تاسیس دانشگاه تهران

فکر تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۰۵ خورشیدی توسط دکتر سنک نماینده مجلس نخستین بار پدیدار شد. در نامه‌ای به وزیر معارف درباره اقدام به تاسیس دانشگاه، دکتر سید محمد تدین پاسخ داد: راجع به اونیورسیته که آن را می‌توانیم دارالعلوم بگوییم کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدمات آن هستم. نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید ۸۰ تا ۱۰۰ هزار ذرع مربع وسعت داشته باشد، بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون در آنجا تاسیس گردد.[۱]

وزیر دربار وقت، عبدالحسین تیمورتاش، از طرف رضا شاه، دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) را مامور کرد تا در سال ۱۳۱۰ خورشیدی به ایالات متحده آمریکا سفر کرده و پس از مطالعه در «تاسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تاسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم نماید.[۲] در همین جریانست که برخی منابع، زحمات اولیه تاسیس دانشگاه تهران را به وی نسبت داده‌اند.[۳]

تأسیس

کلیات طرح تاسیس دانشگاه تهران از سال ۱۳۰۷ توسط محمود حسابی به وزیر فرهنگ وقت آقای حکمت پیشنهاد شد. طرح تفصیلی تاسیس دانشگاه تهران نیز در سال ۱۳۱۰ تهیه و به وزیر فرهنگ تقدیم شد و با تلاش‌های دکتر حسابی و مذاکرات وی با نمایندگان مجلس، این طرح در سال ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی رفت و در سال ۱۳۱۳ از تصویب مجلس گذشت.[۴]

دربارهٔ این پیشنهاد، علی اصغر حکمت وزیر معارف و مسئول اجرای طرح تأسیس دانشگاه تهران و نخستین رئیس این دانشگاه، در کتاب خاطراتش چنین نوشته است [۵][پیوند مرده]:

در یکی از شب‌های فرخنده اواخر بهمن ۱۳۱۲ جلسة هیأت وزرا در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شده بود. سخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عمارات و قصور زیبای جدید در میان آمد. مرحوم فروغی (ذکاءالملک) رئیس‌الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک گفت دیگر وزیران نیز هریک به تحسین و تمجید زبان گشوده بودند. نوبت به بنده نگارنده رسید که به سمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم. گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عظمت پایتخت البته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عمارت مخصوص “اونیورسیته“ (دانشگاه) ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب باشد. شاه بعد از اندک تأملی یک کلمه گفتند «بسیار خوب آن‌را بسازید». در جلسه بعدِ هیأت وزرا در آغاز به‌وزیر مالیه مرحوم علی‌اکبر داور، رو نموده و فرمودند در بودجه سال آینده مبلغ ۲۵۰٬۰۰۰ تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که به مصرف ساختمان مدرسه برسانند. چند روز بعد که بودجه سال نو تدوین و تنظیم شد و به تصویب رسید وزیر مالیه اضافه براعتبار مقرر سال قبل مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فصل مخصوص گنجانیده و قبل از نوروز ۱۳۱۳ به تصویب رسید و به‌وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مأمور و مکلف شدم که ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.

علی اصغر حکمت بی درنگ دست به کار شد و جستجو برای مکان یابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چیره دست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز کرد. آنان پس از جستجوی بسیار در میان ابنیه، باغها و زمینهای فراوان آن روز اطراف تهران باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند.

