متن عاشقانه کوتاه بسیار زیبا

  


چشمهایت سیراب سراب


و نگاهم،


تاول زده از تابش تشنگی


برویم دعای باران بخوانیم ‍.

        

  تو با دل من

         

         من با دل تو


باور کن با لبخند چترهایمان بر می گردیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

چرا نمی گویند که آن کشیده سر از شرق -

آن بلند اندام سیاه جامه به تن،

دلبرِ دلیر ز شاهراه کدامین دیار می آید

و نور صبح طراوت بر این شب تاریک چه وقت می تابد؟

در انتظار امیدم،

در انتظار امید طلوع پاک فلق راچه وقت

آیا من به چشمِ غوطه ورم در سرشک خواهم دید؟


از حمید مصدق

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


عشــق اگــر خـط مــوازی نیسـت،چیسـت؟


یـ ـا کتـاب جملــه ســازی نیســت،چیسـت؟!


عشـق اگــر مبنــای خلــق آدم اســت


پـس چــرا ایـن گـونـه گنــگ و مبهــم اسـت؟


پـس چــرا خـط مـوازی مـی شـود!!!


از چـه رو هــر عشـق،بــازی مـی شــود؟!


(گلپونه)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


خیال دلکش پرواز در طراوت ابر

    

      به خواب می ماند.


پرنده در قفس خویش

         

    خواب می بیند.


پرنده در قفس خویش


به رنگ و روغن تصویر باغ می نگرد .


پرنده می داند


که باد بی نفس است


و باغ تصویری است .


پرنده در قفس خویش

            

خواب می بیند .

                    

            هوشنگ ابتهاج

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

میان ابرها سیر می کنم


هر كدام را به شكلی می بینم

                                     

       كه دوست دارم


می گردم و دلخواهم را پیدا می كنم

 

میان آدم ها اما


كاری از دست من ساخته نیست


خودشان شكل عوض می كنند


بـرای اتـفـاق هـایی که نـمی افـتـد ...

بـرای دستـی کـه نـگـرفـتم

بـرای اشکـی کـه پـاک نـکـردم

بـرای بـوسـه ای کـه نـبــود

بـرای دوسـتـت دارمـی کـه مـرده بـه دنـیـا آمــد

بــرای مـن کـه وجـودم نـبـودن اسـت

مــرا بـبـخـش ...

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 


یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد 

    

       نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد

          

        خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را

                  

       یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

کـُجـا پـنـاه بـــرم ؟

دسـت هــای تـو دورنـد

و خـُدایـان

جـبـار تــر از هـمـیشـه

قـهـار تــر از هـمـیشـه

بـرنـشسـتـه انـد بـر سکـوی مـسخ بـاورهــا

خیـره سـری خـُدایـان را

چـگـونـه بـرتـابـم

وقـتـی تـو نـیـستـی

ای یـــار

ای پـنـاه  همـیـشـه !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


به هـمـان سـادگـی

کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده

بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار

سقـف واگـن مـتـروک را

تـرک می گـویــد

دل ،

دیـگــــر

در جـای خـود نیـسـت

بـه همـیـن ســادگـی !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

لبخند که می زنم پیدایم می کنی


باران می بارد، تو از کنارم می گذری


فریاد نمی کشم که بازگردی


می دانم امشب این آسمان تاب ماه را ندارد


لبخند می زنم،


فراموش می کنم..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی میشی نیاز من که نباشی پیش من

اشکهای چشمامو ببین که میریزه به پای تو

بازم که بیقرارمو دلواپسی نگاه تو

تموم هستی منی بمون همیشه پیش من

اگر شدم عاشق تو نزار بیتاب بمونم

لا لایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم

دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی

فقط یه چیز اذت میخوام همیشه عاشق بمونی

دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود

واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دستهایم را تا ابرها بالا برده ای


و ابرها را تا چشمهایم پایین


عشق را در کجای دلم .....


پنهان کرده ای که :


   هیچ دستی به آن نمیرسد !

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

غریبه
 
نمیدانم 
 

گنجشک ها که آنقدر شبیه همند

چطور همدیگر را میشناسند

و نمیدانم

چقدر شبیه من هست
  که تو دیگر مرا نمیشناسی!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 


من اینك در رواق كهكشانها

در آوای حزین كاروانها

در آن رنگین كمان پیر و خسته

در آن اشكی كه بر مژگان نشسته

در آن جامی كه خالی مانده از می

در آوایی كه برمیخیزد از نی

 نشانی از تو می بینم ،

 سراغی از تو می گیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عاقبت یکروز ما هم زین جهان پرمیکشیم

باده رفتن ز دنیا را همه سر میکشیم

بر کن و صد پاره کن این جامه کبر وریا

وقت رفتن ما همه یک جامه در بر میکشیم



عاشقی با قلب من بیگانه شد
خنده از لب رفت و یک افسانه شد
حس و حالی بعد عشق آمد پدید
بعد آن شب زندگی غمخانه شد

 ....................................

