روزمردم

 

                                             تاش کوه، هر کاره

نوفرستی ها به ان کوه تک افتاده بلند می گویند تش کوه یا تاج کوه، خراشادیها به آن می گویند :

هَر کاره ، به بیان کوچه  بازاری: هلکاره

هرکاره به دیزی سنگی می گویند , به بیان روشن تر به قابلمه ای که از سنگ تراشیده شده باشد هر کاره می گویند. تاش کوه از سوی چاچ، نوفرست، مود ،یبجار، علی آباد همه به یک شکل دیده میشود: یک تشت باژگون ، شاید به همین بهانه به آن تشت کوه نیز می توان گفت.گرچه تشت در گذشته واژه ای نبوده است که مردم روستاهای ما آن را بکار برند.

تنها خراشادیها این کوه را دیگر گون می بینند! از سوی خراشاد تنها گوشه باختری این کوه دیده می شود که به درستی باید گفت به یک هرکاره یا دیزی سنگی ماند. رنگ تیره سنگهای آن نیز چونان رنگ دیزی های سنگی است . شاید همین است که خراشادیها به آن هرکاره می گویند و نوفرستی ها و دیگر روستاها تاج کوه یا تش کوه ..

واژه تاش گویا ترکی‌ است و به معنی آهن است، مانند تاش کند یعنی‌ شهر آهن

 تاش را به معنی‌  سنگ هم آورده اند و نیز به معنی‌ ارباب، بزرگ، مانند تیمورتاش ، خواجه تاش

 هر کدام باشد به معنی‌نزدیکتر است از تاج کوه ، شاید مغولان ترک زبان که اینجا بوده اند آن را تاش کوه نام نهاده اند, شاید به دلیل رنگش گمان می‌‌برده اند آهن دارد، شاید هم تاش کوه به معنی‌  کوه بزرگ  بوده است ،  اگر به معنی‌ سنگ بگیریم درست تر مینماید چون این کوه تمامش سنگ است .به گمان ما تاش کوه درست تر است از تاج کوه 

 

چه تاش کوه چه هر کاره این کوه پیشینه ای نا روشن ولی بسیار پر اهمیت در این گوشه از دنیا داشته و دارد.چه از آن روکه زیارتگاهی است برای مردم نوفرست و چاچ و چه  ازآنکه  جایگاهی برای فرا هم آمدن همه مردمان در روز چهاردهم  نوروزبوده و هست.

تا جایی که به یاد داریم تنها چاچی ها و نوفرستی ها  به زیارتگاه بودن تاش کوه باوردارند. چاچی ها بیشتر از نوفرستی ها به زیارت آن می شتافتند و شاید هنوز هم می شتابند.از خراشاد نه در گذشته نه اکنون کسی به تاش کوه برای زیارت نمی آمده است . از روستاهای دیگر نیز کسی به تاش کوه برای زیارت نمی آمد.

 اینکه چرا نوفرستی ها و چاچی ها می پندارند آنجا قدمگاه است و دیگران  نه،  خود داستان شگفتی است. مردم کوچه و بازار گرایش فراوانی به باورها و اوهام دارند،اینکه  جایی در کوهستان است و قدمگاه امامی است نباید تنها برای چاچی ها و نوفرستی ها دلپذیر باشد باید روستاهای دیگر هم آن را باور کنند ولی این چه رازی است که در تاریخ شاید دورو دراز تاش کوه از نوفرست و چاچ فرا تر نرفته است.

نوفرستی ها و چاچی ها جاهایی را بر سنگها در مسیر آب نشان میدهند که در خیال  آن را جای شمشیر و سپر و سم اسب امامی می دانند که روزگاری از آنجا می گذشته است! امام از کجا می آمده و کجا می رفته است ? خیالپردازان چندان چیزی نمی گویند.

 تاش کوه مِلک یک نوفرستی یا چاچی هم نبوده است. مالک آن در گذشته های دور هم نوفرستی یا چاچی نبوده است.شادروان محمد عباس رمضان تنها آنجا کار می کرد و این آخرها بخشهایی را که خود آباد کرده بود در اختیار داشت و گویا بقیه را نیز از شادروان بازرگان خریده بود.

