استان زیبای بوشهر-بافت قدیم و قدیمی بوشهر- مصالح ساختمانی - اثر دکتر سید جعفر حمیدی

بافت قدیم و قدیمی بوشهر

مجموعه ای از کوچه های پیچ در پیچ که همگی از یک میدان یا میدانچه آغاز و به میدان یا میدانچه دیگر منتهی می شوند و آنگاه پس از عبور از میدان های متعدد به ساحل دریا می رسند. این شبکه غیر هندسی اما منظم، کمترین خنکای ملایمترین نسیم های دریا را به داخل شهر منطقل می کنند تا با عبور از کرکره های شناشیرها و میله های پنجره ها خنکی مطبوعی را به پنجدری ها و هشتی ها و بالاخانه ها وارد نمایند؛ خنه های یک، دو و به ندرت سه طبقه، با سقفهای بلند، ستون های ضخیم و ایوان های بادرو، پله های متعدد، راهروها و ایوان ها با طاقهای هلالی یا کتابی همراه با آفتاب گردان های چوبی، درهای بزرگ نقش دار از چوب ساج و صنوبر، پنجره های ظریف و زیبا و هلالی رنگارنگ نیمدایره به شکل تشعشع خورشید، دیواره های بلاند از سنگ و ساروج که غالباً خرمنی از گلهای کاغذی سرخ و بنفش و سفید و زرد بر دوش آن ها آرامیده است و سرانجام درهای ورودی حیاط ها با نقش و نگارهای خیره کننده، گل  میخ ها، لنگر و کوبه های برنجی دوگانه « مردانه و زنانه» که با اُبهّت و عظمت با دو لنگه چرخنده بر روی لوله ها، راه را به سوی دالان یا دهلیز می گشایند، همه و همه بافت قدیمی و دیدنی شهر ساحلی بوشهر را تشکیل می دند. بدیهی است اگر مرمت و نوسازی این بنا های بی نظیر و دلپذیر که با دست غدّار گذر زمان و بی عنایتی انسان، می روند تا به مخروبه های غم انگیز و ملال آور تبدیل شوند با دلسوزی و عنایت به آنچه زیبایی دل انگیز و خیره کننده ای جلوه گر می شوند که پهلو به پهلوی زیباترین بنادر دنیا می زنند.

ارتفاع بوشهر از سطح دریا بین 3 تا 5 متر و در دو ساحل شمالی و جنوبی حتی بین نیم تا یک متر متفاوت است. شهر بوشهر به صورت یک مثلث مختلف الضلاع در دل آب پیشروی کرده است. سه طرف آن دریا است و از یک سوی به خشکی راه دارد و همین سوی خشکی است که بندر را به وسیله جاده سراسری به سایر منطق کشور وصل میکند.

مصالح ساختمانی:

مصالح اولیه بافت ساختمان های بوشهر سنگ، ساروج و گچ است.

سنگ: از مواد صدفی فشرده و بسیار محکم و خنک تشکیل شده که به صورت لایه های انبوه از آغاز دوران چهارم زمین شناسی در دل زمین فراهم آمده و تا سال های اخیر، هنرمندان سنگ بر شکافتن زمین در محلها سنگ درآرها استخراج می کردند و به صورت شمش، نیم شمش، خرده یا مکعب مستطیل های بلند برای در پوش چاه های فاضلاب در می آوردند. این سنگ ها به وسیله چهارپایان به شهر و محله های مختلف حمل می شدند و به مصارف ساختمانی می رسیدند و دوام سنگ بی نهایت است و مانند خشت یا آجر خراب شدنی نیست چنان که سنگهای مصرف سده دویست یا سیصد سال پیش امروز هم می توانند در ساختمان سازی برای سیصد سال دیگر به کار گرفته شوند.

