بررسی الگوی سنی ازدواج زنان کشور طی دوره 85-1365

بررسی الگوی سنی ازدواج زنان کشور طی دوره 85-1365

رضا فیض آبادی

چکیده

تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی که در نیم قرن اخیر در ایران صورت گرفته باعث تغییر در بسیاری از زمینه ها بویژه تغییر در الگوی پیوند زناشویی و خانواده شده است. شواهد مبتنی بر نتایج سرشماری های کشور نشان می دهد که تا قبل از انقلاب، سن ازدواج زنان نسبتاً پایین بود و بین سن بلوغ و سن ازدواج فاصله کمی وجود داشت. ولی در دوره بعد از انقلاب اسلامی، سن ازدواج زنان افزایش یافته که این فاصله گرفتن سن ازدواج از سن بلوغ می تواند تاثیرات بسیاری (فرصت ها و تحدیدها) در بعد فردی و اجتماعی داشته باشد. در این تحقیق ما در پی بررسی این سوال هستیم که آیا در بین زنان ایرانی الگوی سنتی ازدواج (ازدواج زودرس) به سمت الگوی ازدواج اروپایی (ازدواج با تاخیر، نسبت بالای تجرد) تغییر یافته است؟ برای پاسخ به این پرسش و رسیدن به این مقصود سعی شده ابعاد جمعیت شناختی الگوی سنی ازدواج مورد مطالعه قرار گیرد. 

در تدوین چارچوب نظری تحقیق، از مهمترین نظریات مرتبط با موضوع استفاده شده است. اساس کار مبتنی بر نظریه هاینال در زمینه تفکیک دو نوع الگوی ازدواج سنتی و اروپایی با ویژگیهای منحصر به هریک می باشد و برای بررسی تغییرات الگوی سنی ازدواج زنان فرضیاتی طرح و تاثیر عواملی از قبیل: شهرنشینی، سطح سواد و تحصیلات، میزان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی و عدم تعادل در نسبت جنسی ازدواج (مضیقه ازدواج) و فاصله سنی زوجین بر الگوی سنی ازدواج زنان مطالعه شده است.

 روش و نوع مطالعه غیر مستقیم و از نوع تحلیل ثانویه بوده و تاکید اصلی بر استفاده از داده های سرشماری است که در آنها اطلاعات مربوط به متغیر های تحقیق وجود دارد.

بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که: ازدواج زنان در ایران بر اثر تحولات ژرفی که در اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این سرزمین صورت گرفته، دچار تحولاتی شده و مشخصات قبلی آن دستخـوش دگرگونی شده است. در طول دوره ي  85-1365 از سرعت ازدواج زنان کاسته شده و الگوی سنی ازدواج از شکلی که در آن پیشرسی معمول بوده، به الگوی متاخر تغییر یافته است. پیش از انتشار نتایج سرشماری 1385 عمومیت ازدواج زنان کشور همواره بالا و تجرد قطعی بسیار پایین بوده، ولی نتایج این سرشماری نشان داد که الگوی سنی ازدواج از این بعد نیز در حال تغییر است و چنین به نظر می آید با تاخیری که در سن ازدواج زنان صورت گرفته در آینده عمومیت ازدواج کاهش یافته و تجرد قطعی زنان بیشتر شود.

بررسی و تحلیل فرضیات تحقیق گویای تفاوت الگوی سنی ازدواج زنان مناطق شهری و روستایی است که به مرور این تفاوت کاهش و به سوی همگرایی بیشتر در الگوی متاخر سوق یافته است. سواد و تحصیلات یکی از عوامل بسیار موثر در تاخیر سن ازدواج زنان بوده و الگوی سنی ازدواج زنان بیسواد و دارای سواد پایین تر متفاوت از زنان دارای تحصیلات عالی است، بطوری که نسبت تجرد در بین زنان دارای تحصیلات عالی بیشتر است. اشتغال و مشارکت زنان در نیروی کار نیز از دیگر عوامل تاثیر گذار بر الگوی سنی ازدواج زنان بوده و میزان فعالیت و اشتغال در بین زنان بدون همسر بیشتر از زنان دارای همسر بوده است و گمان می رود که یکی از مهمترین نتایج تغییر در الگوی سنی ازدواج جوانان، تاخیر بیشتر زنان در ازدواج و احتمالاً کاهش عمومیت ازدواج این جنس باشد.

کلید واژگان: ازدواج (marriage)، الگوی سنی ازدواج (age of marriage pattern)، میانگین سن ازدواج ((average age of marriage.   

 

 

طرح مسئله

اگر چه از ازدواج به عنوان یک مولفه اصلی جمعیت شناختی یاد نمی شود، ولی به لحاظ تاثیری که بر باروری (مهمترین مولفه مورد مطالعه جمعیت شناسان در دهه های اخیر) دارد، می تواند به عنوان یکی از وقایع جمعیتی شناخته شود و قابل بحث و بررسی باشد. در مطالعات جمعیت شناختی، ازدواج (سن شروع و مدت دوام آن) بعنوان عامل مهم در تعیین سطح باروری شناخته می شود و تحلیل ازدواج، جدایی، طلاق و ازدواج مجدد همگی با هم در جمعیت شناسی به نام تحلیل وضعیت زناشویی نامیده می شوند. بر این اساس می توان ازدواج را متغیری دانست که بر روی سه مولفه اصلی جمعیت شناختی، بویژه بر روی موالید و مهاجرت تاثیر می گذارد، بنابراین می تواند یکی از عوامل موثر در رشد جمعیت باشد.

