اصول برنامه ریزی و کنترل بودجه بازرگانی

اصول برنامه ریزی و کنترل بودجه بازرگانی

بودجه: برنامه مالی است که برای یکسال مالی تهیه و حاوی پیش بینی درآمد ها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها برای انجام عملیاتی که منجر به دستیابی به سیاستها و هدفهای قانونی می شود با توجه به تعریف فوق می توان گفت که سه جنبه سیاسی ، مالی و برنامه ای جزء ماهیت بودجه بوده. هر تعریفی از بودجه باید بر پایه های سه گانه مذکور تکیه داشته باشد منتهی هر دسته از تعاریف بودجه به مناسبت شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر یکی از جنبه های سه گانه فوق تأکید بیشتری نموده است به عبارت دیگر هر نوع بودجه به مفهوم واقعی آن دارای آثار و ابعاد سیاسی ، مالی و برنامه ای است. و این سه بعد از هم جدانشدنی و در هم دیگر تأثیر متقابل و همیشگی دارند.

عناصر تشکیل دهنده بودجه: بر اساس تعاریفی که از بودجه هست شامل موارد زیر می باشد:

بودجه برنامه مالی است و برای یکسال مالی تهیه می شود به عبارتی بودجه پیش بینی آینده است و در برگیرنده همه درآمدها و هزینه های دولت است که هزینه ها برای رسیدن به سیاستها و هدفهای معین می باشد هیچ مؤسسه ای بدون بودجه نمی تواند فعالیت کند بودجه برنامه مالی است پس روش بودجه ریزی وطبقه بندی بودجه ای و تعاریفی که به اطلاعات مشخص می انجامد باید تدوین شود

سال مالی: عبارت است از یک سال شمسی که از اول فروردین هر سال شروع و به آخر اسفند ماه همان سال ختم می شود

هزینه:طبق قانون محاسبات هزینه عبارت است پرداختهایی که بطور قطعی به ذینفع در قبال تعهد و طبق مقررات و قوانین پرداخت می شود

مازاد یا کسری: در حسابداری بازرگانی معمولاً ترازنامه و صورت سود و زیان گرفته می شود اما در حسابداری دولتی به جای این صورتها تراز دفتر کل و درآمد و هزینه گرفته می شود که اگر درآمد بیشتر از هزینه باشد مازاد و اگر هزینه بیشتر از درآمد باشد به معنی کسری است

تنخواه: وجوهی است که از دهنده تنخواه به گیرنده بطور موقت منتقل می شود و در سررسید مشخص باید تسویه گردد

پیش پرداخت : مبلغی که قبل از خرید کالا پرداخت می شود و بعد از خرید کالا از حساب خریدارکسر می شود در ترازنامه پیش پرداخت جزء دارایی های جاری منعکس می شود چون مبلغی است که هنوز قطعی منظور نشده است

علی الحساب: پرداختی که بمنظور ادای قسمتی از تعهد با رعایت مقررات صورت می گیرد . در پیش پرداخت کالا دریافت نشده یا کار یا خدمتی انجام نشده است و علی الحساب بمنظور پرداخت قسمتی از کالاهای دریافت شده و کار یا خدمات انجام شده صورت می پذیرد.

ذیحساب: مأموری است که به موجب حکم وزارت امور اقتصادی و دارایی از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت بمنظور اعمال نظارت و تأمین هماهنگی لازم در اجرای مقررات مالی و محاسباتی در وزارتخانه ها ، مؤسسات و شرکتهای دولتی و دستگاههای اجرایی محلی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی به این سمت منصوب می شود و اجام سایر وظایف مشروحه زیر را بعهده خواهد داشت.

1.      نظارت بر اموال مالی و محاسباتی و نگهداری و تنظیم حسابها بر طبق قانون و ضوابط و مقررات مربوطه و صحت و سلامت آنها

2.      نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالی

3.      نگهداری و تحویل و تحول وجوه و نقدینه ها و سپرده ها و اوراق بهاء دار

4.      نگهداری حساب اموال دولتی و نظارت بر اموال مذکور

کارپرداز: مأموری است که از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت دستگاه ذیربط به این سمت منصوب می شود و نسبت به خرید و تدارک کالاها و خدمات مورد نیاز طبق دستور مقامات مجاز با رعایت مقررات اقدام می نماید

اصلاح بودجه:منظور اصلاحی است که دولت با جابجایی اعتبارات مصوب در سطح مواد بودجه یا برنامه یا طرح های عمرانی بعمل می آورد و بدینوسیله بسیاری از مشکلات اجرای سازمانها را از بین می برد.

