نمد و نمد مالی در چهار محال و بختیاری

عنوان مقاله(مقاله شماره ۳):پژوهشی پیرامون نمد و نمد مالی چهارمحال و بختیاری

نویسنده مقاله: حسین ابراهیمی ناغانی سایت درج مقاله: انسان شناسی و فرهنگhttp://anthropology.ir

تاریخ دریافت مقاله از سایت: ۱۳/۷/۱۳۸۹

هنر- صنعت نمدمالی از کهن‌ترین میراث صنایع دستی ایران خاصه استان چهارمحال و بختیاری می‌باشد که قدیمی‌ترین نشانه‌های هنرورزی و صناعتگری کهن‌اقوام ایرانی را می‌توان در آن پی‌جوئی کرد. پالوده‌ترین، بدیهه‌ترین و در عین حال پویا‌ترین نگاره‌ها و نقوش دستبافته‌های اقوام ایرانی خصوصا ساکنین زاگرس میانی را می‌توان در این جنگ‌های منقوش ردیابی کرد.
پژوهش اخیر به شیوه توصیفی-تحلیلی و روش عمدتا میدانی سعی بر آن دارد از سوئی به جهت حفظ و احیاء این دستمایه هنری کهن‌سال، شیوه برساختن و نیز زیبائی‌های تصویری نمد و ذوق هنرمندان نمدمال استان چهارمحال و بختیاری را به بوته نقد و بررسی بکشاند و از سوئی دیگر با شناساندن ظرفیت‌ها و قابلیت‌های این هنر_صنعت ایرانی راه‌های احیاء و بازتولید آن در زندگی و حیات امروزی را مهیا کرده و به جهت ممانعت از انقراض آن «کارکردی» جدید برای آن پیشنهاد کند.

واژگان کلیدی: نمد و نمدمالی، چهارمحال و بختیاری، روش تولید، نقش و رنگ، قابلیتها، کارکرد.
 

مقدمه
هنر- صنعت نمد مالی یکی از قدیمی ترین دستاوردهای بشر ساکن نجد ایران می‌باشد. کشف برخی از محصولات نمدی از جمله زیرانداز، پوشش و عرق گیرهای حیواناتی چون اسب و استر در گوردخمه های باستانی در فلات ایران، بصورت مستند، عمر این هنر- صنعت را به حدود هزارة اول ق.م می‌رساند و همچنین پوشش و کلاه ملتزمان پارسی و مهمانان مادی که در نقش برجسته های تخت جمشید در ردیفی که ملازمان و مهمانان را بر دیوار بارعام به قصد شرف‌یابی به محضر پادشاه نمایش می‌دهد، از قدیمی‌ترین مستندات تصویری موجود این نوع دست بافته می‌باشد (تصویر شماره 1).
براساس سهولت مراحل و مراتب ساخت محصولات نمدی (برحسب شناختی که ما از نحوه تولید این هنر- صنعت داریم) همچنین فراهم نمودن مواد و ابزار مورد نیاز برای تولید این محصول بدست انسانهای دامدار و بیابانگردی که فلات ایران را در می‌نوردیدند، می‌توان با اتکاء به حدس و گمان قدمت این هنر- صنعت را به گذشته‌های بسی دورتر از دوران تاریخی ایران زمین نسبت داد. با توجه به خاصیت گرمایی و نیز مطلوبیت آن به عنوان عایق رطوبتی می‌توان حدس زد این محصول بدست مردمی ساخته شده که خطر سرما و رطوبت بیشتر از کسان دیگر حیاتشان را تهدید می‌کرده است. لذا محدوده مناطق کوهستانی و دامنه های سلسله جبال البرز و زاگرس و دیگر مناطق سردسیر فلات ایران به احتمال قوی مراکز عمده تولید این محصول می‌باشند. همچنین محتمل می‌نماید قشر دامدار به لحاظ سهولت در فراهم نمودن مواد اولیه آن بیشتر به ساخت این دستبافته اهتمام ورزیده باشند.
نمد و نمدمالی همسوی با کهن‌ترین صنایع بشری تابع یک فرم و قاعده دیرین دو‌وجهی‌ست. وجه نخست مبتنی بر نیاز و خلق ابزاری جهت فائق آمدن بر نیازمندیهاست که از این حیث، آثار، ارزش مادی دارند. وجه دوم معطوف به حس هنرنمایی و بهره‌مند گشتن از زیبائی‌ست، لذا از این باب، آثار، ارزش معنوی بیشتری داشته و بشر مطمع نظر سازنده بوده است. چنانکه مذکور افتاد نمد و نمدمالی را به لحاظ سهولت در فراهم آوردن ابزار و موادمورد نیاز، آن هم برای مردمی که پیشه آنان دامداری و دامپروری می بود، می‌توان از قدیمی‌ترین دست‌ساخته‌های بشری قلمداد کرد که از وجود آن دو نیاز عمده مفرش و پوشش مرتفع می‌گردید. در سرزمین پهناور ایران دامداران علی‌الخصوص ایلات و عشایر که معیشت ایشان مبتنی بر دامداری است و لازمه آن کوچهای بلند است از پشم که یکی از فرآورده های مهم و اصلی دام است در قالب نمد برای ساختن انواع کف‌پوشها و تن‌پوشها و حتی پوشش سکونتگاهها  خصوصاً در بعضی از مساکن متحرک عشایری بهره می‌برند، لذا محاسن و مزایای فراوانی برای آن برشمرده اند، از جمله:
الف) رطوبت را از خود عبور نمی‌دهد.
ب) عایق بسیار مناسبی برای سرما و گرما می‌باشد.
ج) از استحکام قابل ملاحظه‌ای بهره می‌برد و نیز عمر زیادی می‌کند .
د) تا حد قابل توجه‌ای انعطاف‌پذیر است.
ذ) ابزار کار برای تهیه نمد ساده، محدود و ارزان است.
ر) مواد اولیه آن ارزان و در دسترس می باشد.
ز) نمدمالان مزد کمی برای ساخت آن می‌گیرند و لذا باعث تهیه ارزان آن می‌گردد.
س) در بسیاری موارد از پشم بصورت خام استفاده می شود و احتیاج به صرف نیرو و فعالیت اضافی ندارد.
ش) زیراندازها، پوشاک و سایر وسایلی که از نمد تهیه می شود نرم بوده و لذا تن‌آزار نمی باشد.
ص) زمان تهیه و ساخت یک قطعه نمدی در سایزهای معمولی کوتاه است و معمولاً در هر اندازه‌ای تنها یک روز وقت برای ساخت آن لازم می‌باشد و سه تا چهار روز نیز برای خشک شدن آن کافی است.
ض) هر شیء نمدی طی دوره استفاده و مراحل استهلاک می‌تواند با کمی کار بر روی آن (برش و رودوزی) تبدیل به شیء قابل مصرف دیگری شود. به عبارتی یک قطعه نمدی تا آخرین مراحل استهلاک کاربردهای  گوناگونی می‌تواند داشته باشد.
ط) ارزش افزوده آن زیاد بوده و تقریباً 80 درصد قسمت فروش را دستمزد سازنده تشکیل می‌دهد.
ظ) خاصیت ایمنی بخش(محافظتی) قابل توجهی دارد، نیش گزندگان و چنگ و دندان درندگان در آن کارگر نیست، حتی خود نمدمالان مدعی‌اند که نمد خیس خورده را ، شمشیر هم نمی برد و حتی گلوله نیز از آن نمی گذرد.
همه این مزایا سبب شده، نمدمالی جای خاصی در زندگی مردم کوچ نشین و عشایر و نیز در زندگی مردم روستایی به خود اختصاص دهد. استعداد این محصول از لحاظ انعطاف پذیری در فرم و نقش ما را بر آن داشته که هم به جهت حفظ یکی از کهن‌ترین هنر- صنعت‌های انسان ایرانی و هم به لحاظ معرفی محصولی که قابلیت بالایی در ارائه و حضور در زندگی انسان امروزی نیز می‌تواند داشته باشد، یکبار دیگر نگاهی به این هنر- صنعت رو به زوال و در حال احتضار بیندازیم و در این اثنا هنرمندان و صنعتگرانی را که دغدغه هویت و اصالت داشته، متوجه این میراث ارزشمند سازیم.

