مقایسه از نظر شخصیت پردازی در داستان

همایش ملی جهانی شدن و ادبیات


دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین-پیشوا
مقایسه تراژدی رستم و سهراب با ادیسه و ادیپوس از نظر شخصیت پردازی در داستان
سهراب ابراهیمی

رییس دانشگاه پیام نور واحد دورود  و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد دورود چکـیـده:
این تحقیق با هدف آگاهی از تفاوتها و شباهت های تراژدی های رستم و سهراب و ادیسه و ادیپوس از لحاظ شخصیت پردازی به انجام رسیده است.اطلاعات مورد نیاز تحقیق به شیوه کتابخانه ای گردآوری و سپس مورد تحلیل قرار گرفته اند.نتایج این مطالعه نشان می دهد که شخصیت های اصلی این مطالعه نشان می دهد که شخصیت های اصلی این تراژدی ها دارای صفات مشترک فراوانی هستند که همین اشتراکات سبب توجه ملل مختلف به ویژگی های مثبت و منفی شخصیت های تراژدی های مورد مطالعه می باشد.
کلید واژه: رستم.سهراب-ادیسه-ادیپوس- شخصیت پردازی
مقـدمـه:
از جمله مباحثی که در جهان امروز مورد توجه ادبا و صاحبنظران ادبی قرار گرفته ، مقایسه آثار ادبی جهان به منظور آگاهی از شیوه نگارش، تحولات جامعه اجتماعی اثر گذار بر نویسنده یا شاعر، شیوه و سبک اارائه... می باشد که در این میان شاهنامه فردوسی به عنوان اثر بی بدیل ادبیات فارسی ایران زمین به دلیل دارا بودن ویژگی های خاص و منحصر به فرد از سوی محققین و پژوهشگران داخل و خارج از کشور با آثار ارزشمند دیگری در حوزه آثار تراژدی دنیا از جمله ایلیاد و ادیپوس و یا سایر آثار تراژدی در مقام مقایسه مورد توجه فراوان قرار گرفته است.
شخصیت پردازی در داستانها و افسانه های کهن از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه ادبا و صاحبنظران ادبی بوده است. وجوه مشترک در شخصیت پردازی به ویژه در حماسه های تاریخی موجب شده است تا به این مقوله توجه ویژه ای شود. داستان رستم و سهراب به عنوان بخشی از اثر حماسی شاهنامه فردوسی به واسطه داشتن ویژگی های مشترکی که با حماسه های تاریخی ملل مختلف دارد از منظر نقد و مقایسه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. نوع شخصیت پردازی و توجه به ویژگی های هر یک از شخصیت های این حماسه ها به خوبی بیانگر آن است که نوع بشر در زندگی خود دارای صفات و زیژگی های مشترکی است که این صفات و ویژگی ها به یک جامعه یا قوم یا قبیله اختصاص ندارد بلکه نشان دهنده ابزار علاقه و تمایل او به گرایش یا عدم گرایش به برخی رفتارها و کردارهایی است که می تواند در شخصیت افراد نمود پیدا کند.
مقایسه تراژدی رستم و سهراب با ادیسه و ادیپوس از نظر شخصیت پردازی در داستان:
در تراژدی رستم و سهراب،رستم شخصیتی طرفدار نظام کهن است که تمایلی برای تغییر در بنیاد های فکریش دیده نمی شود و به وضع موجود راضی است و سهراب پهلوان جوانی که نوگراست و به دنبال تغییر وضع موجود است و نظام فعلی آن روزگار برای او تازگی ندارد و در راه این اصلاح طلبی جان خود را از دست می دهد. شخصیت های تراژدی در رستم و سهراب که همان قهرمانان اصلی این تراژدی هستند، شخصیت های ایستا نیستند و در تمام لحظات به دنبال تغییری جدی و جدید هستند. در اودیسه، اولیس نیز شخصیتی ثابت نیست. در هر صحنه که ظاهر می شود شخصیتی جدید را از خود بیان می دارد. اصلاً او به چاره اندیشی و چاره گری شهره است. شخصیتی ملموس و واقعی، که آمیزه ای از خوبی و بدی است.حضورش در  داستان موجّه و منطقی است که اکثر حوادث داستان با وجود او شکل می گیرد. حضور فیزیکی اولیس در داستان ادیسه  در اکثر حوادث منطقی است و عدم حضورش حوادث داستان را کمرنگ می کند.تغییر رفتار قهرمان داستان، اولیس بنابر حوادث،تغییرناپذیر است.