ساروج: گل پخته ی کوبده ی قوام آمده ای بود که تا حدود سی سال پیش در محله های اطراف بوشهر به ویژه «پودر» و «شکری» تهیه می شد برای ساختن ساروج ابتدا خاک را گل کرده می گذاشتند خشک و ورقه ورقه شود، آنگاه ورقه های خشک شده را به صورت گنبدی روی هم می چیدند به طوری که میان آن خالی بود و داخل این گنبد مانند را از خار و خاشاک و فضولات حیوان پر میکردند و آتش میزدند و مدت بین هفت تا ده روز این گلها پخته میشد. در این ایام بوی بد سوختن فضولات و خار و خاشاک، تمام محله های اطراف و حتی داخل شهر را فرا می گرفت. این گل سفید که بعد از پختن به رنگ مسی یا قرمز کمرنگ در می آمد به خانه های مشتریان حمل می شد و یک دسته کارگر، از سر شب تا سحر گاه دور خرمن شده ی آن را می گرفت و با چوب های مخصوص که آن را با طبل، یا طبله، کچ کوب یا علّامی می گفتند میکوبیدند پس از اذان صبح و ادای فریضه ، صاحب خانه، کارگران را با نان و حلوای آردی و شیر و چای پذیرایی می کرد سپس استاد بنا ساروج را با آهک مخلوط می نمود و به هم می زد و قوام می آورد و روز با ساختن آب انبار،، روکش دیوارها و  پی ها و ستون های ساختمان از آنها استفاده می شد، به این نوع وسیله ی ساختمانی ساروج سرخو « سرخ » می گفتند در مقابل ساروج سیاهو « سیاه » یا سیمان. عمر ساختمان ها و آب انبار های ساروجی به 150 تا 200 سال می رسد و اگر آب انبارهای زیر زمینی قدیمی را تخریب نکنند عمری بسیار طولانی خواهند یافت.

ساروج ماده ی شناخته شده ای در تمام نقاط ایران است، در ساختمان ها و بقایای بناهای عصر هخامنشی و ساسانی ملاط ها و روکش هایی از ساروج دیده می شود، در بعضی از شهرهای ایران مثل کرمانشاه، آن را «چارو» در زبان عربی آن را «صَهروج» گویند. در بندر دیلم، گچ را «چاری» می نامند.

گچ: تا حدود سی چهل سال پیش، کارخانه ها و کارگاه های تولید گچ به شکل امروز در سطح استان بوشهر وجود نداشت و معمولاً تهیه آن در کوره های سنتی و تقریباً گوچک انجام می گرفت. این کوره ها به صورت یک اتاقک مدور به قطر بین 3 تا 5 متر و گاهی بیشتر و ارتفاع 2 تا 3 متر با یک راه ورودی کوتاه در پایین تعبیه می شد. سنگ سفیدی به نام « تسک » Tesk که معمولاً خاک سفید به هم فشرده و محکم بود در کوره می چیدند و درون آن را آتش می افروختند پس از سه یا چهار شبانه روز این تسک ها می پختند و بعد از سرد شدن می کوبیدند و نرم شده آن را جهت مصارف معماری به خانه ها حمل میکردند، وسیله حمل گچ هم به ملات مختلف چهارپا بود که با قرار دادن بارهای گچ که آ« را «بُخ» Bokh می گفتند دسته دسته به همراه یک یا دو نفر کوچه و خیابان ها را می گشتند و با همهمه ی زنگهای در گردن خود بار را به مقصد می رساندند. تهیه این نوع گچ که سفید مایل به خاکستری ملایم و بسیار محکم بود در بیشتر نقاط استان معمول بود و امروز از کارخانه ها و کارگاه ها بهترین گچ سفید و مرغوب در شهر ستانهای دشتستان ، کنگان و دشتی به عمل می آید.

