بافت فرسوده ،‌تعامل یا تضاد بین طراحی و برنامه ریزی شهری

یکی از جنبه های تناقض آمیز و در عین حال با اهمیت در زندگی شهری ، در داخل بافت های قدیمی و هسته های اصلی شهر اتفاق می افتد که آن نیز به جابه جایی گروه های اجتماعی (و در اصل و به بیان کلی به جابه جایی طبقاتی) مربوط می شود.

البته این نمونه از مباحث شهر های بزرگ و اصلی کشور های کم توسعه را شامل می شو، اما ضرورت اصلی توجه به به نیرو هایی است که در کشور هایی نظیر ایران عمل می کنند. در چنین شهر هایی افزایش سریع و رشد در توان مندی مادی، سطح درآمد ها و ثروت در گروه های محدوده اجتماعی، به طرز بی سابقه و حتی غافلگیر کننده ای پدید می آید. گروه های یاد شده شروع به اشغال و تملک و حضور در مناطق شهری مرغوب می کنند. فرایند های اجتماعی و اقتصادی در داخل هسته های مرکزی شکل می گیرد و فضا حالت دیالکتیکی به خود می گیرداقشار میانی و پایین در این میان نقش های مهم و اصلی را ایفا می کنند. اعم از این کهع اقشار ممتاز موقعیت خود را حفظ کنند و یا این که در تحولات سیاسی و اجتماعی جای خود را به دیگران بدهند، گرو هایی از اقشار میانی و احتمالا پایین تر می توانند جای آنها را بگیرند و آنها را به موفعیت بالاتر سوق بدهند.(رئیس دانا، ۲۱۷)


101210123578515248.jpg
 

مارکس معتقد بود که گروه های پایین طبقه متوسط، خرده فروشان و کاسبکاران از کار افتاده، به تدریج به درون طبقه پرولتاریا فرو می شوند، و این تا حد زیادی به خاطر آن است که سرمایه رو به کاهش آنها دیگر کفاف مقیاس هایی را که صنعت مدرن بر عهده دارد را نمی کند و لذا در رقابت با سرمایه داران بزرگ ذوب می شوند و تا حدی نیز به خاطر آن است که مهارت های ایشان دیگر به درد روش های تولید جدید نمی خورد.

 

با توجه به این گفته مارکس قاعدتا باید مناطق شهری اعیان نشین محدود و پر رونق ولی مناطق کارکردی رو به گسترش و تراکم و مناطق سکونتی طبقات میانی یا بینابینی رو به اضمحلال باشند.(همان، ۲۱۸)

 

به هر حال آنچه که به طور کلی در کشور های کم توسعه حاصل می شود، یعنی رشد طبقات میانی، موجب می شود که اراضی شهری مرغوب و باغ ها و فضا های طبیعی به گونه ای سخت نابهنجار به زیر ساخت و ساز برود. مناطق مرکزی و بافت های کهنه و هسته های اصلی و قدیمی شهر، زیر فشار الگو های جدید مصرف، به ویژه حمل و نقل قرار می گیرد. کارگاه های کوچک که قرار است رو به اضمحلال برون، به دلیل ساختار عقب ماندگی و عدم تشکیل بازار و فرایند انباشت، توسعه می یابند و خود خریدار تکنولوژی و تجهیزات خارجی یا تجهیزات متکی به قطعات کشور های خارجی می شوند.

 

کارگاه های کوچک به عوض آنکه غم اضمحلال به چهره شان بنشیند و به تدریج از صحنه بیرون روند، با روحیه ای کاسبکارانه و با فعالیتی تکراری به کار مشغولند و از هر خرده فضایی سود می جویند: راه پله ها محل فروش جوراب و لباس زیر و شانه می شود، اکثر طبقات زیرین ساختمان ها در بافت های فرسوده محل کارگاه های کوچک و اغلب غیر استاندارد می شود و در عمل ساختمان سازی نیز در بافت های کهنه با ارزان ترین مصالح و با ابعادی شکل می گیرد که متناسب با این فعالیت ها باشد.

 

در این شرایط است که ناگهان سرو کله چند گروه از نهاد ها و سازمان های دولتی و شهری پیدا می شود.یک گروه- و در ایران شهرداری-شروع به کشف رانت حاصل از فعالیت های تجاری و انباری و خرده فروشی و یا فعالیت های متمرکز بازاری و سوداگری بسیار پر مایه می کنند و با صدور اجازه افزایش تراکم یا تجمیع قطعات برای نیل به قطعه ای بزرگتر و رانتی بیشتر، بی قواره ترین و آسیب رسان ترین شکل ممکن – بدون توجه به ضرورت های بهداشتی و محیطی-برای خود ایجاد درآمد می کنندو ماوای تازه ای را برای گروه های اجتماعی تازه وارد فراهم می آورند. به این ترتیب تمرکز و فشار به بافت بیشتر شده و – روند و سیکل فرسودگی در بافت با سرعت بیشتری به حرکت خود ادامه می دهد.-(همان،۲۱۹)

 

