پژوهشی پیرامون هویت هزاره ها

 

عناوینی که محورهای اصلی این پژوهشنامه را تشکیل می دهد بدین قرار است:   

واژه هزاره، هویت هزاره ها،کوشش برای تحریف هویت هزاره ها، آغاز پژوهش ها در باره شناخت هزاره ها، دیدگاه های برخی از تاریخ نگاران و جامعه شناسان معاصر در این زمینه، آیا هزاره ها از تبار کوشانی ها و یفتلی ها اند؟، ویژگی های هزاره ها ، دفاع از کشور،استعداد سرشار، زبان و گویش،دوره های تاریخی و ...

[new+Eid.jpg]

مقدمه

ولتر می گوید : " تاریخ قصه یی است که به عنوان حقیقت روایت می شود، اما قصه، تاریخی است که آن را به عنوان دروغ نقل می کنند". سارتر نیز همین فهم را با تفاوتی اندک بیان می کند و می گوید : " انسان، ناقل قصه است و درمیان قصه ی خود و دیگران زندگی می کند". استاد عبدالحسین زرین کوب می گوید: تاریخ، رمانی است که قهرمانانش وجود واقعی دارند، درصورتی که رمان، تاریخی است که قهرمانانش اشخاص فرضی اند. لذا تاریخ و داستان، محل نوسان آدمی میباشند".

تاریخ حکایت طولانی انسان ها و داستان گذر بشریت از مرزهای حیوانیت به تمدن های بزرگ است. انسان ها طی نسل های پی درپی ، حاصل دست رنج گذشتگان خود را توسعه دادند و به پیش رفتند. هر قومی بر ویرانه های اقوام پیشین مستقر شدند و هر یک گمان بردند که عالی ترین محصول همه تاریخ شده اند ولی پس از چندی، غفلت ها و غرورها آنها را هم در خود گرفت.

اما آنچه بر جای ماند ، دستاوردهای تمام بشریت بود که خواه نا خواه ،از هر قومی به قومی دیگر منتقل می شد. تمدن ها از پی هم ظاهر شدند و به مرورو درطی قرن ها ، هنر و معماری وعلوم و دیگر دستاوردهای انسانی را گسترش دادند.

انسان این موجود پیچیده ، گاهی فجایع فراوانی به بار آورده و گاه عالی ترین نمونه های انسانیت را به پیشگاه تاریخ معرفی نموده است. اما به هر حال باید دانست که هرچه شده است ، حاصل دسترنج خود انسان است. لذا هرچه هستیم و هرآنچه می خواهیم باشیم یا آرزویش را داریم ، محصولی است که زمینه ها و نیازهایش را می توان مهیا نمود و می توان از نو ساخت و پدید آورد.

بررسی تاریخ در واقع، به معنای برخورد با سرگذشت تلخ وشیرین مردم یک سرزمین است. سنت تاریخی چنان میشود که گاهی قهرمانان یک سرزمین، در آن سوی دیگر دشمنان فراموش نا پذیر مردم اند. بطور نمونه مردم ما نام سلطان محمود و احمد شاه درانی را فاتحان کبیر می خوانند. در حالی که هردو برای مردم هندوستان، غارتگران کبیر هستند.

تاریخ ملی هر قومی، یاد نامه و حافظه ی سرزمین آنها است. اهمیت تاریخ، در حقیقت یابی آن نهفته است. پیش از تاریخ نگاری، به اندیشه های حقیقت بین، انصاف محور و تاریخ نگراحتیاج است. تاریخ نگار باید بستر تاریخ ( جامعه )، محور تاریخ ( مردم ) ، رفت و گذر تاریخ ( عنصر زمان ) و باور تاریخ ( تمدن و فرهنگ ملی اقوام ) را با دید انصاف نگری ببیند.

از همین رو، در پژوهشنامه حاضر، کوشیده ایم که با بهره گیری از منابع گوناگون، در باره پیشینه یکی از اقوام بومی کشور، پژوهشی انجام دهیم تا از روی برخی از نقاطی مبهم و ناگفته در باره تاریخ ملی کشور، پرده ای برداریم. بررسی هایی صورت گرفته در این پژوهشنامه در باره هزاره های افغانستان است که در طول سال های متمادی رنج ها و مصیبت های فراوانی را تحمل کرده اند و از گردنه های مشکلات زندگی و دره های استبداد و ستم، عبور نموده اند. در سختی های روزگار و تهاجمات بی رحمانه متجاوزان دوشادوش سایر هم میهنان شان به مبارزه با دشمنان خاک و ناموس وطن پرداخته اند و اکنون نیز همراه با برادران و خواهران هم سرنوشت خویش در راه آبادی و بهبود میهن مشترک، گام بر می دارند.