 چَندَل: پوشش سقف خانه های بوشهر از تیر چوبی بسیار محکمی به نام چندل و بوریا تشکیل می شد. چندل را معمولاً از آفریقا و هندوستان می آوردند و ضد موریانه بود، هنگام کار گذاشتن چندل در بالای دیوار یا ستون، دو سر آن را قیر اندود می کردند و سپس با رنگ قرمز که مخصوص همین کار بود و آن را رنگ چندل می گفتند که در واقع همان گِل سرخ است. رنگ میزدند. این چوب بین صد تا صد و پنجاه سال عمر می کند و هنوز در ساختمان های بسیار قدیمی این تیرها دیده می شود. مرحوم دهخدا در لغت نامه چندل را بدین گونه توضیح داده است: (درختی است بومی آفریقای خاوری و زنگبار. این درخت از واردات ایران است چون موریانه آن را نمی خورد در ساختمان ها بسیار به کار می برند. درخت چندل در آب شور و شیرین می روید و ازدیاد آن به آسانی صورت می گیرد، بدین ترتیب که میوه ی درخت، مانند نیزه ای بر درخت می روید و چون به زمین می افتدذ در خاک فرو می نشیند و به زودی سبز میشود. می گویند این درخت را در سالهای 1305 تا 1307 سلیمان نام ناخدای یکی از کشتی های بادی از زنگبار به ایران آورده و یکی از کارگزارهای بوشهر، دویست نهال آن را در کنار مرداب (دریا) بوشهر میکارد و بیشه ی کوچکی را به وجود می آورد که رفته رفته بزرگ شده و جنگلی تشکیل می دهد ولی پس از چندی به دستور یکی از فرمانداران بوشهر آن را می سوزانند. کارگزار دوباره یکصد نهال آن را می آورد و بیشه تازه ای می سازد ولی این یکی هم به سرنوشت اولی دچار می شود. چوب چندل تیر ساختمانی خوبی میدهد که در برابر رطوبت به خوبی ایستادگی می کند. در آفریقا از آن تراورس می سازند، زغال آن هم خوب است. وزن مخصوص چوب خشک چندل 100/1 تا 200/1 می باشد. پوست آن مازوج فراوان دارد، این درخت به بلندی 10 تا 20 متر و به قطر 50/0 متر می رسد، دارای ریشه های هوایی است که شاخه ها به سمت زمین سرازیر می شوند) (دهخدا (لغت نامه) شماره 41 ص 235 منقول از کتاب جنگل شناسی دکتر کریم ساعی ج 1) چندل در عربی صندل؛ در سانسکریت «چندانا»، در ارمنی «چندن» و در فارسی چندان، چندن و چندل گویند، صندل معرب چندل است که همان چوب خوشبوی معروف است. (دکتر معین (حاشیه برهان قاطع) ج 2 ص 664)

در شعر فارسی واژه چندن، چندل و صندل به فراوانی دیده می شود، چندل های بسیار ستبر و ضخیم را « چندل حمّال » می گفتند که بر روی سقف سالن ها و بالای ایوان ها می انداختند و چندلهایی نازکتر را روی آنها می چیدند.

پس از چیده شدن تیر یا چندل به فاصله های مساوی، بالای آن را بوریا، یا تخته قرار می دادند، بالای بوریا انبوهی از شاخ و برگ خشک درخت نخل به نام « سطحه » می ریختند و سپس پشت بام را « اندود » یا گل اندود می کردند. گل را « شل » می گفتند و دو نوع بود ، شل پنبه ای که ساده و سبک بود و مناسب اندود نبود و شل « درشکف »  «Doroshkaf» که از معدن یا شل درآرهای بیرون شهر استخراج می شد. این گل که بسیار سفت و چسبنده بود و به مدت یک هفته با آب فراوان گل میکردند و هنگامی که کاملاً آماده می شد با کاه مخلوط میکردند و به وسیله سطل، یا زنبیل حلبی به کمک کارگران با کمک قرقره (بکرک) به بالای بام منطقل می شد و استاد بنا پشت بام را اندود می نمود، این شل وقتی خشک می شد سالها دوام می آورد و سقف اتاق ها را از باران و چکه حفظ می نمود، البته با اولین باران مقداری ای این گل از ناودان های طولانی از پشت بام تا پایین وارد آب انبار می شد و لازم می بود که هر چند سال یک بار آب انبار را بروبند و لای و لجن آن را تخلیه و آن را برای ورود آب باران تمیز سال بعد آماده نمایند. ناودان های عمودی مستطیلی سراسری را « شیفه » می گفتند.

اجزای ساختمان در بافت درون و بیرون شهری

در بنیان و پیدایی یک بنای دو یا سه طبقه، حتی یک طبقه در بافت و معماری بوشهر، هماهنگی و قرینه سازی درها، پنجره ها، هلال ها، ستون ها و ایوان ها، نمای بیرون و داخلی جاذبه های چوب، شیشه، فلز و سنگ، ردیف چندل ها، ارتفاع درها و ... همه و همه مورد توجه قرار می گرفته است. در بررسی اجزای مختلف عمارت، می توان به ترتیب از درب « دروازه ورودی» در، نیمدر «پنجره» هلال، کمد دیرواری «آرمالی» سقف، کف، ارسی، اجزای فلزی و شیشه ای و سایر قطعات چوبی یاد کرد.