مزایده: یعنی فروش کالا یا خذمات به بالاترین قیمت ممکن . همچنین می توان گفت که مزایده ترتیبی است که در آن فروش کالا و خدمات و یا هر دوی آنها را از طریق درج آگهی در روزنامه های کثیر الانتشار و یا روزنامه های رسمی کشور به رقابت عمومی می گذارد و قرارداد با شخصی که بیشترین بهاء را پیشنهاد کرده یا می کند منعقد می شود در این روش چنانچه صحیح اجراء شود و اجرای قانون و مقررات در معرض تخلف و یا تبانی قرار نگیرد مصالح عمومی حفظ می شود.

مناقصه: یعنی خرید کالا یا خدمات به پایین ترین قیمت ممکن و به عبارتی مناقصه ترتیبی است که در آن سازمانهای عمومی تهیه یا تحصیل یا خرید کالا یا خدمت مورد نیاز خود را به رقابت و مسابقه بگذارد و با اشخاص حقیقی یا حقوقی که کمترین یا مناسب ترین شرایط را پیشنهاد کند معامله            می نماید . مناقصه در خصوص خرید کالا یا خدمت انجام می شود وبه عکس مزایده که در مورد فروش یا عرضه کالا و خدمات می باشد.

آشنایی با چند مفهوم:

برنامه: عبارت است از تعیین برنامه کوتاه مدت و راه رسیدن به آن به عبارت دیگر عبارت است از تعهد به انجام یکسری عملیات در راستای تحقق اهداف

ارکان اساسی در برنامه:

1.      هدف

2.      وسایل و منابع

3.      تدابیر و راهبردها

هدف: آنجایی که ما می خواهیم برسیم . منظوری که تلاش می کنیم تا به آن برسیم

وسایل و منابع: شناخت وسایل و منابعی که ما را به هدف می رساند ، شناخت محدودیتها ، نقاط قوت و ضعف است

تدابیر وراهبردها:استراتژی رسیدن به هدف با توجه به وسایل و منابع ، ضعف ها و محدودیتهاست

برنامه ریز: فرد یا مجموعه ای از افراد که در اختیار کارفرما بوده و به جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها می پردازد و نتیجه حاصله را بمنظور تصمیم گیری نهایی در اختیار کارفرما قرار می دهد

کارفرما: فردی است که برنامه ریز یا برنامه ریزان را استخدام می کند که این فرد می تواند رئیس یک دانشگاه ، مؤسسه ، شرکت و یا یک وزیر باشد

سلسله مراتب: از حالت کلی به حالت جزیی رسیدن می باشد که در رأس آن چشم انداز را داریم

برنامه ریزی: کشیدن نقشه برای رسیدن به هدف است

بر اساس چگونگی نوع هدف 3 نوع برنامه ریزی به شرح زیرداریم:

1.      اگر هدف برنامه ریزی پیش بینی آینده باشد آنگاه برنامه ریزی فعالیتی است آینده نگر که معمولاً برنامه ریزان آینده نگر را برنامه ریزان اجتماعی می گویند که معتقند چون عوامل سازنده اجتماع قابل تغییرند و ثابت نیستند و بسیارمتعدد و پیچیده و مرتبط با هم اند مانند عوامل طبیعی ، موقعیت های جغرافیایی ، آب وهوا و عوامل ساخته دست بشر مانند اختراعات ، اکتشافات ، پیشرفت علم و تکنولوژی قابل کنترل نیستند . دامنه فعالیتهای عملیات برنامه ریزان را محدود می کنند . بنابراین تغییر یا ثبات آنها نمی تواند تابع میل و اراده برنامه ریز باشد . البته هرچند این دسته از برنامه ریزان اجتماعی معتقند نمی توان آینده را مطابق میل و اراده خود شکل داد و ساخت ولی خطوط اصلی برنامه را می توان پیش بینی کرد و تصویر ماتی از آینده ایده آل تجسم کرد بنابراین این دسته از برنامه ریزان معتقند که آینده را هر چند نمی توان آنگونه که می خواهیم بسازیم ولی می توانیم آن را شکل داده و برای آن آماده شد