نمد و نمدمالی در گذر زمان
قدیمی‌ترین تاریخ پیدایش نمد را به زمان بیرون رانده شدن آدم و حوا از بهشت و مستقرشدنشان بر زمین نسبت می دهند1 و داستانی را در این مورد نقل می کنند که بیشتر شبیه به افسانه است تا حقیقت، برخی نیز آنرا به زمان شیث نبی و از اختراعات او می‌دانند. بر طبق یک روایت قدیمی که اکثراً نمدمالان کهنه‌کارتر از آن یاد می‌کنند، ساخت نمد بدست پسر حضرت سلیمان انجام گرفت. «نقل شده‌است که پسر سلیمان ، چوپان جوانی بود که درصدد آن برآمد تا از پشم گوسفند پارچه‌ای ببافد. پس از آنکه در این عمل توفیقی نیافت، مویه‌کنان چنان بر پشم ها مشت کوبید و اشک بر آن ریخت که توده پشم ها در هم فشرده و الیاف در هم تنیده گشت و قطعه ای که اینک ما آنرا نمد می‌نامیم آفریده شد. یاد پسر سلیمان به مثابه رب النوع در خاطر نمدمالان شمال ایران همچنان زنده مانده و این خاطره خود شاید گواهی است بر این مدعا.2»
با اتکا به قوه تخیل و براساس حدس و گمان، در مورد سرآغاز پیدائی نمد می توان چنین استدلال کرد که انسان پس از غلبه بر حیوانات و اهلی کردن برخی از آنها در زندگی انسان منشاء خیر و امتیازات ویژه‌ای بوده‌اند؛ از جمله گوسفند و دیگر حیوانات پشمینه پوست، به لطافت و نرمی پشم و پوست آن آگاهی یافته و درصدد بهره برداری از آن برآمده بود. در این اثنا به جهت هموار نمودن بستر خواب و آرامیدن، از پوست حیوان استفاده نموده و در دو صورت مستقیم و غیرمستقیم ، بدین صورت که پشم را از پوست جدا کرده باشد، مفرش خویش را راحت تر و لطیف تر گردانید. لذا پس از فشارهای مکرر و پی در پی به جهت قرار گرفتن و آرامیدن بر آن و تعرق بدن، الیاف درهم تنیده گشته و شکل ابتدائی «نمد» از آن جریان خود بخودی و مکانیکی حاصل گردید. به مرور زمان پس از آگاهی انسان از نحوه تولید ابتدائی و طبیعی محصول، شیوه ساخت متکامل‌تر گردید و بصورت مصنوعی در مدت زمان کمتری «نمد» ساختار نوتر و امروزی بخود گرفت و اینچنین به عنوان یکی از فنون و صنایع دستی بشر مراحل ترقی را پیمود.

نمد و نمدمالی
یکی از روش های بافندگی دستی، روش تنیدنی است. در این روش، دست‌بافته با تنیدن و درهم پیچاندن نامنظم الیاف حلاجی شده پشمی در الوان گوناگون به صورت ساده و نقش‌دار و در حالتی متراکم و یکپارچه به کمک دست بوجود می‌آید. تنها محصول این روش «نمد» است.
دایره‌المعارف فارسی عمید، «نمد» را قماشی معرفی می‌کند که از بهم کوفتن و مالش دادن مو و پشم و کرک و لذا تنیده شدن این الیاف حاصل می‌شود. این الیاف به علت زبری و دندانه‌دار بودن سطحشان بطور طبیعی تمایل دارند که به یکدیگر گیر کرده و درهم تنیده شوند. فرآیند تنیدن الیاف برای بدست آوردن نمد با فشارهای مکرر و حرکات مالشی پیاپی بر سطح زمین به کمک دست و پا (و اینک در حدود یک قرن و اندی در ایران بوسیله دستگاه نمدمالی) در مراحل مختلف را «نمد مالی» می گویند. نمد از گذشته های دور کاربردهای متنوعی داشته که مهم‌ترین آنها فرش کردن سطوح کف محل سکونت و نیز تهیه انواع پوشاک از جمله کلاه و بالاپوش و غیره می‌باشد. محصولات نمدی به نسبت کاربردشان شکلهای ظاهری متنوعی بخود می‌گیرند، آن بخش از محصولات نمدی که جنبه مفرشی دارند عموماً در شکلهای مربع، مستطیل، دایره، بیضی، و گاه در شکلهای دیگر ساخته می‌شوند، همچنین محصولاتی که جنبه پوششی دارند بصورت حجمی در فرمهای مخصوصی، متناسب با کارکردشان تهیه می‌شوند و البته بصورت یکپارچه و بدون درز و دوخت می‌باشند.
رونق صنایع دستی، خصوصاً آن دسته صنایع زودبازده همچون نمدمالی، محصول وفور مواد اولیه در جوامع روستایی می باشد که زندگی ایشان مبتنی بر کشاورزی و دامداری است. همچنین اوقات فراغت، بیکاری فصلی و از همه مهم‌تر نبوغ و قریحه هنری انسان ایرانی بالاخص در جوامع روستایی با طبیعت بکر و شرایط اقلیمی الهام بخش در این امر مهم دخالت مستقیم دارد. بر همین اساس نمد را می‌توان یک هنر- صنعت کاملاً « بوم آورد»  دانست.

