زنان سرپرست خانوار

مقدمه:

 پدیده بی سرپرستی عمری بس طولانی دارد و از ادوار گذشته به دلایل مختلف وجود داشته است.انسانها در دسته های کوچک و بزرگ در کوهها،دشتها،جنگلها، در حواشی رودخانه ها دائماً در معرض آسیب و هجوم کنترل نشده طبیعت اطراف قرار داشته است.سیل، زلزله ، طوفان، حملات وحوش و تهاجم گروه های متخاصم پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانواده واز دست دادن همسر و به وجود آمدن پدیده بی سرپرستی بود.

در ایران امروزه زنان بسیاری هستند که به دلایل متعدد از خمله متعدد از جمله آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و بزه، جنگ، مهاجرت برای جستجوی کارو یا تعدد زوجات، همسران خود را از دست داده و به تنهایی مسئولیت سنگین اداره مالی و و معنوی یک خانواده را بر عهده دارند.این مسئولیت ها رد اغلب موارد در شرایطی به این زنان تحمیل می شوند که در طول زندگی خودآموزشی برای پذیرش آن ندیده اند و هیچ گونه آمادگی برای مواجه شدن با آن را ندارند.

در اکثر این خانواده ها مادران به لحاظ  سطح سواد، مهارت و سرمایه در وضعیت مناسبی قرار ندارند و فرزندان آنها به عنوان یکی از آسیب پذیر ترین قشر های جامعه آماج محرومیت هایی قرار می گیرند که بقا ورشد آنها را مورد تهدید جدی قرار می دهد.از طرفی کمبود ها و فقر ، فشار مضاعفی را بر این گونه خانواده ها تحمیل کرده و موجب افزایش انواع نا هنجاریها  گردیده و سلامت آنها و در نهایت جامعه را به خطر می اندازد.

 زنان سرپرست خانوار:

 زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی خانواده را به عهده دارند. و سرپرست خانواده به کسی اطلاق می شود که مسئولیت اداره اقتصادی خانواده را به دوش دارد وتصمیم گیری های عمده و حیاتی به عهده اوست.

 انواع زنان سرپرست خانوار:

  1. زنان طلاق گرفته
  2. زنان بیوه
  3. زنانی که همسران آنه از کار افتاده یا بیکار است
  4. زنانی که همسران معتاد دارند و هزینه زندگی به عهده خودشان است
  5. زنانی که همسران آنها  جهت یافتن شغل  یا به هر دلیل دیگری مهاجرت نموده اند و به عهده دار مسئولیت زندگی هستند

زنان طلاق گرفته:

زن معمولا پس از طلاق در برابر یک سری از مشکلات قرار می گیرد مانند تامین و مراقبت از کودک(اگر فرزندی داشته باشد)یافتن سر پناهی مناسب، تامین معیشت خانواده و شواری هایی ناشی از اینکه او تنها بزرگسال خانواده است و باید نقش مادر و پدر را یکجا بازی کند.

مشکلات زنان طلاق گرفته به طور کلی به دو دسته تقسم می شود:

-  نخست مشکلاتی است که پیامد امکانات محدود خانواده می باشد و محصول نیازهای مادی خانواده است.

-  دوم مشکلاتی است که مربوط به رابطه مادر و فرزندان از جهت تریبت و  انضباط ، اطمبنان در مورد سلامتی، بهداشت و رشد عاطفی آنان است.و به دلیل این دو دسته مشکلات پیامد های شخصی بی شماری از قبیل احساس گناه ، شکست و تنهایی همواره مادر را مورد تهدید قرار می دهد.

 زنان بیوه:

زنانی که با مرگ همسر مستعد جدا شدن و حذف شدن از اجتماع هستند و نقش های قبلی شوهر به عنوان شزیک زندگی و عضوی مشترک در معاشرت های اجتماعی را برای ادامه ارتباطات گروهی و برخورد های اجتماعی خود لازم و ضروری می دانند، بعد از مرگ همسر ارتباط خود با بستگان همسررا به راحتی  کم و یا از دست می دهند که این حالت گاهی ممکن است به شکل افراطی موجب قطع ارتباط فرد با اجتماع شود.

 مشکلات خانوادگی زنان بیوه: اگر زن بیوه فرزندانی در خانه داشته باشد باید هم نقش پدر و هم نقش مادر را ایفا کند.خود این فرزندان نیز در این خانه با مشکلات تک والدی وربه رو هستند.علاوه بر اینها اغلب بیوه ها  در ارتباط با پذیرش به عنوان یک عضو در میان اقوام شوهر دچار مشکلاتی می شوند.در بعضی از خانواده ها زنان فامیل تمایلی به ارتباط با زنان بیوه ندارن و آنان را طرد می کنند و از آنها اجتناب می کنند زیرا آنها را تهدیدی برای زندگی  زنا شویی خویش به حساب می آورند.

 مشکلات اجتماعی زنان بیوه:زنان بیوه احساس تنهایی، انزوا، طرد شدگی و عدم درک از سوی دیگران می کنند.

