مصاحبه ای از حاج حسن مصفا با خبرگزاری فارس

فارس: چطور شد به تعزیه رو آوردید؟

سقا: در شناسنامه اسمم حسن مصفا است اما از بچگی اسممان را سقا گذاشته‌اند. در ییلاق امیری لاریجان متولد شدم، هفت ساله بودم که تعزیه را شروع کردم و از همان موقع نقش‌هایی مانند دو طفلان مسلم را به ما می‌دادند. شکر خدا صدایم خوب و من دراین کار باقی ماندم.

متولد 1325 هستم الان 57 سال است تعزیه اجرا می‌کنم، تا به امروز که قلبم را عمل کردم. چند سال پیش دکتر گفت دیگر نمی‌توانی شبیه خوانی کنی، دکتر آمد لاریجان پای تعزیه نشست، وقتی دید در آن هوای سرد چطور تعزیه می‌خوانم، تحت تاثیر قرار گرفت و چیزی نگفت تا مانع کارم نشود و نصف هزینه‌های درمانم را نیز بخشید.

یک برادرم شهید شد و برادران دیگرم هم زنده نمی‌ماندند برای همین مرا نذر  امام حسین (ع) کردند. تا به الان 58 سابقه تعزیه دارم از من بیشتر سابقه تعزیه در مازندران کسی ندارد. از کودکی همه فنون تعزیه را یاد گرفتم از مخالف خوان بودم تا امروز که نقش حضرت ابوالفضل(ع) را می‌خوانم البته همه را حفظ کرده‌ام.

 %D8%AD%D8%A7%D8%AC%20%D8%AD%D8%B3%D9%86%

 


مطالب مشابه :


اصول اساسي اخلاق حرفه اي كتابداري

واگویه های یک کتابدار - اصول اساسي اخلاق حرفه اي كتابداري - خاطرات و تجربیات یک کتابدار




اهميت کتابخانه هاي آموزشگاهي

واگویه های یک کتابدار - اهميت کتابخانه هاي آموزشگاهي - خاطرات و تجربیات یک کتابدار روستایی و




برگی از خاطرات یک کتابدار(1)

به گزارش روابط عمومی كتابخانه های خراسان شمالی، خاطرات مریم گریوانی مسئول كتابخانه و




نقش کتابخانه های عمومی در پژوهش

واگویه های یک کتابدار - نقش کتابخانه های عمومی در پژوهش - خاطرات و تجربیات یک کتابدار




مصاحبه ای از حاج حسن مصفا با خبرگزاری فارس

واگویه های یک کتابدار - مصاحبه ای از حاج حسن مصفا با خبرگزاری فارس - خاطرات و تجربیات یک




متن تعزیه حر

واگویه های یک کتابدار - متن تعزیه حر - خاطرات و تجربیات یک کتابدار روستایی و کارشناس




خون بِنایته اونجه رِ ، جانِ خدا بِرمه بِمو!

واگویه های یک کتابدار - خون بِنایته اونجه رِ ، جانِ خدا بِرمه بِمو! - خاطرات و تجربیات یک




خاطرات یک کتابدار

خاطرات یک کتابدار. هرگز به ذهن اش خطور نمی کند که از یک کتابدار این سوال را بپرسد




برچسب :