مراحل تولید نمد در استان چهارمحال و بختیاری
پیش از پرداختن به مراحل تولید نمد، شایسته است به جهت شناخت خوانندگان محترم، مواد و مصالح مورد نیاز در کارگاه نمدمالی را بصورت اجمالی معرفی کرده و کاربرد هر کدام را به تفصیل ارائه کنیم.
ابزار و مواد مورد نیاز برای مراحل تولید نمد ساده و سهل الوصول می‌باشند. این مواد را برحسب  درجه اهمیت می توان بصورت ذیل دسته بندی و معرفی نمود:
الف) پشم حلاجی شده، به صورت خود رنگ و یا رنگ شده.
ب) قطعه ای حصیر به عنوان لایه اول و بستری که باید پشم را در آن بصورت یکنواخت متراکم کرد و به جهت مالیدن پشم ها، در اندازه های مورد نظر بر حسب سایز قطعه نمد مورد نظر آنرا مهیا ساخت(تصویر شماره2).
ج) دو قطعه کرباس؛ در اندازه مورد نظر بر حسب سایز قطعه نمدی برای خواباندن الیاف پشمی در داخل آن.
د) چنگک یا چنگال؛ ابزار ساده چوبی ست برای پخش کردن الیاف بصورت یکنواخت بر بستر کرباس و حصیر( تصویر شماره3).
ذ) طناب؛ برای بستن حصیر پس از تاباندن و اصطلاحاً لول کردن الیاف.
ر) ظرف آب و صابون؛ برای مرطوب کردن الیاف در مرحله دوم مالیدن نمد.
 
ز) دستگاه نمد مالی3؛ این دستگاه بیشتر مربوط به دوران معاصر بوده و امروزه در کارگاههای نمدمالی
جهت مالیدن قطعه مورد نظر، کاربرد داشته و لذا مرحله طاقت فرسای مالیدن نمد را که پیشتر با دست و پا انجام می‌شده، بصورت یکنواخت تر و البته راحت تر انجام می‌دهد(تصویر شماره4).
در فضای مهیا شده در کارگاه نمد مالی، حصیر تهیه شده را براساس اندازه نمد مورد نظر بر روی زمین می‌‌گسترانند و پارچه کرباسی را نیز بر آن فرش می‌کنند، سپس پشم های حلاجی شده را با چنگک به صورت یکنواخت و ضخامتی متناسب (حدوداً طبق قول اساتید نمدمال تا زیر زانو) بر روی کرباس پخش می کنند. لازم بذکر است در صورتی که بخواهند قطعه نمد مورد نظر را نقش دار کنند، پس از گستراندن یک لایه 10 سانتی متری، الیاف رنگی را مطابق با طرح مورد نظر بر روی آن چیدمان کرد و پس از آنکه کل لایه الیاف به زیر زانو برسد، لایه نازکی از پشم غیر رنگینی را بر روی آن می گسترانند.
در روشی دیگر از همان ابتدا الیاف رنگینی را مطابق طرح و نقشه بر روی کرباسی گسترانده و پیش از پیچاندن مجموعه لایه ای در حدود 10 سانتی متر از پشم ساده بر رویش می گسترانند. پس از اینکه الیاف را مطابق طرح و نقشی آماده کردند محلول تهیه شده آب و صابون (صابون مخصوصی که کمی به تندی می زند و سودای آن به نسبت صابونهای معمولی بیشتر است) را به جهت مرطوب ساختن قطعه مورد نظر بر جای جای آن می افشانند. در ادامه لایه کرباس دوم را بر آن پهن کرده و با دقت و فشار متناسب آنرا لوله می کنند، استوانه لوله شده را با طنابی محکم کرده و آنرا به دستگاه نمدمالی می دهند، پس از مالش در حدود 2 ساعت با دستگاه ( حدوداً 5 تا 6 ساعت با روش سنتی دست و پا این عمل باید تداوم داشته باشد) به جهت درهم تنیده شدن کامل الیاف و متراکم شدن آنها تا حدی که ضخامت آن به یک سانتی متر برسد، این عمل جریان می‌یابد. لازم بذکر است برای تهیه نمدهای حجمی شکل مانند کلاه، بالاپوش و پاپوش از قالبهای مخصوص و متناسب برای بستر کار استفاده می‌شود.
آنچه مذکور افتاد اهم فعالیت در پروسه تولید نمد می‌باشد که البته موارد خاصی و تکنیکهای ظریفی نیز در این اثنا می‌بایست بدست استادکار بر مراحل تولید انجام پذیرد تا کار با موفقیت انجام شده و قطعه مورد نظر بصورت یکنواخت و یکدست تولید شود. از جمله اینکه در مرحله مالش پس از هر نیم تا یک ساعت استوانه پیچانده شده را از دستگاه بیرون آورده، باز می کنند و مراحل یکنواختی و یکدستی قطعه را چک کرده و دوباره به دستگاه می‌دهند ، همچنین افزودن مایع آب و صابون در مراحل  نمد مالی که آن هم متناسب با میزان رطوبت مورد نیاز، انجام می‌پذیرد و یا مواردی از این دست که اگر قطعه مورد نظر به جهت تولید بالاپوش به دستگاه داده شود. پس از مرحله اول مالش که حدود یک ساعت انجام می‌پذیرد، آن را دوباره در کف کارگاه می‌گسترانند و چاکها و آستینها و یقه آن را مشخص کرده و به جهت مالش نهایی، مراحل طراحی و محاسبات دقیق جزئیات قطعه مورد نظر را متناسب با کارکردش معلوم می‌سازد. بعد از اتمام مرحله نمدمالی، آن را از قالب جدا کرده و در هوای آزاد خشک می‌کنند. پس از آنکه نمد کاملا خشک شد نمدمال به جهت زدودن الیاف (الیافی که از بستر کار جدا شده) و پرزهای اضافی، آنها را می سوزاند و یا با تیغ زدن جدا می‌کند. و اینچنین محصول آماده گشته و مراحل تولید انجام می‌پذیرد.