مشکلات اقتصادی زنان بیوه:بیشتر زنان بیوه از نظر اقتصادی مشکل دارند که این مشکلات اقتصادی بر وضعیت مسکن و تغذیه آنها تاثیر مستقیم دارد.

 به طور کلی عمده ترین زنان سرپرست خانوار در قالب مشکلات اقتصادی، عدم آمادگی برای اداره امور اقتصادی، نگرش های اجتماعی به زن سرپرست خانواده و نگرانی نسبت به آینده فرزندان و تعارض نقش می باشد.

 راهکارهایی برای حل مشکلات زنان سرپرست خانوار:

به عقیده کارشناسان مشکل اصلی زنان سرپرست خانواده غیر از بعد اقتصادی و اشتغال،عدم حمایت های اجتماعی است.منظور این نیست که حمایت های اجتماعی وجود ندارد، بلکه منظور این است که این گونه حمایت ها از قدرت پایینی برخوردار است؛ به گونه ای که نمی توا ن نسبت به حل مشکلات امیدوار بود.مشکلات زنان سرپرست خانواده زمانی حل می شود که نگرش جامعه به این افراد تغییر کند.زیرا تغییر نگرش جامعه بر این اساس است که آنها بتوانند به خودشان کمک کنند و منافع حاصل از خدمات ارائه شده را اخذ نمایند.سوق دادن نظام حمایتی به فعالیت های توسعه ی اجتماعی و شناساندن استعداد و قابلیت های فردی و جمعی زنان سرپرست خانوار مطمئناً می توان قدم مثبتیبرای آنان باشد.و نیز فراهم آوردن زمینه های افزایش سرمایه و اشتغال زایی زنان سرپرست خانوار و تلاش در جهتارتقای بهداشت روانی و اعتماد به نفس زنان، از حمایت هایی استکه لازمند.همچنین افزایش مشارکت های مردمی، جلب همکاری و مساعدت سازمان ها و نهاد های دولتی و خصوصی را نیز می توان جزء راه حل های اصلی مناسب برای کم کردن مشکلات زنان شاغل دانست.

آمار زنان سرپرست خانوار:

واحد انفورماتیک دفتر امور مشارکت زنان، تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران را 1037112 اعلام کرده است. بر این اساس 4/8% خانواده ها توسط زنان اداره می شوند.

بیشترین درصد زنان سرپرست متعلق به استان خراسان 4/10%  ، سیستان و بلوچستان 2/10% ، کرمان 1/10% و کمترین درصد متعلق به استان های کهکیلویه  و بویر احمد 6/6% ، و بوشهر 8/6% است.

 تقسیم بندی سازمان های رفاهی خدمات اجتماعی:

  1. سازمان های دولتی خدمات اجتماعی که شخصیت حقوقی آن دولت است؛ مانند سازمان بهزیستی
  2. سازمان هایی که به تعبیری وابسته به دولت و مستقل خدمات اجتماعی
  3. سازمان های بین المللی و ملی خدمات اجتماعی؛ مانند جمعیت هلال احمر
  4. سازمان های بین المللی خدمات اجتماعی؛ که بهترین آن یونیسف است
  5. سازمان های جدید در حوزه خدمات اجتماعی و رفاه که بنا بر ضرورت پس از انقلاب به وجود آمد؛ مانند کمیته امداد

 

وظایف مددکار نسبت به زنان سرپرست خانوار:

  1. مشاوره خانوادگی و تحصیلی که به بهبود روابط خانواده و وضعیت روحی و درسی فرزندان خانواده می پردازد
  2. آموزش مهارت های زندگی (چگونه برای مشکلات خود راه حل پیدا کنیم، چگونه تصمیمات درستی در زندگی بگیریم)
  3. آموزش همارت های حرفه ای(آموزش حرفه ای که منجر به اشتغال شود)
  4. آموزش بهداشتی(سلامت جسم، تغذیه صحیح و...)
  5. اقدام جهت فراهم نمودن کمک هزینه تحصیلی و برنامه ریزی اوفات فراغت، ورزش، کتابخانه و... برای فرزندان
  6. در محدوده ای نیز می توان وام هایی برای ایجاد کار،حرفه آموزی، اشتغال و ودیعه مسکن پرداخت نماید.