لعنت به همه قانون های دنیا که در آن شکستنِ دل پیگرد قانونی ندارد !


....................................

 

دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …

 

....................................

به من گفت برو گورِت رو گم کن …
و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
“زبانم لال !”

 

....................................

شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند
تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم…

 

....................................


از دیگران بریدم تا مهربان بمانی
نامهربان تو رفتی با دیگران بمانی؟

 

....................................


گهگاهی سفری کن به حوالی دلت
شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

....................................

FunSara.Com | فان سرا دات کام

جان غمگین ، تن سوزان ، دل شیدا دارم / آنچه شایسته عشق است ، مهیا دارم
سوز دل ، خون جگر ، آتش غم ، درد فراق / چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم

 

....................................

من که به هیچ دردی نمیخورم …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …

 

....................................

دیار عاشقی هم شهر هرت داره !
خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن …

 

....................................

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

 

....................................

دردلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک، اما آیا
باز برمیگردی؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد


....................................

در هوایم هوسی نیست بجز دیدن تو ، تو گل یاسی و من تشنه بوییدن تو .

....................................

بوی رخسار تو را نیمه شب آورد نسیم ، تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم.

....................................

گفته بودی گنج در ویرانه هاست / راست گفتی ، چون وجودت در دل ویران ماست .


....................................

 

کوله بارم بر دوش ، سفری تا ته تنهایی محض ، سازکم با من گفت : هرکجا لرزیدی ، از سفر ترسیدی ، تو بگو از ته دل ، من خدا را دارم .

....................................

گفتی فراموش کردن کار ساده یست ، تو فراموش کن ، من این ساده ها را بلد نیستم

....................................

در ثانیه های بودنت می مانم / در فصل شکست خوردنت می مانم / یک سال نه ده سال چه فرقی دارد ؟ / تا لحظه ی دل سپردنت می مانم .

....................................

هرجا دلت شکست ، قبل رفتن خودت جاروش کن ! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره .

 

....................................

بگذار کسی نداند که چگونه من به جایِ نوازش شدن،
بوسیده شدن،
گزیده شده ام!

----------------

شمع داني به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت اي عاشق بيچاره فراموش شوي... سوخت پروانه ولي خوب جوابش را داد گفت طولي نکشد نيز تو خاموش شوي

جملات کوتاه عاشقانه : خدا به انسان 2 گوش و 2 چشم و 2 دست و 2 پا داد.اما ميدوني چرا 1 قلب داد؟ چون ميخواست تو دنبال دوميش باشي
عشق يعني خاطرات بي غبار دفتري از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا , يك نياز زمزمه از عاشقي با سوز و ساز عشق يعني چشم خيس مست او زير باران دست تو در دست او

جملات کوتاه عاشقانه : هر موقع خواستي از كسي جدا بشي يادت نره بهترين راه اينه كه بهش بگي براي هميشه خدانگهدار، شايد طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشكنه ولي بهتر از اينكه منتظر بمونه

جملات کوتاه عاشقانه : بجاي دسته گلي که فردا در قبرم نثار مي کني امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن * به جاي سيل اشکي که فردا بر مزارم مي ريزي امروز با تبسمي شادم کن * به جاي اون متن هاي تسليت که فردا برايم مي نويسي امروز با يک پيغام کوچک خوشحالم کن * من امروز به تو نياز دارم نه فردا

جملات کوتاه عاشقانه : سعي كن به كسي كه تشنه ي عشق است دل نبندي ، سعي كن به كسي كه لايق عشق است دل ببندي چون تشنه ي عشق روزي سيراب خواهد شد

جملات کوتاه عاشقانه : نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي

جملات کوتاه عاشقانه : براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه

جملات کوتاه عاشقانه : روزها در كوچه باغي نگاهت قدم مي زدم اما دريغا كه لحظه اي مرا درك نكردي. چشمان هميشه گريانم را مسخره مي كردي و از پشت به من نيشخند ميزدي هميشه در برابر جنگل وحشي نگاهت خزان بودم...خار بودم و از شرم آب بودم و باز از حرارت عشقم به تو بخار ميشدم و به آسمان ميرفتم...آنقدر بالا ميرفتم تا به خدا برسم چون او بهترين بود براي گوش دادن به درد و دلهاي من...حال اون روزها گذشته و هروقت كه بدان فكر ميكنم موجودي از پشت پنجرهي خاطراتم با تمام وجود فرياد ميزند كه هيچگاه فراموشت نميکنم

