طرز تفکر دختر وپسر در سالهای مختلف در مورد ازدواج

 

                                                             با دید روانشناسانه به قضیه نگاه کنید .

 

دختر سال 58 : ماما بابا اگه شما صلاح بدونین من حرفی ندارم با پسر دایی ازدواج می کنم

دختر سال

68 : ماما ، بابا ناراحت نشه به خواستگار دیشب جواب مثبت می خوام بدم

دختر سال

78 : مامی دوستمه دلم می خواد باهاش ازدواج کنم به تو و بابا ربطی نداره

سال

80 : خانم کارت دعوت عروسی خودم و دخترتونو آوردم خودش نیومد

دختر سال

85 : من و اسی دیروز ازدواج کردیم شما رو عروسی دعوت نکردیم مایع آبروریزید

دختر سال

90 : مامی پاپی معرفی می کنم این شوهرم اینم پسرم ما ازدواج نکردیم ازدواج از مد افتاده . دیدم تفاهم داریم و مرد خوبیه با هم ازدواج می کنیم

دختر سال

100 : به علت تألمات روحی و شکستهای عشقی فراوان و درک نکردن عشقم از پذیرفتن هرگونه خواستگار به قصد نوکری ( به قول جدیدیا ) معذور می باشم پلیز مامی و پاپی التماس نفرمایید و میوه و شیرینی را حیف و میل نکنید وگرنه مثل داداشام خونه مجردی می گیرما

****************************************************************

پسر سال

58 :ماما بابا من خجالت می کشم منو می برید خواستگاری هر کیو شما بگید من می گیرم غلط کنم رو حرف شما حرف بزنم

پسر سال

68 : درسم تموم شد یکی از دخترای نجیب فامیلو می گیرم دخترای دانشگاهمون همه می خندند به درد زندگی نمی خورن

پسر سال

70 :ماما این دختره پولداره خارج بودنشو بیخیال دماغشم عمل کرده تو خونه ی من دیگه نمی خواد عمل کنه بریم خواستگاریش تلفن و آدرس خونه مجردیمو عوض کردم دوست دخترام دیگه پیدام نمی کنن

پسر سال

78 : ماشین زیر پامه خوشتیپم درسو و زنو می خوام چیکار پولدارم اتو می زنم انگار زن گرفتم

پسر سال

80 :ای بابا هی میگن زن بگیر زن بگیر وقتی دوست دختر هست آدم زن نمی گیره که

پسر سال

84 :هی پول می دین گل و شیرینی می گیرین من و می برین خواستگاری که چی بشه ؟ طلاقش بدمم باید مهریه بدم بعد از یه مدت باید برم زن بگیرم خلم مگه زن صیغه می کنم اگه خوب نبود ولش می کنم یا چند تا دیگه زن صیغه می کنم نه مهریه زیاد داره نه بچه ش ارث و میراث می بره ازم و خرجیم نمی خواد . بعد پیر شدم یه زن میگیرم پرستاریمو می کنه بذارین جوونی کنم

پسر سال

85 : ولم کنید هی نگید زن بگیرم بابا می خوام برم آمریکا سی دی فیلمایی که از دوست دخترا مو گرفتم بفروشم پولدار شم به همشون گفتم اونجا دلم براتون تنگ می شه با پولش اکس میکشم پولدارتر از الان شم عشق و حال هر ساعت با یه دخترآامریکایی

پسر سال

90 : یه دختر پولدار تحصیلکرده خوشگل خوش هیکل بدون دوست پسر تو روزنامه آگهی بدین که قبلا با من دوست نشده باشه برای ازدواج اینا تکراری شدن دیشب بردین خواستگاری این دختره سه سال با من دوست بود منو خواستگاری دوست دخترام نبرین اول بگین خواستگاری کی می خواین برید ببینم دوست دخترم نباشه

پسر سال

95 : اه هی نگو: ( زن بگیر من آرزو دارم نوه امو ببینم) من حوصله ندارم از بس دختر بازی کردم .خسته ام) یه بیوه بچه دار برام بگیر بچه اش دم بخت باشه ازدواج کنه نتیجه تم ببین دستورم نده زیاد حرف بزنی می ذارمت سالمندانا

پسر سال

100 : دستور ندین زن بگیر مگه برام چیکار کردین ؟یه دانشگاه غیرانتفاعی فرستادین یه خونه یه ماشین یه موبایل خریدین و مهریه زن اولمو دادین و چند بار خارج فرستادین منو .مگه فرستادین منو فضا ؟ که هی می گین زن بگیر نمی خوام من به همشون قول ازدواج دادم کدومو بگیرم

 


مطالب مشابه :


خواستگاری در میان ایلات كرد شمال خراسان

خانه مهر - خواستگاری در میان ایلات كرد شمال خراسان - ازدواج و تشکیل خانواده - خانه مهر




زندگی و تحصیل طلاب غیرایرانی در مشهد

در مشهد ما کار‌های آموزشی همراه با «روزی که داوود به خواستگاری من آمد به پدرم گفت من به




خواستگاری به لهجه مشهدی

آدرس: از تهران به سمت مشهد كه در حال حركت هستيد در 30 كيلومتري نرسيده به سبزوار بعد از اينكه




چگونه خواستگاری کنم؟

آداب ازدواج - چگونه خواستگاری کنم؟ - اين وبلاگ در مورد آداب شرعي عروسي و شب زفاف و مسائلي




سابقه تاریخی بله برون

جلسه ی دعای ندبه منتظران مهدی(عج) "مشهد" - سابقه تاریخی بله برون - ♥ ♥ ♥ " خبـرنـامـه آمـوزشی




طرز تفکر دختر وپسر در سالهای مختلف در مورد ازدواج

روانشناسي عمومي دانشگاه فردوسی مشهد در سالهای دیشب بردین خواستگاری این دختره سه




برچسب :