز گشت و رواست

که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست

دلا طمع مبر از لطف بی​نهایت دوست

چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز

نمی​کنی به ت رحم نطاق سلسله سست

مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی

گناه باغ چه باشد چو این گیاه نرست

 

اشعار  حافظ  با صدای دلنشین موسوی گرمارودی

 

تعبیر فال حافظ :

افسوس ایام گذشته سودی ندارد. به آینده فکر کن. معامله ای می کنی که بسیار سودمند است. ولی طمع نکن. صداقت داشته باش و حقیقت را بگو. کار امروز را به فردا نینداز. از یار خود رنجیده خاطر نباش. دروغ و بدی ها را فراموش کن تا خورشید عشق به رویت لبخند بزند.

 

بجان خواجه و حق

بجان خواجه و حق

فال حافظ به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست

اختصاصی برگزیده ها


,