2.      چنانچه هدف شکل دادن آینده باشد برنامه ریزی فعالیتی است آینده ساز . برنامه ریزان آینده ساز به مهندسین اجتماعی معروفند برنامه ریز هر طور که می خواهد می تواند آینده را شکل دهد . و شعارشان این است که آینده از هم اکنون با ماست. چون اجتماع را انسان ها                       می سازند و انسانها را آموزش

3.      اگر هدف انتخاب از بین آینده های مختلف باشد برنامه ریزی فعالیتی است آینده گزین . برنامه ریزان آینده گزیین یک راه میانه را انتخاب کرده اند و می گویند ما می توانیم هر طوری که می خواهیم آینده را بسازیم منتها باید واقع بین بود یعنی موانع و محدودیتها و عوامل سازنده اجتماع که دخل و تصرف در آن را نمی توان داشت باید کامل کرد و معتقند که باید آینده های مختلف را سنجید و راهی را در پیش گرفته و تدبیری اتخاذ نمود که احتمال رسیدن به آینده مطلوب بیشتر است

 

 

بر اساس حیطه و دامنه عمل (گسترش کار) 6 نوع برنامه ریزی بشرح زیر داریم:

1.      برنامه کلان: برنامه های جمعی هستند که در تمام کشور بایستی اعمال شوند مانند برنامه ریزی 20 سال آینده آموزش و پرورش کشور

2.      برنامه خرد: برنامه های هستند ویژه که در سطح محلی و مؤسسه ای اجراء می شوند مانند برنامه هایی که دانشگاهی خاص مانند دانشگاه تهران اجراء می کند

3.      برنامه های ملی: می توانند جامع بوده یا نباشد و در سطح ملی کشور اجراء شود مانند برنامه 5 ساله آموزش و پرورش کشور

4.      برنامه های محلی: برنامه هایی که در سطح استان ، شهرستان یا موقعیت های خاص جغرافیایی اعمال می شود و می تواند جامع باشد مانند آموزش بهداشت در یک بخش خاص

5.      برنامه های جامع و ویژه : برنامه هایی که تمام عوامل و عناصر و اجزای یک واحد را در بر          می گیرد

6.      برنامه های ویژه: برنامه های هستند که مختص یک بخش خاص و ویژه می باشد مانند                  برنامه های آموزش پیش دبستانی ، دبستانی و راهنمایی و نظام تعلیماتی دانشگاهی

بعضی برنامه ریزی را تصمیم گیری می دانند در این صورت با 3 مفهوم در برنامه ریزی مواجه هستیم:

1.      انتخاب: در برنامه ریزی انتخاب بهترین راه منطقی و عقلانی در راه رسیدن به هدف می باشد

2.      مفهوم ریسک و خطر: در برنامه ریزی یعنی انتخاب راهی برای رسیدن به هدف که محاسن آن بیشتر از معایب آن باشد

3.      مفهوم امکانات: در مفهوم امکانات باید توقعات ، خواسته ها و نیازها را مدنظر قرارداد

 

برنامه ریزی از نظر زمانی:

از این نظربرنامه ریزی به 4 دوره مختلف تقسیم می شود

1.      کوتاه مدت(یک تا دو ساله)

2.      میان مدت (سه تا هشت ساله)

3.      دراز مدت(ده تا بیست و پنج ساله)

4.      غلطان

برنامه ریزی از نظر مکانی:                

این نوع برنامه ریزی از وسعت جغرافیایی تأثیر می گیرد و شامل انواع زیر است:

1.      روستایی

2.      شهری

3.      استانی

4.      منطقه ای

5.      کشوری یا ملی

6.      جهانی

برنامه ریزی از نظر مدیریتی:

این نوع برنامه ریزی در برگیرنده جهت گیری های کلی و اساسی نظری است که شامل موارد زیر            می شود:

1.      متمرکز یا اجباری

2.      نیمه متمرکز

3.      مختلط

4.      ارشادی

5.      موضعی و موردی

برنامه ریزی از نظر موضوعی:

1.      کلان

2.      اقتصادی

3.      بخشی

4.      بین بخشی

5.      جامع

6.      اجتماعی

7.      نیروی انسانی

8.      فیزیکی

9.      آمایش سرزمین

10. بخشی منطقه ای

منظور از برنامه ریزی غلطان:به نوعی از برنامه ریزی می گویند که در آن بعد از تعیین یک افق زمانی (5 یا 10 ساله) 2 تا 3 سال پس از شروع یک بازنگری در کل برنامه صورت گرفته و بر اساس مقدار پیشرفت انجام شده و منابع مالی کاهش یا افزایش یافته درباره برنامه بر طبق همان افق زمانی قبلی با توجه به آمار و اطلاعات دقیق طراحی می شود و این عمل هر 2 تا 3 سال یکبار صورت            می گیرد.

مراحل عمده برنامه ریزی: طبق تعاریف برنامه ریزی مراحل برنامه ریزی باید به گونه ای طراحی شود که پاسخ سؤالات زیر باشد 1-کی 2- چه کسی  3- کجا   4- چرا   5- چگونه  6- کدام 7-چی

بنا براین مراحل عمده برنامه ریزی به صورت زیر است:

1.      شناسایی مقتضیات موجود(فرصت ها و محدودیتها)

2.      تعیین اهداف کوتاه مدت

3.      کسب اطلاعات کامل درباره فعالیت های ضروری

4.      طبقه بندی و تحلیل اطلاعات

5.      ارائه فرضیه هایی بر مبنای پیش بینی وضعیت آینده

6.      بررسی گزینه ها و برنامه های جایگزین

7.      ارزیابی گزینه های گوناگون

8.      انتخاب گزینه مناسب

9.      تدوین برنامه های فرعی و پشتیبانی

10. تنظیم توالی فعالیت ها و جداول زمانی

11. بیان کردن برنامه ها در قالب ارقام بودجه و برنامه تخصیص منابع مالی

12. ارزیابی میزان پیشرفت کار

بنابراین برنامه ریزی یک جریان مداوم در جهت پیشرفت فعالیت ها برای حصول هدفها و مقاصد از پیش تعیین شده است.

از نتایج برنامه های اجراء شده نقاط ضعف و انحرافات و همچنین نقاط قوت و جنبه های مثبت باید بمنظور رفع نقایص و بهبود عملیات در آینده استفاده نمود.

نقش بودجه بعنوان ابزار:

1.      بودجه بعنوان ابزار کنترل

2.      بودجه بعنوان ابزاربرنامه ریزی

3.      بودجه بعنوان ابزار مدیریت مالی

4.      بودجه بعنوان ابزار راهبردی یا استراتژیک

بودجه بعنوان ابزار کنترل:تا اوایل قرن اخیر وظیفه اصلی دولتها محدود به دفاع از کشور ، مراقبت در استقرار نظم و امنیت و حفظ مناسبات بین المللی بود و خرج دولت بابت این وظایف کنترل می شد تا مالیات زیاد گرفته نشود و مخارج نیز کنترل گردد. وقتی منظور از بودجه کنترل باشد نظام بودجه ای بر روی طبقه بندی هزینه ها و طبقه بندی سازمانی متمرکز می گردد که همان طبقه بندی بر اساس فصول و مواد هزینه است