علی اصغر حکمت نوشته است[۶]:

از جمله زمین‌هایی که عرضه شد در بهجت‌آباد بود که آن وقت در اطراف باغ معروف آن عمارات و خانه‌هایی بنا شده بود. مهندس وزارت معارف آندره‌گدار آن را نپسندید و کمی عرصه و قلت وسعت آن را خاطر نشان ساخت. مالکین اراضی بهجت‌آباد که از این جانب مایوس شدند در نزد وزیر مالیه کوشش کرده و خاطر آن مرحوم را بر رجحان زمین خود جلب کردند. یکی از شب‌های فروردین ماه همان سال که پیشنهاد دو زمین جلالیه و بهجت‌آباد مطرح شد مرحوم داور، رجحان بهجت‌آباد را قویاً پشتیبانی می‌کرد و بالاخره اخذ رأی به عمل آمد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم. در این اثنا شاه به جلسه وزرا ورود فرمودند. پس از اندکی به رسم معمول از مرحوم فروغی نخست وزیر سئوال کردند (چه می‌کردید؟) مرحوم فروغی عرض کرد «صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بود و دو محل پیشنهاد شده یک بهجت‌آباد و دیگری جلالیه» شاه بعد از اندک تأملی فرمودید «باغ جلالیه را انتخاب کنید. بهجت‌آباد شایسته نیست. عرصه آن کم و اراضی آن سیل‌گیر است. من همه این نواحی را با اسب گردش کرده و دیده‌ام» مطلب تمام شد و من مشغول به کار شدم.

تصویب مجلس و افتتاح رسمی

دکتر مهدی خزعلی به هنگام ضمن شرح خاطره دیدارش با دکتر حسابی، از وی چنین نقل می کند: جهت تاسیس دانشگاه تهران با وساطت یکی از دوستان وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم، پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟» من عرض کردم: «دکتر و مهندس‌ها که برای تحصیل به فرنگ می روند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است.»

متاثر از کوته فکری وزیر معارف از دفتر وزیر خارج شدم، دوستی که آزردگی مرا دید برای تسلی خاطر گفت من می توانم از رضا شاه برایت وقت ملاقات بگیرم. وقت ملاقات با رضا شاه تعیین شد، برای او طرح تاسیس دانشگاه تهران را شرح دادم، و شاه پرسید «که چه شود؟» عرض کردم، به جای آنکه جوانان ما به فرنگ بروند در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم و رضا شاه باز پرسید «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جاده‌ها و راه آهن را آلمان‌ها می سازند مهندسین خودمان بسازند و ...» شاه بسیار استقبال کرد و گفت بروید طرحتان را بنویسید به مجلس می گویم رای بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه کردم. فردای آن روز از دربار به در خانه‌ام آمدند، تعجب کردم که با من چه کار دارند، دیدم یکصد هزار تومان پول فرستاده‌اند که اعلیحضرت فرموده‌اند، کارتان را شروع کنید و طرح تان را نیز بنویسید. این همان مبلغ خرید زمین دانشگاه تهران بود و کار ساخت و ساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد.[۷]

سرانجام با پیگیری دکتر عیسی صدیق، دکتر علی‌اصغر حکمت، دکتر محمود حسابی و دیگران، طرح ایجاد دانشگاه تهران در هشتم خرداد ماه ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

در ۱۵ بهمن ماه همان سال بود که کلنگ تاسیس دانشگاه تهران توسط رضاشاه در زمینهای پردیس جلالیه تهران (در جنوب پارک لاله کنونی) به زمین زده شد و در جمعه ۲۴ اسفند رسماً دانشگاه تهران تاسیس گشت.[۸]

نخستین شورا

دانشگاه تهران زیر نظر شورایی کار خود را آغاز کرد که اعضای آن عبارت بودند از[۹]:

  • لقمان الدوله، دکتر امیر اعلم (از دانشکده طب)
  • عیسی صدیق، دکتر علی اکبر سیاسی (از دانشکده ادبیات)
  • میرزا غلامحسین خان رهنما (از دانشکده علوم)
  • حاج سید نصرالله تقوی، بدیع الزمان فروزانفر (از دانشکده علوم منقول و معقول)
  • دکتر محمود حسابی (از دانشکده فنی)
  • دکتر ولی خان نصر (پدر سید حسین نصر) (از وزارت معارف)

