هنر طراحي

عريف وفلسفه هنر :

عا مترين تعريف از هنر وفلسفه آن عبارت است از هر آن چيزي كه ساخته آدمي وزيبا باشد.

زيبايي چيست: هر انچه ادمي را بخود جلب ميكند وما خواهان تكرارديداريا شنيدار آن هستيم وهمين طور زشتي كه در مقابل زيبايي قرار دارد وما از آن دوري ميكنيم واز تكرار آن بيزارييم

چرا به هنر رو مي كنيم. چرا مردم به دنبال هنر وزيبايي هستند درجواب بايد بگوييم كه مردم از ديدن يا شنيدن چيزهاي زيبا لذت مي برند

كلمه ساده هنر غلبا مربوط به آن هنرهايي است كه ما انها را به نام هنرهاي (تجسمي ) يا ( بصري)


فلسفه هنر هربرت ريد ترجمعه علي رامين

 

 

 

 

شناسيم. اگر درستش راخئاسته باشيم بايد هنرادبيات وهنر موسيقي را همم در بر بگيرد زيرا كه پاره اي ازخصائص ميان همه هنرها مشترك است.

هنرهاي تجسمي : گفتيم هنر داراي گرايشهاي متعددي است كه پرداختن به آنها ازعهده  بحت موضوع ما خارج مي باشد زير اكه موضوع بحت ما بيشتر درزمينه هنرهاي  تجسمي است.

 

هنرهاي تجسمي عاليترين تجليات زبا ن بصري شمرده ميشود كه با آن مي توان فراتر از زمان سير كرد وآينده وافقهاي دور را تجسم و تصوير نمود.ضمنا" اين زبان به علاقمندان نوعي توانايي مي دهد كه تمام پديد ه هاي بصري را اعم از طبيعي ويا مصنوعي بهتر وكامل ترببيند وبشناسد.

هنرهاي تجسمي را در زير شاخه هاي ذيل تفكيك نماييم كه امروزه هر كدام از آنها نيز به هنري مستقل تبديل شده است. طراحي  در گرايش ها وشيوههاي مختلف.نقاشي در شيوها  ومكتب هاي متعدد .علم گرافيك وشاخه هاي آن .نگارگري وهنرهاي وابسته ان هنر . كاريكاتور. خوشنويسي وعكاسي و...

طراحي : طراحي عبارت است از ديدن . شنيدن . لمس كردن و ....وبه


 مباني هنرهاي تجسمي ايتن

 

 

 

طور كلي دريافت كردن پيرامون و تجزيه وتحليل كردن درياف ها وانعكاس وتجسم بخشيدن به شكل بصري را شامل مي شود .

 

طراحي كردن امري طبيعي وتا حدودي فطري وغريزي براي انسان است . به

همان حالت كه هر كودكي نفس مي كشد وسعي ميكند با سرو صداهايي نسبت به امري خارجي  عكس العملي از خود بروز دهد او طراحي مي كند تا از طريق آن با دنياي خارج ارتباط برقرار كند. در تعريف وارزش طراحي ما به همين جمله از ( ژان دمينيگ انگر ) بسنده مي كنيم كه مي گويد ( پيش از انكه به فكر نقاشي كردن بيفتيد مدت زيادي طراحي كنيد زيرا كسي كه پي خانه اش را محكم بريزد با خيالي آسوده در آن مي خوابد )

باتوجه به تعريف وتمجيدهاي كه به عمل آورديم اينك به اختصارمراحل و روش

هاي طراحي كردن را بيان مي كنيم  ما مي دانيم قبل ازاقدام به طراحي با موضوعات ورا تقسيم بندي نموده  وابزارها ( متريالهاي  ) خاص آن را تهيه نماييم ابتدايي ترين ابزارها براي شروع طراحي عبارتند از.

وسيله اي  اثر گذار مانند مداد .زغال . رنك و........


 شيوه طراحي محسن وزيري مقدم

اصو ومباني هنرهاي تجسمي محد حسين حليمي

وسيله اي براي اثر گذاشتن بر روي آن مانند  كاغذ يا هر صفحه اي بتوان روي آن كار ترسيم انجام داد بهتر است فراگيران طراحي از همان ابتداي كار ابزار هاي مناسب مانند مدادها و دفترچه هاي استاندارد موجود در بازار را براي اين كار انتخاب نماييند .