نقوش وآرایه‌های نمد چهارمحال و بختیاری
در حوزة دستبافته‌ها، نمد را از روی متغیرهائی همچون: بافت ساده تنیدنی و سهل‌الوصول‌ بدست آمدن، آنهم در مدت زمان کوتاه و نیز عدم نیاز به ابزارهای متنوع و پیچیده، می‌توان در ردة قدیمی‌ترین دست‌ساخته‌های زیراندازی قلمداد نمود. می‌توان بر همین استدلال  اینگونه احتجاج کرد که نقش در حوزة  زیر‌اندازها نیز پیشتر از هر گونة دیگری، بر بستر «نمد» مراحل رشد و تکامل خود را طی نموده است. در زمانی که این دستبافته از رونق و جایگاه بهتری برخوردار بود، نقوش و آرایه‌های نمد چهارمحال و بختیاری به زعم نمدمالان قدیمی «خیابان فردوسی» شهرکرد؛ از غنا و استقلال بالائی برخوردار بود و حتی هر کارگاه نمدمالی نقوش نسبتا خاص خود را بر بستر نمد تولیدی‌اش نقش می‌کرد. اما در همان حال وحدت و یکپارچکی بر کلیت نقش و نگار در حوزه زیر‌اندازهای منطقه حاکم بود. متاسفانه از آن نمدها به لحاظ تغییر الگوی مصرف در صده‌های اخیر آثاری در دست نیست جز خاطرات و یادها که آن هم کم‌کم با روی نهادن به دیار باقی نمدمالان کهنسال روبه فراموشی و اضمحلال است. اما اینک آنچه بدان می‌توان استناد کرد نمد همان دو منطقه شهرکرد و بروجن به عنوان عمده مناطق تولید نمد در استان می‌باشد که گوئی بر اساس آن شنیده‌ها کمتر نشانی از خاطرات کهن می‌توان در بسترشان جستجو کرد.  
همانطور که گفته شد مناطق عمده نمد مالی استان چهارمحال و بختیاری تنها در دو شهر شهرکرد و بروجن؛ آن هم بصورت محدود و پراکنده متمرکز شده است. نمد این دو مرکز از حیث ویژگی های خاص نقش و رنگ قابل تفکیک می‌باشد که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.
نمد مالان استان چهارمحال و بختیاری همسوی با دیگر نمد مالان ایرانی، نمد را به دو صورت ساده و نقشدار تولید می‌کنند، نقوش بکار رفته در نمد به لحاظ محدودیت و صعوبت در ساختار، تقریبا باید ساده باشد و کمتر از نقوش پیچیده استفاده شود. رنگ آمیزی نمد و نقشهای آن در اصل محدود به رنگهای طبیعی پشم، مانند سفید، سیاه، قهوه‌ای و خاکستری می‌باشد. اما در بسیاری موارد نیز از الیاف رنگ آمیزی شده گوناگون، همچون قرمز، زرد، آبی، نارنجی و سبز در تزئین محصولات نمدی، خصوصاً آن دسته که جنبه  مفرشی و تزئینی داشته، استفاده می‌شود.
فرم محصولات نمدی دو منطقه نمدمالی شهرکرد و بروجن تقریبا بر یک سیاق به پوشاک نمدی و کلاه و زیر‌اندازهایی به نام زیر منقلی و پادری محدود می‌باشد. اما همانگونه که گفته شد از حیث نقش و رنگمایه تفاوتهای محدودی با هم دارند. هنر نمائی نمد مالان بروجنی بر بستر نمد از حیث نقش و رنگ بیشتر محدود به نقوش اقتباسی از نقشمایه‌های فرش و عمدتا گلیم‌های قشقائی و فارس بوده که به توسط عشایر قشقائی که در حوضه جنوب غربی و غرب استان و خود شهر بروجن پیشتر دامداری و کشاورزی می‌کرده‌اند و اینک در شهرهای فرادنبه و بیشتر گندمان و قراء دیگر ساکن شده‌اند؛ آورده شده. تاثیر نقوش و فضای کلی این دستبافته‌ها بر محصولات نمدی بروجن کاملا محرز و محسوس می‌باشد( تصاویر 5و6و7و8  را با تصاویر 9و10 مقایسه کنید). در خصوص رنگها نیز این وامگیری و وامداری به خصوص از دستبافته‌های قشقائی کاملا مشهود می‌باشد. رنگهای نارنجی و قرمز و سبز که به صورتی خام و پرتلالو در این نمدها  استفاده شده است یادآور رنگهای پرکنتراست و پرهیجان گلیم‌های قشقائی‌ست که هم اینک در شهر گندمان بتوسط برخی بافندگان زبردست از جمله سرکار خانم شهربانو هوشمند و دخترش خانم ایمانی بافته می‌شود. در نمدهای بروجن نمدمال اکثرا برش‌هائی از نقوش دستبافته‌های مناطق عمده شهرستان بروجن و لردگان را گزینش کرده و بر آن رنگهای متنوع و مورد پسند خویش را بدون هرگونه ملاحظه‌گری علاوه می‌کند. این نقوش از فرمهای هندسی و اسلیمی‌ها و ختائی گرفته تا جزئی از لچک ترنج‌های زیراندازهای قشقائی و لری در تغییر و نوسان است. تقریبا می‌توان گفت علاوه بر چند مورد استفاده از نقوش حیوانی و پرندگان، خاصیت عاریتی نقوش و وام‌گیری مستقیم از نقوش دستبافته‌های بافتنی در نمد بروجن وجهی غالب است.
صعوبت اجرای نقشمایه‌های پرتکلف و پرپیرایه در بستر نمد باعث می‌گردد که اکثر آرایه‌های نمد به سمت تجرید و ساده شدن متمایل گردد. و این درحالی‌ست که اکثر آثار نمدی بروجن پرنقش و نگار و بعضا با ظرائف و ریزه‌کاری‌های زیادی تولید می‌شود. در نمد بروجن با وجود اینکه از رنگهای بسیار پرتلألو بعضا جوهری استفاده می‌شود اما همانند نمد دیگر مناطق به لحاظ گستراندن لایه 3تا6 سانتی‌متری نهائی پشم سفید بر روی لایه نقش، رنگها را از حالت کروماتیک(رنگ‌بندی خالص با اشباع بالا)  درآورده و به صورت منوکروم (رنگ‌بندی ملایم با رنگهای اصطلاحا خواب و ملیح که به خاکستری‌های رنگی کم کنتراست نیز اطلاق می‌گردد) تبدیل می‌کند و اینچنین، بافت فوق‌العاده زیبا و یک دستی را به محصول می‌دهد. تکرا نقوش در نمد بروجن تابع قاعدة تکرار نقش در هنر قومی و روستائی‌ست که نسبت به تازگی خصوصا از حیث انطباق با سلایق سطحی و عامه‌پسند بی‌قرار نیست. این نقوش یادآور خاطرات قومی و ارزشهای ماندگار و ساختاری‌ست که تحت لوای آن نظام ایلیاتی و قومی صیانت گشته و تداوم می‌یابد.
نمد مالی در شهرکرد نیز بر همان شرحی‌ست که پیشتر آورده شد. محصولات نمدی شهرکرد با همان ساختار فرمی که برای نمد بروجن توصیف کرده‌ایم تهیه می‌شود ولی در نقوش و آرایه‌ها، کمی با آن تفاوت دارد. این خصیصه‌ها که از آنجمله استفاده از رنگهای به نسبت پخته‌تر و رنگ‌بندی محدودتری و البته بعضا پرپیرایه‌تر به نسبت بروجن می‌باشد، بر همان سیاق اقتباسی نمد بروجن از ویژگی‌های تصویری قشقائی؛ رنگمایه‌ها و نقوش نمد شهرکرد نیز به لحاظ مجاورت با مناطق بختیاری و بازار فروش محصولات فاخر دستبافته‌های بختیاری از فرهنگ تصویری این دستبافته‌ها بسیار متاثر می‌باشد. این انگیزه در نمد مال شهرکرد شاید از آن روی که احساسات و انگیزه‌های مصرف کنندگانش که عمدتا در ملک بختیاری‌ست را اقناع کند، اتخاذ می‌گردد.
به هر روی غالب این  رنگهای پخته و البته محدود در نمد شهرکرد یادآور آرایه‌ها و رنگمایه‌های گلیم‌های منطقه اولاد حاجعلی‌ست(تصاویر11و12و13و14و15 را با 16و17و18 مقایسه کنید). رنگهای قرمز لاکی تعدیل‌شده، ترکیبات کم تباین که در اغلب موارد با سیاه و سفید(آکروماتها) متناسب می‌گردند و نیز آرایه‌های انتزاعی پرندگان و حیوانات و گیاهان از مشخصه‌های دستبافته‌های این منطقه می‌باشد که به شکلی گسترده بر کلیت نقش و رنگ نمد شهرکرد سایه انداخته است.
همچنین فرم کلفت‌تر و پر‌پشم‌تر این نمد، گبه، قالی و یا خرسک اصیل ‌بختیاری را به ‌یاد ‌می‌آورد که تنها تفاوت ظاهری در نوع بافت و ساختار مکانیکی‌آن است و در نقش و روحیه هنری وجهی هم‌سان و هم‌سو دارند. ( فرم غالب در تصویر شماره 15 گزینشی هم‌گرا از تصویر شماره18 می‌باشد که نمونه‌ای از قالی‌های‌ متعلق به بخش کوهرنگ می‌باشد) علاوه بر آن، نقشمایه‌هائی که بسیار آزادانه از طبیعت پیرامون هنرمند اخذ شده و در دستبافته‌های بختیاری جای گرفته است و اینک نمد شهرکرد از آن وام می‌ستاند، با زیبائی و ملاحت بیشتر بر بستر این محصول وجهه‌ و نمائی دیگر گرفته، در بافتی متفاوت و دلنشین خودنمائی می‌کند. این خصیصه تعدیل تباین‌ها که ملاحت را به بستر نمد ارزانی می‌دارد مأخوذ از نوع ساختار نمد و بافت آن است که اینچنین، احساسی سرشار از زیبائی و وقار را بر زیراندازهای نمدی شهرکرد می‌نشاند.

