سفر2 (سفربه اصفهان)

بعداز اون سفری ک شرحش رفت تا عروسی برادر شوهرم وحید که در تهران بود تقریبا یادم نمیاد جایی رفته باشیم  البته در اون سالها سعید  کاری در مرز بازرگان گرفته بود واونجا خونه ای داشت وچون شهر مرزی بود تلوزیون کشورهای همجوار رو میگرفتن وگاهی مارو هم میبرد که فیضی ببریم ویکی دوروز میموندیم وبرمیگشتیم سعید هم از تنهایی در میومد

اما عروسی وحید که سال 65 بود نزدیک 30 نفر از شهرمون رفتیم تهران ..... جزییات این عروسی را بعدا مبنویسم

شهریر سال  67بود ملکه وهمسر گرامی یک هتل مجانی در تهران پیدا کرده بودن ودو هفته ای میشد که در تهران اتراق کرده بودن از این طرف ما هم تصمیم داشتیم بریم برای اولین بار اصفهان را ببینیم  وراستش من خوشحال بودم که ملکه تشریف نداره تا آویزونمون بشه با خوشحالی آماده شدیم ووسایل لازم رابرداشتیم وحرکت کردیم

اون موقع من دوتا دختر داشتم ویک پیکان تروتمیز داشتیم که برای اون موقع خوب بود وکلاس داشت من پشت ماشینو مثل یک اتاقک کرده بودم تا بچه ها راحت بازی کنن آخه بچه های من عاشق خاله بازی بودن وسایل پخت وپز هم بر داشته بودم که بچه ها زیاد غذای بیرون نخورن بعداز حرکت دیدم سعید راه تهرانو پیش گرفته ........ گفتم چرا از این راه میری اینجوری که خیلی دور میشه! گفت :عیب نداره یکی دو روز تو تهران میگردیم با مامانم اینا بعد میریماصفهان !دیگه کله ام سوت کشید

اینم بگم که از اون مسافرت اول ما به این طرف همش مادره میگفت سعید من نذر داشتم که تو از دانشگاه قبول بشی ...بعد تو منو ببری مشهد اونجا برای مقبره اباصلت پول بدم  نمیدونم قبلا چرا یادش نبود

دیگه خوشی من وبچه هام همون روز اول  بود تاشبش که برسیم تهران .... بچه ها پشت ماشین بازی میکردن  خوشحال بودن ...ظهر هم  یه جایی نگه داشت سریع  ناهار حاضر کردم وشب رسیدیم تهران ....شام برادر شوهرم همه رو برد بیرون ....جمعه را هم با هم گشتیم وملکه از همون اول میگفت که برای شنبه بلیط دارن برگردن شهرمون من هر جوری بود تحملش میکردم به امید اینکه شنبه از هم جدا میشیم شب جمعه ملکه بی مقدمه وبا حالت گریه مانندی به جاری گفت نسترن شما هم با  اینا برید اصفهان دیگه  اونم با تعجب گفت چراااااااااا؟گفت خوب ماشینشون برا دو نفر جای اضافی داره دیگه اونم خدا پدرشوبیامرزه گفت نه من از مزاحمت خوشم نمیاد

بعد یه دفعه از اون گریه های تمساحی سر داداینجوری وبا صدای بلندهمه چشما برگشت بطرفش ..خانواده جاری هم انصافا آدمای اروم وباکلاسی هستن واز این حرکت شوکه شده بودن وعلت را جویا شدن فرمودن به این رشید آقا میگم ببر بلیط ها را پس بده من فردا سریال اوشین را از دست ندم  قبول نمیکنه

همه متفق القول گفتن  چه کاریه!!  رشید آقا یه روز هم بمونید دیگهاین در حالی بود که بیش از دو هفته از اقامتشون در تهران میگذشت وبرادر شوهرم بنحوی داماد سر خانه بود

قدم اول برداشته شد بلیط ها پس داده شد بدون اینکه یرای یکشنبه بلیط دیگری گرفته شود من دیگه تکلیفمو فهمیده بودم  اگه عقل الانمو داشتم از همونجا بلیط میگرفتم برمیگشتم شهرمون  چون آدمی که با دو تا بچه کوچک خونه گرم ونرمشو ول میکنه  کلی هم هزینه میکنه میره مسافرت میخواد یک تمدیداعصابی بکنه  اگه عامل فتنه وبلا را هم همراه خودت ببری که دیگه فایده ای نداره

به هر حال شنبه باتفاق اوشین را رویت کردیم وآخر شب فرمودن که اصلا خدا را خوش نمیاد ماشین شما برای دو نفر جا داشته باشه وما در حسرت زیارت نصف جهان بسوزیم تازه فرمودن که سعید تو یک مشهد به من بدهکاری اینو میذارم به پای اون ومن با دها ن باز ودو تا شاخ برسرم هاج وواج مونده بودم که شوهر گرامیشون فرمودن زن من پول ندارماااااااااااااا اونم به راحتی حل شد گفتن از سعید قرض بگیر ....سعید هم گفت :این چه حرفیه مهمون من !!!!!!!!!!!!وهمه چیز بخوبی وخوشی حل شد