همان گونه که پیش از این بیان گردید در این پژهشنامه در باره موضوعات ذیل بحث خواهیم کرد:

واژه هزاره، هویت هزاره ها، کوشش برای تحریف هویت این قوم، آغاز تحقیقات در باره هزاره شناسی، دیدگاه های دکتور عسکر موسوی، آیا هزاره ها از تبار کوشانی ها و یفتلی ها اند؟ ، ویژگی ها، دفاع از کشور، استعداد سرشار، زبان و گویش و دوره های تاریخی و ..

امیدواریم که مطالب این تحقیقنامه مورد توجه و عنایت شما خوانندگان گرامی قرار گیرد و در ضمن انتقادها و پیشنهادهای تان را نیز در بخش «نظر بدهید»درج نمایید. سپاسگذارم

                                                                          مرتضی معراج - کابل ـ قوس (آذر) 1386

واژه «هزاره»

كلمه “هزاره” در فرهنگ دهخدا “ به معنای حصه پائين ديوار آمده است . همچنان در تشابه تلفظي كلمه هزاره، لغت “هزاله” را آورده اند كه “ هزلي” به معني شوخي و ظريف طبعي ميباشد و شايد هم حرف لام به حرف زآ در اثر كثرت استعمال تبديل شده باشد .تا هنوز در بين ازبک هاي افغانستان و ازبكستان، آدم هاي شوخ و ظريف طبع را “هزل گوي” ميگويند .

در فرهنگ دهخدا كلمه ديگري را به وزن “هزاره” به شكل “هزاوه” مي یابيم كه ميگويد : « قصبه دهستان فراهان سادات از بخش فرمهين شهرستان اراك داراي 2736 تن سكنه و آب آن از قنات ، محصول عمده اش انگور ، غله و ميوه است . اين قصبه از قرار قديمي اين ناحيه و داراي چشمه سار هاي متعدد و آبهاي گوارا و تاكستان هاي فراوان است .......جلوس اباقاخان بن هلاكو به تخت سلطنت بعداز پدرش در سال 663 درين قصبه بوده است ». از شرح بالا منظور ما تنها از هموزن بودن كلمات است كه شايد به شكلي از اشكال در افغانستان و پاكستان به مردم هزاره نسبت يافته باشد .

تعداد نسل ترك هاي هزاره در پاكستان به مراتب زيادتر از ترك هاي هزاره در افغانستان ميباشد كه بحث آن ها ضرورت به تحقيق جداگانه دارد .

اگر از كلمات بالا در خصوص وجه تسميه “هزاره” بگذريم ، امكان توجيه اصل كلمه “هزاره” شايد طبق گفتار اكثر نويسندگان “هزار” باشد كه در لشكر هاي مغول و ترك ، به واحد هاي هزار نفره تقسيم ميگرديدند و ما تا اكنون در ساحات شمالي افغانستان ( در سابق تركستان صغير ) مينگباشي و يوزباشي به معني سركرده هزار نفري و صد نفري را گاه گاهي ياد مينماييم .....

مرحوم حبيبي مركز اراكوزيا را كه كاملآ خاك و سرزمين ملت ترک هزاره ميباشد ميگويد كه “هزاله” است و چون هزاله با هزاره هم وزن و قرين است ، شايد هزاره از هزاله آمده باشد .

 

هویت هزاره ها

هزاره ها يكي از شاخه هاي بسيار مهم و قديم ترك ميباشند كه در قاطبه تواريخ موثق، آنها را از جمله هون هاي سفيد ويا تركان توكيو ها آورده اند . مرحوم عبدالحي حبيبي در این زمینه مي فرمايد : « در نیمه اول قرن هفتم ميلادي در شمال هندو كش و ولايت تخارستان تا بلخ و ميمنه، امرايي از نژاد توكيو ( بقاياي كوشاني هفتلي “ يفتلي “ ) حكمراني داشتند كه مركز شان قندوز بود .

 

یک تهمت تاریخی

اما این موضوع که هزاره ها از بقاياي لشكر تيموچين يعني چنگيز خان ميباشند ، عاري از حقيقت ميباشد . آنها با آنكه بني اعمام بسيار دور مغولها ميباشند ، مستقيمآ باترك ارتباط خوني دارند و بدان سبب اصليت آنها خاصتا و راًسآ به ترک منتهي ميگردد .

آقاي دكتور سيد مخدوم رهين در كتاب اشك خراسان چنين ميخوانيم : « بنابر نوشته جهانگرد چيني هيوان تسنگ كه در دوره كوشاني از آريانا عبور كرده، قوم هزاره قرن ها پيش از ورود اسلام به سرزمين ما در اين كشور مي زيستند و در ادبيات و تورايخ دوره اسلامي قرن سوم وچهارم هجري ترك غرچه به قوم هزاره اطلاق شده است ».