مطالعه اثرات ازدواج بر باروری از طریق سن در هنگام ازدواج، ازدواج مجدد، دوره گذرانده شده بوسیله زنان خارج از وضع زناشویی بدلیل بیوگی، تجرد، جدایی، طلاق و...  همچنین بررسی اینکه زنان در چه سنینی از دوره باروریشان روابط جنسی نکاحی دارند، صورت می گیرد. یعنی یک زن چه وقت در معرض فرزندآوری قرار می گیرد. این زمان قاعدتاً با سن او در هنگام اولین ازدواج همزمان خواهد بود. از آنجا که از نظر زیستی، امکان باروری یک زن در اواخر دهه دوم و اوایل دهه سوم از زندگی او در بالاترین حد است، تاثیر ازدواج زودرس بر باروری بیشتر از ازدواج دیررس است (سرینی واسان، 1384: 13). از این جنبه است که مطالعه ازدواج و تحلیل وضعیت زناشویی زنان در جمعیت شناسی مهم تلقی می گردد. 

مطابق تحقیقات صورت گرفته می توان گفت که در بیشتر کشورهای دنیا الگوی ازدواج از سنین پایین به سنین بالاتر تغییر یافته و ازدواج در بیشتر جوامع به نوعی با تاخیر صورت می گیرد یا به قول هاینال از الگوی سنتی (Traditional) به مدرن(Modern) تغییر کرده است. مشخصه ویژه این تحول افزایش سن ازدواج و نسبت تجرد در سنین بالاست. اگر چه روند این تحول در کشورهای غربی و توسعه یافته سریع تر و میزان تغییرات زیادتر بوده است اما در اغلب کشورهای در حال توسعه نیز این تحول مشاهده شده است.

با توجه به تحولاتی که در چند دهه اخیر در سطوح مختلف اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران رخ داده است و باعث تغییر در بسیاری از جوانب زندگی فردی و اجتماعی شده است، در این مقاله ما در پی این بررسی سوال هستیم که آیا در بین زنان ایرانی الگوهای سنتی ازدواج (ازدواج زودرس) به سمت الگوی ازدواج اروپایی (ازدواج با تاخیر، نسبت بالای تجرد قطعی) تغییر یافته است؟

بنابراین ما در این مقاله در پی مطالعه الگوی سنی ازدواج (که نشان از زمان و درجه شیوع ازدواج است) در بین زنان ایرانی هستیم. یعنی بررسی می کنیم که شاخص های ازدواج (عمومیت ازدواج، تجرد قطعی، پیشرسی ازدواج، میانگین سن در ازدواج اول و. . . ) در طی دوره 1365 تا 1385 چه تغییری کرده اند؟ بر این اساس متغیر وابسته تحقیق تغییرات الگوی سنی ازدواج (Changing of the  Marriage Age  Pattern) زنان ایران است که روند تغییرات سن هنگام ازدواج را در سالهای مورد بررسی نشان می دهد و اینکه چه عواملی بر این تغییرات تاثیرگذارند.

چارچوب نظری

اندیشمندان و نظریه پردازان بسیاری به بررسی الگوهای خانواده و ازدواج پرداخته اند و نظریات مطرح شده در این موضوع را می توان از چند منظر مورد توجه قرار دارد و به دسته بندی آنها پرداخت. از لحاظ زمینه ای (رشته علمی)، می توان نظریات مطرح شده توسط جامعه شناسان را از نظریاتی که توسط جمعیت شناسان مطرح شده تفکیکی کرد. جامعه شناسانی از قبیل ویلیام گود و آنتونی گیدنز به بررسی الگوهای خانواده و ازدواج در جهان پرداخته اند و تاثیر مدرنیزاسیون (Modernization) را بر این الگوها مورد بررسی قرار داده و از تحولات عمیق و انقلاب در این الگوها سخن گفته اند و معتقد به یک نوع همشکلی نهایی در الگوهای ازدواج و خانواده در سرتاسر جهان می باشند.

نظریاتی که توسط جمعیت شناسان ارائه شده از چند منظر قابل توجه می باشد. 1- نظریاتی که توسط افرادی مثل هاینال، کول و مک نیل مطرح شده که به بررسی و توصیف الگوهای سن ازدواج در جوامع مختلف پرداخته اند. هاینال (1965) صحبت از تفاوت این الگوها کرد و معتقد به دو نوع الگوی ازدواج اروپایی و غیر اروپایی یا سنتی با ویژگیهای مختص به هر کدام شد. اما کول (1971) صحبت از همشکلی این الگوها کرد و به همراه مک نیل (1972) سعی کردند که جداول استانداردی را برای بررسی این الگوها در تمامی جوامع ارائه دهند.

2- نظریاتی که توسط افرادی از قبیل نگوین، اسمیت، دیکسون، لستاق و ... به تبعیت از گروه اول مطرح شد که به بررسی عوامل موثر بر تغییر و تحولات الگوهای ازدواج در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته پرداختند، یعنی معتقد به تغییر و تحولات در الگوهای ازدواج در این مناطق بودند و تلاش کرده اند که این تغییر و تحولات را تبیین کنند.

با توجه به نظریات افراد ذکر شده، متغیرهایی که می توانند در اینجا مطالعه شوند به داده های قابل دسترس بستگی دارد. با استفاده از داده های سرشماری، اطلاعات محدودی برای مطالعه رابطه بین سن ازدواج و متغیرهای اقتصادی- اجتماعی بدست می آید و به متغیرهای کسب تحصیلات و مشارکت اقتصادی زنان در نیروی کار محدود می شود. در این ادبیات عوامل اساسی توسعه اقتصادی- اجتماعی که با سن زنان در اولین ازدواج مرتبطند عبارتند از: مشارکت زنان در نیروی کار، بهره مندی زنان از آموزش های رسمی، شهرنشینی و همچنین تعداد دختران و پسران در سن ازدواج و فاصله سنی زوجین می تواند بعنوان یک عامل تاثیر گذار دیگر قابل بررسی باشد.

افزایش دستیابی زنان به مشاغل حقوق بگیری– یک پیامد عمومی از تغییر ساختار در توسعه اقتصادی با مشارکت در بازار کار- آروزها، اندیشه و توانایی زنان و والدین شان را در به تعویق انداختن ازدواج تحت تاثیر قرار می دهد. بر اساس تئوری هایی که در این زمینه مطرح شد، تجربه کاری بویژه در بخش رسمی، زنان را در معرض هنجارها و ایده های جدیدی قرار می دهد که مخالف با ازدواج زودرس است. البته اشتغال ممکن است منابع اقتصادی را برای به تعویق انداختن ازدواج فراهم کند و یک انگیزه اقتصادی برای والدین که تشویق کنند دخترانشان را که در طول دوره جوانی که بطور اقتصادی مولدند، مجرد بمانند.