● بافت فرسوده، چارچوب پژوهشی، حیات و واکنش به تحولات

 

اگر در تمام طرح های ارائه شده در بافت های فرسوده دقت کافی مبذول شود، این نتیجه حاصل می شود که طراحان- که اغلب نیز از معماران و طراحان شهری بوده اند- کمترین توجه را نسبت به چگونگی شکل گیری، روند حیات و طول مدت زمان حیات بافت داشته اند. ایشان بدون این که بیشینه های تاریخی، اجتماعی و اقتصادی بافت را مد نظر قرار دهند در نهایت به یک نمونه الگو برای دوباره سازی بافت مخصوصا بافت های فرسوده غیر تاریخی می رسند و کار در همین نقطه پایان می پذیرد و در مراحل گوناگون بازبینی نیز دوباره نسخه جدیدی بدون توجه به به مطالبی که برشمرده شد، ارائه می گردد.

 

اما مسئله بافت های فرسوده بسیار پیچیده است. باید این نکته اصلی همواره مد نظر باشد که بافتی که امروزه از آن به عنوان بافت فرسوده، چه کالبدی و چه عملکردی یا زیست محیطی نام برده می شود، در سال های نه چندان دور دارای سیما و کارکرد مناسبی در حد زندگی افراد ساکن بوده است. اما این که در سیر تحولات چه اتفاقاتی برای بافت می افتد که دیگر نمی تواند خود را با فاکتور های شهر امروز منطبق کند، باید موضوع اصلی مداخله در بافت های فرسوده شهری باشد.

 

شکل گیری در یک محدوده جغرافیای نامناسب، برخورد به یک متنع فیزیکی یا جغرافیایی، کمبود زیر ساخت های شهری، در سایه روشن قرار گرفتن بافت، برخورد به یک دیواره اقتصادی قوی و نفوذ بافت های اقتصادی به جهت بهره وری غیر مسکونی به درون بافت، ساختار های نامناسب زیست محیطی، تحولات سیاسی آن هم به صورت شوک های آنی، تحولات اقتصادی با به وجود آمدن نقدینگی یا کم شدن نقدینگی در بافت، اقدامات ضربتی برای رفع معضلات اجتماعی، پایین بودن سطح سواد و بهداشت به عنوان دو شاخصه اصلی سازمان بهداشت جهانی در محدوده های فرسوده همه و همه پیدایش و حیات بافت های فرسوده شهری را باعث می شوند.

 

اما تا آنجا که به بافت فرسوده مربوط می شود، این بافت چند نمونه واکنش نسبت به تحولات مخصوصا اجتماعی از خود نشان می دهد. پیش از این مطلب لازم است به این نکته اشاره شود که بافت های مرکزی لزوما در معرض تهاجم تنها طبقه میانی تولید کننده ماشینی کوچک مقیاس یا صاحبان فعالیت های تجاری نوگرا قرار نمی گیرند. در واقع لایه های تجحاری صنفی یا پیشه وری یا سوداگری که به طور غالب سرشتی سنتی دارند، در این مکان ها حضور دارند، در واقع ایشان نیز مصرف کننده و توزیع کننده و فروشنده کالا هایی هستند که یک سرنخ آنها در اختیار مرکز انباشت سرمایه و شعبه های اصلی آن نیز در اختیار صاحبان نیرو های اقتصاد تکنولوژی است. اما در عین حال لایه های سنتی نیز در مدارهای ویژه سود آفرینیخود کار می کنند و سخت به فرهنگ ماندگاری که این مدار را از حیث آرمانی، مکتبی، اقتصادی و سیاسی تغذیه می کند، علاقه مندند.علاقه مندی ایشان معمولا وجهی از تعارض های سیاسی با لایه های نسبتا نوگرا تر را می سازدکه چه بسا دارای سر و صدای سیاسی است و عده ای را در مورد ژرفای تعارض به اشتباه می اندازد. در واقع از حیث ریشه ای تعارض ها آنچنان بزرگ نیستند که پنداشته می شود، به همین سبب است که تبلور این تعارض ها در بافت های کهنه و قدیمی و در فضا های هسته ای سکونتی- تجارتی موجب گسستگی بافت نمی شود، بلکه آن را به اصطلاح معماران دفرمه می کند.

 

یکی از واکنش های کالبدی بافت فرسوده، خالی شدن مناطق مسکونی نزدیک به بافت تجاری مرکز به منظور ایجاد کارگاه ها، انبار ها، دکان های پیشه وری، فضا های کمکی بازار، فضا های احتکار اجناس و نظایر آنهاست. تجربه های تهران(محدوده بازار و محله سیزوس)، اصفهان(محدوده میدان کهنه)، شیراز(جوار بازار وکیل) در این باره به قدر کافی گویا هستند. خواننده علاقه مند به مسائل شهری می تواند نمونه های زیادی را در این باره ذکر کند. تجربه های مربوط به دمشق، کازابلانکا، کراچی و آنکارا نیز تا آنجا که مشخص است از همین حقیقت حکایت دارد.