بودجه بعنوان ابزاربرنامه ریزی:استفاده از بودجه بعنوان ابزار سیاست گزاری یا برنامه ریزی بمنظور تنظیم سیاست های مالی برای مقاصد اقتصادی صورت گرفت تا بوسیله آن درآمدها و هزینه های بودجه ای چند هدف ویژه را برای حفظ تعادل اقتصادی و جلوگیری از بروز بحران تأمین کنند . نخست آنکه از نظر سیاستهای اقتصادی و مقاصد مربوط به استفاده از منابع صورتهای بودجه ای بتواند هدفهای سرمایه گذاری ، نرخ رشد و چگونگی اختصاص منابع در بین بخشها را معلوم کند دوم    آنکه تعیین نرخ رشد اقتصادی به دلیل ارتباط با میزان اشتغال ، ثبات قیمتها و موازنه بخش خارجی بگونه ای صورت گیرد که منافع اجتماعی را حداکثر و فشارهای مالیاتی را حداقل سازد سوم آنکه بودجه در نقش اقتصادی خود ابزار کاهش نابرابری های درآمدی و آثار توزیعی کارکرد نامطلوب جریان های تولیدی باشد . مهم ترین عاملی که منجر به گرایش برنامه ریزی در بودجه بندی شد تجزیه و تحلیل های خرد و کلان اقتصادی و نقش آن در شکل گیری سیاست مالی و بودجه ای و همچنین در توسعه فنون جدید اطلاعاتی ، تصمیم گیری و کاربرد آن در سیاست گذاری است

بودجه بعنوان ابزار مدیریت مالی: با توسعه وظایف دولت و افزایش سریع هزینه های دولتی  و پیوند آن با وضعیت عمومی اقتصادی کشور کنترل مخارج اهمیت خود را از دست داد و نیاز به بهبود در سیستم های برنامه ریزی ، کنترل و مدیریت منابع بخش عمومی مطرح گردید تا تصمیم گیرندگان را قادر سازد دید وسیع تری پیدا کرده و اطلاعات وسیعی در مورد نتایج عملکردها و هزینه ها ی اجرای فعالیتها را داشته باشند که این امر باعث شد دولت ها به اقتصادی بودن ، کارایی و اثر بخشی منابع دولت و به عبارتی مدیریت مالی دولتی شد.

بودجه بعنوان ابزار راهبردی:  این بودجه بعنوان ابزار و عامل استراتژیک برای رویاروی با حوادث غیر قابل پیش بینی  مورد استفاده قرار گرفت.

اصول بودجه:

قواعد کلی است که بوسیله کارشناسان بودجه پیشنهاد و پس از بحث و بررسی و آزمایش مورد قبول همه یا اکثریت متخصصین بودجه قرار گرفت و بصورت راهنمای کلی در بودجه مورد توجه قرار    می گیرد

الف) اصول بودجه از دیدگاه کلاسیک:

1.      اصل تعادل بودجه : که منظور از تعادل این است که بین دخل وخرج تعادل باشد و به اندازه منابع تأمین اعتباری که کشور دارد برای آن برنامه ریزی شود

2.      اصل تخمینی بودن درآمدها

3.      اصل تحدیدی بودن هزینه ها: بدین معنی که در صورت عدم مصرف اعتبارات در نتیجه عدم امکان اجرای برنامه ها ممکن است مسؤلین مورد سؤال واقع شوند ولی در این مورد مرتکب تخلف قانونی نشده اند و منظور از تحدیدی بودن هزینه ها این است که اولاً وقتی اعتباری به مبلغ 100 واحد برای خرید کالایی تصویب می شود نمی توان 110 واحد هزینه کرد ثانیاً منظور شدن اعتبار در بودجه یک دستگاه دولتی از نظر حقوقی تکلیفی برای هزینه کردن آن بوسیله دستگاه مزبور ایجاد نمی کند به عبارت دیگر تصویب اعتبارات اجازه خرج است نه تکلیف

4.      اصل تقدم درآمدها بر هزینه ها: بر اساس این اصل پرداختهای بودجه کل کشور همیشه تحت تأثیر دریافتهای دولت است

5.      اصل تفکیکی اعتبارات مستمر از غیر مستمر: بر اساس این اصل مخارجی که برای جریان امور ادارات دولتی و مؤسسات در یک سال مالی لازم است از قبیل خدمات پرسنلی ، لوازم التحریر ، سوخت و روشنایی بایستی از مخارجی که برای انجام عملیاتی مثل ایجاد تأسیسات ، کارخانه یا احداث ساختمانهای دیگر لازم خواهد بود و زمان آن محدود به مدت معین است تفکیک گردد .