در كتاب پژوهشي در تاريخ هزاره ها به قلم كاظم يزداني موضوع چنگيزي بودن ترك هاي هزاره با دلايل زياد رد شده ولي نظر يكتعداد را كه در كتاب خويش گنجانيده اند ، خالي از مفاد نخواهد بود كه با تبصره هاي كوچك آنها را ازنظر بگذرانيم :

آقاي “بليو” گفته كه هزاره ها از ديگر اقوام افغانستان مجزا ميباشند ، موضوع قابل ترديد است ، آنها اولآ به ترک ها مي پيوندند و ثانيآ با ديگر اقوام اختلاط نسبي دارند “ همان قسمي كه هر قوم ديگر افغانستان با همديگر اختلاط بومی دارند “ .

 

زیستگاه اصلی قوم هزاره

مسكن اصلي هزاره هاي ترك تبار، مراكز عمده غزني ، زابل و كابل و تگين آباد بود و آنها نه بواسطه سامانيان بلكه توسط شخص امير سبكتگين “سيويكتگين” به روايت هاي مختلف از مركز اصلي ترك ها يا غزني باستان منتقل شده اند .

آقاي حاج كاظم يزداني نظر استاد جاويد را اينطور مي آورد : « اين طائفه ( هزاره ) از اقوام اصيل و بومي اين سرزمين اند كه قبل از مغول ( چنگيز) بنام غوزه يعني غرجستاني معروف بوده اند و سلسله شاهان غور و شارهاي باميان از ميان همين اقوام بوده اند ، ». (۱)

 

کوشش حاکمان ستمگر برای تحریف هویت هزاره ها

برای تحريف و سردرگم ساختن هويت هزاره ها آنقدر كارهای بی انصافانه و خائينانه درطول تاريخ صورت گرفته است كه اين قوم را نه تنها از هويت تركی آن جدا ساختند بلكه تا سال ها قبل بعضی از مردم هزاره به نسبت شدت استبداد ، مجبور به انكار از هويت قومی خود شده بودند ، قسمي كه چنين استبداد را ازبک ها و تركمن ها نيز به گوشت و پوست خود احساس مينمودند .درين مورد پروفيسور عنايت الله شهرانی در مقاله خود بنام “ هزاره كيست “ ميگويد « در زمان امير عبدالرحمن خان بسياری مردم هزاره از ترس كشتار و قتل عام ها نام و نسب خود را تغيير دادند و از آنست كه در مركز باميان هنوز مردم به نامهای ساختگی حيات بسر مي برند » .

تشخيص اصلی هويت بومی و تاريخی هزاره، مستلزم تبيين واقعيت های تاريخی و برداشت شواهد و قراين از عمق جامعه هزاره بادرنظرداشت شيوه های معين تحريف هويت تاريخی اقوام تحت استبداد بخصوص هزاره ها از طرف حاكمان سركوبگر و استبدادی دوره های مختلف افغانستان مي باشد .

 

آغاز تحقیقات در باره هزاره شناسی

گفته مي شود كه تحقيقات درمورد هویت هزاره قبل از قرن نوزدهم شروع شده است اما بخشی از نظرياتي كه توسط علاقمندان داخلی و خارجی در این باب ارايه گرديده است حامل بار سطحی نگری ، برخورد سياسی ، مشكل سازی در تحقيقات بوده و حتی گاهی نمايانگر ناشيانه بودن نظريات است .

بطور مثال عبدالحی حبيبی درحالي كه نظر محقق فرانسوی “ جی . پی . فرير “ را درمورد بومی بودن هزاره ها تأييد مي كند اما با برپا نمودن قيل و قال و بازی الفاظ مشكل ساز كوشيده است كه ريشه گويا پشتون بودن هزاره را ثابت كند . به اين ترتيب به نظر آقای حبيبی كلمه هزاره ، يك كلمه قديمی آريائی به مفهوم “خوشدل“ است و ترجمه فارسی كلمه مغلی مينگ “ هزار “ نيست . مرحوم عبدالحی حبیبی برای اثبات سخنان خود كدام دليلی ارايه نمي كند و پيش ازآنكه چنين نظر را ارايه نمايد ، حداقل از مردم ترك تبار افغانستان هم معلومات خود را تكميل نكرده و نپرسيده است كه آيا مينگ معنی “ هزار “ را دارد ياخير ؟

تأسف وقتی عميقتر ميگردد كه “ ميخائيل وايرز “ زبان شناس آلمانی با اين نظريه ناشيانه همنوا مي گردد و مي گويد: « اطلاعات بدست آمده از مغول های افغانستان كه امروزه در آبادی های هرات و نزديكی آنها بسر ميبرند، نشان ميدهد كه چنين روابط آماری وجود ندارد » يعنی ساده تر گفته شود معنی مينگ “ هزار “ نيست .

نظر مرحوم عبدالحی حبيبی و تأييد آن توسط زبان شناس آلمانی ، يكی از شيوه های معلوم تحریف هويت ها است ؛ زیرا « مينگ » تركی “ اوزبکی ، تركمنی ، مغولی ، تاتاری ، باشقری ، قزاقی ، قرغزی ، آذربايجانی ... “ در هر حالت معنی “ هزار “ فارسی را دارد .اين چيزی نيست كه آن را با بازی كلمات ، سيلابه ها ، پسوند و پيشوند به بحث گرفت .