 

واکنش دیگر که بر خلاف واکنش بالا صرفا جنبه مستقیم اقتصادی ندارد، عبارت است از تمرکز اقشار کم درآمد و تازه از راه رسیده در محله های سکونتی و دارای هویت اجتماعی سنتی. محله های اطراف یا داخل بافت قدیمی به سرعت به محل سکونت کارگران عادی یا صنعتی و کاسبکاران جزء، دست فروشان و صاحبان مشاغل متفرقه، کارکنان عادی و کارگران بازار و جز آن تبدیل می شوند. محله درب شازده شیراز چنین تجربه ای را پشت سر گذاشت. در تهران محله های بازار و عودلاجان و امیریه و شاپور( اگر چه از این آخری همیشه به جز در محله هایی مانند بازارچه قوام الدوله و گذر معیر محله سکونتی اقشار بالایی نبود.)چنین سرنوشتی را طی کرده اند.

 

شمار زیادی از کارگران عادی و افغانی و مهاجران مناطق دور دست در محله های اطراف میدان کهنه اصفهان مانند یهودیه و چوپاره و در محله گود عربان در شیراز و در خیابان شاپور و خیابان های نزدیک به بوذرجمهری در پاچنار و پامنار و سید نصرالدین و نیز در بوذرجمهری شرقی در تهران سکونت گزیده اند.

 

اقشار سنتی، ترک محل می کنند. این که هنوز یک بانوی نسبتا بزرگسال با غرور در خانه سنتی و قدیمی خود در عودلاجان سکونت گزیده است و به حرف خانواده پراکنده شده اش برای انتقال به یکی از برج های تهران وقعی نمی نهند و این که خانه دکتر حسابی در بازارچه قوام الدوله شاپور در زیر ماشین مخرب نابود می شود، تا در زمین آن چند طبقه سازی شود، برای بحث این مجال ارزش های نمادین اما بسیار جدی دارند.

 

اما این تخریب ها و جابه جایی ها همان طور که به اشاره گفتیم می باید بتوانند در یک رابطه دیالکتیکی یا تعادل سیستم یا آنتروپی مثبت را به بار آورند. مجموعه بافت قدیمی در نگرش تحلیلی که تا کنون برای برنامه ریزی بافت به کار گرفته شده است، یک سازواره ناموزون و نیمه بسته و تغذیه آن به کل نظام شهری وابسته است.

 

اگر قرار بود تعادل ایجاد شود ناگزیر می بایست جابه جایی گروه های اجتماعی یا صورت بگیرد و یا در یک جا متوقف شود. از همه مهمتر می بایست روند ایجاد رانت و تخریب و بازسازی به یک روند با ثبات برسد. مثلا در مرکز شهر لندن فرایند ایجاد واحد های تجاری وجود دارد. این فرایند نوسانی هم دارد ولی بنیان شهر را بر نینداخته است و بنا بر این بسته به رشد کل فعالیت تجاری در انگلستان و شهر لندن روند رشد و نوسان خود را دارد ولی وقتی روند به یک جریان تخریبی بی بازگشت و مسخ و فسخ و نسخ بافت قدیمی تبدیل می شود. می باید نتیجهع گرفت که تعادل یا تعادل نسبی در داخل بافت وجود ندارد. یکی از جنبه های اساسی این عدم تعادل دست اندازی نیروی بیرون و درون سیستم به معماری و به عناصر بر جا نگه دارنده محیط زیست و هویت وجودی شهر هستند.(همان، ۲۲۱)

 

بهتر است آنترپی مثبت مورد بررسی کوتاهی قرار گیرد.آنتروپی مثبت وقتی روی می دهد که مقداری از انرژی محیط صرف تخریب آن محیط می شود، زیرا بدین وسیله انرژی بیشتری می گیرد. نیز ولع سیری ناپذیر کسب انرژی (درآمد) و مصرف و سوخت و انباشتن نیز بر کل سیستم نیمه بسته حاکم است که جنبه بیمار گونه دارد و از ناکارآمدی و قرار گرفتن در مدار هزینه های تورمی حکایت می کند.

 

توضیح بیشتر آن که وقتی تخریب، جابه جایی اجتماعی و تبدیل فضا ها به محل انبار، احتکار، فروش و دکان داری و جزآن بیشتر از حد متعادل، سود فوق العاده و رانت متفاوت و احصاری شکل می گیرد و به خاطر موقعیت ویژه صاحبان کسب و کار، ارزش های شهری به آن سو سرازیر می شود. شبکه بندی قدرت سیاسی و اجتماعی نیز تقویت می شودو همه اینها نیروهایی چون گروه های مختلف اجتماعی صاحب درآمد را توانمند تر می کنند و آنها را به تمورکز و سلطه بر بافت- خواسته و ناخواسته- ترقیب می کنند، زیرا از این راه ادامه انتقال درآمد بیشتر می شود. در این راستا ارزش سرقفلی و رانت بالا می رود که فشار تورمی پدید می آورد و فشار تورمی تمایل به ساخت و ساز و استفاده از فرصت های سود آفرینی تورمی را بالا می برد. به این ترتیب انرژی مادی(ارزش های مازاد اقتصادی) برای کنترل و مهار سیستم کار نمی کنند، بلکه آن را به گونه ای انفجاری بسط می دهند، در همین بسط، تخریب و فسخ و نسخ صورت می گیرد.