گفتيم كه قبل از شروع به انجام كار طراحي آن را ازسهل به دشوار تقسيم بندي مينماييم . طراحي از طبيعت .

ما در آموزش طراحي طبيعت آن را به دو دسته تقسيم ميكنيم اين مجموعه درسه بخش كلي تهيه مي شود كه

عبارت خواهند از:

طبييعت : بيجان

طبيعت :جاندار

فرم :( كيفيات بصري  ) كيفيات بصري به دليل كاربردشان دردو بخش ديگر تكرار ميگردد.

بخش اول : طبيعت بيجان

طبيعت بيجان را مي توان به تمامي اشكال و فرمهاي هندسي منظم و غير منظم  ( پيچيده ) كه به نوعي سكون ظاهري در آن ديده مي شود وحالت رشد وتوليد همجنس وهم شكل خود را ندارد( يعني حالت زايشي در آنها نيست) مي توان تعريف كرد ما مي دانيم هرماده اي در ذات خويش در حركت وتكاپوست  وهر موجودي در طبيعت از تحركي دروني برخوردار مي باشد . حركتي كه به ظاهر ما آن را نمي بينيم

گفتيم كه طبيعت بي جان متشكل از فرمهاي منظم  هندسي وغيرهندسي ( پيچيده) تشكيل شده است كه اين

شكل ها وفرم ها با توجه به انرژي و نيروهاي تصويري كه دارند بر هم ديگر تاثير ميگذارند

شكلها و فرم هاي هندسي نمودهاي بصري مانند نقطه .خط . سطح وحجم را دارند

 

 

نقطه :

 

نقطه : اولين عنصر بصري است كه مبدا پيدايش فرم ميباشد و وجود آن مبين مكاني در در فضا است در تعريف تجسمي نقطه مي توان گفت اولين اثري كه يك شي اثر گذار مثل مداد يا گچ و يا غيره بروي يك سطح (صفحه ) مي گذارد در تعريف رياضي آن بايد گفت نقطه عبارت است از نمونه تصويري كه فاقد طول عرض وارتفاع باشد.

پس نقطه واقعيت فيزيكي ندارد ولي ازلحاظ تجسمي قابل ادراك ميباشد .

 

در چنين شرايطي نقطه مي تواند حالتهاي بصري وبيان تصويري را به نمايش بگذارد. اندازه .شكل تنوع جهت.حركت .تاكيد .تكرار. فضا .حتي بافت ورنگ و......... با توجه به موضوع مطلب ما به حالت فرم وشكل آن (هندسه ) خواهيم پرداخت نقطه با توجه به تعريف آن مي تواند به شكلهاي گوناگون در طبيعت وجود داشته باشد شكل هاي مانند دايره و مثلث و چند ضلعي ها كه هركدام از اين شكل ها مي تواند ما را در به وجود آوردن ساختاريك طراح ياري نمايد

 

 

 

خط :

 

 

خط : دومين عنصر بيري وتجسمي ميباشد كه به صورت فراوان و متنوع در طبيعت وجود دارد ودر طراحي مهمترين عنصر شكل دهنده آن ميباشد.

تعريف خط از نظر رياضي عبارت است از حركت و امتداد نقطه در سطح يا در فضا . خط محل تلاقي دو صفحه يا برخورد دو سطح بر هم مي باشد كه در اين صورت خط به سه حالت اصلي به خود خواهد گرفت

الف : خط راست

ب : خط منحني يا خميده

ج : خط شكسته

.