هدف ازين بيان ، تثبيت نادرست بودن بعضی از نظرات ارايه شده ميباشد .همچنانيكه مرحوم حبيبی در يكی از آثار خود يفتلی های ترک را “ هيبتلی ها “ نوشته كرده است تا اين نام به كلمه “ ابدالی “ نزديكتر شود و بعدا كوششی بی ثمر به خرج داده است تا به اثبات برساند كه يفتلی ها همان ابدالی ها است . محققين خارجی كه در مورد واقعيت های اجتماعی ، فرهنگی افغانستان اعم از ساختار بومی جامعه ، زبان ، مذهب ، تعداد نفوس هرقوم وغيره معلومات بدست آورده اند ، منشآ آن حكومات قبايلی بوده و اين نوع تحقيقات اغلبا فاقد اعتبار عينی ميباشد .

 

دیدگاه های دکتور عسکر موسوی

داكتر عسكر موسوی كه تحقيقات ارزشمندی را درمورد منشأ بومی هزاره ها انجام داده است ، می تواند رهگشايی بسوی تثبيت عينی هويت تاريخی مردم هزاره باشد . آقای موسوی در كتاب خود بنام “ هزاره های افغانستان “ ، نظرياتي كه توسط محققين ارايه گرديده است ، دلايل ، قراين و شواهدی كه وجود دارد ، آنها را به سه دسته تقسيم نموده و روی آن بحث مي نمايد يعنی بومی بودن هزاره ، غير بومی بودن و مختلط بودن نژاد هزاره .

به نظر داكتر موسوی ، نظريه بومی بودن هزاره ها ، ابتدا توسط محقق فرانسوی بنام “ جی . پی .فرير “ در قرن نوزدهم ارايه شد . به نظر فرير، هزاره ها از زمان اسكندر كبيردر افغانستان مي زيستند . عبدالحی حبيبی نظريه بومی بودن هزاره ها را با استناد به اطلاعات فراهم آمده در “ تمدن ايرانی “ اثر « فوشر » تأييد مي كند اما درعين حال تلاش مي ورزد تا ترك بودن هزاره را منتفی و روی هندی وآريائی بودن هزاره ها تأكيد نمايد؛ اما برای تثبيت ادعای خود هيچگونه مدرك و شواهدی ارايه نمي كند .

البته درمورد بي طرف بودن اطلاعات فراهم آمده در “ تمدن ايرانی “ اثر « فوشر » و نظر آقای حبيبی با استناد ازين منبع مي تواند شك و ترديد هايی وجود داشته باشد زيرا كه نظر به قراين نحوه تحليل و اظهارنظر، احتمالآ هردو صاحبنظر به نحوی با قدرت حاكمه دو كشور افغانستان و ايران پيوست بوده و مي تواند نماينده و عنصرهای خط فكری حكومت های برسر اقتدار دوران خود باشد كه تثبيت هويت واقعی هزاره از لحاظ سياسی به نفع ايشان نبوده است.

داكتر سيد عسكر موسوی بعداز نقد و نتيجه گيری نظريات ارايه شده ، ديدگاه خود را درمورد قديمی بودن هزاره ها درين سرزمين با تذكار معلومات ارايه شده در مورد كوشانی ها و يفتلی ها در تاريخ مرحوم غبار ، چنين جمع بندی مي نمايد :

« برای اين منظور ما نيازمند بررسی تاريخ گذشته باميان - مركز هزاره جات - و تنديس های قديمی بودا هستيم.....

ازنظر تاريخی ، آيين بودائی حداقل ۱۵۰۰ سال قبل از حمله مغول ها به خراسان “ افغانستان امروز “ بطور وسيع در جنوب هندوكش حاكم بود ، به گونه ای كه اين آيين ، سالانه هزاران زائر چينی را به باميان مي كشانيد . مهم آنكه اين ناحيه برای چند قرن جايگاه دائمی برای گسترش نژاد زرد شد . دره باميان طی قرن اول ميلادی يكی از مراكز گسترش بوديسم بود .

باميان در آنزمان بخشی از امپراتوری كوشانی “ 40ـ 220 “ و تحت تأثير فرهنگ و مذهب بودائی بود . كوشانی ها اصولا جزو قبايل “ ستی “ بودند و در منطقه ای به امتداد كاشغر تا شمال “ دريای بلخ “ به سر مي بردند . شرقی ترين قبايل ستی “ یوچی “ ناميده ميشدند .

كوشانی ها از ميان یوچی ها برخاسته بودند و به دنبال جنگ های قبيلوی به سرزمين های جنوب آمودريا كشانده شدند . اگرچه امپراتوری كوشانی ها در 220 ميلادی در شمال هندوكش ازهم پاشيد اما كوشانيان تا سال 425 ميلادی در جنوب هندوكش به فرمانروائی خود ادامه دادند .