تحصیلات یک متغیر کلیدی دیگری در مباحث تئوریک سن ازدواج زنان است. در کشورهای درحال توسعه، دستیابی به آموزشهای رسمی بطور چشمگیری در سه دهه گذشته افزایش یافته است، بویژه برای زنان دستیابی به فرصتهای آموزشی افزایش یافته است. این تغییرات بطور سیستماتیک با تغییر در سن ازدواج مرتبطند، زیرا که ازدواج زودرس ممکن است باعث از دست رفتن فرصت دستیابی به آموزش های عالی و ثانویه شود. دست یابی به آموزش های رسمی به تنهایی و همراه با مشارکت در نیروی کار باعث تاخیر در ازدواج می شوند. آموزش های رسمی همچنین ایده ها و هنجارهای جدیدی را متفاوت از عرف و سنت شکل می دهند. برخی استدلال می کنند که یکی از تاثیرات آموزش های رسمی بویژه در سطوح بالاتر (تحصیلات عالی) در معرض فزاینده ارزش ها و هنجارهای غربی قرار گرفتن است. بنابراین کار کسب تحصیل در پیوند با مشارکت در نیروی کار جذابیت ازدواج زودرس و کاهش انگیزه اقتصادی برای ازدواج زودرس را از طریق افزایش میزان دستمزدها و افزایش دستیابی به کار بهتر جبران می کنند.

شهرنشینی سومین عنصر از توسعه اقتصادی- اجتماعی است که آشکارا بر سن ازدواج در کشورهای درحال توسعه تاثیرگذار است. توسعه شـهرنشینی و مهاجرت افراد به شـهرها، متـوسط سن ازدواج را افزایـش می دهد، مشکلات اقتصادی، کمبود مسکن، دور افتادن نسبت به خویشاوندان، اشتغال به تحصیل وکار، وجود سرگرمی های متنوع برای پر کردن اوقات فراغت از جمله عواملی است که در شهرها بعنوان یک محرک برای افزایش سن ازدواج عمل می کنند، بر این اساس برخی پیشنهاد می کنند که تفاوتهای شهر- روستا در ازدواج نه از طریق محل سکونت هر شخص تبیین می شود، بلکه از طریق تفاوتها در ترکیب جمعیت هایی که در مناطق شهری و روستایی زندگی می کنند. (تفاوتهایی در دستیابی به تحصیلات و مشارکت در نیروی کار و تفاوتها در نسبت جنسی و توزیع وضعیت ازدواج در نتیجه مهاجرت). با این حال دلایلی وجود دارد که محل سـکونت چگونه مستقـلاً بر زمان ازدواج تاثیـر می گذارد که می توان استدلال کرد که زنان شهری بیشتر در معرض ارزشهای مدرن قرار می گیرند که متناسب با به تعویق انداختن ازدواج می باشند. 

عباسی شوازی و دیگران (2002) نیز در مطالعه تحولات باروری در ایران یکی از ویژگیهای الگوی ازدواج در ایران را عمومیت آن می دانند و معتقدند که تحت تاثیر فرهنگ، ازدواج در ایران به شدت بوسیله مذهب و سنت حمایت می شود. زیرا که در ایران ازدواج فقط یک موضوع شخصی نیست، بلکه یکی از وظایف خانواده ها و اجتماع ازدواج جوانان است و تغییرات در الگوی ازدواج در ایران را با تغییرات اقتصادی، اجتماعی در طول سه دهه گذشته در ایران پیوند می دهد ( Abbasi_Shavazi, et al  2002: 9).  

از سوی دیگر کاظمی پور معتقد است که «ازدواج در ایران بر اثر تحولات جنگ و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مرحله انتقالی خود را طی می کند، مشخصات قبلی دست خوش دگرگونی شده چنانکه تمایلی به مشابهت خصوصیت ازدواج با جامعه های صنعتی پدید آمده است» (کاظمی پور، 1383: 3).

آموزش آموزش  

 

عامل دیگر موثر بر تعیین الگوی سنی ازدواج زنان، فاصله سنی زوجین و تعداد زنان و مردان در سن ازدواج است. در ایران باور مردم بر این است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن 5 تا 10 سال را لازم و این اختلاف را ضامن بقای خانواده می دانند. با در نظر گرفتن فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت کشور در طی دوره بعد از انقلاب اتفاق افتاده و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسرهای آماده ازدواج از تعداد دخترها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند. 

روش تحقیق

بنابر ماهیت تحقیق که گذشته نگر است، نوع مطالعه آن بعد از وقوع (Expost Facto) است. بنابراین مراجعه به اسناد و مدارک را ایجاب می کند و روش کار غیر مستقیم و از نوع تحلیل ثانویه(Second Analysis ) است.

اطلاعات پایه این مقاله از منابع دست دوم تهیه شده و منابع اصلی داده های تحقیق که برای بررسی روند تغییرات الگوی سن ازدواج بکار رفته، نتایج تفصیلی سه سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور در سالهای 1365، 1375 و 1385 است.

 

تحلیل داده ها

در مطالعات جمعیت شناختی، ازدواج به تغییر وضع فرد از حالت هرگز ازدواج نکرده به حالت ازدواج کرده اطلاق می شود.

