مرکز آموزش انتظامي شهيد بيگلري مشگين شهر ارتقا يافت

مشگين شهر ، اردبيل - فرمانده پادگان شهيد بيگلري مشگين شهر گفت: مرکز آموزش شهيد بيگلري اين شهرستان از مرکز آموزش سرباز عادي به مرکز آموزش افسري و درجه داري ارتقا يافت. 2010%5C5%5C19%5Cimg634098705508750000.jp
سرهنگ علي محمدي روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا افزود: امسال با مصوبه نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران پادگان شهيد بيگلري مشگين شهر به عنوان مرکز علمي ، تخصصي شمال غرب کشور انتخاب شده است.
وي گفت: در اين مرکز از دارندگان تحصيلات عالي و تکميلي در مقاطع فوق ديپلم ، ليسانس و فوق ليسانس نيرو جذب خواهد شد.

وي افزود: هم اکنون در کشور چهار مرکز علمي تخصصي وجود دارد و تبديل پادگان مشگين شهر به مرکز آموزش افسري و درجه داري فرصت خوبي براي حضور جوانان از مناطق مختلف کشور در استان اردبيل است.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ماجرای سربازی رفتن من


کد 13 شمارش معکوس خوشبختی. بدشانسی با دریافت کد 13 شروع شد.ساعت هفت صبح به محلی که قرار بود ما رو اعزام کنند رفتم .محل شلوغی که هزاران جوان برای اعزام به محل شون اماده بودند تا سوار ماشین بشن ماشینهای فرسوده که بسختی می شود اسم ماشین روشون گذاشت بعد از یک ساعت یکی از مسئولین اعزام کد 13 را خواند تا افرادی که این کد رو دارن سوار اتوبوس بشن یک دفعه همه به طرف 3 اتوبوس بدبخت حمله بردن اصلا انتظارش رو نداشتم که جونهای تحصیل کرده مملکت اینقدر عاشق سربازی رفتن باشن! من با این که دم در اتوبوس بودم ولیحجوم جمعیت وحشتناک بودتا اون لحظه فکر میکردم قدم خوبه نه زیاد بزرگ نه کوچیک ولی وقتی جمعیت رو دیدم و فشاری که برای سوار شدن به اتوبوس  نزدیک بود که کوله ام از دستم خوارج بشه و بره زیر  دست و پا ولی وقتی این شرایط رو دیدم منم سعی کردم کمی فشار بیارم تا به هر ترتیبی شده وارد اتوبوس بشم نگم جنگ ولی یک درگیری برای سوار شدن به یک اتوبوس که تولید 40 سال پیش المان بود شرع شده بود صاحب اتوبوس داد میزد در اتوبوس شکست ولی کسی به اون توجه نمی کرد انگار کسی اصلا چیزی نمیشنید یک نفری که جلوی من بود سوار اتوبوس شد ولی من نمی تونستم هرچی فشار میاوردم ولی جمعیت از اونطرف فشار میاوردن نزدیک بود که کوله از دستم خوارج بشه و بره زیز دست و پا که یک نفر از داخل اتوبوس کوله رو گرفت ولی من بازم کوله رو رها نکردم با تمام قدرتی که داشتم خودم رو به داخل اتوبوس کشوندم و از این ماجرا خلاص شدم وقتی وارد شدم از اون فرد تشکر کردم وقتی وارد