درب: (در بزرگ ورودی). برای ورود به خانه از در بزرگ چوبی متصل به دالان باید گذشت. این درب دو لنگه عظیم و سنگین به وسیله چهار یا شش لولا در دو طرف بر روی پاشنه می چرخد و درچهار چوب ضخیم و محکم خود جا میگیرد یا جا به جا میشود. ضخامت چوب چهار چوب ها بین ده تا پانزده سانتی متر و ضخامت چوب در بین پنج تا ده سانتی متر است. چهار چوب یا ساده است یا دارای نقش و نگار گل و بوته و در قسمت بالا و پایین نقش های بسیار جالب به صورت دال و هفت و هشت، کنده کاری شده است. یک تیر عمودی سرتاسری ار بالا و پایین دو لنگه در را از هم متمایز می سازد، روی درها معمولاً فاقد نقش و نگار است اما به وسیله سه یا چهار ردیف گل میخ های برنجی یا آهنی کاملاً زیبا و ظریف تزیین می شوند. تیر عمودی وسط دو در نیز از کنده کاری و گل میخ های ظریف تر و کوچکتر آراسته می شود. لنگر فلزی معمولاً برنجی، مقفّل می شود. دو عدد کوبه برنجی یا آهنی « تَک تَک » که بر روی پایه ظریفی قرار گرفته اند روی دو لنگه در استوار می شوند به طوری که اگر کسی در کوچه روبروی در بایستد و بخواهد در را بکوبد، محاذی یا برابر دست راست کوبه مردانه و در برابر دست چپ کوبه زنانه قرار دارند، کوبه مردانه دارای صدای بم و کوبه زنانه دارای صدای زیر و ظریف است. صاحب خانه با شنیدن صدای کوبه متوجه می شود که مهمان رسیده مرد است یا زن. امروز زنگ اخبار و اف اف و سایر خبردهندگان صوتی و تصویری جای کوبه ها را گرفته اند. درب ورودی از داخل دارای « کلون » است. کلون عبارت است از یک چوب نسبتاً طولانی مکعب مستطیل که در دو جا کلونی دو لنگه درها قرار می گیرد و درب را از داخل می بندند. بعضی از در ها دارای دو دستگاه کلون هستند که به فاصله بیست تا سی سانتی متر در بالا و پایین قرار دارند. گاهی یکی از کلون ها که بیشتر کلون بالای است، دندانه دار و مضرّس می باشد تا به وسیله سوراخی که بر روی درب تعبیه شده است از بیرون، آن را با کلید، قفل کنند. گاهی این روزنه ها با اندازه ای بزرگند که با فرو بردن انگشت می توان کلون را جا به جا کرد و در را باز نمود. عمر این درها نیز بیش از صد تا صد و پنجاه سال می رسد. بر بالای پیشانی در آیات الهی یا شعری به عنوان تبرک و دفع چشم زخم می نوشتند، مثلاً : گشوده یاد بر دولت همیشه این درگاه        به حق اشهد اَن لا اله الّا الله. سنه 1337 هـ . ق که هنوز بر سر در ساختمان بنیاد ایران شناسی یا ساختمان مرحوم دکتر سید جعفر طبیب دیده می شود.

در – نیمدر: درهای اتاق ها، همچنین نیمدرها یا پنجره ها از چوب ساج ساخته می شوند. ارتفاع در بین 2 تا 5/2 متر و ارتفاع پنجره بین 1 تا 5/1 متر در نظر گرفته می شد. گاهی پنجره های با ارتفاع بیشتر به سوی ایوان یا کوچه تعبیه می شدند. در بالای در یا پنجره هلال قرار می گرفت که بوسیله نجارهای ماهر از چوب و شیشه ها الوان درست می شد. هر لنگه در یا پنجره از دو قسمت تشکیل شده، الوارهای اطراف ضخیم تر و تخته های وسط نازکترند که انها را « تُنُک » به معنی نازک می گویند. در و پنجره نیز بر روی لولا حرکت می کنند. بر روی در یا پنجره، گل میخ دیده نمی شود و کاملاً ساده اند، گاهی به جای تخته نازک یا تُنُک وسط، شیشه و معمولاً شیشه های رنگی کار گذاشته می شد. در و پنجره از داخل دارای دو عدد چفت یکی در بالا و یکی در پایین هستند که آن را « هوک » می نامیدند، هوک یک واژه انگلیسی است. هوک ها به صورت کشوی در محلی که در چهارچوب بالا و پایین تعبیه شده اند قرار می گیرند. پنجره ها به وسیله میله های آهنی که از بالا به پایین در چهارچوب نشسته اند محافظت میشوند. در به کار گیری رنگ شیشه های هلال ها و کتیبه ها، ذوق و سلیقه حرف اول را می زند. در بعضی از خانه های قدیمی در بالای هلال، طاقچه مانندی قرار دارد که آن هم به وسیله شیشه های رنگی و مشبّک مسدود شده است. شیشه های بی رنگ باعث ورود نور و شیشه های رنگی مختلف الالوان هلال ها و کتیبه ها مانع ورود پشه و مگس به داخل اتاق ها می شوند، می گویند رنگهای مختلف شیشه ها باعث می شونتد تا حشرات هنگام ورود به اتق تعادل خود را از دست بدهند و قدرت پرواز از آنها گرفته شود، در نتیجه ناخودآگاه؛ از ورود آنها به اتاق جلوگیری می گردد.

