خلاصه قسمت نهم(9) سرزمین بادها

موهیول میره نزدیک شاه یوریو میخواد شمشیرش رو پرتاب کنه که ... دوجین سر میرسه و نمیذاره اینکارو بکنه






ودوجین موهیول رو میبره پیش بقیه وبه افرادش میگه موهیول باید از مامورینکنار گذاشته بشه چون از دستورات من سرپیچی کرده و به مارو میگه از خودشماجرا رو بپرس و من به خاطر قصد شخصی ماموریت رو به خطر نمی اندازم
دوجینهم به مارو میگه می خواد شاه یوری رو بکشه و این تو برنامه های ما نیست وموهیول هم میگه دیگه تکرار نمیشه و دوجین هم قبول میکنه



هائهاپ هم برای یوری خبر می اره که وساجا که مسئول سایه های سیاه است بهادوگاه سایه های سیاه رفته و حتما برنامه هایی داره که یوری میگه برای منمهم  نیست و من باید از سفیر زین پذیرایی کنم









گویومی اد و به دخترهایی که تازه به قصر اومدند میگه شما لازم نکرده تومراسمباشید که یون میگه باید خود ملکه بگویند وگرنه دستور شما رو قبول نمی کنیمکه گویو بعدش قبول میکنه
چوبالسو یکدفعه می اد جلو و به یون میگه من تورو قبلا جایی ندیدم؟ که یون میگه فکر نکنم و گویو بهش میگه هر وقت یه خشکلمی بینی چرت و پرت میگی






گویو هم سریو رومیبینه و یاد اون مبارزش با سریو می افته –اتونوقت که نمی دونست سریو یهشاهزاده است و بقلش کرده بود و دابالسو هم میگه شاه یوری چقدر بی رحمه کهاونو به یک گیسانی داده





شب موهیول میره پیش وینتا نقشه ی قصر رو از یون بگیره و وقتی نقشه رو میگیره میخواد برگده کهسربازا میان و اوندوتا اهم از هول و ترسشون اینطوری زیر دیوار پنهان میشن








دوجینو موهیول بعد از اینکه نقشه ی قصر رو به دست میارن سربازا رو بی هوش میکنند و وارد اتاق نوشیدنی ها می شن و میخوان اونا رو به زهر مسموم کنن کهمیشنونن داره صدای پا میاد و از اونجا درمیرن









هائهاپ و گویو می ان و می بینند سربازا بیهوش هستند و چند تا تکون بهشون میدهند و بیدار میشن و هائه اپ جای چند تا سوزن رو گردن سربازا می بینه ومیگه در رو باز کنید ولی وقتی در ورباز میکنن میبینن کسی داخل نرفته





یون که مامور ریختن نوشیدنی برای شاه یوری و سفیر ژین شده میره و لیوانهاشون رو سمی میکنه





چوبالسودوباره جلوی یون سبز میشه و بهش میگه واقعا تا حالا همدیگه رو ندیدیم کهیون میگه نه و می خواد کمی با یون رابطه برقرار کنه که یون دستش رو کنارمی زنه و در همین حین گویو می اد و میگه دست از این کارهات بردار



هائهاپ که مشکوک شده سربازا رو می بره تا پزشک قصر بررسیشون کنه . پزشک قصر بههائه اپ میگه این جای سوزن سمی است و این سم ادمو نمیکشه اما بیهوش میکنه




هی اپ هم میاد پیش یوریو میگه این جشن در خطره برای همین نباید برگزار بشه ولی یوریم یگه امنیت رو خب بیشتر کنین





مهمونیشروع میشه و خدمتکارا برای دادن نوشیدنی وارد میشن و یون دو تا جام طلاجلوی شاه و سفیر میگذاره که سفیر به یوری میگه عجب جامی
یون می خواد نوشیدنی رو بریزه که یوجین میگه یه هدیه برای شما دارم و دو تا جام که خودش ساخته رو می اره






یوری هم میگه این نوشیدنی رو برای اتحاد بینمون میل می کنیم و هر دو با هم می خورن که سفیر ژین یکدفعه خون بالا می اره و می میره