نقش دکتر محمود حسابی

در کتاب استاد عشق درخاطرات دکتر محمود حسابی اینگونه آمده است که بنا به پیشنهاد واصرار دکتر حسابی به وزیر فرهنگ وقت آقای حکمت وراضی کردن ایشان وقت ملاقات با رضا شاه گرفته شد وپس از نیم ساعت مذاکره وتوجیه رضاشاه توسط دکتر حسابی ایشان دستوردادند که آقای حکمت لایحه تاسیس دانشگاه تهران را به مجلس ببرند وپس از تهیه طرح تاسیس دانشگاه توسط دکتر حسابی از روی قوانین دانشگاه فرانسه ونروژ، پس از بحثهای فراوان در مجلس این لایحه رای آورد.[۱۰]

زمین دانشگاه و طراحی پردیس

باغ جلالیه در شمال تهران آنروز مابین قریه امیرآباد و خندق شمالی تهران قرار داشت. این باغ زیبا که پوشیده از درختان کهنسال مثمر و غیرمثمر بود، در حدود ۱۳۰۰ ه.ق در واپسین سالهای حکومت ناصرالدین شاه قاجار به فرمان شاهزاده‌ای به نام جلال الدوله بنا یافته و در آن روز در مالکیت تاجری به نام حاج رحیم آقای اتحادیه تبریزی بود.

به هر حال باغ جلالیه از قرار متری ۵ ریال و جمعاً به مبلغ ۱۰۰۰۰۰ تومان از این تاجر خریداری شد و آندره گدار به سرعت مامور تعیین حدود، نرده گذاری، طراحی و اجرای عملیات ساختمانی در آن شد.

دانشگاه تهران بر اساس موسسات آموزش عالی فرانسه الگوبرداری شد و حتی طراحان ساختمان‌های دانشگاه تهران مهندسین فرانسوی بودند، و دروس و برنامه‌های هنرکده (دانشکده هنرهای زیبای فعلی) دقیقاً بر اساس الگوی دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس طراحی گردید.

پردیس و بناهای این دانشگاه توسط معماران اروپایی رولاند دوبرول، ماکسیم سیرو، مارکوف، آلکساندر موزر، آندره گدارد، و محسن فروغی طراحی گردید.[۱۱]

نخستین ساختمان دانشگاه

تالار کالبدشکافی نخستین ساختمان دانشگاه بود. قرار شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی آغاز شـود. در اوایل اردیبهشت این ساختمان شروع شد.[نیازمند منبع] نقشه محل نگهداری اجساد در طبقه زیرزمین و تالارهای کالبدشکافی در دو طبقه و آمفی‌تئاتر ویژه آموزش‌های نظری به مرحله اجرا گذارده شد و تا اواخر دی‌ماه ۱۳۱۳ خاتمه پذیرفت. دکتر امیر اعلم که رئیس کرسی تشریح بود و دکتر ابوالقاسم بختیار جراح و معاون دانشکده پزشکی و دکتر بلر جراح بیمارستان آمریکایی تهران کوشش فراوان در این راه به خرج دادند. به نوشتهٔ حکمت، حتی برای اولین بار اجساد اموات بلاصاحب را مخفیانه دکتر بختیار از مریضخانه‌های دولتی تحویل گرفته و در اتوموبیل شخصی خود به تالار تشریح می‌آورد و در سالن زیرزمین در محفظه‌های مخصوص مملو از محلول ضدعفونی قرار می‌گرفت.[نیازمند منبع]

هم‌زمان با گشایش تالار کالبدشکافی، در پانزدهم بهمن ماه ۱۳۱۳ ه.خ. لوح یادبود تأسیس دانشگاه با حضور رضاشاه در محلی که اکنون پلکان جنوبی دانشکده پزشکی است در دل خاک به امانت گذاشته شد.