شدم 5 یا ششمین نفر بودم که سوار شدم دادو بیداد جمعیت رو میدیم چطور روی سرو کله همدیگر میپریدن بلاخره بعد از چند دقیقهاتوبوس پر شد ولی پر از صر و صدا راننده کسی رو نمی تونست ساکت کنه چون کسی بهش اعتنا نمی کرد هر چی داد میزد ولی بازم کسی  بهش اعتنا نمی کرد بعد از چند دقیقه یکی از افراد مسئول اعزام وارد اتوبوس شد اولین دادی که زد کسی توجه نکرد ولی با داد دوم همه سر جاشون نشستن هیچ کس جرئت حرف زدن نداشت همه ساکت شدن .افسر اعزام گفت ما از شما که تحصیل کرده اید انتظار نداشتیم که........  بعد از چند دقیقه حرف زدن افسر از ماشین پایین رفت و راننده ماشین رو روشن کرد پدرم بیرون ماشیم بود پدر بغل دستی من هم اومده بود کنار پنجره به من گفت مراقبش باش من تو دلم خندیدم گفتم یک نفر باید مراقب من باشه پدر من هم چند تا عکس از من از داخل اتوبوس گرفت امروز که خونه برگشتم عکسام و دیدم پسری لاغر مردنی که سری کچل داشت وقتی عکس رو دیدم خنده ام گرفت ولی پدرم میگفت عکست خیلی قنشگ افتاد منم گفتم خیلی قشنگه بگذریم  اونجا بودیم که سور ماشین شدیم و داشتیم حرکت میکردیم موقع حرکت راننده ضبط رو روشن کرد همین که شروع به خوندن کرد بچه ها شروع به دست زدن کردن به راحتی میشد فهمید این خوشحالی کاذب از روی استرس و اصطراب نه شادی  این استرس عصبی واقعا واضح بود بگذریم وقتی حرکت کردیم به یک ترافیک سنگین خوردیم چون محل اعزام ما به شدت شلوغ شده بود و خانواده افرادی که برای اعزام امده بودن در حال رفت و امد بودن به هر حال حدود یک ساعت طول کشید تا از اون جا خارج و وارد جاده بشم وقتی داشتیم از اونجا خوارج میشدیم اتوبوس پسر بچه های ابتدایی را دیدم که برای اردو اومده بودن به محل اعزام ما اخه محل اعزام ما یک جنگل تفریحی بود بچه ها وقتی اتوبوس و ما هایی که داخل اتوبوس رو میدیدن با شادی برای ما دست تکون میدادن و براشون خیلی جذاب بود افرادی که پشت سر من بودن خیلی به مزاجشون این مطلب خوش نیومد و شروع به گفتن........ افراد  خوب و بد همه جا پیدا میشن من سعی کردم به پسر بچه ها لبخند بزنم اونا مشتاقانه ما رو نگاه میکردن و از کنار ما میرفتن در اخرین لحظاتی که داشتیم از محل اعزام با ماشین خارج میشدیم داواد من هم اومد موقع اومدن به محل اعزام من و پدرم به همراه یکی از دوستانم که اون هم میخواست اعزام بشه به محل اعزام اومدیم ولی دوستم به محلی دیگه فرستاده شد و من به یک محل دیگه اعزام شدم . داخل جاده بودیم اصولا من زیاد اهل رابطه برقرار کردن با دیگران نیستم به همین خاطر خیلی ساکت و بدون سرو صدا بودم و تو دنیای خودم بودم که