6.      اصل تخصیص: به موجب این اصل اقلام منابع بودجه باید به همان ترتیبی که در جداول طبقه بندی منابع منظور گردیده وصول و به حساب خزانه واریز گردد و همچنین اقلام اعتبارات بودجه دولت به همان ترتیبی که در طبقه بندی اعتبارات بودجه منعکس است در محل خود به مصرف برسد

7.      اصل تفصیل:منظور این است که در بودجه سالانه دولت الگوهای طبقه بندی مفصل و مناسب برای منابع و مصرف دولت منظور گردد و به نحوی که آثار مالی ، عملیاتی و عملکرد آن به همراه اطلاعات به صورت مشروح و مفصل در اختیار مجلس و مردم قرار گیرد و آنها از جزئیات عملیات دولت آگاه باشند.

8.      اصل کاملیت (بودجه ناویژه) : طبق این اصل اقلام درآمد و هزینه در بودجه باید به صورت کامل و ناخالص نوشته شود بنابراین ارقام منظور در بودجه باید به طور ناخالص نوشته شود نه اینکه درآمدها وهزینه های دستگاه های اجرایی باهم تلاقی پیدا کنند.

بودجه یا برنامه مالی:برنامه مالی سالانه یک شرکت بودجه گفته می شود ، بودجه مجموعه ای از انتظارات مدون مدیریت در ارتباط با فروش ، هزینه ها ، حجم تولید و انواع عملیات مالی شرکت در دوره آینده است به عبارت ساده تر بودجه مجموعه ای از صورتهای مالی پیش بینی شده در مورد عملیات و امور مالی شرکت و ابزاری برای برنامه ریزی و کنترل است که در ابتدای دوره بودجه یک برنامه یا استاندارد است و در پایان همان دوره بعنوان ابزاری کنترلی به مدیریت کمک می کند تا از طریق مقایسه عملکرد شرکت با برنامه عملکرد آتی را بهبود بخشد

چهار چوب بودجه: بودجه عموماً به دو طبقه تقسیم می شود :

1.      بودجه عملیاتی که منعکس کننده نتایج تصمیمات عملیاتی است و متشکل از بودجه های زیر است:

1)     بودجه فروش که شامل دریافتهای نقدی مورد انتظار می شود

2)     بودجه تولید

3)     بودجه موجودی کالای پایان دوره

4)     بودجه مواد اولیه مستقیم شامل  محاسبه پرداختهای نقدی مورد انتظار بابت مواد

5)     بودجه دستمزد مستقیم

6)     بودجه سربار کارخانه

7)     بودجه هزینه های توزیع، فروش و اداری

8)     صورت سود و زیان بودجه شده یا پیش بینی شده

2.      بودجه مالی که منعکس کننده تصمیمات مالی شرکت است و متشکل از بودجه های زیر است:

1)     بودجه نقدی

2)     ترازنامه بودجه شده یا پیش بینی شده

بودجه جامع: مجموع بودجه های عملیاتی و مالی را بودجه جامع می گویند

مراحل اصلی تهیه بودجه:مراحل اصلی تهیه بودجه عبارتند از:

1)     پیش بینی فروش

2)     تعیین ظرفیت تولید

3)     برآورد هزینه های تولید وهزینه های عملیاتی

4)     تعیین جریانهای نقدی و سایر اثرات مالی

5)     تهیه صورتهای مالی پیش بینی شده

بودجه فروش: بودجه فروش نقطه شروع تهیه بودجه عملیاتی است چون حجم فروش برآوردی تقریباً تمام اقلام بودجه سالانه را تحت تأثیر قرار می دهد.

بودجه فروش مقدار هریک از محصولاتی که انتظار فروش آن وجود دارد را مشخص می کند. معمولاً  بودجه فروش به 3 روش برآورد می شود:

1)     روشهای آماری : (استفاده از یک یا ترکیبی از روش های درصد فروش و رگرسیون ). که این روشها برای پیش بینی مالی صورت می گیرند که در هر برنامه ریزی نالی پیش بینی مالی مبنای فعهالیتهای بودجه بندی و برآورد نیازهای مالی آینده را تشکیل می دهد که بمنظور هدایت فعالیت های شرکت در جهت هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت از پیش بینی مالی استفاده می شود ( روشهای مختلفی مانند درصد فروش، تجزیه و تحلیل رگرسیون ، دیاگرام پراکنش و تجزیه وتحلیل های سریهای زمانی) که در اینجا به روش درصد فروش اکتفاء می کنیم .