بوديسم در قرن سوم پيش از ميلاد توسط راهبان بودائی به نواحی جنوب كوه های هندوكش عرضه شده بود . با توجه به سكه های قديمی پيدا شده در باميان ، نقاشي های روی ديوار های معبد و اطراف تنديس های بودا ، نقاشی های به جا مانده از زمان آخرين شاهان كوشانی و همچنين شكل فزيكی تنديس ها ، مي توان چنين نتيجه گرفت كه ساكنان اين منطقه تا حدود 2300 سال پيش دارای همان تركيب فيزيكی صورت بوده اند كه هزاره های امروز هستند . بدين ترتيب چهره مغولی ساكنان هزاره افغانستان شمالی را مدت ها پيش از حمله چنگيز خان و امير تيمور كه ظهور آنها در صحنه تاريخی نسبتا جديد است ، جستجو كرد .

يفتلی ها “ 566 - 425 “ ، جانشينان امپراتوری كوشانی نيز به قبايل ستی با همان تركيب فزيكی و چهره تعلق داشتند . تأثير يفتلی ها را تا زمان پيدايش كلمات تركی در هزارگی ميتوان دنبال كرد . البيرونی رد پای يفتلی ها را تا ترك های تبت باز مي گرداند و اولين فرمانروای اين سلسله ـ که بيش از شصت فرمانروا داشته است ـ را “ برها تاگين “ يا” بَرَه تاگين “ ميشناسد . آخرين حاكمان تاگين “ تگين “ ، غزنوی ها بودند كه در حدود هزار سال پيش در غزنی حكومت كردند .

پس از يفتلی ها ، نواحی جنوبی آمو دريا تحت فرمان سلسله های ترك آسيای مركزی و شرقی درآمد كه بيش از هزار سال بر آن جا حكومت كردند . مسلما طی اين دوره ، هزاره جات امروز تا حد زيادی ازين مردمان فاتح نيز تأثير پذيرفت .

بنابرين ، مدت ها پيش از ظهور مغل ها ، ساكنان هزاره جات امروز در معرض تآثيرات اقوام قديمی تر و ترك زبان با ويژه گی های فزيكی شبيه مغل ها قرار گرفتند » .

 

آیا هزاره ها شاخه ای از کوشانی ها و یفتلی ها اند؟

از اظهارات فوق مي توان استنباط كرد كه هزاره ها بخشی از كوشانی ها و يفتلی ها بوده و يا هزاره ها مربوط كوشانی ها و يفتلی ها مي باشند و همچنان كه ساكنين هزاره جات هزاره های تركی ويا ترك های هزاره بودند .

دكتور موسوی بعداز تحقيقات در زمینه منشأ بومی هزاره ها و يا هويت تاريخی هزاره ها، به اين نتيجه مي رسد كه هزاره ها يكی از قديمی ترين ساكنان منطقه هستند و نياكان هزاره ها به ساكنان ترك آسيای مركزی و شرقی كه بيش از 2300 سال پيش از شمال و جنوب هندوكش به نواحی موسوم به هزاره جات كنونی مهاجرت كرده بودند ، باز مي گردد .

گفته های آقای دكتور موسوی بيانگر آن ست كه ورود ساكنان ترك های آسيای مركزی از شمال و جنوب هندوكش به هزاره جات امروزی سه صد سال قبل از ميلاد بوده است كه اخلاف سلسله نژادی آن برای امروز بنام “هزاره” مسمی است . بنا بر این، مسكن گزين شدن ترك های آسيای مركزی درشمال و جنوب هندوكش كه از آنجا به هزاره جات امروز آمده اند ، به مراتب قديم تر از آن ست كه تصور مي شود . در اين زمينه مي تواند دلايل متعددی وجود داشته باشد كه اهم آنها را نظر به شواهد تاريخی به صورت زیر تفسير كرد :

اولا- نظر به اسناد ، شواهد تاريخی ، آسيای مركزی كه وطن اصلی تركان يا توران بوده و “ بُخدی “ مركز آن را تشكيل مي داده است كه اطراف هندوكش مربوط آن مي گردد . لهذا پيش از آن كه كوشانی ها و يفتلی ها در سال چهلم ميلادی به شمال و جنوب هندوكش بيايند و دولت برپا كنند ، همتبار های شان درين مناطق زيست داشته اند .

پروفيسور عنايت الله شهرانی در يكی از آثار خود بنام “ تاريخچه نژاد ها و اقوام در افغانستان “ مي گويد « ترك ها در افغانستان يك قسمت اعظم مليت ها را تشكيل مي دهند و موجوديت ترک در افغانستان بدو قسمت شناخته ميشود :

اول - ترک هايي كه از آغاز در صفحات مختلف مخصوصا در شمال كشور زيست داشتند .