در اکثر حوادث،چاره گری و چاره اندیشی، اندیشه اولیس است.او خود به تنهایی در حادثه می تواند چاره ای نو بیندیشد. ادیپوس نیز شخصیتی ملموس و واقعی در داستان دارد. نه خیلی خوب است و نه خیلی بد. حضورش در داستان منطقی است. او نیز یک انسان صلح طلب است که برای رهایی از وضع موجود به کشف حقیقت می پردازد. وضع موجود او را راضی نمی کند. ادیپوس به دنبال حقیقت می رود تا فدا شود. او نیز به دنبال تغییر در بنیاد هستی و وضع موجود بود و شباهت بیشتری با تراژدی رستم و سهراب دارد زیرا سهراب نیز به دنبال تغییر و نوگرایی بود و ادیپوس نیز کار سهراب را در پیش گرفته بود. فدا شدن سهراب و ادیپوس به خاطر دانستن بیشتر برای نوگرایی و نوجویی بود.ولی ادیسه شخصیتی ماجراجوست که فقط وطن دوستی را سرلوحه کار و تلاش خود قرار داده و تمام سعی خود را معطوف به رسیدن به سرزمینش ایتاک می داند و به دنبال هدف دیگری نیست و اصلاً تغییر و تحوّل مد نظرش نمی باشد.
ممکن است به نظر مخاطب، رستم دارای شخصیتی با ویژگی های بی نظیر که دارای نوعی عقده ی روانی باشد و مخاطب آن را در مقابل عقده ی ادیپ بداند. یعنی عقده ای که دوست ندارد جانشین و همتای خود را ببیند ولی مسلماً اگر رستم به وجود فرزندش سهراب آگاهی پیدا می کرد، هیچ وقت دست به کشتن او نمی زد. رستم بعد از مرگ سهراب، آنچنان عزاداری کرد که تمام ایرانیان در عزای سهراب خود را در غم رستم شریک دانستند. رستم در صدد برآمد تا با خنجر خود را بکشد که گودرزپهلوان ایرانی، زبان به نصیحت رستم باز کرد:
شکاریم یکسر همه پیش مرگ                                سری زیر تاج و سری زیر ترگ
(شاهنامه ج2 ، ص 291 ، بیت 959 )
ادیپوس نادانسته پدرش را می کشد و او نیز پدرش را نمی شناسد. مسلماً اگر پی به وجود پدر می برد، هیچ وقت او را نمی کشت و او نیز مانند رستم زمانی که به وجود پدرش پی می برد تنها کاری که می کند برای رهایی از این غم سنگین مرگ را با آغوش باز می پذیرد تا خداوند در همین دنیا تاوان اششتباه او را بدهد و او با فراغ بالی به دیار ابدی بشتابد. این در واقع همان تزکیه ی نقطه اعلای تراژدی می رسد.
در این تراژدی ها سخنان از جنبه ی اغراق و مبالغه در داستان ها مطرح می شوند و این روش برای در لفافه و ابهام گونه صحبت کردن، بسیار مناسب است که در این داستان ها رعایت شده است.
((یکی از تفاوت های تراژدی رستم و سهراب با ادیسه و ادیپوس این است که در رستم و سهراب نو قهرمان وجود دارد ولی ادیسه تنها قهرمانش اولیس است و ادیپوس نیز خود، تنها قهرمان اصلی داستان است)). (وارن و جرج، 1382 ، ص 10 )
اولیس قهرمان ادیسه نیرنگ باز و زرنگ است و چاره اندیشی او، حوادث را آسان می کند و بر دیگر پهلوانان برتری دارد و رستم نیز قهرمانی دلاور است که ترکیبی از خردمندی، نیکی و زرنگی است.
((رستم به خدا ایمان دارد، راستگو است و درستکار، سرمشق دلاوری، احتیات، خرد و مناعت است)).(ماسه، 1375 ، ص 277 )
اولیس ماجراجوست و رستم نیز به نوعی در ماجراجویی تبحر دارد.
((ماجراجویی رستم سبب به وجود آمدن جنگ های دامنه دار دوازده رخ میان ایرانیان و تورانیان شد)).(سرّامی، 1377 ، ص 799 )
در حیله گری و نیرنگ بازی، رستم به اولیس شباهت دارد.اگر او حیله گر نبود در نبرد اول از سهراب شکست می خورد ولد او به دروغ و نیرنگ خود را نجات داد.
شخصیت سهراب دلاور و جنگجو و شجاع است ولی بهره ای از اندیشه و تدبیرندارد، چون دست پرورده ی مادر است و اصولاً مادر نمی تواند تجربیات ارزشمندی را در اختیار فرزندش(پسر) قرار دهد. پرورپ یافتگانی که دست پرورده ی مادر هستند، انسان هایی عاطفی و احساساتی تربیت می شوند که تفکر و اندیشه و خرد سرلوحه ی کارشان نیست.سهراب پهلوانی عاطفی و احساساتی است که عاقبت با عواطف کودکانه اش مرگ را برای خود به ارمغان آورد.او قربانی بی تجربگی خود گردید.اگر بی تجربه  نبود، به ایران لشگر نمی کشید بلکه بدون ساز و برگ در جستجوی پدر به ایران می آمد و پدرش را پیدا می کرد. ولی او بی تجربه بود و نادانسته خود را به آغوش مرگ انداخت.