 


وضعيت زنان سرپرست خانوار در ايران بحرانى است<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />


در کشور ما بر اساس آمارهايى که از سوى وزارت رفاه و تامين اجتماعى منتشر شده است، وضعيت ۵/۱ ميليون زن سرپرست خانوار در کشور بحرانى است. هرچند به رغم هزينه هاى گزاف سرشماري، همچنان اطلاعات کافى در مورد اين زنان وجود ندارد. با اين وجود در حال حاضر بالاترين رقمى که بهزيستى يا کميته امداد به عنوان مستمرى به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش خود مى پردازند ۶۰ هزار تومان است که مربوط به خانواده هاى پنج نفره مى شود. حال آنکه به گفته مديرکل دفتر امور زنان، زنان سرپرست خانوار از کمک هاى ديگرى نظير هزينه تحصيل براى فرزندان، شهريه فرزندان دانشجو، مسکن، سلامت و بهبود تغذيه استفاده مى کنند. اين در حالى است که فريد براتى سده همواره در صحبت هايش بر اين موضوع تاکيد مى کند که هميشه در حوزه زنان سرپرست خانوار کمبود مالى وجود دارد و بودجه يى که دولت در اختيار آنها قرار مى دهد بسيار پايين است.
اما مشکلات زنان سرپرست خانوار تنها به مشکلات مادى و فقر خلاصه نمى شود. نابرابرى فرصت هاى زندگى و مسووليتى که ناگهان بر دوش اين زنان گذاشته مى شود، بيش از پيش خود را نمايان مى کند. زنان سرپرست خانوار که اغلب تحصيلات چندانى هم ندارند از نابرابرى دسترسى به آموزش و عدم کسب مهارت و اتکا به مرد خانواده براى تامين زندگى نيز رنج مى برند.
هر چند اين موضوع تنها به زنان بى سرپرست يا بد سرپرست کشور ما خلاصه نمى شود و در اغلب کشور هاى در حال توسعه وضعيت جسمانى و روانى زنان به يک بحران تبديل شده است. به طورى که زنان، اکثريت جمعيت کارگران و برده ها را در زمين هاى کشاورزى در اين کشور ها تشکيل مى دهند. دبير کل سازمان ملل متحد در بيانيه يى به مناسبت روز گراميداشت جمعيت جهانى گفت؛ ,مى توان با سرمايه گذارى روى زنان، آنها را از مرگ حين زايمان يا از بين رفتن زير کار فراوان نجات داد و زندگى سالم چه از نظر روحى و چه از نظر جسمى براى زنان جهان فراهم کرد.,بان کى مون در ادامه بيانيه خود به سرمايه گذارى براى تحصيل دختران اشاره کرد و افزود؛ دختران در صورت تحصيل و رسيدن به موفقيت در کسب دانش مى توانند دستمزد و حقوق بالايى دريافت و شغل بهترى براى خود انتخاب کنند و در نهايت زندگى و آينده بهترى داشته باشند.
در ايران زنان سرپرست خانوار علاوه بر از دست دادن حمايت هاى خانواده و نيز تامين نيازهاى مالى زندگى از راه هاى نامناسب مشکلات ديگرى هم دارند. مشکلاتى همچون نبود شرايط تحصيلى مناسب و در نتيجه اشتغال در بخش هاى کارمزدى يا دست مزد کم و ديدگاه هاى غير منصفانه جامعه نسبت به زنان فاقد شوهر. از سوى ديگر مسائلى همچون احساس حقارت، ترس، خجالت و درماندگى رنج اين زنان بى پناه را دوچندان مى کند. همين عوامل باعث مى شود زنان به خود اثربخشى اعتقاد چندانى نداشته و اغلب شبکه روابط اجتماعى آنها بسيار محدود شده و مهارت هاى آموزشى کسب نمى کنند. اينها همه نشان از ساختار و قوانينى دارد که در ذات خود نابرابرى فرصت ها را تقويت کرده و گسترش مى دهد.متاسفانه در حال حاضر فقر در دنيا روندى زن گرايانه يافته است و خانواده هاى زن سرپرست بيش از خانواده هاى تک سرپرست که پدران عهده دار سرپرستى هستند، از فقر رنج مى برند. به طورى که هرچه سن زنان افزايش مى يابد، سهم سرپرستى خانوار در آنها نيز افزايش پيدا مى کند. به عنوان مثال سرپرست خانوارى در زنان از حدود ۲۵ سالگى شروع مى شود و حدود بالاى ۶۵ سالگى به بيشترين حد خود مى رسد. بنابراين از آنجايى که زنان سرپرست خانوار اغلب سالمندان هستند فقر و ناتوانى اقتصادى در ميان آنها بيشتر است. اين زنان به دليل جايگاه و موقعيتى که در ساختار نظام مردسالار به عنوان يک ,زن, اشغال کرده اند، همواره در شرايطى فقر زا به سر مى برند؛ شرايطى ,بالقوه فقرزا, چرا که اساس روابط اقتصادى حول محور مرد تنظيم شده و در همين محور است که معنا پيدا مى کند. وخامت اين فقر زمانى مضاعف مى شود که جايگاه فرودست زنانه با پايگاه فرودست طبقاتى همراه شده و اين دو شکاف عمده بر هم متراکم مى شوند. موقعيت فقر زنانه ناشى از نقش ها و وظايفى است که زنان به دليل ,زن, بودن بر عهده دارند؛ نقش ها و وظايفى اجتماعى که بر ,جنس, زن تحميل مى شود و علت اصلى اين فقر در بى ارزش بودن ,کار, زنان است. زنانى که در بيرون از خانه مشغول فعاليت اقتصادى هستند مزدى کمتر از مردان دريافت مى کنند، با اين توجيه که مردان، نان آور خانه بوده و وظيفه اصلى زنان خانه دارى است. اين مساله ستمى مضاعف بر زنان محسوب مى شود که هم موظف به انجام کارهاى خانگى هستند و هم براى تامين معاش خانواده مجبور به انجام کارى با مزد کمتر در بيرون از خانه اند. در مجموع بايد گفت در چنين شرايطى زنان موقعيتى ,حاشيه يى, در بازار کار دارند. در اکثر موارد هم بناى اصلى خانواده تداوم بخش و حفظ کننده اين شرايط نابرابر شده و زنان، فرزندان و نسل هاى آينده را براى ادامه اين نا برابرى ها پرورش مى دهند. ۱۱ ژوئن (۲۰ تيرماه) هر سال در جهان روز گراميداشت جمعيت جهانى است. در اين روز کشور هاى جهان بر مساله جمعيت، فقر، رشد اقتصادى و راه هاى مقابله با بحران هايى که جمعيت جهان را به خطر مى اندازد تاکيد مى کنند. اما امسال با کمى تفاوت نسبت به سال هاى گذشته، صندوق جمعيت سازمان ملل متحد، اين روز را با عنوان حمايت از زنان و دختران به منظور مقابله با بحران اقتصادى نامگذارى کرد.