داستان غریبی است مکان مقدس چاچی ها و نوفرستی ها با مالکی بیگانه ،آبا دی تاش کوه به برف و باران بسته است .اندک باران یا برفی اگر ببارد پشت بند سار بالای تاش کوه انباشته می شود و آرام آرام از لابلای سنگها بیرون می خزد, به پایین سرازیر می شود،در مسیر بدنه سنگها رامی ساید تا برای مردم ساده دل و دلبسته نقش شمشیر و سپر بیافریند و اندک آبی به استخر پایین تا چند درختی را که آن مرد سخت کوش تمام عمرش را به پای آن ریخت شاداب کند.در بهترین سالها نیز این آب خیز سه یا چهار ماهی بیشتر آبدهی نداشت . همین زمان کافی بود تا مردم چاچ و نوفرست هر هفته چهار شنبه ها بشتابند و سوگواری کنند, شمعی بیفروزند و در تاریک روشن هوا با پای پیاده بر گردند.زنها و دخترهایی که خواسته هایشان را  در کوه نجوا می کردند و پسران جوانی که به هوای آنها می آمدند. اگر سال خوب بود گلهای صحرایی بسیار ببار می آمد و دار و دوا  توشه راه بود.

دست کم سالی یک بلغور( غلور) نذری به راه بود: غلور کبل شفیع،روز چهل و پنجم نوروز؛چهل و پنج روز کمتر یا بیشتر که می گذشت نزدیکترین آدینه غلور به راه بود. همیشه چاچی ها هم همان روز غلوری دیگر به بار می نهادند و گروه گروه مردم که آنجا گرد می آمدند.نذری های پراکنده دیگر هم بود که در نوفرست و چاچ جار زده می شد و مردم با شوق و سرمستی می رفتند که هم فال بود و هم تماشا

بگذریم شاید زمانی دیگر بیشتر به این بخش از تاشکوه پرداختیم .

تاشکوه روی دیگری هم داشت برای روستاهایی که ارزش دینی نداشت تاش کوه یک روز در سال پایگاه دید و بازدید مردمی بود.

روز چهارده نوروز  همه با هم تاشکوه، هر کاره.روز بزرگ تخم مرغ بازی ..

اینکه چرا چهارده و نه سیزده مردم داستانها ساخته اند.از ا ین که مودی ها و نوفرستی ها هر سال سیزده با هم زدو خورد می کرده اند و آخر داناتر ها نشسته اند و بنا شده که پس از این چهارده بیایند که سیزده شگون ندارد و سیه روزی می آورد.

این به گمان ما داستان است. هیچ کس نمیداند که چه زمانی چنین شده است. هیچ کس هم نمی گوید: خوب نوفرستی ها و مودی ها با هم ناسازگار بودند خراشادیها و چاچی ها و بیجاری ها و حاجی آبادی ها و علی آبادی ها و کوچی ها و دیگران چرا باید دنباله رو نوفرستی ها و مودیها باشند؟

آیین هایی چون چهارده و سیزده وچهارشنبه سوری ریشه هایی دور و دراز در تاریخ دارند و میتوان گفت همه رسومی  آینی هستند و ریشه های دینی دارند. دینهایی که شاید خود هزاران سال پیش از بین رفته اند اما رسوم انها بر جای مانده است و کسی نمیداند که این رسم به کدام آیین بسته بوده است.از جا کندن این آیین ها کار ساده ای نیست. چنین نیست که دعوای چند نوفرستی و مودی به انجا بینجامد که بتواندآیینی را جابجا کند.

بیرون رفتن چهارده به جای سیزده در جاهای دیگری از ایران نبز مرسوم بوده و هنوز هم هست. خرم آبادی ها و برخی جاها در کرمان نیز روز چهارده بیرون می روند و سیزده بدر را برای غریبه ها می دانند.این خود نشان میدهد که این چهارده به  در زاییده فکر چند مودی و نوفرستی نبوده و ریشه تاریخی داشته و دارد چرا ؟ نمی دانیم. چنانکه کسی به درستی داستان بیرون رفتن سیزده را نیز نمی داند.به گمان ما ریشه بیرون رفتن چهارده و رفتن پای این کوه نیز  بسته به ایینی کهن بوده است که شاید سده ها پیش از اسلام از بین رفته است.

اگر این آ یین نبود دلیلی نداشت که از طناک و چشمه و اسفزار گرفته تا مود و نوکند و حاجی آباد و از ان سوی کوچ و چاچ و خراشاد به نوفرست بیایند و پای کوه بلندش گرد هم آیند.

تاش کوه نه در میانه این روستاهاست نه راه یافتن به آن ساده است نه اینکه خود بر سررا هی است که دسترسی به آن برای همه آسان باشد. هنوز هم نمیتوان تا نزدیکی های آن جایگاه با خودرو رفت همه پیاده می روند خراشادیها از همه نزدیکترند وپیاده چندان راهی نیست . برای دیگران  همه راهی دراز پیش پا بوده است.