حوادث در طول داستان رستم و سهراب، ادیپوس و ادیسه کاملاّ با هم مرتبط اند، پیوندی ناگسستنی که مخاطب ادامه ی داستان ها را می طلبد و داستان ها از وحدت خاصی پیروی می کنند. وحدت مکانی و وضعیت ها همگی در اوضاع و احوالی متناسب ایفای نقش می کنند. رستم پهلوان ایران و حاکم عادل زابل و در شخصیتش بزرگ منشی دیده می شود.(حنیف، 1384 ، ص 35 )
اولیس شخصیتی ماجراجو و چاره اندیش و زرنگ است که در تمام حوادث پیروز است. او مورد توجه آتنا یکی از خدایان است. ادیپوس شخصیتی در ابتدا گریزان از حقیقت و سپس جوینده ی حقیقت است که به خاطر دستیابی به حقیقت در همین دنیا به کاتارسیس دا تزکیه ی نفس می رسد و در راه حقیقت جویی جان خود را از دست می دهد. این شخصیت ها هر کدام محبوبیتی خاص در بین ملت های خودشان دارند و شخصیت ملی آنان محسوب می شوند.آنان(قهرمانان) آرمان های ملی مردم هستند که روزگاری برای ساختن این شخصیت ها در ادبیاتشان لحظه شماری می کردند و با حضور موجّه خود در این سه داستان روالی منطقی و فضایی زیبا در اینگونه داستان ها ایجاد کردند و جذابیت آنان را دو چندان نمودند.
نتیجه گیری:
با توجه به آنچه در متن مقاله به آن اشاره کرد،شخصیت های آثار تراژدی مورد مطالعه ی شخصیت های ایتایی نبوده، بلکه شخصیت هایی هستند که به دنبال اصلاح طلبی و نو اندیشی هستند.به همین دلیل است که شخصیت ها و به عبارتی قهرمانان این تراژدی ها به دلیل داشتن چنین صفتی، شخصاً در صدد تغییر و تحول جهان پیرامون خود هستند.حوادث در حماسه های مورد مطالعه کاملاً به هم مرتبط بوده و علاقه به سرنوشت شخصیت های اصلی، شوق و دلبستگی مخاطبان برای آگاهی از عاقبت آنان را به دنبال دارد.
اگرچه فدا شدن سهراب و ادیپوس به دلیل نو جویی است اما این ویژگی در ادیسه ملموس نمی باشد.به عبارتی دیگر ادیسه شخصیتی است که حس وطن پرستی او را مجاب به فدا شدن می کند.
به طور کلی باید گفت این تراژدی ها از لحاظ شخصیت پردازی با هم دارای تفاوت ها و شباهت هایی هستند که این تفاوت ها و شباهت ها نمی تواند  مؤید ضعف یا قدرت یک اثر نسبت به اثر دیگر باشدبلکه نشان از آن دارد که شرایط مسائل اجتماعی حاکم بر یک جامعه می تواند بر طرز تفکر و نگرش شخصیت ها آثار ادبی گوناگون تأثیر مثبت و به سزایی داشته باشد که این تأثیر را به خوبی می توان در اندیشه و رفتار شخصیت ها به خوبی مشاهده کرد.
منابع و مآخذ:
1-روزبه، محمد رضا(1384)، ادبیات معاصر ایران، تهران: روزگار.
2-سرامی، قدمعلی،1373 ، از رنگ گل تا رنج خار، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی
3-جرج،آرتور، وارتر، ادموند (1382)، رستم و سهراب ترجمه ی هوشنگ رهنما، تهران:هرمس
4-فردوسی،ابوالقاسم (1378)، شاهنامه، تهران:انتشارای سوره مهر.
5-قابلیت های نمایشی شاهنامه، محمد حنیف (1384)، تهران:سروش.
6-ماسه،هاتری(1375)، فردوسی و حماسه ملی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز:انتشارات دانشگاه تبریز.
7-شخصیتی که که در طول داستان تغییر درروحیات او به وجود نمی آید.(روزبه،1384 ، ص 35 )


مطالب مشابه :


پذیرش دانشجو در دانشگاه پیام نور لرستان در 150 رشته بدون کنکور

محسوب می شود ومتقاضیان برای پذیرش در کد رشته های بدون آزمون دانشگاه پیام نور دورود




دانشگاههاورشته جهانگردی

این وبلاگ متعلق به دانشجویان رشته مدیریت جهانگردی دانشگاه پیام نور شیراز می باشد .




مسابقات روباتیک در دانشگاه پیام نور بروجرد برگزار شد

مسابقات روباتیک در دانشگاه پیام نور بروجرد، ملایر، نهاوند، شازند، الیگودرز، دورود




سایت مراکز دانشگاه پیام نور

دانشگاه پیام نور. پیام نور استان تهران پیام نور مشهد. پیام نور شیراز. پ یام نور کرج. پیام نور




عکس برخی جاذبه های گردشگری الیگودرز

دانشگاه پیام نور راه دسترسی دارد یکی از شهرستان الیگودرز و دیگری از طریق شهرستان دورود




مقایسه از نظر شخصیت پردازی در داستان

وبلاگ بخش فرهنگی دانشگاه پیام نور دورود. سایت مقام معظم




برچسب :