وکسی نپرسید زرین خانم نظر شما چیه؟   فقط جاری بود که با حالت ترحم  وبا تعجب منو زیر نظر داشت وصبح آن روز آبی پشت سرمون ریختن ومارا راهی کردن   فقط یک بار مرتیکه اون اول به من تعارف کرد که تو بشین جلو منم میدونستم که تعارف الکیه رفتم با دوتا بچه وانتر خانم نشستم پشت در حالی که یه ذره ادب هم نداره که جمع وجور بشینه نصف صندلی رو اون اشغال میکرد ونصفش من وبچه هام مینشستیم  یک هفته در اصفهان موندیم اونا مثل عروس ودامادی که به ماه عسل اومده باشن با هزینه ما وتا کید براینکه بهترین هتل باشه هاااااااا

بهترین غذاخوری باشه هااااااامیخوردن و میگشتن وصبح تا من با دوتا بچه حاضر بشم اونا قبل از صبحانه میرفتن یه دور میگشتن وتا ما میگفتیم بریم فلان جا میگفن ما صب رفتیم دیم جالب نیست ویک جای دیگه رو پیشنهاد میدادن .............بعد حالا عجله داشتن که زود برگردن چون فصل برداشت محصول بود وباغشون مونده بود از اونطرف هم هروقت زنگ میزدیم میگفتن سوری مریضه ودیگه بیشتر از این نمیتونه به بچه های این سرویس بده

سعید گفت حالا که اینجوریه شما با اتوبوس برید شهرمون ما میخواهیم بریم شیراز تا اینو شنیدن همه مشکلاتشون یادشون رفت وگفتن نه دیگه زشته اونوقت ما یشیم رفیق نیمه راه هر جا شما برید ماهم هستیم

سعید هم نمیدونم بخاطر هزینش یا هر چی تصمیم به برگشتن گرفت

توراه برگشت هم یک شب در همدان موندیم که من خیلی دوست داشتم ارامگاه ابن سینا برم  مرتیکه گفت ااصلا جای خوبی نیست من سال 1347 دیده ام

ببخشید مثل اینکه طولانی شد میخوام تویک قسمت تمومش کنم

تواصفهان یه بار سعبدو مادش دعواش شد سراینکه مادره میگفت علاوه براینکه تو واسه سوری وبقیه سوغاتی میگیری باید یکی هم عوض من بگیری سعید هم اونهم خرج کرده سر این لج میکرد ونمیخرید

یک چیز دیگه هم اینکه چون بجه های من بد غذا هستن من مجبور بودم براشون چیزهایی میان وعده بگیرم که خانم اونو بهانه کرده بود وپشت سرمون حرف زده بود

بعدش هم اینکه وقتی ما به شهر خودمون رسیدیم یه راست رفتیم باغ اینا وموقع برداشتن وسایل نمیدونم به عمد یا سهوا یکی از چمدونای ما پیش اینا میمونه وبازش میکنن وسوغاتی هاییراکه ما پولشو داده بودیم تقسیم میکنن .............  سه تا سینی  صنایع دستی من برای خودم ومادرم ومادر بزرگم گرفته بودم که اونا را هم یکیشو میده به دخترش ویکی خودش برمیداره ولطف میکنه یکی هم برای من کنار میذاره   توضیحا اینکه برای اونا هم صنایع دستی گرفته بود ولی با انتخاب خودش..وحتی پولی هم داده بود که هرچی خواست بخره ولی دلش نیومد دوتا سینی ارزون قیمت مال مادرم باشه

دیگه خیلی به سعید برخوردو از دستشون شاکی شد ودوباره دعوا راه افتاد اینم عوض دستت درد نکنه
 


مطالب مشابه :


معرفی کالای ایرانی: "تاتی رو" برای راه رفتن کودک به جای روروئک

معرفی کالای ایرانی: سرویس غذاخوری چینی زرین. ساعت 16:49 | | شبکه های زیر مجموعه میبدما :: شهرک




اروپایی ها طالب چینی ایرانی

شرکت چینی زرین ایران تاکنون ظرف غذاخوری از هر چه بهتر سرویس به میهمان خود




چینی قصاعی نطنز.... نامی به بزرگی تاریخ نطنز

شرکت چینی زرین ایران تاکنون ظرف غذاخوری از هر چه بهتر سرویس به میهمان خود




به خرید - نکات مهم در انتخاب لوازم خانگی

وبگاه سرای زرین نمایندگی رسمی ۴-نکات انتخاب ظروف/سرویس نکات مهم در خرید ظروف غذاخوری.




تاریخچه هنرستان کشاورزی ابو علی سینای ویهج شهرستان قروه

هنرستان کشاورزی خوشه های زرین 1-تاسیس سرویس غذاخوری وامکانات شبانه روزی برای هنرجویان




سفر2 (سفربه اصفهان)

عروس دهه شصت - سفر2 (سفربه اصفهان) - - عروس دهه شصت




نمونه کارهای صنوف مرتبط با امور ساختمانی(24نمونه)

سالن غذاخوری. سرویس دستشویی حمام ربیع زرین. زانکو. برچسب




برچسب :