خط راست:

الف خط راست خطي است صاف ومستقيم كه از يك مبدا شروع ودر جهتي امتداد داشته باشد بدون آنكه تغيير جهت بدهد ومي تواند به سه حالت راست افقي راست عمودي راست مايل راست وراست مايل چپ باشد

 

 

 

خطوط صاف و مستقيم كه بدانها اشاره كرديم ميتواند  در بوجود آودن  سطح ها و حجم هاي هندسي منظم  غير هندسي موثر باشند.  شكلهاي مانند سطوح مربع . مثلث و سطوح چند ظلعي و يا حجم هاي هندسي مثل مكعب مربع ومكعب مسطتيل وغيره كه داراي سطوح صاف ميباشند

خط به عنوان دومين عنصر بصري و تجسمي نقش اساسي در بيان شكلهاي تجسمي دارد

 

. خط منحني: خط منحني از برخورد سطوح منحني به وجود آمده   واشكالي مانند دايره  حاصل اين نوع خطوط ميباشد كه در به وجود  آمدن شكلها وفرم هاي غير منتظم طبيعت نقش بازي كند.

خطه شكسته : حاصل برخورد سطوح ناصاف وغير مستقيم وجهت دار ميباشد .

خط داري بعد طولي است ومي توان براي آن اندازه تعيين كرد از نظر تجسمي و تصويري خط با انوع مختلف آن .نازك وكلفت ونرم وخشن  وضعيف وقوي مفاهيم وتعاريف گوناگوني را در بر دارد. به همان اندازه كه قوه لامسه انسان سختي و نرمي را تشخيص مي دهد قوه بينايي نيز به تاثير رواني خط و ارزشهاي هنري آن حساسيت بخرخ مي دهد .مثلا هر اثر هنري ويا نمونه اي از طبيعت كه با خطوط عمودي ايجاد شده باشد نمايشگر ايستايي .نيرومندي ومبين توازن وتعادل است بر عكس خطوط افقي معرف تعادل .آرامش و سكون است و در مقابل خطوط مورب داراي جلوه ناپايداري بوده با حركت ومهيج است و خطوط منحني القاء  نرمي و ملايمت هستند. وخطوط زاويه دار وشكسته بيان كننده ناامني وخطر مي باشند. اينك به جلوههاي بصري چگونگي كابرد  خطوط ذكر شده را در به وجود آمده اولين فرم ها وشكلهاي طراحي طبيعت بي جان را بررسي مي نماييم

سطح : تعريف رياضي و هندسي سطح عبارت است از حركت خط در فضا و در جهتي مخالف حركت اصلي خود.سطح به عنوان سومين عنصر تجسمي وتصويري داراي واقعيت دوبعدي طول وعرض ميباشد . فضايي كه بين دو خط موازي در هر جهتي  و فاصله اي باشند فضاي دو بعدي خالي را القا ميكنند كه ( سطح ) ناميده ميشود .

دونقطه كه در فاصله اي مرتبط با هم مطرح شمند خط نامريي را القا ميكند به همين نحو در صورتيكه سه نقطه در فاصله اي  مرتبط باهم مطرح گدند فضايي رامشخص مي كنند كه بصورت سطح نامريي قابل درك مي باشد. پس مي توان نتيجه گرفت كه براي القا سطح  وجود حداقل سه نقطه فرضي در فضا ضروري است. وجود نقطه هاي بيشتر از سه در فضاي دو بعدي انواع سطوح هندسي وسطوح غير هندسي را بوجود مي آورند.ازجمله اين سطوح مي توان به مربع ومستطيل و ذوزنقه و لوزي كه داري چهار نقطه هستند. پنج ظلعي كه داري پنج نقطه و........ ودايره داري بي نهايت نقطه ميباشد.

درميان شكل هاي هندسي مسطح سه شكل مثلث . مربع و دايره شكل هاي هندسي اصلي هستند ومابقي شكل هاي هندسي هركدام به نحوي مشتق از همين سه شكل يا تركيبي از اينها مي باشند. ازخصوصيات بصري ومشخصات ديگر سطح شكل آن است كه با خط پيراموني آن قابل تشخيص است.واين ويژگي در به وجود آوردن آثارطراحي كمك بزرگي مي كند .

 

 

 

حجم : عبارت است از يك عنصر تصويري كه داراي سه بعد طول .عرض و ارتفا ( عمق ) . در حجم ها سه عامل اوليه يعني نقطه .خط وسطح وجودي اساسي وضروري دارند .