به یاد بیاوریم که از چشمه رج یا از مود تا تاشکوه بیش از پانزده کیلومتر راه است و زنها و مردها و بچه ها و دخترها و پسرها و پیرمردها باید این راه دراز را پیاده می آمدند و بر می گشتند. کسی برای بازی با تخم مرغ چنین نمی کند. یک باور پشت این داستان بوده است اینک که آن باور نیست و وتخم مرغ بازی نیست با اینکه رفتن به آنجا ساده تر است و خودروها در اختیار همه هستند  کسی به تاش کوه نمی رود شاید  چند نفری

بیایید دوباره این رسم زیبا را زنده کنیم. مردم ما سالهاست بی بهانه کنار هم نبوده اند. راهپیمایی ها و گردهمایی ها همه به فرمان این وآن است. جایی نیست و زمانی نیست که مردم همه این روستاها به خواسته خودشان بی بهانه سیاسی کنار هم باشند چند ساعتی در دامان طبیعت..

امروز چاچی ها و نوفرستی ها و کوچی ها که به هم بسیار نزدیکند نیز یکدیگر را نمی شناسند تا چه رسد به مودی ها و خراشادیها..

 اندیشه گرد هم آمدن در سالی یک بار اندیشه ای زیباست بگذاریم چند نفر هم با هم کری  بخوانند و شاید برخوردی هم باشد. چه باک! دهها نفر دیگر با هم آشنا می شوند شاید بخوانند و بیارامند و روزی خوش به یاد بگذارند.

بیایید اینک که بر قرار کردن گفتگو با دیگران ساده است از همه روستاهایی که زمانی با تاش کوه می آمدند بخواهیم امسال دوباره به تاریخ بر گردند. چهاردهم نوروز امسال جمعه است زمان مناسبی است تا دوباره گرد هم آییم با یا بی تخم مرغ!

 محمد عباس یا به گفته دیگر روستاها "محمد تشکویی " از میان ما رفته است زنش هم تازگی تاش کوه را گذاشت و به دیار دیگر شتافت. شاید روح این زن و مرد که تمام عمرشان را آنجا گذراندند چشم به راه مردمی است که هر سال می آمدند.

امسال به یاد محمد تشکویی از همه بخواهیم به تاش کوه بیایند. به همه خبر دهید! فراموش کردن آیین ها ، فراموش کردن گذشته ماست. اگر از گذشته ها جدا شدیم از خود جدا شده ایم..از همین امروز  هرجا نشستید از دیگران بخواهید چهارده به در را دوباره زنده کنند.به مودی ها،بیجاری ها،کوچی ها،حاجی ابادی ها،نوکندی ها،چاچی ها ،خر اشادیها، علی آبادی ها خبر دهید. تلفن، فیس بوک، وایبر! آیینی کهن با فراخوانی مدرن!

تا سه شنبه ای دیگر خواهیم بیشتر گفت از تاش کوه و چهارده به در که چه می گذشت

با درود وسلامتی 


مطالب مشابه :


رمضان93

نوفرست روستای من - رمضان93 - - نوفرست روستای من نوفرست دهي است از دهستان نهارجانات بخش حومه




بهاییان نوفرست

نخستین بهاییان شگفت نیست که چون دیگر جاها ٬ نخستین بهاییان نوفرست نیز از میان اهل منبر




بهاییان نوفرست بخش سوم

نوفرست - بهاییان نوفرست بخش سوم - توسعه پایدار روستای نوفرست




روزمردم

نوفرست - روزمردم - توسعه پایدار روستای نوفرست تاش کوه، هر کاره. نوفرستی ها به ان کوه تک




فعالیت شورا و دهیاری را در مدت سپری شده چگونه ارزیابی می کنید؟

نوفرست روستای من - فعالیت شورا و دهیاری را در مدت سپری شده چگونه ارزیابی می کنید؟ - - نوفرست




بهائیان نوفرست بخش شانزدهم

نوفرست - بهائیان نوفرست بخش شانزدهم - توسعه پایدار روستای نوفرست




بهائیان نوفرست بخش دهم

نوفرست - بهائیان نوفرست بخش دهم - توسعه پایدار روستای نوفرست




آدرس دهی:

نوفرست رایانه - آدرس دهی: - طول 128 بیت اولین تغییر ازip v.4 به ip v.6 ، طول آدرس شبکه است.




مفاهیم شبکه

نوفرست رایانه - مفاهیم شبکه - tcp/ip: يک پروتکل جامع در اينترنت بوده و تمام کامپيوترهايی که با




برچسب :