بغل دستیم دستی به من زدو گفت ناراحت نباش سربازی هم میگذره من ناراحت نبودم  ولی چون حرفی نمی زدم اون فکر کرد ناراحتم و می خواست یک جوری دلداریم بده در کل ادم باحال وخوبی بود جاده طولانی بود حدود 700 کیلومتر ولی زیبایی مناطقی که از اون عبور میکردیم باعث میشد کمتر خسته بشیم ساعت 2:30 نیمه شب به پادگان شهید بیگلری مشکین شهر ارومیه رسیدیم کوله هامون رو داخل اتوبوس گذاشتیم و مدارک رو همراه خودمون بردیم تا پذیرش بشیم و برگردیم ولی از شانس بد ما چون دیر رسیده بودیم نمی تونستیم اون موقع شب پذیرش بشیم به همین خاطر ما رو فرستادن بریم تاداخل مسجد پادگان بخوابیم شام نخورده بودیمداخل مسجد سرد بود یک مسجد بزرگ باسقفی که کناره های ان پنجره داشت ولی پنجره ها شکسته بلاخره در زیر یکی از ستون های مسجد خوابیدم کفشهامو زیر سرم گذاشتم روش یک دستمال پارچه ای خودم رو کشیدم و خوابیدم اینقدر خسته بودم که با اون سرما و شرایط سخت به راحتی تونستم تا ساعت 4:30 بخوابم فکر کنم چیزی حدود یک ساعت خوابیدم چون وقتی 2:30 رسیدیم سرباز سفری که اونجا بود و به عنوان دژبان بود برای اینکه گربه رو دم حجله به خیال خودش بکشه یک کمی ما رو اذیت کرد ولی میدونین چیه وقتی صحبت میکرد .......... بگذریم نمی خوام تو نوشته هام به کسی بر بخوره حدود ساعت 3:30 ما رو به مسجد فرستادن تا ساعت 4:30 خوابیدم بعد بیدار باش زدن  هوا سرد بود بلند شدم رفتم وضو گرفتم  اومدم نماز خوندم .سرباز هایی که اونجا بودن نماز جماعت خوندن چون ما لباس شخصی بودیم نمی تونستیم داخل صف باشیم بعد نماز اومد بیرون تا ساعت 7:30 برای خودمون گشتیم تا بلاخره کادری های اونجا تشریف فرما شدن.بعضی از کادری ها خیلی ادمای خوبی بودن و برخورد خیلی خوبی داشتن بخصوص یکی که هم استانی خودمون بود ولی تک و توک یک جورایی ناجور بودن البته باید درکشون کرد تا ساعت 10 یا 11 از اینطرف به اون طرف ما رو بردن بعد از پذیرش به ما لوازم سربازی رو دادن که باید از اونا اتفاده بکونیم مثل لباس و لوازم دیگه ما هنوز نه شام خوردیم نه صبحانه نه ناهار ساعت 12 شد و بلاخره ما رو فرستادن تا بریم وقتی بیرون رفتم ماشین ما داشت حرکت میکرد من و سه تا دیگه از بچه ها اخرین افراد ماشین بودیم که منتظر ما بودن . سوار ماشین که شدم کولمو باز کردم تا خوراکی هایی رو که از خونه اوردم بخورم . به ما مرخصی 10 روزه دادن یعنی از 60 روز اموزشی 10 روزش رو همین اول به ما مرخصی دادن البته 4 روزش رو تو راه باید باشیم و به طور مفید6 روز مرخصی داریم. این دفعه رو بریم 50 روز بعد برمیگردیم و اموزشی ما تمام میشه.