 

 

 

همچنان كه گفتم شكل ها از سطح به وجود مي آيند ( فرم) نيز وابسته حجم است و صفت مشخصه آن محسوب مي شود.چنانچه گفت مي شود فرم مكعب . فرم منشور . فرم بدن انسان . فرم مجسمه و فرم ساختمان وغيره . زماني كه بحث حجم وفرم پيش مي آيد به ناخوداگاه  موضوع فضا در زهنمان تداعي مي شود. زيرا  دربيان جم  و فرم بدون در نظر گرفتن فضا راه به جايي نخواهد رسيد.

 

 

 

 

فرم وويژگيهاي آن:

 

در هنرهاي  بصري فرم به كيفيات بصري گفته مي شود واز ويژه گيهاي آن مي توان  به  توازن .تقارون . دورنمايي ( پرسپكتيو ) . رنگ . خط . تناسب و ...... بطور كلي به تركيب بندي ( كمپوزسيون ) يك  حجم  يا . مجسمه سه بعدي گويند

 

 

 

 

بخش دوم : طبيعت جانداران

اين بخش شامل سه فصل كه عبارت است از :             الف : گياهان

ب : حيوانات

ج : انسان

ودرهر فصل نيز به تفصيل به بررسي ساختارها . ارتباطات   وكاربرد آنها در طراحي وچگونگي طراحي كردن آنها بررسي خواهد شد

1 – فصل اول :گياهان

 

 

در طراحي از هر گياهي فهميدن اصول رشد آن گياه در دستييابي به خصوصيات فرم امري لازم است با تجزيه وتحليل گياه شناسي ويا طبقه بندي جزئيات كوچك

نمي توان به شكل كلي گياه دست يافت. هر چند شگفتيهاي طبيعت با اين جزئيات آشكار مي شود. در  درطراحي يك گياه مهمترين چيز تاثير اوليه – يعني آنچه مادرنگاه اول مي بينيم – والقاي درست ويژگيهاي ظاهري است . هرچنداين شكل مطابق با نوع – فرم باشد يااز فرم فردي منحرف شده باشد اگر رشد نوعي به دقت مطاله شود ميتوان انحراف را در گونه اي فردي تشخيص داد اين امر البته در ساختارهاي بزرگ گياهي آسانتر از نوع كوچك آن انجام مي پذيرد . مثلا اصول رشد گياهان بزرگ را در گياهان كوچك دنبال كرد . خواه آنها علف .گل . برگ  يا گلبرگ باشند .بنابراين يك طراح بر خلاف يك گياه شناس ابتدا به اندازه و فرم ظاهري توجه مي كند  اگر نظريات درباره آناتومي بدن انسان را در گياه دنبال كنيم در درختان و بته ها ميتوان تنه و سلقه و شاخه هاي كوچك را با استخوان و برگ ها وگل ها رابا قسمت نرم بدن مقايسه كرد. با اين قياس گونه هاي بزرگتر نتيجه بخشتر مي شود ودر درخت پر برگ همانند انسان تنها قسمتي از اسكلت خود را نشان مي دهد.


هر چند كه ويژگي هاي رشد از فرم ناشي مي شود با وجود اين انبوه برگها ممكن است حالت درختي را تغيير دهد . ولي اين تغيير كمتر از تغيير ظاهر انسان است كه با قسمت هاي نرم پديد مي آيد .و هيچ درختي به يك باره قطور و يا نازك نمي شود. درحالت ثابت با آب وهوا و تغذيه ثابت يك درخت در طول سال به همان نسبت سال قبل چه قوي وچه ضعيف رشد مي كند. حيات گياهان قوانيني داردكه كاملا با قوانين حاكم بر حيوانات فرق مي كند. از  هنرمندان هنرها تجسمي و هنرمندان مجسمه سازنيزدربه وجود آوردن آثار خود از فرم گياهان بهره برده اند. باز ترين شكل اين موضوع را مي توان در آثار هنرمندان سده هاي گذشته ديد. فرم شاخه گياه را مي توان در فرم دو بعدي وساده رگبرگها آن مشاهده كرد. طراحي اسكلت برگ شباهت بسياري به درخت بدون برگ يا گياهان خشك شده دارد .