دوم – ترکاني كه پيش از ميلاد مسيح و قبل از اسكندر در افغانستان كنونی حيات بسر مي بردند و ترکان مركزی دست كم صد ها سال پيش از ميلاد از ترکستان شرقی و ختائيستان آمده اند .چنانچه قاطبه مورخين بویژه مرحوم ميرمحمد صديق فرهنگ همین دیدگاه را تأييد مي نمايند.

جواهر لعل نهرو در صفحه 171 جلد اول كتاب مشهور خود بنام “ نگاهی به تاريخ جهان “ مي گويد « مردمان آسيای مركزی بنامهای باكتريائی ها” سكاها ، هون ها ، اسكوت ها ، ترك ها ، كوشانی ها و يفتلی ها “ ناميده مي شدند كه قبل از ميلاد بارها به اروپا و سراسر آسيا پراكنده شده اند و هجوم ها برده اند و اين بخاطر تاراج نبوده بلكه برای بدست آوردن زمين های قابل سكونت و اقامت بوده است . قبايل آسيای مركزی در آن زمان زراعت پيشه و دارای حيوانات اهلی بودند . زراعت پيشه ها متوطن و مالدار ها متحرك بودند ».

درمورد تاريخ تقريبی هجوم های توران “ ترکان “ آسيای مركزی ، جواهر لعل نهرو در جای ديگر كتاب خود ميگويد كه پنج هزار سال قبل از ميلاد و حتی پيش از آن قبايل مهاجم آسيای مركزی “ توران “ بر چين هجوم آوردند . همه آنها به زراعت و مالداری بلد بودند . گله ها و رمه های بزرگی را نگهداری ميكردند . آنها برای خود خانه های خوب ميساختند . جامعه منظم و مرتبی داشتند . بيشتر آنها نزديك رود “ هوانگهو “ كه رود دوازدهم نيز گفته ميشد ، مسكن گزين گرديده بودند و حكومت برای خود تشكيل داده بودند .

قسمي كه ديده ميشود جواهر لعل نهرو از هجوم توران در اروپا و سرتاسر آسيا سخن گفته و قدامت هجوم در چين را پنج هزار سال قبل از ميلاد رقم زده است . بنابر اين، ورود توران آسيای مركزی را در جنوب هندوكش مي توان حد اقل پيش از حمله اسكندر مقدونی تصور برد .

از این رو، قدامت تاريخی بخشی از هزاره های افغانستان و پاكستان در اين سرزمين ها به حيث بازماندگان توران آسيای مركزی از همان زمان پيش از هجوم اسكندر مقدونی يعنی قرن ها قبل از ميلاد منشأ مي گيرد كه عمر آن احتمالا با مهاجرت سومری ها از آسيای مركزی به عراق امروزی قابل مقايسه است ، آن چناني كه محقق فرانسوی “ جی . پی .فرير “ نيز تأييد مي نمايد كه هزاره ها پيش از اسكندر مقدونی در مناطق جنوب هندوكش ساكن بودند.

پروفيسور عنايت الله شهرانی درمورد بومی بودن هزاره ها چنين مينويسد : « اگر به تاريخ بنگريم هزاره ها كم از كم بعداز دوره امير سبكتگين “ سيويك تگين “ تا ايندم در سرزمين ها و كوهستان ها دور از شهر های متمدن حيات بسر مي برند ، درحالي كه اين قوم از باشندگان سابقه دار مركز افغانستان و دور دست آن مي باشند . هزاره ها از طايفه هون های سفيد اند « شاهنشاهی آتيلا كه اصلآ هون يعنی بدون شك ترك بود » “ ص ۱۵۴ امپراتوری ..... “ ويا « هون های اروپا كه قطعآ از نژاد ترك بودند » “ ص ۱۵۷ امپراتوری “.. (۲)

 

ویژه گی های این قوم

هزاره ها مردمی اند صادق، درستکار، آرام و صلح جو و در عین حال شجاع پرکار و زحمتکش. مشاغل طاقت فرسا دارند ولی کم در آمد اند. هم چنین اغلب کارهای تولیدی و سازندگی کشور بدوش این مردم میباشد .

آنان از قتل عامها ی فجیع و توطئههای بسیار تو انسته اند جان سالم بدر برند تحمل این قوم در برابر تهاجم ناملایمات روزگار سرمای شدید محیط گرسنگی و تشنگی فوق العاده زیاد است و با تمام فشارهایی که علیه آنان اعمال شده باز تو انستهاند پرچم تشیع را در قلب کشور بر افراشته نگهدارند به قسمی که در اذهان عامه مردم از ذکر اسم هزاره، تشیع نیز تبادر میکند. تقریبا ۹۰٪ هزارهها پیرو مکتب تشیع بوده و در اعتقاد به مبانی اسلام و انجام فرایض راسخ و استوا ر میباشند یکی از نویسندگان خارجی مینویسند “ اگر سراسر جهان را کفر فرا بگیرد اسلام در داخل درههای جبا ل هندوکش و بابا بر ای ابد خواهد ماند “

جامعه هزاره از بعضی مفاسد تباه کننده مانند : فحشا، بچه بازی، قمار، شراب، اعتیاد به مواد مخدر و دریوزگی بر کنار مانده اند. این یک ادعا نیست ؛ جهانگردانی که در باره هزاره تحقیق نموده به این حقیقت ا ذعان دارند بعضی از انها تحت تاثیر قرار گرفته از روی تعجب نوشتهاند “ با اینکه این مردم در اوج فقر بسر میبرند اما تن به گدایی و دریوزگی نمیدهند.