قابلیت و ظرفیتهای نمد (ارائه کارکردی نوین)
این یک واقعیت انکار ناپذیر است که بسیاری از محصولات هنرهای صناعی[هنر-صنعت‌ها] بشر در جریان و سیر تاریخی خود در اوراق و مصاحف «گذشته تاریخ» مضمحل گشته و یا در احتضارند. دلیل آن شاید بهرمندی این محصولات از وجهه و شناسة صنعت باشد که لاجرم می‌بایست در حال صیرورت و تبدیل شدن؛ با شرایط تاریخی همة ازمنه تاریخی سازگار گردد. اندیشه اینکه مجددا نمد یا هر محصول هنرهای صناعی سنتی را برای و به نسبت کارکرد(function) سنتی‌اش احیاء کنیم، تصوری دور از عقل و خرد بوده و لذا امکان‌پذیر نیست، چراکه کارکرد گذشته و دیرین آن در عرصه تکنولوژی امروزین جایگاهی نخواهد یافت و زیر سایه محصولات و ابزار تکنولوژیکی که بجای آن [آن محصول سنتی] نشسته محو گشته و اصرار به حفظ آن با همان صورت و با همان کارکرد، طنز و کاریکاتوری مضحک خواهد بود. مثلا ما نمی‌توانیم بر این امر اصرار بورزیم که لباس و کت و شلوار «هاکوپیان» را از تن بدر آورده و نمد و بالاپوش نمدی به قصد احیاء و از سر‌گیری این هنر-صنعت کهن برای حفظ هویت و سنت به تن کنیم و قس علی‌هذا. اینگونه نگرش حتی در ذات و غایتش با تفکرات «سنتگرائی» که در نهاد خویش صیرورت و شدگی را در سر می‌پروراند در تعارض است. البته صیرورتی که میل به جاودانگی(eternal) دارد و با کهنگی(traditional) در ستیز است. لذا بر این اساس وظیفه ما در قبال میراث سنتی خویش و در حوضه اخیر« هنرهای صناعی» تعریف جایگاه و کارکرد نو و به روز برای اصالتها و ارزشهای این محصولات می‌باشد.
نمد علاوه بر قابلیتهائی که پیشتر نیز گفته شد، استعداد بسیار بالائی جهت تبدیل به ظرفیت هنری مستقل در حیطه هنرهای زیبا دارد، به صورتی که با بهره‌مندی از بافت(texture) و ساختار منحصر بفردش در تطبیق با بسترهای مورد کاربرد در نقاشی و هنرهای وابسته، قابلیت زیادی برای ایجاد فضاهای تصویری و ترکیبی با ابزار و مواد مختلف را دارد. این کیفیت بدون تردید از نظرگاه هنرمند امروزی که بیشترین بهره‌کشی را از ماده (material) به قصد بیانگری به‌عمل می‌آورد، اقبال و توفیق زیادی خواهد یافت.
 نمونة آثار یکی از دلسوختگان گنجینه‌های هنر در حال اضمحلال به لحاظ بهره‌مندی از کیفیات تصویری فوق‌العاده زیبا، نظر نگارنده را در خصوص احیاء این میراث گرانقدر جلب کرده است. آثار نمدی آقای «میر مولا ثریا» که رخصت می‌خواهم زین پس برای خطاب این آثار لفظ «تابلو نمد» را استفاده کنم؛ احساس بسیار لطیف و شاعرانه‌ای از تلفیق مواد و ابزاری سنتی با فضاسازی مدرن را در ترکیبی چشم‌نواز بر مخاطب عرضه ‌می‌دارد که بدون تردید  چنین احساسی بر هر بستری غیر از این را توان عرضه نیست. آثار این هنرمند «تابلو نمدهائی»‌ست که در نهایت سادگی و بی‌پیرایگی، هنر قومی و فضای پریمیتیو روستائی را می‌ماند که به هیچ‌روی با بستر نمدی کار در تعارض و تضاد نیست. با توجه به رسالت این پژوهش و خارج بودن تفسیر این آثار از حوصله این مقال، ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که در زمانی که هویت و مایه‌های قومی بیشترین دغدغه دنیای امروز بوده و کاویدن عرصه‌های قومی، اصالت و اعتبار از دست رفته را در تمایلات تجدد‌خواهی اعاده خواهد کرد. دنیای هنر و جولانگاه نظرگاه‌های زیبابینی و زیبا‌خواهی در زمینه و بستری که سراسر سرشار از حس ایرانی و قومیت‌های ایرانی‌ست، مجالی‌ست هرچند مختصر برای این هنرنمائی. و چه زیبا مخاطب را به دنیای احساس و خردورزی توأمان شرقی دعوت می‌کند( تصاویر شماره19و20و 21و22).    
اعجاب این نوع تصویرگری در متن نمد به لحاظ بهرمندی از تکنیک جدید و البته پیوند رویکردی نو در عرضه فرم و رنگ در متنی سنتی که خود محصول دست بوده و به قاعده سنتی همانند بستر آثار نگارگری و خوشنویسی ایرانی خود از محصولات هنرهای صناعی به حساب می‌آید، پدیده‌ای پست مدرن است که ترکیبی جدید را به حوضه هنرهای دیداری ایرانی ارزانی داشته است.
این رویکرد به مصالح و مواد(material) سنتی و استحاله آن در نگره‌های مدرن، صبغه‌ای هم‌عنان با پیام لازم‌الاجراء پست مدرنیسم «مقبول خاص و عام بودن، و کهنه و نو بودن آن4»به خود گرفته. زیبائی‌شناسی و ذوق هنری‌ای که در آن اگر فضای فلسفی –مذهبی و استعاره‌های مربوط به فرهنگ ایرانی مغفول افتاده لااقل از ویژگی‌های اصیل هنر پست‌مدرن همچون؛ شکل‌‌های غیر تکراری، ابهام‌ها و طنز‌های فضائی که گویا در جریان شرایط تاریخی اکنون چون هاله‌ای بر ما تنیده گشته است؛ بی‌بهره نمانده باشد.
این جریان التقاط بستری سنتی با انگاره‌های مدرن که در این چند اثر تابلونمد « میر مولا ثریا» به هم نوائی و هم‌آئی دل‌سپرده‌اند؛ از نظر نگارنده با این تعبیر «برنارد چومی» از هنرمندان و منقدان پست مدرن هماهنگ و هم‌‌عنان است. « به نظر برنارد چومی، رویداد(عامل اصلی به‌وجود آورنده شوک) را باید لازمه هنر دانست. به گفته چومی، در نظر دریدا واژه‌ی رویداد(event) ریشه مشترکی با ابداع(invention) دارد. چومی‌می‌گوید، اگر بتوان با ترکیب متریال و فضا زمینة رویداد یا رویدادهائی را برای بیننده فراهم کرد، آن‌گاه می‌توان توسط آن، بیننده را شوکه کرد، به این اعتبار او احساس تغییر و تحول خواهد کرد.» این تعبیر و رویکرد که گویا اساس مانیفست پست مدرن می‌باشد به نظرم با نگرش نویسنده و شاعر فرانسوی «چارلز بودلر» (1821-1867) نیز هم‌آهنگ می‌آید. زیبائی در نظر وی به مثابه چیزی بود که او را تکان می‌داد، زیرا «او تنها چیزی را که دوست می‌داشت، می‌ستود و تنها چیزی را می‌ستود که آن را تکان دهد5» امروزه نیز تنها، آثاری که ما را تکان می‌دهند یارای از رخوت بدر کردن ما را دارند و اینگونه است که بر ملاکهای زیبابینی و زیباپسندی ما تاثیر می‌گذارند. گو اینکه این سلیقه بر ذائقه طرفداران هنر امروز نیز مستولی‌ست.