 

ارزش های معمارانه و فضایی زیر پای غول نیرومندی که از بطری بیرون آمده است یعنی سود فوق العاده گروه های اجتماعی ذی نفوذ، له می شود.

 

اما نهاد هایی چون شهرداری نیز در این جریان ساکت نمی نشینند و با تلاش برای گرفتن سهم و حق خود- عمدتا با توجیه تامین درآمد برای انجام فعالیت های عمران شهری و توسعه خدمات محیطی- شعار آنتروپی مثبت را می دهند. شهرداری اجازه تراکم و بلند مرتبه سازی در پرتراکم ترین و باریک ترین معابر را صادر می کند، این تمرکز، تورم و سود تورمی می آفریند. هزینه های سرمایه گذاری و ارزش سرقفلی و رانت رو به انفجار باید جبران شود و راه جبران رشد فزاینده قیمت هاست که کمبود ساختاری آن را در سربالایی یاری می دهند.

 

در آمد های شهرداری، بدین ترتیب آثار تورمی دارند و فشار خود را بر بنیه مصرف کننده تحمیل می کند و پیش از انکه گشایش، عرضه واقعی و حذف تمرکز ایجاد کند، اصل رانت و ارزش فوق العاده را به نفع گروه هایی که به هر حال از حیث سنی در جهت رو به افزایش محدوده می شوند- اگر گفته نشود از شمار مطلق- تقویت می کنند.

 

در این میان اما طرح های پراکنده نوسازی یا بهسازی و مرمت و یا آنچه در ایران به آن بررسی بافت های مسئله دار می گویند، نه تنها دردی را دوا نمی کند بلکه چه بسا فرصت های هوشمندانه تری را برای کل سازو کار درونی زیر سیستم های بافتی قدیمی و مرکزی و آنتروپی مثبت آن فراهم می آورد. این طرح ها با برنامه های یک طرفه، تحکم آمیز یا پند دهنده، توسعه معابر و حفظ این و آن ساختمان را مد نظر قرار می دهند. این طرح ها از آنجا که اصل آنتروپی و سازو کار درونی زیر نظام را هدف نمی گیرند، اساسا به تغذیه ستانده اقتصادی و اجنماعی و نیز ماهیت یگانه، ولی تضاد آمیز کالبدی توجه نمی کنند و آن را در مجموعه ای بزرگتر نمی بینند، می توانند به فرصتی برای محدودیت های مصنوعی و بازتاب های هوشمندانه و مصونیت سازی گروه های اجتماعی تبدیل شوند.

 

به هر حال انبار شدن، سکونت اقشار کم درآمد و شبکه سوداگری حقایقی هستند در ارتباط مستحکم دیالکتیکی یا کنش و واکنش یا سیستمی با فضا و کالبد محیط. کالبد و فضا به نوبه خود آثاری ساختاری و پابر جا بر مناسبات اجتماعی باقی می گذارند که رستگاری آن تنها می تواند به مسخ شدگی کالبد و اثر بخش پنهان یا دیگرگونه آن کمک کند. طرح های بافت مسئله دار، طرح های نجات بافت کهن، مطالعات فضا های قدیمی مانند بازار و میدان و خیابان های هویت دار مرکزی باید در روندی عمومی، شامل مطالعات تاریخی و فرهنگی، مناسبات اجنماعی، روابط اقتصادی، اقتصاد فضا و کالبد، کالبد شناسی دقیق، برنامه ریزی و سنجش محیطی و فضایی و بالاخره رابطه متقابل فضا- جامعه شکل بگیرد.

 

مجموعه همه این عوامل باید در یک سلسله اعصاب مرکزی و به یک مرکزیت تعقل پویا مرتبط شود. سود جویی و پراکنده کاری، بافت فرسوده را فقط نابود یا مسخ نمی کند، آن را به ضد توسعه فرهنگی و اجتماعی و مانعی در راه بالندگی های آینده بدل می کند.(همان، ۲۲۳)

 

در فصول قبل و مخصوصا در فصل تجربه های جهانی بازآفرینی شهری، به وفور هماهنگی تیم های گوناگون شهرسازی در پروژه های گوناگون بافت های فرسوده مورد ارزیابی قرار گرفت. اما نگارنده بر آن است که ضمن در نظر گرفتن نزدیکی و رقابت این دو رشته در باز آفرینی شهری، به نقدی سازنده در مورد کارکرد نظریات گوناگون این دو رشته در بافت های شهری بپردازد. در ذهن نگارنده با توجه به تجربیاتی که در زمینه برخورد های گوناگون با بافت فرسوده داشته است، این نکته بسیار متبادر است که در شهر سازی ایران این دو رشته کاملا نسبت به یکدیگر فاصله گرفته و در برخی موارد نیز دارای افتراق بسیاری شده اند.