 

دفاع از کشور

هزاره در برابر تهاجمات خارجی همواره از افغانستان دفاع نمودهاند و تا کنو ن هیچ نیروی استعماری نتواستهاست قلب افغانستان را تسخیر کنند مبارزات این مردم علیه استعمار انگلیس در گذشته و مبارزات شان علیه نیروهای متجاوز گواه بر این حقیقت میباشد و حتی از دو ر ترین زمانها تا جایی که تاریخ بیا د دارد هزارهها سد استواری در برابر تهاجمات خارجی بودهاند چنانچه در برابر حملات کوروش، اسکندر، چنگیز تیمور شیبانی از خود مقاومت عجیبی نشان دادهاند. همایون وقتی با یک نیروی خارجی به قندهار حمله نمود هزارههای داخل شهر قندهار سر سختانه به دفاع پرداختند .

 

استعداد سرشار

هزاره ها دارای نیروی خلاق و استعداد شگرف میباشند که متاسفانه بخاطر اعمال تبعیض نژادی از سوی دولت های ستمگر، استعداد شان به اندازه کافی، شکوفا نشده است.

 

زبان و گویش

گویش هزاره لهجهای از زبان فارسی ( دری ) میباشد. نجیب مایل هروی در باره خصوصیات این لهجه مینویسد “ گونه فارسی هزاره از اصیل ترین و کهن ترین خصیصه مربوط به زبان فارسی بر خوردار است . به طوریکه خصیصههای معمول در گونههای زبان فارسی سده چهارم و پنجم را دارا میباشد .

 

دوره های تاریخی

از مردم هزاره یک سلسله بنام “ ارغونیه هزارجات “ در افغانستان حکومت کردهاند .

تاریخ هزاره را به سه دوره میتوان تقسیم کرد

1ـ دوران اقتدار و عظمت و ابهت که از آغاز تاریخشان تا قرن دوازه هجری ( تا زمان هوتکیان و سدوزاییها ) طول کشید است .

2ـ دوران متوسط که در این دوارن هزارهها از حیث قدرت فرهنگ و اقتصاد مساوی با سایر اقوام بوده و این دوره تا ظهور عبدالرحمان به بعد شرو ع میشود . هزارهها در زمان عبدا لرحمن دو ثلث از جمعیت و سر زمین خود را از دست دادند . فرهنگ صنعت و ثروت شان غارت شد ..  (۳)

 

از آن چه گذشت می توان چنین نتیجه گرفت :

• هزاره ها به عنوان ساكنين بومی افغانستان امروزی ، نسلی ازسلسله ترک تباران بوده و قدامت زيست آن ها در نواحی جنوب هندوكش و سواحل سند از زمان ده ها قرن قبل از حمله اسكندر مقدونی در منطقه رقم زده ميشود .

• درمورد آغاز ورود آنها از آسيای مركزی بسوی اين مناطق اسناد و شواهد موثق ديده نمي شود ولی نظر به بعضی اسناد ، شواهد و قراين همسو با اين مسئله ، احتمال مي رود كه آغاز زيست مردم هزاره درمناطق مذكور مي تواند با مهاجرت سومری ها از آسيای مركزی به سوی عراق امروزی قابل مقايسه باشد .

• مرحله دوم جابجائی هزاره ها مربوط ورود كوشانی ها در سال چهلم ميلادی و ورود يفتلی ها درسال 220 ميلادی و ادامه حكمروائی اخلاف آنها در چهره غزنوی ها و تگين شاهان ميباشد كه اسلاف هزاره امروزی را تشكيل مي دهد .

• مرحله بعدی از 1220 تا 1447 ميلادی است كه دوران هجوم مغول ها “ چنگيزخان “ و چُغتائيان “ اميرتيمور “ است. مسلما بخشی از هزاره ها يا بازمانده ايشان است ويا با آن ها آمیخته شده اند . به هر صورت اين پديده نمي تواند اصل نسب ترک بودن آن ها را دگرگون نمايد زيرا كه ترک ها با مغول ها ريشه مشترك تاريخی دارند و چُغتائيان هم اسلاف ازبك ها و ترکمن ها مي باشد .