 

 

هنرمند بايد فرم رشد اين (نوع ) هاي كلي را قبل از يادگيري فرم هاي فردي قرار دهد. زيرا كه بدون فراگرفتن اين فرم ها ما غالبا دوچار اشتبهاه مي شويم

كشيدن طرح درخت يعني رسيدن به هدفي كه ترسيم صورت آن درخت است و مطمعن ترين راه برا ي موفقيت شيوه پرداختن به ساختار است نه اثر نمودي آن. ما معمولا در طراحي كردن مراحل ذيل را رعايت مي نماييم .

به ابتدا تنه اصلي كه در زير شاخه  را ترسيم ميكنيم بعد سراغ شاخه هاي اصلي وبعد فرعي ودر آخر كار با ترسيم برگ ها و وتكميل طراحي با كيفيات بصري مانند سايه روشن ها. ايجاد بافت ونشان دادن جنسيت مدل مورد نظر به كار پايان مي دهيم.

 

 

 

 

 

بعد از مطاله درختان با شكل ها وگونه  ديگري از طبيت هم مواجه مي شويم . درختچها . بوته ها وگل ها ودست آخر ميوه درختان كه هركدام از اين نيز داراي اصول وقواعد خاص خود  را در طراحي خواهد داشت.  طراحان بيشتر به فرم برگها و گلها توجه نشان مي دهند . نبايد بدون فكر كپي برداري كرد بايددرطراحي فرم اصلي

هر يك از گونه ها مطالعه شود تا كيفيات آبطور صحيح درك شود . كشيدن گلها در فضاي هاي مختلف به هنرمند كمك مي كند تا دركي متفاوت از طرح موضوعات خود بدست بياورد. هنرمندان طبيعت گرا ( ناتوراليسم ها )  براي درك طبيعت وطراحي نقاشي آن فضاي گارگاه خود را ترك ميكنند و براي كشف رمز راز

طبيعت راهي مناظر ومراياي پيرامون خود ميشوند. اكنون زمان آن است كه به مداد برده ويك شاخه گل از طبيعت اطراف مان انتخاب وازآن طراحي كنيم.

شيوه كار:

1-                انتخاب موضوع

2-                باچند خط كوتاه وبلند( خطوط كمكي ) گلبرگ

ها وساقه ها  اصلي موضوع را مشخص نماييد.

در ادامه كار طراحي  با استفاده از تكنيك هاي  كه آموخته ايد شروع به ايجاد سايه و روشن در طرح خود نماييد وكاررا تا آنجا پيش بريد  جنسيت و بافت قسمتهاي مختلف موضوع خود را بنماياند.

 

 

انسان

 

 

 

 

طراحي ازفيگوراتيو بدن

 

اسكيس هاي تند از حركات بدن

 

طرح تكميلي ازبدن

 

طراحي از چهره

از

، طراحي بدن انسان                         به آن دسته از طراحي ها گفته مي شود که بر اساس حالت ها و وضعيت هاي مختلف اندام انساني ترسيم شده و در طي آن، مطالعه و بررسي مورد نظر طراح نيز صورت مي گيرد. اينگونه طراحي ها شامل اسکيس، طراحي هاي دقيق، طراحي از فرم دست و پا و... مي باشد.

 