چوب ساج : ساج که در بوشهر « سای » یا چوب سای تلفظ می شود. معرّب واژه « ساگ « است که به هندی آن را ساگون و ساکهو گویند ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تألیف دکتر غلامحسین رنگچی ص 180) ، درختی است بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان می روید و طبیعت آن سرد و خشک است. این درخت بسیار بزرگ و مرغوب و مقاوم است و در ساختن کشتی ها به کار می رود، گفته اند کشتی نوح از صنوبر ساخته شد و صنوبر نوعی ساج است. (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تألیف دکتر غلامحسین رنگچی ص 181).

 در شعر فارسی کلمه ساج بسیار دیده می شود (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تألیف دکتر غلامحسین رنگچی) . چوب ساج را آبنوس هم گفته اند. چوبش در عمارات به کار برند و آن را بقای عظیم است و تا دو هزار سال بماند ( لغت نامه دهخدا ص 27 شماره 54 ) البته چوب آبنوس از چوب ساج سیاه تر است.

ناصر خسرو در سفر نامه گفته است : در کعبه در است از چوب ساج به مصرع « دو بنگه ». ستون ها که در خانه است و در زیر سقف زده اند همه چوبین است چهار سو تراشیده از چوب ساج. ( سفرنامه ناصرخسرو صص 130- 131 )  ناصر خسرو هنگام حرکت از عبّادان (آبادان) به سوی مهروبان (غرب بندر دیلم) فانوس دریایی را که «خشاب» می گفته اند دیده و در باره آن چنین توضیح داده است:

پرسیدم که آن چیست گفتند: خشاب. چهار چوب است عظیم از ساج که چون هیئت منجنیق نهاده اند، مربعی که قاعده ی آن فراخ باشد و بالای آن تنگ و علّو « بلندی» آن چهل گز باشد (سفرنامه ناصرخسرو ص 162) .

در طب قدیم برای چوب ساج چند خواص دارویی نیز برشمرده اند، چنانچه که مؤلف کتاب اختیارات بدیعی که بین سالهای 729 تا 803 هـ . ق نوشته شده ، گفته است : درختی است بزرگ در هندوستان، چوب وی صلب بوده و سیاه، طبیعت آن سرد و خشک بود، چون بسوزانند و در آب مامیتا « نوعی گیاه که هم در آب  می روید و هم در خشکی و گل آن زرد است» اندازند و پس از آن مستحق (خرد) کنند و بپزند و در چشم کشند قوت دهد حدقه را و ورم پلکها را مانع بود و چون چوب وی حل کنند با آب سرد و در سر مالند، صُداع (سردرد) گرم را زایل کند. همچنین بر ورمهای صفراوی، دَمَوی مالیدن بگذارند. و فشاره ی (فشرده) پوب وی پون بیاشامند، کرم از شکم بیرون آید (اختیارات بدیعی ص 216) و مؤلف مخزن الادویه گفته است ثمر و میوه ساج که به قدر پسته است می جوشانند (درباره چوب ساج و خواص آن ر.ک.لغت نامه دهخدا، اختیارات بدیعی علی بن حسین انصاری شیرازی، مخزن الدویه فرهنگ داروهای کتاب البنیه عن حقایق الادویه، تالیف دکتر منوچهر امیری) و می خورند. ساختن در و پنجره ها از چوب ساج، نه تنها به سبب استحکام و مقاومت آنها بوده بلکه ناخودآگاه یا آگاهانه از بوی خوش و اثر روح نوازی آن هم لذت می برده اند.