روند زن گرايانه فقر در کشور آثار و پيامد هاى سوئى از جمله گرايشات نادرست بعضى از مردان طماع براى بهره مندى موقت و آسان از اين زنان دارد. فقر زنان احتمال حاملگى هاى ناخواسته و بدون آمادگى را افزايش مى دهد. پيامدهاى اين نوع حاملگى بسيار زيانبار و ممکن است به سقط جنين هاى غيربهداشتى و مرگ آور يا بيمارى زا، يا تولد فرزندان بى گناهى که کسى نمى خواهد يا نمى تواند مسووليت پرورش و نگهدارى از آنان را بپذيرد، بينجامد؛ تولد کودکانى که وارد چرخه فقر مى شوند و علاوه بر آن روند فقر را تصاعدى مى کنند.علاوه بر اينها فقر در زنان موجب مى شود مردانى که حتى صلاحيت نگهدارى از همسر اول خود و فرزندان حاصل از ازدواج اول را نداشته اند، ازدواج هاى متعدد کنند. بسيار است مواردى که سرپرست بسيارى از خانواده هاى بد سرپرست به راحتى آب خوردن، با ارائه پول ناچيزى به عنوان شير بها، همسران کم سال ترى را اختيار مى کنند و به ازدواج هاى متعدد يا همزمان دست مى زنند، بى آنکه مرجعى از آنها بازخواست کند که آيا صلاحيت يا استطاعت تجديد فراش را دارند يا نه. اين رويه با افزايش تعداد زنان مطلقه و کودکان بد سرپرست به چرخه فقر تداوم مى بخشد.
ناگفته نماند در اين ميان شهردارى تهران با تشکيل همايش هاى توانمند سازى زنان سرپرست خانوار به بررسى نقش شهردارى در رسيدگى به وضعيت زنان سرپرست خانوار مى پردازد که البته در اين ميان زنان پايتخت مورد توجه بيشترى هستند. اما متاسفانه به رغم تمامى شعارهاى داده شده تاکنون هيچ سازمان حمايتى آن گونه که بايد، در رفع مشکلات اجتماعى زنان سرپرست خانوار انجام نداده و آنان همچنان با مشکلات عديده اقتصادى و اجتماعى دست و پنجه نرم مى کنند.در نهايت آنکه در برنامه توسعه کمى و کيفى جمعيت که توسط صندوق جمعيت سازمان ملل متحد طرح ريزى شده، قرار است تا سال ۲۰۱۵ ميلادى تمامى برنامه ها و اهداف خود را در زمينه هاى بهداشت و توسعه آموزشى و مبارزه با فقر و ريشه کنى آن به اتمام برساند که براى اين منظور سالانه به ۱۵ ميليارد دلار اعتبار نياز دارد. در اين بيانيه که بان کى مون به همراه مدير اجرايى صندوق جمعيت سازمان ملل منتشر کرده، آمده است؛ همگى ما بايد براى احقاق حقوق فراموش و پايمال شده زنان و دختران تلاش کنيم و آنها را تا حدى که شايسته آنهاست و حتى بيشتر در جامعه امروز جهان معرفى کنيم. بايد به آنها اجازه حضور در اجتماع بزرگ جهان را بدهيم زيرا سرمايه گذارى روى زنان و دختران يک سرمايه گذارى بلند مدت و تاثير گذار است.