سربازاهمه جا رو محاصره می کنند و مارو و دوستشون هم چند تا مواد دود زا تو سالنمی اندازن و موهیول و دوجین در می رن و رئیس محافظا هم به هائه اپ اینموضوع رو میگه









یون می خواد فرارکنه که یکی از سربازا شمشیرش رو زیر گلوش میگذاره و در این حین یکی از پشتبهش خنجر می زنه و دوجین و موهیول سر می رسن و یون رو فراری می دن







ملکههم حالش گرفته شده و یه یوجین میگه مراسم تاجگذاری رو عقب انداختن کهیوجین بهش میگه روابط بین گوگوریو و زین به هم ریخته و بهتره فعلا نگرانجشن نباشی





یون زخم موهیول رو درمان میکنه و دوجین هم از دور میبینه که شونه ی یون زخمیه و بهش میگه پاشو بریم تا زخمتو درمان کنم
و اینطوری با عشق زخم یون رو درمان میکنه و موهیول بدبخت از دور تماشا میکنه و میفهمه که این دوتا چقدر بهم محرم هستن




موهیولهم میره میشینه یه گوشه  که مارو میاد و به موهیول میگه نکنه تو هم یون رودوست داری و موهیول هم میگه نه و مارو بهش میگه اون از یه خانواده یدرباری است و ما در اصل برده هستیم پس پاتو بیشتر از گلیمت دراز نکن




درراهع برگشت به کشور بزرگ بویو مارو  از یون می پرسه اونا که جامها رو عوضکردند پس چطور سفیر ژین مرد؟ که یون میگه یه مقدار سم با خودم برده بودم واونو داخل جام سفیر ژین ریختم که دوجین میگه حون خودت رو به خطر انداختی ومیگه دیگه از این کارها نکن



یون پیش موهیول می اد و بهشمیگه به خاطر اینکه جونم رو نجات دادی ازت ممنونم و موهیول میگه شما بیشاز یک بار جون منو نجات دادی و هنوز بهتون بدهکارم


خبر کشته شدن سفیر ژین رو برای تسو می ارن و تسو هم به وساجا افرین میگه و وساجا هم میگه روابط بین گوگوریو و ژین به هم خورده
وتسو برای اونا نوشیدنی می ریزه و به موهیول که می رسه ازش می پرسه اهلگوگوریو هستی؟ که موهیول میگه اره و برای دوجین هم نوشیدنی نمی ریزه . ووقتی هم میخوان جام ها رو ببرن و بالا و شراب رو بخورن دوجین اینطوری ضایعمیشه



وقتی هم میان بیرون موهیول به دوجین میگه شاید اعلی حضرت اشتباه کردند که برات نوشیدنی نریختن
کهدوجین به موهیول میگه به خاطر اینکه پدرم یه خائن بوده این کار رو کرد وهر چقدر کار با ارزش براش بکنم خون خیانت از رگهام پاک نمیشه



یونهم میاد پیش پدرش و به پدرش میگه نمی دونم شاه تسو در مورد دوجین چی فکرمی کنه که وساجا بهش میگه نترس حتما شاه تسو چیزی در نظر داره


موهیولهم که برای دوستش نگرانه به بقیه که دارن برای خوشگذرانی می رن میگه تادوجین نیومده جایی نمی ریم که مارو هم نمی ره و دنبال موهیول می ره



یه سرباز می اد و به دوجین میگه شاه تسو باهات کار داره و دوجین هم می ره تا شاه تسو رو ببینه
تسوهم برای دوجین نوشیدنی می ریزهو بهش میگه تو عمرم برای دوچیز حسرت خوردمیکی بخشیدن جومونگ و یکی هم کشتن پدر تو و تو رو بخشیدم تا به جای پدرتبرام جبران کنی

بعد تسو لیوان خودشو به دوجین می ده و دوجین هم بهش میگه تا اخر عمرم بهتون خدمت می کنم


یون و  مارو و موهیول دو رهم نشستن و منتظر دوجین هستن و وقتی هم اون میاد  با هم نوشیدنی می خورن کلی میگن و میخندن