وضعیت ازدواج و زناشویی یکی از مهمترین جنبه های ساختار جمعیت (Population Composition) است. جمعیت واقع در سنین قانونی ازدواج و سنین پایین­تر از آن از نظر وضعیت زناشویی قابل توزیع می باشند. به هنگام سرشماری و آمارگیری جمعیتی، افراد واقع در سنین قانونی ازدواج و پس از آن ممکن است یکی از دو حالت زیر را داشته باشند که در سرشماریهای عمومی ایران نیز جمعیت واقع در سن ازدواج را به صورت زیر طبقه بندی کرده اند:

1-  هرگز ازدواج نکرده (Never Marriage)؛ شامل مردان و زنانی است که تا زمان آمارگیری همسر اختیار نکرده اند. آنهایی که نامزد شده ولی هنوز عقد نکرده اند نیز در این گروه قرار می گیرند. (مرکز آمار ایران، 1383: 17).

2-  حداقل یکبار ازدواج کرده (Ever Marriage)؛ شامل افرادی است که دست کم یکبار ازدواج کرده اند. این گروه از افراد ممکن است پس از ازدواج یکی از حالات دارای همسر، بی همسر بر اثر فوت (بیوگی) و بی همسر بر اثر طلاق (مطلقه) داشته باشند. (همان، 17).

برای بررسی و توصیف الگوی سنی ازدواج و زناشویی شاخصهای مختلفی توسط جمعیت شناسان وضع شده است که این شاخصها را می توان به دو صورت کلی تقسیم کرد؛ شاخصهایی که بیانگر سرعت ازدواج هستند و شاخص هایی که بیانگر عمومیت و شیوع ازدواج هستند.

برای تحلیل داده ها و کسب یک چشم انداز نسبتاً دقیق از وضعیت ازدواج زنان در کشور ابتدا به بررسی وضعیت زناشویی زنان کشور در طی سه سرشماری 1365، 1375 و 1385 می پردازیم تا با مقایسه آنها میزان تغییرات در طی این دوره مشخص شود.

مطابق با نتایج سرشماری 1365 حدود 24/66 درصد از زنان 10 ساله و بیشتر کشور حداقل یکبار ازدواج کرده بودند که جمعیتی در حدود 10619564 را شامل می شود که در سرشماری 1375 جمعیتی در حدود 13366663 نفر بوده و به 73/59 درصد کاهش یافته و دو مرتبه در سرشماری 1385 به1/64 درصد افزایش یافته است و جمعیتی در حدود 18766885 نفر را شامل می شده است. جمعیت زنان 10 ساله و بیشتر کل کشور در دهه 75-1365 با متوسط 3/2 درصد رشد سالیانه افزایش یافته ولی در دوره 85-1375 با متوسط نرخ رشد سالیانه 4/3 درصد افزایش یافته است. قابل ذکر است که افزایش نسبت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده از سرشماری 1375 به سرشماری 1385 می تواند ناشی از افزایش قابل توجه جمعیت زنان 10 ساله و بیشتری باشد که نتیجه باروری بالا در دوره های قبل بوده اند.

 از سرشماری 1365 تا 1385 یک کاهش 24/3 درصد در نسبت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده دیده می شود. در مقابل کاهش نسبت زنان ازدواج کرده، نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده بین سالهای 1365 تا 1385 در حدود 10 درصد افزایش یافته است و از 99/31 درصد زنان ازدواج نکرده در سرشماری 1365 که جمعیتی در حدود 5127749 نفر را شامل می شد در سرشماری 1375 به 54/39 درصد افزایش یافته و جمعیتی در حدود 8848648 نفر را شامل می شده ولی در سرشماری 1385 دو مرتبه کاهش یافته و به 43/35 درصد رسیده است و جمعیتی در حدود 10369893 نفر را شامل می شده است. بطور کلی در طی این دوره 20 سال یک روند افزایشی را در نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده شاهد هستیم. مقایسه این تغییرات نشان می دهد که سرعت افزایش زنان هرگز ازدواج نکرده بیش از سرعت کاهش زنان ازدواج کرده بوده است. با توجه به افزایش جمعیت زنان 10 ساله و بیشتر کشور در طی این دوره ما شاهد هستیم که بیشترین افزایش در نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده رخ داده است و در حدود 10 درصد افزایش داشته است در مقابل نسبت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده کاهش داشته است، این بحث که یک شم کلی از وضعیت زناشویی زنان کشور را بدست می دهد حاکی از این است که در طی دوره مورد بررسی عمومیت ازدواج زنان کشور کاسته شده است و افزایشی که در تعداد جمعیت زنان 10 ساله و بیشتر رخ داده بیشتر به نفع زنان هرگز ازدواج نکرده بوده است.

در خصوص جمعیت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده که خود به سه دسته دارای همسر، بدون بر اثر فوت همسر (بیوه) و بدون همسر بر اثر طلاق تقسیم می شود، قابل ذکر است که در سرشماری 1365 که از 66  درصد زنان حداقل یکبار ازدواج کرده در حدود 43/58 درصد آن دارای همسر، 7 درصد بیوه و 64/0 درصد نیز مطلقه بوده اند که در سرشماری 1375 از 59 درصد جمعیت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده 74/57 درصد دارای همسر، 23/7 درصد بیوه و 5/0 درصد نیز مطلقه بودند که در این 10 سال شاهد یک کاهش در جمعیت دارای همسر و همچنین جمعیت مطلقه هستیم و در عوض جمعیت زنان بیوه در حدود 2/0 درصد افزایش داشته است. در سرشماری 1385 از 64 درصد جمعیت زنان حداقل یکبار ازدواج کرده 69/56 درصد دارای همسر، 46/6 درصد بیوه و 86/0 درصد نیز مطلقه بوده اند. در طی 20 ساله 85-1365 شاهد یک کاهش 3 درصدی در جمعیت زنان دارای همسر و همچنین کاهش 8/7 درصدی در جمعیت زنان بیوه و در مقابل افزایش 33 درصد در شمار جمعیت زنان مطلقه هستیم.

جدول شماره 1: مقایسه وضعیت زناشویی زنان ایران در سرشماری های 1365، 1375 و 1385

 استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

 

برای پی بردن به الگوی سنی ازدواج زنان ایران و تغییرات آن در طول دهه مورد مطالعه باید به بررسی شاخصهای ازدواج در بین زنان کشور پرداخت. یکی از روشهایی که می توان به الگوی سنی ازدواج  پی برد، بررسی توزیع نسبی افراد هرگز ازدواج نکرده در سنین مختلف است تا از این طریق بتوان شاخص های ازدواج را مورد تحلیل قرار داد.