: يک نصيحت : مواظب خودت باش . يک خواهش : هيچ وقت عوض نشو . يک آرزو : فراموشم نکن . يک دروغ : دوست ندارم . يک حقيقت : دلم برات تنگ شده ، و يک رؤيا : تو رو تا ابد داشتن

جملات کوتاه عاشقانه : اگه تونستي برف رو سياه کني پر کلاغو سفيد کني آتيشو بوس کني تويه آب يه نفسه عميق بکشي اون وقت منم ميتونم تورو فراموش کنم


جملات کوتاه عاشقانه : روزي كه فرياد زدي و گفتي دوستت دارم ... گفتم بلند تر نمي شنوم
امروز كه در گوشم گفتي دوست ندارم ... گفتند آرومتر بقيه مي شنوند



جملات کوتاه عاشقانه : دلم گرفته اين روزا غم خونه كرده تو صدام
بارون غصه انگاري مي باره تو ترانه هام
دل بيا بريم
از عشق ديگه نگيم
درد عشقي كه كشيدم جز خدا به كسي نگيم



جملات کوتاه عاشقانه : دوست دارم شمعي باشم كه در دل شب ها بسوزم

روشني بخشم به جمعي و خودم تنها بسوزم




جملات کوتاه عاشقانه : عاشقت بودم كه گفتي عاشقان ديوانه اند

عاقبت عاشق شدي ديدي كه خود ديوانه اي




جملات کوتاه عاشقانه : اگه يه روز من مُردم و تو منو دوست داشتي پنج شنبه ها بيا سر ِ مزارم و
گلِ سرخي رو روي قبرم بذار تا هميشه اون گلي که بهت داده بودم رو به
خاطرم بيارم ... ولي... اگه تو مُردي ... من فقط يه بار ميام مزارِت... ميام و اون دسته گلِ سفيدِ مريم رو که با خون خودم سرخشون کردم ،برات ميارم
وعاشقانه کنارت جون ميدم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستي


جملات کوتاه عاشقانه : من آن گلبرگ مغرورم، كه مي ميرم ز بي آبى، ولي با خفت و خارى پى شبنم نمي گردم
چهار چيز است که نمي توان آن ها را بازگرداند... سنگ ... پس از رها کردن! حرف ... پس از گفتن! موقعيت... پس از پايان يافتن! و زمان ... پس از گذشتن!
اگه مي تونستم مجازاتت كنم از تو مي خواستم به اندازه اي كه تو را دوست دارم مرا دوست داشته باشي .


جملات کوتاه عاشقانه : هر اغازي را پاياني است صد حيف كه اغاز عشق تو پايان عمر من بود !!!


جملات کوتاه عاشقانه : عشق بها دارد ... من و تو بوديم و يك دريا عشق ... حالا من هستم و يك دنيا اشك ... اري عشق بها دارد ...


مطالب مشابه :


راههای عملی اعتمادبنفس (56) – تبريك و تسليت بگوييد.

تبريك و تسليت بگوييد. ۵۹ ـ براي اعتمادبنفس زمان بگيريد. مطالبی از میان کتابها




متن عاشقانه کوتاه بسیار زیبا

كه دوست دارم. می به جاي اون متن هاي تسليت که فردا برايم مي نويسي از گفتن! موقعيت




درگذشت مادر بزرگوار جواد خياباني را به او و خانواده محترمش تسليت مي‌گويیم

دوست تر از دوست را به او و خانواده محترمش تسليت مي چون چيزي براي از دست دادن ندارد




حرف س

اگر كسي در خواب، براي خداوند و نفاق را دوست دارد و براي تسليت گفتن به مصيبت ديده




پيام تسليت آغاز محرم(پيامك)

شکرگزاري تو براي نعمت يک «يا حسين» گفتن من رمز آبروست - دوست دارم هر چي دارم




آداب عزاداری

31مداح اهل بیت دوست بزرگوارم:کربلایی احمد




بعضی از روایات شهادت حضرت زهرا (س)

در ميان نهاد ولى متوجّه شد كه آن حضرت از گريه ساكت نمى‏شود و تسليت گفتن براى براى دوست




در سوگ بانو «ايران اميري» ...

او يك دوست خوب، يك همسر خوب، يك همكار امروز حتا كسي ياراي تسليت گفتن به تو براي خوردن يك




برچسب :