یوری فکر می کنه مشکل از جام ها بوده اما گویو بهش میگه مشکل از جامها نبوده و هائه اپ میگه کوزه باعث مرگ سفیر ژین شه
یوریهم میگه من خودم هم از اون گوزه خوردم پس چرا من نمُردم؟که هائه اپ دهنه یکوزه رو به یوری نشون میده و میگه کسی که نوشیدنی رو می ریخته سم رو از یکطرف دهنه برای سفیر ریخته و از طرف دیگه برای شما
یوری هم به هائه اپمیگه حالا هر طوری که بوده . اتحادی که به اون سختی با ژین برقرار کردیماز بین رفت و همش به خاطر این بود که به حرفت گوش ندادم و بهش میگه یهراهی برای انتقام گرفتن از شاه تسو پیدا کنید







سانگاهمن میاد پیش ملکه و به ملکه میگه اینقدر عجله نکن چون که غیز از یوجینشاهزاده ی دیگری نیست و باگیوک به ملکه می گه کاری که اون الان باید بکنهاینکه که روابط بین گوگوریو و ژین رو بهبود ببخشه



وساجا کهالان تو ادوگاه سایه های سیاه است به دوجین میگه نباید از رفتار شاه تسوناراحت بشی و روزی می رسه که اون دوست داشتنش رو بهت نشون می دوه و بهدوجین میگه اون روز باید یونر و خوشبخت کنی
که در همین حن برای وساجا خبر می ارن که به شاه تسو موقع شکار سوقصد کردند و وساجا هم راهی میشه تا ببینه چی شده








تسو به رئیس بایگانی میگه فهمیدی کار کی بوده که رئیس بایگانی میگه کار یوری نبوده





رئیس بایگانی که دست خودش تو این کاره میگه که اون ادمکش اعتراف کرده کار وساجا بوده
بعد چند تا سوزن نشون تسو میده و میگه اون ادمکش اینها رو داشته و اینها تنها تو بین سایه های سیاه است




وساجا که تازه به قصر اومده از رئیس بایگانی می پرسه اعلی حضرت خوب هستند؟ که رئیس بایگانی میگه کمی اینجا صبر کنید
رئیس بایگانی بر می گرده و به وساجا میگه الان نمی تونی شاه رو ببینی


شاه تسو دوجین موهیول و مارو رو احضار میکنه و به دوجین میگه باید یه خائن رو بکشیید ...


مطالب مشابه :


خلاصه قسمت نهم(9) سرزمین بادها

سایت مرکزی سریال سرزمین بادها - خلاصه قسمت نهم(9) سرزمین بادها - سرزمین بادها - امپراطوری




عکس هایی زیبا از سریال امپراطور بادها

سایت رسمی افسانه جومونگ - عکس هایی زیبا از سریال امپراطور بادها -




خلاصه قسمت اول تا آخر سرزمین بادها - افسانه بادها

افسانه جومونگ 1-2-3-4 سرزمین بادها - خلاصه قسمت اول تا آخر سرزمین بادها - افسانه بادها - افسانه




این پست فقط ویژه آپاراتی ها و دنبال کنندگان کانالم است

سکانس امپراطوری بادها (که در آپارات حذف میکسی از سه سریال لابیست-امپراطوری بادها و




چند عکس دلخراش از مرگ شاهزاده یوجین (امپراطوری بادها )

تگ های راهنمایی موتور جستجو : عکس های سریال های کره ای - امپراطوری بادها - افسانه جومونگ




خلاصه قسمت 21 افسانه بادها

ஜجومونگ وی - خلاصه قسمت 21 افسانه بادها - خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه




کلیپ پشت صحنه ی سریال افسانه جومونگ

حدفیات سریال امپراطور بادها کلیپ ها و آهنگ ها امپراطور عکس های بازیگران امپراطوری بادها




سانسوریهای قسمت چهل و هفتم امپراطور دريا

حدفیات سریال امپراطور بادها کلیپ ها و آهنگ ها امپراطور افسانه جومونگ و امپراطوری بادها




دانلود سریال سرزمین بادها (آپدیت هفتگی)، قسمت اول 1 تا قسمت آخر

دانلودستان - دانلود سریال سرزمین بادها (آپدیت هفتگی)، قسمت اول 1 تا قسمت آخر - ثبت شده در




برچسب :