 

آمار چه می‌گویند؟
وضعیت زنان سرپرست خانوار در استان‌های مختلف کشور متفاوت است‌، در برخی استان‌ها جمعیت این گونه زنان بیشتر است و در برخی کمتر.
استان مرکزی از جمله استان‌هایی است که رقم بالایی از زنان سرپرست خانوار را در جای داده و رتبه اول را در این زمینه دارد.
طبق آخرین آمار به دست آمده در این استان تعداد 25 هزار و 207 نفر از زنان استان‌، سرپرست خانوار هستند که از این تعداد 3 هزار و 268 نفر شاغل‌، 68 نفر بیکار، 383 نفر محصل‌، 14 هزار و 920 نفر خانه دار و 5 هزار و 728 نفر دارای در آمد هستند‌، ولی مشغول به کار نیستند، این در حالی است که آمار دوره قبل استان یعنی سال 1373‌، 5001 نفر را نشان می‌دهد.
به عبارتی این رقم طی این زمان به 5 برابر رسیده که این موضوع نشانگر نیاز به برنامه ریزی دقیق برای حل مشکلات مربوطه است‌، همچنین حداقل گروه سنی آمار جدید‌، 15 سال است و بیشترین تعداد را افراد بالای 45 سال تشکیل می‌دهند. اکثر این گروه‌ها را زنان بیوه و متاهل تشکیل می‌دهند و در درجه بعد زنان مطلقه و در درجه آخر بانوان قرار دارند.
شهر اراک با آمار 11 هزار و 343 نفر‌، بیشترین تعداد زنان سرپرست خانوار را در استان دارد و شهرستان آشتیان با 795 نفر کمترین تعداد را داراست.
گفتنی است بیشترین آمار دامنگیر خانواده‌های بدسرپرست است و پس از آن طی یک طبقه بندی برای خانواده‌های بی‌سرپرست شده‌اند‌، کسانی که    
  " شهر اراک با آمار 11 هزار و 343 نفر‌، بیشترین تعداد زنان سرپرست خانوار را در استان دارد و شهرستان آشتیان با 795 نفر کمترین تعداد را داراست... "
     
استان آذربایجان غربی نیز از جمله استان‌هایی است که درصد قابل توجهی از زنان سرپرست خانوار را داراست
طبق آمار به دست آمده از سازمان بهزیستی استان آذربایجان غربی تعداد 34 هزار و 656 نفر از زنان استان، سرپرست خانوار هستند که از این تعداد 4 هزار و 962 نفر شاغل، 196 نفر بیکار‌، 301 نفر محصل‌، 21 هزار و 9935 نفر خانه دار و  هزار و 679 نفر دارای در آمد بوده‌، ولی مشغول به کار نیستند و بقیه وضعیت نا مشخصی دارند. این در حالی است که این آمار به تازگی به 2/8 برابر رسیده و نشانگر نیاز به برنامه ریزی برای حل مشکلات مربوط به چنین گروهی است‌.
این زنان در گروه سنی 15 تا 60 سال جای دارند‌.
بر اساس یک طبقه بندی 83 درصد از زنان سرپرست خانواده را زنان بیوه و متاهل و 7/6 درصد را زنان مطلقه و 3/10 درصد را زنان از کارافتاده تشکیل می‌دهند.
همچنین 83 درصد از زنان سرپرست خانوار این استان دارای مهارت فنی و حرفه ای نیستند.
بر اساس آمار ارائه شده توسط سازمان‌های حمایتی مازندران‌، 80 درصد خانوارهای زن سرپرست به دلیل فوت همسر و فقط 12 درصد به علت طلاق شکل گرفته است‌.
همچنین بر اساس تحقیقات انجام شده از سوی اداره کل بهزیستی مازندران‌، 63 هزار زن سرپرست خانوار در این استان وجود دارد که 5/7 خانوار این استان را سرپرستی می‌کند.
حدود 65 درصد زنان سرپرست خانوار در مازندران فاقد شغل و درآمد کافی هستند و از کمک‌های نهادهای حمایتی استفاده می‌کننند و درصدی نیز هیچ منبع درآمد مشخص (کار یا حمایت) ندارند‌، در حالی که اینان مادران 17 هزار دانش آموز و 700 دانشجو هستند.
بر اساس همین آمار حدود 90 درصد زنان سرپرست خانوار فاقد شغل در مازندران تحت پوشش کمیته امداد و 5 درصد از حمایت سازمان بهزیستی استان برخوردار هستند.
این در حالی است که کمک نهادها و جوابگوی تامین نیازهای زندگی این گروه نیست‌.
شایان ذکر است نرخ مشارکت اقتصادی این زنان 13 درصد است که بیانگر نرخ بسیار پایین مشارکت است.