نتیجه گیری
پژوهشی که از محضرتان گذشت مشتمل بر سه محور نسبتاً مجزائی بود که به ناچار و بنابر محدودیت حیطة پژوهشی اینگونه هنرهای صناعی[هنرهای صناعی کوچک6]؛ در قالب یک تحقیق واحد به رشته‌تحریر درآمده است. لذا یافته‌های این تحقیق بر اساس حوزه و محدوده تفکیک شده به شرح ذیل دسته‌بندی می‌گردد:
الف) خاستگاه تاریخی:
هنر- صنعت نمد مالی یکی از قدیمی‌ترین دستاوردهای بشر ساکن نجد ایران می‌باشد. براساس سهولت مراحل و مراتب ساخت محصولات نمدی (برحسب شناختی که ما از نحوه تولید این هنر- صنعت داریم) همچنین فراهم نمودن مواد و ابزار مورد نیاز برای تولید این محصول بدست انسانهای دامدار و بیابانگردی که فلات ایران را در می‌نوردیدند، می‌توان با اتکاء به حدس و گمان قدمت این هنر- صنعت را به گذشته‌های بسی دورتر از دوران تاریخی ایران زمین نسبت داد. زمانی در حدود اولین تکاپوهای بشر متفکر پس از رام کردن برخی‌حیوانات، به قصد مرتفع ساختن نیازهای اولیه و البته آمیخته با دغدغه‌های زیبائی.
ب) نمد و نمدمالی استان چهارمحال و بختیاری:
نمد و نمدمالی در استان چهارمحال و بختیاری به لحاظ بهره‌مندی از بسترها و بهانه‌های نضج و تکوین این دست‌ساخته؛ از جمله زندگی متکی به دامپروری و شبانی و نیز کوچهای طولانی؛ اقلیم سرد و کوهستانی؛ وفور مادة اصلی و مورد نیاز نمد، یعنی پشم مرغوب؛ قدمتی بسیار طولانی دارد. اما در سالهای اخیر به لحاظ روی‌گرداندن از زندگی عشایری و چادرنشینی در طیف وسیع؛ بازار سفارشات این محصول کم رونق گردیده و جز محدود کارگاههای نمدمالی در شهرکرد و بروجن اکثر کارگاههای نمدمالی برچیده شده است.با این وجود محصولات همین چند کارگاه از حیث تنوع فرم و نقش از مرغوبیتی چشمگیر بهره می‌برد. فضای تصویری که یادگار حس مشترک مردمان ساکن این نجد بوده و دل‌سپردگی هنرمند به خاطرات قومی و بومی و قاعده دیرین «زدن رنگ شادی به محیط زندگی بدور از هر پیش‌پنداشتی» [به عنوان یکی از عمده‌ترین ویژگی‌های «هنرقومی»] فضای این دست‌بافته عمدتا مصرفی را مشحون از رنگ و آرایه کرده است.
ج) قابلیت و ظرفیتهای نمد در مجموع و ارائه کارکردی جدید برای احیاء این محصول پر استعداد:
یگانه عامل مؤثر در جهت حفظ و احیاء هنرهای صناعی در احتضار، تدوین و تکوین «کارکرد» جدید و متناسب با زندگی و حیات امروزی‌ست و نه تغییر جریان زندگی در جهت کارکرد و اهداف تولید آن آثار به قصد هویت‌دار کردن و رنگ اصالت زدن به محصولات و تولیدات فرهنگی. نمد یکی از دیرینه‌ترین هنرهای صناعی این مرز و بوم خاصه استان چهارمحال و بختیاری‌ست که برای پیشگیری از اضمحلال آن نیازمند چنین سازوکاری‌ست.
نمد علاوه بر قابلیتهائی که پیشتر نیز گفته شد، استعداد بسیار بالائی جهت تبدیل به ظرفیت هنری مستقل در حیطه هنرهای زیبا دارد، به صورتی که با بهره‌مندی از بافت(texture) و ساختار منحصر بفردش در تطبیق با بسترهای مورد کاربرد در نقاشی و هنرهای وابسته قابلیت زیادی برای ایجاد فضاهای تصویری و ترکیبی با ابزار و مواد مختلف را دارد. این کیفیت بدون تردید از جانب نظرگاه هنرمند امروزی که بیشترین بهره‌کشی را از ماده (material) به قصد بیانگری به‌عمل می‌آورد، اقبال و توفیق زیادی خواهد یافت.
علاوه بر نمونه‌هائی که پیشتر آورده شده، مصداق این بهره‌گیری در چیدمانی با نام «وضعیت دتا» (تصویر شمارة 23) اثری از «یوزف بویز» هنرمند امریکائی آلمانی‌تبار به نحوی شایسته نمود می‌یابد. هنرمند در این اثر نمد را برای غنای پیام اثرش و در جهت تقویت احساس بی‌‌هوائی و سنگینی بکار می‌برد. با وجود اینکه نمد در این اثر در جای نشانه‌ای تصویری-مفهومی می‌نشیند اما احساسی خوشایند و تقریبا غیر منتظره که همان احساس «تکان دهنده» است را به مخاطب عرضه می‌کند، نهایتا در این چیدمان نمد به «مادة» در خوری از حیث بیان هنری تبدیل می‌گردد.