ادغام موسسات دیگر در دانشگاه تهران

دانشگاه تهران با ادغام کردن دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب[۱۲]، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی[۱۳]، مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمال الملکمدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران دایر گشت.[۱۴]

نقش موسسات آمریکایی

در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی ساختار درسی و پژوهشی دانشگاه رفته رفته به سمت الگوبرداری از سیستم دانشگاه‌های آمریکایی شروع به حرکت نمود[۱۵]: بطور نمونه دانشکده کشاورزی این دانشگاه به کمک دانشگاه یوتا توسعه و گسترش یافت.

اما نمونه‌های دیگری نیز می‌توان بر شمرد: در سال ۱۹۵۴ موسسه علوم اداری دانشگاه (دانشکده مدیریت کنونی[۱۶]) به کمک دانشگاه کالیفرنیا جنوبی و به ریاست دکتر هری مارلو از این دانشگاه آغاز به ارائه مدارج دکترا نمود. در سال ۱۹۵۸ موسسه روزنامه نگاری دانشگاه تهران به کمک دانشگاه ویرجینیا و دکتر جیمز ولارد آغاز به کار نمود. و دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا بود که در سال ۱۹۶۵ رشته دکترای بیماریهای سلولی (cytopathology) را راه اندازی نمود.