 

● دیدگاه های معماری و طراحی شهری در نمونه باقت های فرسوده شهر تهران

 

در نگاه اول، شاید همگان این تصور را داشته باشند که این معماران و طراحان شهری هستند که باید راجع به بافت فرسوده اظهار نظر کنند. اما این محل اشتباه بزرگی است که تا به امروز بافت های فرسوده شهری مخصوصا در شهر تهران را مورد شدید ترین حملات قرار داده است.

 

اگر به صاحبنظران مشاوران تهیه کننده طرح های جامع و تفصیلی در شهر های گوناگون علی الخصوص تهران نیز توجه شود، این نکته مهم به دست می آید که این دیدگاه معمار یا همان مدیر عامل یک مهندس مشاور معمار و شهرساز است که در نهایت بر طرح سایه می افکند. طرح های احیاء بافت های فرسوده در نهایت به سیاست هایی ختم می شود که راهکار های طراحی صرف را پیش می گیرند.

 

این نمونه از دیدگاه ها حتی در شرح خدماتی که برای طرح های سامان دهی نظیر سامان دهی ده ونک و باغ شاطر ارائه شده است نیز، آورده شده است. شرح خدماتی که در نهایت به طراحی آن هم روش طراحی بسیار مداخله جو در بافت فقط با حفظ عناصر شاخصه بافت نظیر ساختمان ها شروع شده و بدون توجه کافی به مشخصه ها و مولفه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی،اقتصاد فضایی و اقتصاد کالبدی و یا حتی فضای اقتصادی بافت به طراحی منجر می شوند.

 

نگارنده در این مجال به هیچ وجه قصد کوچک شمردن کار معماری و یا طراحی شهری را ندارد بلکه فقط با دیدی نقادانه، در صدد آسیب شناسی برخورد های نمونه ای طراحی شهری و معماری در بافت های فرسوده است.

 

● آسیب شناسی دیدگاه های معماری و طراحی شهری در بافت فرسوده

 

اگر به برخورد هایی که در طرح منظر شهری محله خوب بخت در جوار بزرگراه امام علی(ع) در منطقه ۱۵ تهران توجه کافی شود، نقد های زیر در مورد غیر منسجم بودن ساختار دیدگاه های معماری و طراحی شهری در این نمونه به دست می آید:

 

- معلوم نیست نام منظر شهری(Urban Land scape) که عنوان این پروژه است از کدام منبع اقتباس شده است. همین نام آگاهان امر شهر سازی یا همان شهرسامانی را به این ذهنیت رهنمون می شود که اگر هم این نام درست باشد- که جای شک فراوانی در آن وجود دارد-، این نمونه از پروژه که برای سامان دهی ارائه شده است، همان طراحی شهری است که فقط به اجزاء آن هم نه در حد بافت بلکه به بدنه ها توجه دارد که به نظر می رسد اصلا مشکل بافت فرسوده بدنه ها نباشد یا اگر هم بافت فرسوده مشکل منظر و سیما داشته باشد، این نمونه از مشکلات از مشکلات دسته چندم بافت هستند و مسائل بسیار مهم تر از این نمونه ها در بافت وجود دارد.

 

- طرح در قسمت مطالعات پایه خود فاقد یک انسجام مورد نیاز طرح های شهری است و بسیار پراکنده آن هم از دیدگاه معماری صرف و نه معماری شهری به بررسی بافت پرداخته است. بررسی طرح های بالا دست نیز فاقد کارایی لازم است، زیرا در این نمونه ها نیز که با دیدگاه های غالب طراحی صورت گرفته اند، نیز عملکرد اصلی بافت معین نیست.(طیف عملکردی بافت)

 

- طرح سریع و بدون مطالعه کافی، استراتژی اصلی خود را که همان تملک، تخریب و تجمیع قطعات است را بدون این که به بررسی نمونه های گوناگون به دست آمده از این موارد باشد پیاده می کند.

 

- همان گونه که اشاره شد در مبحث اهداف مطالعات منظر شهری که در نهایت در طرح بافت فرسوده محله خوب بخت و ناحیه امام علی(ع) به مرصه ظهور رسیده است، سه هدف که همگی نمود بارز معماری یافته اند، معین شده است.اهداف زیبایی شناسی، اهداف عملکردی و اهداف هویت بخشی. باید به این نکته اشاره کرد که هر کدام از این سه هدف در زمره سیاست بوده اند که به هدف تبدیل شده اند و هدف های غایی نوسازی بافت های فرسوده نیستند.

 

- طراحان در مطالعه سازمان فضایی سعی کرده اند که به نوعی آیتم های سازمان های فضایی متعارف را به بافتی که حتی شناخت کافی روی آن ندارند بخورانند که این کار هیچگاه نمی تواند سبب به دست آمدن یک راهکار عملی و اجرایی در به وجود آمدن یک سازمان فضایی در محدوده شود.(عدم توجه کافی به سازمان فضایی موجود)

 

- در مورد سرانه ها نیز بدون دقت به سرانه های اقتصادی محدوده در مورد هر کدام از کاربری ها، سرانه ها را با طرح سامان دهی سنجیده و در نهایت سرانه های طراحی ارائه شده است.