پی نوشت ها:
1.    افشاری، مهران و مهدی هدایتی، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، نشر چشمه، تهران: 1381، ص141.
2.    این داستان سینه به سینه در کارگاههای نمدمالی نقل گشته و امروزه نیز نمدمالان قدیمی‌تر، چنین داستانی را به خاطر می آورند.
3.    فرهنگ لغت عمید، جلد دوم، ص 3054، از انتشارات امیرکبیر، اختراع این ماشین و یا دستگاه نمدمالی را  سال 1846 می داند.
4.    جنسن، آنتونی.اف، پست-مدرنیسم: هنر پست مدرن، ترجمه مجید گودرزی، نشر عصر هنر، تهران: 1381، ص41.
5.    گریمالدی، نیگلا، انسان پاره‌پاره، ترجمه عباس باقری، نشر نی، چاپ دوم، تهران: 1383، ص29.
6.    حیطة پژوهشی برخی هنرهای صناعی از حیث خاستگاه تاریخی، مراتب تولید و کیفیات بصری محدود و منحصر بوده و لذا در یک تحقیق و متن گسترده پژوهشی بصورت تفکیک‌شده قابلیت پرداخت نمی‌یابد. لذا کلیه موارد مترتب بر آن را هرچند پراکنده و از حیث انسجام گسسته؛ برای رسیدن به غایتی درخور و یافته‌ای مورد توجه، به ناچار باید در یک تحقیق و پروسه پژوهشی واحد ارائه کرد. این گونه هنرهای صناعی را می‌توان محصولات کوچک نامید. به عنوان مثال گونه‌ای گلیم را زنان بختیاری می‌بافند که به آن «گلیم پارچه‌ای» می‌گویند. تار و پود این گلیم  بوسیله رشته رشته کردن پارچه‌های دور ریز تهیه می‌شود و سپس همانند گلیم‌های معمولی آن را می‌بافند. نقوش و در کل قابلیتهای این دستبافته محدود بوده ولی با همین وجود قابل اغماض و چشم‌پوشی هم نمی‌باشد. به هر روی این گونه هنرهای صناعی به لحاظ این محدودیت و انحصار جزو میراث سنتی ما بوده و در هر صورت به قصد احیاء و باز شناخت و بازیافت در دنیای امروز باید مورد توجه و تامل بیشتر واقع گردند. هنر-صنعت نمدمالی نیز از این قاعده مستثنی نیست.  

 
منابع و مآخذ
1-افشاری، مهران و مهدی هدایتی، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، نشر چشمه، تهران: 1381.
2- فرهنگ لغت عمید، انتشارات امیرکبیر.
3- جنسن، آنتونی.اف، پست-مدرنیسم: هنر پست مدرن، ترجمه مجید گودرزی، نشر عصر هنر، تهران: 1381.
4- گریمالدی، نیگلا، انسان پاره‌پاره، ترجمه عباس باقری، نشر نی، چاپ دوم، تهران: 1383.
..............................................................................................................