همانطور که در نمودار شماره 1 مشاهده می شود، بطور طبیعی نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده با افزایش سن کاهش یافته است. بطور کلی نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده در سرشماری های 1375 و 1385 بیشتر از سرشماری 1365 می باشد. همچنین سرعت کاهش در تعداد زنان هرگز ازداواج نکرده در سرشماری 1365 سریع تر از سرشماری های 1375 و 1385 می باشد، بدین معنی که در طول دوره مورد بررسی سرعت ازدواج زنان کشور کاهش یافته است. از سال 1365 به بعد بر نسبت افراد هرگز ازدواج نكرده در تمامي گروه‌هاي سني افزوده شده است. در دهه اخير این افزایش در مناطق روستايي بسيار شديد بوده است.

نمودار شماره 1: مقایسه نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده بر حسب گروه های سنی در سرشماری 1365، 1375 و 1385

 

برای بررسی پیشرسی ازدواج در یک جامعه به بررسی نسبت افراد ازدواج کرده در گروه های سنی 14-10 سال، 19-15 سال و حتی گاهی اوقات 24-20 سال می پردازند. مقایسه پیشرسی ازدواج در بین زنان کشور در طی دوره مورد بررسی حاکی از آن است همواره از میزان پیشرسی ازدواج زنان کشور کاسته شده، یعنی روند تحولات به سوی کاهش پیشرسی ازدواج زنان ایران است. مقایسه بین جامعه شهری و روستایی نیز حاکی از این است که همواره در هر سه دوره مورد مطالعه پیشرسی ازدواج در جامعه روستایی بیشتر از جامعه شهری بوده است و روند تحولات نیز به سوی کاهش پیشرسی در جوامع شهری و روستایی است.

جدول شماره2: مقایسه زنان ازدواج کرده در گروه های سنی 10 تا 24 سال در سرشماری1365، 1375و 1385

استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

 

پیشرسی ازدواج را از طریق محاسبه و سنجش سرعت ازدواج برای یک نسل نیز می توان بررسی کرد. بر این اساس همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده می شود، سرعت ازدواج در بین نسـل 14-10 ساله در سال 1365 تا رسیدن آنها به سنین 24-20 ساله در سال 1375 معادل 601 در هزار است و در بین نسـل 14-10 ساله سرشماری 1375 تا رسیدن آنها به سن 24-20 سال در سرشماری 1385 معادل 488 در هزار است که از سرشماری 1365 تا 1385 شاهد کاهش سرعت ازدواج در گروه سنی 14-10 ساله ها می باشیم یعنی پیشرسی ازدواج کاهش قابل ملاحظه ای داشته و تاخیر در ازدواج ملحوظ است.

در نسل 19-15 ساله ها در سرشماری 1365 تا سرشماری 1375 که 29-25 ساله می شوند سرعت ازدواج در حدود 786 در هزار و برای نسل 19-15 ساله های سرشماری 1375 که در سرشماری 1385 در سنین 29-25 سال قرار دارند سرعت ازدواج برابر 705 در هزار است. در نسل 19-15 ساله ها نیز از سرشماری 1365 تا 1385 شاهد کاهش در سرعت ازدواج هستیم، یعنی پیشرسی ازدواج در بین زنان ایران در دوره مورد مطالعه کاهش یافته است. کاهش در سرعت ازدواج را می توان نشانه ای از تاخیر در ازدواج محسوب کرد.

جدول شماره 3: سرعت ازدواج در گروه های سنی 10 تا 30 سال  از سرشماری 1365 تا 1385 (در هزار)

استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

 

با توجه به اینکه شانس ازدواج در سنین 50 سالگی به حداقل می رسد، جمعیت شناسان سن 50 سالگی را سن تجرد قطعی می دانند، در اینجا ما برای سنجش تجرد قطعی دو گروه سنی 49-45 و 54-50 سال  را  در نظر گرفته و به محاسبه تجرد قطعی برای سالهای مورد مطالعه پرداخته ایم. تجرد قطعی از سال 1365 تا سال 1375 یک روند کاهشی و دو مرتبه در سال 1385 یک روند افزایشی داشته است. نکته قابل ملاحظه در این مبحث، کمتر بودن تجرد قطعی در نواحی روستایی نسبت به نواحی شهری در هر سه دوره مورد بررسی است که تاثیر بیشتر آموزه های دینی در جامعه روستایی در مقایسه با جامعه شهری و امکان بیشتر کنترل اجتماعی می توانند از جمله عواملی باشند که امکان تجرد در جامعه روستایی را پایین آورده است. در مقابل در جوامع شهری که کنترل اجتماعی ضعیف­تر و آزادی اختیار و فردگرایی بیشتر است این امکان را بوجود آورده که نسبت تجرد بیشتر باشد.

جدول شماره 4: مقایسه نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده در گروه های سنی 45 تا 54 سال در سرشماری  1365، 1375 و 1385

استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

           

شیوع و عمومیت ازدواج به فراوانی نهایی جمعیت ازدواج کرده اطلاق می شود. فراوانی نهایی برای یک واقعه غیر قابل تکرار و حتمی (مرگ ومیر) برابر یک است. اما برای واقعه ای قابل تکرار مثل ازدواج که فرد می تواند بدلخواه آنرا تجربه کند عملاً کمتر از یک است.

نقطه مقابل تجرد قطعی، عمومیت ازدواج است بدین معنی که اگر در جامعه ای عمومیت ازدواج بالا باشد یعنی تجرد قطعی در آن جامعه کمتر است. رواج و عمومیت ازدواج (که نسبت افراد ازدواج کرده تا سن 50 سالگی) در میان زنان در سه مقطع سرشماری به صورت محسوس بالا و در حدود 98 درصد و بیشتر بوده است، یعنی اکثریت قریب به اتفاق زنان کشور تا سن 50 سالگی حداقل یکبار ازدواج می کنند.