تناسبات موجود در اندام انسان 



توجه به تناسبات موجود در اندام انساني و تسلط بر چگونگي اين تناسبات، طراحي از فيگور انساني را بسيار آسان مي سازد. آناتومي انسان، در هر دوره از زندگي (نوزادي، کودکي، نوجواني، جواني، ميانسالي، پيري) داراي ويژگي هاي خاصي است. اغلب طراحان، به هنگام طراحي فيگوراتيو، ابتدا، نمايي ساده از فرم بيضي سر را مي کشند و سپس به ترسيم خطوط راهنما براي گردن، شانه، ستون فقرات، لگن خاصره، دست و پا مي پردازند. اين شيوه بسيار ساده و اصولي است، ليکن اين سوال پيش مي آيد که طول و عرض اين خطوط راهنما بر چه اساسي ترسيم مي شود؟ پاسخ اين است: اساس و پايه تناسبات، همان فرم بيضي اوليه اي است که در ابتداي کار ترسيم مي شود. ترسيم فرم اوليه بيضي به عنوان سر، حدود و اندازه طرح شما را مشخص مي سازد. با تکرار بيضي ها به تعداد 7 الي 8 برابر، طول قد يک فرد با اندازه متوسط و عادي مشخص مي شود. پس مي توان گفت ارتفاع قد متوسط هر شخص، 7 تا 8 برابر طول سر خودش است. 
-  نصف اندازه سر، براي طول گردن کافي است. 
-  نيمه ديگر بيضي، به اضافه يک بيضي ديگر، حدود گودي کمر را مشخص مي کند. 
-  با ترسيم بيضي بعدي، از کمر تا لگن خاصره مشخص مي شود.
-  با افزودن بيضي پنجم و ششم، حدود زانوها را مشخص کرده
-  دو تا بيضي ديگر حدود زانو تا کف پا را تشکيل مي دهد.

 

 


تقسيم بندي حرکتي، براساس احجام اصلي 
در اين شيوه، شما ضمن مشاهده حالت سوژه، هر قسمت عمده را به صورت حجم ساده اي ديده و ترسيم مي کنيد. قسمتهاي عمده عبارتند از سر، تنه (از شانه تا گودي کمر)، کمر تا مفصل پا، ران (از لگن خاصره تا زانو)، ساق پا (از زانو تا مچ)، بازوها و ساعد. کف دست ها و پاها نيز به صورت احجام ساده اي ديده مي شوند.
نکته: در نظر داشته باشيد که فاصله شما از سوژه حداقل 2/5 الي 3 برابر طول سوژه باشد. اگر قصد طراحي از تمام قد مدل را داريد، فاصله ذکر شده را حفظ کنيد و چنانچه مي خواهيد از سر تا بازو و آرنج مدل را ترسيم نماييد، فاصله شما 2/5 تا3 برابر طول سر تا آرنج مدل باشد. 
بررسي تناسبات و حرکت، با استفاده از خطوط محوري
در اين شيوه، علاوه بر سر، سه موضع حرکتي عمده وجود دارد، ستون فقرات، شانه ها و لگن خاصره، که به صورت خط مشخص مي شوند. توجه عمده طراح بر ستون فقرات و حالتي است که اين قسمت در حرکات مختلف به خود مي گيرد. جهت شانه ها از نظر مسير حرکت، با جهت لگن خاصره در ارتباط کامل هستند و اين مساله به خاطر حفظ تعادل بدن است. اکثر طراحان براي طراحي فرم هاي ذهني از اين شيوه به عنوان ساختار اوليه استفاده مي کنند و پس از اينکه از صحت حالت اصلي مطمئن شدند، به آن حجم مي دهند آنچه در اينجا به آنان کمک مي کند، تسلط بر همان تناسب اوليه (7 الي 8 برابر طول سر) است.
توجه به وضعيت اسکلت ها و ماهيچه ها (شفاف بيني)
وقتي به عنوان طراح از فيگورهاي عادي اطراف خود طراحي مي کنيد، بايد قادر باشيد وضعيت ماهيچه ها و استخوان هاي داخلي بدن را به طور ذهني بررسي نماييد. اين امر تنها با مشاهده و تمرين مداوم صورت مي گيرد. به عنوان قدم نخست، هميشه سعي کنيد ستون فقرات اشخاص را مثل رشته زنجيري که بر پيراهن دوخته شده و قابل مشاهده است، در نظر بگيريد. در اين حالت، علاوه بر ترسيم صحيح فرم ها، به حالت شانه و لگن خاصره که اهميت فراواني دارد توجه کرده ايد و طرح شما استحکام و استواري مورد نياز را دارد. مورد ديگر آنکه وضعيت دنده ها را در حالت خم شدن به جلو يا پهلو در نظر خود مجسم کنيد. شرط موفقيت در چنين مرحلهاي، آشنا شدن کامل شما با وضعيت استخوان بندي هاست. 
نکات قابل توجه
-  ابتدا طرحي بسيار کم رنگ و ساده از فرم کلي سوژه ترسيم نماييد. اين امر به شما کمک مي کند تا در جايگزيني سوژه در کادر مشکلي به وجود نيايد. چنانچه نيمي از تنه يا پاها از کادر کاغذ بيرون بزند، نقصي براي کار به شمار مي آيد. 
-  در مراحل اوليه طراحي، يعني پس از ترسيم تناسبات، قدري از کار خود فاصله گرفته و آن را بررسي کنيد و به رفع نواقص احتمالي بپردازيد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-      به تناسبات موجود در فضاي منفي توجه کنيد.
-  با استفاده از پهناي مداد يا گرافيت، تيرگيهاي موجود در سوژه را به صورتي آزاد و پر جرات ترسيم نماييد. پس از پايان کار ارزش خطي مناسبي در طرح به وجود آوريد. 