                                      به نام خدا

اول برای دوستانی مطلب می نویسم که برام کامنت گذاشتن و از مرکز اموزش مشکین شهر پر سیدن این مطلب رو مینویسم چون میدونم با اینکه اعزامشون امروز بود ولی دوباره بر میگردن و شاید برای چهار یا 5 روز مرخصی داشته باشن بگذریم در مورد مرکز اموزش شهید بیگلری ناجا باید بگم که شرایط بسیار سختی رو اجرا می کنن اموزش های بسیار سخت و طاقت فرسا و همیشه باید یک مطلب رو بیاد داشته باشید که شما به سربازی رفتید و سربازی یعنی سختی پس هیچ وقت کم نیارید و تلاش کنید چون خیلی سخته و فقط با توکل به خدا میتوننین این دوره رو بگذرونین اگه وقتی هم به کسی اعتراض کنی می گن ما برای شما دعوتنامه نفرستادیم می تونستین نیایین بگذریم مهمترین اموزش در این مرکز اموزشی صف جمع هست که علاوه بر اموزش یک نوع تنبیه دسته جمعی هم به حساب مییاد . در پادگان مهمترین مشکل شایه است شایعه بدترین دردسر در پادگان است به هیچ شایعه ایی توجه نکننین سعی کننین خودتون رو با شرایط وفق بدین در این مرکز اموزشی سختی پایان نداره تا اخر سخت میگیرن ولی اگه سعی کننین خودتون رو با شرایط عادت بدین مشکلات براتون عادی میشه هر غذایی دادن بخورین بوفه پادگان کوچیگه و به هیچ عنوان نمی توننین به راحتی چیزی بخرین بهترین چیزی که همیشه در بوفه پیدا می شه کیک و ساندیسه پس وقتی می خواین برین همراه خود خشک بار حتما ببرین زیاد ببرین چون مطمئن باشین تا یک ماه نشه به شما مرخصی نمیدن. یک مطلب دیگه به هیچ کدوم از فرمانده ها اعتماد نکنین. فرماندهی که مسئول گروهان ما بود انسان خوبی بود ولی اون از بالا تحت فشار بود و کارهای دلخواهش رو نمی تونست اجرا کنه چون هیچ چیزی دست فرمانده هان گروهان نیست و همه از بالا ابلاغ میشه البته بجز فرمانده ما که واقعا فرماده خوبی بود و نمی تونم اسمش رو تو اینترنت بنویسم بقیه فرمانده هان به شدت عقدهایی تشریف داشتن و بهترین کار برای اینکه حالشون رو بگیرین اینکه رژه ها رو خراب کننین تا اونا پیش مقام بالاتر خراب بشن و یک مطلب رو همیشه به یاد داشته باشین که چاپلوس نباشد و زیراب رفیقتون رو نزنین شاید در طول دوران اموزشی این زیراب زدنهای رفقا باعث یک سری از مزایل برای شما بشه ولی بدونین پایان دوره شما رو به خاطر همین زیراب زدن ها نگه میدارن این رو شک نکننی و یک مطلب دیگه افراد یک دسته یا گروهان باید همیشه پشت هم باشن تا بتونن تو کاراشون موفق بشن و این پشت هم بودن باعث میشه سختی تنبیهات رو کم اثر تر کنه و مطلب اخر اینکه در سه یا چها هفته اول هر کاری کنی تنبیه میشی چه وظایف رو خوب انجام بدی چه بد در هر صورت تنبیه میشی پس سعی کن تحمل کنی و به خاطر 2 ماه اموزشی مزخرفی که خدشون نمیدونن هدف از این نوع اموزش مسخره چیه خودتون رو به دردسر نندازین و با فرمانده هان عقدهایی درگیر نشین چون اونا ارزشش رو ندارن و زندگیشون به اندازه زندگیه یک.... ارزش نداره پس بدوننین اونا کارشون بزرگترین مشکل عمرشونه پس بیخیالشون بشین.

و در پایان خوبی دوران اموزشی اینکه قدر زندگی شخصی و خانواده رو درک میکنی.




همیشه این مطلب رو بیاد داشته باشید که:


چون میگذرد غمی نیست.

و این مطلب از خبر گزاری فارس:


به دنبال فارغ‌التحصيلي افسران و درجه‌داران صورت گرفت؛ اعطاي نشان درجه‌داري به افسران مركز آموزش انتظامي مشگين‌شهر

خبرگزاري فارس: آيين اعطاي نشان و درجه به افسران مركز آموزش انتظامي شهيد بيگلري مشگين‌شهر با حضور مسئولان شهرستاني در محل پادگان آموزشي بيگلري برگزار شد.