همانند تجرد قطعی، عمومیت ازدواج نیز در بین جامعه شهری و روستایی کشور تفاوت دارد و عمومیت ازدواج همواره در جوامع روستایی کشور بالاتر از جوامع شهری بوده است که علت آن می تواند همان عواملی باشد که در بحث تجرد قطعی مطرح شد. عوامل فرهنگي- مذهبي حاكم بر روابط اجتماعي، مهمترين علت عموميت ازدواج زنان در جامعه ایران است.

جدول شماره 5: مقایسه نسبت زنان ازدواج کرده (درصد) در سرشماری 1365 ، 1375 و 1385

استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

 

یکی از شاخص های دیگر  نشان دهنده الگوی سن در ازدواج، محاسبه میانگین سن در اولین ازدواج (Singulate Mean Age At First Marriage) یا میانگین سالهای تجرد SMAM است. میانگین سن ازدواج یکی از شاخص های گرایش مرکزی در توزیع سنی ازدواج هاست. این شاخص در واقع نشان می دهد که توزیع سنی فراوانی واقعه ازدواج به کدام سن متمایل است و شاخص بسیار گویایی برای تحلیل روند و تغییرات وقوع ازدواج برای جمعیت هاست. يكي از جمعيت‌شناسان به نام هاينال روشي را براي محاسبه ميانگين سن در نخستين ازدواج با استفاده از نسبت تجرد به دست آورده است. اساس روش هاينال بر استفاده از نسبت تجرد براي محاسبه ميانگين سن ازدواج است. در اين روش محاسبه مي‌شود كه يك فرد به طور متوسط تا چه سني مجرد است كه در واقع اين سن همان ميانگين سن در نخستين ازدواج است.

 در اینجا برای محاسبه میانگین سن ازدواج از فرمولی که توسط هاینال ارائه شده، استفاده می شود (1953: 130)

که در آن Si نسبت مجردین یا افراد هرگز ازدواج نکرده، عبارت  مجموع نفر سالهای عمر شده در وضعیت تجرد،  کل سالهای سپری شده در وضعیت تجرد و  نسبت نهایی افرادی است که تا 50 سالگی حداقل یکبار ازدواج نکرده اند.

محاسبه SMAM یا متوسط سن در اولین ازدواج مستلزم داده هایی درباره نسبت افراد هرگز ازدواج نکرده بر حسب سن، معمولاً گروههای سنی 5 ساله، در طول دامنه ئ سنی ای از پایین ترین سنی که در آن ازدواج صورت می گیرد تا سنی که بعد از آن ازدواج های بار اول بندرت صورت می گیرد می باشد. این دامنه سنی معمولاً از 15 تا 50 سالگی است ولی محـدوده های دیـگری را نیز می تـوان بکار بـرد. SMAM را می توان به عنوان متوسط شمار سالهای عمر شده در حالت تجرد توسط کسانی که قبل از سن 50 سالگی ازدواج می کنند تعریف کرد.

براي محاسبه ميانگين سن در اولین ازدواج، ابتدا بايد نسبت تجرد در گروه‌هاي سني به تفكيك جنس محاسبه شود.

میانگین سن زنان در اولین ازدواج که در سرشماری 1335 برابر 19 سال بوده در سرشماری 1365 به 99/19 سال، در سرشماری 1375 به 28/22 سال و در سرشماری 1385 به 8/23 سال افزایش یافته است.

 همانطورکه در جدول شماره 6  مشاهده می شود در طی دوره مورد بررسی همواره بر میانگین سن زنان در اولین ازدواج افزوده شده است و از 9/19 در سال 1365 به 28/22 سال در سرشماری 1375 و 8/23 سال در سرشماری 1385 افزایش یافته است.

جدول شماره 6: میانگین سن زنان در ازدواج اول به روش هاینال در دوره 85-1335

سال

میانگین سن زنان در اولین ازدواج[2]

1335

19

1345

4/18

1355

7/19

1365

9/19

1370

21

1375

4/22

1385

2/23

     استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1335، 1345، 1355، 1365، 1375 و 1385

 

وقتی که الگوی سنی ازدواج سریعاً در حال تغییر است، SMAM نباید مستقیماً از داده های نسبت مجردین بر حسب سن در یک بررسی یا سرشماری محاسبه شود. برای انجام این برآورد لازم است نسبت ها برای نسل های فرضی بین دو سرشماری محاسبه و بر اساس آن میانگین سن در ازدواج اول محاسبه شود (ملل متحد، 1983: 227).

که نحوه محاسبه SMAM برای نسلهای فرضی از طریق فرمول زیر بیان می شود. (همان:  227 و کوششی 1385: 120).

همانطـور که در جدول شماره7  مشـاهده می شـود، میانگیـن سن در ازدواج اول برای نسـل فرضـی زنان سالهای 75-1365 برابر 79/21 سال و برای نسل فرضی زنان سالهای 85-1375 برابر 67/22 سال بدست آمده است.


جدول شماره 7: محاسبه میانگین سن ازدواج اول برای نسل فرضی زنان کشور

گروه های سنی

نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده

نسل های فرضی 1365-1375

نسل های فرضی 1375-1385

10-14ساله

0.95

0.97

15-19ساله

0.73

0.82

20-24ساله

0.4

0.44

25-29ساله

0.17

0.19

30-34ساله

0.1

0.09

35-39ساله

0.06

0.05

40-44ساله

0.04

0.03

45-49ساله

0.03

0.02

50-54ساله

0.02

0.01

2.50

2.62

12.5

13.081

22.5

23.081

0.03

0.02

1.25

0.756125

0.98

0.98

21.25

22.32

SMAM

21.79

22.67

استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

 