• مسكن اصلي هزاره هاي ترك تبار، مراكز عمده غزني ، زابل و كابل و تگين آباد بود و آنها نه بواسطه سامانيان بلكه توسط شخص امير سبكتگين “سيويكتگين” به روايت هاي مختلف از مركز اصلي ترك ها يا غزني باستان منتقل شده اند .

• اين طایفه ( هزاره ) از اقوام اصيل و بومي اين سرزمين اند كه قبل از مغول ( چنگيز) بنام غوزه يعني غرجستاني معروف بوده اند و سلسله شاهان غور و شارهاي باميان از ميان همين اقوام بوده اند.

• برای تحريف و سردرگم ساختن هويت هزاره ها آنقدر كارهای بی انصافانه و خائينانه درطول تاريخ صورت گرفته است كه اين قوم را نه تنها از هويت تركی آن جدا ساختند بلكه تا سال ها قبل بعضی از مردم هزاره به نسبت شدت استبداد ، مجبور به انكار از هويت قومی خود شده بودند ، قسمي كه چنين استبداد را ازبک ها و تركمن ها نيز به گوشت و پوست خود احساس مينمودند .درين مورد پروفيسور عنايت الله شهرانی در مقاله خود بنام “ هزاره كيست “ ميگويد « در زمان امير عبدالرحمن خان بسياری مردم هزاره از ترس كشتار و قتل عام ها نام و نسب خود را تغيير دادند و از آنست كه در مركز باميان هنوز مردم به نامهای ساختگی حيات بسر مي برند »

• گفته مي شود كه تحقيقات درمورد هویت هزاره قبل از قرن نوزدهم شروع شده است اما بخشی از نظرياتي كه توسط علاقمندان داخلی و خارجی در این باب ارايه گرديده است حامل بار سطحی نگری، برخورد سياسی ، مشكل سازی در تحقيقات بوده و حتی گاهی نمايانگر ناشيانه بودن نظريات است .

• پس از يفتلی ها ، نواحی جنوبی آمو دريا تحت فرمان سلسله های ترك آسيای مركزی و شرقی درآمد كه بيش از هزار سال بر آن جا حكومت كردند . مسلما طی اين دوره ، هزاره جات امروز تا حد زيادی ازين مردمان فاتح نيز تأثير پذيرفت .

هزاره ها بخشی از كوشانی ها و يفتلی ها بوده ويا هزاره ها مربوط كوشانی ها و يفتلی ها مي باشند و همچنان كه ساكنين هزاره جات هزاره های تركی ويا ترك های هزاره بودند .

دكتور موسوی بعداز تحقيقات منشأ بومی هزاره ها و يا هويت تاريخی هزاره ها، به اين نتيجه مي رسد كه هزاره ها يكی از قديمی ترين ساكنان منطقه هستند و نياكان هزاره ها به ساكنان ترك آسيای مركزی و شرقی كه بيش از 2300 سال پيش از شمال و جنوب هندوكش به نواحی موسوم به هزاره جات كنونی مهاجرت كرده بودند ، باز مي گردد .

پاورقی ها:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1]ـ سایت افغانستان          http://www.afghanistan.fi          <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

[۲] ـ سایت دکتور فاریابی   m

[۳] ـ دانشنامه آزاد فارسی    http://fa.wikipedia.org

...........................................................................................................................

يادداشت! نوشته حاضر در آغاز به عنوان كار پژوهشي براي سال دوم دوره كارشناسي (ليسانس) در دانشگاه تعليم و تربيه كابل تهيه و تدوين گرديد و سپس با اندكي ويرايش در این صفحه انترنتي گنجانده شد.


مطالب مشابه :


تاریخ، فرهنگ و تمدن هزاره ها

کویته - پاکستان - تاریخ، فرهنگ و تمدن هزاره ها - نخست، تاريخ سرزمين خودت را بدان، سپس تاريخ




مجموعه فرهنگ های لغت چند زبانه به فارسی

کاتب هزاره این مجموعه فرهنگ های لغت توسط جناب آقای رضا کارگر تهیه شده است و به طور




فرهنگ لغات خوراسگاني

موسسه هزاره - فرهنگ لغات خوراسگاني - مُهرسازي و دفتر فني - موسسه برچسب‌ها: فرهنگ لغت,




لغت نامه، دانشنامه، فرهنگ، ....

آدرس های اینترنتی - لغت نامه، دانشنامه، فرهنگ، . - آدرس های اینترنتی




پژوهشی پیرامون هویت هزاره ها

پژوهشی پیرامون هویت هزاره و فرهنگ ملی اقوام كلمه هزاره، لغت “هزاله” را آورده




علی محمد حق شناس، زبان‌شناس و سرپرست فرهنگ هزاره، درگذشت

آموزش زبان انگلیسی - علی محمد حق شناس، زبان‌شناس و سرپرست فرهنگ هزاره، درگذشت یادگیری لغت




درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره

new society جامعه نَو - درنگی در معناشناسی واژه هزاره و آزره - ویب نوشت های شوکت علی محمدی شاری




برچسب :