 

زنان سرپرست خانوار چه کسانی هستند؟
زنان سرپرست خانوار در ایران شامل زنان مطلقه‌، زنان شوهر مرده‌، شوهر معتاد‌، همسران شهدای جنگ‌، زنان مهاجر‌، زنان دارای شوهران زندانی‌، زنان دارای شوهران بیکار، زنان دارای شوهران مریض‌، زنان ازدواج نکرده،زنان خود سرپرست(زنان سالمند تنها)،همسران مردان از کار افتاده و زنان دارای شوهرانی مجهول المکان است.
در حال حاضر یک ميليون و 500 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارند كه این تعداد سرپرستی بيش از 6 ميليون نفر افراد تحت تكفل خود را بر عهده دارند، شرايط سختی را برای گذران زندگی تجربه می‌كنند.
در حال حاضر حدود 130 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستی قرار دارند در حالی كه چندين برابر اين مقدار به دليل كمبود اعتبار هنوز نتوانسته‌اند از خدمات حمايتی اين سازمان برخوردار شوند و اين در حالی است كه عدم تخصيص بودجه كافی در هر سال پرداخت مستمری افراد تحت    
  " 83 درصد از زنان سرپرست خانواده را زنان بیوه و متاهل و 7/6 درصد را زنان مطلقه و 3/10 درصد را زنان از کارافتاده تشکیل می‌دهند... "
       
بر اساس آمار موجود 4/31 درصد از زنان سرپرست خانوار در جامعه شهری و 2/44 درصد آنان نیز در جامعه روستایی دارای درآمد هستند و همچنین تنها 3/33 درصد این زنان بیمه بازنشستگی و مستمری بگیر هستند و مابقی درآمد ثابتی ندارند.

زنان سرپرست خانوار استرس بیشتری دارند
در تحقیقی که بهزیستی استان تهران با همکاری معاونت پزوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انجام داده نشان می‌دهد که زنان سرپرست خانوار نسبت به سایر زنان میزان استرس بیشتری را تجربه کرده و در مقابل از کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند‌، همچنین تعدد نقش‌هایی که زنان سرپرست خانوار برعهده می‌گیرند‌، تتاثیر مستقیمی بر ایجاد استرس‌، تشدید اختلالات و بروز بیماری‌های جسمی قرار دارند.
این تحقیق تحت عنوان "بررسی سلامت روانی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی استان تهران" روی 140 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش از مناطق شرق، غرب‌، شمیرانات و شهرری و40 نفر از زنان سرپرست خانوار پشت نوبت تحت پوشش صورت گرفته و بیانگر این واقعیت تلخ است که این زنان در تمام ابعاد سلامت روانی در وضعیت به مراتب بدتری نسبت به زنان تحت پوشش برخوردار بوده و افسردگی در این زنان بسیار بیشتر از سایرین به چشم می‌خورد.
زنان سرپرست خانوار‌، از نظر سلامت روانی در وضعیت به مراتب بدتری نسبت به دیگر زنان قرار دارند و عمدتا یکی از علائم بیماری‌های روانی مانند افسردگی‌، اضطراب‌، وسواس و پرخاشگری در آنها به وضوح دیده می‌شود.
در این تحقیق آمده است که زنان تحت پوشش به ترتیب شدت‌، دچار علائم افسردگی‌، شکایات جسمانی‌، حساسیت درروابط متقابل، افکار پارانوئید‌، اضطراب‌، وسواس‌، پرخاشگری‌، اضطراب فوبیک و روان پریشی هستند که در این میان فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی نسبت به عامل ژنتیکی نقش بیشتری را در ظهور این بیماری‌ها ایفا کرده است.
این زنان دائما با نگرش‌های فرهنگی منفی نسبت به خود و فرزندانشان مواجه شده‌، نگرش‌هایی که بسیار عذاب دهنده و موجب احساس حقارت‌، درماندگی، ترس و خجالت در آنها می‌شود که با توجه به این امر بالا بودن شدت علائم افسردگی، شکایات جسمانی و حساسیت در روابط متقابل کاملا توجیه پذیر است.

تعداد خانواده های مرد سرپرست در ایران، بیش از 15 میلیون و 711 هزار خانوار و تعداد خانواده های زن سرپرست نیز بیش از یک میلیون و 641 هزار خانوار است. رشد خانواده های مرد سرپرست طی سالهای 75 تا 85، حدود 38% بوده است، که این رشد در مورد خانواده های زن سرپرست، به 58% رسیده است.
 
به عبارت دیگر، بر اساس سرشماری سال 1385، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده ها، 4/9 درصد بوده است، که این میزان در سال 1375، 4/8 درصد بوده و طی یک دهه از رشد یک درصدی برخوردار بوده است. بنابراین، سالانه 60 هزار زن در کشور بی سرپرست شده اند.

ارقام مربوط به ساختار سنی این گروه از زنان، حاکی از آن است که حدود 26 درصد از آنها در گروه سنی 25 تا 44 سال، 38 درصد بین 45 تا 64 سال و 32 درصد نیز بین سنین 65 ساله و بالاتر قرار دارند. به بیان دیگر، هر چه سن زنان افزایش می یابد، احتمال قرار گرفتن آنها بدین گروه زنان سرپرست خانوار بیشتر می شود.
 
دلایل عمده این موضوع، بر اثر وقوع دو اتفاق است، نخست فوت همسر که حدود 70% این گروه را به خود اختصاص می دهد و در وهله دوم، عامل طلاق است كه 5 درصد زنان در شهرها و 2 درصد در روستاها را در برمي‌گيرد.