میانگین سن در اولین ازدواج در بین زنان مناطق شهری و روستایی متفاوت از یکدیگر می باشد و میانگین سن ازدواج زنان شهری تا اندازه ای بیشتر از زنان روستایی است. شهرنشينى و آداب و رسوم خاص جوامع شهرى (شهرهاى بزرگ) بر سن ازدواج اثر مى گذارد. معمولاً سن ازدواج در بين زنان شهر و روستا به دليل ويژگيهاى خاص جوامع شهرى و روستايى متفاوت بوده و در روستاها پايين­تر است. بعلاوه ويژگيهاى خاص جوامع شهرى مانند: دسترسى به تفريحات بسيار متنوع و سرگرميهاى گوناگون، برخوردارى از امكانات رفاهى، آموزشى و امكانات ديگرى كه بخصوص در شهرها در اختيار افراد قرار دارد و نيز نوع فرهنگ حاكم بر مناطق شهرى كه با فرهنگ حاكم بر مناطق روستايى متفاوت است، بر سن ازدواج اثرگذار هستند. نسبت تجرد و همچنین میانگین سن ازدواج زنان در مناطق شهری و روستایی در طول دوره 85-1365 به هم نزدیک شده است و شاهد یک نوع همگرایی در الگوی سن ازدواج زنان در مناطق شهری و روستایی هستیم. 

نسبت تجرد در بین زنان باسواد و بیسواد 10 سال و بیشتر کشور تفاوت قابل ملاحظه ای دارد. در طول دوره مورد بررسی میزان پیشرسی ازدواج همواره در بین زنان بیسواد بسیار بیشتر از زنان باسواد بوده است و همچنین و میزان تجرد قطعی در بین زنان بیسواد بسیار کمتر از زنان باسواد است، بنابراین عمومیت ازدواج در بین زنان باسواد کمتر از زنان بیسواد است. با توجه به این شاخص ها می توان گفت که سواد یک متغیر تاثیر گذار در افزایش سن ازدواج و تاخیر آن به سنین بالاتر است و تا حدی نیز در آینده می تواند باعث تجرد قطعی بیشتر زنان شود.  

مشارکت زنان در نیروی کار را نیز می توان از عوامل موثر بر سن ازدواج و زناشویی دانست، به گونه ای که میزان اشتغال در بین زنان بدون همسر (بیوه و مطلقه) و هرگز ازدواج نکرده در طول دوره مورد بحث همواره بیشتر از نرخ اشتغال زنان دارای همسر بوده است و این میزان در سرشماری 1385 نسبت به 20 سال گذشته افزایش نسبی را نشان می دهد. اما بعلت عدم وجود داده های لازم برای بررسی رابطه و آزمون وضعیت فعالیت و اشتغال زنان و وضعیت زناشویی بر حسب سن یا گروه های سنی، آزمون این فرضیه امکان پذیر نشد.

به منظور بررسی عدم تعادل در تعداد دختران و پسرانی (مردان و زنان) که در سنین ازدواج قرار دارند و تاثیر آن بر الگوی سنی ازدواج زنان از شاخص کمکی نسبت جنسی ازدواج (Marriage Sex Ratio) استفاده می کنیم. در واقع همان شاخص نسبت جنسی است که در اینجا برای افراد در سن ازدواج بکار می رود.

که در این شاخص نسبت جنسی ازدواج، M تعداد مردان x ساله، و F تعداد زنان x-n ساله است. متغیر n نشان دهنده متوسط اختلاف سن مردان و زنان در هنگام ازدواج است.

برای بدست آوردن برآوردی از این متغیر، ابتدا متوسط سن در اولین ازدواج برای مردان و زنان بطور جداگانه محاسبه شده و سپس اختلاف بین آنها، متوسط سن زن و شوهر در هنگام ازدواج را مشخص می کند. با فرض اینکه متوسط اختلاف سن ازدواج مردان و زنان در هنگام ازدواج برابر با 3 سال (و ثابت) باشد، بر اساس اطلاعات موجود در جدول شماره 8 شاخص نسبت جنسی ازدواج به صورت نسبت تعداد پسران هر رده سنی به تعداد دخترانی که در سه رده سنی پایین تر قرار دارند، محاسبه می شود.

نمودار شماره2 نیز حاکی از این است که نسبت جنسی ازدواج در سنین 19 تا 31 سال پایین­تر از 100 است و کمترین نسبت جنسی ازدواج مربوط به زنان 25 و 26 سال است که در مقابل تعداد 100 دختر در این سنین تعداد 81 پسر وجود دارد. این شاخص بوضوح کمتر بودن تعداد پسران در سنین ازدواج نسبت به تعداد دخترانی که در سنین ازدواج هستند را نشان می دهد. بنابراین اگر تمامی پسرانی که به سنین ازدواج می رسند، اقدام به ازدواج کنند، تعدادی از دختران، به صورت مازاد، مجرد باقی می مانند و این وضعیت می تواند در آینده بر عکس شود. بنابراین این عامل (فاصله سنی زوجین) می تواند بعنوان یک عامل موثر در به تاخیر افتادن ازدواج و افزایش سن ازدواج زنان و تا حدود زیادی به تجرد قطعی زنان منجر شود.

 

 

 

جدول شماره 8: فاصله سنی زوجین در سرشماریهای 1365، 1375 و 1385

استنتاج بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن؛ مرکز آمار ایران؛ 1365، 1375 و 1385

 

              نمودار شماره2: تعداد مردان و زنان در سن ازدواج و نسبت جنسی ازدواج در سرشماری 1385

 

 

بر اساس داده های سرشماری 1365 در بین 24 استان کشور در این سال بالاترین میزان سن ازدواج زنان مربوط به استان گیلان با 57/20 سال بوده است و استانهای تهران و سمنان به ترتیب با میانگین سن ازدواج زنان برابر 25/20 و 72/19 در رتبه دو و سوم قرار داشتند. پایین ترین میانگین سن ازدواج زنان در این سال مربوط به استان کهکیلویه و بویر احمد با 01/17 سال در رتبه 24 بوده است و استانهای سیستان و بلوچستان با 37/17 سال در رتبه 23، یزد با 68/17 سال در رتبه 22، لرستان با 81/17 در رتبه 21 و  همدان با 90/17 در رتبه 20 قرار داشتند.

