من به دنیا اومدم...

واینک من دنیا امده ام.اسم من نیایش است الان 2ماه ونیم سن دارم وقدم در دنیای شما گذاشته ام.مادروپدرم خیلی مرادوست دارندواطرافیان برای دیدنم لحظه شماری میکنند اگرشدحتما عکس خودرا برایتان در وبلاگم اضافه میکنم .کودکی آرام هستم ولی اگر دردی داشته باشم خانه راروی سرم میگذارم خیلی وقتها سعی کردم گریه نکنم وتحمل داشته باشم ولی همه ی دفعات نمیتوانم این کار را انجام دهم.پدر ومادرم از زندگیشان واینکه من را دارند خدارا شکر گذارهستند وخیلی خوشحالن که زندگیشان از این رو به آن رو شده .چندروزی است که کلمه ی آغون را یاد گرفته امودوست دارم بامادرم حرف بزنم .مادرم برای بزرگ شدن من لحظه شماری میکندولی من این روزهارا خیلی دوست داشته ولذت میبرم ولی حیف که نمیتوانم زیاد شیطونی کنم.بعضی وقتها که مامانم به امورات خونمون رسیدگی میکنه من یاتلویزیون می بینم یابا خودم حرف میزنم واز این دو کار خیلی لذت میبرم.علاقه ی زیادی به دست خوردن دارم دستهایم از همه چیز در دنیاخوشمزه تر است.اگر توانستم حتما هرچه سریع تر عکس خودرا برایتان در وبلاگم میگذارم تا بیشتر بامن آشنا شوید.دلم یک دوست میخواهد که هم سن من باشه خواهشا اگه کسی هست اورا به من معرفی کنید تابااو در رابطه باشم.فعلا...

کوچولوی مامان.

نیایش

من به دنیا اومدم...

مطالب مشابه :

در مهدکودک چه خبر

جشن پایان سال مهدکودک

روز عرفه _ روز نیایش مبارک

آنچه یک مربی باید رباره کودکان بداند .

روش‌ها و شیوه‌های آموزش نماز در كودكان و نوجوانان

اطلاع رسانی در رابطه با حیاط مهدکودک

کاردستی های جالب با کاغذ

من به دنیا اومدم...

شهریور ماه در مهد چه خبر؟