 

- در نهایت کار طرح منظر شهری ناحیه امام علی به ارائه طرح منظر شهری در کنار طرح تفصیلی ناحیه به عنوان سند سطح دو تا حد دخالت در ریز پلاک ها پیش رفته و کار با ارائه نقشه های پلاک های جدید و ماکت طراحی به پایان رسیده است.

 

طبق مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی، بافت فرسوده دارای سه شاخصه است که به صورت ساده شامل:

 

- بافت هایی با۵۰% معابر با عرض کمتر از ۶ متر؛

 

- فرسودگی کالبدی؛

 

- قطعات یا پارسل های با ۵۰% زیر ۱۰۰ متر مربع؛

 

با دقت در ادبیات ارائه شده در این مصوبه نیز این نکته به ذهن متبادر می شود که تمام دیدگاه ها صرفا دیدگاه های کالبدی و معمارانه بوده است اما سوال اینجاست که:

 

- آیا در بافت هایی که کوچه زیر ۶ متر هستند بافت فرسوده است؟

 

- معیار اصلی قطعات که باید زیر ۱۰۰ متر مربع نباشند، چیست؟

 

سوال اول را می توان این گونه پاسخ داد که باید در تمام این نمونه از معابر ماشین های امدادی تردد کنند و سوال دوم را نیز می توان بر این شرح پاسخ داد که باید قطعات کوچک با هم تجمیع شوند و قطعات بزرگتر را به وجود آورند. اما به راستی آیا این شاخصه ها، شاخصه های شناخت بافت های فرسوده هستند؟ با عنایتی که نگارنده در شناسایی بافت های فرسوده داشته است باید این نکته ذکر شود که این سه شاخصه حتی به صورت توامان نیز نمی توانند معیاری برای شناسایی بافت های فرسوده و حتی مطالعه این نمونه از بافت های شهری باشد.

 

اما با این دو بحثی که صورت گرفت شاید بتوان آسیب شناسی دیدگاه های معماری و طراحی شهری را در مورد بافت های فرسوده به قرار زیر دسته بندی کرد:

 

- عدم تعریف درست از بافت های فرسوده در مصوبات گوناگون که سبب به وجود آمدن اشکالات فراوان در طرح های ارائه شده می شود؛

 

- عدم برخورد سیستماتیک در شناخت بافت های فرسوده؛

 

- عدم تلقی درست از سیر تحول و تطور نمونه های موردی بافت های فرسوده؛

 

- به کار نگرفتن روش های گوناگون و متداول جهان مدرن در مباحث تحلیل بافت های فرسوده شهری و دنبال کردن تحلیل های صورتی به جای تحلیل های ماهوی؛

 

- عدم ارتباط بین روش های گوناگون برنامه ریزی شهری از قبیل فضای اقتصادی، اقتصاد فضایی، اقتصاد زمین و ساختمان، تراکم های اقتصادی، اقتصاد اجتماعی، ریزش های مالی و رشد نقدینگی در بافت، عناصر محرک و عناصر پنهان، آسیب شناسی کالبد اجتماعی، مشکلات کالبدی موثر بر زندگی اجتماعی و ...... . در حقیقت باید گفت که عدم ارتباط بین فرایند های برنامه ریزی شهری با فرایند های طراحی شهری در نمونه های گوناگون بافت فرسوده.

 

- عدم تلقی درست از اهداف و به کار بردن انواع اهدافی که از جنس سیاست هستند.(گام اول مطالعات منطقه ۱۵، مهندسین مشاور طرح و آمایش)

 

- برخورد های نوعا بدون مطالعه و پشتوانه اقتصادی و اجتماعی که سبب به وجود آمدن نمونه های گوناگون تورم های مختلف اجتماعی و اقتصادی پایدار در بافت می شود.(نظیر برخی نمونه های ارائه سوبسید ها که در فصل تئوری های نوین به آن پرداخته شد.)

 

- تلاش برای رسیدن به یک جواب در هر نمونه از بافت های فرسوده که در نمونه ارائه شده در مورد طرح منظر شهری خوب بخت حادث شده است.

 

- دیدگاه جامع نگر و بروکرات معماری و طراحی شهری که در پی پاک کردن مسئله به هر نحو ممکن و القاء جواب از پیش تعیین شده خود است.

 

- پرداختن به راهکار هایی همچون ارائه تراکم اضافی به شرط نوسازی که به گونه ای ساختار بافت های شهری را در ایران فلج نموده است.( باید به این نکته توجه کافی داشت که بحث ارائه تراکم اضافی به شرط نوسازی در بیشتر کشور های دنیا به دست فراموشی سپرده شد، ولی در ایران به سبب دیدگاه های تشویقی آن هم به سبب به وجود آوردن رانت اضافی نه به سود مردم بلکه به نفع شهرداری هنوز نیز در دیدگاه های طراحی کاربرد دارد که سبب فروپاشی بسیاری از زیر ساخت های محلات و فروپاشی و رو به اضمحلال گذاردن این نمونه از محلات شده است.)