هِلال: نیم دایره ای است که بالای طاقی درها، پنجره ها، یا درب ورودی قرار می گیرد، هلال هایی که بر بالای طاقی درب حیاط قرار میدهند بزرگ و فاقد شیشه است و فقط میله های فلزی از مرکز نیمدایره به بسوی بدنه ی بیرونی آن کشیده می شوند قطر این هلال ها به اندازه عرض دالان یا عرض دو لنگه در است، گاهی در نیمدایره کوچک مرکز تصویر شیر، آیه ای از قرآن یا گل و بوته ای رسم می شود.

هلال های درها و پنجره ها نیز به شکل نیمدایره اند با این تفاوت که شبکه های بسیار ظریف چوبی آنها را شیشه های الوان پر میکنند. این شیشه ها نیز از نیمدایره اصلی تبعیت می کنند یعنی به صورت نیمدایره بر روی هم قرار می گیرند یک ردیف سفید یک ردیف قرمز یک ردیف زرد، سبز، آبی و رنگهای دیگر. این هلال های رنگی علاوه بر زیبایی و چشم نوازی، به سبب گونه گونی رنگها باعث گیجی و پریشانی پشه و مگس می شوند و بدین ترتیب از ورود پشه ها و مگس ها جلوگیری می کنند.

گاهی این هلال های رنگی به صورت دایره با قرص کامل خورشید در می آیند و آن موقعی است که دیواری به عرض اطاق یا راهرو را شیشه های رنگی فراگیرد و شکل ارسی پیدا کند، در این صورت این دایره عظیم چوب وشیشه در وسط این دیوار حایل شیشه ای قرار می گیرد.

هلال های در و پنجره به شکل شعاع خورشیدند که نور را از مرکز به اطراف می رسانند و دایره بزرگ شیشه ای به منزله قرص خورشید است.

نیمدری ها مسدود از شیشه نیز که بالای درها و پنجره ها قرار می گیرند و به نام پیشانی یا کتیبه خوانده می شوند با چوب های چهار خانه و شیشه های الوان مزین می شوند.

اتاق ها و اماکن دیگر: پنج دری، سه دری، دو دری، صندوقخانه، پشتک، سالن، طارمه، ارسی، پله، راه پله، سر پله، آشپزخانه، شتاشیر «بالکن چوبی» ، نرده، هلال، باغچه، بام، گل و گیاه و ... مجموعه یک واحد ساختمانی را تشکیل میدهند. اتاق بزرگ که معمولاً پنجدری است محل پذیرایی مهمانان است و مرکز اصلی محل سکونت به شمار می رود. پنجدری یک اتق بزرگ است که اگر درها و پنجره های روبروی هم آن باز باشند هوا در آن کاملاً مطبوع و دلارام خواهد بود. پنجدری که مهمانان در آن پذیرایی می شوند «مجلسی» هم می نامند، در چهاردری، سه دری و دودری، تعداد درها متانسب با نام اتاق است. مثلاً چهاردری دارای چهار در و پنجره است. صندوقخانه را پستو (Pastu) هم می گویند. پشتک (Postak) نیز انباری یا اتاق کوچکی است که در پشت با یا در بدنه دیوار کنار سر پله تعبیه می شده که آن را هم محل نگهداری وسایل اضافی و غیر دم دستی بوده است.

ارسی(Orsi) : ارسی اتاق آینه کاری و گچبری شده است، با در و پنجره های مشبک و شیشه ای رنگارنگ. ارسی به وسیله یک دیوار شیشه ای بسیار زیبا و رنگارنگ از اتق دیگر جدا شده است و یک در مشبک متحرک به طور کشوی از بالا به پایین و بالعکس حرکت میکند و ورود بین دو اتاق و اُرسی را آسان می سازد. اتاق ارسی دارای کمدها، در و پنجره ها و قفسه های کنده کاری شده و مزین به شیشه های رنگارنگ است. ارسی یک واژه روسی است که به معنی در بزرگ مشبّک و دارای شیشه های الوانی است که از بالا به پایین و از چپ به راست و بالعکس حرکت می کند و با استفاده از معنی جزء به کل  به اتاق آینه کاری که دارای این گونه درها است گفته می شود « ف . معین» در بوشهر تعداد خانه های ارسی دار اندک و محدود است، بر روی هم این اتاق آینه کاری وشیشه کاری و ساخت آن اگر تقلیدی از معماری و آینه کاری روسی باشد می توان آن را «اوروسی» یا اتاق روسی نامید.