     فهرست تصاویر
1-    تصویر شماره(1): اشرافی پارسی(چپ) و اشرافی مادی(راست). منبع: هنرهای ایران، زیر نظر ر.دبلیو فریه، ترجمه پرویز مرزبان، انتشارات نشر فرزان روز، تهران: 1374، ص39.
2-    تصویر شماره(2): حصیر نایلونی که نتمد مال در کف توده‌های پشم می‌گستراند؛ شهرکرد، کارگاه نمدمالی قاسمی، عکس از آرشیو نگارنده.
       3- تصویر شماره(3): چنگک مخصوص گستراندن پشم؛ شهرکرد، کارگاه نمدمالی قاسمی، عکس از آرشیو نگارنده.
       4- تصویر شماره(4): دستگاه نمدمالی؛ شهرکرد، کارگاه نمدمالی قاسمی، عکس از آرشیو نگارنده.
       5- تصویر شماره(5):نمد بروجن، پشم‌های رنگ‌شده، پیش از گستراندن لایه آخر؛ عکس از راضیه شیرانی.
       6- تصویر شماره(6):نمد بروجن، پشم‌های رنگ‌شده، پیش از گستراندن لایه آخر؛ عکس از راضیه شیرانی.
      7- تصویر شماره(7):نمد بروجن، پشم‌های رنگ‌شده، پس از گستراندن لایه آخر؛ عکس از راضیه شیرانی.
      8- تصویر شماره(8):نمد بروجن، پشم‌های رنگ‌شده، پیش از گستراندن لایه آخر؛ عکس از راضیه شیرانی.
      9- تصویر شماره(9): گلیم قشقائی، شهر گندمان، بافنده شهربانو هوشمند؛ عکس از آرشیو نگارنده.
      10- تصویر شماره(10): گلیم قشقائی،شهر گندمان، بافنده شهربانو هوشمند؛ عکس از آرشیو نگارنده.
     11- تصویر شماره(11): نمد شهرکرد، زیر منقلی، دوتکه، رنگرزی طبیعی؛ عکس از آرشیو نگارنده.
     12- تصویر شماره(12): نمد شهرکرد، زیر منقلی، یک تکه، رنگرزی طبیعی؛ عکس از آرشیو نگارنده.
     13- تصویر شماره(13): نمد شهرکرد، زیر منقلی، دو تکه، رنگرزی شیمیائی؛ عکس از آرشیو نگارنده.
     14- تصویر شماره(14): نمد شهرکرد، زیر منقلی، دو تکه، رنگرزی طبیعی؛ عکس از آرشیو نگارنده.
     15- تصویر شماره(15): نمد شهرکرد، زیر انداز یا زیر منقلی، سه تکه، رنگرزی شیمیائی؛ عکس از آرشیو نگارنده.
    16- تصویر شماره(16): خورجین دورو، ورنی باف، روستای سرمازه، بخش میانکوه بختیاری؛ بافنده خانم نظری؛ عکس از آرشیو نگارنده.
    17- تصویر شماره(17): نمکدان، گلیم باف، روستای سرمازه، بخش میانکوه بختیاری؛ بافنده خانم نظری؛ عکس از آرشیو نگارنده.
   18- تصویر شماره(18):قالی بختیاری، طایفه آرپناهی، کوهرنگ؛ عکس از سجاد عبداللهی.
   19- تصویر شماره(19): تابلو نمد، از آثار میر مولا ثریا؛ عکس از سایت اطلاع‌رسانی فرش ایران (www.carpetour.com).
  20- تصویر شماره(20): تابلو نمد، از آثار میر مولا ثریا؛ عکس از سایت اطلاع‌رسانی فرش ایران (www.carpetour.com).
   21- تصویر شماره(21): تابلو نمد، از آثار میر مولا ثریا؛ عکس از سایت اطلاع‌رسانی فرش ایران (www.carpetour.com).
   22- تصویر شماره(22): تابلو نمد، از آثار میر مولا ثریا؛ عکس از سایت اطلاع‌رسانی فرش ایران (www.carpetour.com).
23- تصویر شمارة (23):  «وضعیت دتا» اثرجوزف بویز، مجسمه محیطی با نمد، پیانو و دماسنج، گالری آنتونی دُفن، لندن. از کتاب: لینتون، نوربرت، هنرمدرن، ترجمه علی رامین،انتشارات نی، چاپ اول، تهران: 1382، ص400.

برای مشاهده تصاویر در زیر کلیک کنید:

پیوست: 

application/msword iconBaxtiari- tasvir- namad.doc


مطالب مشابه :


معرفی کتب حسابداری و مالی

نوشته: شیم سیگل ترجمه: پرویز بختیاری ناشر: سازمان مدیریت صنعتی عنوان اصلی: Schaums Otlines.




منابع فراگیر

استیفن رابینز (ترجمه الوانی و دانایی فرد) صفار (ترجمه پرویز بختیاری) سازمان مدیریت




دانلود منابع کنکور کارشانسی ارشد فراگیر پیام نور

استیفن رابینز (ترجمه اعرابی و پارساییان) (ترجمه پرویز بختیاری) سازمان مدیریت




منابع درس مدیریت استراتژیک پیشرفته

ترجمه: پرویز بختیاری. انتشارات: سازمان مدیریت صنعتی انتشارات نگاه دانش ویرایش




منابع پیشنهادی جهت آزمون دکتری و ارشد حسابداری

-حسابداری مدیریت،پرویز بختیاری -تئوری حسابداری، ولک و داد و ترنی،ترجمه دکتر




کتب معرفی شده توسط اساتید

دکتر شباهنگ دکتر پرویز بختیاری تئوری مدیریت پیشرفته (دکتر حسین اسلامی) : ترجمه : دکتر




منابع پیشنهادی برای آزمون دکترای حسابداری

· حسابداری مدیریت پرویز بختیاری · حسابداری ترجمه دکتر پارساییان و




منابع پیشنهادی برای آزمون دکترای حسابداری

· حسابداری مدیریت پرویز بختیاری ترجمه دکتر پارساییان و بزرگ اصل وجلد سوم ترجمه دکتر ;




نمد و نمد مالی در چهار محال و بختیاری

گنجینه‌ فرهنگ مردم چهار محال و بختیاری هنرهای ایران، زیر نظر ر.دبلیو فریه، ترجمه پرویز




به بهانه برگزاری بزرگداشت "باباطاهر لر همدانی"در عراق:جایگاه باباطاهر در عرفان و ادب سرزمینش

19-برتری زبان پارسی / ترجمه پرویز اذکایی و چهار محال و بختیاری اکثریت بالرها است و




برچسب :