در ميان زنان سرپرست خانوار شهري، 6/43 درصد باسوادند و اين نسبت در نقاط روستايي، 8/16 درصد است. در جامعه شهري، 4/31 درصد و در جامعه روستايي، 2/44 درصد اين زنان به منابع درآمدي مستقل دسترسي دارند و ساير زنان به طور عمده مي‌بايد متكي به كمك ساير اعضاي خانواده و يا كمك‌هاي انفاقی باشند.
 

طي سال‌هاي اخير، با اوج گرفتن بحث‌هايي كه لزوم نيل به توسعه پايدار را نياز ضروري جامعه امروز ايران مي‌دانند ارتقاء سطح رفاه و كيفيت زندگي زنان نيز جزئي لاينفك از اين فرآيند تعريف گرديد. در اين راستا، توسعه اجتماعي، به عنوان يكي از ابعاد اصلي پروسه توسعه، بيانگر كيفيت سيستم اجتماعي در راستاي دستيابي به عدالت اجتماعي، افزايش كيفيت زندگي و ارتقاء كيفيت و توانمندي انسان‌هاست، با اجراي درست توسعه اجتماعي، انتظار بر اين است كه كليه افراد جامعه، بويژه زنان، از سطح زندگي و رفاه مناسب‌تري برخوردار شوند.
 
با توجه به آنكه در سال‌هاي اخير با روند روبه رشد شمار زنان سرپرست خانوار مواجه بوده‌ايم (كه يكي از مهمترين دلايل آن افزايش آمار طلاق بوده است) دغدغه نگاه ويژه به مسائل و مشكلات آنها امري ضروري و لازم بوده است.
 
رفاه اجتماعي زناني كه سرپرستي خانوار را برعهده دارند، مقوله‌اي است كه توجه چنداني به آن نشده است. اگر مسائل و مشكلات اين زنان را با شاخص‌هاي رفاه مقايسه كنيم، شكاف گسترده‌اي مشاهده خواهيم كرد. براي مثال، شاخص‌هایي که برای سنجش رفاه اجتماعي بكار گرفته مي‌شود، عبارتند از: بهداشت، آموزش و يادگيري، اشتغال و موقعيت اقتصادي فرد، مشاركت، فرصت‌هاي اجتماعي، محيط فيزيكي زيست، محيط و روابط اجتماعي، در مورد اين زنان، عامل فقر اقتصادي، بويژه تعيين‌كننده اصلي وضعيت نابسامان آنهاست.

همواره مشکل فقر در خانوارهاي زن سرپرست، بيشتر از خانوارهاي با سرپرست مرد بوده است. عامل فقر اقتصادي، تأثير مستقيم و غيرمستقيم خود را بر وضعيت فرهنگي، اجتماعي و همينطور وضعيت اكولوژيكي خانواده بر جاي مي‌گذارد. بسياري از اين زنان، از فقدان يك چتر حمايتي و تأمين مالي و اجتماعي رنج مي‌برند. از ميان نزديك به يك ميليون و هفت‌صد هزار زن سرپرست خانوار در ايران، تنها 28274 نفر، تحت پوشش طرح بيمه اجتماعي زنان قرار گرفته‌اند.

علاوه بر اين، فقر زماني، از ديگر مسائل پيش‌روي اين زنان است. به طوري كه تحقيقات نشان مي‌دهند، اين زنان، زمان بيشتري را صرف كار مي‌كنند چنين امري موجب ايجاد فقر زماني و بي‌توجهي به جنبه‌هاي فرهنگي، آموزشي و تربيتي خود و فرزندان مي‌شود.

از سوي ديگر،‌ آنچه اغلب در مورد زنان سرپرست خانوار ناديده گرفته شده است، نيازهاي رواني و عاطفي آنها بوده است. براساس بررسي‌هاي انجام شده، نگراني، اضطراب و ناامني، بيشترين دغدغه زنان سرپرست خانوار نسبت به آينده خود و فرزندانشان بوده است.
 
وضعيت بد اقتصادي موجب شده است كه هم زنان سرپرست خانوار و هم فرزندان آنها از آسیب پذیرترین اقشار جامعه در برابر آسیب های اجتماعی باشند و عمدتاً یکی از علائم بیماریهای روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری در آنها دیده می شود. فرزندان این خانواده ها به طور بالقوه در معرض مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیر رسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سوء تغذیه قرار دارند.

برای سرو سامان دادن به وضعیت این زنان، علاوه بر آنکه لازم است تعدد مراکز تصمیم گیری مهار شود و از انجام فعالیت های موازی نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی خودداری شود، کمک اصلی باید در چارچوب توانمندسازی آنان مورد توجه قرار گیرد. فرآیند توانمندسازی زنان در چارچوب مباحث توسعه اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است.
 