درميان موسسات و سازمان هاي وابسته به آموزش عالي کشور دانشگاه تهران  از هرحيث و از هر نظر از جايگاهي رفيع بهره مند است . در واقع  اگرمتغيرهايي چون سابقه و قدمت ، تدريس استادان بنام و بلند مرتبه ،تحصيل دانشجويان ممتاز، کثرت دانشجويان ، استادان و کارکنان ،ارزش مدارک تحصيلي در کشور و خارج از آن ، پيوند و تعامل با دستگاههاي اجرايي و موسسات و شرکت هاي صنعتى ، ادارى ، اجرايي  و...،داشتن کتابخانه ها و آزمايشگاه ها غني و مجهز، تعدد رشته ها و دانشکده هاو موسسات پيوسته و وابسته ، واقع شدن در پايتخت  و در مرکز شهر و... را ازمعيارهاي تعيين اعتبار و اهميت يک دانشگاه  برشماريم ، بىگمان دانشگاه تهران را بايد معتبرترين و مهم ترين  دانشگاه هاي کشور دانست . بي جهت نيست که از اين دانشگاه با تعبير((دانشگاه مادر))و((نمادآموزش عالى )) ياد شده است .
انديشه ايجاد مرکزي براي آموزش عالي در ايران و به تعبير ديگر دانشگاه ،نخستين بار با تاسيس دارالفنون در 1230 ه.ش . به  همت ميرزاتقي خان اميرکبير عملي گرديد. دارالفنون گرچه توسعه  نيافت اما تجربهمغتنمي پيش روي کساني که در آرزوى آشنايي ايرانيان  با دانش هاي جديد وپيشرفت هاي اروپائيان در صنعت ، اقتصاد، سياست  و... بوده اند، قرار داد. با عطف به اين تجربه در 1307 ه.ش پروفسور دکتر محمود حسابى پيشنهادراه اندازي مرکزي جامع همه  يا اغلب دانش ها را با وزير وقت فرهنگ ، دکترعلي اصغر حکمت ، در ميان نهاد.
در بهمن ماه سال 1312 شمسى، جلسه هيات دولت وقت تشکيل و در آن در موضوعآبادى تهران و زيبايى و شکوه ابينه، عمارات و کاخهاى زيباى آن سخن به ميانآمد. مرحوم فروغى که در آن روز رياست وزراء را برعهد داشت از يک سو و ديگروزيران از سوى ديگر زبان به تحسين و تمجيد شهر گشودند و برخى از آنان براىجلب رضايت شاه در اينمقال، عنان از کف بدادنداما دراين ميان مرحوم على اصغرحکمت کفيل وزارت معارف بى آنکه پيشرفتهاى پايتخت را ناديده انگارد با لحنىمحتاطانه چنين گفت:«البته که در آبادى و عظمت پايتخت شکى نيست » ولى تنهانقص آشکار آن اينست که «انيورسته»ندارد و حيف است که در اين شهر نوين ازاين حيث از ديگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». اين سخنان ارزشمند تاثير خودرا بر جاى نهاد و بى درنگ مقبول همگان افتاد از اين رو آنان با تخصيصبودجه اوليه اى به ميزان 250000 تومان بهوزارتمعارف اجازه دادند تا زمين مناسبى براى تاسيس دانشگاه بيابد و ساختمان آنرا در اسرع وقت پديد آورد. على اصغر حکمت بى درنگ دست به کار شد و جستجوبراى مکان يابى مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چيرهدست فرانسوى که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغازکرد. آنان پس از جستجوى بسيار در ميان ابنيه، باغها و زمينهاى فراوان آنروز اطراف تهران باغ جلاليه را براى احداث دانشگاه برگزيدن. در همين حالبر خلاف امروز که يافتن زمين مناسب در شهر تهران براى ايجاد دانشگاهى عظيمتقريباً ناممکن است، در آن روزها زمينهاى فراوانى وجود داشت که صاحبانآنها نه تنها در فروش آنها امساکى نداشتند بلکه براى واگذار به چنينمؤسساتى که مسلماً سود کلانى هم بدنبال داشت، سر و دست مى شکستند. از همينرو بود که گروهى از مالکين اراضى بهجت آبادباسوء استفاده هايى نظر وزير ماليه وقت را جلب کرده بودند که زمينهاى آنهارا براى تاسيس دانشگاه خريدارى نمايد. در حاليکه به نظر موسيو گدار عرصهآن زمينها تنگ و موقعيت آنها سيل گير بود و براى تاسيس دانشگاه به هيچ روىمناسب نبود. با اين همه مرحوم داور رجحان در جلسه هيات دولت به سختىبرخريد اراضى بهجت آباد پاى فشرد و نظر بيشتر اعضاء را جلب کرده و سرانجامدولتيان، بهجت آباد را برگزيدند. در همين حال که على اصغر حکمت دلشکسته ونااميد ناظر ماجرا بود، رضا شاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدرىخاص خود اوضاع را برهم زد و گفت:« باغ جلاليه را برگزينيد. بهجت آبادابداً شايسته نيست عرصه آن کم و اراضى آن سيل گير است. دولتيان در برابراين سخنان قاطع، زبان در کام کشيدند و احدى دم برنياورد.
باغ جلاليه در شمالتهران آنروز ما بين قريه اميرآباد و خندق شمالى تهران قرار داشت. اين باغزيبا که پوشيده از درختان کهنسال مثمر و غيرمثمر بود، در حدود 1300.قدر واپسين سالهاى حکومت ناصرالدين شاه قاجار به فرمان شاهزاده اى به نامجلال الدوله بنا يافته و در آن روز در مالکيت تاجرى ترک به نام حاج رحيمآقاى اتحاديه تبريزى بود. به هر حال باغ جلاليه از قرار مترى 5 ريال وجمعاً به مبلغ 100000 توامان از اين تاجر خريدارى شد و موسيو گدار به سرعتمامور تعيين حدود، نرده گذارى، طراحى و اجراى عمليات ساختمانى در آن شد. در همين حال پانزدهم بهمن ماه 1313. ش لوح يادبود تاسيس دانشگاه با حضورمقامات دولتى در محلى که اکنون پلکان جنوبى دانشکده پزشکى است در دل خاکبه امانت گذاشته شد.