به گزارش خبرگزاري فارس از اردبيل، در اين مراسم كه عصر امروز و در محل پادگان انجام شد، شركت‌كنندگان و سربازان و درجه‌داران به اجراي برنامه‌هاي مختلف نمايشي، رزمي و ورزشي پرداخته، سپس نماينده فراگيران و فارغ‌التحصيلان مركز آموزش انتظامي شهيد بيگلري مشگين‌شهر با حضور در جايگاه درجه و نشان خود را دريافت كرده و از فرماندهان و سربازان نمونه نيز تجليل شد.
در اين آيين فرمانده پادگان شهيد بيگلري مشگين‌شهر در سخناني آمادگي رزمي نيروهاي نظامي و انتظامي را بزرگ‌ترين قوت قلب ملت و مسئولان اعلام كرد و گفت: اگر دشمنان ما امروز از انقلاب اسلامي و اقتدار آن هراس به دل دارند و ابهت نظام ما به دل آنها وحشت انداخته است به دليل آن است كه خود از داشتن چنين قدرت مردمي و نرم تهي و خالي هستند.
سرهنگ علي محمدي با يادآوري اينكه در عرصه نظامي ايران امروز به بالاترين حد آمادگي و مقابله با دشمن رسيده است، يادآور شد: اگر دشمنان ما امروز از هر جبهه‌اي عليه نظام اسلامي ما توطئه و ترفندي ايجاد مي‌كنند به دليل آن است كه هرگز قادر نيستند خواسته‌هاي ما را تحمل كنند.
وي با اشاره به صدور قطعنامه اخير شوراي امنيت در محكوميت ايران در عرصه‌هاي اقتصادي و نظامي افزود: ما در دوران تحريم به چنين قدرت بازدارندگي رسيده‌ايم و اين تحريم‌ها هيچ ثمره و نتيجه‌اي جز قدرتمند كردن نظام ما و اقتدار ملي ندارد.
به گزارش فارس فرمانده پادگان شهيد بيگلري مشگين‌شهر تصريح كرد: دشمن امروز از قدرت ايماني و اعتقادي نيروهاي نظامي و انتظامي ما به شدت در ترس و هراس به سر مي‌برد و هيچوقت نتوانسته است ابعاد اين اقتدار را درك و فهم كند.
محمدي در ادامه سخنان خود اظهار داشت: مركز آموزش انتظامي مشگين‌شهر در كنار چهار مركز ديگر جزو فعال‌ترين و پوياترين مراكز آموزشي انتظامي هستند.
وي خاطرنشان كرد: مركز آموزش انتظامي شهيد بيگلري مشگين‌شهر در كنار مركز مالك‌اشتر اراك، وليعصر(عج) تبريز، شهيد اديبي مرزن‌آباد و مركز آموزش انتظامي جهرم جزو برترين‌هاست.
محمدي ادامه داد: هم‌اكنون در اين مركز بيش از يك هزار و 513 نفر مشغول آموزش و تحصيل هستند و اقدام به پذيرش اين تعداد فوق‌ليسانس، ليسانس و فوق‌ديپلم كرده‌ايم.
فرمانده پادگان شهيد بيگلري مشگين‌شهر اضافه كرد: مشمولان اين مركز پس از گذراندن دوره‌هاي آموزشي لازم موفق به اخذ درجه ستوان سومي، استواري و گروهباني شده‌اند.
محمدي در پايان گفت: در حال حاضر بيش از 253 نفر از پرسنل انتظامي در اين مركز در حال گذراندن دوره‌هاي آموزشي هستند و مركز آموزش شهيد بيگلري مشگين‌شهر جزو مراكز معين شركت نفت شمال‌غرب كشور است.
در پايان اين مراسم يگان‌هاي مستقر در ميدان از مقابل كلام‌الله مجيد و تمثال امام(ره) و مقام معظم رهبري رژه رفتند.





مطالب مشابه :


مرکز آموزش انتظامي شهيد بيگلري مشگين شهر ارتقا يافت

2:30 نیمه شب به پادگان شهید بیگلری مشکین شهر ارومیه مرکز اموزش مشکین شهر پر سیدن این




توصیه های سربازی مشکین شهر

من امروز مطلع شدم که آموزشیم افتاده نیروی انتظامی شهید بیگلری مشکین شهر خود پادگان چه




اولین یادواره شهدای دانشجوی شهرستان مشکین شهر، به مناسبت روز دانشجو

آموزشی شهید بیگلری، رئیس پادگان آموزشی شهید بیگلری مشکین شهر طی




کاملترین کدهای مراکز آموزش نظام وظیفه ( کد محل پادگان آموزشی سربازی) بروز رسانی : 1391/04/26

نیروی انتظامی مشکین شهر. پادگان شهید (کوهسنگی رضا شهر) کد 256 : پادگان شهید مدرس




نخستين المپياد ورزشي سربازان آموزش عمومي ناجا

معابر تاریک شهر مهاجران در انتظار روشنایی .




برچسب :