شناشیر: در زبان عربی شناشیل. بالکن طولانی چوبی کرکره ای است که در طباقت فوقانی، مشرف به کوچه یا حیاط نصب می شد، طول شناشیر به اندازه طول اتاقها و یا کل جبهه بیرونی و درونی بوده که کف آن از چوب است و آن را با فرش یا حصیر یا زیلو مفروش می سازند. ارتفاع آن 5/1 تا 2 متر و در قسمت بالایی فاقد کرکره و سقف روی شناشیر قرار می گیرد شبکه های کرکره با فاصله های کم طوری قرار می گیرند که عابران کوچه قادر به دیدن شناشیر و اتق نیستند.

خاصیت شناشیر: شناشیر را برای استفاده بیشتر از فضا نصب می کنند و طبیعی است که برای خانه های بسیار بزرگ بجز عمارت حاج رئیس اتجار که شناشیر های طولانی داشته است در بقیه عمارات شناشیر دیده نمی شود. خاصیت دیگر شناشیر آن است که هوا را سریعتر به داخل عمارت منتقل می کند و سوم اینکه زیبایی و جلوه خاصی هم به ساختمان می دهد.

کمد: طاقچه های در دار دیواری که برای نگهداری ظروف چینی، بلور و اشیاء عتیقه و قدیمی به کار می رود، کمد گنجینه، درو، گویند و چنانچه این کمد ها دیواری نبوده و قابل جا به جایی باشند «آرمالی» Armali می گفته اند، آرمالی ار کلمه «آرمال» عربی گرفته شده است ارمال چوب خوشبوی است که از یمن و هند می آورده اند، لکن گاهی این کمد های چوبی از جنس ساج، گردو یا چوب فوفل و صنوبر هم می ساخته اند. داخل گنجینه و ارمالی قفسه بندی می شد و قسمت اصلی در را شیشه فرا می گرقت به طوری که وسایب داخل کمد در دید بینندگان و مهمانان قرار داشت. چوب کمد و ارمالی با نقش های گوناگون و ظریف کنده کاری و تزیین می شد.


مطالب مشابه :


بافت شناسی دکتر جعفر سلیمانی راد

یک خبر تقریبا مهم (البته برای بعضی ها ) چند وقتی هست که کتاب بافت شناسی سلیمانی راد کمیاب




منابع علوم پایه

بافت شناسی . بافت شناسی – دکتر جعفر سلیمانی راد ( آخرین چاپ ) بهداشت . 1- طب پیشگیری و پزشکی




بافت های بدن

بافت شناسی دکتر جعفر سلیمانی راد. بافت شناسی پایه جان کوئیرا




اساتید و روشنگری لیلا

هر چند دکتر جعفر سلیمانی راد جزو ۸ دانشمند برتر جهان در بافت شناسی و جنین شناسی و رئیس




استان زیبای بوشهر-بافت قدیم و قدیمی بوشهر- مصالح ساختمانی - اثر دکتر سید جعفر حمیدی

اثر دکتر سید جعفر حمیدی بافت قدیم و شماره 41 ص 235 منقول از کتاب جنگل شناسی دکتر کریم




هنوز اول راه..

آزمایشگاه بافت شناسی آقای محسن انگل شناسی1 دکتر سید جعفر




سورپرایز جزوه بافت شناسی!!!!!!!!!!!!

سورپرایز جزوه بافت شناسی!!!!! (دکتر لطف الهی) وبلاگ دكتر جعفر پور




استان بوشهر - پیش گفتار و مقدمه - اثر استاد دکتر سید جعفر حمیدی

از جمله این بزرگان، دانشمند ادیب و پژوهشگر سترگ دکتر سید جعفر شناسی ، واقعه بافت قدیم




استان زیبای بوشهر - پیشگفتار و مقدمه - اثر دکتر سید جعفر حمیدی

از جمله این بزرگان، دانشمند ادیب و پژوهشگر سترگ دکتر سید جعفر شناسی ، واقعه بافت قدیم




برچسب :