 

- ارائه راهکار تجمیع قطعات که نهایت طرح های متکی بر دیدگاه های طراحی شهری است. اما اگر واقعا پرسیده شود که چرا باید قطعات تجمیع شوند و یا چرا مصوبه شورای عالی قطعات زیر ۱۰۰ متر مربع را به عنوان بافت فرسوده شناخته است و راهکاری جز تجمیع برای طراحان باقی نگذاشته است، جوابی نمی توان برای این سوال پیدا کرد. این نمونه دیدگاه برای کشور ایران که در آن مالکیت فردی کاملا محترم شمرده می شود در یک نمونه طرح این گونه نمود پیدا می کند که به طور مثال اگر از مجموع ۵ پلاک در طرح تجمیع یکی حاضر به تجمیع نشود، طرح عقیم می ماند.

 

- عدم توجه به پارادوکس های ایجاد شده در مورد پدیده تجمیع( پیوست، بخش تجمیع) چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی که تبعات گوناگونی را به وجود می آورد.

 

- ارائه سازمان فضایی و سیمای محیطی به عنوان مهم ترین شاخصه و عدم توجه به فضا آن هم فضا های گوناگون به جای این نمونه از تعریف های کلاسیک.

 

- عدم قرار دادن سیستم های مختلف بازنگری و مقایسه ابعاد مختلف با هم که عموما طرح ها را به سوی یکسو نگری رهنمون شده است.

 

همه عواملی که برشمرده شد، نگارنده را در این مسیر قرار داد تا با تامل بر روی تجربیات گوناگون مطالعه شده به یک چشم انداز مهم در مورد مطالعه، ارائه راهبرد و اسناد سیاسی و راهکار های اجرایی و عملی دست یابد که عنوان این نمونه از چشم انداز در مورد بافت های فرسوده را تعامل بین برنامه ریزی و طراحی شهری گذاشت.

 

● تعامل بین برنامه ریزی و طراحی شهری؛ راهکار خروج از بحران

 

در تجربیاتی که کشور های مختلف دنیا در مورد برخورد با بافت های فرسوده داشتند، این نتیجه حاصل شد که سیاست این کشور ها علی الخصوص کشورهای پیشرفته بر مبنای تعامل بین علوم و فنون گوناگون برای رسیدن به بهترین و نه صرفا سریع ترین و راحت ترین گزینه به عنوان راهبرد جهت سامان دهی بافت های فرسوده است. در این راه ابزار گوناگونی از معیار ها آن هم معیار های قابل انعطاف و سهل و ممتنع در اختیار تیم برنامه ریزی است. با آنکه نحوه برخورد ها با عنایت بر سیستم های سیاسی کشور های گوناگون، مختلف است، اما روش های مطالعه و تحلیل مسائل جهت رسیدن به راهبرد های شهرسازانه بسیار حائز اهمیت است که باید بیشتر مد نظر اهالی شهرساز ایران نیز قرار گیرد.

 

در حقیقت به نظر می رسد اولین گام در حل مسئله ای آن هم به بزرگی و پیچیدگی بافت فرسوده، شناخت ابعاد گوناگون آن باشد و بعد از شناخت که باید علاوه بر جامعیت و از پایین به بالا بودن روند ها را نیز مورد بررسی قرار دهد، تحلیل مسائل نیز از اهمیت شایان ذکری برخوردار است.

 

تحلیل مسئله به همراه باز خورد های گوناگونی که در بستر مکان و زمان بافت رخ می دهد، امکان اجرایی تر نمودن طرح های شهر سازی را بیشتر نموده و سبب می شود تا طرح از زمان اجرا و از اجزای مختلف زمینه موجود عقب نیفتد.

 

اهم تعاملاتی که می تواند میان طراحی و برنامه ریزی شهری در فرایند های گوناگون مطالعه و ارائه راهبرد های مثمر ثمر برای بافت های فرسوده شهری به کار روند از نظر نگارنده به قرار زیر است:

 

- حس مکان بافت فرسوده با حضور مستمر تیم برنامه ریزی و طراحی یا بهتر بگوییم تیم شهر سامانی در محل و به دست آوردن حال و هوای حسی بافت.

 

- بررسی ابعاد گوناگون فضا از قبیل تعاملات گوناگون اقتصاد فضایی و فضای اقتصادی یا فضای اجتماعی و جوامع موجود در فضا.

 

- بررسی کلیه طرح های مصوب و یا غیر مصوب مربوط به بافت موجود و ارتباط بین دیدگاه های گونالگون اعمال شده از قبیل دیدگاه های برنامه ریزی و طراحی شهری و ..... .

 

- قرار دادن گروه های مختلف کاری در برنامه ریزی بافت فرسوده از قبیل معمار، طراح شهری، برنامه ریز شهری، جامعه شناس، اقتصاد دان، روان شناس، مهندس زیر ساخت های شهری، طبیعی دان، اقلیم شناس، مردم شناس، جغرافی دان و .... و هماهنگی بین این افراد در جهت رسیدن به تعاملات سازنده.
- به کار گیری علوم جدید از جمله ریاضیات و آمار توصیفی و تطبیقی جهت پی بردن به تعاملات گوناگون بین فاکتور های مختلف.