این امر، راهی برای ورود زنان به فعالیتهای مشارکت آمیز اجتماعی است زنان سرپرست خانواده در مقایسه با دیگر زنان، از تحصیلات و مهارت های فنی و آموزشی کمتری برخوردارند. بنابراین، احتمال بالاتری وجود دارد که این زنان حتی در صورت انجام فعالیت اقتصادی، در مشاغل پست و با مزد کم مشغول به فعالیت شوند.
 
یکی از راههای مهم در راستای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، سوق دادن کمکها به آنها از سازمانهای حمایتی به خدمات بیمه ای و اجتماعی است. اجرای طرح بیمه اجتماعی این زنان، علاوه بر کمک به ارتقای امنیت روحی و روانی این زنان در اداره زندگی و کاهش دغدغه ها، می تواند به عنوان پشتوانه محکمی برای حمایت از آنها در شرایط سخت آینده و در دوران کهولت و از کارافتادگی محسوب شود.
 
هدف هرگونه برنامه ای که زنان سرپرست خانوار در متن آن قرار می گیرند، باید توانمندسازی آنان باشد و نه صرفاٌ کمکهای محدود مالی به آنها. مشکل اصلی در کمکها‌ی حمایتی مالی (که نمونه آن را در طرح ارائه شده به مجلس برای حمایت از زنان سرپرست خانوار مشاهده کردیم) آن است که بودجه مناسب برای آن در نظر گرفته نشده و پیش بینی برای تأمین اعتبار آن مد نظر قرار نمی گیرد.
 
در صورتی که با انتقال خدمات حمایتی و پرداخت مستمری به خانواده های تحت پوشش به حمایتهای بیمه ای و تامین اجتماعی، زمینه مناسبی فراهم می گردد که این زنان روی پای خود بایستند. از سوی دیگر، فرایند توانمند سازی زنان می تواند در سه حوزه دنبال شود. برای مثال، در زمینه فرهنگی، با توجه به میزان بالای بی سوادی در میان زنان سرپرست خانوار، اگر امکان فراهم است، بتوان شرایط ادامه تحصیل را برای آنها فراهم کرد.
 
در زمینه اجتماعی، بتوان شرایط حضور فعال آنان را در اجتماع مهیا ساخت. به عبارت دیگر، حضور آنان در اجتماع مورد باز تعریف قرار گیرد. در نهایت، با توجه به آنکه تعداد زیادی از آنان متکی به کمک های سازمانهای متولی هستند، به نظر می رسد آنچه می تواند در زمینه اقتصادی در سرلوحه اقدامات سازمانهای دولتی و نیز غیر دولتی در راستای توانا سازی آنها قرار گیرد، حرفه آموزی به آنان به عنوان شیوه ای مطمئن در راه خوداشتغالی وایجاد منبع درآمدی پایدار است.

 


مطالب مشابه :


اعطای تسهیلات به مددجویان تحت حمایت بهزیستی رباط کریم

معلولین و مددجویان تحت پوشش بهزیستی شهرستان رباط کریم از وام اشتغال بهره وام بهزیستی




سرپرست بهزیستی نطنز: وام اشتغال به معتادان بهبود یافته در نطنز اعطا می‌شود

خبر رسان - سرپرست بهزیستی نطنز: وام اشتغال به معتادان بهبود یافته در نطنز اعطا می‌شود - همه




شمال نيوز/11 میلیارد ریال تسهیلات اشتغال به مددجویان بهزیستی آمل اختصاص یافت

شمال نيوز - شمال نيوز/11 میلیارد ریال تسهیلات اشتغال به مددجویان بهزیستی آمل اختصاص یافت




پرداخت وام به مددجویان کمیته امداد و بهزیستی

در راستای طرح اشتغال‌زایی صورت می‌گیرد؛ پرداخت وام به مددجویان کمیته امداد و بهزیستی




اعطاي وام قرض‌الحسنه به مددجويان

• نحوه اعطاي وام . (با ارايه گواهي اشتغال به کار) گیشه مکاتبات و شکایات باسازمان بهزیستی




شمال نيوز/مددجویان گیلانی به دنبال وام/ بانکها همکاری نمی کنند

شمال نيوز - شمال نيوز/مددجویان گیلانی به دنبال وام/ بانکها همکاری نمی کنند - پايگاه خبری شمال




اشتغال معلولین

جامعه هدف بهزیستی نیز از این وضعیت معلولیت از دریافت وام اشتغال و موارد دیگر منجر می




بهزیستی محلات دویست میلیون ریال تسهیلات به مددجویان خود پرداخت کرد

وبلاگ خبری تحلیلی گل سیتی - بهزیستی محلات دویست میلیون ریال تسهیلات به مددجویان خود پرداخت




زنان سرپرست خانوار

مانند سازمان بهزیستی توان وام هایی برای و در نتيجه اشتغال در بخش هاى




مدیرکل بهزیستی استان قم:

مدیرکل بهزیستی استان قم با بیان اینکه جامعه در حال پیر شدن است گفت: 82 هزار سالمند در قم زندگی




برچسب :