آغاز عملیات ساختمانی
این دانشگاه بر اساس موسسات آموزش عالی فرانسه الگوبرداری شد و حتی طراحان ساختمان‌های دانشگاه تهران مهندسین فرانسوی بودند، و دروس و برنامه‌های هنرکده (دانشکده هنرهای زیبای فعلی) دقیقاً بر اساس الگوی موسسه اکول د بوزار طراحی گردید. طراحىپرديس دانشگاه را نيز همان معمار فرانسوى بر عهده گرفت. وى نخست طرحخيابانهاى اطراف و داخل دانشگاه را ارائه کرد و پس از تاييد در پانزدهمبهمن 1313، عمليات اجرايى با کاشت نهال هاى درختان سايه گستر و با شکوهچنار در کنار خيابانها آغاز شد اکنون آن نهال هاى نحيف عمرى به درازاىدانشگاه يافته و آنان نيز هفتاد ساله شده اند.تاسيس دانشگاه تهران که باآغازآشنايىجدي ايرانيان بامغرب زمين مقارن افتاده بود اين دانشگاه را به بستر اصلي ارتباط باتمدن مغرب زمين و علوم جديد تبديل کرد.
این موسسه با ادغام کردن دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمال الملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران دایر گشت. و در ۱۵ بهمن ماه همان سال بود که کلنگ تاسیس دانشگاه تهران توسط رضاشاه در زمینهای پردیس جلالیه تهران (در جنوب پارک لاله کنونی) به زمین زده شد و در جمعه ۲۴ اسفند رسما دانشگاه تهران تاسیس گشت.
از آغاز فعاليت هاى  آموزشي دانشگاه تهران ، تاکنون ، همواره افراد شايسته و شخصيتهاي برجسته و چهره هاي صاحب نامي در آن به تدريس يا تحصيل پرداخته اندکه در اينجا با صرف نظر از اسامى فعالان کنوني در عرصه هاي  سياست ،اجتماع، علم و هنر، فقط به نام چند تن از درگذشتگان اشاره  مى شود.
استاد جلال الدين همايى ، عبدالعظيم  قريب ،بديع الزمان فروزانفر، پروفسور محمود حسابى ، استاد علي  اکبر دهخدا، دکترمحمد معين ، مهندس مهدي بازرگان ، شهيد دکتر مصطفي چمران ، دکتر يدا.. سحابى ، شهيد دکتر محمد مفتح ، استاد شهيد مرتضي مطهرى ، دکترعبدالحسين زرين کوب ، دکتر کريم ساعى ، دکتر احمد حامي و...
پرديس دانشگاه تهران که از جنوب به خيابان انقلاب ، از شمال به  خيابان پورسينا و از شرق و غرب به ترتيب به خيابان هاى قدس و 16 آذر محدوداست در سال 1313 ه.ش در مساحتي به وسعت 21 هکتار تاسيس  شد. دراين مجموعه ساختمان دانشکده هاى:

هنرهاى زيبا، ادبيات و علوم انسانى، علوم،فنى،حقوق و علوم سياسى،پزشکى، دندانپزشکى ، داروسازي و ساختمانکتابخانه مرکزى - که از مهم ترين کتابخانههاي کشور به شمار مى آيد - ومسجد دانشگاه واقع شده است . سازمان مرکزي دانشگاه، اداره امور دانشجويى ، مرکز بهداشت و درمان دانشجويان، دانشکده محيط زيست ، جغرافيا،و... نيز در خيابان هاي اطراف  دانشگاه قرار دارند. نيز دانشکده هاي علوم اجتماعى ، علوم تربيتى، کويدانشگاه، اقتصاد،الهيات و معارف اسلامى به ترتيب در اميرآباد شمالي وخيابان مطهري واقع شده اند.
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
پس از دو سال تعطیلی اجباری در سالهای 1359 تا 1361 به واسطه انقلاب فرهنگی ایران  و در سال ۱۳۶۴ دانشکده‌های علوم پزشکی از دانشگاه تهران رسماً به دستور بخشنامهٔ جدید دولت جدا و مستقل گردیدند و دانشگاه علوم پزشکی تهران را تشکیل دادند. اما بر اساس تفاهم نامه بین دو دانشگاه، اعضای هیات علمی دانشجویان وپژوهشگران دو دانشگاه کماکان متعهد هستند مقالات علمی و پژوهشی خود را در مجلات وکتب وکنفرانس‌های خارجی وبین المللی با یک نام به چاپ برسانند.
هم چنانکه شماري ديگر از دانشکده هاو مراکز تحقيقاتي و پژوهشى دانشگاه تهران در بيرون از تهران درشهرهاي قم ، کرج ، پاکدشت ، سارى ، چوکا و نشتارود واقع شده اند.درسال1370ه.ش دانشکده هاى: پزشکى، دندان پزشکى و داروسازى از دانشگاهتهران جدا شدند و دانشگاه علوم پزشکى تهرانرا تشکيل دادند.
1345334051.jpg
سر در دانشگاه تهران بر پشت اسکناس پانصد ریالی
مدیران دانشگاه
تا سال ۱۳۲۱ دانشگاه تهران توسط وزیر فرهنگ مدیریت می‌شد.از آن تاریخ به بعد مدیریت دانشگاه به صورت مستقل و زیر نظر وزارت فرهنگ در آمد. نام مدیران دانشگاه از ابتدا تا کنون به ترتيب خدمت به شرح زیر است:
علی‌اصغر حکمت - اسماعیل مرآت - دکتر عیسی صدیق اعلم - از ۱۳ آذر ۱۳۲۰ تا سید محمد تدین - دکتر مصطفی عدل - دکتر علی‌اکبر سیاسی -  1۳۳۴ دکتر منوچهر اقبال - دکتر احمد فرهاد معتمد - از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۶ دکتر جهانشاه صالح - دکتر فضل‌الله رضا - دکتر علی‌نقی عالیخانی - دکتر هوشنگ نهاوندی - دکتر احمد هوشنگ شریفی - دکتر قاسم معتمدی - دکتر عبدالله شیبانی - دکتر محمد ملکی - دکتر حسن عارفی - دکتر علی مهدی‌زاده شهری - دکتر ابوالقاسم گرجی - دکتر عباس شیبانی - دکتر بهمن یزدی صمدی - دکتر محمد فرهادی - مهندس اسماعیل اوینی - دکتر حسین فروتن - دکتر محمد رحیمیان - دکتر غلامعلی افروز - دکتر محمدرضا عارف - از ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ دکتر سید منصور خلیلی عراقی - از ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ دکتر رضا فرجی دانا - تا ۱۷ بهمن ۱۳۸۶ آیت‌الله عباسعلی عمید زنجانی - دکتر فرهاد رهبر


مطالب مشابه :


جاذبه هاي گردشگري تهران

در قرن نوزدهم یکی از سفیران دولت عثمانی در محلیدر منطقه الهیه تهران باغ و حوض خانه باغ




تاسیس دانشگاه تهران

البته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عمارت مخصوص تهران باغ جاده




ابنیه تاریخی استان تهران

خیابان بهارستان باغ نگارستان از باغ‌های قدیمی تهران است كه مخصوص بالا خانه تالارهای




تحقیق آقای پوریا بحیرایی کلاس 103موضوع تحقیق : تاریخچه دانشگاه تهران

هنوز عمارت مخصوص جاده‌ها و راه خندق شمالی تهران قرار داشت. این باغ زیبا که




معرفی موزه های میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری کشور (تهران)

موزه مردم شناسی تهران در سال 1312 در دوره این موزه دارای تالارهای مجلل و ایوانی است که




چهارگوشه ایران: استان تهران

اروانسرای فتحعلی شاهی رباط‌کریم که در مسیر جاده تهران باغ فردوس تهران از جایگاه مخصوص




جاذبه های استان اصفهان

در اين دوران جاده تجارتي كه های عظيم، تالارهای هجده ستون باغ غدير: اين باغ




برچسب :