 

-       

-        در طراحي فيگوراتيو، احتياجي به ترسيم اعضاي دقيق چهره مثل چشم و ابرو نيست. فرم انگشتان و کف دست ها و پاها را هم به صورت کلي مشاهده کرده و حجمي بسيار ساده از آنها ترسيم کنيد که فقط تاکيدي بر تناسبات صحيح باشد. به خاطر داشته باشيد که حجم و فرم دست ها قدري از حجم سر کوچکتر است و طول کف پا تقريبا هم اندازه با سر و بزرگتر از حجم دست ها مي باشد. هنگامي که قصد طراحي از تعدادي فيگور در کنار هم را داريد، علاوه بر تناسبات هر فيگور، به هماهنگي حاکم بر همه آنها نيز توجه داشته باشيد. وضعيت قرار گرفتن آنها در کنار هم، در نظر گرفتن سطح زمين، وضعيت و نسبت فضاي منفي ميان افراد و نهايتا نور و سايه حکم بر فضا از نکاتي است که بايد به آنها توجه نمود. اشخاصي که در عقب واقع شده اند بايد کم رنگ و يا کوچک ترسيم شده و اشخاصي که جلوتر هستند با وضوح بيشتر و در اندازه اي بزرگتر کشيده شوند. اسکيس هاي جمعي تاثير فراواني بر طراحي شما مي گذارند


مطالب مشابه :


آموزش طراحی قسمت یازدهم - طراحي فيگوراتيو ؛ تناسبات موجود در اندام انسان ، تقسيم بندي حركتي، بر اساس

آموزش هنر و بسیاری از ـــ در مراحل اوليه طراحي، يعني پس از ترسيم اعضاي دقيق چهره مثل




معرفی سبک های نقاشی

هنرمندان اين سبک براي طراحي اوليه اثار خود اسکيسي از موضوع خود آموزش طراحی چهره "پرتره




درس یازدهم - طراحي فيگوراتيو ؛ تناسبات موجود در اندام انسان

ـــ در مراحل اوليه طراحي، يعني پس از ترسيم تناسبات، قدري از كار آموزش طراحی چهره با




درس هفتم - طراحی از گلها و گیاهان

هنر طراحی سیاه قلم چهره. نسبت به خاكستري اوليه، در درجه بعدي آموزش طراحي از




طراحي آموزشي

سنجش و آموزش - طراحي ارتباط نزديک و چهره به چهره، نظارت بر ابزار اوليه




هنر طراحي

ما در آموزش طراحي طبيعت آن را به طراحي از چهره. - در مراحل اوليه طراحي، يعني پس از




طراحي ساخت و ساز از فيگور انسان

آموزش هنرهای تهيه اسكيس هاي اوليه،مطالعه مدل از از جمله حالت چهره ،مرز بندي نقاط




طراحي آموزشي

چگونه فرآيند آموزش را طراحي ارتباط نزديک و چهره به چهره، نظارت بر ابزار اوليه




طراحی از چهره و اجزای بدن

طراحي از اجزا ي چهره : الف ـ طراحي از ـــ در مراحل اوليه طراحي، يعني پس از شناخت و اموزش




برچسب :