پیش بینی مالی به روش درصد فروش: معمولاً در پیش بینی نیازمالی برای برآورد هزینه های مختلف دارایی ها و بدهی ها از فروش مورد نظر دوره بعد استفاده می شود رایج ترین روش مورد استفاده برای این کار روش درصد فروش است که از طریق آن ابتدا رابطه بین انواع هزینه ها ، دارایی ها و بدهی ها با فروش شناسایی می شود و سپس با استفاده از این روابط و فروش جدید ترازنامه پیش بینی شده تهیه و از طریق آن نیاز مالی دوره آتی بدست می آید که برای تعیین نیاز مالی ابتدا باید میزان دارایی های لازم برای تحقق فروش جدید را حساب کرد سپس آنرا از تأمین مالی خودکار از طریق بدهیهای جاری و سود تحصیل نشده سال جاری شرکت کسر کرد .

افزایش در سود انباشته- افزایش خودکار بدهی ها-افزایش در دارایی ها = منابع خارجی مورد نیاز

 

که در این فرمول : A = داراییها   ، S  = فروش  ، L = بدهی های جاری ، M = درصد سود خالص به فروش یا حاشیه سود d= درصد پرداخت سود سهام ، S2= فروش مورد انتظار  ،  = تغیرات فروش

مثال: فروش سال x1شرکت الف 000/000/000/20 ریال حاشیه سود آن 5% و درصد سود نقدی 40% (درصد پرداخت سود سهام) است کل دارایی ها و بدهی های جاری مرتبط با فروش بوده ، فروش سال آینده 000/000/000/24 ریال و اطلاعات ترازنامه شرکت بشرح زیر است:

شرکت الف

ترازنامه

                                 پایان اسفند ماه سالX1( ارقام به میلیارد ریال)

دارایی ها:

جاری                                   2

ثابت                                     4

 

 

 

 

 

جمع دارایی ها                       6

بدهی ها:

جاری                                                      2

بلند مدت                                                5/2

جمع بدهی ها                                          5/4

سرمایه سهام عادی                                    1/0

صرف سهام                                              2/0

سود انباشته                                               2/1

جمع حقوق صاحبان سهام                         5/1

جمع بدهی ها و حقوق صاحبان سهام         6


مطالب مشابه :


حق العمل کار گمرکي

گمرک - مدیریت «حق العمل کار کسي است که به اسم خود ولي به حساب ديگري · داشتن حداقل 25 سال




استخدام ۳۸۸ نفر در گمرک ایران در سراسر کشور

کشوری و دستور العمل نحوه نبرد حق علیه باطل غیر رسمی‌گمرک ایران ۴۰ سال تمام تا




کاربرد رایانه در دفتر اسناد رسمی

حق العمل کاری کارمندان گمرک و قانون پنجاه سال سن دارد حق الثبت که




واردات خودرو

حق العمل كار در به مدت 7 روز کاری و تعرفه های سال 92 حقوق گمرکی ، برای




اصول دادرسی عادلانه در مراجع رسیدگی به اختلافات گمرکی از نگاه لایحه امور گمرکی

توسط رئیس گمرک محل تعیین می یا همان حق­العمل کاری سابق را به مصوب 92(مخصوص




آشنایی با مفهوم « صادرات و بازاریابی » و برخی اصطلاحات بازرگانی

مقررات صادرات و واردات سال 92 · حق العمل کاری گمرکی حق العملکار در گمرک به




ادامه قانون کار جمهوری اسلامی ایران

معين كه زايد بر سه سال نباشد، در كارگاهي حق العمل کاری (کالای حق العملکاری در گمرک




اصول برنامه ریزی و کنترل بودجه بازرگانی

پایان اسفند ماه سال 92 ( ارقام العمل بازار به حق‌الزحمه حق العمل کاری




برچسب :