بر اساس داده های سرشماری 1375 در بین 26 استان کشور در این سال بالاترین میزان سن ازدواج زنان مربوط به استان گیلان با 27/21 سال بوده است و استانهای آذربایجان شرقی و بوشهر به ترتیب با میانگین سن ازدواج زنان برابر 55/20 و 45/20 در رتبه دو و سوم قرار داشتند. پایین ترین میانگین سن ازدواج زنان در این سال مربوط به استان سیستان و بلوچستان با 42/18 سال در رتبه 26 بوده است و استانهای یزد با  86/18 سال در رتبه 25 و قم با  19 سال در رتبه 24 قرار داشتند.

بر اساس داده های سرشماری 1385 در بین 30 استان کشور در این سال بالاترین میزان سن ازدواج زنان مربوط به استان ایلام با 09/26 سال بوده است و استانهای کرمانشاه و بوشهر به ترتیب با میانگین سن ازدواج زنان برابر 41/25 و 08/25 در رتبه دو و سوم قرار داشتند. پایین­ترین میانگین سن ازدواج زنان در این سال مربوط به استان یزد با 22/22 سال در رتبه 30 بوده است و استانهای سیستان و بلوچستان با 28/22 سال در رتبه 29 و قم با 41/22 سال در رتبه 28 قرار داشتند.

از سال 1365 تا 1385 بیشترین میزان افزایش میانگین سن ازدواج زنان مربوط به استانهای کهگیلویه و بویراحمد با 46 درصد افزایش، ایلام با 44 درصد افزایش و لرستان با 39 درصد افزایش است و کمترین میزان افزایش در سن ازدواج زنان مربوط به استانهای تهران، سمنان و گیلان با 20 درصد افزایش می باشد که در سال 1365 این سه استان دارای بالاترین میانگین سن ازدواج زنان بودند.

بنابراین در طول دوره مورد بررسی اولاً در تمامی استانها میانگین سن ازدواج زنان افزایش یافته و ثانیاً یک نوع همگرایی نیز در میانگین سن ازدواج زنان در بین استانهای کشور دیده می شود.


جدول شمار9: میانگین سن زنان در اولین ازدواج به روش هاینال در استانهای کشور در سرشماری های 1365، 1375 و 1385

استان

میانگین سن زنان

 در ازدواج اول

درصد افزایش از 1365تا 1385

رتبه در سال 1365

رتبه در

 سال 1375

رتبه در

 سال 1385

1365

1375

1385

کل کشور

19.99

22.28

23.8

19.06

 

 

 

كهگيلويه و بوير احمد

17.01

19.41

24.8

45.80

24

21

7

ايلام

18.05

20.16

26.09

44.54

17

8

1

لرستان

17.81

19.95

24.91

39.87

21

13

5

زنجان

18.04

20.14

24

33.04

18

9

13

خوزستان

18.86

19.7

24.95

32.29

10

16

4

همدان

17.9

19.46

23.63

32.01

20

19

20

بوشهر

19.1

20.45

25.08

31.31

7

3

3

كرمانشاه

19.43

19.93

25.41

30.78

6

14

2

هرمزگان

17.92

19.14

23.4

30.58

19

23

25

فارس

19.04

19.82

24.85

30.51

9

15

6

كرمان

18.7

19.96

24.26

29.73

12

12

9

آذربايجان شرقى

18.65

20.55

23.97

28.53

13

2

15

سيستان و بلوچستان

17.37

18.42

22.28

28.27

23

26

29

مركزى

18.76

20.2

23.98

27.83

11

7

14

اصفهان

18.36

19.52

23.42

27.56

15

18

23

كردستان

18.59

19.57

23.53

26.57

14

17

22

چهارمحال و بختيارى

19.1

19.41

24.02

25.76

8

20

12

يزد

17.68

18.86

22.22

25.68

22

25

30

خراسان رضوى

18.09

19.36

22.47

24.21

16

22

27

مازندران

19.56

20.22

23.82

21.78

5

6

17


مطالب مشابه :


پیشینه سرشماری در ایران

پیشینه سرشماری در ایران. ناهید بابایی. کارشناس ارشد جمعیت شناسی سرشماری جمعیت در ایران تا




علم جمعیت شناسی

در لغتنامه جمعیت شناسی که بخش جمعیت داده و از این لحاظ سرشماری و جمعیت شناسی را از قید




در مورد جمعیت ‌شناسی (Demography)

جمعیتشناسی در لغت از ریشۀ شماره و تعداد جمعیت و آمارهایی كه در سرشماری با روش




اعلام جزئیات نتایج سرشماری 1390 از زیان رئیس مرکز آمار ایران

وبلاگی در زمینه جمعیت شناسی بزرگ‌ترین استان از لحاظ جمعیتی در سرشماری، تهران




برخی اصطلاحات مهم در زمینه آماری و جمعیتی

برای مثال، جمعیت شهری که در سرشماری 2437890 از جمله مفاهیم بسیار مهم در جمعیت شناسی و




گزیده‌ی نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390

مطالعات جمعیتی. وبلاگی در زمینه جمعیت شناسی، آمار و روشهای تحقیق و دیگر زمینه های مرتبط




بررسی الگوی سنی ازدواج زنان کشور طی دوره 85-1365

از این جنبه است که مطالعه ازدواج و تحلیل وضعیت زناشویی زنان در جمعیت شناسی در سرشماری




اصلاحات ارضی تاثیر چندانی در مهاجرت به شهرها نداشت، گفتگویی با دکتر حبیب الله زنجانی

وبلاگی در زمینه جمعیت شناسی، آمار و روشهای تحقیق و زمینه های مرتبط در سرشماری‌ها تعداد




پنجره جمعیتی و اشتغال زنان

جمعیت شناسی در آستانه سرشماری 1385وارد دریچه که نیمی از جمعیت در سنین فعالت




برچسب :