 

- پی بردن به اهمیت بعد زمان و مکان و بررسی دینامیک پدیده های گوناگون طراحی و برنامه ریزی در نواحی فرسوده شهری و روستایی.

 

- بررسی سیر تاریخی محدوده با عنایت به تاثیر توامان فاکتور هایی چون اقتصاد، معماری، اجتماع و ارتباطات و سیاست.

 

- ارائه فرضیات مستدل در قسمت های گوناگون فرایند تحلیل جهت آزمون نمودن مستدل آنها.

 

- به کار گیری نمونه های آزمون شده از کشور های خارجی و بررسی تشابهات و تناقضات موجود در آنها با توجه به شناختی که نسبت به بافت وجود دارد.

 

- آزمون فرضیات گوناگون با روش های نوینی نظیر شبیه سازی و تعاملات گوناگون فاکتور های فضایی قبل از ارائه سیاست های موردی.

 

- طبقه بندی آزمون ها بر مبنای بهتر بودن نتایج با عنایت به ارشادی بودن فرایند طرح های گوناگون شهرسامانی و انتخاب مناسب ترین راهبرد.

 

با توجه به این که در فصول پیش نیز اکثر رویکرد های نوین به راهبرد های مناسب جهت بازآرایی بافت های فرسوده ختم می شد، نگارنده نیز در این قسمت نگارش خود را با ارائه راهبرد های ارشادی جهت بافت فرسوده به پایان برده است.

 

● نتیجه گیری

 

با توجه به مطالبی که برشمرده شد، چارچوب های پایه ای این رساله بر اساس دیدگاه های تلفیقی علوم گوناگون در مورد بافت های فرسوده شهری است. علوم گوناگونی نظیر اقتصاد که در تمام شاخصه های شهرسازی امروز دخالت مستمر دارند.

 

هدف نگارنده در حقیقت نقد مباحث اقتصادی موجود در جامعه شهری ایران نیست، بلکه وی سعی دارد تا با دیدگاهی نقادانه وجود و حدوث علوم گوناگون از جمله اقتصاد شهری و ریاضیات را در شهرسازی یادآور شود.

 

بار ها و بارها از زبان معماران و شهرسازان و در کلاس های درس شهرسازی شنیده شده است که شهرسازی مجموعه ای از علوم و علمی میان رشته ای است. ولی در پژوهش هایی که تا به حال در کشور برای نمونه هایی چون بافت فرسوده به انجام رسیده است، کمترین میزان امتزاج بین علوم گوناگون مشاهده می شود.

 

وجود هماهنگ کننده مهندس معمار به جای مهندسین شهرساز که عموما اشراف کافی و دید کلی نسبت به مسائل ندارند نیز پژوهش ها را اغلب به بیراهه برده و دیدگاه های تلفیقی را مد نظر قرار نمی دهد.

 

به این ترتیب رساله سعی دارد تا با دیدگاهی انتقادی و منصفانه در چارچوب های قواعد پژوهشی علوم اقتصادی، اجتماعی و شهرسازی به نمونه های راهبردی و مناسب در جهت برخورد با مسائل شهری علی الخصوص بافت فرسوده بپردازد.


مطالب مشابه :


وام بافت فرسوده

وام بافت فرسوده برای اطلاع از نقشه محدوده بافت فرسوده هر شهر می توانید با شیراز. 7.




نقشه محدوده مناطق شهرداری تهران - کتاب اول

نقشه محدوده مناطق خطرهایی که به دلیل وجود بافت فرسوده تهدیدمان می نوسازي شیراز




محدوده شهر تهران

نوسازی بافت فرسوده منطقه 9 شهر نـقشــــه (1): مـحــدوده شـهـر سازمان احيا و نوسازي شیراز




بافت فرسوده

بافت فرسوده جهانی در محدوده های فرسوده همه و همه با ارائه نقشه های پلاک




بافت‌های فرسوده، نوسازی را بلعید!

بود از سال 86 در محدوده بافت‌های فرسوده تحویل داده نقشه بافت هاي فرسوده شیراز مرکز




بافتهای فرسوده شهری

شهرهای دارای محدوده بافت فرسوده : شیراز- لامرد - آباده سازمان نقشه برداری




بافت فرسوده ،‌تعامل یا تضاد بین طراحی و برنامه ریزی شهری

بافت فرسوده جهانی در محدوده های فرسوده همه و همه با ارائه نقشه های




انواع نقشه

نقشه محدوده مناطق به خطرهایی که به دلیل وجود بافت فرسوده تهدیدمان می نوسازي شیراز




پرداخت وام ارزان قیمت در بافت های فرسوده شهری

نوسازی بافت فرسوده خود در محدوده بافتهای فرسوده شهری نقشه بافت هاي فرسوده




برچسب :